معرفي نويسندگان بازي رايانه

بیوگرافی کوتاهی از یک آدم علاف بیکار : محمد مهدی حاجی اسمعیلی

نميدونم ! به نظر شما خوبه ؟! به نظر شما تاپيک جالبي ميشه ؟! اميدوارم بشه !

اسم (همون نام !) = محمد مهدي

اسم خانوادگي (همون نام خانوادگي !) = حاجي اسمعيلي

سن = 18 سال (ميتونين Little Chicken صدام کنين !)

مدت فعاليت در حيطه ي مطبوعات = نه ! آخه به سن من ميخوره توي مطبوعات کار کرده باشم :)؟! آخه به قيافه ي من ميخوره ؟! خب ! شايد بخوره !!!
قبل از کنکور توي ماهنامه هاي "شبکه" و "وب" مقالات بسيار کمي مينوشتم (که همونها هم بخاطر کمی سنم به زور دو 3ه باری چاپ شد) که کنکور همه رو جمع کرد فرستاد خونه !

مدت فعاليت در مجله ي بازيرايانه = 1 سال...ولي مگه شما از من مقاله ايي ديدين ؟! ديدين ؟! عجيبه ! من خودم تا حالا چيزي از خودم نديدم ! علتش چيه ؟! خب ! بذارين يه کم فکر کنم....:-"...آهان ! کنکور داشتم !!!

چطوري توي بازيرايانه رفتي ؟! = خب ! اين روزها همونطور که خودتون ميدونين براي "آقاي پاکي" شدن (همون رفتگر قديم!) هم احتياج به پارتي به اين کلفتي :eek: هست...مطمئنا متوجه ميزان کلفتيش شدين !
خب ! من چطوري به عضويت هيئت تحريريه در اومدم ؟! هيچي ! هر دفعه که فراخوان براي همکاري ميکردن , ميرفتم مثل سیریش هي E-Mail ميزدم که "من اينجام ! منم هستم ! یه کسی نمیخواین که براتون یه مشت شر و ور بنویسه ؟! الو...اینترنت ؟! اونجا مجله هست ؟!" و از اين جور مزخرفات...و به همين ترتيب بود که بدون هيچ پارتي کلفتی شغل شريف "آبدارچي" داخل مجله رو پس از ماها تلاش و صرف هزینه ی اینترنت آشغالی Dial-Up به بنده دادند...
نميدونين چه احساس خوبي داره که بتوني براي دوستان هيئت تحريريه ت چايي بياري:cool:...ديگه اسپرسو که حاي خودشو داره !

سمت من در بازيرايانه = آبدارچي...چيه داداش ؟!:mad: مگه بده ؟! شغل شريفيه !:biggrin1:

خب ! حالا که یه کمی با این بنده ی غریب و ناآشنا , آشنا شدین (خب ! منو نمیشناسین دیگه ! مگه توی مجله چیزی از من دیدین ؟!) به یک سری از مزخرفاتی میرسیم که این پست رو میتونه کمی پر کنه ! زوری زوری !

بازيهاي مورد علاقه :

Mafia = هر کي دوستش نداره...خب !...دوستش نداره ديگه !

Metal Gear Solid Series = وقتي که اولين قسمت اين بازي در سال 1987 عرضه شدش , من هنوز پا به عرصه ي وجود ننهاده بودم ! به همين خاطر بود که مجبور شدم براي دونستن دقيق داستان بازي به خيلي جاها سرک بکشم...جاهايي مثل پشت شهرداري...توپخونه...و از اين قبيل...تا اينکه بالاخره تونستم بازي رو از پشت شهرداري بخرم...ولي...ولي اجرا نشد...
اون زمان يکي از بدترين روزهاي عمرم شد...روزي که نتونستم Metal Gear 1 رو بازي کنم ! ولي از شانس من تازگيها يک HEX Editor اومده بود که ميتونست متنهاي داخلي بازي رو از درون کارتريج استخراج کنه...من اون HEX Editor رو گرفتم و با تشکر از شرکت سازنده ي بازي که در اون زمان نوشته هاي بازيهاش رو کمپرس نميکرد تا حجم کمتري رو اشغال کنن , تونستم در سال 1999 فقط متن نوشته هاي بازي رو پيدا کنم (که باعث شد مثل خري شده باشم که بهش تي تاپ دادن !) ولي متاسفانه هيچوقت نتونستم Metal Gear 1 و Metal Gear 2 رو (که قبل از Metal Gear Solid در سال 1998 اومده بودن) رو بازي کنم...
قسمتهاي بعدي که شهرت جهاني داره و صد البته در اين سايت هم دوستان باهاش آشنايي دارن (جا داره که از دوست عزیزم سياوش هم بخاطر اطلاعات توپی که درباره ی این بازی داره تشکر بکنم...) خوشبختانه هميشه در دسترس بوده و هميشه هم تونسته ثابت بکنه که چقدر اين بازي نسبت به بازيهاي هم سطحش از انظار زياد و بخصوص از نظر داستاني برتري داره...
اميدوارم همتون رو يک روزي Fan Boy اين بازي در سايت ببينم !

Silent Hill Series = نميخوام پررو باشم يا خودم رو بگيرم...ولي فکر ميکنم که تاپيک Silent Hill Game Community در اين سايت فقط به ياري چند نفر تونسته خودش رو سرپا نگه داره که متشکل از يک مدير سايت (اشکان) و مديران انجمن مربوطه (که زياد هستن و من از همشون سپاسگذارم) و يک سري از کاربرهاي سايت (که باز هم از این دوستان سپاسگذارم) هستند...
به اين بازي در همه جا ظلم شده که جاي انتقاد داره...لينکي که در امضاي من ميبينين شاهدي هست بر تلاش يکي از اعضاي بيلمز اين سايت براي کمک کردن به فهم اين بازي...نه از طريق يک سري محسوسات بلکه از طريق انواع و اقسام منابع موجود , بازيها و يکي از دوستان ژاپنيم که تحليلهاي بسياري رو در مورد اين بازي نوشته...
نميتونم بگم که سري Silent Hill بهترين و ترسناکترين بازي در ژانر "وحشت" و Survival Horror هست ولي ميتونم به جرات بگم که خالق ژانر "ترسناک روانشناسي" که بر روي ذهن بيشترين تاثيرات رو ميگذاره همين Silent Hill هست...اگه باور ندارين به قلبتون رجوع کنين...به آخرين بازي Resident Evil يعني قسمت چهارمش فکر کنين...
آيا شما در اين بازي يکبار هم که شده ترسيدين ؟! درسته ! اين همون چيزي هست که دارم ميگم...زامبيهاي RE بسيار شبيه انسانهايي ديوانه هستند تا هيولاهايي که پشم رو به تنتون سيخ کنند ! اين دقيقا فاکتور متمايز کننده ي SH با تمام بازيهاي اين سبک هست...تاريکي...تنهايي...نداشتن سلاح مناسب...نداشتن قابليت ديدن سريع دشمنان...دوربین اعصاب خور کن !کنترل سخت !و اطلاع نداشتن از مکان دشمنان بغير از کمک گرفتن از يک Radio ي درب و داغون...
اين است Silent Hill....

War Craft Series = ايده ي ترجمه ي داستان اصلي بازيهاي War Craft ( و نه کتاب War Craft) وقتي به ذهنم رسيد (تقریبا 10 ماه پیش) که انتشاراتي به اسم "نشر زهره" اين کتاب رو ترجمه کردند و به فروش گذاشتند...البته بعد از اينکه اين ايده رو به آقاي عبدالهي گفتم متوجه اين موضوع شدم...که در نوع خود حسابي کنفم کرد !
ولي از اينها گذشته , بايد بدونين که داستان اصلي سري War Craft دقيقا به اندازه ي داستان کتاب The Lord Of The Rings حماسي و حتي گيراتر هستند که باعث ميشه اين بازي در سري My Favorite من جا بگيره...

Max Payne Series = فکر نکنم که نيازي به توضيح باشه که چرا اين بازي يکي از بازيهاي مورد علاقه ي من هستش...زيبايي شخصيت پردازي , داستان , احساس , بازي با احساسات و تعريف داستان در اين بازي به معناي حقيقيش نزديکتر ميشه...

Dream Fall = واقعا کاوه ي هرندي از مجله ی بازینما رو بخاطر يک موضوع ستايش ميکنم و اون هم درک زيبايي بازي Dream Fall از سري بازي هاي The Longest Journey هست...داستاني رو که اين بازي روايت ميکنه تنها قابل مقايسه با سري بازيهايي چون Final Fantasy يا Metal Gear Solid و يا Silent Hill هست و تنها همين موضوع باعث ميشه که اين بازي رو بعنوان يکي از بازيها با بهترين داستان در اين چند سال انتخاب کنم...

Still Life = اين بازي , بازي ايي نبود که مشهور بشه ولي باز هم بخاطر اينکه من داستان بازي رو به هر فاکتور ديگه ايي در بازيها ترجيح ميدم , اين بازي رو انتخاب کردم...خيلي زيباست (از نظر داستاني)

Grim Fandango = خيليها (از جمله من) وقتي که اين بازي منتشر شدش فقط با ديدن جلد خوشگلش (يه اسکلت رو نشون ميداد که در حال گذاشتن چند برگه ی اطلاعات درون جيب داخلي کتش هست) به وجد ميومدن ولي بعد از خريد بازي متوجه ميشدن که براي درک بازي احتياج به زبان انگليسي قوي دارند...
Grim Fandango که از عقايد "ازتک" ها در مورد زندگي بعد از مرگ سرچشمه گرفته و نمونه ايي از کارهاي عظيم Tim Schafer هست (خالق بازيهاي بزرگي چون Full Throttel و Monkey Island يا Day Of The Tentacle) واقعا در اون سال در کنار Metal Gear Solid درخشيد و سايت Gamespot بعد از پرسش ها و تحقيقات بسيار و قرار دادن اين بازيها در کنار هم در نهايت از بين MGS و GF , بازي GF رو برگزيد و 8 جايزه از جمله جایزه ی بهترين بازي سال رو به اين بازي اختصاص داد که واقعا حقش بود...ولي...ولي متاسفانه اين بازي به فروش خوبي دست پيدا نکرد و به جایگاه فروشی که حقش بود نرسید (درست مثل بازی Psychonauts که بعد از 1 سال از عرضه اش فقط تونست به 400 هزار فروش نسخه دست پیدا کنه)...هر چند که همونطوري که ميدونين فروش خوب يا بد نشون دهنده ي کيفيت يک بازي نيست...اصلا و ابدا...

Final Fantasy Series = هر کي دوست ندارتش ميتونه بره درشو بذاره ! البته اين جمله يک کمي ازش Fanboy بودن ميباريد که اميدوارم به بزرگي خودتون ببخشيدش !

Neverhood = واقعا کشف اين بازي محتاج يک نابغه هست...يک نابغه ي علاف که بتونه از پس تمام معماهاي عجيب و غريب اين بازي بر بياد ! Neverhood يکي از بهترين بازيهايي بود که در دهه ي 90 روي کامپيوترهاي شخصي عرضه شد و با عرضه اش روي Windows 95 خيلي بيشتر از رقباش تونست بدرخشه...



در واقع 6 بازي ديگر هم بود که واقعا دلم ميخواست دربارشون بنويسم ولي چونکه به قول يکي از دوستان پستهاي من معمولا بيشتر به شاهنامه نزديکتر هستند تا يک پست , براي همين تصميم گرفتم که از نوشتن 6 بازي ديگر که مورد علاقه ام هستند خودداري کنم تا چشم شما دوستان و اعضاي سايت بيشتر از اين تحت تاثيرات امواج الکترومغناطيسي مانيتور CRT و یا LCD تان ضعيف نشه !!!

کتابهايي که دوست دارم چند تا بيشتر نيستن :

The Lord Of The Rings Series , Harry Potter Series , 1984 , Jurassic Park Series و مرشد و مارگريتا

از بین کتابهایی که دیدین من فقط یکی رو بهتون پیشنهاد میکنم و اون هم 1984 هست که نوشته ی "جرج اورول" خدای سیاست و داستانهای سیاسی هستش...
نمیدونم با نظریه ی "دسیسه" یا "توطئه" آشنا هستین یا نه ؟! ولی بهتره بدونین که اولین بار این نظریه در کتاب 1984 جرج اورول بطور کامل نشون داده شد...تمام کثیفیهای "سیاست نو" و "سیاست امروز" که قریب به 68 درصد کشورها ازش استفاده میکنند (از جمله ایران) همگی از نظریه ی "دسیسه" ی جرج اورول نشئت گرفته اند...
Conspiracy Theory قبل از کتاب اورول هم در خیلی از نظامها و رژیمها دیده شده بود ولی وقتی که کتاب اورول منتشر شد , این نظریه جایگاه اصلی خودش رو پیدا کرد.
سری بازیهای Metal Gear Solid همگی بطوری با نظریه ی دسیسه ارتباط دارند (توی یکی از مقالات آقای یاشار ذولفقاریان هم به این نظریه اشاره ی بسیار کوتاهی میشه).
اگه خودتون میدونین که این تئوری چی هست پس دیگه احتیاجی به اینهمه صحبت مفت دربارش نبود ولی اگه نمیدونین این نظریه شامل چی میشه و دارای چه زیر مجموعه هایی میتونه باشه دو تا مرجع خوب دارین !
یا برین دانشگاه وزارت اطلاعات و درس سیاست رو بخونین ! (از این کارها نکنی ها حسن !!! خطرناکه حسن !!)
و راه دوم اینه که یه نگاهی به کتاب 1984 نوشته ی جرج اورول بندازین (اگه پیداش کردین !) و ازش لذت ببرین...

این قسمت رو کمی به "ترین" ها اختصاص میدم :

سختترين بازي اکشني که تا حالا بازي کردم = من نميدونم چرا ولي احتمالا مغزم اينقدر سريع نيست که توي بازيهاي Ninja Gaiden و DMC بتونه روي حالت سخت بازي رو رد کنه...
همونطور که اشاره کردم احتمالا مغز بنده اينقدر Reaction هاش سريع نيست که بتونه به موقع عمل کنه ! ولي هر چي باشه بايد بگم که تمومشون کردم !

سختترين بازي Adventure يي که تا حالا بازي کردم = معماهاي بازي Runaway 2 واقعا دهن بنده رو ***** کردند ! بازي Adventure ديگه ايي نبوده که به نظرم برسه معماهاش بيشتر از اين بازي منو درگير کرده باشند...
ولي...چرا يه دونه هست...نميدونم Fanboy سري بازيهاي Myst هستين يا نه...ولي همونطوري که ميدونين بيشتر مجلات از اين سري بازي دوري ميورزن (حتي بازيرايانه) که بخاطر غلظت معماهاي عوضي اين بازي هست...واقعا معماهاي اين بازي غليظترين و مزخرفترين معماهايي هستند که من توي عمرم باهاشون روبرو شدم...معمولا موقع انجام اين بازي (بخصوص قسمت چهارم) مغز من براي چند هفته ايي به تعطيلات رفته بود !
باعث شد که توي اون چند هفته به جاي اينکه بتونم سوالهاي حسابان رو حل کنم , موفق به حل 2 تا از معماهاي پر غلظت بازي بشم ! (دو هفته = 2 معماي پاياني بازي !)

طولانی ترین بازی ایی که در عمرم دیدم : به بازیهای وحشتناک طولانی نقش آفرینی اشاره ایی نمیکنم ولی باید بگم که یکی از طولانی ترین بازیهایی که در عمرم انجام دادم بازی Myst IV بوده که 3 ماه وقت منو گرفت تا تموم شد ! لعنت به تو Myst IV !!!!!

ترسناکترین بازی ایی که در عمرم انجام دادم : بازی Silent Hill 2 رو وقتی که راهنمایی بودم خریدم و یادمه که اون دوران خیلی احساس نترس بودن میکردم ! وقتی این بازی رو در ساعت 1.30 دقیقه ی صبح وصل کردم توی یک باغ تنهای تنها بودم و پدر و مادر یا کس دیگه ایی پیشم نبود ! سیستم رو هم به بلندگوهای Dolby 5.1 وصل کرده بودم (هر چند که صداش بصورت اختصاصی Dolby نبود) و منتظر بودم...
تنها چیزی که توی این بازی تونست یه چیزهایی رو توی بدن من آلاسکا کنه (!) صداهای عجیب و غریبی بود که از توی اون بلندگوهای لعنتی پخش میشد !!!
خلاصه ! سرتونو درد نمیارم...اونشب وقتی که ساعت سه ی صبح بازی رو Save کردم و ازش خارج شدم , تا 7 صبح که خورشید در اومد بیدار مونده بودم ! این بازی یه جورایی کفم رو برید! ولی نمیدونم چرا ! همچین چیز ترسناکی هم نبود !!!

مزخرفترین مرحله ایی که توی یک بازی رفتم = فکر کنم مرحله ی مسابقه ی ماشین سواری Mafia 2 بود که 2 یا 3 روزی وقتم رو گرفت تا اینکه متوجه شدم موقع پیچیدن نباید مثل Need For Speed : Whatever! هم گاز داد و هم پیچید ! مغز بنده است دیگه !!!

بهترین آهنگ بازی که تونست منو تحت تاثیر قرار بده : آهنگی بود که بعد از مردن Emma Emmerich در بازی MGS 2 : Sons Of Liberty پخش میشد...درست همونجایی که Otacon شروع به اعتراف میکنه که چقدر خواهرش رو دوست داشته و چقدر ناراحته که اون مرده و ... و صحنه ایی زیبا از غروب نشون داده میشد...

مزخرفترین چیزی که توی یک بازی دیدم : زرت و زرت زنده شدن شخصیتهای بد بازیها یکی از مزخرفترین چیزهایی هست که توی بازیهای مختلف دیدم !
آقا ! اگه مردی دیگه برو پی کارت دیگه آقای "وسکر" ؟! , آقای "کین" چرا توی هر قسمت C&C باید دوباره برگردی ؟! هان ؟!

یکی از زیباترین صحنه هایی که توی یک بازی دیدم : صحنه ایی که Ben توی Full Throttel سوار بر موتورش پیشنهاد شخصیت مونث بازی رو پس میزنه و به زندگیش روی جاده برمیگرده...با غرور و افتخار...به سمت طلوع خورشید...



"ترین" ها همونطوری که میدونین خیلی زیاد هستن و بنده بخاطر اینکه کمرهای گرانبهاتون روی صندلیهای کامپیوترتون زیاد درد نگیره , همینجا بهش پایان میدم !



سبک موسيقي مورد علاقه ي من :

Alternate Hard Rock (Hardrock)
Gothic Metal
Hip Hop


----------------------------------------------------------------------------
خب ! بهتره دهنم (در اينجا دستهام !) زياد گرم نشه وگرنه واقعا شروع ميکنم که از اون شر و ورها (فکر کنم اسمش شرح حال يا زندگي نامه بود !) بنويسم طوريکه براي Load شدن صفحه مجبور بشيد چند دقيقه ايي صبر کنيد (البته برای دوستان عزيز Dial Up باز !)
براي همين به من اجازه بدين که همينجا به اين مزخرفات پايان بدم تا هم صفحه شلوغ نشه و هم شما مجبور نشيد يک سري چرت و پرت درباره ي يکي از دوستانتون بخونيد که نه تنها مفيد نيست بلکه ضرر خالص هم محسوب ميشه ! سرطان زا !!!

باز هم از تمامي دوستان مجله خون (بازيرايانه) و تمامي اعضاي سايت کمال تشکر رو دارم چونکه توي اين سايت من به اين نتيجه رسيدم که همگي موجب رشد بقيه ي اعضا ميشن...يادمه 7 ماه پيش يکي از دوستان که تازه عضو شده بود و هيچ پستي نداده بود اومد توي تاپيک مقايسه ي کنسولهاي نسل بعد (که الان قفل شده !) و گفت : "PS3 از Xbox 360 خيلي قويتره و گرافيک خيلي خیلی بيشتري داره براي اينکه از Blu-Ray Drive استفاده ميکنه !!!" و يادم هست که دوستان چقدر بيرحمانه اين دوست جديد سايت رو مسخره کردند...يکي ميگفت "يا قمر بني هاشم !" و يکي ديگه ميگفت "اين يکي از اون معدود نظريه هاي اسيدي بود که توي اين چند وقت شنيدم! "
خلاصه اين دوست ما خيلي ضايع شد...7 ماه گذشت که 4 ماهش رو من توي سايت نبودم ولي وقتي که اومدم ديدم که همون دوست در حال بحث در مورد کنسولهاست و اينبار واقعا از نظر فکري رشد کرده بود...
توي اين سايت بچه ها ياد گرفتن که با دليل و مدرک صحبت کنند (البته اعضاي قديمي و برخي از اعضاي جديد...نه همشون) و ياد گرفتن که حتي براي گرفتن يک تشکر هم که شده به دوستانشون با دادن اطلاعات درست کمک بکنند.
حتي کساني هم هستند که بدون هيچ مزد و پاداشي دارن براي اعضاي سايت زحمت ميکشن و اطلاعات جديدي رو در اختيار ديگران ميگذارند...
فرومهاي اين سايت از "فرومهاي معمولي" تبديل به "فرومهاي حرفه ايي" شده...و بروبچ واقعا تغيير کرده اند...

اين چيزي است که من با شرکت کردن درش احساس افتخار ميکنم و با بحث کردن , کمک کردن و يا حتي شوخي کردن با ديگر اعضا , احساس شادي به من دست ميده...و بايد اقرار کنم که من به بودن در ميان شما بازيکنان ايراني و دوستانم افتخار ميکنم...

به اميد پربار شدن مغزهاي خاليمون و روزي که با ديدن اينکه يک بازي معروف انحصاري شده , نه تنها خوشحال نشیم بلکه بخاطر اينکه برخي دوستانمان نخواهند توانست اين بازي رو انجام دهند , ناراحت شويم !

به اميد فردايي بهتر و همين چرت و پرتها که ميگن...پس از مزخرفات ميگذرم و همينجا اين پست مزخرف رو به پايان ميرسونم !

متشکرم...Nemesis
 
قابل شما رو نداشت !
خواستم یه کمی (!) بیشتر بهش اضافه کنم , دیدم دیگه دوستان صداشون در میاد !
برای همین انشاا.. بقیش رو در پستهای بعدی میگذارم...
نمیدونم این چه مرضیه که من رو گرفته ! پستهام نمیتونن کمتر از 5 خط باشن !!!

متشکرم...Nemesis
 
سلام
محمد مهدی عزيز من اين تايپ رو قبلاً ديده بودم امّا اين معرفی شمارو نه
الان نشستم کامل همرو خوندم ، البته بخدا اين حرف من قصد بدی نيست و نه قصد توهين دارم و نه هيچ چيزی
امّا من يه چيزی ياد گرفتم ميخوام اينجا هم بگم بابت اين نوشتت فقط ..

نمیدونم این چه مرضیه که من رو گرفته ! پستهام نمیتونن کمتر از 5 خط باشن !!!

آلمان که بودم آلمانيا يه ضرب المسل داشتن هميشه ميگفتن "هرچی کمتر حرف بزنی کمتر خودتو خراب ميکنی"
راستش منم مثل شما زياد مينويسم حتماً متوجه اين موضوع شديد امّا يه جورايی اين جمله کمکم کرد تا بتونم اين عادت بد رو کنار بزارم
موفق باشی (راستی با اولين بازی مورد علاقت هم من تنها بازی بود که خوشم اومد ديگه هيچ بازی)
 
سلام
محمد مهدی عزيز من اين تايپ رو قبلاً ديده بودم امّا اين معرفی شمارو نه
الان نشستم کامل همرو خوندم ، البته بخدا اين حرف من قصد بدی نيست و نه قصد توهين دارم و نه هيچ چيزی
امّا من يه چيزی ياد گرفتم ميخوام اينجا هم بگم بابت اين نوشتت فقط ..



آلمان که بودم آلمانيا يه ضرب المسل داشتن هميشه ميگفتن "هرچی کمتر حرف بزنی کمتر خودتو خراب ميکنی"
راستش منم مثل شما زياد مينويسم حتماً متوجه اين موضوع شديد امّا يه جورايی اين جمله کمکم کرد تا بتونم اين عادت بد رو کنار بزارم
موفق باشی (راستی با اولين بازی مورد علاقت هم من تنها بازی بود که خوشم اومد ديگه هيچ بازی)

یه مثل دیگه ای هم هست که میگه :

هیچ وقت عیب کسی رو در جمع بهش گوشزد نکن ؛ چون ممکنه اون عیبش رو برطرف کنه ، ولی هیچ وقت تو رو نمی بخشه.
 
بله شما درست ميگی و اين حرفت هم درسته ولی اين مسئله خاصی نبود که بخواد باعث سرشکستگی کسی بشه
من فکرش رو کردم و همينطور هم که گفتم خودم هم همچين اخلاقی دارم و اين اصلاً مسئله بدی نيست که کی ناراحت بشه
اين رو هم از اينجا فهميدم که محمد خودش ميگه که اخلاقش اينجوری هست ، همونطور که گفتم من با کمک اون جمله اين عادت من رو کنار گزاشتم
اين اصلاً يک ايراد نيست و فقط يک عادت هست چون خود من اصلاً آدم پر حرفی نيستم امّا موقع نوشتن زياد مينويسم
اگه بخوايم مثال بزنيم يه چيز ديگه هم هست ميگه "کاسه داغ تر از آش بودن خوب نيستش"
آقا اين چيزا اينجا off هست ، من فقط يک چيز نوشتم تموم شد رفت ، بيخيال , اگه محمد هم که ميدونم ناراحت نشد ناراحت شد من ازش معذرت ميخوام
 
به نام خدا

با سلام خدمت همه و با اجازه ی شهریار و سایر دوستان, بنده هم به عنوان عضو کوچکی از بازیرایانه قصد معرفی خود را در این پست دارم. (دومین پست در بازی سنتر )

توضیح: از آنجا که تایپ فارسی من بسیار کند و ضعیف است کمی خلاصه شده مینویسم و بیشتر از نام بازی ها استفاده می کنم.

یاشار ذوالفقاریان
ساکن تهران
21 ساله
دانشجو

Atari 2600, NES, Sega Mega Drive , SNES, PSone.... 360
(+PC)

بازی های محبوبم در هر کنسول:
Atari 2600:
H.E.R.O.
Krull

NES:
Contra
Jackal
Life Force
Ninja Gaiden 1-3
هرگز از ماریو خوشم نمی آمد و در مقابل طرفدار سفت و سخت سونیکم

Sega Genesis / Mega Drive:
کنسول محبوبم که هنوز آن را بهترین می دانم
Ecco the Dolphin
Kid Chameleon
Phantom
Shinobi 2-3
Earthworm Jim
Sonic 1-3
Mortal Kombat 1-3
Earthworm Jim 1-2
Contra HC
Eternal Champions
Urban Strike+ Jungle + Desert

SNES:
ActRaiser
Super Metroid

PSOne:
Final Fantasy VIII
MGS
Silent Hill

N64:
Turok 1-2
Conker

DreamCast:
Soul Calibur
Ill Bleed

PS2:
Psychonauts بهترین بازی چند سال اخیر که حتی ماریو گالکسی هم از آن الهام گرفته
God of War
MGS3
Silent Hill 2
Burnout 3
MK: Deadly Alliance
MK: Deception

Xbox 360:
Dead Rising
Assassin's Creed

PSP:
Lumines 1-2
Crush
Mercury 1-2
Gripshift

PS3:
Ratchet & Clank TOD
MotorStorm

Wii:
Zack & Wiki
Metroid Prime 3
Rayman Raving Rabbids

PC:
Fallout 1-2
Planescape: Torment
Elder Scrolls: Morrowind
StarCraft
Arcanium
---------------------------------------

عاشق و طرفدار دو آتشه Mortal Kombat هستم(به آواتارم دقت کنید:) ) که سه دلیل دارد: اولین و مهمترین شخصیت ها و داستان سری است که شخصا آنها را می پرستم! دوم روح MK و اینکهMK مرا به نوعی از افسردگی و شرایطی بد نجات داد (بله یک بازی هم میتواند روح آدم را نجات دهد). سوم به علاقه ی شخصی بنده به بازیهای خشن با درجه M و به قول دوستان Mature برمی گردد و هم اولین بازی ماقعا خشن تاریخ بوده و عامل اصلی در تاسیس سازمان درجه سنی برای بازیها ESRB محسوب می شود.

هر چند MK سری محبوبم است اما هیچ عنوان تکی از آن لیست بهترین بازیهای عمرم جایی ندارد.

لیست من
( بازیها ) :
Final Fantasy VIII
Fallout 2
Planescape: Torment
Psychonauts
Ecco the Dolphin 2
Burnout Revenge
Monkey Island 3
MGS3

(سری ها):
Mortal Kombat
Fallout
Burnout
Monkey Island
KOTOR
Postal!! ( قبول بزیهاش خوب نیستن اما خدایی Postal 2 خیلی سرگرم کننده و جالب بود)
Carmageddon

شخصیت های محبوبم:
The Boss -- MGS3
Scorpion + Sub-Zero + Mavad -- MK
Raziel + Kain --Legacy of Kain
Sonic + Tails --Sonic
Earthworm Jim --Earthworm Jim
Kratos --God of War
Kerrigan --StarCraft
Illaden --WarCraft 3

+ این ها هم بازهایی هستند که در دوره های مختلف بسیر روی من اثر گذاشته و نمی توانم به راحتی از آنها بگذرم:
َ(علاوه بر بازیها و سری های محبوبم که پیشتر به آنها اشاره کردم):
The Last Express
Neverhood
Blade Runner
Prince of Persia 2 (نسخه قدیمیPC )
Resident Evil 1-2
Parasite Eve
Max Payne
KOTOR 2
Diablo 2
Half Life
Counter Strike
Baldur's Gate 2
Devil May Cry 3
Shadow of the Colossus
Okami
Unreal Tournament
Doom 1 + 2
Cyberia 1
Tomb Raider 1
Mafia
The Darkness
BioShock
(امیدوارم چیزی را از قلم نینداخته باشم)

+ + داستان, موسیقی و Level Design در بازی ها بسیار بریم مهم هستند.

+ + + سبک مورد علاقه:
Western RPG (غیر ژاپنی و به سبک های قدیمی چون Fallout ) (جالب و عجیب اینکه بازی مورد علاقه ام Final Fantasy 8 است که کاملا متفاوت با این سبکو عملا یک J-RPG خالص است!)
Platformer
Fighting

ببخشید که سرتان را درد آوردم و همین جور بازی ردیف شد ولی خب به نظرم این طوری بهتر تونستم خودم رو معرفی کنم چرا که شخصیت خودم به نوعی بر مبنای همین بازیها و البته دنیای سینما (دیگر هنر مورد علاقه ام ) شکل گرفته است. :cheesygri
 
دیدم یه تشکر بکنم بهتره.
ممنون یاشار جان
در مورد سونیک که حرفی توش نیست ولی بنظر من MK2 بازی بیادموندنیی بود ولی بازیه ای بعدی از المان های جذاب و دوست داشتنی MK2 أور شدن.هرچند من DECEPTION و حتی MK:SM رو خیلی دوست دارم.
در مورد PS2 بنظر من بهترین بازی این کنسول و بهترین بازی عمرم SOTC هستش.تعجب کردم این بازی رو از قلم انداختی!
با MONKEY ISLAND3 و PSYCJONUATS هم کاملا موافقم ولی فول تراتل و BAAS رو واقعا دوست دارم.اما در مورد MGS3 بنظر من این بازی بعد از شماره دو داره درجا میزنه و نمونه بارزش هم همین MGS4 هستش که هر روز تاریخ ریلیزش عقب میفته تا به سطح توقعات نزدیک بشه و علی رقم اینکه من هم برای داستان ارزش خاصی قائلم و از این نظر MGS رو خدا میدونم ولی بنظرم این بازی کمتر از اصول لودولوجی (ببخشید حروف فارسیم ته کشیده بود پس ج گزاشتم!) پیروی میکنه و بیشتر شبیه یک فیلم هست تا یک بازی و اگر بخام بهترین بازی سبک مخفی کاری رو انتخاب کنم اون سری هیتمن خصوصا شماره 4 خواهد بود.
ضمنا من از J-RPG متنفرم ولی دو بازی FF VII و FFVIII رو میپرستم!
رد اخر هم خشونت بنظر من برای من و شمایی که به بلوغ فکری رسیدیم چیز بدی نیست.من خودم عاشق فیلمهای کوئینتین تارانتینو هستم (بعلاوه شهر گناه که تارانتینو توش کمک بوده و انیمه سامورایی ایکس که انیمه مورد علاقه تارانتینوست!!!) و اکثر بازیه ای خشن خوب رو امتحان کردم.POSTAL هم با اینکه سری خوبی نیست ولی برای تفریح خیلیم خوبه!!!:cheesygri
امیدوارم در همه کار حتی تایپ فارسی موفق باشی.....
 
این من هستم که باید تشکر کنم :cheesygri
من هم موافقم که MK2 بازی اصلی و فراموش نشدنی سری است (هر چند را خیلی ضعیف تر نمی دانم) اما این داستان سری و سرگذشت تراژیک بسیاری از شخصیت های آن از MK1 تا MK: Deception است که مرا شیفته کرده و البته دنیای خاصش و همچنین Fatality ها که هنوز هم بسیار از آنها لذت می برم. MK: Shaolin Monks را هم خیلی دوست دارم ام به دلیل ایرادات داستانی آن عنوان و تضادش با داستان اصلی MK2 کمی با آن مشکل دارم.

SOTC را از قلم نینداختم! ( وگرنه حقم یک Fatality دردناک بود). آن را در لیست بازیهای خاص و اثر گذار آوردم (در کنار BioShock و... ) که بازی های مهم زندگی ام هستند.

در رابطه با MGS با شما مفافقم که همه چیز شبیه فیلم سینمایی شده اما چون داستان و همین جنبه ی سینمایی در بازیها بیش از حد برایم مهم هستند همچنانMGS را می پرستم. انصا فا هم کارکتری جذاب تر, دوست داشتنی تر و تراژیک تر از The Boss بانوی بزرگ MGS3 ندیده ام.
اینجاست که باید یکFatality روی من اجرا بشه چرا که سزی افسانه ای Htiman را جا انداختم. در این مورد و همچنین J-RPG و دو بازی FF VII و FFVIII هم به شدت با شما موافقم.

شخصا اعتقادی به اثر منفی خشونت در بیشتر بازی ها ندارم (به جز مواردی چونManhunt و GTA ) اما صحبت شما کاملا درست است. فیلم های تارانتینو فوق العاده هستند (Pulp Fiction شاهکاره) اما من حتی از فیلم های خشن تجاری تری چون سری Saw هم بسیار لذت میبرم. (البته بجز Saw 4 که بسیار ضعیف و عجله ای ساخته شده بود). فیلم شهر گناه بی نظیره!

در نهایت علاقه ی خاصی به بازی های خشنتر چون Punisher, Carmageddon, Postal و غیره دارم که بدون توجه به کیفیتشان بسیار برای تفریح خوبند :cheesygri و بازیای خشن و خوش ساخت هم که جای خود را دارند. (Fallout, MK, Dead Rising, BioShock, God of War,...).

خیلی ممنونم و امیدوارم شما هم در همه کار موفق باشی.


+ بازیهای اثر گذاری که جا انداخته بودم:
4-1 Hitman (با تشکر از Zack )
Neverhood (با تشکر از آقای حاجی اسمعیلی )( زنده باد Silent Hill )
Ratchet & Clank: Up Your Arsenal
Thief 1-3 (این یکی Fatality می خواهد)
Duke Nukem 3D
The Sims (فقط بازی اصلی و نه دنباله یا 10000000 شبه دنبله اش)
Civilization IV
Timesplitters 3
Zone of Enders 1-2
Call of Cthulhu
Primal
Omikron ( آخه بالاخره این Quantic Dream کی Omikron 2 رو می سازه؟)
Outcast

+ +
ممنون ياشار جان. فكر كنم ديگه دستت كم كم داره به تايپ فارسي عادت مي‌كنه

خیلی ممنون . تايپ فارسيم یکم سریع تر شده.
 
یاشار جان ! خوشحالمون کردی ! خوش اومدی...

Neverhood(با تشکر از آقای حاجی اسمعیلی )( زنده باد Silent Hill )

ایول ! یوهو ! زنده باد !:groupwave:

باز هم عضویتت رو تبریک میگم...

بای بای !
 
حالا نوبت به اين رسيده تا من هم بازي هايي كه زندگي منو تحت تاثير خودش قرار داده اينجا بگذارم.
Max payne
Mafia
Medal of honor: alied assulet
medal of honor: pacific assulet
brothers in arms: road to hell 30 and erned in blood
Darknees
Silent hill 2 AND the room
Age of empire
stronghold
empire erth
Civilization
Fallout
Splinter cell
alon in the dark
syberia
black mirror
battlefield
call of duty
Assassins Creed
BioShok
GTA
Hitman
Tomb Raider
Far cry

شخصيت‌هايي كه هنوز در من اثرات خودشونو گذاشتن و خيلي دوست دارم اداي اونا رو هنوزم دربيارم
مكس پين
تامي آنجلو
الطير
پرنس
جكي
مت بيكر
عامل 47
 
در مورد MK باید بگم حق با توئه چون منم عاشق داستانشم.درسته که بعضا داستانها و شخصیت پردازی ها عالی نبودن ولی همین کارهای به ظاهر ساده در کنار هم بوده که الان از MK یک شاهکار به یاد موندنی در سبک مبارزه ای ساخته.
من همونطوری که شدیدا با بازی های خشن (البته به جاش!) موافقم از بازی های با اتمسفر تیره و با طیف رنگ های محدودی مثل بهترین بازی عمرم یعنی SOTC و شاهکاری چون STALKER موافقم و خصوصا این دو بازی رو میپرستم.چون بنظرم ایجاد یک رنگ بندی محدود به صورت استادانه کاریه که از پس هرکسی بر نمیاد و میتونه نتایج بسیار بدی رو داشته باشه که نمونه هاش به کرات وجود داره.
در مورد هیتمن هم سردی و جو گیرای این بازی بعلاوه سبک و استیل خاصش که این بازی رو یکی از سه ضلع مثلث بازی های اکشن مخفی کاری کرده علی رقم ضعف هایی که همیشه داشته (ولی تحت اشعاع نکات مثبتش بوده) باعث میشه من اونو در راس این مثلث بدونم.MGS رو دوست دارم و واقعا با داستانش ارتباط برقرا کردم (هرچند به محض کور شدن چشم اسنیک قضیرو فهمیدم!) ولی بنظرم این سری اگر چه از منظر داستان هربار پیشرفت قابل توجهی داشته ولی از منظر گیم پلی در حال درجا زدن بوده و اگر زیبایی داستان و خو گرفتن من گیم پلی این سر بواسطه بازی های قبلی نبود چه بسا این بازی یکی از زیباترین های سبک مخفی کاری برای من نمیشد!
داستان واقعا مهمه خصوصا برای منی که یا در حال تماشای فیلم هستم و یا در حال انجام گیم! و,گرنه عاشق بازی زیبای ساخت I.O یعنی KANE & LINCH نمیشدم چون بنظرم از منظر داستانی و حتی سبک هنری این بازی یکی از بهترین هاست هر چند میتونست بیشتر گیم پلی خودشو به کیفیت GOW که ازش تقلید کرده بود برسونه.این بازی بواسطه دیالوگ های زیباش منو یاد فیلم های تارانتینو خصوصا پالپ فیکشن و سگدانی میندازه!)
در مورد GTA و SIMS هم بگم که علاوه بر تکرار مکررات در همون نسخه های اول هم در سطح بازی های بیاد موندنی نبودند.شاید خلاقیت زیادی در پس کار ROCK STAR و خصوصا ویل رایت دیده بشه ولی این دو بازی به دو دلیل عدم جذابیت برای سن من و فرهنگی که قصد منتقل کردنشو دارن در رده بازی های مورد علاقه من قرار نمیگیرن.هر چند بنظر من اگر من هم مثل شهریار عزیز در سنین کمتری به طرف این دو عنوان میرفتم الان اون هارو در لیست بازی های مورد علاقم داشتم! ضمنا قابل توجه شهریار عزیز, علیرقم اینکه MAFIA بازی شاهکاری نبود باید اعتراف کنم لااقل تا الان از GTA بهتر بوده! ولی وجود هر دوی اینها تو لیست FAVORITE تو واقعا عجیبه!:)
جا داره یه معذرت خواهی هم بکنم بابت اینکه تو این تاپیک دارم زیادی کامنت میدم ولی با توجه به اینکه سایت بازیرایانه فعلا در اغما به سر میبره و هیچ بازیشناسی هم درش پیدا نمیشه تصمیم گرفتم اینجا حرفامو بزنم (هرچند از یکمنبع واقعا موثق! خبر گرفتم که تا بهار قراره یک وبسایت درجه یک تحت دومین بازیرایانه دات کام به جای اون سایت کزایی قرار بگیره و تا اون موقع باید روی کد نویسیهاش کار بشه! واقعا خدا کنه!)
راستی منم چند تا از بازی های مورد علاقمو بگم بد نیست! البته با اجازه دوستان:
1)SOTC
2)STALKER
3)COMMANDOS
4)BAAS
5)سری HL
6)BIOSHOCK
7)GODOW
8)GOW
9)HALO(عقده نسخه سومش مونده به دلم!)
10)MAXPAYNE
و غیره...!
کاراکتر ها هم بنظر من:
مکس پین
الیکس و گوردون فریمن
AGENT47
KUNG LAO
MASTER CHIEF
ساموس
و غیره....

فیلم هم اول A.I و بعد مسیر سبز و شهر گناه و جاده ای بسوی تباهی و بابل و OTHER و تسخیر ناپذیران و غیره......

امیدوارم سرتونو درد نیاورده باشم! و دوستان به فعالیتشون تو این فروم و تاپیک ادامه بدن.
 
یاشار جان ! خوشحالمون کردی ! خوش اومدی...
باز هم عضویتت رو تبریک میگم...
بای بای !
خیلی ممنونم. فقط The Boss

شهریار جان ممنون که بازیهای محبوب خودت را هم نوشتی.
حالا نوبت به اين رسيده تا من هم بازي هايي كه زندگي منو تحت تاثير خودش قرار داده اينجا بگذارم.
Fallout

شخصيت‌هايي كه هنوز در من اثرات خودشونو گذاشتن و خيلي دوست دارم اداي اونا رو هنوزم دربيارم
جكي

ایول Fallout :cheesygri

بازم باید یه Fatality روم اجرا شه چون دو تا شخصیت رو جا انداختم:
جکی استاکادو
و
جنی رومانو که به خاطر انتقام مرگ او جکی حتی از روح خودش هم می گذرد.

KINDMAN کاملا در مورد برخی داستان های ضعیف موافقم (به ویژه در MK: Deception و MK: Armageddon ) ولی همان طور که گفتی عناصر ساده و ظاهرا کوچک در کنار داستان فوق العاده ی برخی کارکتر ها دنیای MK را به شاهکاری تبدیل کرده است. شخصیت محوری بودن داستان و اینکه ترکیب تمام سرنوشت های ظاهرا کم اثر اما در اصل مرتبط به هم و به نوعی شبیه فیلم بابل عنضر بی نظیر قضه است.
به نکته ی فوق العاده ای راجع به رنگامیزی و اتمسفر اشاره کردی. انصافا هم نوع رنگ بندی محدود و هدف و استفاده آن در این شاهکار هنری (SOTC) تک است. در مورد Stalker هم موافقم اما رنگامیزی و کلا ساختار و جو این بازی الهام گرفته شده از Fallout 1 & 2 است که البته این امر به هیچ وحه یک ضعف نیست و سازندگان بازی خود از Fallout به عنوان یک منبع الهام و بازی مورد علاقه خود یاد کرده اند و اکنون همBethesda (سازنده ی جدیدFallout ) در ساخت Fallout 3 که بر خلاف های قبلی FPS و غیر Iso metric است از این بازی الهم گرفته (به این میگن بده بستان هنری)

داستان انصافا هم بسیار مهم است و در مورد کاملا MGS موافقم هر چند از اول هم از دید گیم پلی خیلی برایم مهم نبوده و در عوض با کارکتر های افسانه ای آن زندگی می کنم ( هنوز همThe Boss به نظرم بهترین شخصیت داستانی تاریخ است). در سبک مخفی کاری همواره عاشقTenchu (یک دیگر برای من)(بجز Tenchu Deadly Shadows و Z )و Thief و Deus Ex بوده ام. (نگوییدDeus Ex را جا انداختم که ذیگر خونم حلال است).

اما در مورد Kane & Lynch با شما مخالفم. هر چند داستان خوب شروع شده و دو قهرمان پتانسیل فوق العاده ای دارند اما به نظرم پرداخت خوبی نداشته و ما به ویژه با لینچ خیلی خوب آشنا نمی شویم هر چند همین لینچ و البته دو پایان سیاه و متضاد بازی نکات محبوب بازی از نظر من هستند. باید یک روز حسابی سر این بازی و کارکتر ها با هم بحث کنیم.

من اوایل The Sims و نوع شبیه ساز اجتماعی آن را خیلی دوست داشتم و عاشق پیدا کردن راه های مختلف برای آزار دادن و کشتن Sim های بدبختم بودم (ای ظالم!!) و به همین دلیل قسمت اول را همچنان دوست دارم. در موردGTA و کلا این زیر ژانر خاص از Sandbox ها باید بگویم که حالم تقریبا از بازی ها به هم خورده و از GTA و Saints Row و کلا گنگستر بازی های بچه گانشان بدم می آید(هر چندGTA 2 را به خاطر ساختار جالب و متفاوتش دوست ذارم) و در عوض عاشق نیمه ی دیگر Sandbox ها یعنی آثاری چونAssassin's Creed و Crackdown هستم و برای عرضه ی Prototype لحظه شماری می کنم. Mafia را البته به خاطر داستان زیبا و شخصیت پردازی فوق العاده اش می پرستم.

با صحبت در این تاپیک هم من بهتر با شما آشنا می شوم هم با پاسخ من و ادامه بحث خودم را هم بییشتر معرفی می کنم تا همه از همدیگه شناخت بهتری پیدا کنیم که مطمءنا یکی از اهداف این تاپیک است.

خیلی خوب کردی که بازی ها و فیلم های محبوب خودت را نوشتی. (ولی لطفا BAAS بگو چیست).

از فیلم های بی نظیری نام بردی. خیلی از دیدنAI خوشحال شدم چرا که هر چند در لیست من نیست اما جای ویژه ای در کنار شهر گناه در قلبم دارد.
اما فیلمهای من:
Final Fantasy: Spirits Within (فیلم اول که خود استاد ساکاگوشی ساخت)
Green Mile
Face / Off ( اثر کارگردان محبوبم جان وو که از دیگر فیلمهایش The Killer ، A Better Tomorrow ، Mission Impossible 2 و Hard Boiled را هم خیلی دوست دارم)
Batman Begins (که بر اساس یک سری خاص کتب بتمن اثر فرانک میلر ساخته شده که خالق شاهکاری چون Sin City هم هست)

در میان فیلم های 2007 هم این فیلم ها خیلی خوشم آمد:
Atonement
No Country for Old Men
3:10to Yuma
Reign Over Me
Gone Baby Gone
. راستی حتما پیشنهاد می کنم فیلمReign Over Me را ببینی که در آنShadow of the Colossus نقش مهم و زیبایی دارد.

در مورد موسقی من بجز کاملا با محمد مهدي جان موافقم و عاشقGothic Metal و بعد از Alternative آن هستم. ( گروه های محبوبم هم The Rasmus، Linkin Park، In Flames، Within Temptation، Sirenia هستند)

+ بازی هایی که باید به لیست به یاد ماندندی و اثر گذار اضافه کنم:
Deus Ex (رسما باید هارا گیری کنم)
Tenchu 1-3
Call of Duty
Clock Tower 3
SWAT 3-4
Black & White
Dungeon Keeper
Populous (کل سری به ویژه The Beginning) (خاک تو سرEA که استدیو افسانه ایBullfrog رو تعطیل کرد یا حداقل درست باهاش تا نکرد )
Commandos 1
Plane Crazy (یک بازی آرکید ساده از سگا!)
PainKiller (هنوز هم غاشق گمپلی اعتیاد آورش هستم)
Peggle (بازیCasual برایPC که مرا معتاد کرده!)

+ + راستی کسی طرفدار Dead Rising نیست؟
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or