شکارچی کابوس - داستان Bloodborne

Frozen Flame

کاربر سایت
Dec 26, 2014
795
نام
دانیال
به نظرم همین روایت ـه که بازی و داستانش رو خاص میکنه. لذت داستان به ذره ذره فهمیدنش توی توضیحات آیتم ها، گشتن توی لوکیشن ها و صحبت های NPC هاست.

دقیقا، اینکه چرا این همه تئوری جالب و متفاوت در مورد بازی هست به همین خاطر هست ...
اینکه با بعضی توضیخاتی که می تونی ببینی و تعاملی که می تونی با یه شخصیت داشته باشی به یه درک متفاوت از داستان برسی ...
محض احتیاط :d توی Spoiler قرار میدهیم :d
والا من در جایی نیستم که بخوام مخالفت بکنم
yahoo_4.gif
چون قطع به یقین از شما دوستان پایین تر هستم
yahoo_2.gif
اما خُب من زیاد با این نظر شما موافق نیستم. دلیل هم دارم
yahoo_4.gif
که صد در صد میتونه اشتباه باشه
yahoo_4.gif


البته این رو هم بگم که هیچ ایرادی به داستان بازی یا هیچ کدوم از جنبه های بازی نمیخوام بگیرما، در واقع منم fan ـه بازی هستم و چه دلیلی از این محکمتر که من اصولاً فعالیتم رو به صفر میل میکنه ولی توی این مدت اونقدر درگیر این بازی شدم که همش دارم پُست میدم
yahoo_4.gif


اما اینکه میگید داستان بازی (بهتره بگیم نوع روایت شدن داستان بازی) به نوعی جالبه و یا به خاص شدن ـه داستان بازی کمک میکنه و همین درک متفاوت داشتن از داستان به نوعی میتونه هیجان انگیز باشه...
Hmmmmmmmmmm, well not quite my type
yahoo_4.gif

دلیل هم اینکه خیلی از داستان های فوق العاده ای وجود داره که در کنار یه روایت زیبا و جذاب و درگیر کننده، باز هم Gamer و یا حتی Reader رو وادار به جستجو در مورد جزئیات و یا داشتن درک متفاوت از داستان میکنه. در مورد Game یکی از بهترین مثال هایی که میشه زد Silent Hill و یا MGS ـه. MGS که از لحاظ روایت داستانی تقریباً بی نظیر و بی رقیبه اما همچنان در مورد نکته های داستانیش، جنبه های مختلفش، جزئیاتش و و و... داره صحبت میشه. SH هم اونقدر نکات مبهم و تاریک داره که خارج از تصوره اما دست کم سازنده های بازی یه رِفرنسی به اسم Book of Memories دادن بیرون که Gamer میتونه به همونا مراجعه کنه یا حداقل توی بازی، داستان رو با دیالوگ های متعدد و کات سین های هرازگاهی طولانی، روایت میکنه.

اما BloodBorne...
مثلاً همون مکتب The Choir رو که دوستمون مثال زد، خُب اگه کِسی دنبال داستان بازی نباشه که رسماً میتونه Ignore کنه، اما یکی که دنبال داستان هم هست که رسماً دهنش مورد عنایت قرار میگیره تا یه اپیسلون اطلاعات در موردش به دست بیاره. اصلاً همون Secret Endinge ـه...
yahoo_4.gif
خیلی جالبه که توی همون Lecture Building بهش فقط در این حد اشاره میشه:

vsaf_g3-1024x576.jpg
و یا حتی خیلی از سوالات بی جواب میمونه... رسماً! مثلاً اینکه چرا اصلاً شخصیت اصلی وارد شهر میشه، چه بیماری ای داشته که میاد داخل شهر؟ یا همین شخصیت میکولاژ پر از ابهامه...!!! با توجه به جمله ای که وقتی شکستش میدیم، به زبون میاره، من شخصاً فکر کردم که یه هانتره. همونی که گفت: Now I can awaken, now I can forget
yahoo_4.gif


حرف کُلیم:
به نظر من با ابهام سازی و واضح روایت نکردن داستان، هنر خاصی نیست که یه Gamer رو مجبور به کندوکاو کردن بکنن (نظر شخصیه
yahoo_4.gif
) بلکه هنر توی اینه که با یه روایت جذاب (نه ساده) و زیبا (و نه پیش پا افتاده و چیپ) باز هم بشه توی ذهن Gamer کلی سوال و ابهام ایجاد کرد.

حتی خود میازاکی هم (من اصلاً این آقا رو تا قبل از این بازی نمیشناختم
yahoo_4.gif
ذهن دیوانه ای داره برای خودش
yahoo_4.gif
) همین میازاکی هم مثل اینکه گفته وقتی بچه بوده رمان های انگلیسی زبان ـه فانتزی میخونده و چون نمیتونسته کامل متوجه بشه، جاهایی از داستان رو که کامل متوجه نمیشده با استفاده از تخیل خودش تکمیل میکرده
yahoo_4.gif

What's Really Going On in Bloodborne | Kotaku UK
پ.ن: ببخشید پُستم طولانی شد. چرت و پرت زیاد گفتم
yahoo_22.gif
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: stewie griffin

artorias

کاربر سایت
Jan 24, 2015
34
نام
امیر حسین
محض احتیاط :d توی Spoiler قرار میدهیم :d
والا من در جایی نیستم که بخوام مخالفت بکنم :d چون قطع به یقین از شما دوستان پایین تر هستم :( اما خُب من زیاد با این نظر شما موافق نیستم. دلیل هم دارم :d که صد در صد میتونه اشتباه باشه :d

البته این رو هم بگم که هیچ ایرادی به داستان بازی یا هیچ کدوم از جنبه های بازی نمیخوام بگیرما، در واقع منم fan ـه بازی هستم و چه دلیلی از این محکمتر که من اصولاً فعالیتم رو به صفر میل میکنه ولی توی این مدت اونقدر درگیر این بازی شدم که همش دارم پُست میدم :d

اما اینکه میگید داستان بازی (بهتره بگیم نوع روایت شدن داستان بازی) به نوعی جالبه و یا به خاص شدن ـه داستان بازی کمک میکنه و همین درک متفاوت داشتن از داستان به نوعی میتونه هیجان انگیز باشه...
Hmmmmmmmmmm, well not quite my type
:d
دلیل هم اینکه خیلی از داستان های فوق العاده ای وجود داره که در کنار یه روایت زیبا و جذاب و درگیر کننده، باز هم Gamer و یا حتی Reader رو وادار به جستجو در مورد جزئیات و یا داشتن درک متفاوت از داستان میکنه. در مورد Game یکی از بهترین مثال هایی که میشه زد Silent Hill و یا MGS ـه. MGS که از لحاظ روایت داستانی تقریباً بی نظیر و بی رقیبه اما همچنان در مورد نکته های داستانیش، جنبه های مختلفش، جزئیاتش و و و... داره صحبت میشه. SH هم اونقدر نکات مبهم و تاریک داره که خارج از تصوره اما دست کم سازنده های بازی یه رِفرنسی به اسم Book of Memories دادن بیرون که Gamer میتونه به همونا مراجعه کنه یا حداقل توی بازی، داستان رو با دیالوگ های متعدد و کات سین های هرازگاهی طولانی، روایت میکنه.

اما BloodBorne...
مثلاً همون مکتب The Choir رو که دوستمون مثال زد، خُب اگه کِسی دنبال داستان بازی نباشه که رسماً میتونه Ignore کنه، اما یکی که دنبال داستان هم هست که رسماً دهنش مورد عنایت قرار میگیره تا یه اپیسلون اطلاعات در موردش به دست بیاره. اصلاً همون Secret Endinge ـه... :d خیلی جالبه که توی همون Lecture Building بهش فقط در این حد اشاره میشه:

vsaf_g3-1024x576.jpg
و یا حتی خیلی از سوالات بی جواب میمونه... رسماً! مثلاً اینکه چرا اصلاً شخصیت اصلی وارد شهر میشه، چه بیماری ای داشته که میاد داخل شهر؟ یا همین شخصیت میکولاژ پر از ابهامه...!!! با توجه به جمله ای که وقتی شکستش میدیم، به زبون میاره، من شخصاً فکر کردم که یه هانتره. همونی که گفت: Now I can awaken, now I can forget
:d

حرف کُلیم:
به نظر من با ابهام سازی و واضح روایت نکردن داستان، هنر خاصی نیست که یه Gamer رو مجبور به کندوکاو کردن بکنن (نظر شخصیه :d) بلکه هنر توی اینه که با یه روایت جذاب (نه ساده) و زیبا (و نه پیش پا افتاده و چیپ) باز هم بشه توی ذهن Gamer کلی سوال و ابهام ایجاد کرد.

حتی خود میازاکی هم (من اصلاً این آقا رو تا قبل از این بازی نمیشناختم :d ذهن دیوانه ای داره برای خودش :d ) همین میازاکی هم مثل اینکه گفته وقتی بچه بوده رمان های انگلیسی زبان ـه فانتزی میخونده و چون نمیتونسته کامل متوجه بشه، جاهایی از داستان رو که کامل متوجه نمیشده با استفاده از تخیل خودش تکمیل میکرده :d
What's Really Going On in Bloodborne | Kotaku UK
پ.ن: ببخشید پُستم طولانی شد. چرت و پرت زیاد گفتم :|
خب
چهار بازی از این استودیو با این مدل روایت داستان رو فرام سافتوار ساخته .
Demon's souls
Dark souls
Dark souls II
و حالا Bloodborne
اگه استودیوی سازنده اگه فک میکرو که نحوه روایت داستان بازی شون مشکل داره شک نکن عوضش میکردن !
در واقع این سری تلاش میکنه حسی ماجراجویانه رو به مخاطب القا کنه و البته این حس ماجراجویانه با کات سین خراب میشه بنظرم اون همه حجم داستانی رو نمیشه توی چندتا کات سین فهمید و نیاز داری چند بار اون اطلاعات رو ببینی تا قسمت به قسمت داستان رو بتونی بهم بچسبونی پس کات سین ها نمیتونه جوابی برای این موضوع باشن
در واقع این نحوه روایت هم نتنها ضعیف نیست بلکه باعث میشه مخاطب جلی جای محیط بازی رو بگرده تا اون آیتم ها و لور نوت پیدا کنه هم لذت بخشه هم باعث میشه مدت زمان گیمبلی طولانی تر بشه درست مثل بایوشاک و البته این مدل محیط قصه گو بشدت قویه!
فرام سافت از این روش روایت داستان به نحوه زیرکانه ای استفاده کرده و اونو توی بلابورن به سر حد تکامل رسونده !
که این روش از نظر من بسیار قویه و هیچ ضعف و نقصی هم نداره !
و باعث میشه مخاطب هر جا هر زمان که دلش خواست هر قسمت از داستان رو دنبال کنه کاملا غیر خطی و در مورد متال گیر و سایت هیچ هم بگم که طراحی محیط هم در عامل داستان گویی نقش ویژه ای دارن و ساختار محیط این دو با بلاد بورن متفاوته ولی ساینت هیل کمی نزدیک تر ولی در کل تفاوت داره .
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: stewie griffin

HalfLife G

کاربر سایت
Feb 21, 2009
3,757
نام
مراد حلیمی
محض احتیاط :d توی Spoiler قرار میدهیم :d
والا من در جایی نیستم که بخوام مخالفت بکنم :d چون قطع به یقین از شما دوستان پایین تر هستم :( اما خُب من زیاد با این نظر شما موافق نیستم. دلیل هم دارم :d که صد در صد میتونه اشتباه باشه :d

البته این رو هم بگم که هیچ ایرادی به داستان بازی یا هیچ کدوم از جنبه های بازی نمیخوام بگیرما، در واقع منم fan ـه بازی هستم و چه دلیلی از این محکمتر که من اصولاً فعالیتم رو به صفر میل میکنه ولی توی این مدت اونقدر درگیر این بازی شدم که همش دارم پُست میدم :d

اما اینکه میگید داستان بازی (بهتره بگیم نوع روایت شدن داستان بازی) به نوعی جالبه و یا به خاص شدن ـه داستان بازی کمک میکنه و همین درک متفاوت داشتن از داستان به نوعی میتونه هیجان انگیز باشه...
Hmmmmmmmmmm, well not quite my type
:d
دلیل هم اینکه خیلی از داستان های فوق العاده ای وجود داره که در کنار یه روایت زیبا و جذاب و درگیر کننده، باز هم Gamer و یا حتی Reader رو وادار به جستجو در مورد جزئیات و یا داشتن درک متفاوت از داستان میکنه. در مورد Game یکی از بهترین مثال هایی که میشه زد Silent Hill و یا MGS ـه. MGS که از لحاظ روایت داستانی تقریباً بی نظیر و بی رقیبه اما همچنان در مورد نکته های داستانیش، جنبه های مختلفش، جزئیاتش و و و... داره صحبت میشه. SH هم اونقدر نکات مبهم و تاریک داره که خارج از تصوره اما دست کم سازنده های بازی یه رِفرنسی به اسم Book of Memories دادن بیرون که Gamer میتونه به همونا مراجعه کنه یا حداقل توی بازی، داستان رو با دیالوگ های متعدد و کات سین های هرازگاهی طولانی، روایت میکنه.

اما BloodBorne...
مثلاً همون مکتب The Choir رو که دوستمون مثال زد، خُب اگه کِسی دنبال داستان بازی نباشه که رسماً میتونه Ignore کنه، اما یکی که دنبال داستان هم هست که رسماً دهنش مورد عنایت قرار میگیره تا یه اپیسلون اطلاعات در موردش به دست بیاره. اصلاً همون Secret Endinge ـه... :d خیلی جالبه که توی همون Lecture Building بهش فقط در این حد اشاره میشه:

vsaf_g3-1024x576.jpg
و یا حتی خیلی از سوالات بی جواب میمونه... رسماً! مثلاً اینکه چرا اصلاً شخصیت اصلی وارد شهر میشه، چه بیماری ای داشته که میاد داخل شهر؟ یا همین شخصیت میکولاژ پر از ابهامه...!!! با توجه به جمله ای که وقتی شکستش میدیم، به زبون میاره، من شخصاً فکر کردم که یه هانتره. همونی که گفت: Now I can awaken, now I can forget
:d

حرف کُلیم:
به نظر من با ابهام سازی و واضح روایت نکردن داستان، هنر خاصی نیست که یه Gamer رو مجبور به کندوکاو کردن بکنن (نظر شخصیه :d) بلکه هنر توی اینه که با یه روایت جذاب (نه ساده) و زیبا (و نه پیش پا افتاده و چیپ) باز هم بشه توی ذهن Gamer کلی سوال و ابهام ایجاد کرد.

حتی خود میازاکی هم (من اصلاً این آقا رو تا قبل از این بازی نمیشناختم :d ذهن دیوانه ای داره برای خودش :d ) همین میازاکی هم مثل اینکه گفته وقتی بچه بوده رمان های انگلیسی زبان ـه فانتزی میخونده و چون نمیتونسته کامل متوجه بشه، جاهایی از داستان رو که کامل متوجه نمیشده با استفاده از تخیل خودش تکمیل میکرده :d
What's Really Going On in Bloodborne | Kotaku UK
پ.ن: ببخشید پُستم طولانی شد. چرت و پرت زیاد گفتم :|

اینو ما قبلا در مورد سری سولز هم بحث کرده بودیم ولی شما مثه اینکه نبودین اونموقع(چون گفتین این اولین بازیم از میازاکی هست):d

ببینید کارگردان قصد داشته بزای شما یه فضای مرموز و اسرارآمیز و مه الود بسازه در نتجه اومده تکه های داستان رو هم مه الود و مبهم کرده تا شما کل داستانو ندونی و اون اسرار آمیز بودن فضا و کرکترها برات از بین نره
خیلی از اوقات اگه شما شناخت کاملی بر یک فرد یا محیط داشته باشی دیگه اون مکان یا محیط برات مرموز جلوه نمی کنه:d

تو بازی مثل MGS هدف کارگردان ایجاد یه فضای اسرارآمیز نیس بلکه هدف شناسوندن کرکترها و قهرمان پروری هست , در نتیجه وقتی چیز مبهمی لازم نیس روایت مبهمی هم لازم نیس

+

این نوع روایت مرموز و مبهم همونطور که قبلا هم گفتم تو بازیهای خیلی بزرگی مثل Halflıfe هم هست که مثلا کل روابط و ماجراهای چند نفر رو میاد تو یه عکس نشون میده یا ماهیت دشمنا رو فقط تو چند سطر دیالوگ..........چرا؟؟چون میخواد فضا و داستان و شخصیتا برات مرموز جلوه کنه(از اکثر Halflıfe بازام بپرسی به مرموز بودن دنیای بازی به عنوان یکی از نقاط قوتش عشق میورزن:d)



همین دیگه امیدوارم توضیحم مفید بوده باشه



.
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: stewie griffin

mac man

کاربر سایت
Nov 2, 2010
3,521
خب الان یکی بخواد کل داستان رو بفهمه از ابتدا تا انتها باید چه خاکی به سرش بریزه؟
بازیش بشدت عالیه اما من از این بشدت مرموز بودنش خوشم نمیاد. اعصابم داغون میشه واسه همین فقط بدنبال پلات کردن و کنار گذاشتنش هست.
 

m49663

کاربر سایت
Sep 27, 2010
653
نام
علیرضا
یه سوال :
الان این اخر بازی که گارهام میکشتش از رویا در میاد ، این وقتی بر میگرده به شهر و بیدار میشه شهر هنوز پر جک و جونوره؟ اگه بمیره دیگه کلا مرده؟ این اخر ابتدایی بازی برام سواله؟
 

the dark knight

کاربر سایت
Aug 9, 2008
1,547
نام
سروش
خب الان یکی بخواد کل داستان رو بفهمه از ابتدا تا انتها باید چه خاکی به سرش بریزه؟
بازیش بشدت عالیه اما من از این بشدت مرموز بودنش خوشم نمیاد. اعصابم داغون میشه واسه همین فقط بدنبال پلات کردن و کنار گذاشتنش هست.

باید جون بکنه :d
جدا از شوخی این یکی از مهم ترین ویژگی های بازیه. اگه کسی دنبال داستان نیست،میتونه بازی رو بدون فهمیدنش تموم کنه. فهمیدن داستان اصلی خود بازی هم کار مشکلی نیست، چون بازی اونقدر طولانی نیست که خود داستان پیچیده بشه، ولی نکته مهمتر و به عبارتی "داستان واقعی" بازی، اونیه که تو توضیح ایتما و فلان و بیسار مخفیه که پیش زمینه داستانی و تاریخ شهر و گروه های مختلف و غیره رو توضیح میده، و این فهمیدنش وقت و حوصله (و یکم شم کاراگاهی :d ) میخواد.

- - -ویرایش - - -

یه سوال :
الان این اخر بازی که گارهام میکشتش از رویا در میاد ، این وقتی بر میگرده به شهر و بیدار میشه شهر هنوز پر جک و جونوره؟ اگه بمیره دیگه کلا مرده؟ این اخر ابتدایی بازی برام سواله؟

اون برگشتن به شهر که به خاطر New game + هست، ولی بازم اگه بمیره به رویا برمیگرده، چون رویا نابود نشده و شخصیت اصلی هم هنوز شکارچیه. اون که شهر پر از جک و جونوره هم ربطی به تموم شدن بازی نداره، به نظر من هرکار تو بازی هم که بکنی اخرش این شهر لعنتی نجات پیدا نمی کنه :d
 
  • Like
Reactions: stewie griffin

m49663

کاربر سایت
Sep 27, 2010
653
نام
علیرضا
اگه هنوز هم شکارچیه و بر میگرده ،پس چرا میکشتش این گارهام. ولش کنه اصلا کل بازی و جلو رفتن مسخرس مگه اینکه یارو بیدار شه دیگم نره تو رویا. یه سوال دیگه این بقیه هانترها هر کدوم یه رویا جدا دارن یا همشون یه رویا دارن. بعدم این دنیا رویا ها اصلا از کجا به وجود اومده ، بوده از اول یا بعد حوادث داستان درست شده یا کشف شده؟
 

the dark knight

کاربر سایت
Aug 9, 2008
1,547
نام
سروش
اگه هنوز هم شکارچیه و بر میگرده ،پس چرا میکشتش این گارهام. ولش کنه اصلا کل بازی و جلو رفتن مسخرس مگه اینکه یارو بیدار شه دیگم نره تو رویا. یه سوال دیگه این بقیه هانترها هر کدوم یه رویا جدا دارن یا همشون یه رویا دارن. بعدم این دنیا رویا ها اصلا از کجا به وجود اومده ، بوده از اول یا بعد حوادث داستان درست شده یا کشف شده؟
فکر می کنم منظورت پایان اول بازی باشه. در اون صورت گارهام نمی کشش، بلکه به جای خودش تبدیلش می کنه به نگهبان اون رویا. خود گارهام هم وقتی نگهبانش شد، می تونست بره و بیاد فک کنم، ولی بعد از یه مدت دیگه موندنی شد. رویای همه یکیه (همونطور که عروسکه میگه هانتر های زیادی اینجا میان). اینکه اون رویا از کجا اومده، مسئله پیچیده ایه. چیزی که واضحه اینه که از روی old abandoned workshop که یکی از مکان های مخفی بازیه ساخته شده، ولی اینکه چطوری به رویا متصل شده رو اگر هم گفتن من نمی دونم. البته اشاره شده که گارهام که اولین هانتر بوده در درست کردنش نقش داشته، ولی به نظر من مثل nightmare of mensis یا nightmare frontier برای حقیقی کردن رویا، یه great one (مثل amygdala) و یه رابط (مثل miscolah) لازمه. حالا اینکه great one در رویا کی هست هنوز جای بحثه، چون بعضی میگن moon presence هست و بعضی میگن همون عروسکه. رابط رویا هم که ظاهرا همون گراهام هست، و تو پایان اول جاشو به شخصیت اصلی میده.
البته اینه همه برداشت های منه و ممکنه درست نباشه :d
 
  • Like
Reactions: stewie griffin

m49663

کاربر سایت
Sep 27, 2010
653
نام
علیرضا
فکر می کنم منظورت پایان اول بازی باشه. در اون صورت گارهام نمی کشش، بلکه به جای خودش تبدیلش می کنه به نگهبان اون رویا. خود گارهام هم وقتی نگهبانش شد، می تونست بره و بیاد فک کنم، ولی بعد از یه مدت دیگه موندنی شد. رویای همه یکیه (همونطور که عروسکه میگه هانتر های زیادی اینجا میان). اینکه اون رویا از کجا اومده، مسئله پیچیده ایه. چیزی که واضحه اینه که از روی old abandoned workshop که یکی از مکان های مخفی بازیه ساخته شده، ولی اینکه چطوری به رویا متصل شده رو اگر هم گفتن من نمی دونم. البته اشاره شده که گارهام که اولین هانتر بوده در درست کردنش نقش داشته، ولی به نظر من مثل nightmare of mensis یا nightmare frontier برای حقیقی کردن رویا، یه great one (مثل amygdala) و یه رابط (مثل miscolah) لازمه. حالا اینکه great one در رویا کی هست هنوز جای بحثه، چون بعضی میگن moon presence هست و بعضی میگن همون عروسکه. رابط رویا هم که ظاهرا همون گراهام هست، و تو پایان اول جاشو به شخصیت اصلی میده.
البته اینه همه برداشت های منه و ممکنه درست نباشه :d
من اون پایانی و میگم که میشینه تا گارهام سرشو بزنه بعد نشون میده بلند شده تو شهر
ولی در کل میتونستن سیستم اویل 3 یه بمب اتمی چیزی جور کنن شهرو نابود کنن کلا همه چی درست شه:d .
اگه گارهام مارو بکشه برامون قبر میزارن دیگه پس یعنی ما بر نمیگردیم به رویا؟ من اینطوری فکر کردم
 

the dark knight

کاربر سایت
Aug 9, 2008
1,547
نام
سروش
من اون پایانی و میگم که میشینه تا گارهام سرشو بزنه بعد نشون میده بلند شده تو شهر
ولی در کل میتونستن سیستم اویل 3 یه بمب اتمی چیزی جور کنن شهرو نابود کنن کلا همه چی درست شه:d .
اگه گارهام مارو بکشه برامون قبر میزارن دیگه پس یعنی ما بر نمیگردیم به رویا؟ من اینطوری فکر کردم
اتفاقا اون کار رو هم کردن :d منطقه old yarhnam یه زمانی شهر اصلی بوده، ولی همین اتفاقا پیش میاد و شهر پر از هیولا میشه. کلیسا که شهرو از دست رفته میبینه، کار رو میسپره به گروه powder keg، اونا هم کل شهرو به اتیش می کشن :d. برای همین هم جورا (هانتر پشت مسلسل) میگفت کسی اینجا نمونده و هیولاهای اون منطقه هم از آتیش می ترسن.
کسایی که براشون قبر هست درواقع تو رویا نمردن و اون فقط یادگارشونه. چون افرادی مثل جورا یا آیلین تو دنیای واقعی می گفتن که دیگه رویا نمیبینن، اگه بمیرن همینجا کارشون تمومه.
 
  • Like
Reactions: stewie griffin

Dinosaur

Loyal Member
Sep 29, 2005
17,005
نام
آریا
تشکر فراوان بابت تاپیک! :D هم مرتضی بابت توضیحات عالی ای که داده، هم محمد بابت پست خوبش و هم احسان برای کارهای گرافیکی خفن و بقیه دوستان هم همین طور. :D

آقا اطلاعات بیشتری در مورد ملکه Yharnam دست ملت نیومده؟! قاعدتاً یکی از مهم ترین کاراکترهای بازی هست، ولی خیلی کم در موردش گفته شده. 3 بار هم توی بازی می بینیمش:


-----------------

من یه نگاه سریع به تاپیک انداختم، مثل اینکه این تئوری عجیب غریب رو کسی نذاشته. :D توی یکی از سایت ها دیدمش و خیلی جالب بود:

شباهت زیاد بین عروسک و این عزیزانی که با یه نگاه بیچاره ـمون میکردن (Winter Lanternها):




یعنی هم لباس ـشون خیلی شبیه هست، هم اون غده هایی که روی کله ـشون وجود داره شباهت زیادی به Messengerها داره. Messengerها هم که یار غار عروسک هستن و توی Hunter's Dream برای خودشون مغازه زدن! :D یعنی احتمالش هست این Winter Lanternها در حقیقت از این عروسک ها بودن و بر اثر یه اتفاقاتی تبدیل به اینا شدن؟ اون آوازشون من رو دیوانه کرده! :|

----------------

راستی اون کلاغ هایی که کله سگ داشتن یا سگ هایی که کله کلاغ داشتن، محصول آزمایشات کی بودن؟
 
  • Like
Reactions: stewie griffin

Frozen Flame

کاربر سایت
Dec 26, 2014
795
نام
دانیال
راستی اون کلاغ هایی که کله سگ داشتن یا سگ هایی که کله کلاغ داشتن، محصول آزمایشات کی بودن؟
به نظرم اونا محصول آزمایشات شخص خاصی نبودن :d اون موجودات رو فقط توی Nightmare ـها میدیدم! به نظرم یه جورایی، موجودات، کابوس وارتر شده بودن. اون خوک ها هم روی کله هاشون بیشتر از چندتا چشم بود اگه دقت میکردی...
 

Dinosaur

Loyal Member
Sep 29, 2005
17,005
نام
آریا
به نظرم اونا محصول آزمایشات شخص خاصی نبودن :d اون موجودات رو فقط توی Nightmare ـها میدیدم! به نظرم یه جورایی، موجودات، کابوس وارتر شده بودن. اون خوک ها هم روی کله هاشون بیشتر از چندتا چشم بود اگه دقت میکردی...
اون هم ممکنه باشه. :D ولی به نظرم قضیه آزمایش و خرابکاری و اینا پررنگ تر هست. توی Dark Soulsها هم از این مباحث بود و بعید نیست اینجا هم یه نفر دنبال این چیزا بوده باشه. مثلاً همون Winter Lanternها هم نتیجه آزمایش هایی بوده باشن.
من همین طوریش از خوک ها وحشت داشتم، توی اون تیکه که 2،3 تا هم بودن و پر از چشم! :| :| چه سر و صدایی هم میدادن! :|
 

Frozen Flame

کاربر سایت
Dec 26, 2014
795
نام
دانیال
اون هم ممکنه باشه. :D ولی به نظرم قضیه آزمایش و خرابکاری و اینا پررنگ تر هست. توی Dark Soulsها هم از این مباحث بود و بعید نیست اینجا هم یه نفر دنبال این چیزا بوده باشه. مثلاً همون Winter Lanternها هم نتیجه آزمایش هایی بوده باشن.
من همین طوریش از خوک ها وحشت داشتم، توی اون تیکه که 2،3 تا هم بودن و پر از چشم! :| :| چه سر و صدایی هم میدادن! :|
من متاسفانه سری Dark و Demon رو بازی نکردم :( ولی اون ایده ـت که The Doll میتونه همون Winter Lantern باشه خیلی فک برانداز بود، خیلی حال کردم :d
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر