بر گزاری مسابقات (psp )

وضعیت
گفتگو بسته شده و امکان ارسال پاسخ وجود ندارد.
بچه ها خیلی خوش گذشت جای هر کی نیومد خالی.
امروز pes رو برد بودیم هر چی بازی کردیم بردیم.
حالا احسان میاد شرح کامل وقایع رو با عکساش میزاره
 
سلام

سلام :biggrin1:
خب شکر خدا دومین قرار مسابقات به خوبیو خوشی در امروز جمعه 86/8/4 :laughing: انجام شد. :cool:

یه نکته : :-"
1.عکس هارو بعدن میزارم.:-"(اصلا خواهش نکنین.:biggrin1::biggrin1:)
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
خب
طبق معمول منو امین(golddante) به عنوان اولین نفر سر قرار حاضر شدیم و به تماشای فرسوده شدن حاج ابو :love: نشستیم.:)
بعد از 5 دقیقه امین گفت بریم ببینیم میتونیم جایی رو برای نشستن پیدا کنیم.
ماهم راه افتادیم رفتیم
106.gif
سمت حوض وسط پارک, در این لحظه چشمم به آلاچیق های دور حوض افتاد
84.gif
, اما از شانس ما هیچ کدوم خالی نبود و همرو اجنبی ها
279.gif
تسخیر کرده بودن ;) , به امین گفتم : اشکالی نداره وقتی بچه ها اومدن گله ای میریزیم تو یکی و اونو کپچر میکنیم.
247.gif
243.gif
:biggrin1:
خلاصه با دل خوش که یکی از اینا واسه ماس به سمت حاج ابو:love: راهی شدیم
106.gif
.
حوالیه ساعت 10:25 دیدیم
196.gif
که یه نفر در حال طواف حاج ابو :love: هست :biggrin1: آخه 2 بار دورش چرخیده بود آخرش اومدو گفت که من سینا(sata) هستم.;).
در همین حین منم به کمک ایرانسل :love: داشتم سایت رو چک میکرد تا ببینم کسی از اومدن منصرف شده :-"
ناگهان دیدم یکی از سمت جنوبی پارک داره میاد انگار که همین الان دیزین بوده
2.gif
:laughing: و اون کسی نبود جز امیرحسین(a_mehrabi_70).
87.gif


بعد از 3 دقیقه اینقد که تابلو بودیم دیگه نیازی نبود که رو ما عین سینا 2 ساعت زوم کنی, یکی اومد جلو و گفت من علیرضا هستم(nemesis12).(بکس قدیم که جدان:love: اما من از علیرضا خیلی خوشم اومد بچه ی باحالی بود. :love:).

در همین حین تو فکر این بودم
169.gif
که الان یه آمبولانس میاد و سپهر رو میارن بیرون
247.gif
243.gif

دیدم یکی عین این(
106.gif
) البته با 1 عصا داره میاد سمت ما من رفتم کمکش و آقا سپهر هم در ساعت 10:45 به جمعمون اضافه شد.
نزدیکای ساعت 11 دیدم یه آقای ژنتلمن(بلد نیستم چه جوریه گیر ندین :blushing:;) )
271.gif
14.gif
زل زده به ما و داره میاد سمت ما;;; اون فرد مهدیار(havard) عزیز بود. (جدای از شوخی خوش تیپه
0.gif
).
خلاصه ساعت 11 هم مهدی عزیز (google) اومد که بنده خدا تقصیری هم نداشت باید از کرج میومد;).

امین و علیرضا و امیر رفتن ببینن میتونن آلاچیق رو کپچر کنن:biggrin1: اما انگار نشد.
خلاصه رفتیم رو چمنا بشینیم که به قول (مهدیار) عمو
96.gif
نذاشت و بلندمون کرد.
همون حوالی یه چیزی شبه صندلی پیدا کردیم که سپهر بشینه و مشغول بازی شدیم.
و اصلا معلوم نبود که کی با کی بازی میکنه.;)
و چند بار burnout با سرعت نور زدیم :biggrin1:.
تا ساعت 11:45 همون جا بازی میکردیم تا اینکه ساعت 12 رفتیم ریختیم تو چمنا و اونجا رو کپچر کردیم
232.gif
.
تا 12:30 کل مسابقات:biggrin1: رو انجام دادیم و 12:30 هم جمع و جور کردیم که بریم اما بازم تا 1 صحبت کردیم و یه چند تا عکس گرفتیم.(نا گفته نمونه که مهدیار ناقولا در حین بازی هم با موبایلش فیلم گرفت که خدا کنه اون فیلما یه چشمتون نخوره ;) چون در اون موقع کل کل داشت به جاهای باریک کشیده میشد.
220.gif
217.gif
226.gif


و در ساعت 1:10 دقیقه کل بچه ها از هم جدا شدن.
و این مساقته هم پایان یافت.
این بود شرح وقایع مسابقه ی دوم;).


پ.ن1:جدن جدن جای همتون خالی بود.
پ.ن2:هدف کلی دیدن بچه ها و باهم بودن بود که در این بین چند دستم بازی کردیم.
پ.ن3:خیلی خیلی خوش گذشت.
پ.ن4:عمو=نگهبان پارک;)
پ.ن5:به امید مسابقات و قرار های بعدی
1.gif

پ.ن6:ببخشید زیاد شد.;)
پ.ن آخر:خوبی بدی از ما و این نوشته دیدن به بزرگیه خودتون ببخشید.;)

کوچیک کل بکس
احسان​
 
آخرین ویرایش:
سلام
آقا جای همه خالی!!!
خیلی حال داد!
البته من pes رو اصلا نبردم چون خداییش هی لگ میزد نتونستم بازی کنم!!!
برن اوت هم یه دست اول و یه دست دیگه هم دوم شدم!

به جز اونایی که عکسشون رو ندیده بودم بقیه کاملا با تصوراتی که تو ذهنم بود فرق میکردن!!!
خلاصه که مخلص همه بچه هایی که اومدن (احسان امیر مهدی ..........) هم هستیم!

بازم از این قرارا بزارید!
 
راستی ایندفه برن اوت شرمندمون کرد سرعتش دو سه برابر بود دفعه بعد حتما با احسان امتحان میکنیم.

به جز اونایی که عکسشون رو ندیده بودم بقیه کاملا با تصوراتی که تو ذهنم بود فرق میکردن
بین تصورات من و واقعیت شما از همه بیشتر فرق میکردی.
راستی من تو ذهنت چه جوری بودم؟
 
آخرین ویرایش:
بنا به درخواست های متعدد دوستان عکس های این دور از مسابقات رو براتون قرار میدم;).


28svmoh.jpg


از راست:
بالا:مهدی-سپهر-امین-علیرضا
پایین:امیرحسین-سینا


29n8jyd.jpg


علیرضا-امین-سینا

a4sk0j.jpg


اینم از آقا سپهر ما که داره تبادل بازی میکنه ;):)
آثار جراحت روی دستشم که مشخصه:(:((


29kqhzb.jpg


اینم عکس آخر

بالا:خودم:
231.gif
-مهدی-سپهر-امین-علیرضا
پایین:امیرحیسن-سینا.
نکته ی جالب این عکس هم عصای سپهره که زیر بقل امینه
:laughing::biggrin1::biggrin1:

پ.ن1:یه چند تا عکس دیگه هم هست که اگه دوستان موافق باشن بعدن میزارم.
پ.ن2:تمامی عکس ها با دوربین psp گرفته شده.
 
احسان جون دمت گرم!!! بالاخره عکس ها رو گزاشتی!

امین و مهدی و سینا رو فکر نمیکردم این طوری باشن!
خصوصا امین ..... آخه سری پیش همچین میگفتی عکس ازت نزارن که ........(در جواب golddante)
خلاصه یکی از خاطره های باحال بود...... عالی بود!
بابت اون معین ها هم دمت گرم آقا احسان!
راستی موقع برگشت هم بحث های جالب و خوبی داشتیم خداییش از تجربه هاش استفاده کنید!
فعلا بای!:cheesygri
 
احسان جون دمت گرم!!! بالاخره عکس ها رو گزاشتی!

امین و مهدی و سینا رو فکر نمیکردم این طوری باشن!
خصوصا امین ..... آخه سری پیش همچین میگفتی عکس ازت نزارن که ........(در جواب golddante)
خلاصه یکی از خاطره های باحال بود...... عالی بود!
بابت اون معین ها هم دمت گرم آقا احسان!
راستی موقع برگشت هم بحث های جالب و خوبی داشتیم خداییش از تجربه هاش استفاده کنید!
فعلا بای!:cheesygri
خواهش مینکم علیرضا جان.
امین نیاز به بحث طولانی داره :biggrin1::biggrin1:
موقع برگشتن با کی صحبت کردی؟:confused:
از تجربه های کی استفاده کردی؟
بگو ماهم فیض ببریم.:-"

در ضمن دوستان برای نظم بیشتر این تاپیک بحث های این شکلی رو از این به بعد در تاپیک زیر انجام بدین:
خارج از تاپیک


ممنون
موفق باشید
احسان
 
وضعیت
گفتگو بسته شده و امکان ارسال پاسخ وجود ندارد.

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or