در مورد Anthem:
در مورد داستان نکته خیلی جالبی رو گفتند، تاکید کردند که قصد ندارند داستان بازی را با جدا کردنِ کاملش از گیم پلی کم رنگ کنند، یعنی گیم پلی و صحنههای اکشن بازی هم جزئی از روایت داستان هستند. دوم این که تاکید کردند که دنیایِ بازی به صورت shared هست، مثال هم زدند که مثلا وقتی که توی بازی شب فرا برسه، همه شب رو تجربه میکنند. این موضوع خیلی عجیبه، برای اینکه تقریبا تمام بازیهای MMO از این فرمت پیروی میکنند، شاید منظورشون یه چیز دیگه بوده. نکته بعدی این که وقتی که شما به base بر می گردید، تجربه بازی کاملا حالت single Player میگیره و دیگه خبری از سایر پلیرها نیست. Mark Darrah در مورد این قسمت از بازی همچین حرفی رو زده:
“This is where your story really lives and breathes”
از طرفی هم تاکید کردند که قابلیت انجام کل بازی به صورت Solo هست و نیازی نیست که حتما با سایر گیمرها همکاری داشته باشید. این موضوع هم باز یک مقدار عجیبه. این مرحلهای که حداقل گیم پلیش رو نشون دادن، به این راحتیها نمیشه به صورت Solo گذروندش!
پبش زمینی داستانی بازی هم مثل سایر کارهایِ بایوویر جالب بود. ما با دنیایی مواجه هستیم که خالقاش، ساختش رو نیمه کاره رها کرده. هدف مقابله با گروهی به نام Dominion هست که قصد داره با استفاده نیرویِ Anthem of creation (سرودِ آفرینش)، اهدافش رو پیش ببره. گیمر در نقشِ Freelancer ها قرار می گیره که با زرههای مخصوصشون (Javeline) با این گروه مقابله میکنند.
چیزی به نام کلاس تویِ بازی معنایی نداره. شما با توجه به شرایط می تونید در هر زمانی هر کدوم از چهار لباس مختلف بازی رو انتخاب کنین. این خیلی عالیه!
توی مصاحبه با گیم اینفورمر تاکید کرده بودند که توی بازی، خبری از رمنس نیستش
ولی صحنههایی که نشون دهنده دوستی بین کاراکترها هست، توش موجوده. به عنوانِ مثال هم DLC سیتادل رو عنوان کرده بودن.
احتمالا اطلاعات بیشتری از مسائل مبهم بازی، مثل نقش داستان و انتخاب ها، در روزهای آتی مشخص بشه. ولی اتمسفر بازی بی نظیر بود. یک همچین دنیای پسا آخرالزمانی رو من توی هیچ بازی ندیده بودم. امیدوارم مثل بقیه کارهایِ این استودیو خوب دربیاد. من که با همهی بازیهاشون کلی خاطره دارم، حتی اون آندرومدایِ مادر مرده رو هم من دوست داشتم!