Dark Souls GaMe Community

[HalfLife G]

خب dlc دوم هم تموم شد و پرونده دارک سولز به طور کامل بسته شد ( حداقل فعلا) چیزایی که اتفاق افتاد و تفسیر و شایدهاشو تو اسپویلر میذارم )هر کی هم بازی کرده بیاد بحث کنیم :

Spoiler: massive spoiler

در dlc اول می بینیم که ariendal دنیای نقاشی رو رسم کرده که در اونجا آتش رو فعال نگهداره نقاشی که نسخه بروزشده نقاشیه ariamis هست...چون مکانهای نقاشی آریامیس به صورت خرابه تو این دنیای نقاشی هستند.
دختر نقاش ، شوالیه gael رو فرستاده به شهر ringed city تا براش خون دارک سولز بیاره برای کشیدن دنیایی جدید که مشکل های دنیای فعلی رو نداشته باشه (که البته به آتش هم احتیاج داره که با کشتن خواهر friede در پایان dlc اول فراهم میشه)

ringed city کجاست ؟؟
به گفته خود بازی سرزمینی که gwyn ساخته برای کنترل انسانهایی که روح تاریک دارن و دخترش رو هم اونجا گماشته :

The small banner used by envoys of Great Lord Gwyn in the days of yore.
For the pygmies, who took the dark soul, the Great Lord gifted the Ringed City, an isolated place at world's end, and his beloved youngest daughter, promising her that he would come for her when the day came

دخترش رو تو بازی می بینیم ؟؟؟بله دختری که تو بازی اسمش fillinore هست که به زبان لاتین میشه دختر خورشید.... .

این شهر در پس خرابه های بسیاری از مکانها از جمله خود شهر لادریک هستش (چطوری؟؟؟ می فهمی الان)و به قول یکی از npc ها در آخر دنیاس(دورافتاده ترین مکان)وقتی به اونجا میرسی مجمسه های شوالیه های گوین در کنار kaate رو می بینیم که نشون میده اونجا دارک سولز و در نتیجه KAATE ارزش و احترام زیادی داره(چون سرزمین انسانهاس)و ارتشی که خدایان قرار دادن برای کنترل انسانها و تاریکی برخاسته از دارک سولز که ارتشی آتشین رو ساختن ( و البته ساختن مکانیزم انسانهای نامیرا و بونفایر که خطایی بزرگ از طرف خود گوین و دوستش نیتو بود)

بالاخره چی میشه ؟؟بالاخره ما میرسیم به دختر گوین و وقتی مجسمه کروی مانندی که در دست داره رو بهش دست میزنیم میشکنه و با صحته فوق العاده جالبی مواجه میشیم
دختر گوین قرنهاس مرده و از سرزمین انسانها و شهر حلقوی چیزی جز خاکستر نمونده .....یعنی این دختر گوین بوده که زمان رو نگهداشته (یا میشه گفت سیرت دنیا رو زنده نگهداشته ) و ما حقیقت فعلی دنیا رو نمی بینیم و یا زمان حال رو می بینیم......
یعنی در این دنیا و در پی تکرار چرخه های بی نهایت اتش و خاموشی نه بشری مونده و نه ساختمونی....... .

در ادامه ما geal رو می بینیم که به دنبال خون دارک سولز برای نقاشی به pygmy lords که حاملین مقدار زیاد دارک سولز هستن و در تختهاشون نشستن حمله کرده و چون قرنهاس نامیرا و هالو شدن خونی درشون نمونده و اون مجبور میشه اونا رو بخوره تا ازشون خونی دربیاد :

When Gael came upon the pygmy lords, he discovered that their blood had long ago dried, and so consumed the dark soul

در نهایت با کشتن GAEL که مجنون شده و آوردن خون دارک سولز به دختر نقاش اون نقاشی جدیدی رو می کشه که قرار جایگزین آینده دنیای ویران فعلی بشه

در نتیجه دیدن آینده دنیا نشون میده که فقط تلی از خاک از دنیا مونده و برای همین ما چندین فایر لینک شراین داریم و تو یه زمان لادریک سرپاس یه زمان همه جا ترکیده و یه زمان اصلا هنوز لادریکی نیس .... .
در مورد اطمینان از تغییر زمان هم همین کافیه که به نوشته آمور جدید که یه از اژدها کش تو اعماق شهر RINGED CITY می بینیم توجه کنیم :

The Armour, defeated by the Champion of Ash in Lothric, was left ages to rust, until it slipped into an abyssal swamp, where it was possessed once again by the memory of the hunt.

یعنی همونطور که اتفاقات شماره 3 در چند زمان (از گذشته تا حال) رخ میده و با بونفایرها ما حرکت می کنیم در این زمان ، در DLC هم می بینیم که ما این فرد رو صدهاسال پیش تو لادریک کشتیم و برای همینه که الان قط خرابه های لادریک رو می بینیم و در نهایت هم که حالت نهایی دنیا یعنی خرابی مطلق رو می بینیم



پایان جالبی بود که مساله زمان رو کامل حل کرد و البته سرنوشت دارک سولز رو ...... .


.

 

[Safety & Peace]

این میازاکی سر Slave Knight Gael قشنگ به اون چیزی که عاشقش بود و میخواست، رسید و Guts رو رسما شبیه سازی کرد و گذاشت توی بازی
===
فقط سوالی که برام مطرح میشه اینه که اون Egg چی بوده توی دستای Filianore؟ و چرا شکسته بوده؟
یه سری میگن Midir ازش اومده بیرون ولی این موضوع چیزی رو مشخص نمیکنه. یه سری دیگه هم میگن اون تخم در واقع منشا قدرت فیلیانور بوده که باعث میشده The Ringed City توی زمان بدون تغییر و ثابت بمونه و وقتی ما اون رو از خواب بیدار میکنیم و تخم فرو میریزه، ما به زمان واقعی توی دنیا کشیده میشیم که هیچ چیزی باقی نمونده و Gael به امید یافتن Dark Soul، تمام انسان ها و Pigmy ها رو کشته و خونشون رو خورده تا بتونه دوباره Dark Soul رو تشکیل بده و اون رو به نقاش برگردونه که از ریشه یه دنیای جدید و بدون مشکل خلق کنه.
با این حال نمیفهمم خواب فیلیانور باعث جلو نرفتن زمان بوده یا تخمی که توی دستش هست (اصلا چرا توی اون تخم، سیاه هست؟)

 

[BARDI YA]

این میازاکی سر Slave Knight Gael قشنگ به اون چیزی که عاشقش بود و میخواست، رسید و Guts رو رسما شبیه سازی کرد و گذاشت توی بازی
===
فقط سوالی که برام مطرح میشه اینه که اون Egg چی بوده توی دستای Filianore؟ و چرا شکسته بوده؟
یه سری میگن Midir ازش اومده بیرون ولی این موضوع چیزی رو مشخص نمیکنه. یه سری دیگه هم میگن اون تخم در واقع منشا قدرت فیلیانور بوده که باعث میشده The Ringed City توی زمان بدون تغییر و ثابت بمونه و وقتی ما اون رو از خواب بیدار میکنیم و تخم فرو میریزه، ما به زمان واقعی توی دنیا کشیده میشیم که هیچ چیزی باقی نمونده و Gael به امید یافتن Dark Soul، تمام انسان ها و Pigmy ها رو کشته و خونشون رو خورده تا بتونه دوباره Dark Soul رو تشکیل بده و اون رو به نقاش برگردونه که از ریشه یه دنیای جدید و بدون مشکل خلق کنه.
با این حال نمیفهمم خواب فیلیانور باعث جلو نرفتن زمان بوده یا تخمی که توی دستش هست (اصلا چرا توی اون تخم، سیاه هست؟)

درود...

ببین بنظرت به انیمه فیلم Angle's Egg ربطی نداره !؟
این انیمه که تک قسمت هست من حدودا 3 سال پیش دیدم...

میدونی فلسفه اشون هم شبیه هم هست...

در رابطه با فیلیانور...
اصلا درک نمیکنم وجود این شخصیت رو...
بنظرم نمیتونه دختر گوین هم باشه با اینکه لور بازی این رو دامن میزنه...

 

[Safety & Peace]

درود...

ببین بنظرت به انیمه فیلم Angle's Egg ربطی نداره !؟
این انیمه که تک قسمت هست من حدودا 3 سال پیش دیدم...

میدونی فلسفه اشون هم شبیه هم هست...

در رابطه با فیلیانور...
اصلا درک نمیکنم وجود این شخصیت رو...
بنظرم نمیتونه دختر گوین هم باشه با اینکه لور بازی این رو دامن میزنه...

جالبه. الان عکساشو دیدم چقدر این قضیه شبیه اونه
امشب میبینمش ببینم چیه و چه ارتباطی با هم دارن. شاید کمکی هم بکنه توی درک داستان.

ظاهرا گوین بچه های زیادی داشته. با توجه به اینکه گوین یه جورایی بازتاب شخصیت زئوس و خدایان یونان هست، امکان اینم هست که گوین بچه های دیگه ای از افراد دیگه ای داشته باشه. توی اساطیر یونان، زئوس میره با انسان ها همخوابه میشه و بچه هاش نیمه انسان نیمه خدا هستن. حالا اینجا امکان داره از ملکه/همسرش فقط Nameless و Gwyndolin و Gwynevere به دنیا اومده باشن که خون سلطنتی تو رگهاشونه. و از طرف دیگه به عنوان مثال Yorshka یکی دیگه از دخترهای گوین هست که چیز عجیبی که در موردش هست اینه که دم اژدها داره و ملت میگن شاید از Priscilla بوده باشه.

این فیلیانور هم جوون ترین دختر گوین بوده که همون ابتدای عصر آتش و پیدا شدن Lord Soul و Dark Soul، "به اصطلاح" به "انسان ها" میده و بهش میگه یه روز به خاطرش بر میگرده. منتها این کار گوین که دخترش و شهر The Ringed City رو به Pigmy ها و انسان ها داده از روی خیرخواهی نبوده و میخواسته با این کار اونا رو تحت کنترل نگه داره. اون نشون Dark Sign مانندی هم که روی لباس شوالیه های شهر هست هم به همین دلیل بوده تا نتونن به طور کامل از قدرتشون استفاده کنن و شورش کنن.

کلا گوین جنبه های تاریک زیادی توی زندگیش داشته آه ای پدر چه کردی با دنیا...

 

[BARDI YA]

جالبه. الان عکساشو دیدم چقدر این قضیه شبیه اونه
امشب میبینمش ببینم چیه و چه ارتباطی با هم دارن. شاید کمکی هم بکنه توی درک داستان.

ظاهرا گوین بچه های زیادی داشته. با توجه به اینکه گوین یه جورایی بازتاب شخصیت زئوس و خدایان یونان هست، امکان اینم هست که گوین بچه های دیگه ای از افراد دیگه ای داشته باشه. توی اساطیر یونان، زئوس میره با انسان ها همخوابه میشه و بچه هاش نیمه انسان نیمه خدا هستن. حالا اینجا امکان داره از ملکه/همسرش فقط Nameless و Gwyndolin و Gwynevere به دنیا اومده باشن که خون سلطنتی تو رگهاشونه. و از طرف دیگه به عنوان مثال Yorshka یکی دیگه از دخترهای گوین هست که چیز عجیبی که در موردش هست اینه که دم اژدها داره و ملت میگن شاید از Priscilla بوده باشه.

این فیلیانور هم جوون ترین دختر گوین بوده که همون ابتدای عصر آتش و پیدا شدن Lord Soul و Dark Soul، "به اصطلاح" به "انسان ها" میده و بهش میگه یه روز به خاطرش بر میگرده. منتها این کار گوین که دخترش و شهر The Ringed City رو به Pigmy ها و انسان ها داده از روی خیرخواهی نبوده و میخواسته با این کار اونا رو تحت کنترل نگه داره. اون نشون Dark Sign مانندی هم که روی لباس شوالیه های شهر هست هم به همین دلیل بوده تا نتونن به طور کامل از قدرتشون استفاده کنن و شورش کنن.

کلا گوین جنبه های تاریک زیادی توی زندگیش داشته آه ای پدر چه کردی با دنیا...

حتما ببین...
مخصوصا آخر انیمه و اتفاقی که میوفته کم شباهت به دست زدن ما و نابود شدن اون تخم و رفتن به مکان Gael نیست...
کلا همه چی زیادی شبیه توی این دو اثر...

این انیمه هم از اون کارهایی هست که بسیار زیر خاکیه و کسی اسمشو نمیاره و استاد هم حتما توی اینها اینوست میکنه وقتشو و ایده هاشو...
خخخخ...
بس انیمه ی نامردیه و اصلا دیالوگ نداره و دقیقا مثل دارک سولز میخواد با المان های محیطی داستان رو جلوه بده...

در رابطه با گوین...
چقدر حوصله داشته اینهمه بچه آورده...
خخخخ...
ولی باز هم من فکر میکنم فیلیانور یک نماد هست تا صرفا بچه ی گوین...
ولی باز بازی خیلی علاقه داره هینت بده که فیلیانور ربط داره به گوین...
من دوست داشتم قضیه ی 3خواهر و Sable Church باز بشه که خوب اونها زیاد زیاد زیاد باز نشد خوب اشکالی هم نداره...

ولی محیط دارک سولز یک همون محیطی که میخواییم برسیم به گوین کم شباهت به این مکانی که میجنیگیم با گیل نیست...
ولی بیشتر شبیه محیطی تاریک بعد از گیل هست...
راستی این قضیه Pygmy هارو من هیچوقت درست نگرفتم...
یک توضیح مختصر میدی...
بنظرم قضیه ی Furtive Pygmy با باس آخر اکسنشن آرتوریاس تموم شد...
وای چی بود اون دی ال سی...
آرتوریاس...
خدایی بود هاااااااااا........

بنظرم دارک سولز 1 یک جو سنگینی داشت...
من اون جو رو دوست داشتم...
کاری به لور و گیم پلی ندارم....
دارک 2 هم سبک و 3 هم بنظرم کمی سبک بود...
1 خیلی سنگین بود و انگار جون واقعیم کم میشد هر دفعه شخصیت اصلی راه میرفت...

 

[Safety & Peace]

حتما ببین...
مخصوصا آخر انیمه و اتفاقی که میوفته کم شباهت به دست زدن ما و نابود شدن اون تخم و رفتن به مکان Gael نیست...
کلا همه چی زیادی شبیه توی این دو اثر...

این انیمه هم از اون کارهایی هست که بسیار زیر خاکیه و کسی اسمشو نمیاره و استاد هم حتما توی اینها اینوست میکنه وقتشو و ایده هاشو...
خخخخ...
بس انیمه ی نامردیه و اصلا دیالوگ نداره و دقیقا مثل دارک سولز میخواد با المان های محیطی داستان رو جلوه بده...

در رابطه با گوین...
چقدر حوصله داشته اینهمه بچه آورده...
خخخخ...
ولی باز هم من فکر میکنم فیلیانور یک نماد هست تا صرفا بچه ی گوین...
ولی باز بازی خیلی علاقه داره هینت بده که فیلیانور ربط داره به گوین...
من دوست داشتم قضیه ی 3خواهر و Sable Church باز بشه که خوب اونها زیاد زیاد زیاد باز نشد خوب اشکالی هم نداره...

ولی محیط دارک سولز یک همون محیطی که میخواییم برسیم به گوین کم شباهت به این مکانی که میجنیگیم با گیل نیست...
ولی بیشتر شبیه محیطی تاریک بعد از گیل هست...
راستی این قضیه Pygmy هارو من هیچوقت درست نگرفتم...
یک توضیح مختصر میدی...
بنظرم قضیه ی Furtive Pygmy با باس آخر اکسنشن آرتوریاس تموم شد...
وای چی بود اون دی ال سی...
آرتوریاس...
خدایی بود هاااااااااا........

بنظرم دارک سولز 1 یک جو سنگینی داشت...
من اون جو رو دوست داشتم...
کاری به لور و گیم پلی ندارم....
دارک 2 هم سبک و 3 هم بنظرم کمی سبک بود...
1 خیلی سنگین بود و انگار جون واقعیم کم میشد هر دفعه شخصیت اصلی راه میرفت...

آره بعید نیست از روی این الهام گرفته باشه. کلا میازاکی از انیمه Berserk هم که مورد علاقه-ش هست، کلی ایده گرفته. از معماری گوتیک توی اروپا، معماری شرقی توی آسیا و خاورمیانه و ... کلی ایده میگیره برای ساخت محیط بازی هاش.

در مورد اینکه فیلیانور دختر گوین هست رو خود بازی اشاره میکنه. توضیحات Small Envoy Banner:


The small banner used by envoys of Great Lord Gwyn in the days of yore.

Face the ringed cliff and hold the banner high to summon facilitators of transport.

For the pygmies, who took the dark soul, the Great Lord gifted the Ringed City, an isolated place at world's end, and his beloved youngest daughter, promising her that he would come for her when the day came.

نوشته برای Pigmy ها که دارک سول رو برداشتن، گوین The Ringed City رو بهشون هدیه داد که مکانی تنها و دور افتاده در آخر دنیاست. همچنین جوون ترین دختر عزیزش رو و قول داد که وقتش که فرا برسه، برمیگرده سراغش.

حالا اینجا مستقیما اسم فیلیانور آورده نمیشه ولی شواهد به صورت واضح نشون میدن که فیلیانور دخترشه و از طریق اون تخم، همه چیز رو تحت کنترل داشته.

Furtive Pigmy هم یکی از کسایی بود که همراه گوین و بقیه، وقتی که اولین آتش پیدا شد، از تاریکی بیرون اومدن و به سمتش جذب شدن. گوین و نیتو و آیزالت از توی آتش Lord Soul پیدا کردن. این یارو پیگمی Dark Soul رو پیدا کرد. منتها با شکستن دارک سول، اون رو به قطعات بی شماری تبدیل کرد که Humanity شدن و سر منشا وجود انسان ها شد.

اون Manus هم که همگی تا قبل از این تصور میکردیم همون پیگمی باشه هم یه دیدگاه اشتباه بود. Manus یکی از اولین انسان هایی بود که به واسطه Humanity به وجود اومد منتها به واسطه خر شدن مردم شهر Oolacile توسط Kaathe، قبرش گشوده میشه و باعث خشمگین شدنش میشه. خشمش وقتی بیشتر میشه که میفهمه گردنبندی که براش عزیز بوده، سر جاش نیست. گفته شده به واسطه دستکاری که توی Humanity که داشته، کرده، Abyss رو به وجود آورده. به طور کلی میگن که طبیعت Soul باید دست نخورده باقی بمونه و آیزالت و مانوس، به خاطر دستکاری کردن روحشون، این بلا سرشون اومد.

 

[Pyramid Head]

آره بعید نیست از روی این الهام گرفته باشه. کلا میازاکی از انیمه Berserk هم که مورد علاقه-ش هست، کلی ایده گرفته. از معماری گوتیک توی اروپا، معماری شرقی توی آسیا و خاورمیانه و ... کلی ایده میگیره برای ساخت محیط بازی هاش.

در مورد اینکه فیلیانور دختر گوین هست رو خود بازی اشاره میکنه. توضیحات Small Envoy Banner:


The small banner used by envoys of Great Lord Gwyn in the days of yore.

Face the ringed cliff and hold the banner high to summon facilitators of transport.

For the pygmies, who took the dark soul, the Great Lord gifted the Ringed City, an isolated place at world's end, and his beloved youngest daughter, promising her that he would come for her when the day came.

نوشته برای Pigmy ها که دارک سول رو برداشتن، گوین The Ringed City رو بهشون هدیه داد که مکانی تنها و دور افتاده در آخر دنیاست. همچنین جوون ترین دختر عزیزش رو و قول داد که وقتش که فرا برسه، برمیگرده سراغش.

حالا اینجا مستقیما اسم فیلیانور آورده نمیشه ولی شواهد به صورت واضح نشون میدن که فیلیانور دخترشه و از طریق اون تخم، همه چیز رو تحت کنترل داشته.

Furtive Pigmy هم یکی از کسایی بود که همراه گوین و بقیه، وقتی که اولین آتش پیدا شد، از تاریکی بیرون اومدن و به سمتش جذب شدن. گوین و نیتو و آیزالت از توی آتش Lord Soul پیدا کردن. این یارو پیگمی Dark Soul رو پیدا کرد. منتها با شکستن دارک سول، اون رو به قطعات بی شماری تبدیل کرد که Humanity شدن و سر منشا وجود انسان ها شد.

اون Manus هم که همگی تا قبل از این تصور میکردیم همون پیگمی باشه هم یه دیدگاه اشتباه بود. Manus یکی از اولین انسان هایی بود که به واسطه Humanity به وجود اومد منتها به واسطه خر شدن مردم شهر Oolacile توسط Kaathe، قبرش گشوده میشه و باعث خشمگین شدنش میشه. خشمش وقتی بیشتر میشه که میفهمه گردنبندی که براش عزیز بوده، سر جاش نیست. گفته شده به واسطه دستکاری که توی Humanity که داشته، کرده، Abyss رو به وجود آورده. به طور کلی میگن که طبیعت Soul باید دست نخورده باقی بمونه و آیزالت و مانوس، به خاطر دستکاری کردن روحشون، این بلا سرشون اومد.

ببخشید من اینجا حق دارم بگم پایان مضحکی بود هر جوری فکر می کنم می بینم مسخره است واقعا مسخره است والا اینهمه نکته برای اینکه مانوس همون نفر آخری بوده تو دارک 1 بیان شد اینجا زدن زیر همه چیز وقتی یه داستان بسته شده رو بخوای به زور ادامه بدی میشه همین
یاد سایلنت هیل هوم کامینگ و کله هرمی توش افتادم

 

[Safety & Peace]

ببخشید من اینجا حق دارم بگم پایان مضحکی بود هر جوری فکر می کنم می بینم مسخره است واقعا مسخره است والا اینهمه نکته برای اینکه مانوس همون نفر آخری بوده تو دارک 1 بیان شد اینجا زدن زیر همه چیز وقتی یه داستان بسته شده رو بخوای به زور ادامه بدی میشه همین
یاد سایلنت هیل هوم کامینگ و کله هرمی توش افتادم

خوب توی همون سولز 1 هم هیچوقت گفته نشد مانوس همون پیگمی هست و این برداشت خود بازیکن ها بود. حتی همون موقع هم خیلیا اعتقاد داشتن که مانوس همون پیگمی نیست. توی توضیحات مانوس نوشته:

Manus was once human and became the Father of the Abyss after his humanity went wild, eternally seeking his precious Broken Pendant

هیچ جا گفته نشده همون پیگمی بوده.

 

[Pyramid Head]

ولی محیط دارک سولز یک همون محیطی که میخواییم برسیم به گوین کم شباهت به این مکانی که میجنیگیم با گیل نیست...
ولی بیشتر شبیه محیطی تاریک بعد از گیل هست...
راستی این قضیه Pygmy هارو من هیچوقت درست نگرفتم...
یک توضیح مختصر میدی...
بنظرم قضیه ی Furtive Pygmy با باس آخر اکسنشن آرتوریاس تموم شد...
وای چی بود اون دی ال سی...
آرتوریاس...
خدایی بود هاااااااااا........

بنظرم دارک سولز 1 یک جو سنگینی داشت...
من اون جو رو دوست داشتم...
کاری به لور و گیم پلی ندارم....
دارک 2 هم سبک و 3 هم بنظرم کمی سبک بود...
1 خیلی سنگین بود و انگار جون واقعیم کم میشد هر دفعه شخصیت اصلی راه میرفت...

اصلا دارک سولز 1 بازی عجیبی بود خدایی هنوز رو دست abyss اتمسفر زاده نشده دو تا از باس های این منطقه (فور کینگز تو بازی اصلی و مانوس تو دی ال سی ) جز خفن ترین باس های کل سری بودند اصلا محیط طوری بود انگار دنبا می خواست رو سرت خراب بشه خصوصا سر مانوس که رسما پیر منو درآورد تا کشتمش به نظرم بهترین دی ال سی که تا حالا fromsoftware عرضه کرده همین دی ال سی دارک 1 هستش
این یارو gael تو دی ال سی آخری رو هم مبارزه باهاش رو دوست داشتم ولی هنوز آرتوریاس برام یه چیز دیگه است

خوب توی همون سولز 1 هم هیچوقت گفته نشد مانوس همون پیگمی هست و این برداشت خود بازیکن ها بود. حتی همون موقع هم خیلیا اعتقاد داشتن که مانوس همون پیگمی نیست. توی توضیحات مانوس نوشته:

Manus was once human and became the Father of the Abyss after his humanity went wild, eternally seeking his precious Broken Pendant

هیچ جا گفته نشده همون پیگمی بوده.

من کلا با این قضیه ای که تو دی ال سی اتفاق افتاد مشکل دارم سر مانوس هم قبول دارم اشاره مستقیمی که مانوس همون پیگمی هست نمیشه ولی سر نخ های ریزی بهمون می داد

 

[Safety & Peace]

من همیشه گفتم، سولز 1 بزرگترین و بهترین بازی عمرم بوده و هست و خواهد بود و خیلی خیلی خیلی سخته که بازی دیگه ای بتونه در اون حد برام ظاهر بشه حتی اگه خود میازاکی هم بسازه. حتی بلادبورن که به عقیده خیلیا بهتر از سولز 1 هست رو برای من در رتبه دوم قرار داره. کلا سولز 1 مجموعه بزرگی از تک تک چیزهایی بود که دوست داشتم ببینم و دست بر قضا همشون توی یه بازی کنار هم جمع شده بودن. شخصیت های خوف، موجودات غول پیکر، داستان مبهم و غم انگیز، سازه های گوتیک و عجیب و غریب، گیم پلی بی نظیر و سنگین و ...

 

[Pyramid Head]

من همیشه گفتم، سولز 1 بزرگترین و بهترین بازی عمرم بوده و هست و خواهد بود و خیلی خیلی خیلی سخته که بازی دیگه ای بتونه در اون حد برام ظاهر بشه حتی اگه خود میازاکی هم بسازه. حتی بلادبورن که به عقیده خیلیا بهتر از سولز 1 هست رو برای من در رتبه دوم قرار داره. کلا سولز 1 مجموعه بزرگی از تک تک چیزهایی بود که دوست داشتم ببینم و دست بر قضا همشون توی یه بازی کنار هم جمع شده بودن. شخصیت های خوف، موجودات غول پیکر، داستان مبهم و غم انگیز، سازه های گوتیک و عجیب و غریب، گیم پلی بی نظیر و سنگین و ...

در اینکه دارک 1 بهترینه که اصلا شکی وجود نداره اون حس غم و تنهایی که دارک 1 داشت رو تو هیچ کدوم دیگه تکرار نشد اصلا مگه میشه Siegmeyer یا Solaire رو فراموش کرد یا مکانی مثل ash lake مگه فراموش میشه !!!
ولی من بعد از دارک 1 با اختلاف بسیار کمی دیمنز سولز رو بهترین می دونم و به نظرم خیلی از بلادبورن سرتره دیمنز سولز یه حس خاص و خالصی داشت که بعد از اون تو هیچ شماره ای تکرار نشد هنوزم که هنوزه maiden astraea بعد از سیف محبوب ترین باس فایت منه یا شخصیت Maiden in Black هنوزم یکی از بهترین شخصیت ها برای منه اون خانوم تو دارک 2 فایر کیپر در دارک 3 و اون عروسک تو بلادبورن کپی های ناقص Maiden in Black هستند

 

[HalfLife G]

در مورد اون توپ دست دختر گوین به نظرم چه اهمیتی داره که چی بود....مکانیزمی بود برای کنترل زمان که ما از کار میندازیمش و حقیقت دنیای بازی رو متوجه میشیم...حالا میخواد تخم مرغ اژدها باشه یا دستگاه سفر در زمان(مکانیزمش مهم به نظرم نه چیستیش)

در مورد این سفر در زمان و دنیاها منطق بازی اوکی هست و خیلی از ابهامات و ایرادهای داستان شماره ۳ و گاهی ۲ رو رفع می کنه ولی یه نکته ای هست.....وقتی ما میریم تا با gael بجنگیم قبلش با shira هم می جنگیم که می بینیم عین اتاقش در گذشته یه تالار دایره ای هست....وقتی می کشیمون در صحرا و برمی گردیم به گذشته می بینیم در رو باز کرده و رفته(به اینده و همون صحرا) ولی جسدش سالهاس مرده و آیا این نشون میده علاوه بر زمانهای مختلف توازی مختلف هم وجود داره؟؟؟؟؟

در مورد داستان dlc و مانوس هم به نظرم ایرادی نداشت و اتفاقا منافاتی هم با جریان مانوس نداشت و خوب پرداخته شده بود

در مورد ds1 هم کلا دو چیز عامل برتریش میشه :
یکی اینکه اولین تو سری بود و طبیعتا هم ایده ها و هم داستان نو بودن و بیشتر می چسبید(همیشه اولین بودن تاثیر خاص خودش رو داره)
یکی هم مربوط میشه به زمان وقوع داستان....وقوع داستان شماره ۱ مصادف بود با دوران غم و تباهی و این تاثیرش روی دنیای بازی زیاد بود ولی داستان شماره ۳ مربوطه به زمانی بود که چیزی دیگه از دنیا نمونده بود و با یه فضای بعد از تباهی و غم مواجهیم(یه جورایی غم و تباهی تو فضا و اتمسفر بازی و سرنوشت کرکترا عادی شده دیگه)

کلا این جریان زمان وقوع داستان شماره ۱ مثه زمان بلادبورن....برا همین بلادبورن هم اینقدر تاثیرگذارتر

.

 

[Safety & Peace]

اتفاقا به نظرم مهمه بدونیم اون تخم چی بوده. چیزی که Abyss رو توی خودش داشته؟ دارک توش بوده؟ بدبختی و آشوب توش بوده؟ (مشابه قضیه پاندورا توی اساطیر یونان). حالا سوال دیگه ای که هست اینه که "خواب" فیلیانور باعث جلو نرفتن زمان بوده یا "تخم" که تو دستش هست؟ چون توی بازی NPC ها میگن مزاحم "خواب" شاهدخت نشو. من بالاخره یه روزی از قضیه این تخم و خواب فیلیانور سر در میارم

 

[HalfLife G]

اتفاقا به نظرم مهمه بدونیم اون تخم چی بوده. چیزی که Abyss رو توی خودش داشته؟ دارک توش بوده؟ بدبختی و آشوب توش بوده؟ (مشابه قضیه پاندورا توی اساطیر یونان). حالا سوال دیگه ای که هست اینه که "خواب" فیلیانور باعث جلو نرفتن زمان بوده یا "تخم" که تو دستش هست؟ چون توی بازی NPC ها میگن مزاحم "خواب" شاهدخت نشو. من بالاخره یه روزی از قضیه این تخم و خواب فیلیانور سر در میارم

اخه مساله اینجاس بازی اصلا چیزی در این مورد نکفته و اجازه داده خود گیمرا در موردش تا قیامت حدس بزنن و هر کی برا خودش یه تصوری بکنه
مثه همین جریان فرشته شدن انسانهای نگون بخت توسط محققین لادریک که می بینیم در اینده به چه چیز خفنی هم تبدیل میشن. اینکه چطور و چرا محققین لادریک اینکار رو می کردن چیزیه که هرگز مشخص نمیشه چون خود سازنده ها عمدا رطلاعات کمی دادن تا هر کس برای خودش یه حدس و گمانهایی بکنه

.

 

[Safety & Peace]

خو سوالی که مطرح میشه اینه که آیا این تخم در حالت عادی شکسته هست یا Gael زده شکونده-ش؟ چون اگر حالت دوم اتفاق افتاده باشه، پس ما اصلا نباید The Ringed City رو ببینیم و باید از همون اول توی اون بیابون باشیم. اگر هم مکانیزم تخم اینجوری عمل میکنه که در صورت "لمس شدن" به هم بریزه، پس Gael باید تخم رو لمس کرده باشه تا سر از بیابون در آورده باشه (که این میتونه نشون بده چرا وقتی به تخم میرسیم، شکسته شده)
پس یا هر کس تخم رو لمس کنه، به آینده (یا در واقع همون زمان حال واقعی) کشونده میشه، یا اینکه ما با یه سوتی از جانب سازنده روبرو هستیم. چون که اگر Gael لمسش کرده باشه و به آینده کشیده شده باشه، پس چرا ما فیلیانور رو صحیح و سال توی تختش میبینیم؟ در حالیکه نباید اونجا باشه. منظورم اینه که وقتی ما لمسش میکنیم، به زمان آینده کشیده میشیم و فیلیانور رو میبینیم که مرده و وقتی میریم توی گذشته، دیگه اثری ازش نیست. پس اگر Gael قبل از ما لمسش کرده باشه، ما اصلا نباید فیلیانور رو اونجا ببینیم و همونطور که توی خط اول گفتم، اصلا نباید The Ringed City رو ببینیم چون قبل از ما Gael با لمس کردنش، زمان رو به آینده برده.

شما چی فکر میکنین؟

پ.ن: این قضیه زمان های مختلف همیشه پارادوکس ایجاد میکنه