شاید امروز خیلیها کپکام را با فرنچایزهایی همچون Resident Evil یا Devil May Cry بشناسند، اما در نسل پنجم، کپکام بازی در سبک ترس و بقا اما اندفعه نه با محوریت زامبیها بلکه دایناسورها منتشر کرد که با بازخورد بسیار خوب گیمرها و رسانهها رو به رو شد. بازی که در قسمت اول و با وجود این که المانهای اکشن آن چندان قدرتمند نبود، اما به خوبی توانست حس و حال بازی ترس و بقا را به مخاطب انتقال دهد و در حقیقت برای خیلیها قابلباور نبود که بازی با محوریت دایناسورها به این اندازه بتواند ترسناک باشد.
مهمترین المان گیمپلی این بازی به حل معما و جستوجو در نقشه بود و حضور دایناسورها با ترکیب دلچسب المان Jump Scare باعث میشد تا به راحتی حس غریب فضای موجود در بازی پیوستگیاش را حفظ کند و همیشه آن حس ترس در بازی وجود داشته باشد. در کنار آن، روایت بازی با فایلهای موجود در بازی به طور جسته و گریخته انجام میشد اما کماکان میشد که از داستانی که به آرامی در پسزمینه روایت میشد، لذت برد.
اما قسمت دوم تفاوت مشهودی با قسمت اول داشت؛ المان اکشن حالا نقش بسیار پررنگتری در طول بازی داشت. شخصیت قابل بازی دیگری یعنی Dillion به بازی اضافه شده بود و در کنار Regina، طراحان بازی موفق به ایجاد سیستمی خارقالعاده شده بودند که هر دو شخصیت به کمک هم باید بازی را پیش میبردند و دید روایت از مراحل هر دو شخصیت آنقدر پیوسته و روی ریتم بود که لحظهای در قسمت دوم نمیتوانستید دست از تجربه این عنوان بردارید. البته باید این موضوع را در نظر داشت که قسمت دوم به مراتب چالشبرانگیزتر از قسمت اول بود و با توجه با پررنگشدن المان اکشن، دشمنهای داخل بازی چندبرابر قسمت اول بودند.
یک قسمت دیگر از این فرنچایز برای کنسول PS2 منتشر شد اما دیگر خبری از داینو کرایسیس تا همین امروز نیست. فرنچایزی که این روزها جای خالیاش بیش از پیش احساس میشود. هرچند پیادهسازی متریالهای سه بعدی در حالت دوربین دوبعدی موضوعی است که در این روزها طرفداران زیادی نخواهد داشت و پیادهسازی این بازی در فرم دیگر، شاید چندان کار سادهای نباشد اما کپکام که به خوبی از پس ساخت Monster Hunter: World برآمد، شاید بتواند در بازسازی برای Dino Crisis 2، خاطرات قدیمی ما را با جلوههای بصری و گیمپلی بهتر زنده کند.