بحث و تبادل نظر در مورد سری Resident Evil

نیما جان گفتی نقل قول نکن ولی من میکنم!
این پست هم در مورد اون مباحث نیس
اولا بگم که من از نظر اطلاعات رزیدنتی خیلی قبولت دارم
دوما تمام نظراتت رو میخونم و محترمه برام خیلیاشم قبول دارم
سوما تعصب رو من در مورد یه تیکه کوچیم حرفات برداشت کردم اونم جایی بود که دیگه کلا لیون رو از بیخ شهید کردی که تو این پست اخرت البته میانه رو تر قضاوت کردی ;)
چهارما اگه خیلی جواب ندادم بذار به پای مشغله کاری و زندگی، من تو این دو سه روز اندازه سه چهار ماهم پست گذاشتم !
پنجما!!! پنجما من اون شکلک ها رو برای تمسخر نذاشتم و این عادت رو ندارم، دیدم خودت خیلی استفاده میکنیو راحتی منم رو حساب صمیمت گذاشتم و اگه باعث رنجشت شده عذر میخوام
ششما یه خدا قوت به تو سایر دوستان میگم، بحث بود و بیان نظرات، چه اشکالی داره دیدمون بازتر شد، یه مسایلی رو تو دیدی من ندیم یه مسایلی شاید من دیده باشم که برا بقیه بازگو کردم. خلاصه میخوام بگم ماها آدم بزرگ هستیم و دلیلی برای قهر و دلخوری وجود نداره :-bd

اولا شما خیلی لطف دارین و منم واقعا از بحث کردن با شما لذت میبرم.اگه از نظرم کسی بودین که کلا دلیل و منطق سرش نمیشد،اصلا زحمت این همه تایپ کردن و دلیل آوردن برای تک تک جملاتم رو به خودم نمیدادم! :D

در مورد اون شکلک ها هم باور کنید تقصیر خودتون بود.چون شکلک های بدی رو انتخاب کرده بودین! :D مثلا این شکلکی که من الآن گذاشتم،معنیش لبخند زدن برای فهموندن اینه که دارم دوستانه صحبت میکنم.ولی مثلا این شکلک :)) که شما گذاشته بودین و تازه در جواب نظری که من داده بودم رو هر کی هم جای من باشه تمسخر تلقی میکنه.ولی بازم مرسی که شفاف سازی کردین! :D

مشکل من فقط این بود که شما کلا دلایل و صحبت های من رو نادیده میگرفتید و فقط همون حرفای اولتون رو تکرار میکردید.با اینکه شما هر انتقادی رو که به داستان 5 وارد میکردین یا هر ادعایی رو که درباره ی داستان 4 یا لیون داشتین،من حداقل نصف صفحه براش دلیل میاوردم.توقع داشتم حداقل اگه نظراتم اشتباه هم هستن بهشون جواب بدین.من از هر 10 تا مسئله ای که توی یک پستم مطرح میکردم،شما نهایتا به سه چهار تاش جواب مبدادین و بقیه رو نادیده میگرفتین.البته فرمودین که به خاطر مشغله ی زیاد فرصت کافی نداشتین که بهتون حق میدم!

منم نه قهر کردم و نه از کسی دلخور شدم.اگه میشدم اصلا بحث رو ادامه نمیدادم.ولی وقتی خودم اومدم قضیه ی شکلک ها و.....رو مطرح کردم،یعنی از کسی دلخوری ندارم.امیدوارم شما هم نداشته باشید.در کل بحث خوبی بود.همگی خسته نباشید! ;)
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: Rem
خب انگار دیگه چیزی واسه کش دادن این موضوع نداریم الحمدلله!! من با اینکه داداش نیما دلایلش منطقی بود اما من تو کتم نمیره ک داستان5 عالیه بلکه میگم خیلی خوب پیاده سازی نشده

ی بحث جدید رابندازیم البته اگه موافق باشید؟منکه تشنه بحث های داغم شما چطور!!؟
بسم الله یکی شروع کنه
.
.
.

دوست عزیز،منم نگفتم کسی باید نظراتم در مورد داستان 5 رو قبول کنه.مثلا از نظر من داستان 5 بهترین بود و واسه ی تک تک چیزایی که در موردش میگم هم دلیل میارم.شاید هم علتش درکی باشه که از این داستان توی ذهنم دارم.باز مثلا شما ممکنه بگین داستانش بد بوده و دلایل خودتون رو هم داشته باشید.کسی قرار نیست کسی رو قانع کنه.قراره فقط نظراتمون رو به اشتراک بذاریم.همین! ;)

این بحث به اندازه ی کافی خستمون کرد.فکر کنم همگی به یک ریکاوری یک ماهه نیاز داریم.من که شخصا اینقدر این چند روزه تایپ کردم که دیگه واقعا انگشتام حس نداره! :D
 
نظر شخصی من در مورد بهترین نویسنده سری RE نوبورو سوگیمورا هست.چون به طور استادانه و زیبا نویسندگی نسخه های ماندد 2 و کد ورنیکا و خالق شخصیتهای مجبوبی چون کلر و ایدا و لیون بوده.او ایده های جذابی رو در داستان خلق کرد و اگه ادامه پیدا میکردن خیلی داستان سری زیباتر و غنی میشد که متاسفانه این اتفاق نیفتاد.
در کل خلاقیت تحسین بر انگیزی داشت.یکی از دلایل علاقه من کد ورنیکا داستانش هست.که این نویسنده بخوبی توانست ارتباط داستانی بسیار خوبی در کد ورنیکا با دو نسخه 1 و 2 ایجاد کنه.
البته از یک جهت دیگه هم من موراتا رو به این اندازه قبول دارم.چون این نویسنده بخوبی تونست داستان نسخه 5 رو را بخوبی با نسخه های کلاسیک و حتا نسخه 4 پیوند بده و این کار هر نویسنده ای نیست.
.در مورد بحثهای اخیری که ایجادشد. نظر من اینه که باید قبول کرد بعضی از کارکترها بخاطر محبوبیت خلق میشن.خود کپکام هم قبول داره که لیون جزو این کاراکترهاس.اما این چیزی بی ارزشی نیست.توی خیلی از بازیهای معروف دیگه هم ممکنه کارکترهایی باشن که خیلی مهم نباشن ولی بخاطر محبوبیت میتونن حضور خوبی دداشته باشن.
اما با این حال این حقیقت تلخ رو هم باید قبول کرد که کپکام در بعضی از حضورهای لیون اشتباهات زیادی کرده.
منظورم حضور از لحاظ تجاری نیست بلکه حضور در داستانهایی که اشکالات ناراحت کننده ای دارن.از نظر من لیون دو حضور خیلی خوبی توی سری داشته که همین دو حضور میتونه اون رو بعنوان یکی از شخصیت های خوب دربیاره.
یکی حضور در نسخه 2 هست که این نسخه یکی از شماره هایی هست که داستان و اتمسفر و لوکیشنهای جالبی داشت.یعنی در داستانی که با افراد مهمی چون ایدا و انت و ویلیام برکین و ازمایشگاه مهم آمبرلا روایت میشد.
اگرچه بازم بهتر بود لیون از بعضی چیزها که مهم بودن نظیر اینکه چطوری شهر به طغیان کشیده شده و اصلا این ویلیام برکین جهش یافته کیست و .. با خبر میشد که تو نسخه بازسازی شده RE2 در دارک ساید بنظر میاد لیون همراه کلر هست و از خیلی چیزا خبردار میشه.
حضور با ارزش دیگه لیون عمیلات ژاویر هست.درسته داستان و سناریو کوتاهی داره ولی نسبت به نسخه های دیگه بهتر با ریشه ها و اصل داستان پیوند داره.
اما حضور لیو.ن در دیگر عناوین سری مانند 4 و 6 و دیجنریشن و دمنیشن چندان از نظر داستانی موفقیت آمیز نبود.
مثلا در دیجنریشن لیون یه ماور دولت هست که هیچ چیز ناتموم و نکته تازه ای نداره(برخلاف کلر که ما فهمیدیم توی تراسیو کار میکنه)ازین گذشته خیلی لوس نشان داده شده و رابطه ای زیاد از حده صمیمی با انجلا پیدا کرده.جالبه انجلا هم هنوز خون دوست پسرش خشک نشده!
حضور لیون توی 6 هم باز خالی از اشکال نیست.و لیون مثل نسخه های دیگه از خیلی از اتفاقات در ظاهر بی خبره.
اما متاسفانه حضور لیون در 4 از نظر من حتا بدترم هست.چون این نسخه اشکالات داستانی ای داره که باعث میشه داستان به ظاهر زیابی اون رو به چالش کشیده بشه.این طوری بگم که مثلا یکی از اشکالات مهم 4 که همه هم میدونید سیاسی بودن اون هست.در داستان بازی قاره که اشلی توسط سدلر به انگل لاس پلاگا مبتلا بشه و وقتی به پیش رئیس جمهور برگشت سدلر بتونه رئیس جمهور رو کنترل کنه و کنترل رئیس جمهور امریکا یعنی کنترل و چیرگی بر تمام دنیا که هدف سدلر بود!یعنی خواه ناخوا قدرت امریکا رو رو حاکم بی چون و چرا بر کل جهان نشان داده.
اشکال دیگه مذهبی بودن بازی هست.که جایگزین آمبرلا و ازمایشگاه شده.درسته که انگل همانند ویروس فرایند زیستی داشت و میشه اونو هم سلاح بیولوژیکی دونست ولی اینکه بوسیله این انگل بخوان یه فرقه رو بر دنیا حاکم کنن خودش یه اشکال بزرگی واسه ماهیت رزیدنت ایول محسوب میشه.یعنی با وجودیکه در ظاهر این ایده زیبا بنظر میرسه ولی با روح رزیدنت ایول تفاوت داره.شما درنظر بگیرید حتا نسخه ضعیفی مثل 6 هم این طور نیست.
اشکالات دیگه 4 که بازم باعث میشه داستان زیبای اون برای من ارزشی نداشته باشه اینه که خیلی راحت سدلر تونسته این انگل رو احیا کنه و بدون نیاز به تشکیلات خفن موجودات تحت کنترل اون خلق کنه.انگار دنیا اون زمان خواب بوده.در حالیکه سازمان و وسکر اونجا رو در نظر داشتن. ولی حتا توی اسپانیا یه نفر هم متوجه نشده بوده.سیستم اطالاعاتی امریکا اینقدر قدرتمنده که اشلی رو زود تونستن توی اسپانیا پیدا کنن..
اشکال دیگه 4 در مورد خود لیون هست.البته نا گفته نمونه لیون تا اواخر خوب نشون داده میشه.حس وظیفه شناسی و مسولیت پذیری و مصمم بودن لیون در نسخه 4 از بقیه کارکترها سری بیشتر دیده میشه.جذابیت ظاهری لیون هم نشون از خلاقیت سازنده ها هست.مثلا در محیط دهکده پر از درختان پاییزی با رنگهای سوخته و قهوه ای هست خود لیون هم با کت قهو ه ای و موهایی قهو های رنگ طراحی شده که با اتمسفر روستا تطابق داره و این حس خوبی به گیمر میده و معدود بازی در دنیا هست که به این موارد توجه کنن.
اما اشکالات لیون یکیش اینه که زیادی حرفه ای شکست ناپذیره.یک تنه میتونه خیلی از غول ها رو نا بود کنه.عبور لیون از اون لیزرها واقعا محیر العقله.یا اونجا که سالازار لیون رو غافلگیر میکنه لیون با سرعت عملش خیلی راحت خودشو نجات میده. و موارد دیگه.اصلا نیازی نبود این همه کارهای خارق العده واسه لیون بذارن.اینکه تو RE5 کریس از این کارها نکرد دلیل بر این نیست که کریس ضعیفتر از لیونه.بلکه سازنده احتمالا متوجه شده که توی نسخه 4 بازی پیاز داغش زیاد بوده.و بیشتر جنبه فانتزی داشته.
اشکال دیگه لیون توی RE4 داستان این نسخه هست! لیون وظیفه ای جز نجات دان یه دختر چلمن که حتا از نردبون هم نمیتونه بیاد پایین نداره. وگرنه کاری به اینکه سدلر و همدستاش میخوان با این انگل چیکار کنن نداره.علاقه ای هم نداره که بدونه اینجا اصلا چه خبره و ایا بهتر نیست از شیوع این انگل جلوگیری بشه؟ فقط کافیه این دختر رو نجات بده بده به دست رئس جمهور! اگه جز این بود نمیومد نمونه رو در اخر دو دستی تقدیم ایدا کنه و خم بروی خودش نیاره و همین که ایدا به نیش کنایه بگه( نگران نباش لیون ازش بخوبی محافظت میکنم) و لیون هم فقط کلید جت رو بگیره و دیگه هرچه بادا باد!!در حالیکه لیون بیش از هر کسی با سالازار و سدلر برخورد داشت و بخوبی میدونس که این انگل چه سلاح خطرناکیه!از نظر منRE4 بدترین و عجیبترین پایان سری رو داشت.که همین پایان شخصیت پردازی لیون رو در اخر به نقد منفی میکشه.
جالب اینه که لیون توی RE4 صحبت زیادی از راکون و گذشتش نمیکنه . در حالیکه توی 6 اینطور نبود.در واقع RE4 نزدیکتریبن سری بود که نقش لیون رو بعد واقعا راکون سیتی ادامه میده ولی انگار از همه نسخه ها بیشتر با این وقایع بیگانه هست.من بعضی وقتا احساس میکنم لیون تیو RE4 شخصیت جدیده.مواجه شدن با ایدا هم خیلی پیش پا افتاده و سرد بود.در حالیکه همین رابطه لیون با ایدا بود که حضور در RE2 رو جالب میکرد.
سناریو بخش ایدا میتونه تنها بخش ارزشمند این بازی باشه.چون کمتر درگیر فرقه بود و بیشتر با سازمان و وسکر و مسائل ریشه ای تر سروکار داشت و همون جا بود که وسکر به ایدا میگه تو یه بار در راکون جون لیون(همون جا که لیون رو با لباس R.P.D نشون میده) رو نجات دادی که این نشون میده توی این سناریو باز به گذشته توجه بهتری شده.
در کل این اشکالاتی که ذکر کردم تقصیر سازند هاس .وگرنه خودم دو تا از حضورهای لیون رو میپسندم و ادعا نمیکنم لیون شخصیت جالبی نیست.
ازاینکه پست طولانی شد معذرت میخوام
 
آخرین ویرایش:
اقا نیما من در مورد اون شروع کردن اویل از 4و5 معضرت می خوام از شما.که البطه گفتم نظرتون بیشتر مثل اوناست.
اما قبول داری با اینکه میگی من جواب همه صحبت هارو با دلیل و منطق میدم اما باز بعضی جا ها ازش در میری.
مثلا الان نگفتی که چرا باید یک صندق متحرک که هیچ جای تو داستان نداره وبه دلایل هول هولکی و برای ضد نژاد پرستی طراحی شده بیاد و کار وسکر رو تمام کنهو اون صحنه حماسی رو به نام خودش تموم کنه.
در آخرم فکر میکنم یک جوری از داستان صحبت میکنی که اگه اویل 7 مثل هری پاتر فقد کتابشو بدن بیرون که داستانو بدونی برات کافیه و نیاز به چیزه دیگه نداری. این خیلی مهم هست که میگم ببین صحبت تمام کسای که ضد 5 و حتی خودم از 4به بعد هستن اینکه وقتی یک بازی از ریشه و اصلش دور بود و سرتا پای بازی آشغال به تمام معنا بود می خوام صد صال سیاه داستان خوبو قوی نداشته باشه
 
اقا اسماعیل خیلی صحبتهای خوب و قشنگی زدی دوست دارم از این دید به اول 5 هم یک نگاه بکنی ونظرت رو در باره عظله ای شدن کریس بگی .من خودم فکر میکنم که کاپکم برای کاراکتراش نمی خواد یک شخصیت واحد بذاره و با توجه به حال و هوای اون موقعی که بازی میاد شخصیت و رفتار کاراکترارو تعین میکنه مثلا یادم اون موقه که 4اومد فیلم ماتریکس تو بورس بود از اونور هم خود فیلم اویل خوب ظاهر شده بود بخصوص اون صحنه لیزر ها که کاپکم اومد این 2تارو با هم جمع بست
 
  • Like
Reactions: esmael
باعرض پوزش از همگی طرفداران سری بازی های اویل , اشغال ترین بازی که تا حالا دیدم نه داستان داره نه محتوا فقط خون حتی وحشت هم نداره حالم ه هم می خوره من تنها نسخه 5 رو بازی کردم اصلا بی ربط به تمام معنا البته نسخه های دیگر رو هم خریدم اما اصلا بازی نکردم مثلا ایول 6 امتیازش اینجوریه
Resident Evil 6, Reviews
Video game
3.5/5Metacritic
4.5/10GameSpot
7.9/10IGN.com
موفق باشید
 
باعرض پوزش از همگی طرفداران سری بازی های اویل , اشغال ترین بازی که تا حالا دیدم نه داستان داره نه محتوا فقط خون حتی وحشت هم نداره حالم ه هم می خوره من تنها نسخه 5 رو بازی کردم اصلا بی ربط به تمام معنا البته نسخه های دیگر رو هم خریدم اما اصلا بازی نکردم مثلا ایول 6 امتیازش اینجوریه
موفق باشید

شما که فقط 5 رو بازی کردی و بقیه رو بازی نکردی اون بی ربط بودن رو از کجا آوردی؟ اونوقت باز هم شمایی که هیچکدوم از نسخه ها رو به جز 5 بازی نکردی چطور در مورد کل سری نظر میدی؟ یه لطفی بکن و نظرت رو برای خودت نگه دار و با خودت خوش باش.
 
باعرض پوزش از همگی طرفداران سری بازی های اویل , اشغال ترین بازی که تا حالا دیدم نه داستان داره نه محتوا فقط خون حتی وحشت هم نداره حالم ه هم می خوره من تنها نسخه 5 رو بازی کردم اصلا بی ربط به تمام معنا البته نسخه های دیگر رو هم خریدم اما اصلا بازی نکردم مثلا ایول 6 امتیازش اینجوریه
Resident Evil 6, Reviews
Video game
3.5/5Metacritic
4.5/10GameSpot
7.9/10IGN.com
موفق باشید
تبریک اقا تبریک به اقا نیما .تبریک اقا ماریو .تبریک به احد تبریک به اسماعل تبریک به خودم تبریک به شینجی وطرفداراش:-c تبریک به ماکان و بچه های فینال باز اقا تبریک به همههههههههههههههههO:-)\m/
 
منظورم این بوده من فقط 5 رو تا تهش رفتم مابقی نسخه ها رو یه مقدار بازی کردم کلا بی خیال شدم
درضمن gameplay بازی ها رو در یوتوب بخش داستان بازی دیدم کلا حال نکردم دیدم مزخرفه
بعدش هم مگر اسم تاپیک این نیست
بحث و تبادل نظر درمورد Resident Evil
یعنی صرفا هرکسی که می تونه نظر خودش رو بگه ولو اینکه به مزاق برخی خوش نیاد
اگر تحمل نظر منفی ندارید لطفا بنویسید فقط نظرات مثبت
من گفتم قصد توهین ندارم و نمی خوام نظر رو تحمیل کنم فقط و فقط تکرار می کنم فقط و فقط نظر شخصی خودم رو گفتم و با این نظر خودم خیلی هم خوشم
موفق باشید
 
نظر شخصی من در مورد بهترین نویسنده سری RE نوبورو سوگیمورا هست.چون به طور استادانه و زیبا نویسندگی نسخه های ماندد 2 و کد ورنیکا و خالق شخصیتهای مجبوبی چون کلر و ایدا و لیون بوده.او ایده های جذابی رو در داستان خلق کرد و اگه ادامه پیدا میکردن خیلی داستان سری زیباتر و غنی میشد که متاسفانه این اتفاق نیفتاد.
در کل خلاقیت تحسین بر انگیزی داشت.یکی از دلایل علاقه من کد ورنیکا داستانش هست.که این نویسنده بخوبی توانست ارتباط داستانی بسیار خوبی در کد ورنیکا با دو نسخه 1 و 2 ایجاد کنه.
البته از یک جهت دیگه هم من موراتا رو به این اندازه قبول دارم.چون این نویسنده بخوبی تونست داستان نسخه 5 رو را بخوبی با نسخه های کلاسیک و حتا نسخه 4 پیوند بده و این کار هر نویسنده ای نیست.
.در مورد بحثهای اخیری که ایجادشد. نظر من اینه که باید قبول کرد بعضی از کارکترها بخاطر محبوبیت خلق میشن.خود کپکام هم قبول داره که لیون جزو این کاراکترهاس.اما این چیزی بی ارزشی نیست.توی خیلی از بازیهای معروف دیگه هم ممکنه کارکترهایی باشن که خیلی مهم نباشن ولی بخاطر محبوبیت میتونن حضور خوبی دداشته باشن.
اما با این حال این حقیقت تلخ رو هم باید قبول کرد که کپکام در بعضی از حضورهای لیون اشتباهات زیادی کرده.
منظورم حضور از لحاظ تجاری نیست بلکه حضور در داستانهایی که اشکالات ناراحت کننده ای دارن.از نظر من لیون دو حضور خیلی خوبی توی سری داشته که همین دو حضور میتونه اون رو بعنوان یکی از شخصیت های خوب دربیاره.
یکی حضور در نسخه 2 هست که این نسخه یکی از شماره هایی هست که داستان و اتمسفر و لوکیشنهای جالبی داشت.یعنی در داستانی که با افراد مهمی چون ایدا و انت و ویلیام برکین و ازمایشگاه مهم آمبرلا روایت میشد.
اگرچه بازم بهتر بود لیون از بعضی چیزها که مهم بودن نظیر اینکه چطوری شهر به طغیان کشیده شده و اصلا این ویلیام برکین جهش یافته کیست و .. با خبر میشد که تو نسخه بازسازی شده RE2 در دارک ساید بنظر میاد لیون همراه کلر هست و از خیلی چیزا خبردار میشه.
حضور با ارزش دیگه لیون عمیلات ژاویر هست.درسته داستان و سناریو کوتاهی داره ولی نسبت به نسخه های دیگه بهتر با ریشه ها و اصل داستان پیوند داره.
اما حضور لیو.ن در دیگر عناوین سری مانند 4 و 6 و دیجنریشن و دمنیشن چندان از نظر داستانی موفقیت آمیز نبود.
مثلا در دیجنریشن لیون یه ماور دولت هست که هیچ چیز ناتموم و نکته تازه ای نداره(برخلاف کلر که ما فهمیدیم توی تراسیو کار میکنه)ازین گذشته خیلی لوس نشان داده شده و رابطه ای زیاد از حده صمیمی با انجلا پیدا کرده.جالبه انجلا هم هنوز خون دوست پسرش خشک نشده!
حضور لیون توی 6 هم باز خالی از اشکال نیست.و لیون مثل نسخه های دیگه از خیلی از اتفاقات در ظاهر بی خبره.
اما متاسفانه حضور لیون در 4 از نظر من حتا بدترم هست.چون این نسخه اشکالات داستانی ای داره که باعث میشه داستان به ظاهر زیابی اون رو به چالش کشیده بشه.این طوری بگم که مثلا یکی از اشکالات مهم 4 که همه هم میدونید سیاسی بودن اون هست.در داستان بازی قاره که اشلی توسط سدلر به انگل لاس پلاگا مبتلا بشه و وقتی به پیش رئیس جمهور برگشت سدلر بتونه رئیس جمهور رو کنترل کنه و کنترل رئیس جمهور امریکا یعنی کنترل و چیرگی بر تمام دنیا که هدف سدلر بود!یعنی خواه ناخوا قدرت امریکا رو رو حاکم بی چون و چرا بر کل جهان نشان داده.
اشکال دیگه مذهبی بودن بازی هست.که جایگزین آمبرلا و ازمایشگاه شده.درسته که انگل همانند ویروس فرایند زیستی داشت و میشه اونو هم سلاح بیولوژیکی دونست ولی اینکه بوسیله این انگل بخوان یه فرقه رو بر دنیا حاکم کنن خودش یه اشکال بزرگی واسه ماهیت رزیدنت ایول محسوب میشه.یعنی با وجودیکه در ظاهر این ایده زیبا بنظر میرسه ولی با روح رزیدنت ایول تفاوت داره.شما درنظر بگیرید حتا نسخه ضعیفی مثل 6 هم این طور نیست.
اشکالات دیگه 4 که بازم باعث میشه داستان زیبای اون برای من ارزشی نداشته باشه اینه که خیلی راحت سدلر تونسته این انگل رو احیا کنه و بدون نیاز به تشکیلات خفن موجودات تحت کنترل اون خلق کنه.انگار دنیا اون زمان خواب بوده.در حالیکه سازمان و وسکر اونجا رو در نظر داشتن. ولی حتا توی اسپانیا یه نفر هم متوجه نشده بوده.سیستم اطالاعاتی امریکا اینقدر قدرتمنده که اشلی رو زود تونستن توی اسپانیا پیدا کنن..
اشکال دیگه 4 در مورد خود لیون هست.البته نا گفته نمونه لیون تا اواخر خوب نشون داده میشه.حس وظیفه شناسی و مسولیت پذیری و مصمم بودن لیون در نسخه 4 از بقیه کارکترها سری بیشتر دیده میشه.جذابیت ظاهری لیون هم نشون از خلاقیت سازنده ها هست.مثلا در محیط دهکده پر از درختان پاییزی با رنگهای سوخته و قهوه ای هست خود لیون هم با کت قهو ه ای و موهایی قهو های رنگ طراحی شده که با اتمسفر روستا تطابق داره و این حس خوبی به گیمر میده و معدود بازی در دنیا هست که به این موارد توجه کنن.
اما اشکالات لیون یکیش اینه که زیادی حرفه ای شکست ناپذیره.یک تنه میتونه خیلی از غول ها رو نا بود کنه.عبور لیون از اون لیزرها واقعا محیر العقله.یا اونجا که سالازار لیون رو غافلگیر میکنه لیون با سرعت عملش خیلی راحت خودشو نجات میده. و موارد دیگه.اصلا نیازی نبود این همه کارهای خارق العده واسه لیون بذارن.اینکه تو RE5 کریس از این کارها نکرد دلیل بر این نیست که کریس ضعیفتر از لیونه.بلکه سازنده احتمالا متوجه شده که توی نسخه 4 بازی پیاز داغش زیاد بوده.و بیشتر جنبه فانتزی داشته.
اشکال دیگه لیون توی RE4 داستان این نسخه هست! لیون وظیفه ای جز نجات دان یه دختر چلمن که حتا از نردبون هم نمیتونه بیاد پایین نداره. وگرنه کاری به اینکه سدلر و همدستاش میخوان با این انگل چیکار کنن نداره.علاقه ای هم نداره که بدونه اینجا اصلا چه خبره و ایا بهتر نیست از شیوع این انگل جلوگیری بشه؟ فقط کافیه این دختر رو نجات بده بده به دست رئس جمهور! اگه جز این بود نمیومد نمونه رو در اخر دو دستی تقدیم ایدا کنه و خم بروی خودش نیاره و همین که ایدا به نیش کنایه بگه( نگران نباش لیون ازش بخوبی محافظت میکنم) و لیون هم فقط کلید جت رو بگیره و دیگه هرچه بادا باد!!در حالیکه لیون بیش از هر کسی با سالازار و سدلر برخورد داشت و بخوبی میدونس که این انگل چه سلاح خطرناکیه!از نظر منRE4 بدترین و عجیبترین پایان سری رو داشت.که همین پایان شخصیت پردازی لیون رو در اخر به نقد منفی میکشه.
جالب اینه که لیون توی RE4 صحبت زیادی از راکون و گذشتش نمیکنه . در حالیکه توی 6 اینطور نبود.در واقع RE4 نزدیکتریبن سری بود که نقش لیون رو بعد واقعا راکون سیتی ادامه میده ولی انگار از همه نسخه ها بیشتر با این وقایع بیگانه هست.من بعضی وقتا احساس میکنم لیون تیو RE4 شخصیت جدیده.مواجه شدن با ایدا هم خیلی پیش پا افتاده و سرد بود.در حالیکه همین رابطه لیون با ایدا بود که حضور در RE2 رو جالب میکرد.
سناریو بخش ایدا میتونه تنها بخش ارزشمند این بازی باشه.چون کمتر درگیر فرقه بود و بیشتر با سازمان و وسکر و مسائل ریشه ای تر سروکار داشت و همون جا بود که وسکر به ایدا میگه تو یه بار در راکون جون لیون(همون جا که لیون رو با لباس R.P.D نشون میده) رو نجات دادی که این نشون میده توی این سناریو باز به گذشته توجه بهتری شده.
در کل این اشکالاتی که ذکر کردم تقصیر سازند هاس .وگرنه خودم دو تا از حضورهای لیون رو میپسندم و ادعا نمیکنم لیون شخصیت جالبی نیست.
ازاینکه پست طولانی شد معذرت میخوام

اسماعیل جان،واقعا پستت حرفی برای گفتن باقی نمیذاره.با تک تک کلماتت موافقم شدید! ;)

در مورد داستان 4 شدیدا باهت موافقم.بله.قطعا داستان قشنگ و پتانسیل داری داشت.ولی کلا با درون مایه ی سری مغایر بود.ما در نسخه های کلاسیک و 5 و حتی 6 کلا با تشکیلات علمی و آزمایشگاه و محققین برجسته و....روبرو بودیم.ولی توی 4 طرف حساب ما چه چیزهایی بود؟یک فرقه ی مذهبی،یک قصر شیطانی،آنتاگونیستی که لباس و ظاهرش شبیه به جادگرها بود،انگلی که از داخل یک مقبره ی خانوادگی و اون هم در زیرزمین یک قصر مرموز کشف میشه،کشیش ها و راهب هایی با لباس های عجیب که زیر لب اربابشون رو ستایش میکردن و همچنین مردمی که با شنیدن صدای ناقوص،جذب کلیسا می شدن و حتی برای آیینشون قربانی میکردن و مهمتر از همه هدف آنتاگونیست بازی که گسترش دینش در سرتاسر جهان بود.کلا همه چیز رنگ و بوی مذهبی و شیطانی به خودش گرفته بود.خب قطعا این مسائل هرچند هم که جالب باشن،با ماهیت و موضوع سری رزیدنت اویل در تضاد کامل هستن!

هرچند که مثلا بخوان بحث بیوتروریسم و.....رو مطرح کنن.هرچند همونطور که گفتم،باز هدف از همون بیوتروریسم هم برپایی یک مذهب بود.تازه به سیاسی شدن داستان هم کاری ندارم که به نظر خودم،بدترین چیزی که میتونه داستان رزیدنت اویل رو خراب کنه همین سیاسی شدنشه.حالا فرض کنید این مذهب و سیاست در کنار هم،چه به روز این سری میاره؟جالبه که هر دوتاش هم توی 4 مطرح شدن.سناریوی ایدا هم که ریشه ای تر بود و کمی از حواشی فاصله گرفته بود،باز برگرفته از نبوغ نویسنده ی 5 یعنی جناب موراتا بود! ;)

داستان 6 هم شاید کاملا فرعی و بی اهمیت بود (که قطعا بود)،ولی حداقل ساختار و ماهیت داستان سری رو حفظ کرده بود.ویروسی که با ترکیب ویروس های جی و تی ورونیکا بدست میاد.یادرآوری فراوان واقعه ی راکون سیتی و ایجاد ارتباطات داستانی با گذشته.بسط دادن سیمونز به ریشه های سری،مثل دخالت اون در نابودی راکون سیتی یا بر عهده گرفتن کفالت شری،خون شری که بدست کارلا میفته و با اون ویروس سی رو میسازه،و مهمتر از همه وجود توضیحات کامل و جامع در مورد تمام مسائل و کاراکترهای قدیمی و جدید بازی در فایل ها!

در مورد لیون هم توصیفی بهتر از این ممکن نبود.بله.خب قطعا رزیدنت اویل هم بخشی از صنعت گیم هست و برای تداوم و بقا نیاز به فروش داره.خب مسلما یکی از ابزارهای فروش (و شاید مهمترین اونها) کاراکترهای تجاری باشن که باز تجاری بودن یک شخصیت برمیگرده به محبوبیتش که باز اون از شخصیت پردازی قوی اون کاراکتر نشات میگیره.پس این اصلا چیز بدی نیست و من هم مخالف لیون و شخصیت پردازی فوق العاده ی اون نیستم.ولی بحث من اینه که ما باید بتونیم تفاوت نسخه ها و کاراکترهایی که کلا جنبه ی تجاری دارن رو با نسخه ها و کاراکترهایی که قراره به داستان بپردازن رو متوجه بشیم!

در مورد لیون هم همونطور که خودت گفتی،قطعا مهمترین حضورهاش 2 و عملیات : جاوییر هستن.شماره ی 2 که کلا از لحاظ اهمیت و ریشه ای بودن،نیازی به توضیح نداره و عملیات : جاوییر هم باز به سبب وجود ویروس T و همچنین استفاده از پتانسیل های استیو،ارتباط بیشتری با ریشه های داستان داره که باز اون هم از شاهکارهای نویسنده ی 5 یعنی جناب موراتا هست.کلا هرجا ایشون باشه،داستان به ریشه ها برمیگرده! ;) سایر حضورهای لیون مثل 4 و 6 و دیجنریشن و دمنیشن از نظر من ارزش داستانی ندارن.حتی اگه ملاک رو سازمان هم قرار بدیم،باز هم حداقل به حال لیون فرقی نکرد!

در مورد نویسنده های سری هم توضیحات خودت،به اندازه ی کافی کامل و قانع کننده بود و نیازی به تکمیل نداره.بله.قطعا کار هر دو مکمل هم هست و نمیشه باهم مقایسه کرد.اگه سوگیمورا نباشه،اصلا چیزی وجود نداره که موراتا بخواد ادامه بده و اگه موراتا نباشه،شاید شخص دیگری نمیتونست داستان رو به این کاملی و زیبایی تموم کنه و به ریشه های سری بسط بده!

اصلا هم پستت طولانی نبود.بسی لذت بردیم.فقط حیف که یک ذره دیر دست به کار شدی.من توی این مدت،تنهایی رسما جر خوردم! :D[/QUOTE]

آقا این پستی که در جواب اسماعیل نوشتم ویرایش شد.اگه خوندین بی زحمت دوباره بخونید.شرمنده! :D
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: Rem and esmael
اقا نیما من در مورد اون شروع کردن اویل از 4و5 معضرت می خوام از شما.که البطه گفتم نظرتون بیشتر مثل اوناست.
اما قبول داری با اینکه میگی من جواب همه صحبت هارو با دلیل و منطق میدم اما باز بعضی جا ها ازش در میری.
مثلا الان نگفتی که چرا باید یک صندق متحرک که هیچ جای تو داستان نداره وبه دلایل هول هولکی و برای ضد نژاد پرستی طراحی شده بیاد و کار وسکر رو تمام کنهو اون صحنه حماسی رو به نام خودش تموم کنه.
در آخرم فکر میکنم یک جوری از داستان صحبت میکنی که اگه اویل 7 مثل هری پاتر فقد کتابشو بدن بیرون که داستانو بدونی برات کافیه و نیاز به چیزه دیگه نداری. این خیلی مهم هست که میگم ببین صحبت تمام کسای که ضد 5 و حتی خودم از 4به بعد هستن اینکه وقتی یک بازی از ریشه و اصلش دور بود و سرتا پای بازی آشغال به تمام معنا بود می خوام صد صال سیاه داستان خوبو قوی نداشته باشه

خیر.نیازی به عذرخواهی نیست،دوست عزیز.شما صرفا چیزی که توی ذهنت بود رو مطرح کردی و منم جواب دادم.اتفاقا کار خوبی کردی.شاید برای خیلی های دیگه هم سوال بود! ;)

در مورد شوا هم کاملا درک میکنم چی میگید.من خودم یکی از سرسخت ترین مخالفین این بشر هستم! :D کسی که تا چند ساعت پیش اصلا نمیدونست شخصی به نام آلبرت وسکر وجود داره،یکهو بزنه مهمترین کاراکتر کل سری رو بکشه! =)) ولی مسئله اینجاست که شوا اصلا جنبه ی داستانی نداره.به قول خودم فقط در حد همون صندوق متحرکه.یک چاشنی برای درک مردم آفریقا و همچنین اضافه شدن قابلیت پارتنر به بازی.حتی توی نسخه ی بتای بازی،کریس کلا تنها بود.شوا بعدها به همین دو دلیلی که گفتم طراحی شد.در واقع کلا جنبه ی گیم پلی داشته نه داستانی.این لطمه ای به داستان بزرگ 5 وارد نمیکنه.به نظر من یک ذره بی انصافیه که در برابر این همه موارد مهم و ریشه ای داستان 5 و همچنین ارتباطات فوق العاده زیبا و حساسش با گذشته سری،بیایم فقط شوا رو الم کنیم و کل بازی رو به خاطر اون زیر سوال ببریم.حتی خودم هم همیشه گفتم.توی اون صحنه ای که کریس و شوا با جیل خداحافظی میکنن،جیل باید با کریس میرفت و شوا هم میرفت دنبال هلیکوپتر نجات و با جاش همراه میشد.این اتفاق دو حسن داشت:اولا اینکه هر دو تیم پارتنرهای قدیمی باهم همراه میشدن که خیلی جالبتر میشد و ثانیا اینکه کریس و جیل که دشمنان دیرینه ی وسکر بودن و باهش گره داستانی داشتن،در انتها اون رو نابود میکردن.اینها همه درسته و من خودم همیشه میگم.ولی حقیقت اینه که این اتفاق،فقط میتونست داستان رو قشنگتر و منطقی تر کنه.نه اینکه الآن خرابش کرده باشه.حتی اگه عیب هم تلقی بشه،واقعا در حدی نیست که این همه پیچیدگی ها و زیبایی های داستان 5 رو بذاریم یک طرف و شوا رو هم یک طرف.اصلا همین الآن شما فرض کن اصلا کسی به نام شوا توی بازی نیست.هیچ لطمه ای به داستان وارد نمیشه!

در انتها هم باید بگم که هیچ داستانی پرفکت نیست و حتی بهترین داستان ها هم یک سری ضعف ها و نقایضی (هرچند جزئی) دارن.حتی اگه بزرگترین شاهکار رو هم بسازیم،باز هم بعدا یک سری فرضیه هایی به ذهن طرفدارانش میرسه که میتونسته اون رو بهتر از چیزی که هست بکنه.ولی این به معنی بد بودن اون داستان نیست.این کلا اقتضای داستان نویسی هست! ;)

اینکه گفتید وقتی بازی و گیم پلی آشغال باشه،میخوام صد سال سیاه داستان خوب و قوی نداشته باشه هم برمیگرده به سلیقه و علایق من و شما.مثلا شما چون گیمر هستین (و از اسمتون هم پیداست :D) قطعا براتون بازی و گیم پلی در اولویت هست و باید هم باشه.ولی من داستان برام در اولویته و کلا سری رو برای دیدن ادامه ی داستانش دنبال میکنم.پس کاملا طبیعیه که نسخه ای با گیم پلی به قول شما آشغال و داستان عالی رو به نسخه ای با گیم پلی اصیل ولی داستان فرعی ترجیح بدم.علاوه بر اینکه من خودمکلا طرفدار سبک کلاسیکهستم و نسخه ای مثل 2 و کد ورونیکا که داستان و اصالت گیم پلی رو باهم دارن،قطعا برام در اولویت هستن.ولی خب اگه قرار باشه بین گیم پلی اصیل و داستان مهم یکی رو انتخاب کنم،بدون هیچ تردیدی انتخابم دومی خواهد بود.پس این قضیه برمیگرده و به علایق و توقع ما از سری و جای بحثی نداره!

امیدوارم توضیحاتم کامل و قانع کننده بوده باشن! ;)
 
آخرین ویرایش:
تبریک اقا تبریک به اقا نیما .تبریک اقا ماریو .تبریک به احد تبریک به اسماعل تبریک به خودم تبریک به شینجی وطرفداراش:-c تبریک به ماکان و بچه های فینال باز اقا تبریک به همههههههههههههههههO:-)\m/

آقا بیخیال.هر چند وقت یکبار،باید یک همچین پیام های بازرگانی بیاد.اتفاقا برای تغییر جو تاپیک لازمه به نظرم! :D

ولی جدای از شوخی،نظر ایشون هم محترمه واقعا.به هر حال اینکه داستان 5 بی ربطه (با اینکه بقیه رو بازی نکردن) و گیم پلی نسخه های کلاسیک هم آشغاله خودش یک نظری هست! :D
 
آخرین ویرایش:
اسماعیل جان،واقعا پستت حرفی برای گفتن باقی نمیذاره.با تک تک کلماتت موافقم شدید! ;)

در مورد داستان 4 شدیدا باهت موافقم.بله.قطعا داستان قشنگ و پتانسیل داری داشت.ولی کلا با درون مایه ی سری مغایر بود.ما در نسخه های کلاسیک و 5 و حتی 6 کلا با تشکیلات علمی و آزمایشگاه و محققین برجسته و....روبرو بودیم.ولی توی 4 طرف حساب ما چه چیزهایی بود؟یک فرقه ی مذهبی،یک قصر شیطانی،آنتاگونیستی که لباس و ظاهرش شبیه به جادگرها بود،انگلی که از داخل یک مقبره ی خانوادگی و اون هم در زیرزمین یک قصر مرموز کشف میشه،کشیش ها و راهب هایی با لباس های عجیب که زیر لب اربابشون رو ستایش میکردن و همچنین مردمی که با شنیدن صدای ناقوص،جذب کلیسا می شدن و حتی برای آیینشون قربانی میکردن و مهمتر از همه هدف آنتاگونیست بازی که گسترش دینش در سرتاسر جهان بود.کلا همه چیز رنگ و بوی مذهبی و شیطانی به خودش گرفته بود.خب قطعا این مسائل هرچند هم که جالب باشن،با ماهیت و موضوع سری رزیدنت اویل در تضاد کامل هستن!

هرچند که مثلا بخوان بحث بیوتروریسم و.....رو مطرح کنن.هرچند همونطور که گفتم،باز هدف از همون بیوتروریسم هم برپایی یک مذهب بود.تازه به سیاسی شدن داستان هم کاری ندارم که به نظر خودم،بدترین چیزی که میتونه داستان رزیدنت اویل رو خراب کنه همین سیاسی شدنشه.حالا فرض کنید این مذهب و سیاست در کنار هم،چه به روز این سری میاره؟جالبه که هر دوتاش هم توی 4 مطرح شدن.سناریوی ایدا هم که ریشه ای تر بود و کمی از حواشی فاصله گرفته بود،باز برگرفته از نبوغ نویسنده ی 5 یعنی جناب موراتا بود! ;)

داستان 6 هم شاید کاملا فرعی و بی اهمیت بود (که قطعا بود)،ولی حداقل ساختار و ماهیت داستان سری رو حفظ کرده بود.ویروسی که با ترکیب ویروس های جی و تی ورونیکا بدست میاد.یادرآوری فراوان واقعه ی راکون سیتی و ایجاد ارتباطات داستانی با گذشته.بسط دادن سیمونز به ریشه های سری،مثل دخالت اون در نابودی راکون سیتی یا بر عهده گرفتن کفالت شری،خون شری که بدست کارلا میفته و با اون ویروس سی رو میسازه،و مهمتر از همه وجود توضیحات کامل و جامع در مورد تمام مسائل و کاراکترهای قدیمی و جدید بازی در فایل ها!

در مورد لیون هم توصیفی بهتر از این ممکن نبود.بله.خب قطعا رزیدنت اویل هم بخشی از صنعت گیم هست و برای تداوم و بقا نیاز به فروش داره.خب مسلما یکی از ابزارهای فروش (و شاید مهمترین اونها) کاراکترهای تجاری باشن که باز تجاری بودن یک شخصیت برمیگرده به محبوبیتش که باز اون از شخصیت پردازی قوی اون کاراکتر نشات میگیره.پس این اصلا چیز بدی نیست و من هم مخالف لیون و شخصیت پردازی فوق العاده ی اون نیستم.ولی بحث من اینه که ما باید بتونیم تفاوت نسخه ها و کاراکترهایی که کلا جنبه ی تجاری دارن رو با نسخه ها و کاراکترهایی که قراره به داستان بپردازن رو متوجه بشیم!

در مورد لیون هم همونطور که خودت گفتی،قطعا مهمترین حضورهاش 2 و عملیات : جاوییر هستن.شماره ی 2 که کلا از لحاظ اهمیت و ریشه ای بودن،نیازی به توضیح نداره و عملیات : جاوییر هم باز به سبب وجود ویروس T و همچنین استفاده از پتانسیل های استیو،ارتباط بیشتری با ریشه های داستان داره که باز اون هم از شاهکارهای نویسنده ی 5 یعنی جناب موراتا هست.کلا هرجا ایشون باشه،داستان به ریشه ها برمیگرده! ;) سایر حضورهای لیون مثل 4 و 6 و دیجنریشن و دمنیشن از نظر من ارزش داستانی ندارن.حتی اگه ملاک رو سازمان هم قرار بدیم،باز هم حداقل به حال لیون فرقی نکرد!

در مورد نویسنده های سری هم توضیحات خودت،به اندازه ی کافی کامل و قانع کننده بود و نیازی به تکمیل نداره.بله.قطعا کار هر دو مکمل هم هست و نمیشه باهم مقایسه کرد.اگه سوگیمورا نباشه،اصلا چیزی وجود نداره که موراتا بخواد ادامه بده و اگه موراتا نباشه،شاید شخص دیگری نمیتونست داستان رو به این کاملی و زیبایی تموم کنه و به ریشه های سری بسط بده!

اصلا هم پستت طولانی نبود.بسی لذت بردیم.فقط حیف که یک ذره دیر دست به کار شدی.من توی این مدت،تنهایی رسما جر خوردم! :D

آقا این پستی که در جواب اسماعیل نوشتم ویرایش شد.اگه خوندین بی زحمت دوباره بخونید.شرمنده! :D
 
اقا نیما ممنون از جواب هات خیلی خوب بود من دیگه در این مورد بحثی ندارم
فقد اون نکته که گفتی بازی و گیم پلی برات مهم هست باید بگم که اینجور نیست وداستان هم برام ورای تصور مهم هست.اینقدر که دوست دارم داستانو بازی کنم نه اینکه از توی یک فایل یا یک کتاب داخل بازی بخونم برای همینم خیلی سخت میتونم با یه بازی مثل دارک سولز حال کنم همین.در اخر بگم که میشه و جاداره دوباره بریم تو کاره اوت بریک ها تا از این بحث 5 هم در بیایم
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or