خب ما هم بالاخره بازی رو تموم کردیم.
بدون شک یکی از بهترین تجربه های عمرم بود و لذتی که ازش بردم واقعاً بالا بود!
گیم پلی بازی به نظرم از Dark Souls بهتر بود. البته این بحث سلیقه ای هست، ولی من ایرادات کمتری توی Bloodborne دیدم و در مجموع هم بازی رو متعادل تر از Dark Souls میدونم. البته گیم پلی دو بازی تفاوت های مهمی با همدیگه دارن و سرعت BB بالاتر هست. خبری از سپر هم که نیست و همین موضوع باعث میشه استراتژی آدم توی این بازی با DS متفاوت باشه. (اوایل بازی که اون سپر زیبا رو پیدا کردم، گفتم بَه بَه بالاخره سپردار شدیم!
چون توی DS همیشه با سپر بازی میکنم و کلهم باید سپرم همیشه بالا باشه. ولی بعدش دیدم این سپر چوبی حتی جلوی یه دشمن معمولی هم دوام نداره و انگار بیشتر برای تیکه انداختن به بازیکن توی بازی گذاشته شده! lol)
اتمسفر بازی که دیوانه کننده بود و همین قضیه من رو نابود کرد!
چون اصولاً از بازی های ترسناک بدجوری میترسم و BB هم هرچند توی دسته بازی های ترسناک طبقه بندی نمیشه، ولی بعضی جاها به شدت مخوف بود! کوچه های تنگ و تاریک، سر و صداهای عجیب، دشمن های غریب! همه چی دست به دست همدیگه میداد تا یه تجربه سنگین و وحشتناک رقم بخوره. در مجموع من اون حال و هوای DS رو به خاطر قرون وسطایی بودنش ترجیح میدم و باهاش راحت تر هستم. یعنی دیدن شوالیه ها و منظره های باستانی و ... رو بیشتر دوست دارم تا راه رفتن وسط یه سیاهچاله که یه دفعه یه چیزی از بالا بیفته روی سرمون و اون طرف هم یه موجود cthulhuمانند بیاد مغزمون رو بمکه و ...
پناه بر خدا!
تعداد اسلحه ها به شدت از DS کمتر بود، ولی از اون طرف هرکدوم از اسلحه ها حال و هوای خودشون رو داشتن و کیفیت اکثرشون عالی بود. یعنی برعکس DS که 70،80% اسلحه ها نقش دکور رو دارن، اینجا اکثراً با بقیه فرق میکردن و هرکدوم هم که دو حالت داشتن. پوشش ها هم باز تنوع کمتری نسبت به DS داشتن، ولی اون ها هم کیفیتشون عالی بود و طراحی هاشون هم فوق العاده.
یکی از بزرگترین نقاط قوت DS یعنی تنوع بسیار بالای دشمن ها توی BB هم به چشم میخورد و بازی از این نظر محشر بود. باس ها هم طراحی های فوق العاده ای داشتن و با موسیقی های واقعاً گوش نواز و به شدت زیبا، تجربه های فراموش نشدنی ای رقم میزدن. تنها مشکلم با باس ها این بود که اکثرشون خیلی آسون تر از DS بودن. برعکس اونجا که کمتر باسی رو توی دست اول میزدم و خیلی هاشون بیچاره ـم میکردن، توی BB (بدون در نظر گرفتن Dungeonها) اکثر باس ها رو توی دست اول یا دوم زدم. 3،4تاشون هم به دست 3 و 4 کشیده شد و معدود باس هایی مثل Logarius بودن که من رو به فنا دادن و خیلی طول کشید تا منهدمشون کنم.
در مورد لوکیشن های بازی هم فقط میشه تحسین کرد و بس! از اوایل بازی که بازیکن رو کم کم وارد این دنیای عجیب میکنه تا Unseen Village با اون اتمسفر داغونش و Forbidden Woods که چیزی ازش نگیم بهتره (
). از دو تا بخش Nightmare مخصوصاً Nightmare of Mensis تا Hemwick Charnel Lane با اون ورودی جالبش و ... لوکیشن پایانی هم خیلی زیبا بود، ولی برای DS چیز دیگه ای بود.
از نظر داستان و جزییات هم نیاز به خوندن مقالات مرتبط با بازی دارم تا همه چی رو متوجه بشم، ولی در حدی که فهمیدم خیلی جالب بود و در کنار شباهت هایی که به حال و هوای داستانی DS داشت، تفاوت های زیادی هم داشت.
در مورد گرافیک هم که از نظر هنری بنیان فکن بود و یکی از زیباترین های سال های اخیر! از نظر فنی هم خیلی خوب بود، ولی افت فریم بعضی جاها وجود داشت که کاش این طور نبود. ولی در کل اگه زمان عرضه بازی ها رو هم در نظر بگیریم، از نظر تکنیکی از DS جلوتر بود.
Chalice Dungeonها هم چیزهای جالبی بودن و اضافه شدنشون به بازی خوب بود. یعنی به عنوان بخشی که جزو بازی اصلی نیستن، تنوع خوبی بهش میدادن و البته بعضی جاها هم به شدت ترسناک بودن!
در مجموع بازی انقدر فوق العاده و عالی بود که از تک تک لحظاتی که باهاش گذروندم لذت بردم و پلاتش هم کردم رفت!
من کلاً حال و حوصله گرفتن پلاتینیوم ندارم و مثلاً پیش اومده که یه بازی رو 2،3 بار تموم کردم و 99% تروفی ها رو گرفتم و آسون ترینش مونده، ولی چون نیاز به جنگولک بازی و پیدا کردن فلان چیز توی محیط و ... داشته بی خیالش شدم. ولی تروفی های BB خیلی خوب بود و در کنار به چالش کشیدن بازیکن (مثلاً توی Dungeonها)، یه حالت لذت بخشی هم داشت و مسخره بازی نمیخواست.
در نهایت Bloodborne رو یکی از بهترین بازی های سال های اخیر میدونم که به جز اندک مشکلاتی که توی بخش فنی و فریم ریت داشت، در بقیه زمینه ها به شدت خوش ساخت و البته اعتیادآور بود. پیش به سوی معرفی Dark Souls III در E3!