انجمن پیرهای دنیای گیم (افراد 30 سال به بالا)

بیشترین دورانی که از گیم لذت بردید


  • مجموع رای دهنده‌ها
    1,286
بازهم خوش آمد بهت میگم :دی
خوشحالم که از تاپیک خوشت اوومد، اگه خاطره جالبی چیزی داشتی خوشحال میشیم که با ما هم شر کنید...
درضمن در صورت داشتن وقت؛ خوندن بیوگرافی بچه ها و خاطراتشون، خالی از لطف نیست. حتماً بهت پیشنهاد میکنم
خاطره... تمام لحظاتی که بازی کردم، از 5 - 6 سالگیم تا الان همش خاطرست:x. ولی یه خاطره تُپُل از Dino Crisis2 دارم. یادمه اون موقع تو یه خدمات کامپیوتری کار می کردم... یه جای بازی هم گیر کرده بودم. همون اولش که باید Flame Thrower می خریدی و گیاهان سمیو می سوزوندی تا راهت باز شه:">. هر کی میومد تو مغازه آویزونش می شدم که "اینو بازی کردی؟ اینجاشو چه جوری باید رد کرد؟ اینجا چه کار کنم؟" آخرشم صاحب کارم از دستم شاکی شد و گفت دیگه نمی خواد بیای=((. منم از عصبانیتم رفتم خونه نشستم هر چی پول داشتم دادم تفنگو مهمات خریدم. مشکلمم خود به خود حل شد:p. به خاطر این بازی کارمو از دست دادم ولی خب... چه می شه کرد.... Loyalty to the End.
 
من یادمه کلاس اول بودم که بابام برام میکرو خرید هر روز کارم شده بود بازی با این میکرو انقدر باهاش بازی کردم تا سوخت چند وقت بعد دوباره بابام برام یه میکرو دیگه خرید اونم سوزوندم خلاصه بگم حدود 4 تا میکرو برام خرید که همشون خراب شدن یه روز رفتم خونه داییم دیدم اونا یه دستگاه جدید خریدن حالا اسمش چی بود ؟ سگا من چند سالم بود؟8سال سریع رفتم نشستم پای بازی اگه درست بگم اولین بازی که روی سگا انجام دادم کشتی کج بود بابامو مامانم هم پشت سرم نشسته بودن داشتن بازی کردن منو نگاه میکردن اونم اینطوری :)) به خاطر اینکه من وقتی جهت سمت راست رو میگرفتم خودم هم به سمت داست کج میکردم برای اینکه حرکت بازیکن خیلی کند بود خلاصه شب شدو وقت رفتن بخونه اون موقع ها وقتی میخواستم خونه کسی بمونم میرفتم توی کوچه قایم میشدم که یعنی شما برید من نمیام ولی هر جور بود رفتیم خونه توی راه به بابام گفتم یکی از این سگا ها برام میخری با خنده بهم میگفت من سگ نمیخرم آخرش با هزار خواهش و تمنا گفت وقتی رفتی کلاس 4رم معدلت هم 20 شد شاید یکی برات بخرم داییم که دید انقدر از بابام خواهش میکنم که برام سگا بخره بهم گفت اگه معدل ثلث سومت 20 بشه سگا رو 1 هفته میدم دست تو تا باهاش بازی کنی،معدلم 20 شد بعد یه روز داییم با اون موتور گازی قدیمیا اومد خونمونو سگا رو برا آورد دیگه کار من از صبح تا شب شده بود بازی کردن با سگا از شورش در شهرو سونیک گرفته تا رامبو و آفتاب سرخ یه داییه دیگه هم داشتم که کارش اداری بود یادمه اون موقع ها اداره ها میکرو کرایه میدادن به کارمنداشون(جدی میگم)منم چون بازی های جدید از ادارش میاورد میرفتم خونشون و با پسر داییم بازی میکردم چند وقت گذشت و بابام منو توی کلاس زبان انگلیسی ثبت نام کرد دیگه کارم شده بود عوض کردن بازی میکرو با بچه های کلاس آخرای ترم دومم شد(دقیق یادم نیست) هر روز به یکی از بچه ها میگفتم بازیت رو آوردم ، بازیم رو بده تا مال تو رو بهت بدم هی یادش میرفت منم یه بلایی سرش آوردم که تا عمر داره یادش نره روز آخر اون بازی من رو آورد ولی من بازیش رو نبردم چون بازیاش خیلی قشنگ بود ولی مال من همش تکراری بود خلاصه بازیش رو بالا کشیدم و خیلی خوشحال اومدم خونه.
2یه روز دیگه تا از پسر داییام اومدن خونمون مامانم به هر کدوممون 25 تومن داد که بریم کلوپ سگا بازی کنیم اگه درست بگم اونموقع سگا ساعتی 100 تومن بود پولامون رو گذاشتیم رو هم رفتیم سگا بازی کردی اگه بدونید اون موقع چقدر حال داد
چند سال بعد هم کهps1 اومد کار ما هم شده بود پلاس شدن توی کلوپ و چون نزدیک خونمون بود بابام بهم گیر نمیداد.
یه چیز جالب هم بهتون بگم من توی سن 19 سالگی تونستم آتاری بازی کنم جریانش هم اینطور بود که یه روز الکتریکی بقل مغازمون اومد بهم گفت بیا ببین این آتاری رو میتونی درستش کنی یا نه (آخه رشتم الکترونیکه ولی تا دیپلم بیشتر نخوندم) من هم ازش گرفتمش و آوردمش خونه توی حدود 2 ساعت هم 2 تا دسته هاش رو درست کردم هم خود آتاری رو بعد بردمش که بهش تحویل بدم ازش پرسیدم طرف اینو نمیفروشه گفت چرا میفروشه تو چقدر میخوای بهش گفتم 5 تومن، پولو دادمو آتاری با 3 تا نوارو 2 تا دسته ازش تحویل گرفتم الان بعضی وقت ها میرم باهاش بازی میکنم چند تا از بازیاش مال شرکت activision ه وقتی اینو دیدم با خودم گفتم اااااااااااا این شرکت اون زمان برای آتاری بازی میساختهههههههه!!!!!!
در کل تا دلتون بخواد از انواع کنسول ها استفاده کردم ولی هنوز دستم به ps3 و دریم کست نخرده نخندید =)) مگه نگفتم نخندید؟

وقتی میرم پیش دوستام میگن اووووووو باز این اومد از بازی حرف بزنه
توی خانواده من شدم game spot :d پسر داییام بهم زنگ میزنن که بازی جدید چی اومده و امتیازش چند شده
مادرم هم بهم میگه انقدر بازی نکن آخر توی اون دنیا با این چیزا مهشور میشیا:d

یه کار جالب میخوام بکنم وقتی رفتم سربازی انقدر برای فرمانده ها از بازیو کامپیوتر و کنسول های مختلف حرف بزنم که برای اینکه از دستم راحت بشن خودشون بهم مرخصی بدن :d به شما هم توصیه میکنم همین کار رو بکنید در ضمن اگه بشه یه انجمن گیمر های سرباز هم باید اونجا درست کنم:d
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: alisantori
زش پرسیدم طرف اینو نمیفروشه گفت چرا میفروشه تو چقدر میخوای بهش گفتم 5 تومن، پولو دادمو آتاری با 3 تا نوارو 2 تا دسته ازش تحویل گرفتم الان بعضی وقت ها میرم باهاش بازی میکنم
منم میخوام؛ میخوام؛ وای آتاری 5 تومن... میخواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام :(( :(( :(( :((
 
بالاخره بعد از 2-3 شب یه خاطره یادم اومد (مصیبتی شده ها هی زور میزنی چیزی یادت نمیاد:()
یه pc داشتم (یعنی اولین pcم بود) سیستمش اگه الان بود باید میزاشتمش تو موزه، خیلی وضعیتش داغون بود یادمه اون زمان که دبیرستانی بودم مافیا اومده بود و همه دنیا تو کفش بودن دوستم کامپیوتری داشتن و سیستمش خوب بود میرفت بازی میکردد میومد تعریف میکرد به ما و ما هم عین ندیده ها دهنمون آب میوفتاد که این چی میگه گذشت رسید به امتحانات ترم اول و من تازه فهمیدم این معلم ما هیچی بارش نیست تو فیزیک (بماند که من هی باهاش کل کل میکردم یه بار به سوالو طرح کرد و گفت که آره فلان خط با فلان خط با هم موازی هستن من نشستم حل کردم سوالو و با دلیل بهش گفتم که این 2 خط در بینهایت به هم میرسن و گفتم چطور شما میگید موازیند اونم گفت که علم فیزیک بر پایه ی حدسیاته که کلاس منفجر شد گفتم پس استاد اینا که سد میسازن میگن بسم الله و میسازنش؟ یا این شاتل که میره ماه و گردش ماه رو به دور کره زمین با سرعت چرخشش محاسبه میکنن و میگن با این زاویه پرتاب کنیم ولان روز فلان ساعت و فلان دقیقه و فلان ثانیه میرسه به ماه اینا هم حتما آیه الکرسی خوندن دیگه که درست میرسه؟ خلاصه سر این لج کرد و نمره ترم منو 9.75 داد:|) و من تصمیم گرفتم برم یه سری cd آموزشی بخرم که بتونم باهاش یاد بگیرم فیزیک 3 دبیرستان رو، تو این گیرو دار خرید cd ها بودم که باز این دوست ما هی از مافیا تعریف میکرد منم شاکی که سیستمم نمیکشه نگو هی اونم میگفت تا من به اصطلاح خودمون خر شدم که برم سیستم رو ارتقا بدم حالا حساب کن پول از آقای پدر گرفتیم ببریم برای خرید cd درسی وسوسه شدم این پولو بدم به سیستم و کیس زاغارت قئیمیمو برداشتم بردم مغازه دوستمینا گفتم اینو ارتقا بده گفت کل قطعاتت رو 40 تمن بر میدارم 220 تمن هم قطعات جدیدت میشه منو میگی داشتم شاخ در میووردم گفتم باشه این 60 تمن با اون 40 تمن میشه 100 تمن 120 هم قسط بندی کن برات میارمش گفت باید قرارداد بنویسیم ببری بدی مادرت یا پدرت امضا کنه گفتم چی میگی بابا نمیخوایم که آپولو هوا کنیم میخوام سیستم بخرم دارم نصفیشم نقد میدم گفت نه که نه منم گفتم باشه قرارداد رو بنویس ببرم امضا کنه (حالا منو میگی ایزی لایف به خودم بستم چجوری برم به مامان یا آقای پدر بگم) قرارداد رو چاپ کرد داد دست ما گفت برو امضا شدشد بیار سیستم جدیدتو ببر منم اومدم خونه به مامانم گفتم امضا کن گفت نه خلاصه من نزدیک 6-7 ساعت التماسش کردم گفت نه فردا فیزیکتو چیکار میخوای بکنی؟ چی میخوای جواب باباتو بدی؟ منم گفتم اونو یه کاریش میکنم بیخیال فقط اینو ا مضا کن خلاصه راضی شد امضا کنه منم رفتم به اونا دادم کاغذ رو اونا هم گفتن 6 تا 20 تمن باید بدی ماهی 20 تمن تا این 120 تمن تموم نشه این کاغذ دوم پیش ما میمونه بعد سیستمو داد من بیارم ورداشتم اومدم تو راه رفتم مافیا رو خریدم بعد اومدم خونه با میلاد نشستیم بازی کردیم. نشون به اون نشون که اون درس فیزیک رو من 1 سال و نیم بعد پاسش کردم و فکم تو تصادف امتحانات شهریور شکست و آخرش اون کیس رو تو یه دعوا با پدر نزدیک 10 دفعه کوبیدمش زمین و همه چیزش خورد خاکشیر شد. آخرشم یه اعصاب داغون برام موند.

چند سال پیش بود رفتیم با خونواده کیش به من و میلاد جمعا 300 تمن پول دادن و ما میخواستیم اون پولارو خرج نکنیم بیاییم تهران خرج کنیم اون زمان هنوز ps3 نداشتم و تو کیش میدیدم تو مغازه ها بازی میکنن باهاش بد هوسی میشد ولی قیمتش 800 تمن بود و نمیشد طرفش بری بماند که مامانم و پدر نزدیک 2 میلیون پول با خودشون بردن و نزدیک 1 میلیونشو برگردوندن و یه قرون به من و میلاد ندادن و حسرت ps3 رو به ما گزاشتن، ولی روز اول که گذشت من به میلاد گفتم میلاد بیا psp بخریم گفت بیخیال شو من پول نمیدم گفتم بابا شریکی میخریم با هم حالشو میبرم هم فیلم هم آهنگ هم بازی داره چی بهتر از این گفت نه خلاصه من هی به این اصرار کردم آخر راضی شد باهاش رفتیم تو یه پاساژ بود (اسمش پانیذ بود الان یادم اومد) و به طرف گفتیم میخواییم گفت باشه بیعانه بدید و من فردا میارم هتلتون تحویل میدم همین بغله ما هم 200 تمن بهش دادیم و گفتیم شاید خودمون اومدیم ازت گرفتیم یادمه صبح بود که بهش پولو دادیم بعد رفتیم هتل عصر که یکم خنکتر بود هوا زدیم بیرون و من و میلاد رفتیم پیش مغازه طرف دیدیم بستس و خیلی تعجب کردیم و شوکه شدیم نکنه پولمونو بخوره فرداش که روز آخر موندنمون بود دوباره رفتیم دیدیم بستس دیگه داشتیم سکته میکردیم میلاد هم شروع کرده بود به غر غر کردن سر من که آره یارو دزد از آب در اومد و 1000 تا حرف دیگه بعد از ظهر 3 ساعت مونده به پروازمون ما رفتیم تو اون پاساژه که دیدم طرف مغازش بازه بعد بدو بدو رفتیم تو و یکم بهش گیر دادم که چرا اینجوری چرا تلفن جواب نمیدی چرا اونجوری خلاصه ما psp رو 280 تمن با یه رم 4 گیگ و یه قاب کریستالی و 1 سال گارانتی خریدیم اومدیم و برگشتیم خونه خلاصه 2 سال بعدش میلاد کچلم کرد نصف پول psp منو بده من psp نمیخوام منم با بدبختی جورش کردم و دادم بهش (تو همون مشهد دادم پولشو) و هنوزم psp رو دارم هرچند بازی مازی دیگه تعطیل شده باهاش ولی کلی خاطره باهاش دارم، یادمه رفته بودیم طرقبه (مشهد) و من و علی و فواد (پسرخاله کوچیکم) اونجا یه عکس مثلا لوطی انداختیم (حدس بزنید کدوم از اون 3 نفر تو عکس منم کدوم علیه کدوم فواده:d هرکی درست بگه بهش اعتبار میدم:d

من که تصادف کردم (یعنی کلا من و خالم و مامانم و آقای پدر و فواد که خدا رو شکر فواد هیچیش نشد ولی آقای پدر سرش و زانوش ترک برداشت من سرم شیکست و تا مرز ظربه مغزی رفتم فکم شیکست که 3 ماه بسه بود و 1.5 ماه با نی غذا میخوردم دندونم شکست خالمم بنده خدا استخون ترقوه اش شیکست که هنوزم که هنوزه درست جوش نخوره) بعد از 3 سال بیمه دیه منو داد و من با 600 تمنش تصمیم گرفتم یه pc خفن برای خودم ردیف کنم البته مانیتور و کیبرد و موس و اسپیکر داشتم ولی یه کیس میخواستم که خدا باشه تو زمان خودش و بتونم همه بازی ها رو با گرافیک عالی بازی کنم روش خلاصه من و میلاد و فواد و فرزاد رفتیم بازار و اون 600 تمن رو یه سیستم خفن خریدیم اومدیم خونه داشتم سیستم رو جمع میکردم دیدم هر کاری میکنم cpu جا نمیخوره رو مادربرد بعد از 1-2 ساعت جون دادن فهمیدم بله باید cpu مدل LGA میگرفتم که پین نداشته باشه و پین ها روی مادربرد بود که وصل میشد به cpu خلاصه دست از پا درازتر با 20 تمن ضرر تعویض کردم cpu رو و سیستمو بستم و نشستم مافیا رو دوباره روش نصب کردم و عقده ی بازی کردن با ته گرافیکشو خالی کردم و از اون روز حسابی حالی به حولی شدم و تا الان هم تقریبا همه قطعات اون سیستم رو دارم و فقط گرافیک رو عوض کردم یه 2 گیگ انداختم روش خیلی با این سیستم حال میکردم که آقای پدر اومد و از دماغم در آورد و گفت خاک تو سرت ملت میرن با این پول کار مبکنن تو رفتی نفلش کردی؟ (البته خبر نداشت من دادم به یکی که با اون تو بازار شریک شدم با هم کار کنیم) ولی خب نیششو زد و حالمو گرفت هنوزم که هنوزه 6 سالی از اون روز میگذره حالم بد میشه یاد اون حرفش میوفتم، ولی همون قضیه شراکته به گرفتن مغازه بابابزرگم توسط مادرم و خالم شد که منم رفتم توش به کار فروشندگی بازی و کامپیوتر پرداختم تا الان هم یه جورایی در ارطباتم با اون مغازه.
یادم نمیاد ولی وقتی یادم میاد کنتراتی میرم جلو :d:d:d
 
آخرین ویرایش:
حامد دمت Hell
چه کردی پسرک... خاطراتت که 20ــه 20 بود :x و اما درباره عکس؛ خودت که اصلاً تابلویی (با اینکه ندیدمت) :دی
و طبق همین میگم، داداش علی اون عقبیست و فواد هم دستش تو دستایه خودته... (فواد منظورم سمت چپیه است، خودتم که میدونم که میدونی که تابلویی دیگه :دی)
البته سر اینکه خودت و فواد رو باهم اشتباه گرفته باشم یه کم شک دارما ولی فکر کنم اینجوری باشه... :-؟ :دی
 
  • Like
Reactions: {The Phenom}
نینتندو از نظر من کنسول واقعا خاصی بود عناوینی رو روش تجربه کردم که تا الان مثل اونا نیومده واسم مثل the dream master که کاراکتر معروف nemo توی خواب هاش باید پادشاه کابوس های بد رو نابود میکرد یا dr mario که با اون کپسول ها باید اون ویروس های قرمز و زرد و آبی رو نابود میکردین. عجب حس و حال و هوایی داشت. انصافا بازی هایی به زیبایی اون دو بازی رو ندیدم.
 
  • Like
Reactions: alisantori
یادمه سال دوم دبیرستان بودیم
اون موقع من تو مدرسه گاو پیشونی سفید بودم . همه مسخرم می کردن که فلانی بازی می کنه و ... حالا انگار خودشون مثلا" چی کار می کردن
یه رفیق داشتم(دارم) پایه بود !! از این فنای RE هنوزم داره RE بازی می کنه . اون موقع این پسره جلوی من می نشست و انقدر بر می گشت عقب با من راجع به بازی حرف می زد که همه معلما ازمون شکار بودن . یادمه منو این پسره سر chosen با هم کل انداختیم که کی زودتر تموم می کنه و این حرفا ...
بعد اگه یکیمون گیر می کرد عمرا" کمک نمی کردیم به هم . من ساده همین جوری هر روز میومدم به این می گفتم کجای بازیم . این هی می گفت من ندیدم . منم به خیال خودم از این جلوتر بودم دیگه . تا یه روز این دوستم نیومد مدرسه !!!
عصر که رفتم خونه بهش زنگ زدم آخر بازی رو برام تعریف کرد !!!!
هنوزم که هنوزه وقتی راجع به گیم حرف می زنیم اون موقع رو می زنه تو سرم ....
 
یادمه سال دوم دبیرستان بودیم
اون موقع من تو مدرسه گاو پیشونی سفید بودم . همه مسخرم می کردن که فلانی بازی می کنه و ... حالا انگار خودشون مثلا" چی کار می کردن
یه رفیق داشتم(دارم) پایه بود !! از این فنای RE هنوزم داره RE بازی می کنه . اون موقع این پسره جلوی من می نشست و انقدر بر می گشت عقب با من راجع به بازی حرف می زد که همه معلما ازمون شکار بودن . یادمه منو این پسره سر chosen با هم کل انداختیم که کی زودتر تموم می کنه و این حرفا ...
بعد اگه یکیمون گیر می کرد عمرا" کمک نمی کردیم به هم . من ساده همین جوری هر روز میومدم به این می گفتم کجای بازیم . این هی می گفت من ندیدم . منم به خیال خودم از این جلوتر بودم دیگه . تا یه روز این دوستم نیومد مدرسه !!!
عصر که رفتم خونه بهش زنگ زدم آخر بازی رو برام تعریف کرد !!!!
هنوزم که هنوزه وقتی راجع به گیم حرف می زنیم اون موقع رو می زنه تو سرم ....
دنیای نامردیه کلا;). حتی واسه ی صنعت گیم:).
 
بالاخره بعد از 2-3 شب یه خاطره یادم اومد (مصیبتی شده ها هی زور میزنی چیزی یادت نمیاد:()
یه pc داشتم (یعنی اولین pcم بود) سیستمش اگه الان بود باید میزاشتمش تو موزه، خیلی وضعیتش داغون بود یادمه اون زمان که دبیرستانی بودم مافیا اومده بود و همه دنیا تو کفش بودن دوستم کامپیوتری داشتن و سیستمش خوب بود میرفت بازی میکردد میومد تعریف میکرد به ما و ما هم عین ندیده ها دهنمون آب میوفتاد که این چی میگه گذشت رسید به امتحانات ترم اول و من تازه فهمیدم این معلم ما هیچی بارش نیست تو فیزیک (بماند که من هی باهاش کل کل میکردم یه بار به سوالو طرح کرد و گفت که آره فلان خط با فلان خط با هم موازی هستن من نشستم حل کردم سوالو و با دلیل بهش گفتم که این 2 خط در بینهایت به هم میرسن و گفتم چطور شما میگید موازیند اونم گفت که علم فیزیک بر پایه ی حدسیاته که کلاس منفجر شد گفتم پس استاد اینا که سد میسازن میگن بسم الله و میسازنش؟ یا این شاتل که میره ماه و گردش ماه رو به دور کره زمین با سرعت چرخشش محاسبه میکنن و میگن با این زاویه پرتاب کنیم ولان روز فلان ساعت و فلان دقیقه و فلان ثانیه میرسه به ماه اینا هم حتما آیه الکرسی خوندن دیگه که درست میرسه؟ خلاصه سر این لج کرد و نمره ترم منو 9.75 داد:|) و من تصمیم گرفتم برم یه سری cd آموزشی بخرم که بتونم باهاش یاد بگیرم فیزیک 3 دبیرستان رو، تو این گیرو دار خرید cd ها بودم که باز این دوست ما هی از مافیا تعریف میکرد منم شاکی که سیستمم نمیکشه نگو هی اونم میگفت تا من به اصطلاح خودمون خر شدم که برم سیستم رو ارتقا بدم حالا حساب کن پول از آقای پدر گرفتیم ببریم برای خرید cd درسی وسوسه شدم این پولو بدم به سیستم و کیس زاغارت قئیمیمو برداشتم بردم مغازه دوستمینا گفتم اینو ارتقا بده گفت کل قطعاتت رو 40 تمن بر میدارم 220 تمن هم قطعات جدیدت میشه منو میگی داشتم شاخ در میووردم گفتم باشه این 60 تمن با اون 40 تمن میشه 100 تمن 120 هم قسط بندی کن برات میارمش گفت باید قرارداد بنویسیم ببری بدی مادرت یا پدرت امضا کنه گفتم چی میگی بابا نمیخوایم که آپولو هوا کنیم میخوام سیستم بخرم دارم نصفیشم نقد میدم گفت نه که نه منم گفتم باشه قرارداد رو بنویس ببرم امضا کنه (حالا منو میگی ایزی لایف به خودم بستم چجوری برم به مامان یا آقای پدر بگم) قرارداد رو چاپ کرد داد دست ما گفت برو امضا شدشد بیار سیستم جدیدتو ببر منم اومدم خونه به مامانم گفتم امضا کن گفت نه خلاصه من نزدیک 6-7 ساعت التماسش کردم گفت نه فردا فیزیکتو چیکار میخوای بکنی؟ چی میخوای جواب باباتو بدی؟ منم گفتم اونو یه کاریش میکنم بیخیال فقط اینو ا مضا کن خلاصه راضی شد امضا کنه منم رفتم به اونا دادم کاغذ رو اونا هم گفتن 6 تا 20 تمن باید بدی ماهی 20 تمن تا این 120 تمن تموم نشه این کاغذ دوم پیش ما میمونه بعد سیستمو داد من بیارم ورداشتم اومدم تو راه رفتم مافیا رو خریدم بعد اومدم خونه با میلاد نشستیم بازی کردیم. نشون به اون نشون که اون درس فیزیک رو من 1 سال و نیم بعد پاسش کردم و فکم تو تصادف امتحانات شهریور شکست و آخرش اون کیس رو تو یه دعوا با پدر نزدیک 10 دفعه کوبیدمش زمین و همه چیزش خورد خاکشیر شد. آخرشم یه اعصاب داغون برام موند.

چند سال پیش بود رفتیم با خونواده کیش به من و میلاد جمعا 300 تمن پول دادن و ما میخواستیم اون پولارو خرج نکنیم بیاییم تهران خرج کنیم اون زمان هنوز ps3 نداشتم و تو کیش میدیدم تو مغازه ها بازی میکنن باهاش بد هوسی میشد ولی قیمتش 800 تمن بود و نمیشد طرفش بری بماند که مامانم و پدر نزدیک 2 میلیون پول با خودشون بردن و نزدیک 1 میلیونشو برگردوندن و یه قرون به من و میلاد ندادن و حسرت ps3 رو به ما گزاشتن، ولی روز اول که گذشت من به میلاد گفتم میلاد بیا psp بخریم گفت بیخیال شو من پول نمیدم گفتم بابا شریکی میخریم با هم حالشو میبرم هم فیلم هم آهنگ هم بازی داره چی بهتر از این گفت نه خلاصه من هی به این اصرار کردم آخر راضی شد باهاش رفتیم تو یه پاساژ بود (اسمش پانیذ بود الان یادم اومد) و به طرف گفتیم میخواییم گفت باشه بیعانه بدید و من فردا میارم هتلتون تحویل میدم همین بغله ما هم 200 تمن بهش دادیم و گفتیم شاید خودمون اومدیم ازت گرفتیم یادمه صبح بود که بهش پولو دادیم بعد رفتیم هتل عصر که یکم خنکتر بود هوا زدیم بیرون و من و میلاد رفتیم پیش مغازه طرف دیدیم بستس و خیلی تعجب کردیم و شوکه شدیم نکنه پولمونو بخوره فرداش که روز آخر موندنمون بود دوباره رفتیم دیدیم بستس دیگه داشتیم سکته میکردیم میلاد هم شروع کرده بود به غر غر کردن سر من که آره یارو دزد از آب در اومد و 1000 تا حرف دیگه بعد از ظهر 3 ساعت مونده به پروازمون ما رفتیم تو اون پاساژه که دیدم طرف مغازش بازه بعد بدو بدو رفتیم تو و یکم بهش گیر دادم که چرا اینجوری چرا تلفن جواب نمیدی چرا اونجوری خلاصه ما psp رو 280 تمن با یه رم 4 گیگ و یه قاب کریستالی و 1 سال گارانتی خریدیم اومدیم و برگشتیم خونه خلاصه 2 سال بعدش میلاد کچلم کرد نصف پول psp منو بده من psp نمیخوام منم با بدبختی جورش کردم و دادم بهش (تو همون مشهد دادم پولشو) و هنوزم psp رو دارم هرچند بازی مازی دیگه تعطیل شده باهاش ولی کلی خاطره باهاش دارم، یادمه رفته بودیم طرقبه (مشهد) و من و علی و فواد (پسرخاله کوچیکم) اونجا یه عکس مثلا لوطی انداختیم (حدس بزنید کدوم از اون 3 نفر تو عکس منم کدوم علیه کدوم فواده:d هرکی درست بگه بهش اعتبار میدم:d

من که تصادف کردم (یعنی کلا من و خالم و مامانم و آقای پدر و فواد که خدا رو شکر فواد هیچیش نشد ولی آقای پدر سرش و زانوش ترک برداشت من سرم شیکست و تا مرز ظربه مغزی رفتم فکم شیکست که 3 ماه بسه بود و 1.5 ماه با نی غذا میخوردم دندونم شکست خالمم بنده خدا استخون ترقوه اش شیکست که هنوزم که هنوزه درست جوش نخوره) بعد از 3 سال بیمه دیه منو داد و من با 600 تمنش تصمیم گرفتم یه pc خفن برای خودم ردیف کنم البته مانیتور و کیبرد و موس و اسپیکر داشتم ولی یه کیس میخواستم که خدا باشه تو زمان خودش و بتونم همه بازی ها رو با گرافیک عالی بازی کنم روش خلاصه من و میلاد و فواد و فرزاد رفتیم بازار و اون 600 تمن رو یه سیستم خفن خریدیم اومدیم خونه داشتم سیستم رو جمع میکردم دیدم هر کاری میکنم cpu جا نمیخوره رو مادربرد بعد از 1-2 ساعت جون دادن فهمیدم بله باید cpu مدل LGA میگرفتم که پین نداشته باشه و پین ها روی مادربرد بود که وصل میشد به cpu خلاصه دست از پا درازتر با 20 تمن ضرر تعویض کردم cpu رو و سیستمو بستم و نشستم مافیا رو دوباره روش نصب کردم و عقده ی بازی کردن با ته گرافیکشو خالی کردم و از اون روز حسابی حالی به حولی شدم و تا الان هم تقریبا همه قطعات اون سیستم رو دارم و فقط گرافیک رو عوض کردم یه 2 گیگ انداختم روش خیلی با این سیستم حال میکردم که آقای پدر اومد و از دماغم در آورد و گفت خاک تو سرت ملت میرن با این پول کار مبکنن تو رفتی نفلش کردی؟ (البته خبر نداشت من دادم به یکی که با اون تو بازار شریک شدم با هم کار کنیم) ولی خب نیششو زد و حالمو گرفت هنوزم که هنوزه 6 سالی از اون روز میگذره حالم بد میشه یاد اون حرفش میوفتم، ولی همون قضیه شراکته به گرفتن مغازه بابابزرگم توسط مادرم و خالم شد که منم رفتم توش به کار فروشندگی بازی و کامپیوتر پرداختم تا الان هم یه جورایی در ارطباتم با اون مغازه.
یادم نمیاد ولی وقتی یادم میاد کنتراتی میرم جلو :d:d:d
عجب ماجرایی داشتی کل حامد =))
حالا چرا دعوا می کنی می زنی کیس خورد می کنی ؟ چمدونم یه چیز دیگه خورد کن . بشقابی کاسه ای . یه چیزی که نشه باهاش game بازی کرد .
 
یادمه اویل 2 اومده بود روی PS1 ، من و برادرم عشقش شده بودیم ولی از ترس جرات نمیکردیم دسته رو بگیریم تو دستمون :">
قرار گذاشتیم نوبتی بازی کنیم
شبا هم از ترس موجودات توی بازی سیدی رو میزاشتیم تو کمد ، درش رو هم قفل میکردیم :))
 
یادمه اویل 2 اومده بود روی PS1 ، من و برادرم عشقش شده بودیم ولی از ترس جرات نمیکردیم دسته رو بگیریم تو دستمون :">
قرار گذاشتیم نوبتی بازی کنیم
شبا هم از ترس موجودات توی بازی سیدی رو میزاشتیم تو کمد ، درش رو هم قفل میکردیم :))
من هم سر RE2 یه همچین بلای سرم اومد. جداً می ترسیدم. واقعا زامبی ها RE2 نسبت به RE1 یه سر و گردن ترسناک تر بودن... Fatal Frame 3 رو هم همینطور. هنوزم تمومش نکردم.
 
  • Like
Reactions: alisantori
عجب ماجرایی داشتی کل حامد =))
حالا چرا دعوا می کنی می زنی کیس خورد می کنی ؟ چمدونم یه چیز دیگه خورد کن . بشقابی کاسه ای . یه چیزی که نشه باهاش game بازی کرد .
مرسی کل فرهاد :d
بابا زمین زدنمم فرمالیته بود جوری زدم که فقط کیس داغون شد بعدش همه قطعاتشو فروختم یه سیستم جدید گرفتم
 
اسم تاپیک اول "انجمن پیرهای دنیای گیم (افراد 23سال به بالا)" بوده.

بعد تو پست اول "انجمن پیرهای دنیای گیم (افراد 24سال به بالا)" شده!

اگه می گذاشتید "انجمن پیرهای دنیای گیم با ربع قرن تجربه زندگی (افراد 25سال به بالا)" بهتر نبود!!! :-o خوبیش اینه که به آدم حس عتیقه بودن می ده! :"> من خودم از وقتی بابام پنجاه سالگی رو رد کرده بهش می گم تو نیم قرن و خرده ای سالته! :d

راستی با توجه به اینکه سگا بیشترین رای رو توی نظرسنجی گرفته فکر کنم این تاپیک برای ماها جالب باشه: Sonic Generations PC
 
اسم تاپیک اول "انجمن پیرهای دنیای گیم (افراد 23سال به بالا)" بوده.
بعد تو پست اول "انجمن پیرهای دنیای گیم (افراد 24سال به بالا)" شده!
اگه می گذاشتید "انجمن پیرهای دنیای گیم با ربع قرن تجربه زندگی (افراد 25سال به بالا)" بهتر نبود!!! :-o خوبیش اینه که به آدم حس عتیقه بودن می ده! :"> من خودم از وقتی بابام پنجاه سالگی رو رد کرده بهش می گم تو نیم قرن و خرده ای سالته! :d
راستی با توجه به اینکه سگا بیشترین رای رو توی نظرسنجی گرفته فکر کنم این تاپیک برای ماها جالب باشه: Sonic Generations PC
سلام بر دوست نکته بینم! بله همینطوره که شما میفرمایید منتها اول 23 بود که بچه ها گفتن کمه لااقل بکنش 24! و ما هم پست اول رو ویرایش کردیم؛ الان هم شما میگید بکنش 25سال به بالا بعدی هم میاد تا اینکه میشه انجمن پیرهایه دنیایه گیم با یک قرن تجربه زندگی :دی ولی استفاده از لفظ قرن جالب بود! حالا شاید با دوستان صحبت کردیم که بکننش نزیک به ربع قرن تجربه! ;)
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or