وقتی هیچ جایی برای امید نیست
- Thread starter Heart Broken
- تاریخ آغاز
-
- برچسب ها
- re 6 review
آیتم ها برای هرکس مجزاست، مشکلی پیش نمیاد!
نه خوب، مثلاً برای جمع آوری مهمات و Skill Pointها، هر بازیکنی که سریع‌تر اقدام کنه، بیشتر سود میکنه :d
تجربه خودم تو Co-op همین جور بوده، من همیشه مهمات کمی داشتم در حالی دوستم همیشه مهمات اضافه داشت! چون یکم زرنگ‌تر از من بود تو جمع‌آوری مهمات :d
نه آقا جان اسکیل پوینتو که خودتم بکشی همه رو برداری بازم برای هردو میاد فقط دعوا سر مهماته که من تا حالا باداداشم چند بار دعوای خونی داشتم.:d
والا ما با یکی از دوستان تا تهش رفتیم اسکیل پویت، مهمات، هلث پک و... برای هردومون یکسان بود
!
خوب امید جان هر کسی یک دیگاه خاصی داره، فلسفه نوشته شدن نقدهای مختلف هم همینه.
در ضمن من هم به عدم تعادل در گرافیک اشاره کردم، گرافیک بازی رو با هواپیمای آتاری مقایسه نکردم که اینقدر به این مورد حساسیت پیدا کردید!
والا ما با یکی از دوستان تا تهش رفتیم اسکیل پویت، مهمات، هلث پک و... برای هردومون یکسان بود
خوب شما عادلانه بازی می‌کردید :d
ولی این مورد تو نسخه پنجم هم بود، مخصوصاً وقتی که شما با درجات سختی بالاتر بازی رو انجام بدید، مشکل کمبود مهمات برای یک بازیکن وجود داره. اینجاست که آیتم‌ها باید به طور مساوی بین دو بازیکن تقسیم بشه.
علی نقدت خیلی خوب بود و نمره هم منصفانه بود گرچه تو هم مث خودم و بقیه به بازی ارفاق می کنی
نکات خوبی رو توش گنجوندی
مخصوصا تو بخش داستانی
جدا داستانی بازی هیچ هدفی نداشت
موجودات بازی هیچ تاثیر خاصی از واقعیت توشون نبود
c ویروس هم که ماشالا انواع حیوانات و حشرات توش ذخیره شده
بعضی از هیولا ها خنده دار بودن مث اون عنکبوت های نیمه انسان
یه نکته مهم بود که من دوست داشتم بش اشاره کنی این بود که مراحل تکراری خسته کننده تو سناریو ها بود
ینی چیزی رو که با زجر زیاد تونستی بودی رد کنی و عذابت داده بود باید خیلی مزخرف و بدون هیجان تو یه سناریو دیگه تکرارش می کردی
نکته به جز اکشن بازی
ایجاد سرسره توی بازی بود
درسته میکامی vanquish رو ساخت ولی خوب یه دلیلی برای اون سر خوردن توی بازی بود
ولی الان لیان کریس جیک کف خیابون روی چوب توی استخر کف پشت بوم ... با یه سرعت مساوی سر می خورن
نکته بعدی توی داستان بازیه که بازی حرفی رو که زده خودش نفی می کنه
مثلا وقتی جیک و شری در اسارت بودن فاجعه تال اوکس اتفاق میفته ولی بدونه اینکه توضیحی داده بشه
شری در اواسط بازی در چین به جیک می گه به آمریکا هم حمله شده
چیزی که من خیلی دوس داشتم توی بازی باشه نقش پردازی تقابلی برای کریس و لیان بود
دو مرد با یک هدف ولی رو به روی هم
ولی برخورد کریس و لیان از 6 ماه یا حتی بیشتر قبل از عرضه بازی بی مزه شده بود و چیز جدیدی نداشت
رابطه بین جیک و کریس هم متاسفانه بی نهایت فلت بود
در کل شخصیت پردازی توی بازی خیلی بد بود
تقریبا تمام کاراکتر ها flat ّبودن
نمی دونم چرا ولی به نظرم کاراکتر کریس حتی به قول معروف جز stock کاراکتر ها حساب می شد
یه نظامی حرفیه که همه چیزش رو باخته و برای فراموش کردنش رو به الکل آورده و خیلی ناز و خوشگل با 4 تا داد و فریاد همه چیزش مث اول میشه و بر می گرده
تنها نکته مثبت در مورد شخصیت کریس گوینده تواناش بود به نظرم
از داستان بازم بگم که متاسفانه به نظرم مشکل روایتی هم داشت
ینی خیلی قشنگ تر بود که داستان موازی مث رولیشنز روایت می شد و خود بازی برای تنوع از این سناریو به سناریو دیگه می رفت تا بازی از این حالت یکنواختی و رخوت در بیاد
داستان تقریبا هیچ تمی نداشت
اگه کسی می دونه تم داستان چی بود برای من بنویسه !!!!
چیزی که خیلی دادمو در آورد علی پایان های بازی بود
مخصوصا سناریو لیان که اسلحه هلنا رو بش برگردوندن
شاید این توی منطق یه بچه 11 ساله بگنجه ولی کسی که توی این اتفاقات به هر دلیل نقش داشته
به عنوان یه فرد بلقوه برای ایجاد خطر شناخته میشه چقد باید زندان بکشه باز جویی بشه در نهایت هممون می دونیم که دیگه به شغلش بر نمی گرده چه برسه تو مراسم ختم اسلحه دستش بدن !!!
دلم خونه حرف واسه گفتن زیاده
نقدت عالی بود
طولانی شد شرمنده
نکات خوبی رو توش گنجوندی
مخصوصا تو بخش داستانی
جدا داستانی بازی هیچ هدفی نداشت
موجودات بازی هیچ تاثیر خاصی از واقعیت توشون نبود
c ویروس هم که ماشالا انواع حیوانات و حشرات توش ذخیره شده
بعضی از هیولا ها خنده دار بودن مث اون عنکبوت های نیمه انسان
یه نکته مهم بود که من دوست داشتم بش اشاره کنی این بود که مراحل تکراری خسته کننده تو سناریو ها بود
ینی چیزی رو که با زجر زیاد تونستی بودی رد کنی و عذابت داده بود باید خیلی مزخرف و بدون هیجان تو یه سناریو دیگه تکرارش می کردی
نکته به جز اکشن بازی
ایجاد سرسره توی بازی بود
درسته میکامی vanquish رو ساخت ولی خوب یه دلیلی برای اون سر خوردن توی بازی بود
ولی الان لیان کریس جیک کف خیابون روی چوب توی استخر کف پشت بوم ... با یه سرعت مساوی سر می خورن
نکته بعدی توی داستان بازیه که بازی حرفی رو که زده خودش نفی می کنه
مثلا وقتی جیک و شری در اسارت بودن فاجعه تال اوکس اتفاق میفته ولی بدونه اینکه توضیحی داده بشه
شری در اواسط بازی در چین به جیک می گه به آمریکا هم حمله شده
چیزی که من خیلی دوس داشتم توی بازی باشه نقش پردازی تقابلی برای کریس و لیان بود
دو مرد با یک هدف ولی رو به روی هم
ولی برخورد کریس و لیان از 6 ماه یا حتی بیشتر قبل از عرضه بازی بی مزه شده بود و چیز جدیدی نداشت
رابطه بین جیک و کریس هم متاسفانه بی نهایت فلت بود
در کل شخصیت پردازی توی بازی خیلی بد بود
تقریبا تمام کاراکتر ها flat ّبودن
نمی دونم چرا ولی به نظرم کاراکتر کریس حتی به قول معروف جز stock کاراکتر ها حساب می شد
یه نظامی حرفیه که همه چیزش رو باخته و برای فراموش کردنش رو به الکل آورده و خیلی ناز و خوشگل با 4 تا داد و فریاد همه چیزش مث اول میشه و بر می گرده
تنها نکته مثبت در مورد شخصیت کریس گوینده تواناش بود به نظرم
از داستان بازم بگم که متاسفانه به نظرم مشکل روایتی هم داشت
ینی خیلی قشنگ تر بود که داستان موازی مث رولیشنز روایت می شد و خود بازی برای تنوع از این سناریو به سناریو دیگه می رفت تا بازی از این حالت یکنواختی و رخوت در بیاد
داستان تقریبا هیچ تمی نداشت
اگه کسی می دونه تم داستان چی بود برای من بنویسه !!!!
چیزی که خیلی دادمو در آورد علی پایان های بازی بود
مخصوصا سناریو لیان که اسلحه هلنا رو بش برگردوندن
شاید این توی منطق یه بچه 11 ساله بگنجه ولی کسی که توی این اتفاقات به هر دلیل نقش داشته
به عنوان یه فرد بلقوه برای ایجاد خطر شناخته میشه چقد باید زندان بکشه باز جویی بشه در نهایت هممون می دونیم که دیگه به شغلش بر نمی گرده چه برسه تو مراسم ختم اسلحه دستش بدن !!!
دلم خونه حرف واسه گفتن زیاده
نقدت عالی بود
طولانی شد شرمنده
کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند
Google