Inside

Last edited by a moderator:
نظرتون راجع به این پایان چیه؟ به نظرم این پایان نابودی کارخونه که نمادی از جامعه ی مریض بازی بود میشه.یجورایی مثل منفجر کردن و از کار انداختن.
دقیقا برعکس پایان اصلی که به نظرم رسیدن به نور و آزادی و نجات دادن جامعه بود.صحبت سر مفاهیم بازی زیاده و دوستان اگه علاقه داشتن میتونیم تبادل اطلاعات کنیم چون بازی یه پلتفرمر ساده نیست.
این نظرت و کامنت بعدیش واقعا کامله چیزی نمیشه بهش اضافه کرد اگه خیلی عمیق به مفاهیم بازی نگاه کنیم میشه کاملا اینجوری برداشت کرد.
یکی تو سایتا یه نظر و تئوری خیلی جالب نوشته بود The boy disconnects himself and finds himself in LIMBO یعنی به معنای واقعی WTF ـه تئوریش و کاملا هم جواب میده.ارتباط و پیوستگی خاصی بین این دو بازی وجود داره که با این جمله خاصتر هم میشه.
این تئوری هم خیلی عجیب و جالبه.
I think I get it! He was being controled by that helmet he unplugged. And the helmet was wired up to some computers. I think the computers represent the player and once he deactivated the helmet, we the player could no longer control him and thus the game ends.

در کل بازی شاهکاره همینکه بدون یک خط دیالوگ همچین مفاهیمی میشه ازش کشید بیرون خودش ثابت میکنه این بازی کاملا فراتر از مرزهای خاص گیم رفته.
 
13876e5d-a427-4e2d-ab43-593a184be1d5.jpg
 
لحظاتی پیش این شاهکار رو تموم کردم.
فقط میتونم بگم Mind = Blown
آخه یه بازی چقدر میتونه خوب باشه. بدون هیچ دیالوگی.
رسوندن پیام به بهترین شکل ممکن.
اتمسفر و موزیک و .... رو هم که دیگه چیزی نگم.
فقط کاش طولانی تر بود. کاش اصلا تموم نمیشد. فوق العاده بود. آدم وقتی بازی رو شروع میکنه میره تو خلسه. بیرون اومدن ازش تقریبا غیرممکن ـه.
^:)^^:)^^:)^ Playdead ^:)^^:)^^:)^
 
من دیشب بازی رو گرفتم و تا صبح یه کله بازی کردم تموم شد. چقدر خوب بود. یه جاهایی واقعا بیخیال بازی میشدم پا میشدم یه دور بزنم بلکه بتونم هضم کنمش! پایانش هم که دیگه رسما یکی از عجیب غریب ترین چیزهایی بود که تا الان دیدم، و چه استعاره سنگینی داشت!

ایکاش همه استدیو ها بلد بودن مثل اینا بازی بسازن! خیلی بده که چند سال یبار بازی هایی مثل Inside و Journey میان و میشه هنر و سرگرمی محض و خالص رو دید!
 
  • Like
Reactions: Cj_sa and NaViiDii
من دیشب بازی رو گرفتم و تا صبح یه کله بازی کردم تموم شد. چقدر خوب بود. یه جاهایی واقعا بیخیال بازی میشدم پا میشدم یه دور بزنم بلکه بتونم هضم کنمش! پایانش هم که دیگه رسما یکی از عجیب غریب ترین چیزهایی بود که تا الان دیدم، و چه استعاره سنگینی داشت!

ایکاش همه استدیو ها بلد بودن مثل اینا بازی بسازن! خیلی بده که چند سال یبار بازی هایی مثل Inside و Journey میان و میشه هنر و سرگرمی محض و خالص رو دید!
حتما پایان مخفی بازی رو ببین،دست کمی از پایان اصلیش نداره:دی
 
حتما پایان مخفی بازی رو ببین،دست کمی از پایان اصلیش نداره:D

دیدم:دی

ولی خیلی داستان قشنگی داشت. کلا من خراکم این چیزای فلسفیه!:دی تئوری ماتریکس رو خیلی خوب درآورده بودن. واقعا خوب بود. فقط کم بود. ایکاش حداقل دوبرابر این بود!:دی
 
دیدم:D

ولی خیلی داستان قشنگی داشت. کلا من خراکم این چیزای فلسفیه!:D تئوری ماتریکس رو خیلی خوب درآورده بودن. واقعا خوب بود. فقط کم بود. ایکاش حداقل دوبرابر این بود!:D
یک نظریه جالب در موردش دیدم، اینکه وقتی کابلو قطع میکنه و همه بیهوش میشن منجمله خودش، وارد دنیای لیمبو میشه و تو لوپ اونجا گیر میکنه.
یکی از پایان هاش رهایی و به نور رسیدن بود و اون یکی تاریکی و عذاب بی انتها
 
  • Like
Reactions: Cloud Strife
یک نظریه جالب در موردش دیدم، اینکه وقتی کابلو قطع میکنه و همه بیهوش میشن منجمله خودش، وارد دنیای لیمبو میشه و تو لوپ اونجا گیر میکنه.
یکی از پایان هاش رهایی و به نور رسیدن بود و اون یکی تاریکی و عذاب بی انتها

به نظر من اصلا ربطی به لیمبو نداره و الکی میخوان ربطش بدن. چون کلا سیستم کارخونه یا آزمایشگاه و کلا اون تاسیسات بر مبنی تئوری ماتریکس طراحی شده بود، و اونجا که برق رو کشید همه چی خاموش میشه و بیهوش شد، بیشتر به این اشاره داشت که واقعیت دنیای بازی مجازیه. کلا به این فرم از ایده آلیسم که واقعیت رو یه چیز مجازی و سایه ای از یه حقیقت بالاتر میدونه مثل mosol افلاطون یا تئوری ماترکیس میگن که البته تو فیزیک کوآنتوم هم یه شاخه شبیه علم داره به اسم جهان هولوگرافیک.
 
آخرین ویرایش:
یک نظریه جالب در موردش دیدم، اینکه وقتی کابلو قطع میکنه و همه بیهوش میشن منجمله خودش، وارد دنیای لیمبو میشه و تو لوپ اونجا گیر میکنه.
یکی از پایان هاش رهایی و به نور رسیدن بود و اون یکی تاریکی و عذاب بی انتها
هیچ کدوم از پایان ها رهایی و رسیدن به نور رو نشون نمیده. اگه دقت کنی یه جایی از بازی وقتی میفتی پایین و مردم فرار میکنن پشتت یه ماکت بزرگ هست به اون ماکته دقت کن دقیقا همونجایی هست که اخر بازی اتفاق میفته و نوره همیشه اونجا هست ازون طرف تو پایان مخفی معلوم میشه که شخصیت اصلی خودشم ادم واقعی نیست این یعنی اینکه شخصیت اصلی از اول هم میدونسته که قراره بره اون توده ی ادم رو ازاد کنه و اصلا همه توی این مسیر کمکش میکنن یه جایی در رو برات باز میکنن یه جایی ازون جعبه های گازی رو برات فعال میکنن و حتی اون دختره زیر اب هم میاد دوشاخه! رو وصل میکنه به شخصیت اصلی و ... شما قراره به اون ساحله برسی حالا یا سرنوشت این بوده یا اصلا خواست خود اون کارخونه. بازی کلی پیچیده گویی الکی میکنه که لو نره اخرم لو میره :D میخواد بگه که تنها راه نجات بازی نکردنه! (یعنی پایان مخفی بازی) در غیر این صورت شما بازنده ای در هر حال
یه چیز دری وری و شدیدا ابکی با ایده های مسخره ی شبه ماتریکسی هست بازی
 
آخرین ویرایش:
بهترین تفسیری که دیدم برا این بازی این آقا ارائه داده :


من بعد دوسال تازه دیشب تمومش کردم خودمم موندم اخه چرا اینو از نظر انداخته بودم
خداییش تاحالا کم پیش اومده بود یه محصول سرگرمی / هنری تا این حد تحت تاثیر قرارم بده .
 
  • Like
Reactions: GUѦRDiAN

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or