Dragon Age Universe [ پست اول خوانده شود.]

Grey Warden

Grey Wardenها گروهی از مبارزان هستند که همه چیز خود را برای مقابله با Darkspawnها فدا کرده اند. محل به وجود آمدن و مقر اصلی آن ها قلعه Weisshaupt Fortress در Anderfels است اما تقریبا در تمامی نقاط Thedas حضور دارند. این گروه بیشتر به علت عدم توجه ایشان به نژاد، قومیت، درجه و این موارد است که مشهور هستند و تنها مورد با ارزش برای آن ها توانایی های فردی است به طوری که از پادشاه گرفته تا مجرمان می توانند در این گروه عضو شوند. با وجود تعداد کم آن ها حضورشان برای بقای Thedas ضروری است و هر کدام از Blightها توسط آن ها به اتمام رسیده است.
درجات در گروه Grey Wardenها به ترتیب:
First Warden: بالاترین درجه موجود و رهبر تمام Grey Wardenها، وی همیشه باید در Weisshaupt Fortress بماند و پس از انقراض Griffonها نقش وی بیشتر به صورت سیاسی در آمده است.
High Constable: نفر دوم در گروه که سابقا فرماندهی نیروهای سوار بر Griffonها را بر عهده داشته است. به تازگی High Constable چهره سیاسی Grey Wardenها را بر عهده گرفته و بیشتر نقش سفیر را ایفا می کند.
Chamberlain of the Grey: رییس بایگانی Weisshaupt که تمامی Warden Commanderها گزارش های سالانه خود را برای وی ارسال می کنند.
Commander of the Grey: مسئول و رهبر Grey Wardenها در هر کشور.
Constable of the Grey: معاون Commander of the Grey و جانشین وی.
Senior Warden: فرمانده گروه کوچکی از Grey Wardenها در ماموریت های ویژه.
Warden-Ensign: اعضای عادی گروه که مراسم Joining را انجام داده اند.
Warden-Recruit: افرادی که برای عضویت گروه داوطلب شده اند اما هنوز مراسم Joining را انجام نداده اند. اسامی افرادی که در حین Joining زنده نمی مانند در آرشیوهای Weisshaupt ثبت می شود تا فداکاریشان برای همیشه ماندگار شود.
حق ویژه Grey Wardenها برای استخدام عضو Right of Conscription نام دارد که که می توانند درخواست هر فردی و حتی مجرمی را برای عضویت گروه خود کنند. مراسم Joining نیز با نوشیدن مقداری از خون Darkspawnها انجام می شود که احتمال مرگ آن بسیار بالاست. اما با زنده ماندن فرد، وی قدرت های زیادی در برابر Darkspawnها بدست می آورد و میتواند حضور آن ها را حس کند. اما این نوشیدن خون صدمات جبران ناپذیری به ذهن و بدن Grey Wardenها می زند به طوری که پس از گذشت چند سال، تقریبا آلودگی تمام بدن آن ها را در بر می گیرد و باعث مرگ آن ها می شود. هرچند اکثر Grey Wardenها ترجیح می دهند در میدان نبرد کشته شوند بنابراین قبل از آن که آلودگی آن ها را در بربگیرد به Deep Roads می روند و دوشادوش دورف ها با Darkspawnها تا لحظه مرگ می جنگند. حتی گفته می شود در اواخر زندگی Grey Wardenها آن ها علاوه بر این که صدای OLD GODS را می شنوند می توانند او را درک کرده و احساس کنند.
 
  • Like
Reactions: bezad
Andraste

بنابر بعضی متون قدیمی Andraste در سال -203 Ancient معادل با 992 TE در Denerim که آن زمان تنها دهکده ماهیگیری کوچکی بود، به دنیا آمده است. مادرش زنی Alamarri به نام Brona و پدرش رهبر یکی از قبایل Alamarri بود. در افسانه ها آمده است قبل از آن که Maker با Andraste سخن بگوید وی هر شب با ناامیدی و درماندگی بسیار از وضع همراهانش، نزد شوهرش به نام Maferath درد دل می کرده و قطره اشکی از چشمانش فرو می ریخت و Maferath نیز این قطره اشک را در شیشه ای نگهداری می کرد. در شب سی ام با پر شدن آن شیشه از اشک، تصویری از Maker در نزد Andraste نمایان می شود. با این که این افسانه قرن هاست در بین مردم منتقل شده است اما Chantry بسیاری از قسمت های آن را باور ندارد.
بر اساس باورهای Chantry پس از این که Andraste توسط Tevinter Imperium به بردگی برده می شود موفق به فرار شده و با Maferath ازدواج می کند، وی که متوجه می شود دعاهایش نزد OLD GODS همیشه بی جواب مانده در اعتقاداتش تجدید نظر می کند و به Maker روی می آورد. Maker نیز نزد وی حلول کرده و از Andraste می خواهد به نزد وی رود و برای همیشه در کنارش جای بگیرد اما Andraste عاجزانه از Maker می خواهد تا مخلوقاتش را بخشیده و به نزد آن ها بازگردد و خودش نیز شروع به دعوت همگان به سوی تنها خدای Thedas یعنی Maker می کند و به نوعی پیامبر لقب می گیرد. با فراهم کردن لشکری وی به Tevinter که تحت تاثیر Blight اول ضعیف شده بود، حمله می کند و موفق می شود بخش های جنوبی آن را بگیرد. این حمله در آینده به Exalted Marches معروف شده و پس از آن تمام حملات نظامی Exalted Marches ،Chantry نام می گیرد. متحدان اصلی Andraste در این جنگ ها اجداد مردم Ferelden امروزی یعنی بربرهای جنوب و الف های رها شده از Tevinter به رهبری Shartan بودند. طبق ادعای یکی از فرماندهان Andraste به نام Cathaire، سرزمین های Tevinter پر از بلاهای طبیعی مانند مریضی یا خشکسالی بوده که همه این ها نشان از مجازات الهی بود. بر اساس گفته های Chantry تنها دلیلی که Tevinter به طور کامل توسط Andraste فتح نشد خیانت شوهر زمینی Andraste یعنی Maferath بود. Maferath با Magisterها همکاری کرده و در ازای تحویل Andraste زمین های جنوبی را از آن خود می کند. با دستگیری Andraste، وی در Minrathous در جلوی چشم جمعیت سوزانده می شود که این امر به دومین گناه مشهور است و باعث می شود بار دیگر Maker به مخلوقاتش پشت کند.
فعالیت های Andraste باعث به وجود آمدن Chantry و ضعیف شدن Tevinter Imperium می شود و پس از مرگ پیروان بی شماری پیدا می کند که اولین ایمان آورنده به او Archon Hessarian است، کسی که دستور قتل وی را داده بود. در هنگام سوختن Archon Hessarian ،Andraste متوجه اشتباهات خود می شود و با شمشیری Andraste را از عذاب سوختن رها می کند و وی را می کشد. برای همین شمشیر نمادی از رحم Andraste به شمار می رود. هرچند مخالفان Chantry اعتقاد دارند که Hessarian تنها به این دلی که توانایی مقابله با هواخواهان Andraste را نداشت به صورت ظاهری به وی ایمان آورد.
Andraste فرزندان بسیاری داشت که گفته می شود همه در طی جنگ های داخلی پس از مرگ Maferath کشته شدند. به هر حال اکنون Chantry و پیروانش، Andraste را پیامبر و همسر Maker می دانند که تمسک به وی تنها را نجات و رستگاری است.

زندگی Andraste به روایت تصویر:
 
  • Like
Reactions: bezad
Chantry

Chantry سازمان مذهبی غالب در Thedas است که بر پایه یک سری از آموزه های Andraste به نام Chant of Light توسط اولین امپراطور Orlais به نام Kordillus Drakon پایه گذاری شده است. هدف از این مذهب گسترش Chant of Light در چهار گوشه دنیا هست تا این که Maker به نزد مخلوقاتش بازگردد. این گسترش شامل نژادهایی غیر از انسان ها نیز می شود مانند الف ها که پنج خدای خود تحت نام Elven pantheon را می پرستند یا Qunariها که پیرو مکتب Qun هستند و حتی دورف هایی که اجداد خود یا Stone را پرستش می کنند. در نظر Chantry این عده نیز مانند انسان ها نیاز به نجات و یاری دارند. تقویم Chantry که بر پایه نام گذاری هر عصر است در تمام Thedas به غیر از Imperium رواج دارد و مورد استفاده قرار می گیرد. گسترش این مذهب همراه با قدرت گرفتن Orlais شروع شده و حتی در جاهایی مانند Tevinter Imperium نیز نفوذ کرده است. هرچند پس از گذشت مدتی در عصر Towers Age اختلافی پیش آمده و سران Tevinter از Chantry جدا شده و Imperial Chantry را تاسیس کردند.
رهبر Chantry زنی است که Divine نام دارد و جنگ هایی که توسط Chantry انجام می شود به Exalted March معروف است. اولین Exalted March توسط شخص Andraste انجام شده و چهار حمله بعدی علیه Tevinter بوده است. آخرین Exalted March نیز که با کمک Imperial Chantry نیز بود علیه Qunariها صورت گرفت.
 
  • Like
Reactions: bezad
Imperial Chantry
[URL=http://8pic.ir/][/URL]

هنگامی که Divine Justinia I ،Kordillus Drakon را به عنوان رهبر Andrastian Chantry معرفی کرد این موضوع برای Magisterهای Tevinter سنگین آمد زیرا آن ها همانند مردمان دیگر سرزمین ها نبودند و نباید با آن ها مانند کودکانی نیاز به رهبری دارند برخورد شود. آن ها سال ها قبل از به وجود آمدن Orlais نیز Chantry داشتند و شخص Andraste نیز در سرزمین آن ها زندگی کرده بود و کشته شده بود. آن ها حتی با این موضوع که مردها به علت خیانت Maferath نمی توانند جامه کشیشی به تن کنند مشکل داشته و زیر بار این خفت نمی رفتند. تمامی این موارد باعث شد کشمش های بین Andrastian Chantry و Magisterهای Tevinter بالا بگیرد و هر دو برای داشتن کنترل بر روی دیگری تلاش کنند. پس از پایان Blight سوم Chantry شروع به گسترش حقایقی کرد که Magisterها باعث و بانی آغاز Blight و به وجود آمدن Darkspawnها هستند. علاوه بر این Chantry جادو را بر خلاف Magisterها که آن را مقدس می شمردند، غیرقابل اعتماد می دانست. همه این موارد باعث شد درگیری علنی بین Magisterهای Tevinter و Chantry شد. تا این که در تاریخ 3:87 Towers دولت Tevinter به طور علنی از Chantry جدا شده و Imperial Chantry را پایه گذاری کرد و مردی به نام Valhail را که از اعضای Circle of Magi بود بر سر قدرت گذاشت. آن ها حتی با مرگ Divine Joyous II جشن و پایکوبی کردند که این مورد باعث شد عصر جدید Black Age نام بگیرد و Andrastian Chantry دستور Exalted March علیه Tevinter Imperium را دهد.
تاکنون چهار Exalted March از سوی Andrastian Chantry علیه Imperial Chantry و رهبر آن مشهور به Black Divine انجام شده است که Tevinter در مقابل همه آن ها مقاومت کرده و تسلیم نشده است. امروزه Andrastian Chantry و Imperial Chantry کاملا از هم جدا هستند و آموزه های متفاوتی دارند، تنها همکاری آن ها در حمله ای علیه Qunariها و Blight بوده است.
 
  • Like
Reactions: bezad
Qun

Existence is a Choice
Qun قانونی است که توسط Ashkaari Koslun نوشته شده و بر جامعه مردمان Qunari حکم فرما هست. این قانون نقش و وظیفه هر کسی را کاملا مشخص می کند، به طور مثال بعضی از Qunariها از کودکی بزرگ می شوند تا سرباز شوند بنابراین آن ها باید قدرتمند، منظم و استوار باشند. شکست در مکتب Qun نقشی ندارد و وظیفه هرکسی از قبل مشخص است به طوری که خود فرد در آن دخالتی ندارد. Qunariها به قدری به این مکتب وابسته هستند و ایمان دارند که حاضرند جنگی علیه تمام ملت های دیگر راه انداخته و آن ها را به سمت Qun بیاورند. فلسفه اصلی Qun بر پایه طبیعت هرکسی است، به طوری که هر فرد طبیعت خود را دارد و مجموعه این طبیعت ها نظمی کامل را می سازد. کسی در Qun نمی تواند علیه طبیعتش جنگیده و یک کشاورز همیشه یک کشاورز باقی می ماند چه این نقش را قبول کند و چه نکند. هر فرد در اصل یه فرد نیست بلکه عضوی از مجموعه بزرگ تر است حتی تمامی جامعه نیز بخشی از طبیعت است و چیزی ساختگی نیست. Qunariها همچنین به خدایان اعتقادی ندارند و این امر که فردی قدرتمند و نامرئی بر ما نظاره می کند را موضوعی مسخره و خنده دار می پندارند و همه چیز را جزیی از نظمی بزرگ و همگانی می دانند. Qunariهایی که مکتب Qun را رها کرده اند به Tal-Vashoth مشهورند و اجازه زندگی در سرزمین Qunariها را ندارند و بیشتر آن ها مزدور هستند.
هم Andrastain Chantry و هم Imperial Chantry مکتب Qun را تهدیدی برای خود حس می کنند و چندین Exalted Marches علیه Qunariها تاکنون اعلام نموده اند.
 
  • Like
Reactions: bezad
خب دوستان به سلامتي اين تاپيک هم کارش تموم شد!:d
اميدوارم با دنياي غني Dragon Age آشنا شده باشين و با اطلاعات کامل سراغ نسخه سوم برين!:d
 
خب دوستان به سلامتي اين تاپيک هم کارش تموم شد!:d
اميدوارم با دنياي غني Dragon Age آشنا شده باشين و با اطلاعات کامل سراغ نسخه سوم برين!:d

واقعا دستتون درد نکنه، کار خیلی بزرگی انجام دادید.
ایشالا پروژه های بعدی و همچنین کامل کردن تاپیک ویچر :d
باز هم دستتون درد نکنه و خسته نباشید.
 
آقا واقعا خسته نباشین، یکی از مفید ترین و پرکار ترین کاربرای بازیسنتر هستید، ایجاد تاپیکی برای این عنوان که universe و دنیای عظیمی داره واقعا کار مشکلی بود، ممنون به شخصه خیلی استفاده کردم.
 
خب دوستان به سلامتي اين تاپيک هم کارش تموم شد!:d
اميدوارم با دنياي غني Dragon Age آشنا شده باشين و با اطلاعات کامل سراغ نسخه سوم برين!:d
این داش مجتبی ما تو ژانر نقش آفرینی به درجه استادیت رسیده.
خسته نباشی واقعا،با این مقاله مفصل و جامعت گل کاشتی.:-*
 
آقا تبریک که پایان یافت بالاخره، پسفردا هم که رمان The Masked Empire میادش این سری کامل میشه قبل از اومدن Inquisition .....امیدوارم فقط این نویسنده جدیده Sub خوبی برای David Gaider باشه.
 
خب دوستان به سلامتي اين تاپيک هم کارش تموم شد!:d
اميدوارم با دنياي غني Dragon Age آشنا شده باشين و با اطلاعات کامل سراغ نسخه سوم برين!:d

منم سه نسخه رو بازی کردم و خوب زیادم کند و کاو کردم تو دنیاش به نتایجی که زیر می گم رسیدم خوشحال می شم نظراتمو به چالش بکشین
خوب توی نسخه اول یعنی همون اریجین ، بنیان داستان شکل می گیره اسامی درد ولف ، خدایان قدیم ، میکر ، خدایان الف ها و آندراسته مطرح می شه از همون ابتدا دیالوگ های زیادی روی شک به این باورها رد و بدل می شه که می گه همه اینها اسطوره اند و واقعیات جایی بین این اسطوره ها خوابیده خدایان الف ها نه تا بودند افسانه می گه اینها با الفها قهر کردن و در نتیجه انسانها زیر پرچم امپراطوری توینتر الف ها رو به بردگی می کشن ولی اصل ماجرا با توجه به دیالوگ هایی که نگهبان معبد میتال گفت این نبوده بلکه الفها خودشو خدایانشونو به بند کشیدن ونتیجه اش آشوب بود و سقوطشون حالا از دید موریگان این نه خدای الفها چیزی نبودن به جز جادوگران بسیار قدرتمندی که به زیر کشیده شدن با توجه به حوادث آخر بازی مشخص شد که سولاس در اصل همون درد ولف و یکی از نه خدای الفها بوده یعنی این سولاس همونی بوده که بقیه خدایان رو یا کشته یا در جایی در خارج از دنیا و خارج از فید به بند کشیده از روی دیالوگ هایی که وسط بازی بین سولاس و سرا رد و بدل شد فهمیدم علارقم نفرتی که سولاس نشون می ده از جهاتی جوری رفتار می کنه که انگار خودش قبلا این مسیر رو رفته احتمالا در هزاران سال پیش سولاس یک رابین هود مثله سرا بوده که رویای جهان بهتر رو تو سرش می پرورونده و خدایان الف ها هم در اصل جادوگران قدرتمندی بودند که با ظلم و ستم و قربانی کردن مردم حکومت می کردن سولاس خودش قدرتمند می شه و مثله اونها به عنوان خدا پرستیده می شده و قیامشو پیش میبره و 7 خدا رو به بند می کشه هشتمی کسی نبوده جز میتال از سکانس پایانی بر میاد یک رابطه عاشقانه ای بین این دو شکل می گیره ولی در آخر سولاس نارو زده ولی میتال رو به بند نکشیده یه بلای دیگه ای سرش آورده و انداختتش بیرون از فید و جهان خلاصه اگر یادتون بیاد زمانی که در مورد جاودانگی الف ها از سولاس بپرسید سولاس توضیحی که میده نتیجه اش می شه اینکه الف ها در فید یک شهری داشتن که اونجا قدرتمنداشون بودنو این باعث جاودانگیشون بوده البته من بعید می دونم الف ها جاودانه بوده باشن بازم این داستان احتمالا مربوط به همون نه خدا بوده حالا این شهر جایی نبوده جز همون گلدن سیتی که تو افسانه های مذهبی به عنوان محل زندگی میکر ازش یاد می شه خلاصه سولاس که نیت خیری داشته می بینه ای بابا نتیجه عکس داد و اوضاع بدتر شد اینجاست که خودش به یه سری مجیستر کمک می کنه برن گلدن سیتی احتمالا هدفش هم این بوده که خدایان الف ها رو آزاد کنه تا اوضاع مثل سابق بشه ولی باز دوباره نتیجه عکس می ده احتمالا این داستان بلایت هم یک نوع سیستم امنیتی تو گلدن سیتی بوده که فعال می شه و این 7 خدای قدیم که می شن رهبران بلایت در اصل همون 7 خدایی هستن که سولاس به بند کشیده بوده تو بازی نشون داده شد که فلمت تبدیل به اژدها می شه این یعنی جادوگران قدرتمندی که به عنوان خدا در دوران الف ها پرستیده می شدن توانایی تبدیل شدن به اژدها رو داشتن و این آرچ دیمون ها که بلایت رو رهبری می کنن یکی از همون خدایان الفی هستن واسه همینم سولاس شدیدا از گری واردن ها متنفره چون دارن خدایان الفی رو می کشن حالا تو نسخه اریجین بازی اینجوری بود که شما می تونستین با بچه دار شدن از طریق موریگان زنده بمونید به این صورت که بچه اتون می شد همون خدای قدیمی احتمالا این اتفاق در بلایت اول هم افتاده و بچه به دنیا اومده کسی نبوده جز آندراسته چون آندراسته یک خدای الفی بوده ولی خوب دوباره متولد شده می تونست صدای اون کسیو که به بند کشیدتشو بشنوه یعنی سولاس اوج داستان همینجاست سولاس همون میکر بوده برای همینم به میکر اعتقاد نداره واسه اینکه خودش می دونه اصل داستان چی بوده حالا یه بار دیگه سولاس این فرصتو پیدا می کنه تا اوضاعو از طریق آندراسته درست کنه ولی اینبارم شکست می خوره من یه تزی دارم که این آندراسته همون فلمته و زمانی که شکست خوردن از سولاس بریده و رفته تو جنگل ها قایم شده و اینبار خدای قدیمی دیگه که همون میتال بوده و دل خونی از سولاس داشته پیداش کرده هر دو از سولاس نفرت داشتن و از دنیا و موجوداتش کینه داشتن خلاصه سولاس از همه بریده تو دیالوگ هایی که با کول داری کول اشاره های خیلی جالبی می کنه مثلا یه جا می گه درد سولاس زیاده یا یه جا می گه اونها خوابیدن به دست تو که این اشاره به همون خدایان قدیم داره آخر بازی یه جا سولاس می گه حالا این قضیه تموم شه می خوای چی کار کنی منم جواب دادم می خوام دنیا رو به یه جای بهتر تبدیل کنم سولاس گفت فرض کن اینکارو کردی ولی یه روز از خواب پاشدیو دیدی همه چی بدتر شده این اشاره به خودش داره که می خواست دنیا رو درست کنه ولی خرابش کرد آخر داستانم دوباره فلمتو فریب داد احتمالا دوباره باهاش همون کاری رو کرد که قبلا با میتال کرده بود
 
بسیار بسیار عالی خیلی ممنون بابت تاپیکتون
the warden و hawke واقعا شخصیتی بسیار پیچیده ای هستند که خیلی دوست دارم چه اتفاقاتی براشون افتاده و چیکار کردند از اونطرف شخصیت Inq برعکس اینهاست .
دیگه اطلاعاتی نمیزارید که تو inq ازشون گفته شده؟ و اتفاقاتی که در این نسخه میوفته؟
نمیدونم چرا ولی احساس میکنم با خوندن این مقاله که گذاشتید 2 یا 3 تا دراگون ایج بیشتر نداریم :((
 
بسیار بسیار عالی خیلی ممنون بابت تاپیکتون
the warden و hawke واقعا شخصیتی بسیار پیچیده ای هستند که خیلی دوست دارم چه اتفاقاتی براشون افتاده و چیکار کردند از اونطرف شخصیت Inq برعکس اینهاست .
دیگه اطلاعاتی نمیزارید که تو inq ازشون گفته شده؟ و اتفاقاتی که در این نسخه میوفته؟
نمیدونم چرا ولی احساس میکنم با خوندن این مقاله که گذاشتید 2 یا 3 تا دراگون ایج بیشتر نداریم :((
متاسفانه خودم هنوز شماره سوم رو بازی نکردم، ایشالا بعد از بازی کردنش اطلاعات اون هم اضافه میشه!
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or