حالا که بحث گیر دادن شده منم یه گیر به این قسمت بدم 
دنریس مگه با اژدها به مرین برنگشت چطور چند ساعت بعدش دوتراکی ها با اسب رسیدن به مرین؟!
دنریس مگه با اژدها به مرین برنگشت چطور چند ساعت بعدش دوتراکی ها با اسب رسیدن به مرین؟!
سریال Game Of Thrones [ اسپویل تا آخرین اپیزود پخش شده آزاد میباشد ]
- Thread starter Horror
- تاریخ آغاز
مگه نمیدونی D&D به یه سری پول میدن که دفاع کنن؟نمیدونم چرا یکی از سریال ایراد میگیره یه ایل و تبار بهشون بر میخوره انگار فحش ناموسی شنیدنبابا بگین بخندین خوش باشین هرکسی هم نظرش واسه خودش محترمه
دوستان اینجا فرومه نظرات متفاوته ولی همش با این طرز فکر میریم جلو که هرکی مثل ما نظر نمیده پس یه مشکلی داره
سر مرگ استنیسم همین بود، میرفتی تو تاپیک سریال میگفتی که چرا زدن استنیس یکی از بهترین فرمانده های جنگی وستروسو کشتن همه بهشون بر میخورد
میشه گفت نزدیکنحالا که بحث گیر دادن شده منم یه گیر به این قسمت بدم
دنریس مگه با اژدها به مرین برنگشت چطور چند ساعت بعدش دوتراکی ها با اسب رسیدن به مرین؟!
+ تا یجایی رو با اسب اومدن احتمالا بعد دنریس از یه جایی به بعد سوار اژدها شده
پ.ن : البته این نقشه ای که من دارم محل Vaes Dothrak رو دقیق مشخص نکرده. توی نقشه اول فیلم یکم شمال شرق تره و تا میرین خیلی فاصلس
آخرین ویرایش:
دیروز به دوتا نتیجه رسیدم
1. تنها هندی بازی قضیه رو سانسا اجرا کرد. نشان دادن middle finger به little finger و بعد ارسال نامه "نیشکر خوردم".
2. تیر و کمان در سرنوشت اسنو. منس رو خودش با تیر خلاص کرد و جلوی چشماش وون و Ygritte با تیر کشته شدن!.
پ.ن. لیتل فینگر حر و م زاده ترین ادمه on time کل اون عالمه.
1. تنها هندی بازی قضیه رو سانسا اجرا کرد. نشان دادن middle finger به little finger و بعد ارسال نامه "نیشکر خوردم"
.2. تیر و کمان در سرنوشت اسنو. منس رو خودش با تیر خلاص کرد و جلوی چشماش وون و Ygritte با تیر کشته شدن!.
پ.ن. لیتل فینگر حر و م زاده ترین ادمه on time کل اون عالمه
.
Ramsay : you dont have the men ; you dont have the horses
Jon : I have wun wun
Jon : I have wun wun
طرف خودشو از دیوار وینترفل انداخت پایین!
یعنی اونجایی که اسنو داشت رمزی رو میزد خدایی منم داشتم همراهیش میکردم !
بزن بزن دهنشو آسفالت کن حروم زاده رو !
اصلا یه وضعی بود !
عالی بود این قسمت
بزن بزن دهنشو آسفالت کن حروم زاده رو !
اصلا یه وضعی بود !
عالی بود این قسمت
خیلی جالب بود که رمزی تا لحضه اخر زهر خودش رو ریخت و ضربه اخر رو هم خودش به wun wun زد
بر خلاف خیلی ها از شکست رمزی بسیار خشنودیم
خدا رحم کنه به این طفلکی ها که چه جوری میخوان جلوی موزی بازی های لیتل فینگر رو بگیرن!
بر خلاف خیلی ها از شکست رمزی بسیار خشنودیم
خدا رحم کنه به این طفلکی ها که چه جوری میخوان جلوی موزی بازی های لیتل فینگر رو بگیرن!
Me tooیعنی اونجایی که اسنو داشت رمزی رو میزد خدایی منم داشتم همراهیش میکردم !
بزن بزن دهنشو آسفالت کن حروم زاده رو !
اصلا یه وضعی بود !
عالی بود این قسمت
Sent from my LG-H955 using Tapatalk
مامان ها شب قبل از امتحان بهت ميگن:
Sent from my iPhone using Tapatalk
به قول یکی تو توییتر باید به زودی منتظر تحلیل های جناب دکتر مهندس کارشناس و تحلیل گر مساول آخرالزمان شناسی، استاد رائفی پور و ربط دادن این قسمت به حادثه منا باشیم. یعنی قشنگ میان اینارو میچسبونن به هم.
نقشش رو فوق العاده بازی کرد این رمزی
Battle's Over
یکی از قویترین بازیگرهای سریال بود
Sent from my LG-H955 using Tapatalk
رمزی همه چیزو به چشم بازی میدید ازش لذت میبرد...
زمانی که بیلیش اومد و تموم ارتش رمزی را تار و مار کردن از ارتفاع و با فاصله هنوز محو تماشای جنگ بود ... مثل اینکه براش فرقی نداشته باشه کی برنده بشه... فقط کافیه صحنه اپیکی پدید بیاد ... تا وقتی که متوجه شد جان و جاینت و... دارند میان طرفش و تازه به خودش اومد که توی دنیای واقعی هستش و شکست خورده ...برای نجات جونش هم برگشت به قلعه ...و حتی تا آخرین لحظه داشت از بازی لذت میبرد...
دنبال انتقام یا قدرت نبود... فقط بازی دادن و بازی کردن مهم بود براش... برای همین به سمت قدرت کشیده شد و پدرش را هم کشت...چون میدونست هرچقدد قدرت بیشتری داشته باشه میتونه صحنه های حماسی و بازی های بزرگتری را ترتیب بده.... واقعا عالی بود هم نقشش هم بازیش
این هم اضافه کنم که از دید من ...از بعد روانشناسی پادشاهها یکی از دیگر کاملا متمایز هستند
یکی مث ناپلءون مشتاق کشور گشایی
یکی مثل چنگیز مشتاق غارت و چپاول
یکی دیگه دنبال ماجراجویی یا کشف مکان یا چیزی جدید...یکی دنبال جمع کردن پول و ثروت و حتی یکی عاشق جنگ مثل استنیس به قول برادر کوچکترش استنیس جنگجوی خیلی خوبیه ولی نمیتونه پادشاه خوبی باشه...
رمزی همون چیزی بود که دنیای سیاست نیاز داره بهش...
ولی اینکه شکست خورد ... یه بحث دیگه ای هستش و ...
شاید اگر رمزی یک سری کمبودها و عقده ها را نداشت و پشت صحنه حرکت میکرد نه به عنوان پادشاه خیلی خطرناک تر از اینی که دیدیم میشد ..
زمانی که بیلیش اومد و تموم ارتش رمزی را تار و مار کردن از ارتفاع و با فاصله هنوز محو تماشای جنگ بود ... مثل اینکه براش فرقی نداشته باشه کی برنده بشه... فقط کافیه صحنه اپیکی پدید بیاد ... تا وقتی که متوجه شد جان و جاینت و... دارند میان طرفش و تازه به خودش اومد که توی دنیای واقعی هستش و شکست خورده ...برای نجات جونش هم برگشت به قلعه ...و حتی تا آخرین لحظه داشت از بازی لذت میبرد...
دنبال انتقام یا قدرت نبود... فقط بازی دادن و بازی کردن مهم بود براش... برای همین به سمت قدرت کشیده شد و پدرش را هم کشت...چون میدونست هرچقدد قدرت بیشتری داشته باشه میتونه صحنه های حماسی و بازی های بزرگتری را ترتیب بده.... واقعا عالی بود هم نقشش هم بازیش
این هم اضافه کنم که از دید من ...از بعد روانشناسی پادشاهها یکی از دیگر کاملا متمایز هستند
یکی مث ناپلءون مشتاق کشور گشایی
یکی مثل چنگیز مشتاق غارت و چپاول
یکی دیگه دنبال ماجراجویی یا کشف مکان یا چیزی جدید...یکی دنبال جمع کردن پول و ثروت و حتی یکی عاشق جنگ مثل استنیس به قول برادر کوچکترش استنیس جنگجوی خیلی خوبیه ولی نمیتونه پادشاه خوبی باشه...
رمزی همون چیزی بود که دنیای سیاست نیاز داره بهش...
ولی اینکه شکست خورد ... یه بحث دیگه ای هستش و ...
شاید اگر رمزی یک سری کمبودها و عقده ها را نداشت و پشت صحنه حرکت میکرد نه به عنوان پادشاه خیلی خطرناک تر از اینی که دیدیم میشد ..
آخرین ویرایش:
Google