شرکت Remedy گزارش مالی خود را همراه با به‌روز‌رسانی در مورد بازیهای در حال توسعه‌ ارائه کرد

  • Thread starter Thread starter Adam
  • تاریخ آغاز تاریخ آغاز

Adam

عضو تحریریه
remedy.jpg

شرکت Remedy Entertainment گزارش مالی خود را برای سال مالی 2024 (ژانویه تا مارس) منتشر کرد. علاوه بر گزارش آمار و ارقام مالی و وضعیت سهامداران شرکت، تعدادی به روز رسانی در مورد چندین بازی در حال توسعه در این استودیو را نیز ارائه کرد.

Remedy در رابطه با بازی های آینده خود می گوید که نسخه بازسازی شده Max Payne 1&2 قرار است در سه ماهه دوم سال 2024 به مرحله‌ی تولید نهایی برسد. همچنین انتظار می رود که Control 2 در سه ماهه دوم 2024 آماده‌ی تولید باشد. معمولاً در توسعه نرم افزارها، مرحله آمادگی تولید، زمانی است که یک برنامه آماده عرضه باشد. با این حال، در استودیوهای مختلف معنای (آمادگی تولید) متفاوت است. جدا از دو بازی Max Payne و Control 2، شزکت Remedy می گوید که بازی با اسم رمز Condor، که یک بازی جدید در دنیای Control است، به مرحله‌ی تولید نهایی رسیده است. در نهایت آخرین بازی، پروژه Kestrel است که پس از ریبوت مجدد از یک عنوان رایگان در سال 2023، در مرحله‌ی طراحی و ایده پردازی‌های اولیه قرار دارد.

در مورد سهامداران شرکت، Tencent به طور قابل توجهی سهام خود را در Remedy افزایش داده است. تنسنت، که بزرگترین ناشر بازی در جهان است، اکنون 14.8 درصد از سهام و حق رای شرکت Remedy را تصاحب کرده است. قبلا این غول فناوری چینی ابتدا 3.8 درصد از سهام Remedy را در می 2021 به دست آورد و تا نوامبر 2022، سهام خود را به 5.01 درصد افزایش داده بود.
 
الن ویک ۲ برای من به شدت تجربه ناامیدکننده‌ای بود. به این خاطر که یک سوم ابتدایی بازی و خصوصا اولین سکانس برام به شدت جذاب بود، ولی از یک سوم به بعد همینجوری افتاد تو سراشیبی و افت کردن.

یکی از دو مشکل بزرگ من با بازی نویسندگی‌ش هست. متاسفانه از یک جایی به بعد تمام احساسی که بازی بهم می‌داد این بود که انگار هدف اصلی نویسنده پیچیده کردن دنیا و نحوه روایت اتفاقات هست، نه خود داستان. بین اینکه نویسنده بخواد یک داستانی رو تعریف کنه که ذاتا پیچیده هست، و یا بخواد یک داستانی رو به پیچیده‌ترین شکل ممکن بیان کنه خیلی فرق هست. و احساس می‌کردم نویسنده‌های این بازی تو دسته دوم قرار گرفتن. یعنی پیچیدگی براشون شده ژست. خیلی اوقات احساس می‌کردم این پیچیدگی‌های اضافی حتی خود نویسنده رو هم گیج کرده و انگار دیگه افسار دنیایی که خودش ساخته رو هم نداره.

شخصیت ساگا یکی از ناامیدکننده‌ترین شخصیت‌هایی بود که اخیرا دیدم. یک مامور fbi که از یک زندگی معمولی وارد سیر اتفاقات سورئال می‌شه، اما واکنش‌های ساگا به وضعیت انقدر مصنوعی و غیر منطقیه که انگار نه انگار تو وضعیت غیر واقعی قرار گرفته. انگار نه انگار جون دخترش در خطره. فقط وقتی تو منطقه overlap قرار می‌گیره نشونه‌های کوچیکی از دست و پا زدن روانِ آدمی که قربانی اتفاقات فراطبیعی شده رو می‌شه درش دید. که اون نشونه‌ها نه کافی هستن و نه ارگانیک. یا مثلا بهترین مرحله بازی که خودم هم عاشقش هستم (we sing) از نظر روایی به شدت خامه. بازی سعی می‌کنه، زورش رو می‌زنه که بگه من یک اثر روانشکافانه هستم، اما برای رسیدن به ریشه‌های مشکلات الن ویک یا نشون دادن وضعیتی که ساگا باید از نظر ذهنی تجربه کنه، حتی تلاش هم نمی‌کنه. الن ویک نویسنده مشهوری که نمی‌تونست با شهرت کنار بیاد. خب بعدش چی؟ چرا نمی‌تونست کنار بیاد؟ وقتی تو کل بازی ادای یک اثر روان‌محور رو درمیاری اما بلد نیستی سراغ ریشه‌ها بری، انگار فقط لب و دهنی. پتانسیل هدر رفته‌ای.

مشکلات روایی من با این بازی واقعا زیاده اما پستم از این هم خیلی طولانی‌تر می‌شه اگر جلوی خودم رو نگیرم. ولی نویسندگی بازی واقعا برام ناامیدکننده بود به طور خلاصه. مشکلی که با کنترل نداشتم. اما اینجا انگار نویسنده برای خودش هم قوانین خاصی رو در نظر نگرفته و هرجا دلش خواسته یک اتفاقی رو چپونده تو بازی و دلیلش هم اینه که «نویسنده‌ این اتفاق رو نوشته تا از دارک پلیس فرار کنه و تو چنین وضعیتی نه وجود علت ملزمه و نه وجود معلول». انگار پیچیدگی روایی شده یه بهانه برای روایت سیکیم خیاری و بی‌پایه و اساس. بعد از اتمام بازی تنها بهانه‌ای که برای خودم تونستم جور کنم این بود که حتما دارک پلیس نویسنده‌های ضعیفی رو پرورش می‌ده که خروجی‌ش می‌شه شخصیتی مثل ساگا اندرسون!

لول دیزاین بازی هم مشکل دوم من با این بازیه. از نظر من هم از نظر روایی و هم از نظر گیم‌پلی، لول دیزاین بازی ایراد داره. مراحل ساگا خصوصا. یک سری سرنخ تو محیط پیدا می‌کنی، تو مایند پلیس بازی لقمه رو می‌جوه و می‌ذاره تو دهن مخاطب و در واقع شما به عنوان مامور fbi که قدرت ذهنی خاصی هم داره، عملا کوچکترین نیازی برای وصل کردن تکه‌های پازل بهم ندارید و بازی کوچک‌ترین اعتمادی به مخاطب نمی‌کنه برای حل کردن معماهای پرونده. همه چیز از قبل حل شده هست و شما فقط باید چند دکمه بزنید. بعدش هم برید تو overlap و با یک باس فایت بجنگید که از منظر گیم‌پلی هیچ اتفاق تازه و یا جالبی توش نمی‌افته. وضعیت مراحل خود الن ویک از این منظر یک ذره بهتره و حداقل انقدر قابل پیشبینی و تکراری نیست اما باز هم از یک جا به بعد چیز جدید برای ارائه نداره. وضعیت آپگرید‌های بازی هم که مشخصه. اکثرا ناکارآمد و بی‌فایده.

امیدوارم بازی فروش خوبی بکنه چون در نهایت این بازی با وجود مشکلات شدیدی که برام داشت، پر از پتانسیل بود و حداقل تلاش می‌کرد تا هویت خودش رو داشته باشه. اما برای من این بازی جزو اون دسته بازی‌هایی قرار نمی‌گیره که بگم «خیلی خفن بود ولی دیده نشد».
 
الن ویک 2 از لحاظ موفقیت و فان بودن نتنها هیچ دست کمی از اون بازی های که اسم بردی نداره، بلکه حتی صنعت گیم رو هم چندین پله ارتقا داده، از لحاظ شخصیت پردازی، داستان، گرافیک، اتمسفر، ترس روانی
شخصا که برای همچین اتمسفر های مثل تاریک و ترسناک میمیرم، البته هم تاکید میکنم کسانی که ایراد از این بازی میگیرن منطقی هست ، خب بالخره هر کسی قرار نیست با این اتمسفر حال کنه و معلومه ملت بیشتر به سمت اتمسفر سبز و خرم شادی مثل انچارتد برن... :D
در مورد فان بودن شاید تعریفی که توی ذهن هر کسی هست با نفر دیگه فرق داشته باشه مثلاً شاید یکی فقط به بازی کراش بگه فان و در واقع هر کسی تعریفی متفاوت توی ذهنش باشه .

توی بازی آلن ۲ از نظر من اولش که جنازه توی سرد خونه بیدار میشه یا مرحله ی خوانندگی یا مراحلی که هیجان داره از نظر من فان هست .
 
آلن ویک 2 برای من که گیم پلی فانی داشت یعنی بعد از 2 بار بازی کردن دوست دارم دور سوم هم برم بازی در کنار داستان و اتمسفر هم گانپلی خوبی داشت و هم پازل های خوب و هم گردش در محیط جذاب.به نظرم فروش بازی بر میگرده به همون اپیک و ضمن اینکه شاید داستان پیچیده بازی و ارتباطش به نسخه اول و کنترل باعث شده کمتر طرفدار داشته باشه تا عنوانی مثل اویل و یا لست که داستان و روایت ساده تری دارند و ارتباطشون بانسخه قبلی کم یا بشکلی هست که با دیدن یک ویدئو کوتاه همه چیزو راحت میشه فهمید و ضمن اینکه نسخه های قبلی این بازیها هم گیم پلی فان و خوبی دارند ولی آلن ویک 1 به این شکل نیست
 
اون داستان دوپامین درسته و اصلا همین باعث میشه یک سری ویدئوگیم رو شبیه به دراگ در نظر بگیرند، اتفاق همین اواخر گفتگوی 2 روانپزشک ایرانی مهاجر در این مورد رو دیدم، متخصص هستند...

اما نکته این هست که اون حالت فقط در مورد موارد compulsive صدق میکنه و به صورت اختلال و خطر و اسیب و اعتیاد، در نظر گرفته میشه (یعنی محدود به ویدئوگیم هم نیست و شاید بتونه هر پدیده ای رو شامل شه) و غیر از این یعنی در موارد عادی، یعنی وقتی عادی بازی میکنی، هرگز و مطلقا درست نیست و صدق نمیکنه،

یعنی در حالت طبیعی حتی اگر روزی چند ساعت هم بازی کنی، مشکل خاصی وجود نداره، همه روزانه چند ساعت خیلی کارا میکنند، از دکتر تا مهندس تا پروفسور تا تاجر تا قهرمان تا سوپرموفق، اما مهم این هست که یک کار، مشخصا، جلوی باقی کار هارو نگیره، و خب این حالت شاید بین گیم های انلاین مولتی پلیر بیشتر دیده بشه، مثلا قید مسافرت رو بزنی چون دوست داری ایونت اخر هفته رو با دوست هات بری...، اما این حالت بین سینگل هم میتونه باشه،

در واقع در مورد هر پدیده این چنینی میتونه این حالت رخ بده، نه فقط بازی و نه فقط گیم انلاین، خیلی چیزا از کار گرفته تا تفریحات گوناگون و غیره....

*والا به عنوان یک خوره بازی از 5-6 سالگی، طبیعتا خیلی وقتا بازی رو به خیلی چیزا ترجیح دادم، اما واقعا برای من حالت کامپالسیو نیست، مثلا من باید به یک سری چیزا برسم، تا تازه بازی بهم حال بده... از موفقیت تو حیطه هایی که دوست دارم هرچند ساده تا پیاده روی و دوچرخه سواری و ادونچر روزانه یا حتی دیدن دوست هام، وقتی اینارو انجام میدم، تازه بعدش بازی بهم حال میده :D خیلی وقتا هفته ای 2 ساعت هم بازی نمیکنم، بسته به شرایط و حس و حال و خیلی چیزا، خیلی وقتا هفته ای 50 تا 100 ساعت بازی میکنم، خب این مشکل خاصی حداقل برای زندگی من نداره خیلی هم خوب و عالیه (حالا ایده ال های هر کسی اگر متفاوته هم به من ربطی نداره طبیعتا، به خودش ربط داره)

internet gaming disorder زمانی هست که دیگر جنبه های زندگی "توسط ویدئو گیم" مختل بشند، مثلا کلاس درس یا کار داری و نمیری چون "میخوای بازی کنی"، حالا اگه کلاس درس یا کار اصلا از اولم نداری، اصن یک بحث دیگست و ممکنه ربطی به ویدئوگیم نداشته باشه، کمااینکه خیلی ها کار و درس رو انجام میدن، زندگیشون رو برنامه است، حرفه ای و هاردکور بازی هم میکنند.. مشکل خاص مرتبط هم ندارند...
 
این نسل مثل ما نیستن با سگا و رایانک و PS1 وارد دنیای گیم بشن. نسل جدید با گوشی موبایل و بازی آنلاین وارد گیمینگ میشه و طبیعتاْ در کنسول هم بیشتر به دنبال چنین محتوایی هست.
حالا بماند که Alan Wake کلا مبنای مناسبی نیست برای سنجش این موضوع باتوجه به نوع بازی و سبکش.
 
الن ويك ٢ سريع ترين فروش رو بين عناوين رمدي داشته
مساله اينه هزينه ساخت بازي ٧٥ ميليون دلار بوده كه با فروش ١/٥ ميليون نسخه هنوز اين رقم جبران نشده كه تا اخر امسال ميشه

كلا عناوين رمدي فروش بالايي ندارن
خود كنترل كلا ٤ ميليون نسخه فروخته بعد ٥ سال
اينكه بازي انحصاري اپيك استور هم هست تاثير داره
بحث نسل جديد نيست واقعا
همين جا رزيدنت ٤ ،٧ ميليون نسخه فروخته
نسل زد و نسل اتاري واقعا بي ربطه
 
  • Like
Reactions: jetalpha
رمدی با این ضرر های چند ساله اش. عدم موفقیت در بازار و فروش محصولات که داره یا به زودی ورشکست میشه یا توسط تنست به تصاحب در میاد که بازم قمیت سهامش زیادی بالا است.
 
  • Smile
Reactions: Milad.Samavati
این خیلی بده که این چنین بازی ها که باعث میشن صنعت گیم صرفاً سرگرمی نباشه و یک هنر باشه به سوددهی نرسه یا دیر برسه و چشم انداز خوبی از آینده نمیده
البته این مورد هم هست که الن ویک اندازه بعضی از سایر سینگل های خطی، عامه پسند نبوده و خیلی از رفیق های گیمر خودم هم نه سراغ نسخه 1 رفتن نه 2، ولی خب بازم آمار عجیبیه
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or