X Vs. Y (پست اول تاپیک خوانده شود)

Group XXIV


  • مجموع رای دهنده‌ها
    20
  • نظرسنجی بسته شده است .
وضعیت
گفتگو بسته شده و امکان ارسال پاسخ وجود ندارد.
علی و رامین کار جفتتون فوق العاده بود !
ولی نکته ای که برای من هنوز مبهمه طراحی لباس گرالت ـه ! چیز خاصی در موردش هست ؟ چون به نظر من یه سری ایرادات داره !

دقیقاً منظورت رو متوجه نشدم.گرالت لباس خاصی که نداشت.تو بازی می تونستیم از انواع و اقسام لباس ها و Armor ها استفاده کنیم.تو طراحیشون هم که من به نکته قابل توجهی بر نخوردم.
 
راستی منم دلایل انتخابمو نگفتم:
گرالت یه آدم خسته هست و توی شماره اولش یه بچه هستش که همیشه بهت میگه که میخواد ویچر بشه و گرالت هی بهش میگه ویچرا اینجورن یا اینجورن--کاملا نشون میده که نمیخواد اون بچه مثل خودش بشه
زخم های بدنش که یاد آور رنجی هست که میکشه و چشماش که پر از قدرت تاثیر گذاری هست!
---------------------------------------------------
دوستان دوتا پیشنهاد:
1) از این به بعد هر وقت نظر سنجی قرار بود اعلام بشه،قبلش اونایی که میتونن اعلام آمادگی کنن برای بیوگرافی،بگن که از این مشکلا پیش نیاد
2)بنا به اینکه چقدر وقت برای نظر سنجی احتیاج دارین،بگین که مدت زمان نظر سنجی رو همون قدر بذاریم
اگرم دیدیم که یه نظر سنجی قطعی شده و قراره بره سر در تاپیک ولی هنوز نرفته،اون دوستانی که بیوگرافی مینویسن،زود تر کارشونو شروع کرده باشن!
من خودم اعلام آمادگی میکنم برای تمام بیوگرافیا!:d
 
آخرین ویرایش:
فقط گرالت و بس. >:d<
به خاطر چهره جذابش، ابهتش، و از همه مهمتر ویچر بودنش که کلی سختی و مشتقت کشیده که تا به این درجه برسه. >:d<
 
دقیقاً منظورت رو متوجه نشدم.گرالت لباس خاصی که نداشت.تو بازی می تونستیم از انواع و اقسام لباس ها و Armor ها استفاده کنیم.تو طراحیشون هم که من به نکته قابل توجهی بر نخوردم.

ببین منظورم همین لباس اصلیش هست که معمولاً توی عکس ها و تریلر ها بیشتر باهاش نشون داده میشه ! می خوام ببینم به منظور خاصی یا نژاد خاصی طراحی شده یا همینجوریه ! چون رنگبندی و طراحیش بیشتر به لباس دلقک می خوره تا ساحره ! البته عذر می خوام اینو میگم ولی واقعاً چیزیه که دیده میشه !
 
ببین منظورم همین لباس اصلیش هست که معمولاً توی عکس ها و تریلر ها بیشتر باهاش نشون داده میشه ! می خوام ببینم به منظور خاصی یا نژاد خاصی طراحی شده یا همینجوریه ! چون رنگبندی و طراحیش بیشتر به لباس دلقک می خوره تا ساحره ! البته عذر می خوام اینو میگم ولی واقعاً چیزیه که دیده میشه !

اگه منظورت اون لباس آبی با راه راه مشکی هست،درست میگی.البته اگه به لباس سایر شخصیت ها و NPC ها هم نگاه کنی میتونی این نوع طراحی رو ببینی.شاید این نوع لباس،اقتضای اون زمان بوده.
من که خودم شخصاً جایی که بخواد در مورد طراحی لباس گرالت توضیحی داده باشه رو ندیدم.شایدم پوشیدن این نوع لباس معنی و مفهوم خاصی برای یک Witcher داشته باشه که من ازش بی اطلاع باشم.
حالا اگه کسی از دوستان به مطلبی در این مورد برخورد بیاد توضیح بده.
 
Gabriel Belmont's Biography Part III

خب بخش بعدی داستان رو هم نوشتم ، البته قرار بود این یکی کوتاه تر باشه ولی برعکس بیشتر هم شد :دی
==========================================================================

بخش سوم داستان Castlevania Lords Of The Shadow

گبریل وارد شهر ویران شده میشود ، ابتدا با چندین هیولا مبارزه میکند پس از آن دختری جوان و زیبا جلوی او میایید ، هیولاها با دیدن دختر به طرف او حمله میکنند و در همان لحظه دختر کریستالی را در آورده و هیولایی از درون آن آزاد میکند که همه آن هیولاها را میکشد ، دختر با انجام حرکات آکروباتیک از صحنه دور میشود ، گبریل از او میخواهد که صبر کند ولی دختر بدون آنکه سخنی بگوید و فقط با اشاره ایی به گبریل میفهماند تا او را دنبال کند

29597477704087422431.jpg

گبریل به دنبال دختر جوان میرود و کمی جلوتر او را میابد ، اینبار نیز دختر جوان به کمک گبریل میایید ولی با این تفاوت که این دفعه دخترک با استفاده از محافظی که مخصوص او ساخته شده و آخرین اثر بازمانده آن تمدن میباشد پدیدار میشود و گبریل را در مبارزه اش یاری میدهد ، پس از آن متوجه میشویم که نام آن دختر جوان کلودیا میباشد و این محافظ را پدرش برای او ساخته است تا از دخترش محافظت کند ، مردم این شهر دانش بسیار داشته و با استفاده از تایتان هایشان ( محافظانی بسیار بزرگ که با استفاده از نیروی کریستال به وجود می آمدند ) سالها به مبارزه با ارباب سایه و گرگنماها پرداخته اند ، مبارزه ایی که تقریبا یک قرن به طول انجامیده ، ولی نهایتا ارباب سایه و زیردستانش پیروز جنگ بوده اند و تمام مردم آن شهر را کشته و تایتان ها را از بین برده اند

کلودیا حرف نمیزند بلکه توانسته است طی سالها قدرت تلپاتی به دست آورد و میتواند با ذهنش با دیگران ارتباط برقرار کند ، او میتواند ذهن هر شخص را بخواند و از گبریل میخواهد تا اجازه دهد که ذهن او را بخواند ، گبریل با این موضوع موافقت کرده ولی به محض اینکه کلودیا صورت گبریل را لمس میکند دستش را عقب کشیده و ترس بر چهره اش نقش میبندد ، هرچند او به گبریل نمیگوید که چه دیده است .

گبریل هدف سفرش را به کلودیا میگویید ، کلودیا از گبریل میخواهد تا او و محافظش نیز گبریل را در این سفر همراهی کنند زیرا آنها با شهر و مسیر های آن آشنایی دارند و میدانند که چگونه میتوان به ارباب سایه رسید ، گبریل با این موضوع موافقت میکند ، کلودیا به گبریل میگوید که برای رسیدن به ارباب سایه باید آخرین تایتان باقی مانده را از بین ببرند ، گبریل طی مبارزه ایی سخت و با کمک کلودیا تایتان را از پای در میاورد و همه چیز برای رویارویی با اولین ارباب سایه آماده شده است

شب شده و بهتر است آنها در گوشه ایی استراحت کنند ، گبریل گوشه ایی مینشیند و کلودیا نیز روی تخته سنگی دراز کشیده است ، گبریل مدتی آنجا تکیه داده است و کاملا معلوم نیست که خواب است یا بیدار ، ناگهان گبریل از جای خود بر میخیزد و به بالا سر کلودیا میرود ، گبریل به آرامی صورت زیبای کلودیا را لمس میکند ، کلودیا از خواب بر میخزد و به گبریل لبخندی میزند و به او میگوید که میدانسته این اتفاق قرار است بیوفتد و همان لحظه که صورت گبریل را لمس کرده متوجه این موضوع شده است ، او از گبریل میخواهد تا "این کار" را انجام دهد . او چه منظوری دارد؟! گبریل قرار است چکاری انجام دهد ؟!

ناگهان گبریل یکی از خنجر های خود را در آورده و به قلب کلودیا فرو میکند !!! گبریل از خواب بر میخیزد !!! خدا را شکر همه اش خواب بود ، ناگهان پن ظاهر شده و به گبریل میگوید که باید محافظ کلودیا را از بین ببرد ، پن میگوید که گبریل برای نابود کردن ارباب سایه به دستکش آهنی او احتیاج دارد ، گبریل با صورتی بسیار جدی و خشمگین به پن میگوید : " نه من حاظر نیستم هیچ آسیبی به آنها برسانم " پن با چهره ایی ناراحت جواب میدهد : " متاسفانه دیگر خیلی دیر شده است " گبریل سریعا پشت سرش را نگاه میکند !!! غیر ممکن است !!! کلودیا روی همان تخته سنگ دراز کشیده در حالی که خنجری در قلب آن فرو رفته است !!! خنجر گبریل !!!

72029892943774112389.jpg

پس تمام آنها واقعا اتفاق افتاده بود و گبریل خواب نمیدید!!! گبریل این دختر معصوم را کشته بود !!! گبریل بسیار ناراحت است ، باورش نمیشود که این دختر جوان را با بی رحمی هرچه تمام تر کشته است ، در حالی که کلودیا بارها به گبریل کمک کرده بود حالا گبریل جواب خوبی هایش را با گرفتن جان او میدهد

در همین لحظه محافظ کلودیا سر میرسد و گبریل را بالای سر جسد بی جان کلودیا میبیند ، او بسیار خشمگین شده و گبریل را گرفته به وسط میدانی دایره ایی شکل پرت میکند ، کلودیا برای این محافظ بیشتر از یک دوست بود ، او طی سالها عاشق کلودیا شده بود و الان گبریل عشق او را به قتل رسانده بود !!!

آیا این موضوع طعنه آمیز نیست ؟ گبریل که عشقش را شخصی شیطانی از او گرفته بود حال خود عشق دیگری را به قتل رسانده !!!


51322449308522248129.jpg

محافظ به گبریل حمله میکند و مبارزه ایی عظیم بین آن دو در میگیرد ولی نهایتا گبریل پیروز میدان است ، گبریل الارغم میل باطنی اش محافظ را کشته و دستکش او را بدست می آورد !!! پس از آن گبریل کلودیا را دفن میکند و برایش دعا میخواند و به راهش ادامه میدهد تا به اولین ارباب سایه میرسد

"کورنل" اولین ارباب سایه است که گبریل باید با آن روبرو شود ، کورنل به گبریل حقیقت را میگوید ، این که چگونه اربابان سایه به وجود آمده اند ، به گفته کورنل 3 بنیانگذار اصلی انجمن برادری افراد خیلی با ایمان و قوی ایی بوده اند ، آنها در مبارزه خداوند با ابلیس بسیار کمک کرده اند ، به گفته کورنل در همین حین آنها نقاطی را در زمین پیدا میکنند که قدرت خداوند در آنجا بسیار زیاد است ، آنها با استفاده از طلسمی روح های خود را به بهشت فرستاده و بعد از خداوند قویترین موجودات عالم میشوند ، اما این طلسم بدون عواقب نبوده ، با انجام اینکار آنها بخش تاریک خود را روی زمین رها کرده اند !!!

54981020156430832675.jpg

بله این اربابان سایه در واقع همان بخش های تاریک موسسان انجمن هستند ، کورنل جوانترین در بین آن 3 بوده علاوه بر این او قویترنشان هم بوده است ، گفته شده که به جز کورنل هیچکس حتی توان این را نداشته که سلاح او را بلند کند پس از تمام شدن حرف های کورنل ، گبریل به او میگوید که این موضوعات برایش اهمیتی ندارد و اورا خواهد کشت ، سپس مبارزه بین آن دو آغاز میشود .

گبریل به خوبی با کورنل رقابت میکند و چیزی نمانده آن را شکست دهد ، کورنل زمانی که احساس خطر کرد به طور کامل به حالت گرگنمایی خود در میایید ولی گبریل همچنان به مبارزه ادامه میدهد و نهایتا با استفاده از همان دستکش آهنی سلاح کورنل را برداشته و اورا با سلاح خودش از بین میبرد !!! پس از آن گبریل قدرت اولین ارباب سایه را میگیرد و بخشی از ماسک قدرت را بدست می آورد . همان ماسکی که میتواند ارتباط زمین و بهشت را دوباره برقرار کند ، همان ماسکی که میتواند مرده ایی را زنده کند !!!

گبریل بسیار خسته است ولی به دست آوردن تیکه ایی از ماسک به او امید بیشتری میدهد و او آماده سفر به سرزمین خون آشام ها میشود .
 
آخرین ویرایش:
بچه ها واقعا دم همتون گرم .... من چند ساعت نبودم الآن اومدم دیدم رسما ترکوندید! ، سنگ تموم گذاشتید.... ، تشکر ویژه از برادران صلح و صفا ، علی دانته و داداش رامین :)
 
@ علی : عکسات رو بذار تو اسپولیر داره بدجوری داستان رو نابود می کنه واسه کسی که بازی نکرده .
===
رای ما گابی بلماونت ؛ از خاندان بلماونت کبیر ... گرالت در بهترین حالت ممکن ، شخصیت پردازیش در حد گرانت مسفکت 2 ـه :|:دی !
 
اگه منظورت اون لباس آبی با راه راه مشکی هست،درست میگی.البته اگه به لباس سایر شخصیت ها و NPC ها هم نگاه کنی میتونی این نوع طراحی رو ببینی.شاید این نوع لباس،اقتضای اون زمان بوده.
من که خودم شخصاً جایی که بخواد در مورد طراحی لباس گرالت توضیحی داده باشه رو ندیدم.شایدم پوشیدن این نوع لباس معنی و مفهوم خاصی برای یک Witcher داشته باشه که من ازش بی اطلاع باشم.
حالا اگه کسی از دوستان به مطلبی در این مورد برخورد بیاد توضیح بده.

آره همین لباس راه راه منظورم ـه ! به شدت طراحی رو اعصابی داره ! یه جاهایی یه کلاه قرمز روی سرش هست که اون باز خیلی بهتره ولی کلاً این لباسش به شدت داغونه !
 
@ علی : عکسات رو بذار تو اسپولیر داره بدجوری داستان رو نابود می کنه واسه کسی که بازی نکرده .
===
رای ما گابی بلماونت ؛ از خاندان بلماونت کبیر ... گرالت در بهترین حالت ممکن ، شخصیت پردازیش در حد گرانت مسفکت 2 ـه :|:دی !

مگه کسی هم هست که هنوز Castlevania رو بازی نکرده باشه :دی عکسا رو گذاشتم توی اسپویل :دی

کیوان تو که خودت استاد Castlevania LoS ـی :دی بیا بقیه داستان رو بنویس تا گبریل رو نفرستادم سراغت :دی ( اصلا یادم نبود تو عاشق این بازی هستی وگرنه بیوگرافی رو مینداختیم گردنت :دی )
 
عجب تایپیک توپی شده با این داستان بازی ها

واقعا باید از دوستان تشکر کرد .... =d>

شاید باورتون نشه من 5 ساله کاسلوانیا رو بازی کردم تازه داستانش رو درست فهمیدم .... :-b
 
آخرین ویرایش:
تشکر ویژه از علی جون بابت وقتی که میذاره تا این داستان طولانی رو بنویسه!>:d<
در جواب اونایی که میگن داستان ننویسین و اسپویل نکنین (کیوان جان منظورم تو نیستی!:d):
دوستان این نظر سنجی بین دو شخصیتی انتخاب شده که از هر نظر داستانشون خیلی گسترده و بزرگ هست.
اون از گرالت که مال یه بازی RPG هست و نیازی به گفتن نیست چون 2 کیلومتر داستان داره
اون از گبریل که داستانشو علی نوشت و هممون داریم میبینیم که بزرگ هست و منم با اینکه بازیش نکردم ولی از اسپویل شدن حمایت میکنم!:d
 
تا من شنیدم نظرسنجی در مورد گرالته سریع خودم رو رسوندم!!:d
البته دوباره دارم میرم ولی اینم بگم که گرالت یکی از بهترین شخصیتهاییه که تا حالا خلق شده پس حتما بهش رای بدین!!
حیف که یکم منحرفه!!:))
 
چه رقابتی...اصلا فکر نمی کردم گرالت به گرد پای گابریل برسه:-o
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
گفتگو بسته شده و امکان ارسال پاسخ وجود ندارد.

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or