تا حالا پای کدوم صحنه از بازی گریه کردید؟

من خودم شخصا سر MGS4 اون جایی که اون دختره میمیره و تونل مایکرو ویو اشک تو چشام جمع شد :biggrin1:
ون صحنه که دیگه حرف روش نیست به خصوصی جنگ آخر با برادرش.که در آخر میگه..you are pretty :((:((good
منم تو این قسمت اشمک داشت در میومد و اونجا که رایدن داشت مبارزه می کرد دستاش قطع می شه با دندون شمشیرو می گیره:((
 
2جا البته اولی رو شدیدا گریه کردم چون اون موقع بچه بودم ولی دومی رو یه بغضی بود و ....:((
1-مرگ WOLF توی MGS1
2-مرگ THE BOSS
3!-اصولا هر بار که اتاکان گریه میکرد منم باهاش همراه میشدم
افرین بر استاد کوجیما و تیمش برای خلق همچین بازیهایی
 
دوستان بازیshodow of clusos:((:((زمانی‌ که اون پل داره فرو میریزه بعدا اسبمون مارو پرت می‌کنه اونور پل خیلی سخت بود.چون آدم دیگه کسیو جز اون اسب نداشته.اگه کسی‌ یادش میاد اون صحنه رو با من هم دردی کنه خیلی زیبا بود این بازی.:biggrin1::((
 
آخرین ویرایش:
یادم نمیاد سر صحنه ای از بازی ها گریه کرده باشم، ولی تو چند تا صحنه ناراحت شدم:
1- KZ2 وقتی اون ریکو **** باعث میشه گارزا بمیره. دوست داشتنی ترین کاراکتر KZ2 بعد از Sev همین گارزا بود.
2- اونجایی که رادک(محبوب قلب ها!:d) Templar رو میکشه!
تو SP گذاشتم چون ممکنه داستان KZ رو اسپویل کنه. چیز دیگه ای یادم نیومد.
 
دوستان بازیshodow of clusos:((:((زمانی‌ که اون پل داره فرو میریزه بعدا اسبمون مارو پرت می‌کنه اونور پل خیلی سخت بود.چون آدم دیگه کسیو جز اون اسب نداشته.اگه کسی‌ یادش میاد اون صحنه رو با من هم دردی کنه خیلی زیبا بود این بازی.:biggrin1::((

shadow of collusus رو خوب اومدی اون صحنه بدجوری تاثیر گزار بود...مخصوصا اسبمون که از اول بازی بهش عادت کرده بودیم.....ولی من بعدش گریم گرفت..اونجا که اسبه با پای شکسته مرام میزاره اون همه راهو برمیگرده تا معبد.:((:((:((:((
خیلی با وفا بود:((
 
من تو اونجایی که تو هیتمن 4 اونو میکشن و مرثیه میخونن خیلی گریم گرفت ولی بعد از اینکه فهمیدم زنده میشه دوباره جون گرفتم!:biggrin1:
 
توی MGS4 سر مردن نایمی و همون تونل که باید تند تند مثلث (؟) رو میزدی گریه کردم خفن, آخرش که بیگ باس میمیره که دیگه زار زار گریه کردم!:((
ولی عجب گریه ای کردم :دی
 
توی MGS4 سر مردن نایمی و همون تونل که باید تند تند مثلث (؟) رو میزدی گریه کردم خفن, آخرش که بیگ باس میمیره که دیگه زار زار گریه کردم!:((
ولی عجب گریه ای کردم :دی
من فکر کردم فقط خودم زار زار زدم اخر mgs4 نگو همه گریه کردن.... و ایراد از بازیه.
من چنان گریه ای تو این صحنه کردم که گفتم الان همسایه ها میریزن خونمون فکر میکنن کسی مرده.
مخصوصا اون صحنه که اون دختر کوچیکه اسمش یادم رفته به اتاکن میگه اسنیک کجاست اتاکن برمیگرده چشاش پر اشک میشه:((و اون صحنه که رایدن خانوادشو بغل میکنه ....:((
و جایی که دیگه ترکیدم زمانی بود که gredits بازی رو مینویسه و همه فکر میکردیم اسنیک خود کشی کرده....تو این 5 دقیقه که اسم مینوشت فقط به خاطراتم تو این 10 سال با اسنیک فکر میکردم....و زار زار گریه میکردم.
و گریم هم زمانی قطع شد که اسم صدا پیشه big boos رو دیدم اینجوری شدم:eek:
اسنیک درسته به گفته ی خودت قهرمان نیستی ...نبودی...و نخواهی شد...ولی همیشه تو دل طرفدارانت به عنوان یه قهرمان باقی میمونی.:((
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or