این قسمت پیچیدگی های زیادی داشت.
1- اون بحثی که بچه ها میگفتن نمیشه توی گذشته تغییر ایجاد کرد. اگر دقت کرده باشین بعد از اینکه جین غیب میشه (زمانیش تغییر میکنه) و دوباره روسو رو میبینه، دانیل جین رو یادش مونده بود.
2- یا مثلا اون پایین چه اتفاقی واسه افراد روسو افتاد؟ وقتی که اون دوده (به اصطلاح سیستم امنیتی) اونو پایین کشید اون بدون هیچ گونه دردی کمک میخواست در حالی دستش کنده شده بود و حالت صداش مثل آدمی نبود که دستش کنده شده باشه. و اینکه بعدش همه همدیگه رو میکشتن و هویتشون رو از دست داده بودن
3- اون مسئله هم دیدین که چطوری سرو ته قضیه رو جمع و جور کردن. جین رو میگم، گفتن موج انفجار پرتش کرده تو آب :laughing:
4- مسئله دیگه اینکه اون شماره ها که پیام رادیویی پخش می شد قبل از روسو هم داشتن پخش می شدن
5- دانیل فارادی خودشم نمی دونست که کس به گذشته رفته و شارلت رو به بیرون از جزیره فرستاده
6- جان وقتی پدر جک رو اون پایین میبینه، پدر جک بهش میگه که من گفتم این کارا رو بکن، در حالی بن رفت این کار رو کرد و حتی موزی بودن و یه کلکی داشتن بن هم با حرف پدر جک ثابت شد.
7- اون فلاش هایی که زده میشد به نظرکم دلیلش گیر کردن اون دستگیره بود.
8- مادر فاردی هم که (همونیه که قبلا با دزموند در مورد رفتنش به جزیره حرف می زد و پیش گویی می کرد) خودش انگاری یه دنیای دیگه داره واسه خودش
1- اون بحثی که بچه ها میگفتن نمیشه توی گذشته تغییر ایجاد کرد. اگر دقت کرده باشین بعد از اینکه جین غیب میشه (زمانیش تغییر میکنه) و دوباره روسو رو میبینه، دانیل جین رو یادش مونده بود.
2- یا مثلا اون پایین چه اتفاقی واسه افراد روسو افتاد؟ وقتی که اون دوده (به اصطلاح سیستم امنیتی) اونو پایین کشید اون بدون هیچ گونه دردی کمک میخواست در حالی دستش کنده شده بود و حالت صداش مثل آدمی نبود که دستش کنده شده باشه. و اینکه بعدش همه همدیگه رو میکشتن و هویتشون رو از دست داده بودن
3- اون مسئله هم دیدین که چطوری سرو ته قضیه رو جمع و جور کردن. جین رو میگم، گفتن موج انفجار پرتش کرده تو آب :laughing:
4- مسئله دیگه اینکه اون شماره ها که پیام رادیویی پخش می شد قبل از روسو هم داشتن پخش می شدن
5- دانیل فارادی خودشم نمی دونست که کس به گذشته رفته و شارلت رو به بیرون از جزیره فرستاده
6- جان وقتی پدر جک رو اون پایین میبینه، پدر جک بهش میگه که من گفتم این کارا رو بکن، در حالی بن رفت این کار رو کرد و حتی موزی بودن و یه کلکی داشتن بن هم با حرف پدر جک ثابت شد.
7- اون فلاش هایی که زده میشد به نظرکم دلیلش گیر کردن اون دستگیره بود.
8- مادر فاردی هم که (همونیه که قبلا با دزموند در مورد رفتنش به جزیره حرف می زد و پیش گویی می کرد) خودش انگاری یه دنیای دیگه داره واسه خودش
در کل این قسمت به بعضی ار سوالات هرچند بعضا غیر معقول پاسخ داد، اما همین پاسخ ها خودشون سوالات دیگه ای رو پیش رو آوردن و جریان رو پیچیده تر کردن.