فقط محض اطلاع: زنزیبار همون "زنگبار" خودمون هست که اسنیک با گری فاکس توی یه محوطه ی مینکاری شده یه مبارزه ی تن به تن می کنه ( بدون هیچ اسلحه ای ). برای اطلاعات بیشتربه متال های nes مراجعه کنید .
دوست عزیز...
اگه درست گفته باشی...به موضوع جالبی اشاره کردی...من تقریبا موضوع متال گیرهای NES رو میدونم...اما اگه ممکنه خودت بیشتر در مورد این ( زنگبار ) توضیح بده...:confused
( در ضمن...دکتر نوامی هانتر همسر ریچارد ایمز هم بوده...در متال گیر سالید2...ایمز همونی هستش که باید اونو از بین گروگانها شناسایی کرد...اونهم بوسیله نوع ضربان قلبش که با بقیه متفاوته!!!...
بعد از کشته شدن گری فاکس به دست سالید اسنیک((در متال گیر2))....نوامی کینه اسنیک رو به دل میگیره و به دنبال اینه که انتقام برادرش رو از اسنیک گیره...اینطور میشه که قضیه تزریق اون نانو ماشینها به بدن سالید رو انجام میده و...
اما بعدها معلوم میشه که در این قضیه فقط نوامی نقش نداشته...بلکه پاتریوتها هم دخالت داشتن و در حقیقت فرمان اصلی رو اونا صادر کردن...).
کسی میدونه که اصلیترین ویژگی و توانایی متال گیر رکس چی بود؟...و لیکویید چطور میخواست به وسیله رکس...یه جزیره کوچیک توی الاسکا رو به (اوتر هیون ) تبدیل کنه؟
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
خب...
.
..قسمت دوم اين بازي فکر کنم که در سال 1989 و باز هم روي ميکرو به بازار اومد...
.
سال1999(4 سال پس از قسمت اول)
جهان با يک بحران انرژيتيک روبرو شده!
ذخاير نفت جهان...خيلي زودتر از اوني که فکرش ميشد روبه اتمام هستن!
قيمت نفت مثل اسمون خراش بالا رفته!...
...در همين حين...يک دانشمند زيست شناس اهل چک ...دکتر کيو مارو...تونسته که يک ميکرواورگانيسمي به نام OLIX بسازه که ميتونه نفت رو با درصد خلوص بالايي تصفيه کنه!
دنيا شگفت زده ميشه . همه به اون به چشم يک مسيح جديد نگاه ميکنن!...ولي بعد از مدتي دکتر مارو ناپديد ميشه!!!!
.
جهان به تکاپو ميوفته تا دکتر مارو رو پيدا کنن يا اينکه بفهمن که کجاست...!در اين بين...يک نام سر زبونها ميوفته!
سرزمين زانزيبار!
.
زانزيبار يک رژيم نظامي/دموکراتيک هستش که در سال 1997(2 سال پيش) در يکي از مناطق خاورميانه بوجود اومد.
ارتش CIS که در اطراف روسيه مستقر بود...به محض اعلان وجود زانزيبار...به اون حمله ميکنه...اما زانزيبار بوسيله قدرت دفاعي بالا و مزدورهايي که براش بعنوان سرباز خدمت ميکنن و از همه نقاط مختلف دنيا بو اون پيوستن...ارتش روسيه رو شکست ميده...و بيشتر زمينهاي تحت اختيارش رو
رسميت ميبخشه.( اين جنگ به {جنگ مزدوران} معروف ميشه).
.
وضعيت به گروه فاکس هاند ابلاغ ميشه...رئيس اين جديد اين گروه(پس از برملا شدن خيانت بيگ باس/رئيس قبلي) کسي نيست جزء سرهنگ Roy Campbell .
سرهنگ هم با ساليد اسنيک که الان ديگه از فاکس هاند بازنشسته شده...تماس ميگيره و ازش درخواست کمک ميکنه.
.
.
اسنيک مامور ميشه که به زانزيبار بره و دکتر مارو و اليکس رو برگردونه...
.
اسنيک با موفقيت به درون زانزيبار نفوذ ميکنه...و ميفهمه که دکتر پتروويچ دوباره اسير شده و به اينجا اورده شده تا متال گير رو کامل کنه!
.
در هنگامي که اسنيک سعي داره که دکتر پتروويچ و محافظش(ناتاشا...مامور پليس مخفي بين المللي چک) رو فراري بده...با گري فاکس مواجه ميشه!
اونهم سوار بر يک دستگاه متال گير!
گري فاکس:اسنيک!...ما هر دوتامون ادمهاي خوبي هستيم...بنفعته که همين الان اينجا رو ترک کني...!
اسنيک:فاکس!...من تسليم نميشم...!
.
.
اسنک با کمک Horry (يک مامور زن CIA ) و بقيه...محل نگهداري دکتر مارو رو پيدا ميکنه...
و به مسئله ناراحت کننده اي پي ميبره!...مارو به اون ميگه که دکتر پتروويچ با خواست خودش به اينجا اومده تا متال گير رو کامل کنه...!
.
با برملا شدن قضيه...پتروويچ به اسنيک حمله ميکنه اما اسنيک به راحتي کلکش رو ميکنه...
.
بعد از يکسري از وقايع و درگيريهاي مختلف با مزدوران...دوباره سر و کله گري فاکس پيدا ميشه...
اما اينبار اون و اسنيک در يک ميدان مين و با دست خالي به مبارزه ميپردازند...
با شکست خوردن گري فاکس...
همونطور که Nemesis گفت:
بيگ باس که شاهد قضايا بود و از طرفي...اون تمام عمرش رو توي جنگ سپري کرده بود...ناگهان به اسنيک حمله ميکنه و مبارزه نهايي بين اون دو شکل ميگيره...
.
بيگ باس:کسي که براي قرار گرفتن در ميدان نبرد تعليم ديده...هيچ وقت نميتونه ميدان نبرد رو ترک کنه...اسنيک...من کسي هستم که به تو دليلي براي زندگي کردن دادم...و اون جنگه!!!
.
اسنيک:فقط يک مبارزه وجود داره که من بايد انجامش بدم...براي اينکه خودم رو از تو ازاد کنم..بيگ باس!...براي اينکه بتونم به کابوسهام پايان بدم...بيگ باس...من تو رو ميکشم!!!
.
...و پس از يکسري از مبارزات...اسنيک بيگ باس رو شکست ميده ...و با هليکوتري که براي نجاتش فرستاده بودن از زانزيبار فرار ميکنه...
.
...اما اسنيک خوشحال نبود...اخرين جملات بيگ باس مثل زنگ توي گوشش صدا ميکردن..((هر کس که برنده باشه...هيچ اهميتي نداره...و مبارزه ما در اينجا به پايان نميرسه...بازنده از ميدان نبرد راحت ميشه...اما برنده بايد اونجا باقي بمونه...و کسي که توي ميدان نبرد باقي بمونه...تمام عمرش رو بايد بعنوان يک جنگجو سپري کنه!...تا لحظه اي که مرگش فرا برسه!)).
.
البته خداييش بيگ باس اشتباه پيش بيني نکرد!
وقايع متال گير ساليد1 و2 پيش بيني اونرو به اثبات رسوندن!!نه!!؟؟
.
خب...دوستان...حمل بر جسارت نباشه...براي اونهايي ميگم که نميدونن...
بايد توجه داشته باشيد که شخصيت بيگ باس که توي اين دو قسمت ازش نام برديم...و در اخر هم ساليد اسنيک اونو کشت...کسي نيست جزء قهرمان داستان متال گير ساليد3...همون کسي که اسمش جک يا جان يا...هست.
در متال گير ساليد1 هم زماني که از منوي اصلي به قسمت بريفينگ وارد بشيد...عکس کوچيک بيگ باس که يک چشم بند به چشم راست داره کاملا مشخصه...
همچنين در قسمت بريفينگ...زماني که سرهنگ و نوامي دارن براي اسنيک صحبت ميکنن...اسنيک قضيه کشتن پدرش با دستهاي خودش رو به نوامي ميگه...
همچنين اون نينجايي که در ازمايشگاه اوتاکان ميبينيم...همون گري فاکس هستش...در واقع بايد گفت که پس از فرار اسنيک از زانزيبار...پاتريوتها گري فاکس رو بيرون اوردن و روي اون شروع کردند به يکسري از ازمايشات تا اونو دوباره زنده کنند...و بعد هم گري فاکس که حالا تبديل شده بود به يک نينجاي نيمه ديوونه...با کمک نوامي فرار ميکنه و ناپديد ميشه...
.
.
خب...حالا ميرسيم به قسمت متال گير ساليد1.
اما فعلا بايد يه نگاهي به Metal gear fans بندازم ببينم دنيا دست کيه!!؟؟
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
خب...؟؟؟
( زانزیبار ) و ( زنگبار ) چه رابطه ای دارن؟