یه چند مورد... (چجوری از کوری بارلوگ و سانتا مونیکا رسیدیم به ژاپن؟

)
مورد اول این که از لحاظ گرافیک انیمه ای قطعا بنچمارک ها بعد اومدن یه کارهایی مثل Honkai Star Rails و Wuthering Waves و... به شدت تغییر کرده. البته که لول و سطح بودجه این بازی ها هم یخورده با دوستان ژاپنی تفاوت داره

دوم این که حالا خارج از قاعده بازی های عموما AA ژاپنی از لحاظ وسعت توسعه، یه سری کارها بالاخص کارهای Arc System Works و CyGames واقعا کارهای خوبین (در حد کارهای مورد اول نیستن ولی دور هم نیستن) یه سری کارهای دیگه هم مثل Xenoblade و Persona 3 Reload و... هم هستن که یه سری جاها با این که میلنگن اورآل خیلی کارهای قوی ای اند.
ولی مورد سوم به نظرم مهم تره.
اونم ساختار عقب مونده بازی های JRPG ژاپنیه. این اتفاقا مسئله ایه که الان ملت بهش پی نبردن... نسل هفت بهش پی بردن

یعنی اصن یه عامل شکست این بازی ها تو اون دوره این بود که هیچ کس هیچ حس پیشرفتی از این بازی ها حس نمی کرد.
و خیلی جالبه اینا تو نسل هشت دوباره با همون ساختار موفق شدن. تنها کاری که کردن یخورده... فقط یخورده همه چی استریم لاین تر شد تو بازی هاشون.
پرسونا رو خب طبیعتا همتون دیگه میدونید. اگه پرسونا 3 و 4 رو بازی کرده باشید، اساسا پرسونا 5 چیز خیلی انقلابی ای واسه سری از حیث مکانیک ها نیست. هسته اصلی بازی همون گرفتن پرسوناها و ترکیب کردن شون واسه یه پرسونای قوی تره. یعنی یجورایی آنتی کلکسیونره. هر چی گیرت میاد باید بسوزونی تا یه چیز قوی تر گیرت بیاد
ولی مثلا Shin Megami Tensei با این که همون موجودات اند تحت عنوان Demon ولی هسته اش به کل فرق داره و کامل روی یه تیم بندی استراتژیک با اون ها و جمع کردن یه کلکسیون کامل و قوی تمرکز داره. اونم فرق زیادی نکرده تو همه این سال ها از SMT 3 به این ور.
با این حال صرف یخورده استریم لاین شدن همه سیستم ها و حذف موارد اعصاب خورد کن و اضافه کردن موارد "جانبی" اینا دوباره تقویت شدن، اونم شدید!
بهترین نمونه این قضیه تو بازی های ژاپنی به نظرم همیشه Monster Hunter ـه. چپ برید راست بیایید، اصل گیم پلی فرنچایز اصن تغییر نکرده بعد این همه سال. هنوز همون "بزن تو کله هیولا تا بمیره و با پوستش زره و اسلحه بسازی" ـه که تو نسخه اول بود. ولی خورده کاری ها خیلی فرق کرده از اون موقع تا الان. و شاید فکر کنید خب گرافیک مانستر هانتر هم خیلی خفنه ولی وقتی میرید تو فندوم بازی میبینید خیلی ها هنوز نسخه های قبلی رو با عشق و جون بازی می کنن و حقیقتا گرافیک "جهش یافته" شاید تو جذب مخاطب موفق بوده ولی تو حفظ مخاطب اثر چندانی نداشته.
برای همین خیلی مهمه دقیقا چی رو تو این بازی ها در نظر میگیرید.
Trails به طور مثال سری ایه که کاملا به دنیای و روایت داستانی پیوسته اش تکیه کرده. رسما مثل رمان ـیه که تموم میشه هر بازی، بازی بعدی مثل جلد بعدی رمان ـه. معلومه سریع اومدن این بازی امتیاز مثبته. هیچکس اهمیت نمیده به گرافیک و گیم پلی قدیمی. الان با ریمیک مثلا یه ارتقا حسابی پیدا کرده. دوباره اینا میخوان با همون فرمون تند تند با همین استایل بازی های قدیمی رو با همین ارتقا ریمیک کنن که صرفا مخاطب امروزی استفراغ نکنه وقتی بازی رو میبینه "همین"!!