با توجه به اینکه عمر کنسول Famicom رو به اتمام بود و شرکت Nintendo تعلام کرده بود که قصد منتشر کردن کنسول جدید خود را در سال 1991 دارد، شرکت Square با توجه به اینکه قصد داشت این عنوان را به صورت همزمان در تمام نقاط منتشر کند، همزمان با ساخت FFIII کار بر روی پروژه FFIV را آغاز کرد. به این ترتیب همزمان با عرضه کنسول Super Famicom کار بر روی ساخت این عنوان نیز به اتمام رسید و FFIV در تاریخ 19 جولای سال 1991 در ژاپن و 23 نوامبر همان سال در آمریکا منتشر شد. با توجه به اینکه FFII و FFIIIدر خارج از ژاپن منتشر نشده بود، این عنوان در خارج از ژاپن با نام FFII منتشر شد.
به جرات میتوان FFIV را یکی از بزرگترین عنوان های این سری و سکوی پرتاب FF به اوج دانست. FF تا قبل از انتشار FFIV نیز یک عنوان محبوب به شمار میرفت، اما با انتشار FFIV تبدیل به بزرگترین عنوان JRPG تاریخ شد. با توجه به اینکه FFIV بر روی کارتریج های 8MBT منتشر شده بود، از هر لحاظ نسبت به FF های قبلی رشد و پیشرفت داشت به طوری که دنیای FFIV بسیار بزرگ تر از تمامی دنیاهای FF های قبلی بر روی هم بود! FFIV معرف المان های جدیدی در این سری بود که تا به امروز در تمام عنوان های FFمورد استفاده قرار گرفته است.
گیم پلی
تا قبل از FFIV گیم پلی FF با تمام نوآوری هایش یک Turn-Base کلاسیک بود که المان های Real Time به هیچ وجه در آن جایی نداشت؛ اما با ورود FFIV برای اولین بار المان های RT در غالب سیستمی به نام Active Time Battle وارد این سری شدند. FFIV معرف سیستم ATB بود که توسط آقای Hiroyuki Ito خلق شده بود. تمرکز سیستم ATB بر روی دادن دستورات به کارکترها در هنگام نبرد ها بود، به این صورت که کارکتر ها و دشمنان همزمان میتوانستند به هم ضربه بزنند و به این ترتیب زمان برای هیچ کدام از دو طرف نمیایستاد. با معرفی این سیستم، مبارزات از یکنواختی و کندی بیش از حد خارج شده و گیمر ها مجبور بودند که در مبارزات به سرعت اندیشیده و بهترین تصمیم علیه دشمن را انتخاب کنند.
سیستم مبارزات FFIV نیز به دلیل ورود Kazuhiko Aoki و Akihiko Matsui به عنوان طراحان صحنه های نبرد حالت اکشن بیشتری پیدا کرده بود.
سیستم S&W Balance نیز برای اولین بار در FFIV معرفی و بعد از آن در تمامی بازی های RPG مورداستفاده قرار گرفت. براساس این سیستم نوعی تعادل بین همه قابلیت های کارکترها بوجود میآمد. به عنوان مثال اگر گیمر ها از یک جادوی قدرتمند استفاده میکردند ضربه بعدی آنها از قدرت کمتری نسبت به ضربه قبلی برخوردار میشد. به این ترتیب استفاده از ضربات فوق نیرومند کارکتر ها کمتر میشد و صحنه های نبرد دیگر تبدیل به کشتارگاه دشمنان تبدیل نمیشد.
در FFIV همانند سری های قبلی گیمر ها میتوانستند از طؤیق نقشه OW به تمام نقاط سزمین بازی سفر کرده و با شرکت در مبارزات اتفاقی در OW یا سیاهچاله ها میزان مهارت کارکتر های خود را بالا ببرند. با وارد شدن به مبارزات امکان تنظیم قابلیت ها و موقعیت کارکتر ها به گیمر ها داده میشد و گیمر ها میتوانستند همانند FFIII کلاس کارکتر های خود را تغییر داده و وارد مبارزات شوند. با تمام شدن HP دشمنان مبارزات به نفع گیمر ها تمام شده و اگر HP کارکتر ها تمام میشد بازی از آخرین Save قبلی آغاز میشد. اگر کاکتر ها در مبارزات مقداری از HP خود را از دست میدادند میتوانستند از طریق خوابیدن در مهمانخانه ها یا استفاده از آیتم های سلامتی، HP از دست رفته را بازیابند.
در FFIV برای اولین بار برای هر کدام از کارکتر ها ماموریت های جانبی در نظر گرفته شده بود، به این صورت که با صحبت کردن با بخی از NPCها، گیمر ها میتوانستند از آنها مامویت دریافت کرده و با پیروزی در آن ماموریت از فرد ماموریت دهنده پاداش دریافت کنند. این پاداش ها اکثرا یا مقدار نسبتا زیادی Gil (پول رایج در بازی که از طریق آن میتوان از مغازه ها آیتم های مختلف را خریداری کرد) بود یا آیتم ها و سلاح های خاص.
مهارت Summon یا Call نیز در بازی وجود داشت و گیمر ها میتوانستند در هنگام مبارزات از مهارت Summon استفاده کنند. کلاس جادو ها نیز همانند عنوان های قبلی به دو کلاس White و Black تقصیم میشد.
در FFIV به لطف تکنولوژیMode 7 که در Super Famicom استفاده شده بود، گرافیک بازی نسبت به عنوان های قبلی بسیار بهتر شده بود که تاثیر مستقیمی بر روی گیم پلی بازی میگذاشت. با استفاده از تکنولوژی های جدید بعضی از ضربات و جادو های خاص برای اولین بار قابل استفاده شده بودند و حرکت کاکتر ها و مخصوصا کشتی های هوایی بر روی نقشه از دید بالا (Bird's Eye) بیشتر قابل درک شده بود.
در مجموع گیم پلی FFIV، گیم پلی بی نقص FFIII به همراه المان های اکشن بود که میتوان آن را پایه گذار گیم پلی تمام FFهای کنونی دانست.
داستان
شخصیت ها
Cecil Harvey، شوالیه سیاه، شخصیت اصلی داستان که در ابتدا فرمانده ارتش نیروهای Red Wings تحت فرمان پادشاه بود؛ اما با مشهاده جنایات بی حد و حصر پادشاه از ارتش RW کنار کشیده و با رهبری گروه خود سعی در جلوگیری از اهداف شوم Golbez، فرمانده ارتش امپراتور، کرده تا به نوعی کارهای بد گزشته خود را جبران کند. Cecil همواره به خاطر گزشته خود ناراحت و شرمنده بوده و بزرگترین آرزویش برداشته شدن بار سنگین اشتباهات گذشته از روی دوشش است.
Kain Highwind دوست دوران کودکی Cecil که به همراه او به نیروهای پادشاه میپیوندد. Kain در ابتدا قرار بود که به عنوان شوالیه سیاه انتخاب شود اما با توجه به مهارت های او تصمیم گرفته شد که همانند پدرش فرمانده نیروهای Dragoon شود. Kain به همراه Cecil عازم ماموریت رفتن به دهکده Mist میشود اما به همراه Cecil در طی یک واقعه ای بیهوش شده و توسط Golbez بهوش آمده و از آن به بعد اختیار اعمالش در اختیار Golbez قرار میگیرد. Kain با توجه به اینکه توسط Golbez هدایت میشد به نیروهای او پیوسته و چندین بار مانع Cecil برای رسیدن به هدفش میشود. خوشبختانه در اواخر بازی کنترل Golbez از روی Kain برداشته شده و Kain دوباره به Cecil میپیوندد.
Rosa Farrell یکی از اهالی سرزمین Kaipo که دچار بیماری خطرناک تب صحرا بود. تنها راه علاج Rosa بدست آوردن دارویی خاص بود که در اختیار یک موجود اهریمنی قرار داشت. Cecil که با دیدن Rosa به او دلبسته بود برای نجات جان او نوش داروی بیماری او را بدست آورده و او را از مرگ نجات میدهد. Rosa در طول داستان توسط Golbez دزدیده میشود ولی توسط Cecil و با کمک Kain نجات پیدا میکند. Rosa یک کماندار ماهر است که این هنر را از مادر خود آموخته است. Rosa در طول داستان تبدیل به یک جادوگر سفید شده و از نیروی خود برای محافظت از Cecil استفاده میکند.
Rydia دختر جوانی که نیروی احظار هیولا ها را دارد. Rydia که Cecil و Kain را مقصر مرگ مادرش میداند تلاش میکند که آن دو را بکشد اما فقط باعث جراحت خودش و دزدیده شدن Kain توسط Golbez میشود. Rydia بعد از اینکه Cecil جان او را نجات داد، از گناه او گذشته و به گروه او ملحق میشود.
Yang Lang Faiden سردسته راهبه های Fabul که توسط Cecil و گروهش از کشته شدن توسط مامورین پادشاه نجات پیدا میکند. Yang بعد از اینکه از قصد Cecil باخبر میشود به گروه او پیوسته و او را یاری میکند. در اواخر بازی Yang برای نجات جان گروه و رسیدن به هدف گروه، جان خود را فدا کرده و کشته میشود.
Porom & Palom دو دختر جادوگر از اهالی روستای جادویی Mysidia که بزرگ شهر، آن دو را برای کمک به Cecil برای رفتن به کوه Ordeal میفرستد. این دو جادوگر کوچک در ابتدای ورود Cecil به شهر Mysidia به دلیل گذشته او، وی را مورد تمسخر قرار میدهند ولی با پیوستن به گروه او و پیبردن به تفییر شخصیت او با او دوست شده و کینه خود با او فراموش میکنند. Palom و Porom به خاطر نجات جان Cecil و گروه خود را تبدیل به سنگ کرده و جان خود را از دست میدهند.
Edward Geraldine شاهزاده سرزمین Damcyan که سرزمین و پدر و مادر و نامزدش Anna توسط نیروهای ارتش Red Wings نابود میشوند. Edward قابلیت تبدیل شدن به پرندگان را داشته و با استفاده از قدرت خود به خانه Anna رفته و او را مجذوب خود میکند. Edward که به خاطر مرگ خانواده اش تصمیم گرفته بود از Golbezانتقام بگیرد، هنگامی که Cecil برای پیدا کردن نوش داروی بیماری Rosa وارد سرزمین او میشود، به او میپیوندد.
Cid یک مهندس کشتی های هوایی که به Cecil برای نابودی Golbez کمک میکند. Cid در یک عملیات انتحاری سعی در نابودی نیروهای Red Wings کرده و به ظاهر کشته میشود اما توسط دورف ها از مرگ نجات پیدا میکند. Cid با تعمیر کردن کشتی فضایی دورف ها باعث میشود که Cecil موفق شود به ماه سفر کند.
Tellah عال ترین مرد شهر Mysidia که بدنبال دخترش Anna که به همراه پرنده ای به سرزمین Damcyan رفته بود، عازم این شهر میشود و در طول مسیر به Cecil بر خورده و با او همراه میشود. هنگامی که Tellah متوجه میشود دخترش توسط ارتش Red Wings کشته شده، از Edward متنفر شده و برای گرفتن انتقام از Golbez، از گروه جدا شده و به دنبال آموختن جادوی احظار شهابسنگ راهی کوه Ordeal میشود.
FuSoYa مرد خردمندی از ساکنان کره ماه که در آخر داستان حقایق مهمی را برای Cecil روشن میکند و به او برای نابودی Zemus کمک بسیاری میکند.
Golbez دشمن اصلی بازی و فرمانده ارتش Red Wings. Golbez قصد دارد با جمع آوری چهار کریستال روشنایی و چهار کریستال تاریکی کری زمین را نابود کند. Golbez در واقع برادر گم شده Cecil است که توسط دشمن اصلی بازی کنترل میشود.
شروع داستان
رژیم سلطنتی بی همتای Baron به منظور بدست آوردن نیروی چهار کریستال قدرمتند، از طریق نیروی هوایی خود، Red Wings، به کشور های در حال صلح حمله میکند. ارتش Red Wings موفق میشود با حمله به شهر جادویی Mysidia کریستال آب را دزدیده و قدرت آن را از آن پادشاه Baron کنند. Cecil شوالیه تاریکی و فرمانده ارتش Red Wings که در راه بدست آوردن کرستال آب دست به کشتار مردم بی دفاع سرزمین Mysidia زده بود از کار خود پشیمان شده و تصمیم میگرد که دیگر پادشاه را برای بدست آوردن نیروی کیستال ها همراهی نکند. پادشاه که از این رفتار Cecil عصبانی شده بود Cecil را از تمام پست و مقام خود عزل کرده و او را به همراه فردی به نام Kain برای بردن یک بسته به شهر Mist راهی سفر میکند. Cecil و Kain برای رسیدن به شهر Mist مجبور میشوند که از دره های اطرف کوهستان Mist عبور کنند که یک اژدها در آنجا سکونت داشت و از ورد نیرو های دشمن به شهر جلوگیری میکرد. Cecil و Kain بعد از قلبه بر اژدها موفق میشوند به شهر Mist وارده شده و بسته مورد نظر را به آن شهر منتقل کنند اما متوحه میشوند که این بسته در واقع یک بمب خطرناک است که پادشاه قصد دارد از طریق منفجر کردن آن شهر Mist را نابود کرده وساکنان آن را به قتل برساند. وقتی که Cecil و Kain به هدف شوم پادشاه پیمیبرند تصمیم میگیرند که جلوی انفجار بمب را بگیرند، اما بمب فعال شده و کاری از دست آنها بر نیامده و بمب منفجر میشود. با منفجر شدن بمب تمامی شهر نابود شده و تمامی ساکنان آن به قتل میرسند. هنگامی که Cecil و Kain در بقایای شهر در حال سوختن که خود عامل آن بودند حرکت میکردند، با دختر جوانی به نام Rydia و تنها فرد نجات یافته از آن انفجار مهیب روبرو میشوند که بر سر جنازه مادرش ایستاده بود. روح مادر Rydia به طور روحانی با اژدهای محافظ شهر در ارتباط بوده و با کشته شدن اژدها زندگی او نیز پایان پذیرفته بود. Rydia که میدانست Cecil و Kain اژدها را نابود کرده اند و عامل اصلی مرگ مادرش هستند تصمیم میگیرد که با آنها کرده و نابودشان کند. Rydia که دارای قدرت احظار هیولا ها بود برای نابودی Cecil و Kain از قدرت خود استفاده میکند اما با احظار هیولا باعث ایجاد زمین لرزه شدیدی شده و علاوه بر نابودی مسیر بازگشت به Baro، باعث بیهوش شدن هر سه نفرشان میشود. وقتی Cecil از خواب بلند میشود متوجه میشود که Kain ناپدید شده و Rydia نیز در حالی که به سختی مجروح شده در کنار او افتاده است. Cecil، Rydia را برداشته و به یک مهمانخانه در شهر Kaipo و او را مداوا میکند.
پادشاه Baron وقتی متوجه میشود که Rydia با احضار یک هیولا توانسته چنین آشوبی به راه اندازد تمامی احظار کننده ها (Summoner ) را برای خود خطرناک دیده و به سربازان خود دستور میدهد که تمامی احظار کننده ها را نابود کنند. سربازان پادشاه نیز بعد از صدور این دستور برای نابودی Rydia به مهمانخانه محل اقامت Rydia حمله میکنند اما Cecil تمامی سربازان را نابود میکند. Rydia نیز تحت تاثیر این حرکت Cecil دشمنی با او را فراموش کرده و تصمیم میگیرد که به او بپیوندد. در مدتی که Cecil و Rydia در Kaipo اقامت داشتند متوجه میشوند که دختری به نام Rosa دچار بیماری "تب صحرا" شده است که تنها راه علاج آن بدست آوردن "Sand Ruby" است که تنها در آشیانه هیولایی به نام Antlion یافت میشود. Cecil برای نجات جان Rosa تصمیم میگرد که SR را بدست آورد. Cecil متوجه میشود که آشیانه Antlion توسط حکومت Damcyan کنترل میشود، بنابراین به همراه Rydia به شمال و قلعه Damcyan میرود. Cecil و Rydia در راه سفر به Damcyan با مرد عاقلی به نام Tellah مواجه میشوند که برای پیدا کردن دخترش Anna، که توسط یک پرنده به Damcyan رفته بود، چندین بار به Damcyan سفر کرده است. به این ترتیب هر سه با هم راهی Damcyan میشوند اما وقتی به قلعه Damcyan میرسند متوجه میشوند که قلعه توسط ارتش Red Wings بمباران شده است.
هنگامی که آنها وارد بقایای قلعه میشوند با جنازه Anna مواجه میشوند که در هنگام یورش سربازان کشته شده بود. Cecil متوجه میشود که شاهزاده Damcyan، Geraldine Edward از مهلکه جان سالم به در برده است. Edward به آنها میگوید که ارتش Red Wings که توسط جنگجویی به نام Golbez رهبری میشده، برای بدست آوردن کریستال آتش به قلعه آنها حمله کرده و بعد از دزدیدن آن، قلعه را بمباران کرده و نامزد او Anna را کشته است!! Tellah متوجه میشود که پرنده ای که Anna با آن به Damcyan سفر کرد همان Edward بوده و به همین دلیل Edward را در مرگ Anna مقصر دانسته و به این ترتیب از گروه جدا میشود تا Golbez را پیدا کرده و انتقام مرگ دخترش را از او بگیرد. Edward نیز که از مرگ نامزدش ناراحت بود، نام خود را به Edge (Geraldine Edward) تغییر داده و برای گرفتن انتقام به گروه پیوسته و SR را در اختیار آنها میگذارد.
بعد از بازگشت گروه به Kaipo، با استفاده از SR، Rosa سلامتی خود را بازیافته و به گروه Cecil میپیوندد. با توجه به اینکه Cecil میدانست قصد پادشاه جمع آوری هر چهار کریستال است، تصمیم میگیر به همراه گروه خود به Fabul رفته تا قبل از نیروهای Golbez و ارتش Red ، کریستال باد را بدست آورد. به همین ترتیب گروه به سوی Fabul عازم میشوند. بعد از اینکه گروه از رشته کوه ها عبور کردند با فردی به نام Yang، سردسته راهبان Fabul، که نیروهای Golbez برای کشتن او کمین کرده بودند مواجه میشوند و به او برای نابودی آنها کمک میکنند. هنگامی که Cecil به Yang توضیح میدهد که نیروهای Golbez برای چه منظور به Fabul آمده اند، Yang از گروه میخواهد تا به او کمک کنند تا مانع از نابودی Fabul شوند. به این ترتیب Yang نیز به گروه پیوسته و به همراه هم به قلعه Fabul، محل نگه داری کریستال باد، میروند. هنگامی که گروه وارد قلعه میشوند ارتش Red Wings به قلعه حمله و آن را بمباران میکنند. هنگامی که قلعه در حال نابودی و فرو ریختن بود گروه به اتاق نگه داری کریستال باد سقوط کرده و Cecil با دوست قدیمی خود Kain که به نیرو های Golbez پیوسته بود، روبرو میشود. Cecil متوجه میشود که بعد از انکه Cecil و Kain به خاطر جادوی Rydia بیهوش شدند و Kain ناپدید شد، Golbez او را پیدا کرده و بعد از شست و شوی مغزی او، Kain را به خدمت خود در آورده است. Kain که دیگر Cecil را نمیشناخت با Cecil دوئل کرده و موفق میشود Cecil را شکست دهد. بعد از شکست خودن Cecil، Golbeza کریستال باد و Rose را دزدیده و به همراه Kain از مهلکه فرار میکند.
بعد از دزدیده شدن کریستال باد، گروه به این نتیجه میرسند که برای نجات Rose و شکست دادن Golbez احتیاج به یک کشتی هوایی دارند. گروه متوجه میشوند که تنها کسی که میتواند به آنها برای دست یابی به کشتی هوایی کمک کند، فردی به نام Cid، مهندس کشتی های هوایی است که در Baron زندگی میکند. به این ترتیب گروه تصمیم میگیرند به صورت مخفیانه وارد Baron بشوند. به همین منظور Yang یک کشتی کوچک کرایه کرده تا با استفاده از آن گروه به Baron بروند اما کشتی آنها در هین حرکت توسط Leviathan، هیولای دریا، مورد حمله قرار گرفته و کشتی غرق میشود.
بعد از نابودی کشتی، Cecil تنها در سواحل اطراف Mysidia، جایی که زمانی که فرمانده Red Wings بود به آن حمله کرده و کریستال آب را دزدیده بود، بهوش میآید. در Mysidia همه مردم و مخصوصا دو دختر کوچک جادوگر به خاطر دزدین کریستال آب، به Cecil توهین کرده و او را مورد آزار و اذیت خود قرار میدهند اما زمانی که بزرگ شهر Mysidia متوجه میشود Cecil از خدمت پادشاه کناره گیری کرده و به دنبال نابودی Golbez و بازگرداندن کریستال هاست، تصمیم به کمک به او میگیرد. او به Cecil میگوید که برای غلبه بر Golbez باید از کوه Ordeals بالا رفته و در یک امتحان سخت پیروز شود تا شمشیر سیاه به او داده شده و تبدیل به شوالیه افسانه ای (Paladin) شود. بزرگ Mysidia که به Cecil اعتماد کامل نداشت همان دو دختر کوچک جادوگر با نام های Palom و Porom را به همراه Cecil فرستاد تا علاوه بر کمک به او، جاسوسی او را نیز بکنند. Cecil و Palom ، Porom در هنگام بالا رفتن از کوه با Tellah رو برو میشوند که برای غلبه بر Golbez و گرفتن انتقام خود به دنبال آموختن جادوی قدرتمند احظار شهابسنگ است. به این ترتیب Tellah نیز به آنها پیوسته و با هم به طرف قله کوه حرکت میکنند. Golbez که از قصد Cecil آگاه شده بود، Scarmiglion، دیو بزرگ زمین را برای متوقف کردن او به دنبال گروه میفرستد اما گروه موفق میشوند دیو بزرگ زمین را شکست دهند. با شکست دشمن Cecil موفق میشود با اثبات لیاقت خود شمشیر سیاه را بدست آورده و تبدیل به شوالیه افسانه ای شود. Tellah نیز موفق به آموختن جادوی قدرتمند احظار شهابسنگ میشود.
با ورود گروه به شهر Mysidia بزرگ شهر تحت تاثیر موفقیت Cecil و موفقیت او در تبدیل به شوالیه شدن گرفته و به همین خاطر به گروه اجازه میدهد که از طریق یک "کرم راه" خود را در Baron تله پورت کنند. بعد از ورود گروه به Baron، Cecil متوجه میشود که Cid دستگیر شده و Yang نیز همانند Kain شست و شوی مغزی داده شده و به خدمت پادشاه در آمده است، اما Cecil موفق میشود که Yang را به حالت قبل بازگرداند و با کمک او به قلعه Baron نفوز کند. هنگامی که گروه وارد قلعه میشوند، متوجه میشوند که پادشاه کسی نیست جز، Cagnazzo، دیو بزرگ آب! گروه موفق میشوند که با Cagnazzo مبارزه کرده و او را شکست دهند، اما Cagnazzo قبل از مردن گروه را در یک اتاق حبس کرده و دیوار های آن را جادو میکند تا با نزدیک شدن به هم گروه را له کند. اما Palom و Porom با از خود گذشتگی خود را سنگ کرده و مانع از به هم رسیدن دیوار ها میشوند و به بقیه گروه این اجازه را میدهند تا از اتاق فرار کنند. گروه بعد از خارج از از اتاق موفق میشوند Cid را آزاد کرده و سوار جدید ترین کشتی هوایی او شوند.
هنگامی که گروه از طریق کشتی هوایی در حال فرار بودند، کشتی آنها توسط Kain متوقف میشود. Kain به Cecil پیشنهاد میدهد که در عوض آزادی Rosa،کریستال زمین را به او بدهد. Cecil نیز برای بدست آوردن کریستال زمین و معامله با دوست قدیمی خود به سمت Troia، محل نگه داری کریستال زمین میرود، اما به محض اینکه گروه وارد Troia میشوند متوجه میشوند که کریستال زمین توسط الف سیاه دزدیده شده است. الف سیاه با استفاده از قدرت مقناطیسی خود تمامی سلاح های گروه را بی استفاده کرده و مانع از فرار آنها میشود. در شرایطی که همه چیز برای Cecil و گروهش تمام شده بود، Edge وارد میدان شده و با استفاده از نوعی چنگ جادوگیی، انرژی مقناطیسی الف سیاه را خنثی کرده و به گروه اجازه میدهد که با الف سیاه مبارزه کرده و او را شکست دهند. Edge به گروه میگوید که بعد از غرق شدن کشتی نجات پیدا کرده و در Toria سلامتی خود را بدست آورده و وقتی متوجه شده که Cecil به کریستال زمین احتیاج دارد به این مکان آمده و ... . بعد از اینکه گروه کریستال زمین را بدست میآورند همراه با Kain به محل زندانی شدن Rosa یعنی برج Zot میشوند اما هنگامی که به بالای کوه میرسند Golbez سر رسیده و کریستال زمین را از آنها میدزدد .با ورود Golbez، Tellah که مدت ها منتظر این موقعیت بود با استفاده از جادوی احظار شهابسنگ سعی میکند تا Golbez را شکست دهد، اما به دلیل قدرت زیاد جادو جانش را از دست میدهد اما موفق نمیشود که Golbez را بکشد. اگرچه طلسم Tellah باعث کشته شدن Golbez نمیشود، اما باعث میشد که Golbez ضعیف شده و کنترل او بر روی Kain بشکند. Golbez وقتی مشاهده میکند که کنترلش بر روی Kain را از دست داده از مهلکه گریخته و Barbariccia دیو بزرگ باد را برای نابودی گروه احظار میکند، اما گروه به کمک Kain موفق میشوند Barbariccia را شکست داده و Rosa را از زندان نجات داده و از مهلکه گریخته و به Baron بروند.
هنگامی که گروه به Baron میرسند، Kain به آنها میگوید که هدف اصلی Golbez از جمع آوری کریستال ها راه اندازی مجدد برج بابل است تا از طریق آن به ماه سفر کند؛ اما Golbez برای این کار احتیاج به بدست آوردن چهار کریستال سیاه در دنیای زیر زمین نیز دارد. Cecil قصم میخورد که قبل از Golbez به کریستال سیاه رسیده و آن را بدست آورد. Kain به Cecil " Magma Rock"، کلید دنیای زیرین، را که در هنگام خدمت به Golbez بدست آورده بود، داده و به این ترتیب گروه موفق میشوند به دنیای زیرین راه پیدا کنند. هنگامی که گروه با کشتی هوایی در حال حرکت بودند، کشتی آنها در خط آتش نبرد بین تانک های پادشاه دورف ها و هواپیما های ارتش Red Wings قرار گرفته و دچار آسیب میشود. بعد از آسیب دیدن کشتی، Cecil از Giott پادشاه دورف ها درخواست میکند تا اجازه دهد که کشتی آنها در داخل قلعه فرود آید و او و گروهش از کریستال سیاه دورف ها در مقابل Golbez محافظت کنند. Giott درخواست Cecil را پذیرفته و اجازه میدهد کشتی آنها در داخل قلعه فرود آید. بعد از فرود کشتی، Cid به سرعت مشغول تعمیر کشتی میشود. مدتی بعد گروه متوجه میشوند که Golbez برای دزدین کریستال سیاه دورف ها به محل نگه داری آن نفوز کرده است؛ به همین منظور گروه به محل نگه داری کریستال سیاه رفته و با Golbez روبرو میشوند. در حین مبازه گروه با Golbez، Rydia که بعد از غرق شدن کشتی به دنیای زیرین آمده بود نیز به آنها میپیوندد اما Golbez موفق میشود آنها را شکست داده و با کریستال سیاه دورف ها فرار کند. گروه پس از شکست، موفق میشوند با حمایت تانک های ارتش دورف ها به قلعه بازگردند. هنگامی که گروه به قلعه باز میگردند با دکتر Lugae رو برو میشوند. دکتر Lugae به آنها میگوید که Golbez قصد دارد کریستال را به روی سطح زمین و برج ببرد و گروه نیز هرچه سریع تر باید به سطح زمین بازگردند اما یک نفر باید د داخل قلعه مانده تا با نابودی نیروهای Red Wings مانع از نابودی کشتی توسط عملیات سوپر Cannon شود. Yang به صورت داوطلبانه در داخل قلعه مانده و با نابودی نیروهای دشمن مانع از نابودی کشتی شده و در راه انجام این کار جان خود را از دست میدهد.
هنگامی که گروه توسط کشتی از قلعه فرار میکنند، توسط کشتی های هوایی ارتش Red Wings تعقیب میشوند. هنگامی که کشتی هوایی گروه از دنیای زیرین در حال خارج شدن بود، Cid به همراه مواد منفجره خود را بر روی ورودی دنیای زیرین انداخته و با قربانی کردن خود باعث بسته شدن دریچه شده و از نابودی گروه توسط ارتش Red Wings جلوگیری میکند. بعد از بازگشت گروه به روی زمین، گروه از طریق یک مسیر موفق میشوند به نیمه بالایی بج بابل بروند. گروه در این مکان با Rubicante، دیو بزرگ آتش رو برو شده و موفق میشوند او را شکست دهند اما با نابودی Rubicante به دنیای زیرین سقوط میکنند. هنگامی که گروه دوباره به دنیای زیرین میروند متوجه میشوند که Golbez دو کریستال سیاه دیگر را نیز بدست آوده است، از این رو گروه برای بدست آودن آخرین کریستال به محل نگه داری آن میروند تا مانع از رسیدن Golbez به آن شوند. بعد از اینکه گروه کریستال آخر را بدست میآورند، Golbez دوباره کنترل Kain را بدست آورده و او را مجبور میکند کریستال را به او بدهد و بعد از بدست آوردن کریستال آخر به ماه سفر میکند. بعد از ازدست دادن کریستال، گروه به قلعه Giott بازگشته و متوجه میشوند که دورف ها Cid را پیدا کرده و او را شفا داده اند. Giott به آنها میگوید که در دنیای دورف ها کشتی خاصی به نام "کشتی نور" وجود دارد که برای بردن انسان به ماه ساخته شده است اما مدت هاست که این کشتی خراب است. Cid موفق میشود کشتی را تعمیر کرده و به این ترتیب Cecil و Rydia وRosa و Edge به ماه سفر میکنند.
گروه بعد از رسیدن به سطح ماه با فردی به نام FuSoYa روبرو میشوند. FuSoYa به آنها میگوید که شیطانی به نام Zemus که قدمتی برابر با کل زمان دارد، قصد داشته تا ساکنان سیاره آبی را نابود کند. FuSoYa به آنها میگوید که عامل همه دردسر ها در روی زمین Zemus بوده و او بوده است که از طریق کنترل Golbez سعی داشته تا هشت کریستال را دزدیده و با استفاده از نیروی آن یک دستگاه مخرب قوی را راه اندازی کرده و از طریق آن زمین را نابود کند. به این ترتیب گروه به همراه FuSoYa به سمت دستگاه مخرب رفته و موفق میشوند که آن را نابود کنند. FoSuYa نیز موفق میشود که ارتباط بین Zemus با Golbez را از بین ببرد و او را از کنترل Zemus خارج کند. هنگامی که Golbez از کنترل Zemus خارج میشود به Cecil میگوید که برادر بزرگتر اوست! Golbez به دلیل سو استفاده Zemus از او تصمیم میگیرد که Zemus را نابود کند. به این ترتیب Golbez و FuSoYa از طریق یک غار با نام Lunar Subteraent به مرکز ماه رفته تا با او روبرو شوند. Cecil و گروهش نیز به همراه Kain به دنبال آنها میروند. Golbez و FuSoYa موفق میشوند که در ابتدا Zemus را شکست دهند اما Zemus بعد از شکست به فرم نهایی خود Zeromus در آمده و بر آنها پیروز میشود. درست در هنگامی که Zeromus میخواست آن دو را بکشد، Cecil به همراه گروهش و کریستال ها سر رسیده و با استفاده از قدرت کریستال ها موفق میشوند او را شکست و برای همیشه نابود کنند.
بعد از نابودی Zeromus، Golbez تصمیم میگیرد که در ماه مانده و با مردمان ماه زندگی کند اما Cecil که تازه برادر خود را پیدا کرده بود از او خواهش میکند که با او به زمین برگردد، اما Golbez به دلیل خرابی هایی که بر روی زمین به بار آورده بود قبول نکرده و به او میگوید که در زمین کسی به او خوش آمد نمیگوید. Cecil نیز با برادر خود خداحافظی کرده و به همراه گروه خود به زمین باز میگردد . بعد از بازگشت به زمین Cecil با Rosa ازدواج کرده و پادشاه و ملکه جدید سرزمین Baron میشوند.
داستان FFIV برای اولین بار در مجموعه توسط Terada نوشته نشد و مسئولیت نوشتن آن بر عهده آقای Tokita قرار گرفت. با ورود Tokita فرم داستان در FFبه طور کلی تغییر کرد. در FF های قبلی با اینکه داستان بخش مهمی از بازی بود، اما صرفا فقط به عنوان عاملی برای جلو بردن بازی شناخته میشد اما در FFIV قضیه بر عکس شده و عملا بازی برای جلو بردن داستان بود. به این ترتیب برای اولین بار داستانی فوق زیبا (البته در زمان خود) در یک بازی رایانه ای دیده شد که باعث شد همگان از FF فقط به عنوان یک بازی نگاه نکنند و از آن به عنوان یک کتاب رمان مصور یاد کنند. از FFIV به بعد همواره داستان FF مهم ترین بخش بازی قرار گرفت که این امر را در FFVII نیز میتوان مشاهده کرد.
آیتم ها و سلاح های خاص
از نکات جالب FFIV وجود یک آیتم بسیار نایاب بود. در آخرین غار بازی در کره ماه (Lunar Subteraent) یک اتاق مخفی وجود داشت که در داخل آن 64 اتاق دیگر وجود داشت. با ورود به این اتاق ها این احتمال وجود داشت که دشمنی به نام Pink Puff را در یکی از این 64 اتاق پیدا کنید و اگر شما او را دیده و بعد از مبارزه با او موفق میشدید او را شکست دهید وارد یک اتاق دیگر میشدید که 64 اتاق دیگر در آن وجود داشت! بعد از ورود به این اتاق این احتمال وجود داشت که در یکی از این 64 اتاق نایاب ترین آیتم بازی یعنی آیتم Pink Tail را بدست آورید. اگر شما موفق میشدید که این آیتم را بدست آورید با بردن آن به زمین میتوانستید آن را با ایتمی به نام Adamant Armor تعویض کنید که در این صورت کارکتر شما ضدضربه میشدید به طوری که قوی ترین ضربات دشمنان تنها یک عدد از میزان HPشما کم میکرد! البته با وجود کارایی زیاد این آیتم با توجه به اینکه شانس دست یابی به آن در حدود 1 به 4096 بود!! اکثر گیمر ها از خیر آن میگذشتند و آین گنجینه را به حال خود رها میکردند.
Final Fantasy II، نسخه آمریکایی Final Fantasy IV
همانطور که گفته شد با توجه به اینکه FFIII همزمان با انتشار FF در آمریکا منتشر شد، شرکت Square Soft برای کم کردن اختلاف زمانی بین عرضه FF در هر دو بازار، پروژه ساخت نسخه انگلیسی FFII را کنسل کرده و به طور همزمان مشقول به ساخت نسخه ژاپنی و انگلیسی FFIV گرفت و به این ترتیب FFIV در آمریکا با نام FFII منتشر شد.
با اینکه FFII در واقع همان گیم پلی و گرافیک و ... FFIV را در بر داشت اما Square برای جذب کردن گیمر های قبلی تدابیر خاصی را اندیشیده بود. با اینکه گیمر های غربی از FF استقبال خوبی کردند اما همه آنها از یک چیز بازی شکایت داشتند و آن سختی بیش از حد بازی بود. البته FF برای گیمرهای RPG باز ژاپنی سخت نبود اما برای گیمر های تازه کار غربی عنوانی دشوار به شمار میرفت. Square برای آسان تر کردن بازی دست به تغییرات کوچک و بزرگی در عنوان اصلی زده بود. از جمله مهمترین این تغییرات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
اکثر ایتم های خاص که در بازی اصلی کم یاب بودند و یا قیمت بالایی داشتند، تعدادشان افزایش و قیمتشان کاهش یافته بود.
اضافه شدن تعداد زیادی قابلیت جدید به کارکتر ها مانند قابلیت Tellah's Recall که به او اجازه میداد به صورت تصادفی یک جادوی خاص را علیه دشمن به کار برد، Edge Medicine که به او اجازه میداد سلامتی خود و اعضای گروه را پر کند، Cecil's DarkWave که به او اجازه میداد به قیمت کم شدن میزان HP خودش از HP تمامی دشمنان بکاهد.
میزان HP اکثر رئیس ها کم و بسیار ضعیف تر شده بودند.
مسیر های مخفی و ماموریت های جانبی که در بازی اصلی نامریی بودند، با رنگ آبی علامت گذاری شده بودند.
میزان مبارزات تصادفی در OW ها و سیاهچاله ها نیز به شدت کاهش یافته بود.
قابلیت تنظیمات بسیاری از ویژگی های گیم پلی بازی به طور کلی حذف شده بودند.
نام بعضی از جادو ها نیز دچار تغییر شده بود مانند نام جادویی خاص به نام Holy که به White تغییر پیدا کرده بود.
علاوه بر اینکه در FFII برای آسان تر شدن بازی تغییرات ریز و درشتی اعمال شده بود . به دلیل پیچیدگی داستانی بسیار FFIV و برای ساده تر و قابل فهم تر شدن داستان برای گیمرهای غربی تغییراتی نیز در داستان بازی اعمال شد. به عنوان مثال تمامی گزشته Kain و روابط او با پدرش و کنترل Zemus بر روی او به طور کامل حذف شده بود. اسامی سه دیو Scarmiglion، Cagnazzo و Barbariccia که از بخش دوزخ کتاب کمدی الهه دانته اقتباس شده بود نیز به اسم های Kainazzo و Milon و Valvalis تغییر داده شده بود(نام Rubicant بدون تغییر باقی مانده بود).
همچنین به دلیل سختگیری ESRB در آمریکا بعضی از مضامین غیر اخلاقی بازی نیز حذف شده بودند، مانند لباس زن های رقاص که یک مایو دو تیکه بود با نوعی لباس پشمی جایگزین شده بود و یا مجلات Porno که در داخل محیط های بازی وجود داشتند به طور کامل حذف شده بودند.
در مجموع FFII با همه تغییراتی که به همراه داشت همان عنوان اصلی بود که به لطف تدابیر هوشمندانه ای که از سوی Square Soft اتخاذ شده بود، به یک بازی محبوب برای گیمر های غربی تبدیل شد.
دوباره سازی های Final Fantasy IV
به دلیل دستیابی FFIV به موفقیتی بزرگ، شرکت Square Soft تصمیم به دوباره سازی این عنوان بر روی کنسول های مختلف گرفت.
Final Fantasy IV Easy Type
این نسخه از FFIV که تنها در ژاپن منتشر شد، در واقع همان نسخه انگلیسی FFIV بود که بازی در آن حتی آسان تر هم شده بود. البته نسخه ET بازی تغییرات اندکی نسبت به نسخه آمریکایی بازی داشت. به عنوان مثال قدرت تمامی سلاح و جادو ها افزایش یافته بود، قدرت دفاعی اکثر زره ها نظیر Ribbon که یک سپر محافظ در مقابل جادو ها بود، افزایش پیدا کرده بود، تکنیک "کشتن سریع" که خاص دشمنی به نام Tricker بود حذف شده بود و Zeromus رئیس آخر بازی با شکلی جدید، یک شمشیر در دست و یک تاج از جمجه عقرب بر سر، طراحی شده بود.
در مجموع نسخه ET را نمیتوان یک دوباره سازی نامید و این نسخه در واقع یک ویرایش جدید از بازی اصلی میباشد.
Playstation Re-Release
با ورود کنسول Playstation، FFIV نیز مانند FF های قبلی توسط شرکت TOSE برای این کنسول پورت و در 21 مارچ سال 1997در ژاپن منتشر شد. FFIV در واقع پورت نسخه ET زیر نظر مستقیم Fumiaki Fukaya و به کارگردانی Kazuhiko Aoki و تهیه کنندگی Akihiro Imai بود که تنها تغییری که در آن به وجود آمده بود اضافه شدن CG های بسیار زیبا در ابتدا و انتهای آن بود.
دوسال بعد از انتشار FFC نسخه دیگری از FF تحت نام Final Fantasy Collection در روز 11 مارچ در ژاپن منتشر شد که شامل FFIV و FFV وFFVI بود. این نسخه از بازی در سال 2001 بعد از انتشار عنوان Chrono Trigger در آمریکا و در سال 2002 بعد از انتشار FFAnthology در اروپا منتشر شد.
WonderSwan Color
FFIV نیز همانند FF های قبلی در تاریخ 28 مارچ سال 2002 برای کنسول دستی WSC منتشر شد. تنها تفاوت نسخه WSC گرافیک بهتر نسبت به نسخه اصلی بازی بود.
Final Fantasy IV Advance
با ورود کنسول دستی GMA نسخه WSC هنوان FFIV توسط شرکت TOSE برای این کنسول پورت شد و در تاریخ 12 دسامبر سال 2005 در آمریکا و در 15 دسامبر همان سال در ژاپن منتشر شد. نسخه GMA عنوان FFIV نسخه اصلی بازی بود که موارد بسیار زیادی به گیم پلی آن اضافه شده بود. روایت داستان بسیار روان تر و قسمت های حذف شده در FFII دوباره به بازی بازگشته بودند.
دو سیاهچاله و یک غار جدید در کوه Ordeal به بازی اضافه شده بود که در غار جدید سلاح های جدید قابل دسترسی بودند. همانند نسخه GBA بازی FFII یک مرحله جدید به نام Lunar Ruins به بازی اضافه شده بود که با اتمام بازی در حالت داستانی قابل دسترسی میشد. یکی از ویژگی های جالب این مرجله این بود که تنها کارکتر هایی که در مقابل رئیس آخر بازی مبارزه کرده بودند، در مرحله جدید قابل بازی کردن بودند. در آخر این مرحله نیز هیولایی به نام Brachioraidos در انتظار گیمر ها بود.
Nintendo DS
اولین بازسازی درست و حسابی FFIV را به جرعت میتوان بازسازی این عنوان بر روی کنسول دستی DS نامید. با توجه به موفقیت بازسازی FFIII بر روی کنسول DS شرکت SE تصمیم گرفت که در بیستمین سالگرد تولد FFIV، این عنوان را نیز برای کنسول DS بازسازی کند.
نسخه DS بازی در واقع همان FFIV اصلی با گرافیک 3D است که اندک تغییراتی از جمله حظور یک شخصیت جدید در آن اعمال شده است. همانطور که اشاره شد گیم پلی این عنوان دقیقا گیم پلی عنوان اصلی است و تغییراتی در این زمینه ندیده است.
در مجموع FFIV عنوانی فوقالعاده بود که باعث جاودانه شدن این عنوان در ژاپن شد. FFIV چه از لحاظ گیم پلی و چه از لحاظ داستان و ... معرف المان هایی بود که از آن شماره به بعد به صورت یک استاندارد در این سری قرار گرفت. FFIV توانست در مجموع فروشی معدل سه ملیون نسخه در کل دنیا داشته باشد ( 1.5 ملیون آن در ژاپن بوده است) و یک موفقیت عظیم برای شرکت Square Soft به حساب آید.
سازندگان Final Fantasy IV
کارگردان : Hironobu Sakaguchi
طراح :Takashi Tokita , Hiroyuki Ito
طراح صحنه های نبرد: Kazuhiko Aoki , Akihiko Matsui
سناریو : Takashi Tokita
آهنگ ساز : Nobuo Uematsu
طراح شخصیت : Yoshitaka Amano
در همین رابطه:
تاریخچه بازی Final Fantasy
تاریخچه بازی Final Fantasy II
تاریخچه بازی Final Fantasy III
تاریخچه بازی Final Fantasy V