خیلی وقت بود تو این تاپیک پست نداده بودم.(یاد صاحب تاپیک مرحوم آرتاس(ره) به خیر.)
بچهها دیشب داشتم یکی از بهترین و مزخرفترین(!) بازیهای زندگی رو انجام میدادم، نمیدونم شما این بازی رو انجام دادید یا نه ولی من کلی خاطره ازش دارم:
آی جوونی ... شماها یادتون نمیاد!:d
آقا این 3D Realms قبلنا چی میساخت، الآن چی میسازه!:d
چرا از بهترینها؟
تقریباً با این بازی مخوف یک گیمر حرفهای شدم! باورتون میشه این بازی رو وقتی 6 سالم بود از داداشم بهتر میرفتم؟!
خاطره: دادشم هیچ وقت نمیگذاشت این بازی رو ببینم چه برسه به اینکه بازی کنم! میگفت: بازی برای گروه سنی تو نیست، میبینی، از اینی که هستی وحشیتر میشی!:d داداشم همیشه موقع بازی کردن در اتاق رو قفل میکرد تا من نبینم! منم که قُد بودم همیشه از سوراخ قفل بازی کردنش رو میدیدم(بیکار بودم دیگه!). وقتی که خونه نبود، یواشکی کامپیوتر رو روشن میکردم و بازی میکردم، یه فایل سیو برای خودم درست کرده بودم همیشه با اون بازی میکردم:d، خلاصه شده بود کار هر روز ما، لت و پار کردن هیولا و جن و خفاش و زامبی و ومپایر و ... . دروغ نگم یکم بازیش روم تأثیر گذاشته بود، نشون به اون نشون که یک بار عروسک دختر داییم رو با سوزن ترکوندم.
یه روز با شادمانی تمام رفتم سراغ بازی، داشتم چشم دشمنا رو در میاوردم که چشمتون روز بد نبینه، داداشم عین جن پشت سرم ظاهر شد، از شدت هیجان نعرهای سر دادم که چهارستون خون لرزید! در همون حال موس رو کشیدم و کندم، پرت کردم تو صورت دادشم، یعنی روزی داشتم اون روز!(جریمم این شد که به مدت سه ماه سفره غذا رو پاک کنم.)
چرا از مزخرف ترینها؟
به قدری بازی بی محتوا بود که خندت میگرفت! داستان راجع به یه بنده خدایی(؟) بود که بعد از مرگ خودش و همسرش به وسیله نیروهای عجایب و غرایب، از قبر پا میشه و مشغول انتقام میشه، این جمله اول بازی با لحن خوفناک هیچ وقت یادم نمیره:
I LIVE AGAIN
FUN بود برام ولی بعضی قسمتاش واقعاً وحشتناک بود و کابوسش رو میدیدم. بعد از این بازی بود که به سبک وحشت علاقه مند شدم.
سلام به دوستان گلم أموزشیم دیروز تموم شد 25 م باید برم خرم آباد برای اینکه دوره گروهبانی ببینم کسی از آرتاس خبر داره?یگانش کجا افتاده?ببخشید این سوال هارو اینجا میپرسم آخه چند روز بعد از اینکه آرتاس رفت سربازی منم رفتم سربازی.
توی خدمت حدود 6 تا گیمر پیدا کردم که با هم درباره بازی صحبت میکردیم خلاصه تا اونجایی که تونستم اطلاعاتم رو بروز نگه داشتم.
سلام به دوستان گلم أموزشیم دیروز تموم شد 25 م باید برم خرم آباد برای اینکه دوره گروهبانی ببینم کسی از آرتاس خبر داره?یگانش کجا افتاده?ببخشید این سوال هارو اینجا میپرسم آخه چند روز بعد از اینکه آرتاس رفت سربازی منم رفتم سربازی.
توی خدمت حدود 6 تا گیمر پیدا کردم که با هم درباره بازی صحبت میکردیم خلاصه تا اونجایی که تونستم اطلاعاتم رو بروز نگه داشتم.
سلام به دوستان گلم أموزشیم دیروز تموم شد 25 م باید برم خرم آباد برای اینکه دوره گروهبانی ببینم کسی از آرتاس خبر داره?یگانش کجا افتاده?ببخشید این سوال هارو اینجا میپرسم آخه چند روز بعد از اینکه آرتاس رفت سربازی منم رفتم سربازی.
توی خدمت حدود 6 تا گیمر پیدا کردم که با هم درباره بازی صحبت میکردیم خلاصه تا اونجایی که تونستم اطلاعاتم رو بروز نگه داشتم.
به آقا فرشید... چطوری مرد؟
تبریک میگم... شاخ غول رو شکستی...
دیگه افتادی تو سرپایینی...
فقط مونده Boss مرحله آخرتون... جناب سرهنگ...
از Arth@s هم خبری نیست... رفته تو کما انگار...
به آقا فرشید... چطوری مرد؟
تبریک میگم... شاخ غول رو شکستی...
دیگه افتادی تو سرپایینی...
فقط مونده Boss مرحله آخرتون... جناب سرهنگ...
از Arth@s هم خبری نیست... رفته تو کما انگار...
فکر کنم Arth@s به راهنمایی که من قبل خدمت بهش گفتم عمل نکرده
یک تنه زده به دل دش_من که رنک بگیره ، هد شات شده :d
شایدم میخواسته بره زیر باس ، اشتباهی رفته زیر تانک.:d
عه... دانیال تو بودی اون جمله های معرکه رو نوشته بودی...؟
همونی که اونجا دیگه call of نیست و از این حرفا...
بابا دمت گرم... آخه آواتارت رو این مصیبت گذاشتی نشناختمت...
------------------
بچه ها تاپیک داره منحرف میشه ها....
خاطره هاتون ته کشید....؟
عه... دانیال تو بودی اون جمله های معرکه رو نوشته بودی...؟
همونی که اونجا دیگه call of نیست و از این حرفا...
بابا دمت گرم... آخه آواتارت رو این مصیبت گذاشتی نشناختمت...
------------------
بچه ها تاپیک داره منحرف میشه ها....
خاطره هاتون ته کشید....؟
البته معرکه که نبود ولی ... آره من نوشتم
بخاطر دفاع از این مصیبت تو یکی از تاپیک ها یک هفته رفتم مرخصی اجباری:d
برا همین از وقتی برگشتم با اجازه از جناب Altair و بقیه بر و بچه های آساسین، این عکس رو گذاشتم.
چشم. یک خاطره از عوض کردن محل بازی و تجربه بازی در محیط جدید میگم.(البته نمیدونم تا حالا در موردش گفتم یا نه، اگر تکراریه شرمنده)
منم مثل اکثر آدم ها وقتی به یک محیط عادت میکنم (مخصوصا کلوب ، گیم نت یا ....) اصلا دوست ندارم عوضش کنم و به محیط جدیدی برم
اما یادمه اون دوران نوجوانی که کلوب میرفتم ، چند بار به دلایل مختلف مجبور شدم نقل مکان کنم.
یادمه توی یکی از این نقل مکان ها و وقتی به یک کلوب جدید رفته بودم و با بچه های جدیدی بازی میکردیم (که زیاد بهشون آشنایی نداشتم) یک روز رفتم کلوب که فوتبال بزنم. (یادم نیست چه نسخه ای بود فقط یادمه کنسول PS1 بود).
رفتم و دیدم چند تا از بچه ها دارن با هم شرطی بازی میکنن. به منم گفتن بشین بازی کنیم.منم گفتم یکی دو دست همینطوری بزنیم که گرم شم بعد.
(میخواستم ببینم سطح بازیشون در چه حده و وقتی میخوام شرط ببندم تا چه حد میتونم رو بازیم حساب کنم)
خلاصه نشستم با یکیشون بازی کردم و به راحتی ازش بردم. چند تا گل زدم و گلم نخوردم. شرط بالا بستم و شروع کردیم بازی اصلی .....که دیدم لوله تشریف دارم. خط وسط زمین برام شده بود مثل خط دروازه حریف. نزدیکشم نمیتونستم بشم. دلم میخواست تماشاگر ها بریزن وسط زمین و بازی نیمه تموم بمونه. اما از شانس من تماشاگر های فهیم تا لحظه آخر تیم های خودشون رو تشویق کردند، تا من هم بازی رو ببازم هم شرط رو.
وقتی داشتم شرط رو حساب میکردم (که اگه درست یادم باشه پول کل بازی های دوستام بود) تازه فهمیدم که طرف بازی اول رو ضعیف بازی کرده که منو خ... کنه
نا گفته نماند که خودم این بلا رو بعدا سر چندین نفر آوردم و خاطره های مختلفی براشون رقم زدم :d اما اونروز . . .
پ.ن : {وقتی داشتم تایپ میکردم همش احساس میکردم این خاطره رو قبلا گفتم ، نمیدونم مال کهولت سنه یا واقعا قبلا گفته بودم
چند صفحه ای هم برگشتم عقب و پست هامو چک کردم ، اما چیزی پیدا نکردم
به هر حال اگر تکراریه به بزرگی خودتون ببخشید}
پ.ن : {وقتی داشتم تایپ میکردم همش احساس میکردم این خاطره رو قبلا گفتم ، نمیدونم مال کهولت سنه یا واقعا قبلا گفته بودم
چند صفحه ای هم برگشتم عقب و پست هامو چک کردم ، اما چیزی پیدا نکردم
به هر حال اگر تکراریه به بزرگی خودتون ببخشید}
نه دانیال نگفته بودی...
آقا پوکیدم از خنده... حالا چقدر پیاده شدی...؟
تصورش رو که می کنم قیافت ممکنه چه جوری شده باشه، خندم میگیره. البته جسارتاً...
من جای تو بودم در می رفتم...
نه دانیال نگفته بودی...
آقا پوکیدم از خنده... حالا چقدر پیاده شدی...؟
تصورش رو که می کنم قیافت ممکنه چه جوری شده باشه، خندم میگیره. البته جسارتاً...
من جای تو بودم در می رفتم...
:d
یادم نمیاد دقیقا چقدر بود، ولی زیاد بود
چون همزمان با ما بقیه بچه ها هم نشستن پای دستگاه (PS1) که حساب همشون با بازنده ما بود.
زیاد قیافم عوض نشد . چون معمولا اینطور موقع ها خود داری میکنم و طبیعی جلوه میدم که انگار اصلا برام مهم نیست.
اما درونم ...... )xدلم میخواست همشونو خفه کنم.
متاسفانه من هیچوقت دوی خوبی نداشتم و ندارم. مطمئن باش از مغازه نرفته بیرون ، میگرفتنم.
من اون Comix رو رو Xbox360 هم دارم.علاوه بر اون Sonic ها , Street OF Rage رو هم رو Xbox360 دارم.رو PC هم هرچي بازي Sega MegaDrive هست رو دارم.عاشق اين كنسول بودم.لذتي كه با يك بازي اون كنسول داشتم رو به كل بازيهاي XBOX360 نميدم.الان هم هرازگاهي ميزنم به رگ حال ميكنم.
آقا ما هم بگیم از اندر حکایت The Run خریدنمون هرچند ربطی به قدیم نداره ولی خوب عجیبهرفته بودم مشهد که بازی بخرم (آخه این شهره گور به گور شده ما بازی هاش قیمت خونه باباشون هست) گفتم رایتی میگیریم نیازی هم نیست صبر کنیم رایت شه آماده هست کاری نداریم آقا رفتیم سعدی با سه چهار تا از دوستان قرار بود واسه یکی ام پی تری پلایر هم بخریم هیچی رفتم تو مغازه که یارو گفت برو از عابر بانک پول رو بگیر کارت خوان نداریم (بی کلاس) ما هم رفتیم و آقا چشمتون روزه بد نبینه یک هو بارون شدید شد و ما رو میگی پناه بردیم به زیر عابر بانک و توی بانک هیچی دیگه خلاصه دل رو زدیم به دریا و رفتیم تو مغازه The Run رو خریدیم یه پلاستیک گرفتیم روی سرمون کشیدیم و زدیم بیرون ام پی تری رو بخریم که یارو با سر رفت تو شیشه مغازه و نیم ساعت شیشه ساز بیار و ... یکی نبود بگه عمو بیا ام پی تری رو بده ملت کار دارن که بعد از نیم ساعت بلاخره مردک اومد و داد به ما ام پی تری رو ما هم زدیم بیرون یکی از دوستان رفت دانشگاه و ما سه نفری رفتیم سمت خونه حالا حساب کنید 20 دقیقه پیاده روی تا رسیدن به اتوبوس و ازدحام جمعیت دیگه چی شد وای ویلا بود!!!خلاصه به سختی رسیدیم در خونه این رفیقمون گفت بیا بریم واسه مادربزرگم دارو بیاریم حالا حساب کنید 20 دقیقه دیگه هم اضافه شد ای شانس... رو ... بارون هم شدید!!!اطاعت امر کردیم و رفتیم و بعد گفت بیا تا بریم خونه بازی ها رو ایمیج بگیریم حالا این The Run لعنتی 5 تا دی وی دی نیم ساعت بازی!!!هیچی دیگه تموم شد و زدیم بیرون دیدیم ای شانس پول هیچی نداریم باز دوباره 45 دقیقه پیاده روی اون هم توی 100 متری (مشهدی ها میدونند) بارون شدید بود همه جا گل بود از وسط که نمیشد رفت مجبور بودیم از تو گلا بریم از این طرف ماشین ها با شدت آب رو میپاشیدند روی ما (مردک ... خوب از اون ور بیا دیگه) هیچی به هزار بدبختی رسیدیم و شدیم موشه آبکشیده و ساعت چهار رفتیم به سمت شهر گور به گور شده خودمون و بعد از نصب بازی که ساعت 9 شروع شد و دی وی دی 1 ... 2 ... 3 ... 4 ... 5 ... اجرا دیلینگ : ورژن بی پدر گرافیک رو آپدیت کن آقا فحشی بود که به این رایتر بازی دادیم و زدیم رو دانلود حالا سرعت از 10 بالاتر نیست 146 مگ فایل ساعت 1:30 تموم شد و اجرا کردیم ای ... تیک میزنه... لامصبهیچی اون دوستمون هم که گفتیم رفته بود دانشگاه بنده خدا بهش 10 بازی داده بودم گذاشته بود تو کیفش از شوق و شادی اتوبوس رو اشتباه سوار شده بوده و مسیر رو رفته جای دیگه ای توی باروناین بود اندر حکایت The Run خریدنه ما که این رو هم اضافه کنم دو روز بعد دادم به همکلاسیم تو دانشگاه دیگه نیووردش داماد شد رفت!!!منتظر داستان های جدید فردا باشید.
من اون Comix رو رو Xbox360 هم دارم.علاوه بر اون Sonic ها , Street OF Rage رو هم رو Xbox360 دارم.رو PC هم هرچي بازي Sega MegaDrive هست رو دارم.عاشق اين كنسول بودم.لذتي كه با يك بازي اون كنسول داشتم رو به كل بازيهاي XBOX360 نميدم.الان هم هرازگاهي ميزنم به رگ حال ميكنم.