قهرمان و جنگجوي بزرگ قرن بيستم | بيوگرافي Big Boss

.:BigBoss:.

کاربر سایت
Nov 8, 2007
1,025
نام
حسین
درود






" سرآغاز "





89879566456814417160.jpg





با عرضه و ريليز بازي Metal Gear Solid V : Ground Zeroes (نسخه پيش درآمد و مقدمه . تاريخ ريليز نسخه اصلي يعني "MGS V : The Phantom Pain" نا معلوم است) تغييرات بزرگ در فرانچايز "Metal Gear Solid" صورت گرفت . تغييراتي از جمله Open World بودن بازي و عرضه و ريليز به صورت مولتي پلتفرم (ناگفته نماند عنوان HD Collection براي دو کنسول PS3 و Xbox360 و کنسول دستي PS Vita عرضه شد) و ساخت بازي و توسعه مراحل آن توسط موتور گرافيکي و يا انجين جديد (Fox Engine) و تغيير صدا پيشه اسنيک و ... که با برخي از اين تغييرات به جز طرفداران و فن بيس عظيم اين فرانچايز ديگر گيمر ها نيز اين بازي را تجربه کنند . در اين تاپيک و ترد قصد داريم براي شما بيوگرافي Big Boss را , اگر کساني که تازه با MGS آشنا شدند و حتما تمايل دارند بيوگرافي کامل Big Boss را بدانند , به طور مختصر شرح دهيم . مي دانم که همه شما عزيزان به خصوص فن هاي بزرگ و عزيز MGS سايت داستان کامل سري MGS را کاملا مي دانيد و درک کرده ايد و اميدوارم که مقاله پيش رو مروري براي شما باشد و لذت ببريد .
به علت علاقه خيلي زيادي که به MGS و کليت آن دارم از اين جهت علاقه داشتم مقاله اي در مورد اين فرانچايز در فروم گذاشته باشم .




MGS داستانِ زيبا و کمي پيچيده دارد . در داستان غني و گسترده آن شخصيت ها و کرکتر هاي زيادي وجود دارند و بيشتر آن ها نيز داستان زيبا و مفصل و بعضا پيچيده خود را دارند و همچنين ديالوگ هاي زيادي در سري بازي هاي MGS وجود دارد . شخصيت هايي مانند Big Boss و Solid Snake از شخصيت هاي بزرگ و معروف MGS هستند و از ويژگي هاي مهم آن ها شخصيت پردازي زيبا آن ها است و نيز محبوبيت زيادي بين گيمر ها دارند .
سعي شده است چيزي از قلم انداخته نشود , اگر کم و کاستي و ديگر موارد را در مقاله (بخشي ترجمه شدِ است و بخشي از آن اطلاعات شخصي من است) پيش رو مشاهده کرديد يا به صورت پ خ و يا در ترد اعلام کنيد تا حتما در اسرع وقت رسيدگي شود .


با تشکر فراوان






" مقدمه "




63637559992653320288.jpg






Metal Gear Solid در کنار عناوين و فرانچايز هاي بزرگ و محبوب دنياي بازي هاي ويدئويي در اين صنعت بزرگ به زيبايي مي درخشد .
خالق و کارگردان و نويسنده سري بازي هاي Metal Gear Solid هيدئو کوجيما مي باشد که وي در زمينه نويسندگي و کارگرداني بسيار چيره دست بوده و تبحر خاصي دارد . در بين گيمر هاي دنيا و از جمله گيمر هاي عزيز ايراني محبوب و معروف است و در طول سال هاي مختلف مورد تحسين منتقد هاي مجلات بزرگ و وب سايت هاي معتبر در زمينه بازي هاي ويدئويي قرار گرفت و در مواردي نيز به علت کات سين هاي طولاني و سينماتيک بازي هاي او و کوتاه بودن کمپين اصلي MGS V :GZ مورد انتقاد قرار گرفت . او ديدگاه خاص و منحصر به فردي دارد و در بازي هاي MGS انتقاد و بيزاري خود را از جنگ و سياست هاي بعضي دولت ها وانمود مي کند . علم ژنتيک و سلاح هاي اتمي از ويژگي هاي داستان بازي MGS هستند و شخصيت پردازي عالي و همچنين گيم پلي زيبا در سبک مخفي کاري و موزيک زيباي سري MGS و ... نيز از ويژگي هاي مهم اين فرانچايز مي باشند . علاقه کوجيما به هنر هفتم يعني "سينما" را مي توان در سري بازي هاي MGS مشاهده کرد . مي توان گفت وي به عنوان يک کارگردان با استعداد و خوش ذوق در کنار بازي ساز ها و خالقان بزرگ صنعت بازي سازي در رتبه بسيار خوبي قرار دارد .
کوجيما در سال 1963 ميلادي در شهر توکيو پايتخت کشور ژاپن ديده به جهان گشود و سپس به منطقه Kobe نقل مکان کرد . بخشي از زمان کودکي خود را با انجام بازي هاي دزد و پليس و قايم باشک و بازي هايي که تحت تاثير فيلم هاي وسترن بودند را سپري کرد . وقتي پا سن نوجواني و جواني گذاشت علاقه زيادي به صنعت سينما پيدا کرد و بنا به گفته خودش دو فيلم Taxi Driver و A Space Odyssey : 2001 و فيلم هاي ديگري از فيلم هاي محبوب او هستند .
از اين جهت علاقه داشت ايده هاي بزرگي را که در ذهن خود مي پروراند بر روي پرده نقره اي به تصوير بکشد اما تصميم گرفت ايده هاي خود را در بازي هاي ويدئويي نمايش دهد .
در دوران کالج علاقه او به بازي هاي ويدئويي بيشتر و بيشتر شد . در نهايت در سال 1986 در شرکت بازي سازي Konami استخدام شد و فعاليت خود را براي بازي سازي بر روي کنسول MSX آغاز کرد . دو بازی با نام هاي Metal Gear و Metal Gear 2 Solid Snake را براي MSX ساخت و از همين رو بازي Metal Gear Solid را براي PS1 خلق کرد که از بازي هاي بسيار بزرگ و معروف PS1 بود و باعث شد وي به يک بازيساز بزرگ تبديل شود . به جز ساخت سري بسيار زيباي MGS از نسل پنجم تاکنون , او بازي زيبا و انيمه مانند را به اسم Zone Of The Enders خلق کرد و دو نسخه اصلي دارد و در ساخت Castlevania : Lords Of Shadow مشارکت داشت . همچنين وي بازي هاي متعددي را براي MSX ساخته بود .






" بيوگرافي Big Boss "






هشدار : مقاله بيوگرافي و معرفي Big Boss حاوي اسپويل داستاني (به خصوص Ground Zeroes) مي باشد .


نام واقعي بيگ باس John است , همچنين وي با نام Jack و کد نيم هاي N@ked Snake و Punished Snake و Venom Snake شناخته شده است . آوازه و شهرت وي به عنوان يک فرمانده نيرو هاي عملياتي ويژه و فرمانده مزدور پيچيده بود . او نيرو هاي ويژه واحد مخصوص ارتش ايالت متحده آمريکا يعني FOXHOUND و بعد ها با همدستان مزدورش Militaries San Frontieres "ارتش بدون مرز' و پايگاه ويژه به نام Mother Base را تاسيس کرد و پس از آن عضو گروه Diamond Dogs شد . به طور خلاصه , او يکي از اعضاي Patriots و يا ميهن پرستان بود و بعد از جدا شدن از ميهن پرستان ارتش بدون مرز را تشکيل داد و سپس مقر اصلي آن ها در آب هاي آمريکاي جنوبي در Mother Base بود . پس از آن عضو Diamond Dogs شد و سپس ايالت هاي نظامي Outer Heaven و سرزمين زنزيبار يا Zanzibar Land را به عنوان پايگاه هايي براي همدستان مزدورش به وجود آورد تا روياي ايجاد يک کشور مستقل براي خود و سربازانش را به واقعيت بدل سازد . Outer Heaven به بهشت سرباز ها مشهور بود چرا که نمي خواستند بازيچه دست دولت مردان و سياست مداران کشور خود واقع شوند و براي خود مستقل باشند . به باور خيلي ها او بزرگ ترين جنگجوي قرن بيستم و يک رهبر با استعداد در زمينه نظامي يود که طرفدارانش او را يک قهرمان جنگ صدا مي زدند و در حالي که دشمنانش از او به عنوان يک مستبد ستمگر واهمه داشتند و مي ترسيدند . در طي "جنگ سرد" اسنيک (ببگ باس) به عنوان يک کار آموز نزد The Boss که به اصطلاح "مادر نيرو هاي ويژه" ناميده مي شد رفت و پس از آن در ميدان هاي عملياني سياه تحت عنوان نيروي اطلاعاتي براي واحد FOX از زير مجموعه CIA بود , زير نظر Major Zero , خدمت کرد .
با داشتند نمونه ژنتيکي و يا اطلاعات ژنتيکي و کد ژنتيکي بيگ باس از آن به عنوان پروژه اي به نام "Les Enfants Terribles" که زير نظر دولت بود استفاده شد . در مرحله اول هشت به اصطلاح Super Baby و کلون به وجود آمد که 6 کلون براي رشد کامل 2 کلون از بين رفتند و Solid Snake و Liquid Snake که کلون هاي دو قلوي بيگ باس هستند به دنيا آمدند که يکي آز آن ها ژن هاي غالب تري نسبت به ديگري داشت و Liquid از لحاظ صفات ژنتيکي به Big Boss نزديک تر بود . در مرحله دوم Solidus Snake متولد شد و بر طبق ديالوگ Big Boss او کلون کاملي بود و شباهت زيادي به Big Boss داشت . کد هاي ژنتيکي در آخرين دسته ي ژنوم ها طوري تصحيح شد که مادر از لحاظ ژنتيکي به Big Boss نزديک باشد . در راس پروژه Dr Clark و يا Para-Medic قرار داشت .
Big Boss پدر ژنتيکي Solid Snake و Liquid Snake و Solidus Snake بود .
(Solid Snake و Big Boss به عنوان شخصيت هاي اصلي قابل بازي نيز در بعضي از سري بازي هاي MGS حضور دارند)






" سال هاي اوليه "




37444228736862910276.jpg



91576510641384146496.jpg


Jack در اولين عمليات MGS3






Big Boss که در سال 1935 به دنيا آمده بود , در سال هاي اول بيشتر به اسم Jack شناخته شده بود . دوران خدمت Jack به دهه 1950 بر مي گردد , زماني که او در جنگ کره شرکت کرد و بعد ها به Green Berets ملحق شد . در سال 1950 که وي 15 ساله بود The Boss را ملاقات کرد و بعد که کار آموز او شد Jack را به منظور شرکت در جنگ , تخريب و جمع آوري اطلاعات تعليم داد . در بعضي مواقع ياد گرفت که چگونه در محيط هاي شهري و دريايي تک تير اندازي (استفاده از اسلحه Snipe) کند و سپس در تعليمات نجات شرکت کرد که اولين بار بود از مار در آن زمان به عنوان خوراکي تغذيه کرد .


در سال 1954 Jack در امتحان انفجار هوابرد بمب هاي هيدروژني شرکت کرد . بر خلاف دوستانش که در اين امتحان سرطان خون گرفتند و يا مردند او حتي در اوايل کار هم هيچ علايم بيماري از خود نشان نداد . او بعد ها اعلام کرد علايم بيماري در حال بروز کردند هستند . در معرض راديو اکتيو بودن وي باعث عقيم شدن او شد .


در طي مدتي که Jack زير سرپرستي The Boss بود , The Boss همه چيز را در مورد جنگ , اسلحه , عمليات نجات , جاسوسي , تخريب و نيز زبان ها خارجي از جمله روسي به او ياد داد . Jack نيز در زمينه عمليات نفوذ به ساختمان و جنگ هاي شهري مهارت زيادي کسب کرد . آن دو با يکديگر در سال هاي بعد فنون CQC و يا Close Quarters Combat را به وجود آوردند . آن دو در 12 ژوئن سال 1959 راه خود را جدا کردند به اميد آن که 5 سال بعد همديگر را در روسيه ملاقات کنند . در سال 1961 و سال هاي اوليه جنگ ويتنام Jack عمليات مخفي را در کنار Phyton و قبل از اينکه آمريکا در جنک شرکت کند , انجام داد . Jack بعد ها اذعان داشت که Phyton از معدود سربازاني بود که مي توانست روي وي حساب باز کند . آن ها با هم پوکر بازي مي کردند که Phyton پول هاي Jack يا Snake (بيگ باس) را به چنگ مي آورد . در نهايت وقتي آن دو در يک عمليات شرکت کردند Phyton بر اثر اصابت گلوله جان خود را ار دست داد . در اوخر سال 1964 Jack نشان خدمت ممتاز و جوايز ديگري را دريافت نمود .
در بين دو سال 1962 و 1964 او عضو FOX (مخفف Force Operation X) , که زير نظر Major Zero بود , شد .




76643326946524782197.jpeg



از چپ به راست : Major Zero و Para-Medic





" عمليات Virtous و Snake Eater آغاز مي شود "






04305695581478571085.jpg






در 24 آگوست 1964 , اسنيک که يک سرباز و مامور کارکشته و حرفه اي شده بود در عمليات Virtous به عنوان عضوي از FOX که وابسته به CIA بود شرکت کرد . وظيفه او در عمليات دفاع از دانشمند شوروي به نام Nikolai Stepanovich Sokolov در خاک روسيه و يا شوروي سابق بود (طي معاهده بين آمريکا و روسيه Sokolov به خاک روسيه برگردانده شده بود) . Jack با اسم زمز و يا کد نيم N@ked Snake انجام خدمت کرد و به مناطق شوروي در شهر Tselinoyarsk , بعد از به عهده گرفتن اولين پرش جهاني به اسم High Altitude - Low Opening , نفوذ کرد . طي عمليات او از دست نيرو هاي KGB فرار کرد , Sokolov را پيدا کرد و او را به منطقه امني اسکورت کرد و جنگ کوچکي بين او و نيرو هاي KGB و آسلات (Major Ocelot) رخ داد .


93117475578805777802.jpg



Ocelot


هر چند ماموريت با شکست مواجه شد چرا که اسنيک در کمال تعجب The Boss را در طي عمليات ديد که او همراه با گروهش يعني Cobra Unit شخص مورد نظر اسنيک در ماموريت يعني Sokolov را بردند . وقني Cobra Unit او يعني Sokolov را سوار بر هليکوپتر خود کردند براي اسنيک باور اين که The Boss اين کار را کرد سخت بود و بين آن دو درگيري و جنگ تن به تن کوچکي رخ داد که در نهايت اسنيک توسط The Boss از پل به پايين در رود خانه اي پرتاب شدِ و بدنش به شدت زخمي شد و آسيب ديد .








46573468634869906163.jpg

02110519295747013598.jpg



Cobra Unit






The Boss قصد داشت Sokolov را به عنوان هديه براي Yevgeny Borisovitch Volgin , که او سرهنگ GRU بود , ببرد , همچنين به Volgin يک کلاهک هسته اي و سلاح مخصوص آن را تحويل داد و پس از آن که Cobra Unit با هليکوپتر در حال پرواز بودند Volgin کلاهک را به سمت مرکز تحقيقاتي Sokolov پرتاب کرد . پس از آن انفجار دولت روسيه آمريکا را مقصر آن کار قلمداد کرد و بهانه و دليل آن ها هم هواپيماي آمريکايي حامل اسنيک به آن منطقه بود , روسيه اعلان جنگ کرد .




36471639911931066931.gif



Volgin




بعد از نجات او , اسنيک در يک واحد پيشرفته مراقبت گمارده شد که وي توسط ماموران دولت آمريکا در خصوص فرار The Boss استنطاق شد . يک هفته بعد دولت آمريکا تصميم گرفت که اسنيک را به خاطر هر گونه مشارکت در فرار تحت شرايط بازگرداني Sokolov و بازگشت به Tselinoyarsk و حذف The Boss عفو نمايد . اين عمليات به اسم عمليات Snake Eater نام گرفت . علي رقم اينکه اسنيک زخم هايش به طور کامل بهبود نيافته بود مجددا او را با يک هواپيماي بي سرنشين به Tselinoyarsk اعزام کردند . خيلي زود برنامه ريزي شد که او ADAM را ملاقات کند که به جاي ADAM او EVA را ملاقات کرد که وي محل تقريبي Sokolov را فراهم کرده بود . در طي اين مرحله بود که اسنيک طراح اوليه Metal Gear را ملاقات کرد , او Aleksandr Leonovitch Granin بود و در مورد Shagohod و پروژه هايش مانند متال گير REX و RAY به اسنيک توضيحات و اطلاعاتي را داد .
در طي ماموريت اسنيک با تعدادي از اعضاي Cobra Unit همچون The Pain و The Fear و The End و The Fury مبارزه کرد و آن ها را شکست داد . سپس او با تغيير لباس به عنوان افسر GRU جا زد تا به Groznyj Grad نفوذ کند و Sokolov را نجات دهد و دريابد که چگونه Shagohod را خراب و نابود کند (Sokolov سر محقق پروژه Shagohod بود که شوروي توسط آن در جنگ سرد پيروزي را از آن خود کند) . اسنيک همراه با ماسک Ivan Raidenovitch Raikov و يونيفرم مخصوص آن نزديک اتاقي شد که Sokolov و زني به اسم Tatyana (او Eva بوده و جاسوس دولت چين بود . او خود را به عنوان معشوقه Sokolov جا زد و وظيفه اش به دست آوردن Philosophers' Legacy بود) در آن جا حضور داشتند . پس از خروج آن زن اسنيک وارد آن جا شد و به Sokolov اطمينان خاطر داد که وي را از آن جا خارج مي کند اما اين عمليات با شکست مواجه شد چرا که Volgin اسنيک را با لباس مبدل ديد (اسنيک را با لباس و ماسک مبدل با حرکتي شناخت) که به دستگيري وي نيز منجر شد .
اسنيک با صداي ناله Sokolov که زير شکنجه ها و ضربات Volgin قرار گرفته بود بيدار شد . پس از آن که Volgin او را کشت ضربات خود را به اسنيک وارد کرد و پس از شکنجه اسنيک يک فرستنده راديويي از بدنش افتاد . Ocelot به Eva مظنون شد که وي جاسوس است و وقتي مظنون بودنش آشکار شد با سه اسلحه Revovler و يک فشنگ و انجام حرکات خاصي او را اذيت مي کرد و اسنيک در آن لحظه که دستانش رو به بالا بسته بودند بدن خود را به Ocelot کوباند و همان يک فشنگ تصادفا چشم راست اسنيک را شکافت و با از دست دادن چشم راستش جان Eva را نجات داد , در نهايت باعث شد Volgin با پرشاني حواس Eva را ترک کند و The Boss نيز باعث فرار اسنيک از آن جا شد .
در پي فرار از Groznyj Grad , اسنيک براي ملاقات Eva به سمت يک پاتوقي رفت , در حالي که خود را غرق روندي ساخته بود که در حال گريز از نيرو هاي Ocelot خود را از مجراي آب به رود خانه پرتاب کرد . او در حال تجربه و رنج کشيدن حالتي اغما مانند بود و پس از رو به رو شدن با روح The Sorrow مسيري مستقيم را طي نمود و با ارواح کساني که در طول ماموريت کشته بود مواجه مي شد . پس از آن که در جنگل و بوته زاري بيدار شد به مکاني که Eva در آن جا حضور داشت رفت و اسنيک با Eva هم پيمان شد و تجهيزات جنگي خود را پس گرفت و چشم بندي را بر روي چشم راست خود قرار داد . اسنيک به Groznvj Grad بازگشت و با موفقيت پناهگاه Shagohod را نابود کرد و در دو مرحله با Volgin به مبارزه پرداخت و با موفقيت او و Shagohod را از بين برد .
اسنيک به هدف اصلي خود نزديک شد , کشتن The boss ! جنگ پاياني آن ها در دشت هاي گلهاي سفيد در Rokovoj Bereg صورت پذيرفت .



04678498237426630090.jpg


Big Boss و The Boss در مبارزه نهايي


اگر چه اسنيک با بي ميلي زياد با او جنگيد , در نهايت The Boss کشته شد . به همين منظور او جايزه نشان خدمت ممتاز و لقب Big Boss را از رئيس جمهور آمريکا يعني Lyndon B Johnson دريافت نمود .


Big Boss به طور قابل توجهي تحت تاثير حوادث عمليات Snake Eater قرار گرفته بود . او مجبور بود تا استاد و مربي خود که رابطه بسيار صميمانه اي داشتند را بکشد و فهميد که تمامي عمليات حيله اي بود که توسط دولت او برنامه ريزي شده بود تا اتهام يک حمله اتمي را رد کند و به طور مخفيانه دستش به Philosophers' Legacy برسد . The Boss جان خود را فداي ميهن اش کرد چرا که مامور مخفي دولت خود بود تا در بين Volgin و افرادش نفوذ کند و Philosophers' Legacy را به دست آورد و در مبارزه نهايي آن را به اسنيک داد . Eva با صداي ضبط شده ي خود همه چيز را براي اسنيک درباره ي ماموريتش و The Boss توضيح داد و در پايان ماموريت خود بايد اسنيک را مي کشت اما از اين کار منصرف شد .


Big Boss ديد و بينش خود را براي آن چه که مي جنگيد از دست داد و همچنين ميهن پرستي اش را براي کشورش , به همين دليل علاوه از اينکه خود را براي موضوع ماموريت Snake Eater سرزنش مي کرد , خود را از نيرو هاي FOX بازنشسته کرد . او از لحاظ ذهني دلسرد شده بود و تنها بود .
او به عنوان يک قهرمان ملي شناخته شده بود , با کشتن Volgin در بين مردم شوروي يک قهرمان به حساب مي آمد .
مامور ADAM نيز Ocelot بود . او پسر The Boss و The Sorrow بود و روش هاي شکنجه کردن را در روسيه آموخته بود . بعد از کشته شدن The Boss او هواپيماي حامل اسنيک و EVA را تعقيب مي کرد و يکي از موتور هاي آن هواپيما را از کار انداخت و سوار آن شد . پس از دوئل بين او و اسنيک در هواپيما با يک فشنگ غيره واقعي , آسلات نام واقعي اسنيک را پرسيد و در جواب گفت : John Doe (در واقع نگفت اسم من John است و با کنايه و شوخي جواب داد) سپس Ocelot از هواپيما خارج شد .
همچنين در زماني که اسنيک و Eva مشغول جنگ با Shagohod بودند , Ocelot آن ها را تعقيب مي کرد و پس از آن که وارد محوطه يک ساختمان در حال ريزش شدند و آسلات در يک قدمي مرگ بود , اسنيک با يک RPG جان او را نجات داد .






" پس از Snake Eater "






بازنشستگي اسنيک خيلي کم دوام آورد و از آن طرف تلاش هاي او براي مربي شدن و راهنماي شکار بي نتيجه ماند . در سال 1966 Big Boss به يک يتيم جنگ به نام Frank Jaeger در طول جنگ داخلي براي استقلال موزامبيک برخورد . پس از اينکه از او مراقبت کرد تا بهبودي کامل خود را بدست آورد او را به جايي برد تا از او مراقبت هاي لازم به عمل آيد ; که بعدها او براي پروژه Perfect Soldier به CIA داده شد . در طي اين مدن Big Boss تلاش کرد تا EVA را پيدا کند که اين جست و جو براي سال ها به طول انجاميد .






" San Hieronymo Takeover "






82360815156837590268.jpg





اگر چه به او لقب Big Boss داده شده بود و به خاطر کار هاي برجسته اش در عمليات هاي سياه جهاني به يک افسانه تبديل شده بود , اما تلاش مي کرد تا از لقب N@ked Snake استفاده کند چرا که خود را لايق لقب The Boss نمي دانست . در طي نوامبر 1970 نيرو هاي FOX بعد از اينکه يکي از اعضايشان کودتايي به راه انداخت به عنوان شورشيان شناخته شده بودند . Big Boss توسط نيرو هاي FOX دستگير شد و به Peninsula برده شد که در آن جا زنداني شد و از او بازجويي به عمل آمد . همچنين Big Boss توسط دپارتمان دفاع به اتهام بي وفايي و رهبري شورشيان FOX مورد اتهام قرار گرفت . ماموري که شورشيان را رهبري کرد تمامي اعضاي FOX که در ماموريت هاي تک نفره مخفيانه تخصص دارند را جمع کرد و تمام کساني که با اسنيک مخالف بودند را کشت .
Big Boss هم سلولي اش به اسم Roy Campbell که عضو گروه Green Berets بود را ملاقات کرد . Big Boss ترتيبي اتخاذ نمود تا با Para-Medic در ارتباط باشند , کسي که به او گفته بود Major Zero و او مورد خيانت Pentagon واقع شدند و مغز متفکر اين شورش سازمان يافته در پشت پرده هستند . Big Boss و Campbell فرار کردند و به دنبال متقاعد کردن سربازان اوليه و سابق ارتش سرخ , تا همراه با نيرو هاي رهايي يافته FOX در سرکوب شورش به پا خيزند . Para-Medic و Sigint هم به از بين بردن FOX و زدودن نام آن ها نيز تلاش کردند .


N@ked Snake شورشياني را عليه FOX در شهر San Hieronymo Peninsula رهبري کرد . در طي اين زمان Big Boss با Null يا همان Frank Jaeger ملاقاتي داشت و اين دو در موقعيت هاي مختلفي با هم جنگيدند . او همچنين يک بار ديگر Phyton را ملاقات کرد , که او در جنگ ويتنام کشته نشده بود , بلکه توسط CIA مراقبت مي شد تا به عنوان يک Anti-Snake پرورش يابد . بر خلاف اين موضوع Big Boss همچنان مصمم به شکست Phyton بود . Big Boss متوجه شد که عمليات FOX از طرف دپارتمان دفاع براي مجبور کردن GENE , "رهبر شورشيان" , براي راه اندازي Metal Gear بود تا آوازه و شهرت CIA را لکه دار کند .




63184661974810715590.jpg



GENE


Big Boss شخصي به نام Cunningham (او از اعضاي FOX بوده و متخصص بازجويي بود و نقش مهمي در عمليات FOX داشت) را کشت و همچنين بر آن بود تا GENE را هم بکشد اما GENE به او گفت "مرگ The Boss در حقيقت يک نقشه و استراتزي بود که از خيلي قبل توسط استراتژيست CIA برنامه ريزي شده بود" و سپس او را نکشت !




16519123205384679961.jpg



مبارزه Big Boss با GENE


با کمک سربازان ارتش سرخ و يا Red Army او استخدام شد و Big Boss تجهيزات اتمي GENE را نابود ساخت . GENE بيگ باس را با تعداد زيادي پول و تجهيزات ترک کرد و تنها گذاشت و Big Boss نيز آن منابع بزرگ را براي را اندازه "FOXHOUND" به کار گرفت . بعد از اين ماجرا Big Boss به طور رسمي FOXHOUND را تاسيس نمود تا سنت واحد هاي FOX را در پيش گيرد و براي سربازاني که تعليم داده بود خانه بسازد .






" ميهن پرستان و پروژه Les Enfants Terribles "







84548508609745548832.jpg



Big Boss و Para-Medic و Zero و Donald Anderson از موسسان میهن پرستان




بعد از وقاياع San Hieronymo Takeover , آسلات و Zero از Big Boss دعوت به عمل آوردند تا به آن ها تحت گروه جديدي به نام The Patriots يا ميهن پرستان ملحق شود (اگر چه , او همچنين در بخشي انتخاب شده بود تا به آسلات براي پروژه نسل بعد نيرو هاي ويژه کمک کند) . اين سازمان به افتخار موفقيت The Boss راه اندازي شد . Big Boss که او را بهتر از هر کس ديگري مي شناخت , توسط Zero به عنوان قهرماني براي دنيا انتخاب شده بود . کمي بعد از آن که Big Boss عضو ميهن پرستان شد در عمليات نجاتي در سال 1971 در شهر Hanoi به منظور آزادي Eva شرکت نمود . Eva را پيدا کرد و عمليات را با موفقيت به انجام رساند و او را براي ورود به سازمان ميهن پرستان تعليم داد . Zero شروع به داستان سرايي هايي در مورد او کرد . بعضي از اين داستان ها حقيقت داشتند و بعضي اغراق شده بودند و يعضي نيز کاملا دروغ بودند .
Big Boss از اين که نقش يک عروسک خيمه شب بازي را داشت خسته شده بود . Zero از ترس از دست دادن Big Boss تصميم گرفت پروژه مخفي اي را به اسم Les Enfants Terribles به پايان برساند که در آن ژن هاي Big Boss استخراج شده بود تا سربازاني کار کشته درست شوند . Solid Snake و Liquid Snake و بعد با نمونه ژنتيکي باقي مانده Big Boss ساليدوس اسنيک (Solidus Snake) در طي اين برنامه و پروژه ساخته شدند و به دنيا آمدند و به عنوان "Sons Of Big Boss" شناخته شده بودند . در راس پروژه دکتر Clark يا Para-Medic بود و رئيس جمهور وقت و ژنرال جيم هاوسمن (شخص پشت پرده MGS 1) نيز حضور داشتند . (به اين صورت بود که سلول ها را از طريق همانند سازي و يا Cloning آنالوگ و روش Super Baby بازسازي کردند و به صورت يک تخمک بارور شده در رحم مادر کاشته شدند)


حضور کلون هاي Big Boss و خود Big Boss در سري MGS (نسخه هاي اصلي) :




Big Boss (شخصيت اصلي قابل بازي به جز Metal Gear و Metal Gear 2 : Solid Snake و Metal Gear Solid 4)


89263485422525570191.jpg
03313318462034047524.jpg
27063236656653526476.png
80568790475131818775.jpg



از چپ راست به چپ : MGS3 و MGS : Peace Walker و MGS V : The Phantom Pain و MGG4


حضور در :


Metal Gear Solid 3 : Snake Eater
Metal Gear Solid : Portable Ops
Metal Gear Solid : Peace Walker
Metal Gear Solid V : Ground Zeroes And The Phantom Pain
........................................


Metal Gear
Metal Gear 2 : Solid Snake
Metal Gear Solid 4 : Guns Of The Patriots




Solid Snake (شخصيت اصلي قابل بازي) :


06298855733899819159.jpg

06367102864324268455.jpg

75665512705304311992.jpg


از بالا به پایین : MGS1 و MGS2 و MGS4
حضور در :


Metal Gear
Metal Gear 2 : Solid Snake
Metal Gear Solid (نسخه اصلي و نسخه بازسازي شده)
Metal Gear Solid 2 : Sons Of Liberty
Metal Gear Solid 4 : Guns Of The Patriots



Liquid Snake

15644705005886298835.jpg



نسخه اصلی

40337103270777043153.jpg



نسخه بازسازی شده
حصور در :


Metal Gear Solid (نسخه اصلي و نسخه بازسازي شده)



Solidus Snake


34388263289247580341.jpg


Solidus Snake در MGS2

حصور در :


Metal Gear Solid (رئيس جمهور در سال 2005 , پشت پرده وقاياع Shadow Moses . نسخه اصلي و نسخه بازسازي شده)
Metal Gear Solid 2 : Sons Of Liberty
Metal Gear Solid 4 : Guns Of The Patriots (جسم بي جان)


Big Boss در نهايت از اين پروژه خبردار شد و او به نشانه مخالفتش با اهداف Zero و برنامه هايش از ميهن پرستان جدا شد . او آمريکا و FOXHOUND را ترک کرد و به کشور هاي زيادي سفر نمود . در طي اين مدت Big Boss به ويتنام برگشت و به LRRP , که مخفف Long Range Reconnaissance Patrol است , ملحق شد و در کنار SOG و Green Berets و Wild Geese به جنگ پرداخت . بعدها او به يک سرباز مزدور بدل شد که در جنگ هاي ارضي و قومي و نژادي در مناطق مختلف دنيا شرکت نمود .
ميهن پرستان قصد داشتند دور از سياست هاي آمريکا و دولت ها اهداف خود را عملي سازند اما اين در حالي بود که در سازمان ها و ارگان هاي سياسي آمريکا دخيل بودند و Zero به دنبال اهداف شخصي خودش بود .






" ملاقات با Kazuhira Miller "






35131240363984714052.jpg



Kazuhira Miller


در اواخر سال 1972 Big Boss توسط دولت کلمبيا براي کار کردن در ارتش اين کشور استخدام شد . در آن جا نيرو هاي Big Boss براي Kazuhira Miller کمين کرده بودند و تمام نيرو هاي او را به جز خودش کشتند . Big Boss نيرو هاي چريکي خودش را به اسم "سربازان بدون مرز" و يا به اختصار MSF راه اندازي کرد و Miller را به عنوان معاون فرماندهي تعليم داد .






" وقاياع Peace Walker "





08372311287177674924.jpg






در چهارم نوامبر سال 1974 Big Boss نيرو هاي خود که به ارتش بدون مرز معروف بودند را در سواحل کلمبيا مستقر کرد . مکاني که Ramon Galvez Mena و Paz Ortega Andrade (اين دو از شخصيت هاي کليدي داستان هستند و هويت اصلي خود را با دروغ پوشش دادند) از کاستاريکا (ملت بدون ارتش) او را از نزديک ملاقات کردند .
به دليل بحران اتمي کوبا , آمريکاي لاتين کليد اساسي براي تعادل شرق و غرب بود . همزمان با اين موضوع نيرو هاي مسلح ناشناسي در سراسر کشور مستقر شدند که خود را نيرو هاي پليس بين المللي معروفي کردند که توسط دولت کاستاريکا استخدام شدند . Galvez با ادعاي خود قصد داشت شک آن ها را ( Big Boss و Kaz ) به اين که نيرو هاي CIA در کاستاريکا مستقر هستند به يقين تبديل کند .
Big Boss سريعا از موضع خود عقب نشيني نکرد چرا که نمي خواست سربازانش سگ هاي جنگ باشند . بعد از ملاقات آن ها با Big Boss براي آزادي کشورشان يعني کاستاريکا و وعده پايگاه نظامي مستقل براي او و افرادش (Mother Base معروف) به عنوان هديه , سرانجام با صحبت هاي Kaz با Big Boss و پخش نوار کاستي توسط Galvez (آن نوار کاست توسط دوست گمشده Paz ضبظ شده بود) که صداي The Boss در بين نيرو هاي اشغالگر در کاستاريکا ضبط شده بود Big Boss درخواست آن ها را قبول کرد .
شش روز بعد MSF براي پاسداري از صلح وارد عمل شد . Big Boss و Miller فهميدند که CIA نيرو هاي خود را در کاستاريکا مستقر مي کرده است و سلاح هاي اتمي به آن جا حمل مي نمود . در راه اش به Nicaragua , بيگ باس همراه با داوطلبي خدمت براي کمک به او توسط نيرو هاي FLSN که Amanda Valenciano Libre رهبر آن ها بود قصد داشت اطلاعات زيادي در اين مورد بدست آورد . در حالي که به عنوان يک پرنده شناس کلمبيايي تحت پوشش بود , هر چند که او در نهايت مجبور شد آماندا را براي درمان به Mother Base ببرد چرا که آماندا پس آن که برادر جوانش يعني Chico توسط يکي نيرو هاي CIA که يک سلاح بر پايه هوش مصنوعي بود دستگير شد تلاش مي کرد او را نجات دهد که تلاش وي بي نتيجه ماند و منجر به زخمي شدن او شد (در طول روند داستان پايگاه هاي جديدي ساخته مي شد و Mother Base گسترش مي يافت) .
Big Boss برادر آماندا يعني Chico را نجات داد و سپس به سمت Mount Irazu مکاني که نيرو هاي سازمان CIA و سلاح هاي اتمي در آن جا مستقر بودند بازگشت . آن جا , او پس از اينکه مشاجره بين Huey Emmerich (او يک مهندس مکانيک و مسئول توسعه فن آوري پروژه Peace Walker بود و همچنين پدر Otacan يا Hal Emmerich مي باشد) و Hot Coldman را به طور اتفاقي شنيد و در مورد پروژه Peace Walker اطلاعاتي را کسب نمود (از جمله , همچنين به عنوان يک مرکز AI و يا هوش مصنوعي در Mayan Pyramid) هيويي از پله ها به سمت پايين توسط آن شخص انداخته شد و بيگ باس با Pupa (يک سلاح عظيم بر پايه هوش مصنوعي که توسط CIA توسعه يافته بود . در واقع Pupa به عنوان بخشي از پروژه Peace Walker يکي از چهار سلاح عظيم بر پايه هوش مصنوعي بود) مواجه شد و Huey به Big Boss براي نابود کردن Pupa کمک کرد . پس از نابود کردن Pupa توسط Big Boss , او تصميم گرفت Huey را به عنوان يکي از اعضاي MSF استخدام کند و سپس تصميم گرفت به دوست گمشده Paz به اسم Cecile Cosima Caminades کمک کند و باعث شد او متوجه يک حقيقت ناراحت کننده و دردناک شود , صداي The Boss را که در نوار کاست شنيده بود در واقع يک هوش مصنوعي برنامه ريزي شده بر طبق خصوصيات کامل فردي و ژنتيکي او که به اسم Mammal Pod AI (بخشي از پروژه Peace Walker) شناخته شده بود . (مثلا ميهن پرست بودن وي و ...)


Big Boss در طي ماموريت با زني به اسم Strangelove رو به رو شد (او به عنوان يک دانشمند و محقق مسئول توسعه Mammal Pod AI بود . حال چرا وي به Strangelove معروف بود , اشاره بر تمايلات ج*نسي اوست و واقعا عشق عجيبي دارد . او از Big Boss به علت کشتن The Boss کينه به دل داشت) که از Big Boss متنفر بود و بيگ باس براي قانع کردن او به اين که ماموريت Snake Eater يک حقه سياسي بود توضيحاتي را داد , سپس او Chrysalis و Cocoon (دو سلاح عظيم بر پايه هوش مصنوعي که هر کدام منحصر به فرد بودند و مانند Pupa از پروژه Peace Walker مي باشند) را از بين برد . او تلاش کرد تا Peace Walker را ار رسيدن به نيکاراگوئه متوقف سازد اما در نهايت از اين عمل شکست خورد . او به دنبال Paz رفت , که توسط Coldman اسير و دستگير شده بود , و Peace Walker را پيدا نمود . حال حقيقت ماجرا روشن مي شود !
Galvez (اسم واقعي آن شخص Vladimir Zadornov بود) نشان داد که او در واقع از Snake و يا Big Boss براي اهدافش استفاده کرده و بنابر اين اتحاد جماهير شوروي مي نواند آمريکاي مرکزي را به راحتي تسخير کند . Zadornov يکي از اعضاي KGB (سازمان جاسوسي شوروي سابق و روسيه) بود که آن ها نمي خواستند CIA اهداف خود را عملي سازد .
Big Boss مجبور بود تا Peace Walker را , براي جلو گيري از ايجاد يک جنگ هسته اي که توسط Coldman شمارش معکوس پرتاب موشک هسته اي آن راه اندازي شده بود , متوقف سازد . قصد Coldman اين بود که با Peace Walker بمب اتم به سمت آمريکا پرتاب کند و آن را طوري برنامه ريزي کرد که بمب از کشور روسيه پرتاب شده و Peace Walker جواب کار آن ها را بدهد و يا به عبارتي بمب دوم را به روسيه پرتاب کند و صلح جهاني به وجود آورد ! Zadornov نيز مي خواست با استفاده از Peace Walker موشک را به کوبا پرتاب کند تا تمام دنيا ببينند آمريکا در کاستاريکا دست به چنين عملي زده است !
در پايان اين شکست مفتضحانه , اسنيک تصميم گرفت به طور رسمي خود را Big Boss معرفي کند پس از يادگيري از صلح جو بودن مريي سابق اش ; که او براي خود وي يعني The Boss يک سرباز خيانت کار تلقي مي شد . بيگ باس Bandanna و يا هد بند سابق The Boss را , که از زمان ماموريت Snake Eater بر پيشاني خود مي بست , از روي سر خود برداشت و در حالي بود که قرباني Peace Walker بود و پروژه Peace Walker متوقف شد . عامل اصلي توقف سازي پروژه Peace Walker فداکاري The Boss بود چرا که Peace Walker توسط دو هوش مصنوعي به نام هاي Mammal Pod که توضيحاتي در موردش داده شد و Reptile Pod کنترل مي شد .
Big Boss بازيچه دست سياست مدار ها قرار گرفت و با حقه KGB برنامه هاي CIA را برهم زد .


57399968937721730792.jpg



لينک سايز يزرگ عکس : http://upcity.ir/images2/42956824313467299773.jpg

به ترتيب از چپ به راست : Snake و Amanda و Chico و Miller و Cecile Cosima Caminades و Huey و Strangelove و Galvez و Coldman و Paz


Big Boss تحت پيشنهاد Kaz و Huey و Strangelove سفارش ساخت Metal Gear ZEKE را داد که از قطعات سالم سلاح هايي که داراي هوش مصنوعي بودند استفاده مي شد .


62837946263366350773.jpg



Metal Gear ZEKE

در حالي که ساخت ZEKE در Mother Base نزديک به اتمام بود , Big Boss فهميد که بين سران MSF يک جاسوس وجود داشته است . Zadornov چندين بار دست به فرار زد و در حالي که ZEKE ساخته مي شد و مراحل نهايي را طي مي نمود مردي از جانب Big Boss در دفاع از خود با ضرب گلوله او را از پاي در آورد . قبل از آن که آن ها به اين فکر کنند چه اتفاقي افتاد و چه معني مي تواند داشته باشد , به گوش بيگ باس رسيد که ZEKE ربوده شد و او خود را با عجله براي مقابله با کسي که آن را ربود آماده کرد .
در کمال تعجب و شوک آوري سران MSF فهميدند که ZEKE توسط Paz ربوده شد (شخصي که در واقع مامور و جاسوس از طرف Cipher و يا ميهن پرستان بود) . اين ماموريت توسط Cipher برنامه ريزي شده بود تا Big Boss را مجددا به آن ها ملحق سازد . بعد از آن که Big Boss مخالفت خود را اعلام نمود , Paz تهديد کرد که يک بمب اتم در ساحل شرقي پرتاب مي کند و MSF را محاصره خواهد کرد . Big Boss آن را شکست داد و اگر چه Paz به ظاهر کشته شد , اما او مشکوک بود که Paz جان سالم به در برد . Miller نيز اقرار کرد که او به عنوان يک تاجر براي Cipher کار مي کرد و البته Big Boss در نهايت او را بخشيد .
سپس آن ها به عنوان پايه گذاران Outer Heaven شناخته شدند .
در پايان PW متوجه مي شويم که Kazuhira Miller در پروژه Les Enfants Terribles نقش داشت . Paz هم جاسوس Cipher بود و هم جاسوس KGB و چون ميهن پرستان بيگ باس را مي خواستند معلوم مي شود او مستقيما از Major Zero دستور مي گرفت .


07967252053543521799.jpg


نمایی از Mother Base



" Camp Omega "
(زندان نيرو دريايي آمريکا و يک منطقه Black Site , دور از حوزه هاي قضايي و قانوني ايالت متحده در کوبا)





74809556306753293766.jpg



نمایی از Camp Omega


" ماموريت هاي فرعي و جانبي Ground Zeroes "


(داستان اصلي در "آماده شدن برای بازرسی" و "عمليات اسب تروا" و يا "Operation Trojan Horse" روايت مي شود)


Snake و Miller در يافتند که نوار ها و دفترچه خاطرات Paz در پايگاه اصلي يا Mother Base جا مانده است . وفاداري او به Cipher نيز متزلزل بوده است البته با ناپديد شدن وي هيچ چيز قاطعيت نداشت .
در کنار گسترش MSF بيگ باس در ماموريت هاي مختلف و گوناگون در نيرو دريايي آمريکا در کوبا شرکت کرد .
در سوم دسامبر 1974 , ساعت 13:18 , Big Boss , با توجه به اين که MSF در حال استخدام يک رابط با KGB بود و Miller در زماني که در کلمبيا حضور داشت و قبل از آن که وارد MSF شود با او آشنا شده بود , وارد پايگاه (کمپ اُمگا) شد تا دو اسنايپر و تک تير انداز بد نام که در جنگ هاي داخلي لائوس حضور داشتند را به قتل برساند . اسم آن دو Glaz و Palitz بود .


در هفتم دسامبر , ساعت 5:31 , Big Boss به پايگاه بازگشت تا يکي از ماموران واحد اينتل MSF را از آن جا خارج کند , با توجه به حياتي بودنش براي MSF . او تمام مدت را در قسمت عقبي پايگاه بود . Big Boss مدتي در قسمت عقبي پايگاه بود تا براي خروج آن شخص از پايگاه در محل مقرر اقدام به فرود هليکوپتر کند . او در حال محافظت از هليکوپتر و اسکورت کردن آن شخص (نام وي "Hideo" بود) بود , دشمناني را که جلو دار او بودند را متوقف مي کرد و از ميان بر مي داشت . با اين حال , وقني که اتومبيل آن شخص از کار افتاد , Big Boss مجبور شد به طور مستقيم مداخله کند و از هليکوپتر پايين آمد و خود به سمت ماشين وي رساند و نجاتش داد . او را سوار بر هليکوپتر کرد و از آن جا خارج شدند و عينک مخصوص وي را بر چشم وي گذاشت و Hideo گفت : ? What Took You So long (اشاره به Kaz Miller که در Phantom Pain بيگ باس در افغانستان بايد او را نجات مي داد و Ocelot عينيک Miller را به بيگ باس داد و وقتي Miller را با موفقيت پيدا کرد آن جمله را خطاب به Big Boss به زبان آورد)


در بيست و يکم دسامبر , ساعت 18:08 , بعد از آن که يک مامور مخفي اطلاعات طبقه بندي شده اي را در مورد Cipher کشف کرد و در مکاني که در پايگاه حضور داشت , Big Boss شخصا به پايگاه نفوذ کرد و شخصي به نام برايان در پشت يک کاميون حضور داشت . بعد از تعيين مکان آن شخص Big Boss از آن مامور بازجويي به عمل آورد تا محل اطلاعات فوق سري و اطلاعاتي را نيز بدست آورد . آن مامور مجبور شد , با توجه به سطح امنيت بالاي آن منطقه , اطلاعاتي را فاش کند . او همچنين اذعان داشت که او و اعضاي گروه و رهبر آن ها عضو سازمان CIA نيستند و Big Boss او را بيهوش کرد . پس از آن Big Boss مکاني که يک نوار کاست که حاوي اطلاعات مهم يود را پيدا کرد و پس از يافتن نوار از آن جا گريخت . از طريق آن نوار کاست MSF قادر به کشف وجود مردي , که تنها با اسم Skull Face شناخته مي شد , شد . همچنين تاييد شد که در واقع آن پايگاه به عنوان Black Site وجود دارد .


در نهم ژانويه سال 1975 , ساعت 07:01 , MSF به طور مستقيم توسط ستاد مشترک نيرو هاي آمريکا استخدام شد تا پايگاه و مکان هاي ضد هوايي را براي آماده سازي MAGTF نابود کند , به دليل ترديد و بدگماني که ممکن بود پايگاه به خظز بيافتد و به يک Black Site بدل شده بود . Big Boss با نصب C4 بر روي چهار ضد هوايي آن ها را از بين برد و اگر چه او عمليات از کار انداختن آن ها را به پايان رساند اما افراد نظامي پايگاه در آماده باش کامل بودند , به علت اين که حمله توسط MAGFT توسط سيستم دفايي و امنيتي پايگاه شناسايي شده بود .
او همچنين يکي از نيرو هاي واحد اينتل MSF که براي شناسايي به آن جا تحت نظر Miller رفته بود و بين 21 دسامبر و 9 ژانويه دستگير شد را نجات داد .
Big Boss يک ماشين نظامي و يا توپ جنگي در پايگاه که مي توانست تهديدي به حساب آيد ار بين برد . پس از آن Big Boss از طريق Miller متوجه شد که رادار آن ها به طور غيره منتظره اي دو هواپيماي نا شناس را نشان داد . سپس Big Boss که از طريق هليکوپتر Morpho's Hind D از آن منطقه خارج مي شد شاهد بمباران پايگاه توسط دو هواپيماي مذکور بود .
Miller بر آن واقعه طوري مشکوک شد که Cipher در عمليات دست داشته است و به نظر مي رسيد که آن ها در حمله هوايي دست داشته اند .


پايان داستان هاي ماموريت هاي فرعي در بازي






" آماده شدن براي بازرسي " (کمپين اصلي GZ و شروع داستان اصلي)






در فوريه سال 1975 , Big Boss به يک ماموريت نا معلوم رفت . در نبود او بود که Strangelove از MSF خارج شد . بعد ها , Big Boss و Miller از طرف آژانس بين المللي انرژي اتمي درخواستي دريافت کردند مبني بر اين که آن ها از Mother Base بازديد کنند و آن را مورد بررسي قرار دهند . اين در حالي بود که دليل اصلي آن ها براي بازرسي , خريد سوخت هسته اي توسط MSF از مقامات اربکستان بود .
اما Big Boss و Miller مي دانستند که دليل اصلي آن ها چيز ديگري است . Big Boss و Miller اعتقاد داستند که آن ها تحت تاثير و فشار هاي Cipher قرار گرفته بودند تا انتقام خود را به دليل شکست قبلي خود (وقاياع Peace Walker) از آن ها بگيرند . سپس Big Boss اعلام کرد که آن ها يک نامه رسمي براي آژانس بين المللي انرژي اتمي فرستادند مبني بر عدم توجه آژانس به موقعيت آن ها که يک ارگان و گروه خصوصي هستند نه يک ملت تحت NPT ! او مخالفت خود را به در خواست آژانس بين المللي انرژي اتمي که به اختصار IAEA خوانده مي شود اعلام کرد .
به هر حال , Huey تنها عضو MSF که با بازرسي موافق بود نامه اي براي آن ها نوشت و اعلام کرد که نظر آن ها در مورد بازرسي عوض شد و Big Boss را قانع کرد و او را وادار ساخت تا بازرسي انجام شود چرا که عدم انجام اين کار باعث برانگيخته شدن شک بيشتر به MSF مي شود . سپس در انجام آماده سازي هاي مختلف براي پنهان کردن و در امان نگه داشتن ZEKE در ساحل که زحمات و دردسر هاي زيادي داشت به پرسنل و اعضا دستور داده شد که به اجبار در قسمت R&R حضور داشته باشند (R&R بخشي از MSF است و آن ها مسئول تجهيزات و سلاح ها هستند و در مواقعي ساخت و ارتقاع آن ها را بر عهده دارند) . تمامي غيره نظامي ها به جز Huey و از جمله Cecile , برگه مرخصي براي بازگشت به خانه هايشان دريافت کردند . اعضاي باقي مانده از گروه FLSN نيز با Amanda (خواهر Chico) که در حال حاضر در کوبا حضور داشت قرار ملاقات گذاشتند .






" عمليات اسب تروا آغاز مي شود "




36447641777783334034.jpg



Skull Face

ده روز بعد , شک Big Boss در مورد اين که Paz نمرده بود به يقين تبديل شد ! او متوجه شد که Paz توسط يک ماهيگير بلژيکي در دريا پيدا شد و نجات يافت و اين در حالي بود که او به صورت شناور بر روي آب هاي اقيانوس بود . Cipher مظنون و مشکوک , بر اين که Paz يک جاسوس دو جانبه بود , شد و Paz براي آن ها ممکن بود خطرناک باشد .
Paz در Camp Omega بازجويي و زنداني شد , يک زندان نظامي به عنوان Black Site با بالاترين حد امنيت در جنوبي ترين منطقه کوبا . Big Boss قصد داشت تا Paz را بکشد چرا که او در مورد MSF اطلاعات زيادي داشت و ممکن بود براي Big Boss و سران MSF خطرناک باشد اما در نهايت با پيشنهاد Kaz Miller آن ها تصميم گرفتند Paz را نجان دهند چرا که Paz تنها عامل براي آن ها به عنوان يک رابط با Cipher بود . آن ها تصميم گرفته بودند که Paz را بعدا به چنگ آوردند چرا که آن ها نگران بازرسي آژانس بودند . متاسفانه , بعد از آن که Chico مخفيانه از پايگاه و يا Mother Base گريخت و سوار بر يک کشتي که در حال سوخت گيري در سانتياگو در کوبا بود شد و مسير آن به سمت Havana بود (مکاني که Amanda حضور داشت) , Chico دستگير شد . پس از آن که Chico محل حضور خود و Paz را در کمپ آمگا در حال انتقال SOS به Miller و Big Boss گفت , Big Boss و Miller مجبور به تجديد نظر در مورد نقشه شان براي عمليات نجات به صورت انفرادي شدند . Big Boss نيز خود داوطلب براي انجام ماموريت شد و بدين ترتيب در زمان بازرسي غايب بود .


چهل ساعت بعد از آخرين تماس Chico , بيگ باس در حال بالا رفتن از يک صخره در نزديکي Camp Omega بود . در حين نفوذ Big Boss به Camp Omega , نيرو هاي بازرسي آژانس انرژي اتمي که وابسته به سازمان ملل منحد بودند وارد Mother Base شدند , Miller نيز وظيفه و سرپرستي پايگاه را بر عهده داست . در حالي که Big Boss نزديک به سلول و يا زندان Chico (مانند يک قفس بود!) مي شد , Miller با پيغام راديويي به Big Boss گفت که آن ها آماندا را در مورد وضعيت فعلي چيکو در جريان گذاشتند و در مورد ناراحتي وي به خاطر وضعيت خيلي بد و بحراني برادرش Chico به وجد آمدند . Big Boss پس از آن که خود را در کنار سلول Chico رساند و قفل آن را باز کرد Chico وحشت زده شد و در حال گفتن جملاتي با صداي کمي بلند ممکن بود افراد و نگهبانان آن جا را به سمت خود بکشاند که وضعيت براي Big Boss خطرناک بود , Chico را با حالتي که مانند خفه کردن بود بي هوش کرد تا گرفتار درگير شدن با دشمنان نشود .


34727434360293342093.jpg


Big Boss در حال بیهوش کردن Chico برای آرام کردن او و وضعیت ماموریت

با توجه به اينکه پاهاي Chico آسيب ديده بودند و توان راه رفتن نداشت و يا اگر هم داشت به سختي مي نوانست راه برود , Big Boss او را در پشت پايگاه و محلي امن براي فرود هليکوپتر (Morpho 's Hind D) برد . پس از آن او را بر روي زمين گذاشت و در مورد وضعيت Paz و مکاني که حضور داشت از وي سوال پرسيد و Chico نوار ضبط شده اي از صداي خودش و پاز و اتفاقات اطراف آن ها را براي Big Boss پخش کرد و با استناد بر آن گفت که Paz مرده است و منظورش اين بود که زير شکنجه توسط افراد مختلف جان داد . پس از آن که Chico را در هليکوپتر قرار داد , توانست با بررسي و استنباط آن نوار کاست محل حضور Paz را پيدا کند و متوجه شد که وي زنده بود .


78281054084289919366.jpg



محل اختفای Paz


18769238941132135859.jpg


بررسی وضعیت حال و احوال Paz توسط The Boss

پس از آن که با او در هليکوپتر قرار گرفتند و از Camp Omega خارج شدند , در طول مسير آن ها به Mother Base مدت زيادي نمي گذشت که Big Boss با کمک Chico متوجه آن شد شکم Paz بخيه خورده بود . Big Boss سريعا پزشک اورژانس داخل هليکوپتر را خبر کرد و آن پزشک با لوازم پزشکي خود بخيه ها را باز کردن و پس از عمل جراحي او و فرياد زدن Paz از شدت درد , يک بمب که در شکم Paz جا ساز شده بود را بيرون آورد و Big Boss آن را به بيرون از هليکوپتر در آب هاي اقيانوس پرتاب کرد .


13089734113745236059.jpg


پس از عمل جراحی و خارج کردن بمب از شکم Paz . بمب در دستان Big Boss

پس از آن که آن ها به Mother Base رسيدند , زمان ورود آن ها دقيقا در اواسط زمان حمله نيرو هاي XOF به Mother Base رخ داده بود ! Big Boss به سمت دشمنان خود يعني سربازان XOF شليک مي کرد و پس آن که Miller را با کمک خلبان هليکوپتر پيدا کرد از هليکوپتر خارح شد و به سمت Miller رفت . Big Boss و Miller براي محافظت از سربازان MSF , آن ها را کاور کرده و به سمت دشمن شليک مي کردند . همراه با سران MSF در حال تخليه و خروج از پايگاه توسط هليکوپتر بودند که با مرگ يکي از سربازان Big Boss که بر روي دستانش افتاده بود خشم خود را با فريادي خروشان کرد و قبل از آن که پايگاه کاملا سقوط کند و نابود شود همراه با Miller در هليکوپتر موفق به خروج شدند . Mother Base کاملا نابود شد !


61675984081510500569.jpg


Big Boss همراه با Miller و یکی از سربازان MSF در حال خروج از Mother Base


98472462158808739511.jpg

Mother Base در حال نابود شدن

بعد از آن که Kaz Miller در هليکوپتر با عصبانيت گفت که بازرسي يک سرپوش و حقه اي بيش نبود و آن ها را بازي داده بودند , Kaz براي بازجويي از Paz با عصبانيت به سمت وي رفت و تلاش براي بازجويي از او ثمر نداشت . پس از آن که Paz به هوش آمد به گوشه اي رفت و گفت : "بمب ..."
سپس Big Boss در جواب به او گفت : "هيچ مشکلي نيست و ما بمب رو از شکم تو در آورديم"
Paz در خروجي هليکوپتر را باز کرد و پس از گفتن "بمب ديگري در ..." خود را به بيرون انداخت و Big Boss با گفتن "Noooo" به سمت در خروجي رفت و شاهد مرگ Paz (انفجار بمب در بدن او) در حال سقوط کردن بود و آن انفجار باعث شد هليکوپتر حامل Big Boss و Miller و Chico و Medic به هليکوپتر XOF که آن ها را تعقيب مي کرد تا شاهد ماجرا باشند برخورد کند .


پس از آن Big Boss و Miller و فرد سوم ناشناخته اي در يک اتاق اورژانس بيمارستان تحت درمان قرار گرفتند . Miller کاملا به هوش بود و در کنار Big Boss به او مي گفت "دوام بياور !" . پس از آن که شوک قلبي به Big Boss دادند وي همچنان بي هوش بود ! آن جا مکاني بود که Big Boss براي 9 سال به کما رفت .



14997753132647960487.jpg


Miller و Big Boss تحت درمان در بیمارستان


داستان Ground Zeroes در اينجا به پايان مي رسد .


اما احتمالا سوالي که ذهنتان را مشغول کرده اين است که XOF چه گروهي بود ؟ Skull Face چه نقشي را داشت و چرا آن اتفاق براي Mother Base رخ داد ؟


بگذاريد به طور خلاصه برايتان شرح دهيم . در پايان داستان مکالمه و ديالوگ بين Skull Face و Paz رد و بدل مي شود که قبل از ورود Big Boss به کمپ اُمگا بود . Skull Face قرباني يک جنگ بود و در زمان کودکي چهره خود را از دست داد . پس از آن واقعه هويت و اصل خودش و انسانيت اش را را نيز از دست داد .
به همين علت از Zero کينه به دل داشت و در حالي که خودش عضو Cipher و يا ميهن پرستان بود اما او و هيچ کس ديگري از مخفي گاه Zero خبر نداشت اما Paz آن را مي دانست . Paz و Chico طعمه اي بودند تا Big Boss را به سمت Camp Omega بکشانند . طي شکنجه هاي Paz و Chico زير نظر Skull Face , چيکو مکان Mother Base را لو داد و اين در حالي بود که Paz بار ها به او مي گفت اين کار را نکند . Chico آسيب هاي روحي جدي ديد و Skull Face با دروغ به او گفته بود که زنده و يا مرده او يعني Chico براي اسنيک اهميتي ندارد .


پس از آن که Big Boss وارد Camp Omega شد , گروه XOF (ضد گروه FOX) همان موقع از آن جا خارج شدند و به سمت Mother Base رفتند و آن جا را نابود کردند . در ميان ديالوگ هاي Skull Face از دانشمندي اسم برده مي شود که با آن ها در ارتباط بود و امکان دارد او Huey باشد . (در تريلر Phantom Pain ديديم Huey توسط Ocelot , که وي همراه با Miller و Big Boss عضو Diamond Dogs بودند , شکنجه مي شد چون آن ها قصد داشتند انتقام خود را از عاملين حمله به Mother Base بگيرند) حال يا Huey خودش بازيچه XOF , که خود را بازرس هاي سازمان ملل اعلام کرده بودند , شد و يا واقعا به XOF کمک کرده است .
Skull Face نيز قصد داشت از طريق Big Boss به Zero دست پيدا کند چون در Phantom Pain , که 9 سال پس از داستان GZ رخ مي دهد , شاهد انتقام Big Boss و Miller از Cipher و يا ميهن پرستان هستيم .
در تريلر بسيار زيباي MGS V: Phantom Pain در E3 2014 ديديم که Skull Face همراه با Big Boss بود که احتمالا او نيز عضو Diamond Dogs است .
در ادامه آن چه در مورد MGS V: The Phantom Pain مي دانيم توضيحاتي را خواهيم داد .






" Phantom Pain "






9 سال بعد از اتفاقات Ground Zeroes , اسنيک و يا Big Boss در بيمارستان از کما خارج شد و بيدار مي شود . او دست چپ خود را از دست داده بود و در سمت راست پيشاني او زخم ناشي از فرو رفتن ترکش وجود داست و اگر آن را از جمجمه در مي آوردند ممکن بود به مغز وي آسيب رسد . پس از آن که پرستار آن جا متوجه بيدار شدن Big Boss شد , سريعا دکتر را خبر کرد . آن دکتر خود را کنار تخت Big Boss رساند به او گفت که "9 سال در کما بوده است" .


17959808301233710593.jpg



Big Boss در لحظه ای که از کما خارج شد


سپس به مرکز درمان و بيمارستان حمله اي از جانب نيرو ها و واحد هاي نظامي ناشناخته اي صورت گرفت , Big Boss قصد داست از آن جا فرار کند . او با کمک فردي به نام Ishmael که صورت وي کاملا پانسمان شده بود و به Big Boss گفت " در طول در مدت 9 سال کماي او از وي مراقبت مي کرد و او را زير نظر داشت " , توانست از آن جا بگريزد .


65673964373503429605.jpg



Big Boss همراه با Ishmael در حال خروج از بیمارستان

بعد از آن که با موفقيت از بيمارستان فرار کردند , آن دو سوار آمبولانس بيمارستان شدند اما ديري نگذشت که تصادف بدي کردند و کنترلر آن ماشين را از دست دادند .
Big Boss شخص بسيار آشنايي را مي بيند , Ocelot ! او براي کمک به Big Boss آن جا بود و همراه با يک اسب , به Big Boss کمک مي کند پشت آن سوار شود .



39546403977883258383.png



Ocelot و Big Boss

قبل از آن که Big Boss از بيمارستان خارج شود , اتفاقات عجيبي آن جا رخ داد . Psycho Mantis که احتمال دارد خود وي باشد در آن جا در بين نيروهاي ناشناخته بود و ذهن Big Boss را طوري کنترل کرد که وي دچار توهم شد . نمي توان با قاطعيت نظر داد که آيا عضو نيرو هاي ناشناخته بود و يا براي کمک به Big Boss آن جا حضور داشت . آيا نيرو هاي ناشناخته اعضاي XOF بودند ؟ و يا Zero دستور حمله را داده بود ؟
اين را هم بايد در نظر داشته باشيم که Skull Face با Big Boss براي انتقامشان هم پيمان مي شود .


بعد ها , Big Boss همراه و با کمک Ocelot که عضو گروه Diamond Dogs مي شود , آن دو به سمت افغانستان حرکت کردند و در آن زمان آن کشور تحت اشغال اتحاد جماهير شوروي بود . Big Boss با کمک و راهنمايي هاي Ocelot قصد داشت که Kaz Miller را از اسارت در آن جا نجات دهد و يک دست مکانيکي مصنوعي دارد .



26361763857741413233.jpg


Big Boss که در اين داستان وي را Punished Snake و Venom Snake مي شناسيم , 3 روز براي يافتن Miller وقت داشت و در غير اين صورت Miller کشته مي شد . او محل اختفا و حضور Miller را کشف کرد و وقتي وي را يافت , او دست راست و پاي چپ خود را زير شکنجه در طول اسارتش از دست داده بود . سپس او گفت : "Kaz من هستم ! آمده ام تا تو را از اينجا خارج کنم و نجات دهم" و Miller گفت : "! ... Snake" و عينيک او را , که Ocelot به اسنيک داد , بر چشم وي نهاد و Miller گفت : " ? What Took You So long و يا کجا بودي تا حالا و چرا دير کردي "


13591911815236994432.png



Big Boss در حال نجات Kaz


بعد از نجات Miller , آن دو يعني Big Boss و Miller همراه با Ocelot عضو گروه Diamond Dogs شدند و آن را تشکيل دادند . به رسم موفقيت MSF آن ها يک پايگاه بزرگ که آن نيز Mother Base ناميد مي شد تشکيل دادند و آن گروه سربازان مزدور در آن پايگاه مستقر شدند . هدف آن ها تنها يک چيز است , انتقام ! آن ها قصد دارند انتقام خود را از Cipher بگيرند .
در طي روند مراحلي که در مورد انتقام خود طي کردند , آن ها متوجه شدند که Cipher مشغول پژوهش و تحقيق بزرگي بود که در آفريقا انجام مي شد . Cipher در حال توسعه يک سلاح بود که مي توانست از سيستم و عظمت Metal Gear پيشي بگيرد .





66626900657742576733.png



Big Boss در کنار Miller در Mother Base جدید


حدس ها و گمان ها بر طبق تريلر ها و اخبار




با توجه به تريلر هاي منتشر شده از بازي , تا کنون شخصيت هايي معرفي شدند که هم جديد هستند و هم از شخصيت هاي سري قبل و بعد داستان MGS V مي باشند .





01757923588548627694.jpg


_Kazuhira Miller , او در يک ماموريت در افغانستان شرکت کرد و توسط نيرو هاي نظامي شوروي دستگير شد و زير شکنجه آن ها قرار گرفت . پس از نجات او توسط اسنيک , زمان انتقام آن ها از ميهن پرستان آغاز مي شود .
خيلي به انتقام گرفتن از Cipher تاکيد دارد و مي خواهد هر چه آن ها از دست دادند را با انتقام پس گيرتد .
در تريلر E3 2014 مشاهده کرديم که بعد از نجات اش , او را به Mother Base منتقل کردند و تحت مداوا قرار دادند . پس از آن که ماموريت اسنيک در آفريقا به اتمام رسيد سه کودک آفريقايي همراه با اسنيک در Mother Base کنار Miller حصور داشتند و Miller با عصاي خود به يکي از آن ها ضربه اي زد و آن کودک سريعا اسلحه Big Boss را از وي مي گيرد و به سمت Miller نشانه گيري مي کند . چرا بايد کودک هاي آفريقايي در داستان باشند ؟ براي بزرگ کردن يتيم هاي جنگي به عنوان نيرو هاي Diamond Dogs ؟ ممکن است همين طور باشد .
سپس در تريلر Miller و Big Boss را در هليکوپتري مشاهده کرديم که Miller در حال گوش زد به Big Boss بود و چهره Big Boss کمي ناراحت و دلسرد به نظر مي آمد . احتمالا در راه بازگشت به Mother Base بعد از نجات Miller بودند و Miller لباس Diamond Dogs را گرفته بود و يقينا در مورد انتقام شان از Cipher از طريق Diamond Dogs با Big Boss صحبت مي کرد .



18034686487019948182.jpg


_Quiet
, يک دختر اسنايپر است و قادر به صحبت کردن نيست و توسط اعضاي Diamond Dogs شکنجه مي شود . موشن کپچر Quiet خانم Stefanie Joosten در مورد شک و شبهه بسيار عجيبي که بين فن هاي MGS همراه با دلايل بعضا منطقي به وجود آمد با قاطعيت جواب دادند که Quiet چيکو نيست !
در تريلر بازي در E3 2014 مشاهده کرديم که او يعني Quiet در Mother Base سه تن از اعضاي آن جا که يک نفر پشت سر آن ها بر روي زمين است را قافل گير مي کند و يکي از آن ها توسط او کشته مي شود . در قسمتي و قبل از آن نيز مشاهده کرديم توسط يک شخص نظامي که گويا از سربازان شوروي است , سر وي را زير آب مي کند و شکنجه مي شود .
مي توان حدس زد يکي از Boss Fight هاي سر سخت بازي باشد و پس شکست او , Big Boss او را به Mother Base مي فرستد و اگر هم ارتباطي با Cipher داشته باشد و با اينکه قادر به صحبت کردن نيست اما بايد براي گروه Diamond Dogs شخص مهمي تلقي شود . پس از درگيري با 3 تن از افراد Mother Base ممکن است با لباس نظامي از آن جا بگريزد و نظامي هاي شوروي او را دستگير کنند . همانطور که در تريلر حرکت تانک ها و هليکوپتر هاي نظامي را نيز مشاهده کرديم , احتمالا براي باز پس گيري Quiet جنگ بين نيرو هاي Diamond Dogs و شوروي رخ مي دهد يا اصلا جنگ فقط در رابطه با انتقام از ميهن پرستان است و يا Cipher با شوروي مشغول جنگ هستند ! شايد دو نظريه آخر بيشتر قابل قبول باشند .



80229503535576571711.png


_Eli
, يک پسر نوجوان که هيچ اطلاعاتي در مورد وي نا کنون گفته نشده اما حدس و گمان هايي بر طبق دلايلي زده مي شود که او ممکن است Liquid Snake باشد .
در تريلر E3 2014 او با Big Boss درگير مي شود و گويا قصد کشتن Big Boss را دارد و يا به نشانه تهديد چاقوي خود را به Big Boss نشان مي دهد .



57776395882651930951.png


در پشت لباس وي نيز عکس يک خوک که چشم راستش با چشم بند بسته شده مشاهده مي شود و ممکن است کنايه به Big Boss باشد و يا اين که مثل يک خوک براي رشد کامل تر برادرش در پروژه Les Enfants Terribles استفاده شده و او کلون پست Big Boss است ! (اشاره به ديالوگ بين Liquid Snake و Solid Snake در MGS 1) با اين حال Liquid تا زمان مرگ اش در Shadow Moses توسط Fox Die گمان مي کرد کلون پست بود و در حالي که کاملا بر عکس بود . به اين معنا نيست که کلون بدي از لحاظ ژنتيکي باشد , در واقع بدين معنا است از لحاظ صفات ژنتيکي به پدر يکي نزديک تر است .
مي توان گفت Eli از Big Boss کينه به دل داشت و آرزوي کشتن او را دارد اما Big Boss توسط Solid Snake کشته مي شود . حال اگر او را Liquid تصور کنيم کاملا درست حدس زده ايم چرا که يکي از دلايل نتفر Liquid Snake از Solid Snake کشتن Big Boss توسط Solid Snake بود . اما تا منتشر شدن بازي آن هم اگر MGS باشد نمي توان با قاطعيت نظر داد !




49341218324097741869.png


_Huey Emmerich که معرف حضورتان است . در Peace Walker و GZ حضور داشت و در تريلر E3 2013 توسط Ocelot شکنجه مي شود و در تريلر E3 2014 ديديم که Big Boss با عصبانيت کيسه اي بر سر او مي کند ! آيا وي واقعا يک خيانت کار است و از عاملين نابودي Mother Base در سال 1975 مي باشد ؟ يا با بازرسان سازمان ملل (آژانس انرژي اتمي وابسته به سازمان ملل ارتباط خود را در اين مورد تکذيب کرد) يا در واقع XOF طوري در ارتباط يود که نمي دانست آن ها چه نقشه شومي در سر دارند ؟





19205691539071777994.jpg


_Ocelot , يکي از اصلي ترين شخصيت هاي سري MGS . نقش بسيار مهمي دارد و همچنين يکي از اعضاي ميهن پرستان است اما شخصيت پيچيده و گاها مرموزي دارد .
آيا از ميهن پرستان و Zero منتفر است که مي خواهد به Big Boss کمک کند و يا اين نقشه خود ميهن پرستان و يا Cipher است ؟ جواب اين سوال بسيار سخت است اما MGS 4 مي تواند کمي به ما براي جواب اين سوال کمک کند !

85264932479019262480.jpg


_Code Talker
, تنها چيزي که از وي مي دانيم اين است : يک مرد دانا که از ميهن خود تبعيد شد . احتمالا يک حالت عرفاني در داستان دارد .


و شخصيت هاي ديگري ....






داستان Phantom Pain مي تواند نقطه عطفي در سري MGS باشد . به گفته کوجيما , Big Boss آن قهرماني نيست که ما قبلا مي شناختيم و در طول روند داستان و خوي انتقام گيري اش از يک قهرمان و جنگجوي بزرگ تبديل به يک جنگجوي خبيث مي شود . او زجر زيادي به خاطر سياست ها و سياست مدار ها کشيد و حالات و احساسات او در چهره اش کاملا نمايان است و کم صحبت مي کند . در تريلر E3 2014 او را در يک منطقه کاملا سوخته مشاهده مي کنيم که چهره آغشته به خون دارد و فريادي از ته دل مي زند ! شايد گروه Diamond Dogs آتش جنگ را در آن جا افروخته بودند .


01293893489842419531.jpg



فریاد Big Boss در میدان جنگ و منطقه ای کاملا سوخته



يکي از افراد و سرباز هاي خودش در هليکوپتر با اسلحه اش به سمت قلب وي نشانه گرفته بود ! آيا افراد زير دست وي از او واهمه دارند ؟
همچنين درگيري بين افراد و سربازان Diamond Dogs را مشاهده کرديم که آيا يک تمرين است و مي خواهند فرياد خود را براي انتقام به آسمان برسانند يا به قصد کشتن هم را دارند ؟
در يک تمرين بين Big Boss و يکي از سربازانش , او دست سرباز خود که يک چاقو به سمت Big Boss گرفته بود را به سمت قلب خودش (Big Boss) مي برد در حالي که آن سرباز نمي خواهد اين عمل انجام شود . امکان دارد منظورش اين باشد اگر بين ما تفرقه ايجاد شود دشمن قلب ما را پاره کرده است و يا اگر به Big Boss خيانت کنند گويا قلب او را پاره کرده اند و يا شکسته اند . اين را هم در نظر داشته باشيم که طبق ديالوگ بين Big Boss و Miller , بيگ باس اشاره کرد خود وي تبديل به اهريمن و ديو شده بود .
ممکن است جنگ بزرگي بين نيرو هاي Diamond Dogs و شوروي همانطور که ذکر شد , با توجه به حرکت تانک ها و هليکوپتر هاي نظامي در تريلر , رخ داده باشد .
Skull Face در کنار Big Boss زمانی که از ماشین نظامی خود در قسمتی از پایگاه پیاده شدند , Metal Gear REX در آن جا مستقر بود . احتمالا اعضای Diamond Dogs آن را توسعه دادند و یا در جنگ بین آن ها و Cipher به آن دست پیدا کرده اند .



80694767701871165917.jpg




در اين داستان به خوبي متوجه خواهيم شد که چرا Big Boss از يک قهرمان بزرگ تبديل به يک ضد قهرمان و حتي Villain خواهد شد و چرا Miller از او جدا شده و مخالف وي مي شود .


گيم پلي بازي همان گيم پلي GZ است همراه با قابليت هاي اضافه تر مانند Fulton Recovery System که اولين بار در PW وجود داشت اما اينبار نه تنها سربازها را مي توانيد به Mother Base براي نيرو هاي خود ببريد بلکه ماشين و کانتينر و حتي بز و ... را مي توانيد با استفاده از Fulton به Mother Base ببريد .



75840758588994595557.jpg


در محيط هاي سر بسته و هواي طوفاني قادر به استفاده از Fulton Recovery System نخواهيد بود . تغييرات آب و هوايي به صورت دايناميک است و همچنين روز و شب نير به صورت دايناميک در حال تغيير هستند . محيط بازي بسيار بزرگ و گسترده است و به لطف FOX Engine زيبايي بصري خاصي دارد . Card Board Box نيز در اين نسخه وجود خواهد داشت .



51563437690918032510.jpg


با توجه به Open World بودن بازي , روش هاي گوناگون و مختلفي در بازي براي مخفي کاري در روند داستان وجود دارد .
در بازي قادر خواهيم بود Mother Base را شخصي سازي کنيم . حالت Reflex Mode قابل انتخاب است (فعال و عیر فعال کردن) اما لذت مخفی کاری بازی بدون آن خیلی بیشتر خواهد بود . مارک کردن دشمنان نیز می تواند شما را از محل اختفا و رفت و آمد دشمنان آگاه سازد .


احتمالا پس از داستان و وقاياع Phantom Pain , بيگ باس تحت عمل جراحي قرار گرفت و آن ترکش را از سر او برداشتند و دست مصنوعي و مکانيکي خود را به حالتي طبيعي تر بدل ساخت تا حالت مکانيکي نداشته باشد .
و اين در حالي است که کوجيما اعلام کرده بود که بعضي از ويژگي هاي داستان را تغيير داده است اما طوري که در روند داستان کلي مشکلي ايجاد نکند . مانند دست مصنوعي و مکانيکي اسنيک .






" Big Boss در سال هاي بعد "






در اواسط سال 1980 , Big Boss در بيش از 70 ماموريت شرکت کرد و آن ها را به اتمام رساند . در ادامه در جنگ هاي آزادي بخش قومي و قبيله اي و جنگ هاي منطقه اي حضور داشت . او در جنگ داخلي موزامبيک شرکت کرد و جنگيد , جايي که او در ميدان جنگ به Frank Jaeger پيوست و سپس او را از زندان و شکنجه شدن نجات داد .
Big Boss او يعني Frank و خواهر ناتني اش Naomi Hunter را (وي در اواخر دهه 70 ميلادي متولد شد و در سال 1979 خانواده Naomi در جنگ رودزيا توسط Frank Jaeger کشته شدند . بعد از آن Frank به خاطر آن کار از درون ناراحت شد و عميقا ابراز تاسف مي کرد , Naomi را نيمه جان در کنار يک رودخانه به اسم زامبزي پيدا کرد و او را از گرسنگي و مرگ نجات داد . سپس سرپرستي او را به عنوان خواهر خود بر عهده گرفت و وي را بزرگ کرد) به آمريکا برد , مکاني که او به آن ها کمک کرد در آن جا يک زندگي نرمال و سالم داشته باشند .
در نهايت Big Boss همراه با Frank به آفريقا بازگشتند و به ادامه مبارزه و جنگ پرداختند , در حالي که Naomi را در آمريکا ترک کرده بودند .


Big Boss به علت وضعيت و کار نظامي فوق العاده اش تبديل به يک اسطوره مي شد , وي به عنوان يک سرباز افسانه اي نيز نام برده مي شد . از او به عنوان يک قهرمان واقعي اسم برده مي شد و در کاور مجلات محبوب بيشتر کشور ها قرار مي گرفت . سپس , او به عنوان يک مربي جنگ خدمت کرد و سريازان کم سن و سال و کودکان گرفتار شده در جنگ جامعه آن ها را جمع آوري مي کرد و سر و سامان مي داد . يکي از آن ها Sniper Wolf جوان بود که او را از تربيت هاي خشن نجات داد و به عنوان يک سرباز بزرگ کرد . (Sniper Wolf اهل جنوب کردستان عراق بود . او در وسط يک جنگ چريکي و خشن متولد شد که بين کرد ها و رژيم صدام حسين رخ داده يود و در بين صداي شليک گلوله و جيغ و داد احاطه شده بود . همچنين يکي از اعضاي سابق FOXHOUND , که در جزيره Shadow Moses با رهبري Liquid Snake شورش کرده بودند , بود)


در طول جنگ خليج فارس , از اطلاعات ژنتيکي مربوط به ژن هاي Big Boss به عنوان آزمايش در سربازاني که در جنگ خدمت کرده بودند استفاده شده بود . با اين حال , بسياري از اين سربازان پس از آن که که بر اثرات جانبي آن (از آن به عنوان سندرم جنگ خليج فارس نام برده شد!) رنج مي بردند ممکن بود فرزندان آن ها بر اثر ناقص الخلقه بودن رنج ببرند .






" تاسيس Outer Heaven "




97519735246887723748.jpg





با استفاده از بودجه و پول هايي که Big Boss به عنوان يک مزدور به دست آورد , وي شروع به واقعيت بدل ساختن روياي خود در زندگي اش کرد ; Outer Heaven . او يک دژ و پايگاه نظامي به عنوان پايگاه اصلي براي گروه و سازمان شخصي مزدورانه خود و اعزام نيرو را در جنوب آفريقا به وجود آورد .
در اوايل سال 1990 , او به آمريکا بازگشت تا يک بار ديگر فرمانده FOXHOUND باشد . واحد نيرو هاي ويژه اي که خود او در حدود دو دهه پيش تاسيس کرده بود . در حالي که او به عنوان فرمانده FOXHOUND خدمت مي کرد , به طور مخفيانه گروه و سازمان مزدورانه اش را به يک نظامي بزرگ تر به وجود مي آورد و آن را اداره مي کرد .
در طول اين مدت , او با استفاده از FOXHOUND مسئول استراتژي هاي وحشيانه و غريزي در طي عمليات هايي بود . که اغلب به نظر مي رسيد با احتياط و دقت کم برنامه ريزي مي شد . در حدود سال 1995 David , که از اعضاي سابق Green Beret بود و در جنگ خليج فارس حضور داشت و جنگيده بود , عضو FOXHOUND شد . David يکي از سه کلون هاي پسر و فرزندان Big Boss بود و Big Boss وي را با کد نيم و يا اسم رمز Solid Snake برگزيد .
Big Boss به Solid Snake مهارت ها و تکنيک هاي CQC و اهميت اراده داشتن براي زنده ماندن در ميدان جنگ را آموخت . (بعد ها به Solid Snake گفت که پدر او است)


در طي اين مدت , Big Boss يک دانشمند روسي به نام Drago Pettrovich Madnar را به همراه دخترش ربود و Madnar را وادار کرد تا بر اساس طرحي TX-55 Metal Gear را توسعه دهد و کامل کند . TX-55 Metal Gear يک سيستم سلاح نسبتا بزرگ بود و براي اين که Outer Heaven برتري نظامي نسبت به غرب داشته باشد طراحي شده بود .






" شورش Outer Heaven "



80096458118529519480.jpg



Big Boss فرمانده FOXHOUND


در سال 1995 , دولت آمريکا درباره توسعه و پيشرفت Metal Gear در Outer Heaven خبردار شد و FOXHOUND را بر آن داشت و به آن سفارش کرد تا با يک عمليات پيشرفته نفوذ به آن جا يعني Outer Heaven آن سلاح را نابود کنند . با استفاده از اين فرصت براي انتقال اخبار و اطلاعات نادرست , در مرحله اول Big Boss مورد اعتماد ترين فرد و نايب خود يعني Gray Fox (او همان Frank Jaeger بود) را به آن جا فرستاد . سپس Gray Fox دستگير شد و آخرين گزارش او در تماس راديويي "Metal Gear" بود . دستگير شدن وي منجر به اين شد تا Big Boss به Solid Snake دستور انجام اين ماموريت را دهد . Solid Snake که تجربه کمي در آن بازه زماني داشت و تازه ترين عضو FOXHOUND بود , Big Boss او را براي پيگيري و انجام اين ماموريت به اسم "ماموريت نفوذ قافل گيرانه N313" براي نجات Gray Fox و از بين بردن Metal Gear فرستاد .
Big Boss از طريق تماس و پشتيباني راديويي با Solid Snake , در مورد استفاده از تجهيزات و سلاح ها به او کمک و راهنمايي مي کرد . با اين که Big Boss مخفيانه اهداف خود را انجام مي داد , با اين حال او احساس مي کرد که تازه کاري مانند Solid Snake نمي تواند از عهده آن ماموريت بر آيد و قادر به انجام آن ماموريت نيست و فرصت بيشتري براي توسعه و تکامل Metal Gear فراهم مي کند و اقدامات بيشتر از سوي غرب را به تاخير مي اندازد .
در کمال تعجب و اوج غافلگيري Big Boss , ساليد اسنيک توانست عمليات نفوذ را با موفقيت پشت سر بگذارد . وقتي که نقشه هاي Big Boss با شکست مواجه مي شد , او براي تاخير در ماموريت Solid Snake او را به سمت تله هاي مختلفي هدايت مي کرد و در يک مورد نيز حتي به Solid Snake گفت که ماموريت را لغو کند .
در نهايت وقتي که Solid Snake با موفقيت TX-55 Metal Gear را نابود کرد , Big Boss شخصا رو به روي Solid Snake قرار گرفت و خود را به عنوان مغز متفکر Outer Heaven معرفي کرد . Big Boss شمارش معکوس تخريب Outer Heaven را به راه انداخت و آن دو در يک مبارزه تن به تن قرار گرفتند و با هم جنگيدند .
با وجود سن اش , Big Boss ثابت کرد که سريع و خطرناک است اما در نهايت Solid Snake جوان موفق به شکست Big Boss شد .
قبل از نابودي Outer Heaven بيگ باس موفق به فرار از آن جا شد . در حالي که بمباران نيرو هاي ناتو در آن منطقه شروع شده بود , Big Boss بسياري از بازماندگان از جمله پناهندگان و کودکان يتيم و اعضاي مقاومت را از آن جا نجات داد .
او بعد ها همراه با بازماندگان به آسياي مرکزي فرار کرد .






" تاسيس منطقه خود مختار Zanzibar "




16039436477669238680.jpg






در سال 1997 , Big Boss همراه پيروان و ياران اش در يک جنگ مزدورانه شرکت و دخالت کردند . پس از به تصاحب در آوردن مرز اتحاد جماهير شوروي و پاکستان و چين و افغانستان , يک ملت نوپا را به وجود آوردند و استقلال يافتند . ايالت Zanzibar , يک منطقه تشکيل شده خود مختار و مستقل از اتحاد جماهير شوروي که در نتيجه به سرزمين Zanzibar تبديل شد و Big Boss رئيس جمهور آن بود .
با نيروي تازه گرفتن و استخدام يتيم هاي جنگي در سراسر کشور هاي جهان سوم و بزرگ کردن و آموزش دادن آن ها به عنوان يک سرباز , Big Boss اميدوار بود که يک ملت توسط سرباز ها به وجود آورد که به سرباز ها در آن افتخار کنند و از آن ها تجليل شود , نه اين که از آن ها به عنوان ابزار سياسي استفاده شود و عروسک خيمه شب يازي سياست مداران باشند .
Big Boss فرد مورد اعتمادش يعني Gray Fox را استخدام کرد تا از موفقيت سرزمين Zanzibar اطمينان داشته باشد .
او يک بار ديگر سفارش ساخت Metal Gear را داد و آن Metal Gear D ناميده شد . اين بار دکتر Madnar با اراده خودش و آزادانه مدل جديد Metal Gear را ساخت و توسعه داد چرا که طرح او در آمريکا رد شد و توسط مارک ديگري جايگزين شد .
همچنين شايعه شده بود که دکتر Madnar جراحات وارد شده به بدن Big Boss در Outer Heaven را با قسمت هاي بدن سايبرنتيک بهبود و جبران کرد , تحت دستور نظام مستبد بلوک شرق که قادر به مقامت در برابر آن سرباز افسانه اي و از ميان برداشتنش نبود .


در سال 1999 , در زمان بحران سوخت و انرژي جهاني يک دانشمند به نام دکتر Kio Marv که قصد داشت اختراع جديد خود به نام OILIX را رونمايي کند و او در حالي که در مسير به اجلاس بين المللي بحران انرژي بود توسط مامور Zanzibar در آمريکا دستگير و ربوده شد . (Marv يک دانشمند اهل کشور چک بود و مسئول ساخت و ايجاد يک ميکروب , که با اصلاحات ژنتيکي مولد نفت براي جايگزيني جديد سوخت به وجود آمد , بود)
مامور سابق FOXHOUND يعني Solid Snake افسانه اي پس از بازنشستگي وظيفه داشت به منطقه Zanzibar نفوذ کند و با موفقيت در نفوذ به دژ آن جا , مزدور هاي زبده و حرفه اي که در سر راه وي قرار گرفتند را شکست داد . او با شناخت کاملي که از حرفه خود داشت , وقتي که Black Ninja (نام او کايل اشنايدر و يا Kyle Schneider بود . او رهبر سابق جنبش مقامت Outer Heaven ّبود . بعد ها او به عنوان يک نينجاي سياه مزدور در Zanzibar Land فعاليت مي کرد) بعد از مبارزه در حال مردن بود اطلاعاتي در مورد محل اختفا دکتر Kio Marv به Solid Snake داد , با اين ادعا که رهبر Zanzibar Land او را مي خواست .
(ممکن است Snake با اطلاعات Black Ninja محل اختفاي Marv را پيدا نکرده باشد و يا او را به جاي ديگري انتقال دادند . در پيغامي با کبوتر نامه رسان توسط دکتر Kio Marv و با کمک Master Miller براي ترجمه کردن آن , او يعني Solid Snake بايد فردي را به اسم Gustava Heffner پيدا کند . Solid Snake پس از يافتن او , با کمک آن شخص محل اختفاي Madnar را يافتند . Madnar تنها کسي بود که از محل اختفاي Marv خبر داشت , طبق راهنماي Madnar اسنيک و Gustava از پلي رد شدند که منفجر شد و Gustava کشته شد و عامل آن Madnar بود . او براي Big Boss فعاليت مي کرد و پس از فرار اش , اسنيک از روي پل رد مي شود اما در کمال تعجب جسد بي جان Kio Marv را کنار Madnar مي بيند و پس از حمله Madnar به Solid Snake , توسط Snake کشته مي شود . سپس Snake آن اختراع يعني OILIX را به دست آورد .)
پس از آن که مامور و روزنامه نگار CIA به نام Holly White توسط نيرو هاي منطقه Zanzibar دستگير و زنداني شد , Big Boss پيش بيني و گمان مي کرد که Solid Snake براي نجات او از زندان به آن جا خواهد رفت و يکي از کودکان آن جا را براي کشيک دادن در کنار زندان آن زن قرار داد تا وقتي Snake را ديد به Big Boss گزارش دهد . در حالي که Holly White حضور Solid Snake را تکذيب مي کرد .
با وجود تلاش هاي Big Boss , ساليد اسنيک موفق شد Metal Gear D را نابود کند و رفيق و دوست سابق خود يعني Gray Fox را در يک مبارزه تن به تن در وسط ميدان مين بدون هيچ سلاحي شکست دهد .
Solid Snake مجروح شد و آسيب ديده بود و هيچ سلاحي همراه خود نداشت , او يک بار ديگر با Big Boss رو به رو شد . کسي که به همين ترتيب انتظار آن را داشت که آن ها به ناچار با يکديگر رو به رو مي شوند . در حالي که تمام عمر خود را صرف جنگ کردِ و در ميدان جنگ بود , Big Boss نمي توانست جهاني بدون جنگ را تصور کند (Snake نمي توانست Big Boss را در جهاني بدون جنگ تصور کند) و اظهار داشت که در غيره اين صورت بهترين سرباز ها وقتي از ميدان جنگ حذف شدند مرده و بي فايده تصور مي شوند .
قبل از شروع نبرد نهايي آن دو يعني پدر و پسر و به چالش کشيدن Solid Snake توسط بيگ باس , Big Boss آخرين کلمات و حرف هاي مربي اش را براي Solid Snake نقل قول و بيان کرد : "هر کس که برنده شود , جنگ ما تمام نشده است و پايان ندارد . بازنده از ميدان جنگ رها شده و آزاد مي شود اما برنده در ميدان جنگ مي ماند و به عنوان بازمانده بايد باقي زندگي خود را به يک عنوان يک جنگجو تا زماني که مي ميرد سپري کند."


Big Boss خطاب به Solid Snake در Zanzibar Land


در حين جنگ بين آن دو , اسنيک با طفره رفتن از حملات Big Boss موفق مي شود يک وسيله شعله افکن موقت بسازد که متشکل از يک اسپري و آتش فندک بود و Big Boss را مي سوزاند و در نهايت او را کشت .



76527765259362196379.jpg


نبرد نهایی Big Boss و Solid Snake که منجر به کشته شدن Big Boss شد



Solid Snake از کابوسي که رنج مي برد خلاص شد و براي بار دوم خود را بازنشسته کرد . قبل از مرگ Big Boss , او به Solid Snake گفت که پدرش است .
پس از بازنشستکي او آزرده خاطر شده بود . Roy Campbell فرمانده اسنيک در طول ماموريت بود و Kaz Miller که به Master Miller معروف بود به اسنيک در طول ماموريت کمک مي کرد .


پايان داستان






" پس از مرگ "






88886354193407118694.jpg





مدتي پس از مرگ Big Boss در Zanzibar Land , بدن Big Boss توسط ميهن پرستان بهبود يافت . بر خلاف رنجي که از آسيب هاي عمده و زخم هاي عميق اش مي کشيد زنده مانده بود . با تزريق "نانو ماشين ها" و يا "Nanomachines" به بدن Big Boss توسط Zero , به منظور آن که او را به يک کماي مصنوعي و برودتي ببرد تا او را به عنوان نماد و تنديس سازمان و دوست غيره قابل تعويض حفظ نمايد و نگه دارد . Big Boss به طور موقت زندگي نباتي در طول آن سال ها داشت .
از ژنتيک Big Boss براي استفاده از ژن درماني براي "نسل بعدي نيرو هاي ويژه" براي ژن سرباز ها استفاده شد . باعث مي شد آن ها تبديل به سرباز هاي زبده و حرفه شودند . (نيرو هاي ويژه اي که براي اولين بار در MGS 1 در Shadow Moses حضور داشتند)
بدن Big Boss در يک انبار سرد براي حفظ و سالم ماندن او قرار گرفته بود . بر روي سنگ قبر او در کنار قبر و آرامگاه The Boss نوشته شده بود " يک قهرماني جاودانه که به شعله هاي جنگ وفادار بود و در Outer Heaven به آرامش ابدي آراميده است . 193X - 1999 "


در سال 2005 , اعضاي سابق و خائن FOXHOUND همراه با نسل بعدي نيرو هاي ويژه شورشي در ساختمان دفع تسليحات اتمي آمريکا در جزيره Shadow Moses با رهبري Liquid Snake به راه انداختند . (آن ها Liquid Snake و Sniper Wolf و Vulcan Raven و Decoy Octopus و Psycho Mantis و Revovler Ocelot بودند . Ocelot جاسوس میهن پرستان بود) آن ها از پنتاگن بقاياي جسم Big Boss را همراه با يک ميليارد دلار خواستار بودند و اگر به خواسته آن ها تن ندهند يک موشک و يا سلاح هسته اي توسط Metal Gear REX به سمت يکي از ايالت هاي آمريکا پرتاب مي کنند . (آن جا به ظاهر دفع تسليحات اتمي بود و در واقع ساختمان تسليحات اتمي بود) بدن Big Boss را براي ژن درماني مي خواستند .
Liquid Snake زماني که در مورد پدرشان يعني Big Boss صحبت مي کرد و شرح مي داد تنفر شديدي از برادر خود يعني Solid Snake در آن لحظه داشت . قبل از مبارزه بين آن دو يعني Solid و Liquid در بالاي REX که آن Metal Gear توسط Solid Snake و کمک Gray Fox (توسط Liquid با REX او يعني Gray Fox کشته شد) صدمه فراوان ديد , Liquid اصل و نسب خود و برادرش را براي Solid Snake آشکار ساخت و توضيح داد که آن ها کلون هاي Big Boss بودند . Liquid چون خيال مي کرد کلون پست Big Boss بود و Solid Snake از او برتر بوده , از برادرش منتفر بود . Liquid مي گفت که ما نه آينده داريم و نه گذشته بلکه در زمان حال هستيم و اسم نداريم , در حالي که Solid Snake مي گفت من اسم دارم و آن هم David است اما Liquid در جواب مي گفت اين طور نيست ! او اظهار داشت که آن سرباز ها و نگهبان هايي را که تو چپ و راست در Shadow Moses کشتي برادر ها و خواهر ها من و تو بودند .
همچنين در مورد نقشه و هدف خود توضيح داد که قصد داشت روياي Big Boss را در مورد Outer Heaven به منظور پيشي گرفتن از Big Boss از نو خلق کند و به وجود آورد .
سپس دست های Solid Snake را که بسته بودند , باز کرد و گفت : "تو همه چیز رو از من دزدیدی!" و مبارزه آن ها شروع می شود .


26750857117564463919.png



Liquid Snake و Solid Snake قبل از مبارزه

مرگ Big Boss و Frank Jaeger (بعد ها در پروژه مربوط به ژنوم و سايبرگ به زندگي مجدد بازگشت و Para-Medic که مسئول پروژه بود را در آزمايشگاه اش به قتل رساند. وي آن نينجا يعني Gray Fox در MGS 1 بود) به دست Solid Snake در Zanzibar Land باعث شد که Naomi Hunter براي انتقام از Snake تحريک شود و دست به اقدامي بزند . او ويروس FOXDIE را به Snake تزريق کرد و با دروغ آن را يک ماده براي آمادگي بدن در برابر سرماي آلاسکا معرفي کرد . اسنيک را يکي از هدف هاي آن قرار داد و ليست کرد . اما تنها Liquid توسط FOXDIE در آخر MGS1 به خاطر صفات ژنتيکي نزديک تر به Big Boss کشته شد و همچنين هدف هاي ويروس بعضي ار سران خيانت کار FOXHOUND و Kenneth Baker و Donald Anderson (رئيس Darpa) بود .
(FOXDIE يک ويروس کشنده بر اساس شناسايي DNA افراد خاصي که جزء هدف آن بود و توسط DIA سازمان پنتاگن ساخته شد . آن ويروس با شناسايي DNA و نانوماشين هاي افراد خاص , که در هدف آن نوع DNA افراد مذکو ليست مي شد و قرار مي گرفت , سلول هاي قلب را از بين مي برد و حمله قلبي را شبيه سازي مي کرد)


Solid Snake در اين ماموريت اش از ماجرا خبر دار شد که پنتاگن و Campbell با دروغ او را به سازمان تسليحات اتمي خود کشور آمريکا که مسئول ساخت Metal Gear بودند فرستادند تا افراد خيانت کار FOXHOUND کشته شوند و همچنين دو تن اعضاي خودشان يعني بيکر و آندرسون نيز کشته شوند تا کد فعال سازي Metal Gear را به اعضاي خيانت کار FOXHOUND ندهند . اما در حالي بود که پس از نقشه و ايده Psycho Mantis با طعمه قرار دادن Meryl , ليکوئيد خود را Master Miller جا زد (Miller در خانه اش توسط Liquid کشته شد) و Solid Snake را بازيچه خود قرار داد تا با Anderson تقلبي که در واقع ديکوي اختاپوس بود , از اعضاي خيانت کار FOXHOUND , در ارتباط باشد تا Snake کارت فعال سازي REX را بدست آورد . همچنين Snake را نيز به سمت بيکر براي فعال سازي Metal Gear بکشانند . Snake خيال مي کرد آن کارت Metal Gear را غيره فعال مي کند اما کاملا بر عکس بود و خودش Metal Gear را با آن کارت براي Liquid فعال کرد . (آن ها تصور مي کردند 3 کارت فعال سازي وجود دارد اما با همان يک کارت در سه مرحله Metal Gear شد)


ژنرال جيم هاوسمن , شخص پشت پرده داستان , با تماس راديويي به Snake گفت که او و برادرش مايه ننگ دهه 70 هستند و بايد بميرند ! نيرو هاي هوايي قرار بود آن جا را بمباران کنند . در آخر Campbell به Snake کمک کرد و گفت که دخترش يعني Meryl را به آن جا فرستاده بودند تا دستگير شود تا او يعني Campbell با آن ها همکاري کند . Snake در آخر Campbell را بخشيد و ژنرال نيز دستگير شد . سپس از آن جا همراه با Meryl فرار کردند . قبل از آن نيز در تماس راديويي Naomi با Snake در مورد فرنک يا همان Gray Fox و Big Boss که پدر Snake بود صحبت هايي کردند و Naomi از اينکه Big Boss پدر Snake بود تعجب کرد و در حالي که Gray Fox به Snake گفت پدر و مادر Naomi را کشته بود , Snake به Naomi گفت که او تو را دوست دارد و اسنيک Naomi را به خاطر انتقامش از او بدون هيچ گونه سرزنشي بخشيد . Naomi نيز به دليل درز اطلاعات براي اسنيک توسط پنتاگن دستگير شد .


قبل از سال 2014 , از DNA بيگ باس و اطلاعات بيومتريک و ژنتيکي اش براي سيستم تشخيص و شناسايي ميهن پرستان استفاده شد . استفاده از آن اجازه دسترسي مجاز به شبکه و سيستم هوش مصنوعي ميهن پرستان را مي داد . همچنين ميهن پرستان اسناد و مدارک محرمانه مربوط به رفتار و کار برجسته Big Boss در طول 1960 را رو کردند که محبوبيت او را زنده کرد , همراه با سرباز ها تکنيک هاي CQC را به آن ها آموزش مي داد و گسترش مي يافت .


اطلاعات مربوط به محل نگه داري جسم Big Boss در يکي از هوش مصنوعي هاي ميهن پرستان به نام GW ذخيره شد .




41220379837729884696.jpg



GW Server Room

( پس از راه اندازي گروه ميهن پرستان , Zero تصميم گرفت تمامي اطلاعات طبقه بندي شده مربوط به آن ها و تمامي فعاليت هاي آن ها و ... توسط 5 هوش مصنوعي ذخيره و انجام شوند . GW يکي از آن ها بود , GW يک هوش مصنوعي عصب بصري و چشمي براي محافظت از سيستم ميهن پرستان براي کنترلر بر ايالت متحده آمريکا بود . به خاطر اولين رئيس جمهور ايالت متحده آمريکا يعني George Washington آن هوش مصنوعي با مخفف GW نام گذاري شد .
GW قادر بود تمامي رسانه ها و فرم ها و اطلاعات ديجيتالي را سانسور کند و در آن ها دخيل باشد . از جمله آن ها ارتباطات , ترافيک اينترنت , پخش برنامه هاي رسانه اي بودند .
همچنين GW قادر است بر تمامي سلاح ها مانند سلاح هاي اتمي و سلاح هاي معمولي کنترل داشته باشد . GW تنها سيستم و هوش مصنوعي موجود در جهان با ظرفيت پردازشي برابر 980 تريليون بوده است .)


اطلاعات مربوط به محل نگه داري Big Boss بدست Raiden افتاد و آن اطلاعات را به Paradise Lost Army , که توسط EVA رهبري مي شد , ابلاغ کرد . Eva را نيز Big Mama مي شناسيم .



35138762686662871224.png



EVA و یا Big MAMA

با اجزاي بدن Solidus Snake و Liquid Snake ايوا بدن Big Boss را ترميم و بازسازي کرد . Big Boss به ظاهر سابق خود بازگشت اما به خاطر نانوماشين تزريق شده در بدن اش توسط ميهن پرستان در کماي برودتي بود .


(پس از آن که Solid Snake از FOXHOUND بعد از وقاياع 1 MGS جدا شد , Raiden عضو جديد FOXHOUND بود و در کنار Solid Snake شخصيت اصلي قابل بازي MGS 2 مي باشد . او فرزند خوانده Solidus Snake بود و وقتي متوجه شد مانند Solid Snake بازيچه سياست در MGS 2 بود از FOXHOUND جدا شد . در مبارزه نهايي بين او و Solidus Snake در MGS 2 , رايدن او را شکست داد . Solid Snake کمک هاي زيادي به Raiden در طول ماموريت وي در Big Shell کرد)






" قيام و شورش Liquid Ocelot "






86622056599357355394.jpg



Liquid Ocelot

با توجه به يکسان بودن ژنتيک Solidus Snake با Big Boss , از بافي مانده بدن Solidus Snake براي فريب دادن ميهن پرستان و Liquid Ocelot استفاده شد . (بعد از آن که يکي از دست هاي Ocelot توسط Gray Fox در Shadow Moses قطع شد , Ocelot با پيوند دست و بازوي Liquid Snake و تزريق ژنتيک او به بدن اش به Liquid Ocelot معروف بود)
قبل از تخريب و نابود شدن GW , که با آن Liquid Ocelot به شبکه هوش مصنوعي ميهن پرستان نفوذ کرد , دسترسي به هسته هوش مصنوعي JD باز شد . (JD يکي از هوش مصنوعي هاي ميهن پرستان بود و مخفف John Doe است . آن يک هوش مصنوعي هسته اي بوده که شبکه هوش مصنوعي ميهن پرستان را اداره مي کرد . JD در مدار بيضوي کره زمين در فضا قرار گرفت)
سپس منجر به اين شد تا محل اختفاي Zero آشکار شود . بعد از آن که ويروس FOXALIVE در GW ارسال شد , سيستم کنترلر ميهن پرستان از بين رفت و در نتيجه باعث شد Big Boss از آن کما بيرون آيد و بيدار شود . حال وقتي که Big Boss به طور کامل زنده بود , او اقدام به پيدا کردن Zero کرد.


Big Boss در آن حال متوجه شد که دوست سابق و دشمن ديرينه اش يعني Zero زندگي نباتي داشت . Zero براي ادامه زندگي اش به يک ويلچر متوسل شده بود و زنده ماندن او محدود به يک ويلچر و کپسول آکسيژن آن بود . Big Boss او را به آرامگاه ملي آرلينگتون برد و آرامگاه The Boss در آن جا بود . Big Boss شاهد آن بود که پسرش Solid Snake قصد خود کشي را در آن جا داشت و وقتي Solid Snake که به Old Snake معروف شدِ بود و از انجام آن کار سرباز زد , Big Boss در کنارش او را ستود . Solid Snake مبهوت مانده بود که Big Boss زنده بود و هر دو رو به روي هم قرار گرفته بودند اما در حالي بود که Solid Snake اسلحه خود را به سمت Big Boss نشانه گرفته بود (او مي گفت : تو زنزيبار تو را کشته ام ! چطور ممکن است ؟!) Big Boss سريعا با يک حرکت شگفت انگيز CQC او را خلع سلاح کرد و با در آغوش گرفتن پدرانه پسرش از او استقبال کرد .



21003294751195192372.gif


Big Boss به Solid Snake افسانه اي گفت که هيچ گونه احساس نفرتي بين شان نمي کند و در مورد احيا مجدد خود و حقايق پشت پرده Liquid Ocelot به پسرش توضيح داد . در حالي که Big Boss تاريخچه ميهن پرستان را با دقت شرح مي داد , جنگ و دشمني بين او و Zero را نيز براي Snake شرح داد .


99799358569012920728.jpg



Zero

Big Boss اظهار داشت که اگر چه بين او و Zero دشمني بزرگ وجود داشت اما در آن لحظه يک حس عميق از ترحم نسبت به وي داشت . Big Boss در مورد اينکه Zero از وي مي ترسيد و يا متنفر بود کمي فکر کرد و سپس او اقدام به خاموش کردن دستگاه تامين هوا و اکسيژن Zero کرد . او را از Zero و يا صفر به اوج رساند و از اوج به صفر , در نهايت به نبرد و جنگ بين شان پايان داد .
Big Boss شروع به احساس اثر ويروس جديد FOXDIE , که به بدن Solid Snake تزريق شده بود , در بدنش کرد و وقتي احساس درد مي کرد از Snake خواست که او را کنار قبر و ارامگاه The Boss ببرد . او به Snake توضيح داد FOXDIE قديمي که در بدن اش جهش يافته بود و به طور عجيبي کشنده بود توسط FOXDIE جديد (دربين آن را در MGS4 به اسنيک تزريق کرد) جايگزين شد و از بين رفت . همچنين Big Boss به Snake توصيح داد که علت مرگ Big Mama و Liquid Ocelot ويروس FOXDIE او بود و حال نوبت خود او يعني Big Boss است و در مورد Liquid Ocelot اظهار داشت که Ocelot خود را به عنوان Liquid جا زد تا کنترل تمامي PMC هاي (ارتش خصوصي) Liquid را به دست آورد .
همچنين Big Boss گفت از زماني که The Boss را کشت او نيز کشته شده و مرده يود . او در نهايت با اراده خودش رو به روي آرامگاه The Boss ايستاد و وصيت اش را به زبان آورد و نقل قول کرد . او اظهار داشت که بعد از سال هاي زياد او را کاملا درک کرد با احترام نظامي که اولين بار در 50 سال پيش رو به روي آرامگاه او انجام داد و اشک در چشم هايش جاري شد , اداي احترام کرد .


Big Boss , سپس در حالي که تکيه به آرامگاه The Boss داده بود , آخرين سيگار برگ خود را با کمک Snake روشن کرد و در نهايت با تنها پسر زنده خود صلح و آشتي کرد .



67713256892672896567.jpg


آخرین لحظات عمر Big Boss در کنار پسرش Solid Snake

او از Snake خواست که روز هاي باقي مانده عمرش را در آرامش و صلح سپري کند و نه اين که با جنگيدن باقي عمر خود را هدر دهد . لحظاتي بعد Big Boss به آن زن بزرگ که زندگي و مرگ اش او را ساخته بود ملحق شد و با نگاه کردن به سيگارش آخرين کلمات عمرش را به زبان آورد :


" ? This is Good ... isn`t it "


وداع پدر از پسر ...




پايان بيوگرافي





کپي از مقاله با ذکر منبع (BaziCenter) و نام نويسنده مجاز است .
 
آخرین ویرایش:

shayan1741

کاربر سایت
Aug 1, 2011
106
نام
shayan
خیلی خوب بود با اینکه خودم 100 بار اینارو خوندم ولی بازم خوندم ادم خسته نمیشه هر چقدر میخونه هییچی جای داستان MGS نمی گیره در کل دمت گرم :)
 

Johnny Brave

کاربر سایت
Jul 8, 2013
102
نام
فرمانده
سلام
ممنون
دست مریضاد به این زحمتی که کشیدی. خیلی خوب بود مرسی.
فقط نمیدونم چرا این تیتر تاپیکت رو دیدم، بروس لی رو مظلوم حساب کردم یه لحظه :d
 

.:BigBoss:.

کاربر سایت
Nov 8, 2007
1,025
نام
حسین
خیلی خوب بود با اینکه خودم 100 بار اینارو خوندم ولی بازم خوندم ادم خسته نمیشه هر چقدر میخونه هییچی جای داستان MGS نمی گیره در کل دمت گرم :)

سلام
ممنون
دست مریضاد به این زحمتی که کشیدی. خیلی خوب بود مرسی.
فقط نمیدونم چرا این تیتر تاپیکت رو دیدم، بروس لی رو مظلوم حساب کردم یه لحظه :d

سلام

خواهش می کنم , خیلی لطف دارید دوستان @};-
خدا بیامرز بروس لی اعجوبه ای بود :D

.................................................................................................................

دوستان عزیز می توانند دیگر مقالات MGS در فروم از جمله "داستان کامل MGS" و "تحلیل داستانی MGSV" و "بررسی متن موسیقی MGSV" را مطالعه فرمایند , با تشکر فراوان و ویژه از نویسندگانشان , امید و بهروز و سیاوش و عرفان و شایان که دوستان عزیزم زحمات فراوان کشیدند .
 
آخرین ویرایش:

beshush

کاربر سایت
Jan 13, 2010
413
نام
iMaN
من داشتم یه تایم لاین درباره متال گیر با جزئیات داستانی زیاد می نوشتم از اتفاقات قبل از متال گیر 3 شروع کرده بودمو تا پرتابل اپس رفته بودم
بخاطر پروژه پایانی دانشگاه یه مدت متوقفش کرده بودم ولی تو این مدت اینقدر مقالات خوب از متال گیر نوشتی که فک کنم باید کلا بیخیالش شم:d
 

La-Li-Lu-Le-Lo

کاربر سایت
Mar 9, 2012
925
نام
30avash
وقتی نصف عنوان رو خوندم(قهرمان و جنگجوی بزرگ قرن بیستم:d)فهمیدم که به به:d یه مقاله دیگه درباره MGS و Big Boss و انصافا هم مقاله بسیار کاملی هست و جزئیات همه ذکر شدن:d!

خیلی خوبه که اینهمه متال گیر فنِ فعال داریم و هر کردوم مقاله های خوبی رو ارائه میدن.دیگه نباید کامنت "من فرق بیگ باس و اسنیک رو نمیدونم" رو ببینیم:dفقط ای کاش مقالت عکس داشت!(یا داره و من نمیبینم:d؟)
 

Boss

ناظم انجمن
Jul 7, 2006
3,646
هنوز نخوندمش اما لایکش کردم.
و لازم دونستم بگم که خیلی لذت می برم که همچین مقاله هایی می بینم، خیلی خیلی ... و مطمئن باش در اولین فرصت مناسب این مقاله کامل و به دقت می خونم.
مقاله خیلی مفصل و کاملیه و می دونم چقدر زحمت کشیدی تا لحظه ای که دکمه " ارسال " رو بزنی.
خسته نباشی :)
 

.:BigBoss:.

کاربر سایت
Nov 8, 2007
1,025
نام
حسین
هنوز نخوندمش اما لایکش کردم.
و لازم دونستم بگم که خیلی لذت می برم که همچین مقاله هایی می بینم، خیلی خیلی ... و مطمئن باش در اولین فرصت مناسب این مقاله کامل و به دقت می خونم.
مقاله خیلی مفصل و کاملیه و می دونم چقدر زحمت کشیدی تا لحظه ای که دکمه " ارسال " رو بزنی.
خسته نباشی :)

امید جان خیلی لطف دارید @};-

باعث افتخار و خوشحالی من هست که شما و دوستان از مقاله لذت می برید .
 

p $ ychomantis

کاربر سایت
Aug 6, 2014
183
نام
مبین
با تشکر از دوست عزیز بابت مقاله ی فوق کاملشان.
از بهترین و کامل ترین مقالات بیو گرافی ای که خوانده بودم همین بوده است!
بسیاری از وقایع که یا بخاطر نمیاوردم و یا در ذهن بنده رقیق بودند کاملا یاد اور شدند و از این بابت یک تشکر دیگر نیز باید بکنم.
فقط برخی مواقع مقاله فراتر از بیوگرافی می رفت که هم نکته ی مثبت است و هم منفی.
یک سری اشکالات فوق ریز و کوچک موجود است که البته مشکل چندانی ایجاد نمی کنند.( در صورت نیازذکر میکنم )
قسمت تحلیل تریلر های (LIFE (MGS نیز خوب بودند.خود بنده یک تحلیل کلی از تریلر E3 2014 ترتیب داده ام که در صورت نیاز به اینجا انتقال می دهم.
در نهایت باید بگویم مطلب بسیار ارزشمندی در این سایت می باشد و علاقه مندان به هیچ وجه این مطلب را از دست ندهند.
ضمن اینکه فن ها LIFE نیز بهتر است به مانند بنده برای یاد آکری برخی وقایع این مطلب را بخوانند.
با تشکر.
 

.:BigBoss:.

کاربر سایت
Nov 8, 2007
1,025
نام
حسین
با تشکر از دوست عزیز بابت مقاله ی فوق کاملشان.
از بهترین و کامل ترین مقالات بیو گرافی ای که خوانده بودم همین بوده است!
بسیاری از وقایع که یا بخاطر نمیاوردم و یا در ذهن بنده رقیق بودند کاملا یاد اور شدند و از این بابت یک تشکر دیگر نیز باید بکنم.
فقط برخی مواقع مقاله فراتر از بیوگرافی می رفت که هم نکته ی مثبت است و هم منفی.
یک سری اشکالات فوق ریز و کوچک موجود است که البته مشکل چندانی ایجاد نمی کنند.( در صورت نیازذکر میکنم )
قسمت تحلیل تریلر های (LIFE (MGS نیز خوب بودند.خود بنده یک تحلیل کلی از تریلر E3 2014 ترتیب داده ام که در صورت نیاز به اینجا انتقال می دهم.
در نهایت باید بگویم مطلب بسیار ارزشمندی در این سایت می باشد و علاقه مندان به هیچ وجه این مطلب را از دست ندهند.
ضمن اینکه فن ها LIFE نیز بهتر است به مانند بنده برای یاد آکری برخی وقایع این مطلب را بخوانند.
با تشکر.

خواهش می کنم , خیلی لطف دارید شما .

خوشحالم که از مقاله لذت برید . خیلی ممنون میشم اشکالات موجود در مقاله را با توجه به نظر و اطلاعاتِ خودتان ذکر کنید تا اگر واقعا این اشکالات موجود بودند در صورت نیاز اصلاح شوند .
در مورد خصوصیات فردی و ... بیگ باس به زودی به مقاله اضافه خواهد شد .

....................................................................

مجتبی جان و داوود جان خیلی لطف دارید .

ممنون حسین جان، زیبا و کامل بود

خیلی لطف دارید مهدی جان , ممنون .
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر