تاریخچه مختصر سایبرپانک ۲۰۷۷
بخش چهارم
(Reunification(2035-2069:
۳۵ سال بعد، دوران بازگشت آهسته ملت ها و شرکت ها به شرایط عادی بود. شهر ها و راه های ارتباطی به آرامی بازسازی شدند. زیربناهای تخریب شده به شرایط عادی بازگشتند و تکنولوژی شروع به حضور مجدد در زندگی مردم کرد.
در امریکا بسیاری از شهر هایی که در طی ناآرامی های ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۶(دوران ۳ جنگ اول شرکت ها) تخریب شده بودند، به کمک دولت و شرکت ها بازسازی شده و مردم برای زندگی به آنها بازگشتند. شرکت ها از این برهه، به عنوان فرصتی برای تغییر نگاه منفی مردم که در طی جنگ ایجاد شده بود، و همچنین برای گسترش نفوذ خود در فرهنگ مردم استفاده کردند.
بدون کمک پرزیدنت کرس و دولت ایالات متحده، نایت سیتی توسط مردم خود و با کمک نومد ها و شرکت های کوچک، به آهستگی خود را بازسازی کرد. در آن زمان بسیاری گمان میکردند دولت شرکت Arasaka را در ماجرای انفجار اتمی قربانی کرده است. بسیاری از مردم ترجیح میدادند غول امنیتی آسیایی به نایت سیتی برگردد اما آنها خودشون رو تسلیم دولت فدرال نکنن.
در این شرایط و در اروپا، شرایط برای ابرشرکت های قدیمی چندان خوب پیش نمیرفت و شرکت های جدید که توسط دولت های اروپایی حمایت و کنترل میشدند، به آرامی درحال کنار زدن بازیگران قدیمی بودند.
در آسیا، شرایط درابتدا برای Arasaka تحقیر شده چندان خوب پیش نمیرفت. بخش بزرگی از دارایی های شرکت صرف جنگ شده بود اما چند قرارداد پرسود امنیتی به آنها اجازه داد تا به سرعت جایگاه خود به عنوان لیدر صنایع امنیتی و تولید سلاح بازپس بگیرن. با اینحال شکست در جنگ طبعاتی برای شرکت داشت و Saburo Arasaka به مخالفت های داخلی و همچنین برخی شورش های داخلی برای کنار زدنش، روبرو بود.
شبکه های نت جدید و ریجن بندی شده، شروع به کار کردند که به صورت محلی فعال بودند. و معدود مسیر های ارتباطی بین آنها به دقت توسط NetWatch رصد میشد. گرچه دامنه اختیار آنها در اروپا و اقیانوسیه برای نظارت به شبکه نت بسیار محدود بود.
نت جدید برای عموم مردم بسیار محدود بود و نت رانر ها هم کار بسیار سختی برای نفوذ به آن داشتند زیرا عمده اطلاعات مهم، مصادره شده و به دقت حفاظت میشد
یه بخش دیگه مونده که تکمیل شه این تاریخچه مختصر که فردا پسفردا میزارم.
تارخیچه مختصر سایبرپانک ۲۰۷۷:
بخش آخر:
Unification war/Metal Wars(2069-2070):
در پایان سال ۲۰۶۹، رییسجمهور روزالیند میرز، به بهانه تقویت ملی، طرحی برای متحد کردن ایالات سرکش جدا شده تحت پرچم دولت فدرال ارائه داد. بیشتر مناطف مستقل با این طرح مخالفت کردند. و درگیری غیرقابل اجتناب بود. دولت فدرال ایالات متحده با پشتیبانی نیروهای نظامی MiliTech برعلیه این مناطق اعلام جنگ کرد. در این جنگ مناطق مستقل که بر علیه دولت فدرال متحد شده بودند، شامل ایالات زیر میشدند:
Colorado
New Mexico
Wyoming
Montana
Arizona
Nevada
Northern California
در این بین ایالات واشینگتن، Oregan و Idaho در ازای برخی امتیازات به دولت فدرال، موفق شدند خودشون رو از درگیری ها دور نگه دارن.
این ایالت های مستقل گرچه مخفیانه توسط نیروهای Arasaka از طریق تامین سلاح و مشاوره های نظامی ساپورت میشدند، اما به شدت توسط نیروهای NUSA که توسط ایالت های طرفدار دخالت دولت فدرال حمایت میشدند،تحت فشار بودند. این درگیری ها که در آن از جدیدترین تجهیزات نظامی استفاده میشد، به Metal Wars معروف شد.
نایت سیتی در این درگیری اعلام بی طرفی کرد. اما از آنجایی که نیروهای کالفرنیای جنوبی و شمالی در دو جبهه مختلف قرار داشتند، مردم نایت سیتی در هر لحظه در انتظار حمله نیروهای فدرال بودند. در اوایل ۲۰۷۰ یک واحد از نیروهای NUSA تا ورودی شهر پیشروی کردند اما به لطف اقدام سریع نماینده کنگره، لوشس راین، حمله به شهر صورت نگرفت. آقای راین به لطف یک دهه خدمت در کنگره شهر و نظارت به قراردادهای این دوره، به سرعت شرکت Arasaka را برای حفاظت از شهر استخدام کرد و نیروهای این شرکت هم با حضور سریع در خلیج Coronado ، باعث شدند تا نیروهای متخاصم عقبنشینی کنند.
با توجه به مداخله مستقیم Arasaka در جنگ، سرانجام نیروهای دو طرف به نوعی قرارداد صلح دست پیدا کردند. برطبق این قرارداد، ایالات آزاد موفق شدند استقلال خودشون رو حفظ کنند. در عوض موظف شدن تا در دولت فدرال هم مشارکت هایی داشته باشن و و از درگیری های بین خودشون هم جلوگیری کنند.
رییس جمهور میرز از ترس اینکه دخالت نیروهای Arasaka باعث بوجود آمدن درگیری هایی خواهد شد که نیروهای NUSA توانایی کنترل آنها را ندارند، با این شرایط موافقت کرد. این معاهده صلح گرچه به طور کامل هیچ یک از طرف ها را راضی نمیکرد، بهتر از آن بود که ریسک یک بحران جهانی جدید برای طرفین ایجاد بشه.
در پایان جنگ، نایت سیتی موقعیت خودش به عنوان یک شهر بینالمللی جدید را تثبیت کرد. به دور از کنترل های سیاسی از طرف امریکای جدید یا ایالت خودمختار کالیفرنیای شمالی. بهای چنین استقلالی برای شهر، افزایش حضور و قدرت ابر شرکت ها در ساختار شهر بود. نماد این افزایش قدرت شرکت ها در شهر، احداث جدید مرکز امریکای شمالی Arasaka در محل مرکز تخریب شده قبلی در سال ۲۰۲۳ بود. نایت سیتی مجددا رونق خودش رو پیدا کرده بود اما این رونق گرفتن، به مذاق بسیاری خوش نیومد.
Modern Threats:
تثبیت موقعیت اروپا و آسیا در پایان جنگ دوم شرکت ها و جنگ Unification ، باعث نشد تا جهان به سرعت به محیطی آرام و شاد تبدیل بشه. گرچه پیشرفت های تکنولوژیک در بین دهه های ۲۰۲۰ و ۲۰۴۰، باعث شده بود که تا حد زیادی مشکلات ناشی ای آلودگی ها کمتر بشه، اما هنوز هم مشکلات آب و هوایی و اقلیمی، بزرگترین تهدید بشر بودند.
طوفان های وسیع با تخریب بسیار زیاد، باعث تهدید شدن زندگی بسیاری از مردم جهان شده بودند. هائیتی در سال ۲۰۶۲ به طور رسمی و در طی طوفان های دریایی بسیار فجیع، خالی از سکنه شد. صدها هزار نفر از مردم هائیتی در طی این فاجعه و هجرت دست جمعی ای که براشون به همراه داشت، کشته شدند و نابودی جزایر کارائیب در طی این طوفان ها، بعد ها به عنوان یکی از مهم ترین فجایع بشری قرن شناخته شد.
خشکسالی و ایجاد بیابان های جدید، میتوانست تهدیدی بزرگتر از طوفان ها باشد. این مسئله زندگی تمام مردم امریکای جنوبی در کنار بخش های مهمی از امریکای شمالی، اروپا، افریقا، آسیا و استرالیا را در خطر قرار میداد. آب تمیز کمیاب شده بود و شرایط به سرعت به سمت وخامت پیش میرفت.
سیل هم معضل دیگه ای بود که جهان با اون درگیر بود. نایت سیتی و لوس انجلس بخش هایی از زمین هاشون رو در اثر سیل از دست داده بودند. و هلند تا قبل از اینکه به کمک تکنولوژی جدید سدسازی، خودش رو نجات بده، یک سوم مساحتش رو در اثر پیشروی دریای شمال از دست داد. مالدیو به اندازه هلند خوش شانس نبود و در حدود ۲۰ سال قبل به طور کامل زیر آب رفت.
این شرایط سخت باعث شد تا بسیاری از زمین های کشاورزی، پتانسیل باروری خودشون رو از دست بدن. تنها با گسترش متد های جدید کشاورزی و گیاه شناسی و همچنین مزارع عمودی شهری بود که برخی از مناطق از نابودی کامل خودشون جلوگیری کردن.
رشد و گسترش سایبرتکنولوژی ها باعث ایجاد معضل جدید مشکلات روانشناسی مرتبط با آن ها شد(Cyberpsychosis). کسانی که از این بیماری ها رنج میبردند، خودشون رو از سایر انسان ها به طور کامل ایزوله میکردند تا اینکه سرانجام باعث ایجاد خلقیات تهاجمی از طرف اون ها میشد. گرچه این بیماری در مدت نیم قرن اخیر همواره وجود داشته و محققات معتقد هستن که درجه این بیماره با میزان اضافات سایبری هر فرد ارتباط داره، اما هنوز دلیل آسیب پذیر بودن برخی از افراد در مقابل این بیماری در قیاس با دیگران مشخص نیست.
درنهایت و برای خاتمه دادن به این معضلات، میشه به فاصله طبقاتی بسیار شدید، نرخ جرم و جنایت بسیار بالا و مشکلات و درگیری های وابسته به مهاجرین در همه نقاط جهان اشاره کرد. مشکلات بسیار زیاد هستند و اگر ما به عنوان یک گونه درحال زندگی در این سیاره، به دنبال بقا هستیم، باید در سیستم ارزش گذاری خودمون به شدت تجدید نظر کنیم. سوال اینجاست که:
آیا هنوز فرصت برای تغییر باقی مونده؟