2 روز من نبودما ! دیگه نبینم اینجا بخوابه ها!
عکس ماریو رو با بچه گوشت میزارید؟! ... ایزاک ما هم با ماریو عکس انداخته!:d
خدایی شخصیت داغون تر ، بدبخت تر و بیچاره تر از ایزاک من ندیدم تو این صنعت!:d یه بچه به این سن و سال اونهم در برابر همچین هیولاهایی!... خدا رو خوش نمیاد بخدا! خیلی دوست دارم بدونم تو ذهن این مک میلان چی میگذره ، ای کاش میشد یه نوار مغزی چیزی ازش بگیریم ببینیم این تراوشات ذهنی معیوبش از کجا نشئت میگیره!:d مطمئنا همچین چیزهایی از ذهن یه آدم سالم و نرمال بیرون نمیاد!:d
حتی لودینگ های بازی هم از شر این توهمات در امان نمونده! ... :d
به قول آریا وقتی اسلحه این بنده خدا اشکهاشه ، دیگه آدم روش نمیشه بهش رأی نده!:d تازه خیلی وقت ها ایزاک خون گریه میکنه و اشکهاش خونیه!
تنها دوستا و همراهان ایزاک در سفرش چیزهایی مثل پشه ها ، قارچ ها ، مکعب گوشتی ، کرم روده ، گربه مرده و .... چیزهایی از این قبیل هستن!:d
حتی آیتم های بازی هم برای یه بچه فوق العاده چیز خطرناکین! از انواع مختلف سرنگ ها و میخ خونی گرفته تا کارد مامان و طناب اعدام !!!!:d
نکته فوق العاده عذاب آور ماجرا اینه که با برداشتن یا استفاده کردن هر کدوم از آیتم ها یک بلای بسیار فجیع و غیر قابل جبران به سر شکل و شمایل ایزاک میاد که تا پایان بازی به همراهشه! به طور مثال استفده از کلید اسکلتی باعث میشه سوراخی به عمق یک کلید وسط پیشونی ایزاک حفر بشه یا استفاده از قیچی باعث جدا شدن سر و بدن ایزاک از هم میشه!
ترکیب 100 ها آیتم مختلف بازی بیشمار حالت مختلف رو برای ظاهر ایزاک شامل میشه بطوریکه در مراحل پایانی بازی ظاهر ایزاک دیگه کوچکترین شباهتی به ظاهر اولیش نداره و بسیار خفن به نظر میرسه!:d
ایزاک در طی گذرش از سیاهچاله های مختلف با زشت ترین و مخوف ترین جونور هایی که هیچ بچه ای تو کابوس هاش هم نمیتونه ببینه روبرو میشه !
سرگرمی ایزاک در اوقات فراغت!!!!:d
نیگاش کن طفلکی چقدر مظلوم نشسته!
عکس ماریو رو با بچه گوشت میزارید؟! ... ایزاک ما هم با ماریو عکس انداخته!:d
خدایی شخصیت داغون تر ، بدبخت تر و بیچاره تر از ایزاک من ندیدم تو این صنعت!:d یه بچه به این سن و سال اونهم در برابر همچین هیولاهایی!... خدا رو خوش نمیاد بخدا! خیلی دوست دارم بدونم تو ذهن این مک میلان چی میگذره ، ای کاش میشد یه نوار مغزی چیزی ازش بگیریم ببینیم این تراوشات ذهنی معیوبش از کجا نشئت میگیره!:d مطمئنا همچین چیزهایی از ذهن یه آدم سالم و نرمال بیرون نمیاد!:d
حتی لودینگ های بازی هم از شر این توهمات در امان نمونده! ... :d
به قول آریا وقتی اسلحه این بنده خدا اشکهاشه ، دیگه آدم روش نمیشه بهش رأی نده!:d تازه خیلی وقت ها ایزاک خون گریه میکنه و اشکهاش خونیه!
تنها دوستا و همراهان ایزاک در سفرش چیزهایی مثل پشه ها ، قارچ ها ، مکعب گوشتی ، کرم روده ، گربه مرده و .... چیزهایی از این قبیل هستن!:d
حتی آیتم های بازی هم برای یه بچه فوق العاده چیز خطرناکین! از انواع مختلف سرنگ ها و میخ خونی گرفته تا کارد مامان و طناب اعدام !!!!:d
نکته فوق العاده عذاب آور ماجرا اینه که با برداشتن یا استفاده کردن هر کدوم از آیتم ها یک بلای بسیار فجیع و غیر قابل جبران به سر شکل و شمایل ایزاک میاد که تا پایان بازی به همراهشه! به طور مثال استفده از کلید اسکلتی باعث میشه سوراخی به عمق یک کلید وسط پیشونی ایزاک حفر بشه یا استفاده از قیچی باعث جدا شدن سر و بدن ایزاک از هم میشه!
ترکیب 100 ها آیتم مختلف بازی بیشمار حالت مختلف رو برای ظاهر ایزاک شامل میشه بطوریکه در مراحل پایانی بازی ظاهر ایزاک دیگه کوچکترین شباهتی به ظاهر اولیش نداره و بسیار خفن به نظر میرسه!:d
ایزاک در طی گذرش از سیاهچاله های مختلف با زشت ترین و مخوف ترین جونور هایی که هیچ بچه ای تو کابوس هاش هم نمیتونه ببینه روبرو میشه !
سرگرمی ایزاک در اوقات فراغت!!!!:d
نیگاش کن طفلکی چقدر مظلوم نشسته!
آخرین ویرایش: