keyvan_zh
کاربر سایت
para medic رو قبل اینکه با همین مرتیکه بجنگی پیداش می کنی !!یا من اشتباه می کنم!!!این که زیاد سخت نبود کشتنش حالا بزار بری جلوتر می بینی سختاش چیه چنان سخت که اشکت در میادخوب!
دوسه روز پیش کلک این مرتیکه پایتان رو زدم ناکارش کردم!(ختم جمله بندی!!!!) ولی نامرد خیلی سخت بود.سه تا از بهترین یارهام رو از دست دادم....میتونستم لود کنم دوباره برم (قلقش دستم اومده بود!) ولی دیگه حسش نبود!
راستی.من در مورد این نیروی پایتان یکم سوتی دادم!
اون در واقع دمای بدنش به شدت بالا میرفت به طوریکه اگه ولش میکرد فقط 12 ساعت دوام میاورد. پس اومدن براش یه لباس درست کردن که توی نیتروژن مایع جریان داره و علاوه بر اون،این قدتهاش هم بهش میده که دست آخر به دردش نخورد!
جالبه!فقط شکستش دادم جای اینکه عین بچه آدم بمیره منفجر شد!!!!!!
خلاصه!
پس با دخالت پایتان ما نتونستیم از رفتن کلاهک های هسته ای به مخزن یا همون سیلوهای مخصوص متالگیر جلوگیری کنیم.
راه بعدی چیه؟از بین بردن خود کلاهک ها!
کلاهک ها از طریق هوا رفتن به منطقه که تیم جاسوس محل فرودگاه رو بدست آورد و اونجا با حرف کشی از مسوولین! محل سیلوها مشخص شد.
اونجا موقعی که میخوایم وارد بخش زیرزمینی سیلو بشیم اسنیک محاصره میشه و البته توسط یک نفر! کی؟ سرباز کامل!
دسپخت اون دختر توی آزمایشگاه.سرباز کامل که میتونه هرکاری بکنه و شکست ناپذیره البته راستشو بگم که کشتن این بابا خیلی آسون تر از پایتان بود.دوتا شلیک به بدن و یک هدشات با SVD و یک گلوله با اسلحه معمولی (قابل ذکره که طرف اگه منو فوت میکرد اون دنیا بودم!)
اما باید دونست که از این سربازها احتمالا بازهم هست.اینیکی اسمش نال Null بود.توصیفش راحته.این سربازهای کامل دقیقا پدربزرگ سابیورگ نینجاهای حال حاضر! هستن.علاوه بر تجهیز به اون شمشیر کذایی(ضد گلوله!!!!) نسبت به سایبورگهای آینده پیشرفت کرده!!!! و به اسلحه هم تجهیز شده.
در هر صورت.ما اونو شکست میدیم و اون ناباورانه میگه: تو زنده موندی(اسنیک:هان؟! چی میگی؟)....تا حالا نشده کسی روبروی من قرار بگیره و زنده بمونه....
سرباز دوباره حمله میکنه و اسنیک به راحتی دفاع میکنه اسنیک با خودش میگه: حرکات اون برام آشناست....منو یاد...
موزامبیک!
آخرین کلمه ای که از مدهن اسنیک در میاد.افراد دشمن اونو محاصره میکنن و اسنیک دستگیر میشه (برای هزااااااارمین با در طول تاریخ متال گیر این مرتیکه باید دستگیر بشه بره زندان دوباره در بره! هی میگم متالگیر تکراری بازی در میاره(فرمول موفق دوباره تکراریشه) هی بگین نه.اینیکی که دیگه برای تست کردن اسنیک نسبت به جدش نبود که!!!)
این کلمه موزامبیک یکم روی سبازکاملمون تاثیر میذاره به طوریکه برای چندلحظه از فرمان مافوقش داشت سربازمیزد و اسنیک رو میکشت(الهی میکشت و پارادوکس درست میکرد!) که البته همه چیز به خوبی گذشت...
حالا کمپبل و بربچس تا چند روز بعد که ارتباطشون با اسنیک قطع میشه یادشون میفته که برن دنبالش که دیگه من جلوتو نرفتم!
راستی یه چیز جالب!یک عضو غیر منتظره هم به گروه اضافه میشه! کی؟...پارامدیک!! Paramedic! اسنیک از پارامدیک درخواست چتربازهای امدادگر میکنه برای خط اول جنگ اما همگیشون به ویتنام اعزام شدن.پس پارامدیک تصمیم میگیره خودش بیاد وسط و ما هنوز منتظریم بیاد وسط!
همین!
احتمالا درآینده خیلی از بروبچش قدیم اضافه بشن! درکل با این سیاهپوسته Sigint هم ارتباط رادیویی داریم تا ببینیم چیکار میکنه!
باتشکر...
اسنیک خودش در نمی ره سربازاش میان نجاتش بدن!!
آخرین ویرایش: