من از هانکه دو تا فیلم cache و the white ribbon رو دیدم. جفتشون خیلی قشنگه مخصوصا the white ribbon. با اینکه فیلم سیاه سفیده ولی اصلا فیلم رو از دست ندید که جزو قشنگترین فیلمای عمرتون میشه.
همه چیز تو خود فیلم بود و با تموم شدن فیلم چیزی برای فکر کردن، تحت تاثیر قرار گرفتن، هیجان زده شدن و ... باقی نمی موند. فیلم هم بیشتر روایتگر بود (مثل فیلم های بیوگرافی) و چیز خاصی نداشت اصلا.
نگرفتی من چی گفتم! روایت فیلم اگه ساده بود که نمی شد اصلا نگاه کرد! " فیلم یه داستان (ایده اصلی) خیلی ساده داره که بیشتر رو روایتش تمرکز میکنه" ، "این فیلم هم میتونه تو مدت زمان خودش سرگرم کننده ظاهر بشه".فیلم اگر روایت ساده ای داشت، قطعا نامزد بهترین فیلم نامه اورجینال در اسکار نمی شد که در اون سال به خود Jake Gyllenhaal ظلم شد. فیلم NightCrawler یکی از بکرترین ایده هایی بود که در سینمای هالیوود به وجود امده است. داستان یک پسر جوان و قالپاق دزد که با شخصیت پردازی Madness وارش، وارد دنیای گزارشگری و News Reporter میشه. ما هیچ فیلمی رو که در درباره The News باشه رو از این زاویه ندیدیم که کارگردان با ذکاوت و باهوشی فراوان، دیدی متففاوتی از اخبار رسانه را از دیدگاه یک کاراکتر حساب شده به ما ارایه داده است. فیلم یک تریلر پرهیجان است که در اواخر فیلم مدام دلهره ایجاد می شود که آیا در آخرین عملیات آن ها موفق می شوند یا خیر. بازی جیک جینهال هم معرکه است و حرفی برای گفتن نذاشته است. در کل فیلم یکی از The Greatest Movie Idea که توسط هالیوود ساخته شده.
فیلم به این سادگی ها هم نیست. فیلم نامه فیلم یکی از نمونه های فیلم نامه نویسی ایران و جهان امروزه در کلاس های مختلف سینمایی بررسی میشه.
نگرفتی من چی گفتم! روایت فیلم اگه ساده بود که نمی شد اصلا نگاه کرد! " فیلم یه داستان (ایده اصلی) خیلی ساده داره که بیشتر رو روایتش تمرکز میکنه" ، "این فیلم هم میتونه تو مدت زمان خودش سرگرم کننده ظاهر بشه".
داستان و به عبارتی همون ایده اصلی فیلم به شدت ساده هست، اصلا چیزی نداره! یه ایده تازه هست صرفا، فیلم نامه با داستان کلی فرق میکنه! فیلم نامه روایت و چیزی که ما می بینیم رو شکل میده که من به روایت فیلم اصلا ایراد نگرفتم!
ضمن اینکه من به بازی ها هم ایراد نگرفتم، به شخصیت پردازی هم همچنین اتفاقا شخصیت پردازی شخصیت اصلی تو این فیلم عالی بود! یکی از کثیف ترین موجوداتی که به عمرم دیدم. به نظر من فیلم هیجانی نبود، دلهره به هیچ وجه ایجاد نمی کرد چون اصلا چیزی وجود نداشت که تماشاچی بخاطرش دلهره داشته باشه (بالاخره باید یه چیز گنگ، نامشخص و نامعلوم و ناقص باشه که دلهره و استرس ایجاد کنه).
ایده فیلم ریسکی و جاه طلبانه بود ولی در حد همون چیزی که دیدیم. مثال می زنم، من Get Out رو که دیده بودم تو چریان فیلم انقدر که به اتفاقات مرموز و عجیب غریبی که می افتاد فکر می کردم مغزم سنگین شده بود و این دقیقا تا چند روز بعد تماشای فیلم ادامه داشت ولی در مورد شبگرد دقیقا چند دقیقه مونده به پایان فیلم هیچ حسی وجود نداشت.
نمیگم فیلم متوسطی بود، تو مدیوم خودش و چیزی که میخواست ارائه بده قطعا موفق عمل کرده بود ولی من دنبال چنین فیلمی نبودم (تو نقد هم گفتم اصلا فکر می کردم با یه تریلر معمایی و مرموز و چنین چیزی طرفم.)
کلا تعریف من از روایت با شما خیلی متفاوته! من روایت رو اصلا تو آغاز معلوم پایان معلوم نمی بینم، که اگر اینطور بود خیلی از فیلم های اقتباسی یا اونایی که پایانشون مشخصه و می دونم رو اصلا نگاه نمی کردم. روایت درست به نظر من روایتی هست که مخاطب رو بچسبونه به صندلی، مثال می زنم سری جان ویک با وجود اینکه اصلا داستان خاصی نداره، کلا هیچ چیز خاصی هم نداره اما انقدر روایت جذابه که به نظر من به یکی از بهترین اکشن های امروزی و یه فیلم قابل احترام تبدیلش کرده.این که فیلم اگر روایت ساده ای داشته باشه که نمی شد اصلا نگاه کرد (جدا از بحث فیلم) یک فیلم چرند هست ببخشید که این رو میگم. (عاشق این نوع بحث های سینمایی هم-میزگرد!) خیلی فیلم ها بودند که روایت ساده ای داشتند(آغاز معلوم،میانه معلوم و پایان معلوم) اما باز هم مخاطب را در دقیقه آخر میخکوب می کردند. (مثل اولین فیلم تارانتینو Resevior Dogs یا در ایران مثلا ابد و یک روز) این که nightcrawler به شما نچسبیده، یک نظر شخصی است که قابل احترام هست و نظرات شخصی که تا صبح دربارش بحث کنیم که این فیلم خوشم اومد یا نیومد به نتیجه نمی رسیم. من مخالفم که فیلم هیجانی نداره. فیلم هیجان داره و هیجان رو با کاراکترش میتونه تا آخر مخاطب رو همراه کنه. مثل همین هست که شما چند وقت پیش فیلم Nocturnal Animal رو فیلمی درجه یک میدونستید در حالیکه فیلم به شدت اوریت میدونم و تا صبح دربارش بحث کنیم به نتیجه ای نمی رسیم و هر کدوم سر حرف خودمان می مانیم. هر فیلم یک نوع استرس و هیجان ایجاد میکنه و nightcrawler هم در نوع خودش اون هیجان رو ایجاد کرده که از دید شما احساس نشده. (همانطوری که فیلم Contagtion سودربرگ یک نوع دلهره ایجاد میکنه که زیادم تبلیغ میکنم!)
من که خودم فیلم نامه نویس هستم و با این حرف مخالفم که فیلم نامه با داستان کلی فرق می کنه! اگر داستان کلی منظورتون طرح باشه، اگر طرح خوب باشد، فیلم نامه هم خوب است! (این رو من از نزدیک تجربه کردم و دیدم!)
کلا تعریف من از روایت با شما خیلی متفاوته! من روایت رو اصلا تو آغاز معلوم پایان معلوم نمی بینم، که اگر اینطور بود خیلی از فیلم های اقتباسی یا اونایی که پایانشون مشخصه و می دونم رو اصلا نگاه نمی کردم. روایت درست به نظر من روایتی هست که مخاطب رو بچسبونه به صندلی، مثال می زنم سری جان ویک با وجود اینکه اصلا داستان خاصی نداره، کلا هیچ چیز خاصی هم نداره اما انقدر روایت جذابه که به نظر من به یکی از بهترین اکشن های امروزی و یه فیلم قابل احترام تبدیلش کرده.
بحث در کل سر نظر شخصی هست، این نظر منه که شبگرد هیجانی برام نداشت، استرس وارد نکرد، باعث نشد که فکر کنم و خیلی چیزای دیگه و در مقابل Nocturnal Animal اینکار رو انجام داد. این خیلی مهمه برای من، من در مورد فیلم های درام، تریلر، معمایی، رمز آلود، ترسناک این انتظار رو دارم که فقط اون چیزی که می بینم نباشه.
در مورد فیلم نامه، اول باید یه طرح کلی باشه که یه چیزی بر اساس اون نوشته بشه دیگه؟ این طرح می تونه به شدت ساده و پیش پا افتاده باشه ولی تو عمل و پیاده سازی و تو فیلم نامه به یه چیز خفن تبدیل بشه. مثالشم زدم، جان ویک، مد مکس و ...
دوستانی که فیلم Enemy رو با دقت دیدن و در مورد این فیلم سوال یا تحلیل خاصی دارن ممنون میشم با مطالعه متن زیر وارد بحث بشن.
نظرتون چیه؟اونطور که من از همون ابتدای فیلم متوجه شدم، شخصیت جیک جیلنهال یه بیمار دو شخصیتی بود. شواهد مشخصی در این مورد وجود داشت و تو فیلم به وضوح بهش اشاره می شد. اما بحثی که گنگ باقی موند پایان فیلم بود. داستان اون پایان و عنکبوت چی بود؟
در مورد احتمال دو شخصیتی بودن، اول میشه به رفتار زنش اشاره کرد. دوم رفتار مادرش، یه قسمت بدون اینکه شخصیت اصلی فیلم (معلم) در مورد شخصیت دوم صحبت کنه مادرش میگه در مورد اون شخصیت میگه "بازیگر درجه سه"، از تعجب شخصیت اصلی مشخص بود که اون ملاقات هنوز در مورد شغل طرف دیگه نگفته بوده. مورد بعد تمشک آبی بود. شخصیتی که بازیگر درجه 3 بود، تمشک می خورد، تو ملاقات شخصیت معلم تاریخ با مادرش بهش میگه تمشک آبی بخور و اونم میگه بدم میاد و وقتی وارد خونه بازیگر درجه 3 میشه تمشک آبی رو تو یخچال می بینه! مورد بعد هر دو شخصیت مادر داشتن! اما در مورد زخم سینه طرف، اون زخم قطعا بخاطر تصادفی بود که اتفاق افتاد! یه قسمت زن شخصیتی که بازیگره بهش میگه "بازم رفتی سراغ اون دختره" از اینجا میشه تشخیص داده که دختر دیگه وجود داشته، بنظرم شخصیت اصلی (شاید) قبل اینکه ازدواج کنه با اون دختره که زمان تصادف تو ماشین بود رابطه داشته و بعد تصادف، با زن فعلیش آشنا شده. اول اینکه زمان وقایع فیلم بنظرم پشت سر هم نبود، دوم جمله ای که آخرای فیلم وقتی با شخصیت معلم رفته بود سراغ زنش، زنه تو تخت بهش میگه امروز مدرسه چطور بود؟ این جمله بنظرم خیلی گنگ بود.
پ.ن: یه سری تحلیل پیدا کردم، امیدوارم منطقی باشن.
اینو دیدم خو تازه فهمیدم چی دیده بودم! لول دمت گرم! آقا اگه Mulholland Driverم یه همچین چیزی میخواد و میدونی هست لینک کن قربون دست پنجولت! ندیدم هنو فیلمو البته ولی به هر روی گفتم پیش پیش درخواست داده باشم!یه ویدویی هست تو یوتیوب که قشنگ پایان گنگ فیلم رو برات باز میکنه.
conan the barbarianنام این فیلم چیه دوستان..... سپاس
نسخه 1 . 2 فیلم jeepers creepers چجوریه ؟
اگر خوب هست تا ببینم و منتظر نسخه سوم باشم