[FONT=&]محمد جان،آخه اين چيزا چيه تو ميگي؟اون شب 54 صفحه بهت پيامك زدم.حيف اون همه شارژ![/FONT] :d
[FONT=&]اولا چرا بيخودي پاي ايدا رو وسط مي كشي؟مگه الآن كسي گفت كه شري از ايدا مهم تره؟درسته كه من ميگم سرنوشت شري مبهمه،ولي هيچوقت نگفتم مبهم ترين شخصيت شريه.اتفاقا هميشه گفتم كه استيو و شري،بعد از ايدا بزرگترين ابهامات داستان هستند.[/FONT]
[FONT=&]دوما من توي پيامك هم بهت گفتم.اهميت با مبهم بودن فرق مي كنه.ممكنه كه يك شخصيتي خيلي مهم باشه،ولي نقشش تموم شده باشه و هيچ ابهامي توي سرگذشتش نداشته باشه.ولي برعكس يك شخصيت ديگه خيلي مهم نباشه،ولي سرنوشتش مبهم باشه.سعي كن فرق اين دو تا رو درك كني! [/FONT]:d
[FONT=&]در اينكه بري از شري مهم تره هيچ شكي نيست.ولي سرنوشت شري مبهم تره.درسته.سرنوشت بري بعد از نابودي راكون سيتي مشخص نيست.ولي ابهام آنچناني نداره.يعني حداقلش اينه كه ديگه راهش رو ادامه نداره و نشسته عين آدم زندگيش رو كرده!فوقش توي يك فايل مي تونن بگن كه مثلا بعد از نابودي راكون سيتي،توي فلان سازمان مشغول كار شده.درست مثل ربكا،كارلوس و شوا.درسته كه اين شخصيت ها نقش مهمي رو در داستان ايفا كردند و حتي از شري هم مهم تر هستند،ولي ابهام خاصي ندارند.ولي شخصيت هايي مثل ايدا،استيو،شري و بيلي ابهام دارند.يعني داستانشون كلا ناتمومه و اگه نقششون رو ادامه ندن،داستان كلا ناقص ميمونه.تو توي پيامك بهم گفتي كه سرنوشت شري مبهم نيست و شري پتانسيل كافي براي ادامه دادن نقشش رو نداره!چطور همچين نتيجه اي گرفتي؟شري تحويل دولت داده شد.ولي به طرز مرموزي از پيش مهم ترين شخصيت منفي داستان يعني آلبرت وسكر سر درمياره.بعد 10 سال ازش هيچ خبري نبود.حتي معلوم نبود كه وسكر اونو كشته يا زنده نگه داشته و باز بدتر اينكه الآن وسكر مرده!سرنوشت به اين پيچيدگي چطور ابهام نداره؟واقعا همچين داستاني رو ميشه توي يك فايل خلاصه كرد؟واقعا اين داستان،پتانسيل كافي براي درآوردن يك بازي كامل رو نداره؟تو اين رو با بري يكي مي كني؟بري تنها ابهامي كه داره اينه كه بعد از منحل شدن تيم استارز چيكار كرده كه تازه اون هم مربوط به زندگي شخصي خودشه و ابهام به حساب نمياد.چون اگه اينجوري حساب كنيم،تمام شخصيت ها رو تا زمان مرگشون بايد نشون بديم!
بذار يك مثال برات بزنم.وسكر توي [/FONT]RE1[FONT=&] مرد و قرار هم نبود زنده بشه.هيچ نكته ي مبهمي هم توي داستانش نبود.مثل بيركن و الكسيا كه اومدن و مردن.ولي يكدفعه توي كد ورونيكا اومدن زندش كردن و ديدي كه چقدر هم جالب شد و يك داستان جديد و طولاني رو هم شروع كرد.تازه وسكر هيچ ابهامي نداشت و هيچكس هم منتظر زنده شدنش نبود.حالا چرا نبايد نقش شري كه تازه ابهام هم داره رو ادامه بدن؟فكر مي كنم همه اين رو قبول داشته باشن كه ادامه ي نقش شري بعد از [/FONT]RE2[FONT=&]،حداقل از زنده شدن وسكر در كد ورونيكا واجب تر بوده.چون داستانش ناتموم مونده بود و اكثر فن ها هم منتظر بازگشت دوباره اش بودند.بعدش هم تو ميگي كه شري،پتانسيل كافي براي بازگشت به داستان رو نداره.فكرش رو بكن.دختري كه در سنين كودكي با همچين وقايع هولناكي روبرو ميشه و جنايات شركت آمبرلا را از نزديك مشاهده مي كنه و حتي پدر و مادرش و در واقع همه كسش رو هم توي اين قضيه از دست ميده.تازه تمام اين مصيبت ها زماني براش رخ ميده كه هنوز وقت عروسك بازيش بوده و هنوز از زندگيش هيچي نفهميده بوده.يعني شري در اين ماجرا،حتي حق كودك بودن و زندگي كردنش رو هم از دست ميده!حالا در اين شرايط سرشار از ترس و نااميدي، يك نفر مثل فرشته ي نجات ظاهر ميشه و از شري حمايت مي كنه و به قول خود شري،جاي خالي پدر و مادرش رو براش پر مي كنه!ولي بعد شري از اون جدا ميشه و ديگه اونو نمي بينه.حتي در يكي از اپيلوگ هاي [/FONT]RE3[FONT=&] شري ميگه:اون برمي گرده.اون منو فراموش نمي كنه.حالا اين شري كوچولو با اين همه اتفاقات ناگوار و خاطرات تلخي كه در كودكي براش رخ داده بزرگ شده!خداييش همچنين شخصيتي با همچنين سرگذشت و پيشينه ي داستاني،پتانسيل كافي رو نداره؟من نميگم بري مهم نيست يا نبايد نقشش ادامه پيدا كنه.ولي چه از لحاظ ابهام حساب كنيم و چه از لحاظ پتانسيل داستاني،در شرايط فعلي شري در اولويته.تنها چيزي كه نقش بري رو جذاب مي كنه اينه كه وسكر از علاقه ي بري به خانوادش سوءاستفاده كرد و بري رو وادار كرد كه به دوستاش خيانت كنه كه اونم زياد مهم نيست.چون به هر حال در آخر داستان،همه چيز به خوبي و خوشي تموم شد.بري به دوستاش خيانت نكرد و خودش و خانوادش هم سالم و سلامت موندند.يعني لطمه ي خاصي بهش وارد نشد.تازه بري در سني بوده كه مي تونسته خودش رو كنترل كنه.تو بري با اون هيكل و ابهتش رو با يك دختر بچه ي 12 ساله يكي مي كني؟علاوه بر اينكه بري پيش از ورود به عمارت،توسط وسكر از همه ي خطراتي كه در انتظارش بودند باخبر شده بود و در واقع با آگاهي تمام وارد ماجرا ميشه.حتي هيچ نكته ي مبهمي هم توي سرگذشتش باقي نموند.حالا خداييش خودت قضاوت كن.سرنوشت بري مبهم تره يا شري؟كدوم پتانسيل بيشتري داره؟كدوم بيشتر سختي كشيده؟كدوم زيان بيشتري رو متحمل شده؟من چيزي نميگم.خودت قضاوت كن!در ضمن،دوباره تاكيد مي كنم.من نميگم كه سرنوشت بري اصلا مبهم نيست يا داستان جالبي نداره.اتفاقا بري يكي از بهترين شخصيت پردازي هاي رزيدنت اول رو داره.فقط ميگم كه در شرايط فعلي،نشون دادن سرنوشت شري در اولويته.چون كلا در هاله اي از ابهام قرار داره!(با توجه به دلايلي كه در بالا گفتم.)[/FONT]
[FONT=&]سوما وقتي كه اسم اسپنسر،آشفورد و ماركوس رو وسط كشيدي،ديگه مطمئن شدم كه منظور من از اهميت و ابهام رو نگرفتي.بابا،اينايي كه تو ميگي مهم ترن.ولي هيچ ابهامي ندارن.اسپنسر،آشفورد و ماركوس هر كدوم در زمان خودشون مهم بودن.ولي مردن و رفتن پي كارشون!حالا مثلا چطوري ميخوان نقششون رو ادامه بدن؟حتما توقع داري كه آب ببندن به داستان و اسپنسر،آشفورد و ماركوس رو هم مثل وسكر دوباره زنده كنند!حالا چون اينا مهمتر بودن،ديگه بايد تا آخر داستان،كل شخصيت ها رو ول كنن و فقط بچسبن به اينا؟اسپنسر،آشفورد و ماركوس نقششون بدون هيچ ابهامي تموم شد.حتي همون بري هم از اينا مبهم تره.اصلا وقتي كه شخصيت هاي مبهمي مثل ايدا،استيو و شري كه هنوز داستانشون تموم نشده هستن،چرا بايد نبش قبر كنن و به زور سرگذشت شخصيت هايي مثل اسپنسر،آشفورد و ماركوس كه نقششون تموم شده رو ادامه بدن؟همون كاري كه توي [/FONT]RE6[FONT=&] با كريس كردن!چقدر خوبه كه هر شخصيتي،اصالت خودش رو در همون جايي كه هست حفظ كنه.در غير اين صورت لوث ميشه!بازم تاكيد مي كنم.اهميت با ابهام فرق مي كنه.مثلا نقش كريس از ايدا مهم تره.ولي الآن ايدا مبهم تره و بيشتر در اولويته.يا مثلا اسپنسر،آشفورد،ماركوس و حتي بري از شري مهم ترن.ولي در شرايط فعلي،سرنوشت شري مبهم تره و پتانسيل بيشتري براي ادامه دادن داره.گرفتي؟يعني عمرا اگه گرفته باشي! [/FONT]:d
[FONT=&]بابا،به خدا زبونم مو درآورد.اصلا من هيچي.ولي آيا همه دارن اشتباه مي كنند؟قبل از تاييد [/FONT]RE6[FONT=&]،توي كل فروم هاي خارجي بحث سر اين بود كه ايدا،استيو و شري توي بازي هستند يا نه.حتي من و احد هم مطمئن بوديم كه ايدا و شري توي بازي هستن.ديدي هم كه درست دراومد!يعني همه دارن اشتباه مي كنن و فقط تو درست فكر مي كني؟حالا خوبه بعد از 15 سال،شري رو فقط يك بازي آوردن.تو يك جوري رفتار مي كني كه انگار شري 500 دفعه توي داستان حضور داشته!يعني براي همچين شخصيتي با همچين سرگذشت جالب و سرنوشت مبهمي،بعد 15 سال يك بازي واقعا زياده؟[/FONT]
[FONT=&]بازم من چيزي نميگم.بذار بقيه خودشون قضاوت كنند![/FONT]
[FONT=&]در ضمن،لطفا ديگه اين بحث رو ادامه نده.چون به جايي نمي رسه.اينا رو نگفتم كه جواب بدي.اگه جواب بدي نميخونم.همون لايك بدي كافيه!من اينا رو فقط به اين دليل گفتم كه اين بحث رو تمومش كنم.در واقع اتمام حجت كردم.گرچه تو هدايت پذير نيستي! [/FONT]:d