آخرین ویرایش:
توی پست اول تاپیک هم گفتم که میتونین توی تاپیک بحث کنین. پس توی این تاپیک هم میتونین در مورد مانگاها بحث کنین هم اگر دوست داشتید میتونید یک نقد هرچند خیلی ساده بنویسیدتاپیک نقد و بررسی نمیدونم جواب بده.... اگه مثلا میشد تاپیک بحث و تبادل باز یه چیزی... ولی خب اون ور (تاپیک انیمه و انیمیشن) هم همین کار رو می کردیم، و اون قدر هم ملت مانگا نمیخونن آخه. باز حالا خوبه که این تاپیک هست.... مشتاق دیدن نقدهاییم
![]()
اطلاعات ساخت و انتشار مانگا:
مانگای معمایی، مهیج و شونن ناکجا آباد موعود/The Promised Neverland که با نام Yakusoku no Neverland نیز شناخته میشود توسط Kaiu Shirai نوشته شده و در سال 2016 توسط مانگاکایی به نام Posuka Demizu مصور شده است. انتشار این سری مانگا بر عهده Shueisha بوده است و تاکنون 17 جلد از این مانگا منتشر شده است. این مانگا از سایت MAL تاکنون امتیاز بالای 8.7 را کسب کرده است و مهمترین نامزد بخش بهترین مانگای سال 2017 در مراسم Manga Taisho محسوب میشود. این مانگا در رتبه 12ام فروش در بین تمام مانگاهای سال 2017 (مانگای وان پیس در رتبه اول) و در رتبه اول فروش در بین مانگاهای جدید قرار گرفته است. این سری در سال 2017 توسط Viz Media به زبان انگلیسی نیز ترجمه و منتشر شد. این مانگا از سال 2017 به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.
خلاصه داستان:
در یتیمخانهی گریس فیلد، زندگی بهتری برای بچههای یتیم مهیا نمیشود! اگرچه آنها هیچ پدر و مادری ندارند، همراه با بچههای دیگر و یک مادر (سرپرست) مهربان! که مراقب آنهاست، یک خانواده بزرگ و شاد را تشکیل میدهند. هیچکدام از کودکان هرگز نادیده گرفته نمیشوند. زندگی روزمره آنها با آزمونهای خیلی سخت سپری میشود. اما بعد از آن، آنها مجاز به بازی در خارج از خانه (درون حیاط یتیمخانه) هستند. تنها یک قانون است که باید اطاعت کنند: یتیمخانه را ترک نکنید. اما یک روز، دو فرزند یتیم با بالاترین رتبه در آزمونها، اِما و نورمن، از دروازه عبور میکنند و واقعیت وحشتناکی را در ارتباط با حقیقت وجودی زندگیشان درمییابند: تمام این مدت برای این پرورش یافته بودند تا روزی خورده شوند! همه آنها به مَثَل حیوانات هستند و یتیمخانه آنها یک مزرعه برای پرورش غذا برای یک نژاد اسرار آمیز از شیاطین است. کودکان باید با تنها چند ماه زنده باقی ماندن برای کشیدن یک نقشهی فرار، سرنوشت مقدرشدهی خود را تغییر دهند.
![]()
آنها باید راهی برای فرار از تقدیرشان پیدا کنند.
دنیای بیرون منتظر آنهاست.
نمرهها بر اساس چهار جلد از مانگا میباشند (تا چپتر 32).
1- داستان: 9.5/10
این مانگا هرچند ممکنه الهامات زیادی از داستانهایی مثل "حمله به غول" (کشف دنیای بیرون) و "دفترچه مرگ" (جنگ افکار و حدس حرکات بعدی حریف مقابل) گرفته باشه اما ایدههای داستانی منحصر به فرد زیادی هم داشت که خواننده رو بارها غافلگیر میکرد. به نظر من مانگا شروع خوبی در چپتر اول داشت به طوری که ابتدا خواننده رو با روایت زندگی روزمره این بچههای یتیم مشغول میکنه و یه جورایی خواننده رو فریب میده! سپس متحول میشه و برگ برندهاش و غافلگیریهایش را رو میکنه. اما در ادامهی جلد اول، نحوهی روایت داستان در بعضی از بخشها کمی کندتر میشه هرچند خواننده رو پس نمیزنه و بازم غافلگیریهایی برای مخاطبش داره. یک مشکل اساسی مانگا، تأکید بیش از حد روی بعضی از دیالوگها هست و خیلی اوقات فرضیهها و نظریات این سه بچه یتیم خیلی کش پیدا میکنه. داستان مانگای "ناکجا آباد موعود" آنچنان روانشناسانه نیست و بیشتر معمایی هست. داستان مانگای "ناکجا آباد موعود" جذابیتها، غافلگیریها و ایدههای زیادی داره و بارها سعی میکنه که خواننده رو دچار شک کنه و هر دفعه حقایق بیشتری از روحیات کاراکترها آشکار میکنه. سکه برمیگرده و شخصیتها تغییر میکنن و حتی گاهی جای خیر و شر عوض میشه (در جلد اول متوجه نخواهید شد!) و این یعنی یک داستان فکرشده و منسجم که از همان ابتدا حقایقی از خواننده مخفی میشه و پس از مدت زیادی سرگرم کردن و فریب دادن به یک باره مخاطب رو غافلگیر میکنه! ایده داستانی بسیار جالبه، یتیمخانهای که در واقع رستورانیست برای نژادی از شیاطین! این بچهها مثل زندانیان شمارهگذاری شدن و فرستندههایی در بدن همهشون جاسازی شده. اینطور که پیداست که این شیاطین مغز این بچهها رو میخورن و هر دفعه تعدادی از بچهها رو برای بارگیری (منظور از زمان بارگیری، زمان تحویل دادن بچههای یتیم به شیاطین هست) میفرستن. هر کدوم از این غذاها طعم متفاوتی دارن و اون بچهیتیمهایی که باهوشترن مغزشون خوشمزهتره و کیفیت بالاتری دارن. این بچهها تمام مدت در زیر سایهی یک مادر به ظاهر مهربان پرورش پیدا میکنن تا روزی محصول برسه و نوبتشون فرا برسه. روزی که خورده بشن! سه نفر از این بچهها بعد از فهمیدن دلیل پرورش و حقیقت وجودشان تصمیم به فرار میگیرن و داستان از اینجا شروع میشه. در ادامه همهی وقایع مربوط به شناخت دشمن میشن. اونا باید شرایط رو بسنجن تا نقشهی فرارشون شکست نخوره. اولین دشمنشون هم سرپرستشون هست که ابهت زیادی هم داره و گاهی اوقات جوری چشماش خیره میشدن که به خواننده ترس القا میکرد. تا جایی قدرت داره که خواهر کرون رو هم به راحتی از قدرت دور میاندازه. برای همین حالات مادر/سرپرستشون رو با دقت زیر نظر میگیرن و مثل بازی شطرنج حرکات بعدی رقیبشون رو حدس میزنن. بعد از خواندن چهار جلد از مانگا باید بگم که این مانگا وقایع شوکهکننده هم داره و نشون میده این یک مانگای عادی نیست! از نکات جالب دیگر داستان فرضیههای بیشماری هست که در ارتباط با این مانگا وجود داره مثلأ مادر با وجودی که میفهمه که این بچهها قصد فرار دارن و باهاش مبارزه میکنن و حتی خیلی جاها گیرشون میاندازه، رفتارهایی از خودش نشون میده که در نگاه اول شاید عجیب به نظر برسن. به جایی میرسه که به هیچ کسی رحم نمیکنه و یکی یکی اطرافیان اِما رو ازش میگیره حتی بهترین دوستش نورمن رو هم ازش جدا میکنه ولی هیچوقت اِما رو برای بارگیری نمیفرسته! اون رو از همه بیشتر دوست داره و به اِما بیشتر از بقیهی بچهیتیمها محبت میکنه. یه دلیل مهم برای این کارش وجود داره. آیا اونم یه روزی مثل اِما یک دختربچه یتیم بوده؟ و آیا میخواد اِما رو تبدیل به یک ماما (سرپرست بچههای یتیم) کنه؟ این بچهها همش به دنبال پیدا کردن راز دنیای بیرون بودن، در واقع اونا به دنبال ناکجا آباد موعود بودن! مانگا هرچی جلوتر میره نه تنها از جذابیتش کم نمیشه بلکه بهخاطر داستان گستردهاش جذابیتش بیشتر هم میشه (به خصوص در جلد چهارم مانگا اوج میگیره). نکتهی جذابی که در مورد این مانگا وجود داره این هست که داستان بسیار مرموز روایت میشه به طوری که خواننده به راحتی نمیتونه دوست را از دشمن تشخیص بده و خیلی چیزهایی که حتی ممکنه به ذهنتون خطور نکنه و بعدأ متوجه بشوید فریبی بیش نبودند.
2- آرت: 8/10
من از طراحی کاراکترها راضی بودم و طرحهای جالبی در مانگا دیدم که نشان از یک ذهن خلاق و یک مانگاکای خوش ذوق داشتن. مانگاکا تونسته حسهای مختلف کاراکترها رو به خوبی به خواننده القا کنه به طوری گاهی حتی متوجه نشوید دارید انیمه میبینید یا مانگا میخوانید. از نظر ظاهری، مانگای بسیار منظمی بود. نکتهی مهم اینکه خیلی از کاراکترهای فرعی (خصوصأ شیاطین) هنوز پس از 4 جلد وارد عمل نشدن و این مانگا کاراکترهای متنوعی داره. مانگا وقتی به شیاطین رجوع میکنه تاریکتر میشه و تفکیک فضاها به خوبی انجام شده. طراحی صفحهها به اندازهای جذاب بوده که خیلی جاها خواننده میخکوب میشه و با حالات کاراکترها همذاتپنداری میکنه. نمونهای از سکانسها و طرحهای ماندگار مانگا در این 4 جلد رو میتونید در زیر ببینید:
سکانسها و طرحهای ماندگار:
![]()
![]()
![]()
3- کاراکترها و شخصیتپردازی: 8.5/10
شخصیتپردازی کاراکترها هم خیلی خوب صورت گرفته و هر نوع کاراکتری که میتونست به جذابیت داستان اضافه کنه توی این مانگا موجوده! مثلأ کاراکتری که حس ترس رو القا کنه و ازش متنفر بشوید (مادر) و همینطور بدمنهای دیگر (شیاطین)، کاراکتری که قلب مهربونی داشته باشه و دوست داشتنی باشه (اِما)، کاراکتری که هوش و ذکاوت بالایی داشته باشه (نورمن) و کاراکتری که مرموز باشه (رِی).
کاراکترهای اصلی واقعأ به خوبی شخصیتپردازی شدن، به عنوان مثال:
اِما همونطور که گفتم دختر شاد و مهربانی هست که فقط به فکر خودش نیست و میخواد همه رو نجات بده. اِما دوستداشتنیه. مادر بیشتر از همه به اِما اهمیت میده و میخواد اون رو تبدیل به شخصی مثل خودش (ماما/سرپرست) کنه. اِما بزرگترین بچه این یتیمخونهست و آدمی نیست که ریسک کنه و بیشتر وابسته به نورمن هست و هر تصمیمی نورمن بگیره بهش اعتماد میکنه. در بخشی از داستان این کاراکتر دچار دوگانگی میشه و باید یک تصمیم خیلی سخت بگیره. اینکه تبدیل به ماما بشه و جان خودش رو نجات بده یا اینکه ریسک فرار کردن با بقیهی بچهها رو بپذیره. اِما خیلی احساسی تصمیم میگیره و زود هم از کوره در میره.
نورمن باهوشترین بچه یتیمخونهست که تصمیمهای معقولی میگیره، خیلی بامعرفته و اِما رو به شدت دوست داره. وابستگی شدیدی به اِما داره و هر کاری میکنه تا اون رو خوشحال کنه و به همین دلیل با شخصیت "رِی" خیلی جاها جدال میکنه. زمانی که رِی ازش میخواد تا اِما رو فریب بده و فقط خودشون رو نجات بدن و بچههای کوچیک رو رها کنن، نورمن باهاش مقابله میکنه چون میدونه اِما دوست داره همه رو نجات بده. نورمن خیلی دوست داره شبیه اِما بشه و روحیات صاف و پاک اون رو تحسین میکنه. اما یکی از شکنندهترین و غمانگیزترین بخشهای داستان مربوط به جدایی نورمن و اِما میشه... جایی که نورمن سعی میکنه ظاهر خودش رو عادی و شاد نشون بده تا اِما ناراحت نباشه و نگرانیش رو کم کنه. اون یه دوست واقعیه... نورمن با ذکاوت بالایی که داره حرکات بعدی حریفانش رو به خوبی حدس میزنه و اولین کسی بود که به وجود جاسوس و ماهیتش پی برد.1- وقتی لحظهی جدایی اِما و نورمن فرا میرسه و نورمن رو برای بارگیری میفرستن، انگار اِما از نظر ذهنی فروپاشی میشه و نمیتونه تصمیم درست رو بگیره و حتی یک عمل ناگهانی و احساسی هم انجام میده که نورمن جلوش رو میگیره.
2- وقتی اِما میفهمه که رِی جاسوس و منبع شخصی ماما هست. اِما جوری جیغ میزنه که توجه همه رو به خودش جلب میکنه! و بعدش پشیمون میشه و میگه: "آه... متأسفم، یکدفعه مخم سوت کشید! خیلی شوکهکننده و یهویی بود، مخم نتونست طاقت بیاره..."
3- رِی میخواد خودش و یتیمخونه رو باهم به آتش بکشه تا مادر برای نجاتش بیاد! و همه بچهها رو به بهونه آتشسوزی از یتیمخونه خارج کنن. اینجا اِما شوکه میشه!!
رِی به نظر من جذابترین کاراکتر این مانگا هست! فقط کافیه جلد دوم رو خونده باشین تا متوجه بشین چقدر این شخصیت ریسکپذیر و مرموزه. از طرفی در عین اینکه مانگا سعی میکنه اون رو خیلی خیانتکار و جاسوس جلوه بده اما با معرفتتر از این حرفاست و تمام مدت در حال کشیدن نقشه بوده برای همین به نظر مشکوک میزنه. رِی به هیچکس اعتماد نمیکنه حتی به نزدیکترین دوستاش هم اعتماد نمیکنه و برای رسیدن به هدفش تنهایی و مخفیانه وارد عمل میشه و سعی میکنه هر دو طرف (مادر و بچههای یتیمخونه) رو فریب بده و متقاعد کنه که دوستشون هست اما توی دلش فقط به یک طرف پایبنده. برای رسیدن به اهدافش ریسک میکنه، کارهای غافلگیرکنندهای انجام میده و از ذکاوتش به خوبی استفاده میکنه. رِی شاید به باهوشی نورمن نباشه اما زیاد مطالعه میکنه و گنجینهای از اطلاعات هست. این شخصیت نقطه مقابل شخصیت "اِما" هست. چون رِی تلاش میکنه اِما رو فریب بده تا فقط خودشون رو نجات بدن. به این دلیل که از دیدگاه رِی نجات همهی بچهها معقولانه به نظر نمیرسه و ممکنه گیر بیفتن. اما زمانی که میبینه هیچ جوری نمیتونه نورمن رو قانع کنه که اِما رو فریب بده، تصمیم میگیره با یک حرکت خلاقانه، خطرناک و شوکهکننده! همه رو نجات بده و بزرگترین ریسک زندگیش رو انجام میده. خلاصه این کاراکتر به شدت جذاب و باحاله.
مادر (ایزابلا) رو مطلقأ نمیشه یک کاراکتر بدمن به حساب آورد، البته کاراکتر خوبی هم نیست و خیلی جاها هم نفرتانگیز میشه اما دلیلی وجود داره که خواننده بتونه حتی این شخصیت رو درک کنه چون خود این شخص نیز قربانی این ماجرا شده، اون خودش قبلأ یه بچه یتیم مثل اِما بوده و مجبور شده بوده که ماما/سرپرست بشه تا به این طریق جان خودش رو نجات بده. مادر شخصیت دوگانه مانگا هست و بهخاطر همین هوش و ذکاوتی که داشته تبدیل به ماما شده. ایزابلا شخصیتی نفرتانگیز و در عین حال آرام هست و خیلی جاها با نگاهش حرف میزنه و شخصیت مرموز و ترسناکی هست. ابهت خاصی هم داره و در اوج قدرت هست تا جایی که وقتی به خیانت خواهر کرون پی میبره، به راحتی خواهر کرون رو از دور خارج میکنه. با وجودی که اِما رو خیلی دوست داره ولی به هیچ وجه نمیخواد از اهدافش دور بشه و دختری که 12 سال پرورش داده رو از دست بده حتی زمانی مجبور میشه پای اِما رو بشکنه تا نگذاره فرار کنه. به این دلیل میخواد اون رو تبدیل به ماما کنه که دختر عزیزش رو تحویل شیاطین نده و جانش رو نجات بده! همذاتپنداری کردن با این کاراکتر خیلی سخته ولی این مانگا شما رو به سمتی سوق میده که قدری بتونید درکش کنید.
4- لذتبخشی: 10/10
از امتیازی که به این بخش دادم هم کاملأ مشخص هست چقدر از این مانگا لذت بردم اما حقیقتأ اوج لذتی که بردم بهخاطر جلد دوم و به خصوص چهارم بود. چون جلد اول با وجودی که شروع خوبی داشت ولی در ادامه روند کندی پیدا کرد اما جلد چهارم کاملأ طوفانی بود. جلد چهارم دو تا واقعه شوکهکننده داشت. جدایی نورمن از اِما خیلی سخت و دردناک بود و از اون بدتر و شوکهکنندهتر کاری که رِی میکنه و یتیمخونه رو به آتش میکشه تا به اهدافشون برسن! واقعأ جلد چهارم نقطه اوج داستان بود. چه از نظر داستان چه از نظر آرت چه از نظر کاراکترها از این مانگا لذت بردم و مانگایی بود که به شدت درگیرم کرد.
چرا نمیبری تو تاپیک انیمه؟راجع به چپتر جهنم بلیچ :
قبل از شروع بحث بگم که اون فیلم چهارم بلیچ که راجع به جهنم بود رو فراموش کنید ، کوبو جهنم رو ریبوت کرده و وقایع قراره از نو و با همین وات شات شروع بشه
کوبو خیلی ظریف و زیرپوستی قوی ترین موجود جهنم رو بهمون معرفی کرد
همون طور که فهمیدیم ، متاسفانه کاپیتان ها و شینیگامی های که ری ۳ به بالا دارن بعد از مرگ میرن جهنم چون ریاتسوشون بقدری منسجمه که نمیشه به شکل اجزای روح برگرده به سریتی
حالا این بره کنار
View attachment 315456
به دروازه جهنم اول چپتر دقت کنید ، این دو نگهبان جهنم قوی ترین موجودات جهنم هستن ، جالبه که حتی ریاتسوری یاماموتو ، اوکیتاکه ، اوناها ، باخ و مابقی کاپیتان های کشته شده روی هم به پای این دو تا نگهبان نمیرسه
View attachment 315457
معنی این حرفا اینه تمام ریاتسو هایی که در جهنمه تمامشون برابری پیدا نمیکنه با اون دو موجود جهنم اگه ریاتسوی درون جهنم بیشتر بشه اون دو موجود زنده میشند
حالا نگاه کنید به دو تا نگهبان چند پنل بعد
View attachment 315458
ظاهرا میبینید که نگهبانا دارن بیدار میشن و پوشش روی سرشون رفته
و اینم آخر چپتر
View attachment 315459
نگهبان ها بیدار شدن و چشمشون رو میبینیم به وجود اومده ، دلیلش ؟
ریاتسویی که وارد جهنم داره میشه بعد از وقایع جنگ هزار ساله و حجم ریاتسویی که از مرگ کاپیتان ها وارد جهنم شد تعادل رو به هم زد و نگهبان ها رو بیدار کرد
پس قوی ترین موجودات جهنم و کلا بلیچ تا امروز رو کوبو غیر مستقیم معرفیشون کرد