یک دونه؟!
همون صحنه ی شروع هیلو ٢ انچنان خارق العاده ، احساسی و حماسیه که من شخصا تا به حال همچون روایت موازی فوق العاده زیبایی رو از دو شخصیت آنتاگونیست و پروتاگونیست رو تا به حال ندیده بودم!
از یک طرف مسترچیف که قهرمان ماموریت بود که تقدیر و تحسین میشد و در همین هنگام ما داشتیم در یک فضای پر کینه و تاریک سرباز الیت اربیتر رو میدیدم که بخاطر شکست خوردن توی ماموریتش داشت تقبیح، طرد و شکنجه میشد داستان این دو شخصیت که بصورت موازی تعریف میشد و تقابل اینها در اخر یکی از حماسی ترین اتفاقات سری هیلو و کلا بازی ها بود. از طرفی الانم کاملا خاطرم نیست که با جزییات بخوام توضیح بدم ولی خیلی از مراحل ما شاهد از خودگذشتگی مسترچیف هستیم که صحنه های احساسی و حماسی زیادی خلق میکنه. صرفا بازی مثل کالاف نیست قبول دارم که مثلا ادم بده بیاد ناگهان تیر بزنه هم رزمت رو بکشه یا نمیدونم با یک صحنه ی سینمایی یه بمب اتم بندازن یا از این دست ولی کارهای مستر چیف کلا حماسه افرینه میدونی
رابطه اش با ai توی لباسش که نزدیک ترین دوستش هم هست با توجه به شخصیت مستر چیف که بسختی احساسات عاطفیش رو بروز میده و گاها میبینیم احساسات عاطفی تنگاتنگی با کورتانا برقرار میکنه ، صحنه های احساسی زیادی رو رقم میزنه! بخاطر همین تعجب میکنم وقتی میگین بازی حماسی یا احساسی نیست و صحنه های اینچینی نداره.
منم اینو ذکر کردم که اولین بار پارسال بازی رو رفتم و از اونجایی که در کل نتیجه گیری کردین برام باز عجیب بود که بصورت کلی هیلو ۵ که تقریبا از همه لحاظ
ضعیف تر از نسخه های دیگه بوده اون رتبه رو گرفته.
تنها از لحاظ گیم پلی باز جا داره انعطاف نشون بدم و میپذیرم ازت
اما درکل اصلا راه نداره
من هیلو ریچ رو هنوز نرفتم ولی خب منم فن هیلو نبودم و اصلا تا همین پارسال نمیدونستم چی هست کی هست
روی ٣۶٠ هم با اینکه هیلو رو داشتم ولی قیافه جلد بازی و کلا داستان های فضایی بنظرم تهی و خالی از جذابیت بودن و اصلا سراغش نرفتم. ولی ببین وقتی پارسال که با گیم پس بازی کردم تازه فهمیدم چه جواهری رو نادیده میگرفتم