بحث و تبادل نظر در مورد سری Prince Of Persia

بهترین نسخه ی این سری(نسخه های Arcade را شامل نمی شود)


  • مجموع رای دهنده‌ها
    164
این بازی منو تا مرز مرگ برده، وقتی‌ Dahaka میفتاد دنبالم نفسم رو حبس می‌کردم بازی می‌کردم در اثر فشار روحی‌ زیاد :دی بعد هروقت به یه جایی‌ آب بود می‌رسیدم تا چند دقیقه منگ بودم :دی جدا برام سوال هست اون یوبیسافتی که اینو ساخت چی‌ شد؟

اولین باری که پرنس از دست داهاکا فرار می کنه:

خود پرنس هم یه جوری چشاش 4 تا شده:دی
 
تشکر بابت ایجاد این تاپیک :bighug:

=====================

متاسفانه من از سه گانه ی اصلی فقط The Two Thrones رو بازی کردم، ولی داستان کامل سه‌گانه رو خوندم.
دو سریر (بخصوص مرحله ی آخر) جزو Top 5 بهترین تجربیات من بوده.
نمره: 9.5/10


ریبوت 2008 هم برای من خیلی لذت‌بخش بود. این پرینس جدید با اینکه ابهت پرینس سه گانه رو نداشت، اما شخصیت دوست داشتنی بود.
فقط بازی خیلی زود تکراری میشد و داستانش هم غنای سه‌گانه رو نداشت. گــرچه حـال و هـوای ایـرانی‌تر و سیسـتم مبـارزه‌اش عالی بود.
نمره: 8/10


Forgotten Sands جزو غیر قابل تحمل ترین بازی هایی بوده که دیدم. داستان خام،
سیستم مبارزه ی باســتانی وحشتناک،شخصـیتهای ضعیف، فارسی صحبت کردن Villain ـها و ... 8-|
شاید تنها نکته ی مثبتش اضافه شدن عنصر آب به پلتفرمینگ بود. :d
نمره: 3/10
 
آخرین ویرایش:
از عزیزان کسی Epilogue پرینس 2008 رو بازی کرده به طور خلاصه به من داستانش رو توضیح بده؟

یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیشکی نبود!:دی
یه بابایی بود که دنبال خرش به اسم فرح تو بیابون می گشت. تو همین بیابون به صورت اتفاقی با یه خانم خوش سیما، به نام الیکا آشنا میشه که این خانم از دست یه سری آدم (سربازای بابای دختر ) فرار می کرد. این آقا هم یه کم رگ غیرتش باد می کنه، از این خانم دفاع می کنه. بعدا معلوم میشه بابای همین دختره، پادشاه اون منطقه هست و این خانم هم از نگهبانان معبدی هستش که توی این معبد درخت زندگی هستش. توی یه تعقیب و گریز این آقا پسر و این سرکار خانم به همین معبد می رسن و بابا دختر هم دنبالش میاد.
{از اینجا به بعد به این آقا پسر می گم پرنس!}
داخل معبد پرنس با بابای الیکا درگیر می شن. بابای الیکا هم یه کم مشکل روحی روانی داره! به خاطر مرگ زنش یه کوچولو دیوونه شده! و به اهریمن روی آورده. و می زنه درخت زندگی را قطع می کنه که در واقع اورمزد به وسیله اون (درخت زندگی) اهریمن را زندانی کرده بود. و بابای الیکا باعث آزادی اهریمن شد.
بعد از این داستان پرنس و الیکا راه میافتن تا این سرزمین را به وسیله قدرت الیکا از اهریمن پاک کنن. بعد از اینکه کل سرزمین را از اهریمن پاک می کنن، بر می گردن به معبد تا جلوی اهریمن را بگیرن که این کار به قیمت جون الیکا تموم میشه (این جاهاش را دقیق یادم نیست، فک کنم با بابای الیکا هم می جنگن دوباره). پرنس که حالا عاشق الیکا شده می زنه دوباره درخت زندگی را قطع می کنه تا الیکا زنده بشه!! و باز هم اهریمن آزاد میشه. :|
می دونم اصلا خوب ننوشتم ولی نهایت سعیم رو کردم تا بتونم مطلب را برسونم.
 
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیشکی نبود!:دی
یه بابایی بود که دنبال خرش به اسم فرح تو بیابون می گشت. تو همین بیابون به صورت اتفاقی با یه خانم خوش سیما، به نام الیکا آشنا میشه که این خانم از دست یه سری آدم (سربازای بابای دختر ) فرار می کرد. این آقا هم یه کم رگ غیرتش باد می کنه، از این خانم دفاع می کنه. بعدا معلوم میشه بابای همین دختره، پادشاه اون منطقه هست و این خانم هم از نگهبانان معبدی هستش که توی این معبد درخت زندگی هستش. توی یه تعقیب و گریز این آقا پسر و این سرکار خانم به همین معبد می رسن و بابا دختر هم دنبالش میاد.
{از اینجا به بعد به این آقا پسر می گم پرنس!}
داخل معبد پرنس با بابای الیکا درگیر می شن. بابای الیکا هم یه کم مشکل روحی روانی داره! به خاطر مرگ زنش یه کوچولو دیوونه شده! و به اهریمن روی آورده. و می زنه درخت زندگی را قطع می کنه که در واقع اورمزد به وسیله اون (درخت زندگی) اهریمن را زندانی کرده بود. و بابای الیکا باعث آزادی اهریمن شد.
بعد از این داستان پرنس و الیکا راه میافتن تا این سرزمین را به وسیله قدرت الیکا از اهریمن پاک کنن. بعد از اینکه کل سرزمین را از اهریمن پاک می کنن، بر می گردن به معبد تا جلوی اهریمن را بگیرن که این کار به قیمت جون الیکا تموم میشه (این جاهاش را دقیق یادم نیست، فک کنم با بابای الیکا هم می جنگن دوباره). پرنس که حالا عاشق الیکا شده می زنه دوباره درخت زندگی را قطع می کنه تا الیکا زنده بشه!! و باز هم اهریمن آزاد میشه. :|
می دونم اصلا خوب ننوشتم ولی نهایت سعیم رو کردم تا بتونم مطلب را برسونم.

+
یه dlc هم برا پایان دادن که از دست اهریمن دارن فرار میکنن و اگه درست یادم باشه الیکا راهش رو از پرنس جدا میکنه.(دقیق یادم نیست)
 
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیشکی نبود!:دی
یه بابایی بود که دنبال خرش به اسم فرح تو بیابون می گشت. تو همین بیابون به صورت اتفاقی با یه خانم خوش سیما، به نام الیکا آشنا میشه که این خانم از دست یه سری آدم (سربازای بابای دختر ) فرار می کرد. این آقا هم یه کم رگ غیرتش باد می کنه، از این خانم دفاع می کنه. بعدا معلوم میشه بابای همین دختره، پادشاه اون منطقه هست و این خانم هم از نگهبانان معبدی هستش که توی این معبد درخت زندگی هستش. توی یه تعقیب و گریز این آقا پسر و این سرکار خانم به همین معبد می رسن و بابا دختر هم دنبالش میاد.
{از اینجا به بعد به این آقا پسر می گم پرنس!}
داخل معبد پرنس با بابای الیکا درگیر می شن. بابای الیکا هم یه کم مشکل روحی روانی داره! به خاطر مرگ زنش یه کوچولو دیوونه شده! و به اهریمن روی آورده. و می زنه درخت زندگی را قطع می کنه که در واقع اورمزد به وسیله اون (درخت زندگی) اهریمن را زندانی کرده بود. و بابای الیکا باعث آزادی اهریمن شد.
بعد از این داستان پرنس و الیکا راه میافتن تا این سرزمین را به وسیله قدرت الیکا از اهریمن پاک کنن. بعد از اینکه کل سرزمین را از اهریمن پاک می کنن، بر می گردن به معبد تا جلوی اهریمن را بگیرن که این کار به قیمت جون الیکا تموم میشه (این جاهاش را دقیق یادم نیست، فک کنم با بابای الیکا هم می جنگن دوباره). پرنس که حالا عاشق الیکا شده می زنه دوباره درخت زندگی را قطع می کنه تا الیکا زنده بشه!! و باز هم اهریمن آزاد میشه. :|
می دونم اصلا خوب ننوشتم ولی نهایت سعیم رو کردم تا بتونم مطلب را برسونم.

ممنون :bighug: اما منظورم از Epilogue، نام DLC بازی بود که برای PC عرضه نشد :d
 
آخرین ویرایش:
ممنونم دوست عزیز اما منظور بنده از Epilogue، نام DLC بازی بود که متاسفانه برای PC عرضه نشد

:p
بعد از اینکه پست دادم و یه کم کم سرچ کردم، فهمیدم داستان چیه!:دی
منم خودم به خاطر اینکه رو PC عرضه نشد، نتونستم بازیش کنم.:(
حالا می رم ببینم می تونم ویدیو ازش پیدا کنم یا نه:-/
اگه چیزی دستگیرم شد، دوباره بر می گردم و در خدمتتون هستم.
 
میگم برای بازی های سه گانه مادی هست که کیفیت تکسچرا و اینا رو بالا ببره ؟! چون برای خیلی از بازی های کلاسیک می کنن از این کارا مثلا Deus Ex 1 .
 
از ریبوت 2008 هم لذت بردم.پرینس جدید با اینکه ابهت پرینس سه گانه رو نداشت، اما شخصیت دوست داشتنی بود.متاسفانه بازی خیلی زود تکراری میشد و داستانش غنای سه گانه رو نداشت.گرچه از حال و هوای ایرانی تر و سیستم مبارزه اش خوشم اومد
نمره: 8/10

Forgotten Sands جزو Top 5 غیر قابل تحمل ترین بازی هایی بوده که دیدم.داستان خام، سیستم مبارزه ی باستانی و وحشتناک، شخصیت های ضعیف، فارسی صحبت کردن Villain و ...
شاید تنها نکته ی مثبتش اضافه شدن عنصر آب به پلتفرمینگ بود.
نمره: 3/10

بله نسخه 2008 خیلی خیلی زود تکراری می‌شد. من به فاصله دو سال دوبار نصب و بازی کردم! هر دوبار با شروع بازی انرژی می‌گرفتم و می‌گفتم متنوع و جذابه اما هیچ‌وقت نتونستم از وسطاش جلوتر برم! به شدت تکراری می‌شد همه چیز. حتی با این‌که بار دوم تصمیم داشتم حتما تمومش کنم.

در رابطه با Forgotten Sands کاملا موافقم! این بازی یک افتضاح بود. فکر می‌کنم برای خردسالان طراحی شده. تمام عناصر سری رو به باد فنا داد! شخصیت پردازیش فاجعه بود. باس‌هاش انگار واسه ترسوندن کوچولوها طراحی شدن! کاملا با نظرت موافقم اما من همون 3 رو هم به زور می‌دم.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or