در مورد روایت، همیشه گفتم به نظرم بازی های میازاکی شبیه این هستند که یک باستان شناس در یک محیط باستانی بر اساس باقی مونده ها و متریال حفظ شده، سعی میکنه روایت تاریخی رو بازسازی و احیا و کشف کنه، مثلا اون باستان شناس های اروپایی 100 سال پیش در تخت جمشید، یا مصر، کسی براشون روایت رو بازگو نمیکرد، کسی مستقیم تعریف نمیکرد، بلکه این خودشون بودند که با کشف ذره ذره متریال داستانی، و کنار هم قرار دادن پازل های موزاییک، و کشف کردن ارتباط منطقی بینشون، روایت مورد نظر رو شکل دادند، مثلا کسی نیومد شفاهی یا کتبی روایت تاریخی هخامنشی رو تعریف کنه، بلکه سال ها و دهه ها و حفاری ها و کشف ها و کنار هم قرار دادن متریال کشف شده، باعث شد یک روایتی از اون دوره شکل بگیره...
این دقیقا شبیه بازی های فرام سافوره، تو بازی های فرام سافور هم ما معمولا اوت سایدری هستیم که وارد یک محیط باستانی میشیم، و دقیق عین یک باستان شناس، باید بر اساس متریال و محتوای باقی مونده و قابل کشف، و کنار هم قرار دادن منظقی اون روایت، داستان مورد نظر رو کشف کنیم...
خب این انصافا شاهکاره، مسلما هیچ کی از سبک روایی مثلا ناتی داگ یا راک استار بدش نمیاد که عاشقش هم هستیم، اما ناتی داگ سبک خودش رو داره، فرام سبک خودش، بتزدا سبک خودش، ناتی داگ یک روایت به شدت بهینه و پر پیچ و خم (پارت 2 یا حتی کمی ملایم تر پارت 1) رو به شکل مستقیم برات روایت میکنه، خیلی هم خوبه، بتزدا کمی تفاوت پیدا میکنه مثلا چندین روایت الردی در بازی وجود داره و پلیر بر اساس فکشن ها میتونه ان لا به لا روایت خاص خودش رو پیش ببره، فرام سافور هم باز متفاوت میشه و ورایت منسجمی مستقیم وجود نداره، بلکه عین یک باستان شناس، باید از تمام موقعیت های موجود (ایتم دیسکرایپشن تا هینت های ان پی سی ها و محیط) خودت اون روایت رو کشف کنی و بسازی...
موضوع فقط میشه تفاوت سبک... همه ی بازی ها که نباید شبیه هم باشند... حتی همین که خارج از بازی دنبال فهم داستان میریم، شبیه باستان شناسی هست که از دانش خارج از محیط باستانی برای فهم اون محیط، استفاده میکنه، مثلا از روایت های موازی و مقایسه با روایت کشف شده خودش، صحت سنجی انجام میده... حتی رزیدنت ایول هم برای درک لور، همین بود، اصن سرامد این قضیه بود... یا سایلنت هیل و امثالهم...
در مورد بیلد مجیک من هم حقیقتا از بیلد مجیک محور تا حالا تو این +هزار (چه بسا خیلی بیشتر شاید +2000 ساعت و حتی باز هم بیشتر) از سولزبورن زدنم استفاده نکردم، مطلقا استفاده نکردم، تقریبا همیشه با وریور بازی رو شروع کردم و اصن بر همون اساس وریور هم ارتقا دادم تا اخر بازی نه مثلا وسطاش مجیک هم اضافه کنم، تا جایی که یادمه نهایتا مجیک رو به صورت افکت و قابلیت های پسیو مثل اتیش و برق زدن به ااسلحه یا نهایتا هلث ریجنریشن اضافی، به کرکرترم اضافه کردم همونم برای عشق و حال مثلا تو نیوگیم پلاس سوم تازه اضافه شده
تا الدن رینگ که گستردگی بازی باعث شد حس کنم اینجا مجیک تا حد زیادی نیازه برای همین بیلد وریورم رو کم کم از نظر مجیک هم قوی کردم.. اما همچنان وریور هستم...
حقیقتا اما این که مجیک استفاده نمیکنم صرفا علاقه به بیلد وریور هست، و مطلقا فاز این که بازی با مجیک چیت میشه رو ندارم، تکنیکلی به نظرم هر چیزی و هر امکانی که سازنده از اول در طراحی بازی قرار داده، چیت حساب نمیشه، چیت به نظرم به وضوح یعنی کمک خارج از بازی، مثلا استفاده از گاید یا ترینر با هر شکل و نوعی، به نظرم مسلما یعنی چیت... و شخصا تا جایی که بشه مطلقا گاید نمیبینم، مثلا برای سولز 1-2-3 تقریبا تا نیوگیم پلاس و پلت کردن بازی از گاید استفاده نکردم، پلی ترو اول رو معمولا کامل بدون گاید میرم، شده 5 سال طول بکشه، اما همه عشق و حالش همینه، اینم اگر جایی گم بشم و کلافه، یه ریز در حدی که راه رو پیدا کنم میبینم و تعصب ندارم به اون صورت... برای مثلا الدن رینگ رو هنوز پلی ترو اول هستم از لانچ بازی تا حالا، هرچند وقت نکردم توش کنم ولی خب، با 90 ساعت پلی تایم مطلقا گاید ندیدم، اپسیلون، اگه گاید میزدم تا الان پلت هم شده بود، چه برسه به رسیدن به نیوگیم پلاس...