سلطان راه رفتن نامنظم و چریکی اون پیرمرده (پیر نبود بخاطر رنگ سفیدش میگفتیم پیرمرده) توی شورش در کشتی بود...که کل دنیا به یه ورش بود و با دستهای تو جیبش مث اینکه توی صف عابر بانک وایستاده باشه مبارزه می کرد. البته یادمه تو همون حالت میپرید رو کله طرف گردنشون رو هم میشکوند.