Farcry 3 | Xbox 360 [پست اول تاپیک خوانده شود]

منم بازی رو خریدم فوق العادست
پدر من که طرفدار کال اف دیوتی و مدال افتخار و مکس پین بود (از اپن ورلد و آر پی جی خوشش نمیاد وقتی جی تی ای بازی میکنم میگه اه باز این ولگرد :دی)
از این بازی خوشش اومد
من که بیشتر وقت رو صرف ویو پوینت ها کردم تا حالا 4 تا رو باز کردم میخواستم بدونم که بازیش صحنه داره یا نه؟
داره بدشم داره. :دی
مواظب باش اون موقع بابات کنارت نباشه چون یا زیادی از بازی خوشش میاد (:دی) و خودش میشینه پای بازی، یا کنسول رو تو سرت نصف میکنه. :دی
 
آقا این بازی چرا اینجوریه.تا الان دوبار برام اتفاق افتاده.کلی مرحله رو رد میکنی و فردا میخوای بازی کنی دوباره میارتت از وسط اون مرحله که رد کردی!!!!!!!!!!!!اعصابم رو حسابی خط خطی کرده
 
داره بدشم داره. :دی
مواظب باش اون موقع بابات کنارت نباشه چون یا زیادی از بازی خوشش میاد (:دی) و خودش میشینه پای بازی، یا کنسول رو تو سرت نصف میکنه. :دی

حالا باز آخرش رو بچه ها گفتن پایان بدش +18 هست ولی اونجایی که بعد از کشتن اون غوله یهو ناگهانی میاد رو یه چیزی که کسی انتظارشو نداره خیلی ناجوره:دی خدا به داد اون کسی که جلو خانواده بازی میکنه برسه:دی
 
در کل یه انتقاد از بازی دارم چرا که jason با این همه مهارت هایی که من براش کسب کردم نمیتونه buk رو به حرف بیاره که kaitte کجاست حالا اگه the punisher بود طرف رو قصابی میکرد و ازش حرف میکشید تازه punisher این همه مهارت نداشت فقط یه کت چرمی بلند داشت . به هر حال برای jason خان که مثل آب خوردن به فقیر و غنی رحم نمیکنه و حتی کوسه که تو دریا واسه خودش لاتیه تا قایق jason رو میبینه پوشک خراب میکنه و در میره افت داشت که آلت دست buk بشه به هر حال..

یه سوال فنی دارم توی یکی از تپه های اطراف وسط نقشه یه گنجینه(مجسمه) هست که وقتی میرم بالای تپه یه شکاف میبینی که تا همون پایین یه سوراخ کوچیک دیده میشه ولی با سنگ های اطرافش پوشیده شده دیروز 15 دقیقه روی همون شکاف هر کاری بگید کردم ولی نرفت پایین دور تا دور تپه هم هیچ سوراخ ، دریاچه ، آبشار و از این چیزایی که فکر کنید غار داره نیست همه رو گشتم تنها راهش از همون بالاست
کسی هم هست که اونجا رو دیده باشه؟؟!!

کسی جواب نداد آخه؟؟

یکی از کمپ ها رو از راه دور توی نقشه نشون کردم یواش یواش که با ماشین میرم به طرفش یه دودی رو دارم از بالای تپه میبینم که میفهمم آره خودشه دیگه دارم میرسیم به فاصله 80 ، 90 متری که میرسم از ماشین میزنم بیرون و بقیه راه رو از جاده خارج میشم و میرم به یه بلندی مشرف به کمپ تا همه رو زیر نظر بگیرم میبینم که دو تا زره پوش این ور و اون ور کمپ راه های وروودی رو بستن 3 تا هم اسنایپر داره مرتب با لیزر همه جا رو دید میزنه نارنجک انداز و سرباز موزدور هم یه چهار پنجتایی هست کمپ دوتا هم آژیر خطر داره . یه نگاهی به کیف خودم میکنم میبینم که یه اسنایپ قوی که همین چند دقیقه پیش خریده بودم رو با خودم آوردم سریع یه نقشه تو ذهنم شکل میگیره تصمیم میگیرم با اسنایپ اول دوتا آژیر رو از کار بندازم میدونم که اگه چند ثانیه دیر کنم نیروی کمکی در حد همونی که تو کمپ حاضر میاد سراغم
بدون معطلی اسنایپ رو زووم میکنم و میرم روی آژیری که بغل دستش یه نگهبان واستاده نفس رو تو سینه حبس میکنم ماشه رو میکشم . بببننننگگ یه صدا تو دشت میپیچه که انگار اون بهشت به اون قشنگی رو با همین یه گلوله به جهنم بدل میکنه همه نگه بان ها گیج شدن و نمیدونن که چی شده به این ور و اون ور میدوون میرم سراغ آژیر بعدی تو همون لحظه که دارم آخرین تنظیمات رو میکنم و ماشه رو شلیک میکنم یه صدایی رومیشنوم صدایی مثل فریاد یه چیز قوی و بزرگ آره از پشت سرم داره میاد بر میگردم نگاه میکنم میبینم یه خرس سیاه بزرگ رو دوتا پاهاش وایستاده و داره فریاد میکشه نمیتونم به عقب فرار کنم جلوی روم هم یه سرازیریه تا خود کمپ سریع تصمیم میگیرم اگه چند ثانیه معطل کنم مردم از سراشیبی لیز میخورم تا به پایین برسم یه آمپول untoachbale میزنم جایی که پایین میام درست پشت دیوار کمپه حالا دیگه نیروی کمکی هم رسیده باید برم بهشون نشون بدم رئیس کیه....

این صحنه هاییه که به کرات و در شکل های گوناگون برای بازیباز هایی که جستجو گر و کنجکاو باشن بوجود میاد و مثلا در همین صحنه بعد از کشتن آخرین سرباز و بالا رفتن پرچم خودی به من احساس تمام شدن یک جنگ تمام عیار القا شده بود طوری که در یک صحنه 3 تا از زره پوش ها با یک آرایش درست از سه جهت روبروو داشتن جلو میومدن و اگه آمپولی در اختیار نداشتم مطمئنا محکوم به مرگ بودم
 
داره بدشم داره. :دی
مواظب باش اون موقع بابات کنارت نباشه چون یا زیادی از بازی خوشش میاد (:دی) و خودش میشینه پای بازی، یا کنسول رو تو سرت نصف میکنه. :دی
ای وای
حالا بگو کجا هاش داره و چه چیزایی داره
اگه خیلی افتضاحه پ.خ کن برام تا اون مراحل رو جلو بابام نرم
 
کسی جواب نداد آخه؟؟

یکی از کمپ ها رو از راه دور توی نقشه نشون کردم یواش یواش که با ماشین میرم به طرفش یه دودی رو دارم از بالای تپه میبینم که میفهمم آره خودشه دیگه دارم میرسیم به فاصله 80 ، 90 متری که میرسم از ماشین میزنم بیرون و بقیه راه رو از جاده خارج میشم و میرم به یه بلندی مشرف به کمپ تا همه رو زیر نظر بگیرم میبینم که دو تا زره پوش این ور و اون ور کمپ راه های وروودی رو بستن 3 تا هم اسنایپر داره مرتب با لیزر همه جا رو دید میزنه نارنجک انداز و سرباز موزدور هم یه چهار پنجتایی هست کمپ دوتا هم آژیر خطر داره . یه نگاهی به کیف خودم میکنم میبینم که یه اسنایپ قوی که همین چند دقیقه پیش خریده بودم رو با خودم آوردم سریع یه نقشه تو ذهنم شکل میگیره تصمیم میگیرم با اسنایپ اول دوتا آژیر رو از کار بندازم میدونم که اگه چند ثانیه دیر کنم نیروی کمکی در حد همونی که تو کمپ حاضر میاد سراغم
بدون معطلی اسنایپ رو زووم میکنم و میرم روی آژیری که بغل دستش یه نگهبان واستاده نفس رو تو سینه حبس میکنم ماشه رو میکشم . بببننننگگ یه صدا تو دشت میپیچه که انگار اون بهشت به اون قشنگی رو با همین یه گلوله به جهنم بدل میکنه همه نگه بان ها گیج شدن و نمیدونن که چی شده به این ور و اون ور میدوون میرم سراغ آژیر بعدی تو همون لحظه که دارم آخرین تنظیمات رو میکنم و ماشه رو شلیک میکنم یه صدایی رومیشنوم صدایی مثل فریاد یه چیز قوی و بزرگ آره از پشت سرم داره میاد بر میگردم نگاه میکنم میبینم یه خرس سیاه بزرگ رو دوتا پاهاش وایستاده و داره فریاد میکشه نمیتونم به عقب فرار کنم جلوی روم هم یه سرازیریه تا خود کمپ سریع تصمیم میگیرم اگه چند ثانیه معطل کنم مردم از سراشیبی لیز میخورم تا به پایین برسم یه آمپول untoachbale میزنم جایی که پایین میام درست پشت دیوار کمپه حالا دیگه نیروی کمکی هم رسیده باید برم بهشون نشون بدم رئیس کیه....

این صحنه هاییه که به کرات و در شکل های گوناگون برای بازیباز هایی که جستجو گر و کنجکاو باشن بوجود میاد و مثلا در همین صحنه بعد از کشتن آخرین سرباز و بالا رفتن پرچم خودی به من احساس تمام شدن یک جنگ تمام عیار القا شده بود طوری که در یک صحنه 3 تا از زره پوش ها با یک آرایش درست از سه جهت روبروو داشتن جلو میومدن و اگه آمپولی در اختیار نداشتم مطمئنا محکوم به مرگ بودم
داداش اونجایی رو که گفتی تو پست قبلت فکر کنم من دیده باشمش ! ولی رو تپه نبود جای ساحل بود ! مجسمه ای به شکل گربه هم بود فکر کنم ! منم نتونستم از شکاف رد بشم جتی شیرجه هم زدم بی فایده بود ! تو چرا با انداختن سنگ حواس اونا رو پرت نمیکنی و بعدش بری تک تک با knife بکشیشون ؟ من که بیشتر مواقع از همین روش استفاده می کنم !
اونجایی که vass رو میکشیم ! من تو ذهن جیسون واسس رو کشتم و اصلاً تو واقعیت نشد بکشمش ! hoyt هم همینطور ! راه نداره اینا رو تو واقعیت بکشم ؟ اصلاً حال نمیده آخه!:(
 
من اگه uplay pass بگیرم برای همه بازی های یوبی میتونم ازش استفاده کنم؟
نه.البته من خودم uplay پس بازی far cry3 رو گرفتم فقط رو farcry 3 جواب میده.حالا نمیدونم اگه مدله دیگه ای هم داشته باشه که قیمتش بیشتر باشه و چند تا بازیرو ساپورت کنه البته بعید میدونم

---------- نوشته در 05:34 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 05:29 PM ارسال شده بود ----------

خو عین آدم بگین چه صحنه ایه و ...
یک جاست که جیسون رو زمین خوابیده و تو خیالاتشه که وقتی چشماش رو باز میکنه سیترا رو بدون حجاب :dمیبینه(البته بیشتر از دیدنه با هم خوشو بش هم میکنن:d)البته 7یا8 ثانیه بیشتر نیست:(.یادم نیست کدوم ماموریته ولی بعد از اینه که با سیترا آشنا شدی.فکر کنم تو اون مرحله اولش دنبال یک خنجریم البته تو رویا های جیسون
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or