PC Total War: Rome II

attachment.php



بخش 1) اطلاعات بازی:


Developer: The Creative Assembly
Publisher: Sega
Platform: PC
Genre: Strategy
Release Date: September 03, 2013
نقشه کمپینگ
attachment.php



  • 183 سرزمین,117 فکشن,500 یگان مختلف بعلاوه 30 نوع شهر و 70 ساختمان مختلف در بازی هست.
  • قسمت شرقی نقشه به باختر که شامل سرزمین های شرقی ایران باستان می شود در بازی وجود دارد.
  • ارتش ها به شیوه های مختلفی در نقشه حرکت می کنند مثلا در حالت (forced march) مسافت بیشتری حرکت می کنند که البته باعث ضعف هایی شامل آسیب پذری نسبت به حملات ناگهانی می شوند.
  • جنگ های داخلی در بازی باعث حفظ تعادل Gameplay می باشند و بازیکنان باید از نظر نظامی قدرتمند باشند.
  • دریاهای مناطق مختلفی در بازی وجود دارد که این دریا ها بین قلمروهای مختلفی تقسیم شده و هر منطقه با نیروی دریایی مخصوص خودش اختیار آن دریا را خواهد داشت.
  • هر Turn در بازی 1 سال محسوب میشه ولی با این همه 4 فصل در بازی وجود دارند.
  • CA تلاش داره بازیکنان را به مبارزات در زمین های باز ترقیب کنه و اعتقاد داره در بازی بر روی محاصر قلعه ها نباید متمرکز شد
  • کاراکترها در بازی مسیر بیشتری را می پیمایند.
  • ارتش ها میتواند از رودخانه ها بدون ساخت پل یا کشتی حرکت کنند.
  • رشد شهرها بیشتر در نقشه مشخص می شود و بازیکنان قادرند این پیشرفت در ساختمان های مخصوصی که در نقشه وجود دارد مشاهده کنند.


نقشه جنگ



  • در بازی طبیعت تخریب نمی شود. . .یعنی انتظار مواردی مثل دختان جنگلی در حال سوختن را نداشته باشید
  • اگر ارتش شما نتواند نیروهای دشمن را ببینند در نتیجه شما هم در بازی قادر به مشاهده ی آنها نیستید.
  • هوش مصنوعی دشمنان بیشتر قابل باور هست
  • لکه های خون در زمین های جنگی که با جنازه پوشیده شده باشند قابل دیدن هست هر چند که بسیار کم باشد.AC احتمال زیادی برای DLC خون وجود دارد
  • فصل ها در زمین مبارزه قابل مشاهده خواهند بود یعنی اگر در فصل زمستان مبارزه کنید زمین مبارزه هم برفی خواهد بود.
  • نقشه های جنگی به خوبی بقیه چیزهایی که تا به جال دیدید کار شده است.در واقع مثلا اگر جنگی را در جنگل Teutoburgشروع کنید همان زمین تاریخی Battle of the Teutoburg Forest را به شما می دهد.

یگان ها



  • کاراکترها در بازی خصوصیات و مهارت های مختلفی دارند و تجربه سریعتر کسب می کنند.
  • سواره نظام میتواند به کلی صف آرایی دشمن را بهم بزند.
  • سربازان Barbarian در بازی برگشته اند.
  • نیروهای پیاد مظام در هنگام مورد حمله قرار گرفتن از سپرهای خود استفاد میکنند
  • برگشتن و خارج شدن از صف آرایی testudo بسیار سریع و روان است.
  • سربازان رومی در هنگام دویدن میتوانند نیزه های خود را بیاندازند.
  • خوک های آتشینبه بازی برگشته اند.
  • تیر کمان ها بعضی در زره و سپرهای جنگی فرو میرود و بعضی پس از بر خورد به زمین می افتند که در هنگام زوم کردن قابل مشاهد هست.

بخش مولتی پلیر



  • TLC هایی برای این بخش از سمت سازندگان در نظر گرفته شده

نیروی دریایی



  • نیروی دریایی را نیز همانند نیروی زمینی می توان در حالت های مختلف مثل Raiding Mode قرار داد
  • کشتی های جنگی قابلیت Ramming و انتقال نیرو ها به کشتی دشمن هنگام مبارزه را دارند(Ramming اینکه کشتی در حال حرکت خودش به کشتی دیگه بکوبه)

اطلاعات کلی




  • در شوگان 2 اگز کمپینگ طولانی را انتخاب میکردید 240 Turn برای پیروزی و اتمام بازی داشتید و در ناپلئون 244, امپایر 200 و در مدیوال دو 230 ولی در Rome 2 شما 300 Turn برای اتمام باری در اختیار دارید.
  • چگونگی پابان بازی بستگی شیوه ی بازی شما دارد.اگر شما روش محتاطانه در بر خورد بازی اشراف زادگان , خانوادها . . .داشته باشید نسبت به کسی که همه را به جنگ بطلبه متفاوت خواهد بود.برای روم شما میتوانید از جمهوری و ستا دفاع کنید یا اینکه یا دیگر خانواده های رومی مبارزه و خود سناتوری کنید.اشاره شد که این موضوع به صورت مخصوص در فکشن های دیگر نیز هست.
  • به نظر میرسه که ورژن مخصوصی برای خون در بازی مشخص شده ولی هنوز رسما اعلام نشده است.


بخش 2) لینک ها:

GameSpot




بخش 3) توضیحات:

بدون شک سری Total War را باید جز بهترین استراتژی های تاریخ دانست. اکنون دنباله ی یکی از بهترین نسخه های سری Total War یعنی Rome تحت عنوان Rome II مدتی پیش رسما از سوی Sega تایید شد.
استراتژی بازها نسخه ی اول Total War: Rome را به یاد دارند، بازی فوق العاده جذاب که در سال 2004 منتشر شد و توانست با دریافت نمرات بالا خود را به عنوان یکی از بهترین نسخه های سری Total War معرفی کند. (Meta: 92)
Rome II Total War در تاریخ 3 سپتامبر 2013 بصورت انحصاری برای PC منتشر خواهد شد.


بخش 4) معرفی اقوام حاضر در بازی:

روم:
Romefactionbannermap.jpeg


روم

“Strength, honour, duty.”
*قدرت*افتخار*وظیفه*

جمهوری روم در دوره ی اوج شکوفایی است و Pyrrhus سپاه جنگجوی مهاجم یونانی اش به سواحل ایتالیا رانده شدند.جمهوری روبه رشد روم قدرت ارتشش را تقویت میکنه تا به اهدافشان برسند.روم قدرت مسلط بز شبه جزیره ایتالیاست و در نقطه بسیار حساس تاریخی قرار دارد و برای گسترده شدن نیاز به فتوحات دارد.در شمال اتحادیه اتروسکوها و آنسوی آن سرزمین های Barbarian هاست.در شرق یونان و در جنوب و غرب Carthaginians ها قرار دارند.

400px-FactionRevealRomelink.jpg


از زمان برکنار شدن سلطه ی پادشاه اتروسکوها در حدود 500 سال پیش از میلاد جمهوری روم به شیوه ای حکومت می کرد که مانند آن در هیچ قدرتی دیده نمیشد.خدمت نظامی برای مردم اجباری بود که مهمترین کمک مردمی به جمهوری روم بود و روم را کاملا نظامی و قدرتمند می کرد.قدرت نظامی ارتش روم بر نظم ,تربیت و اصول تاکتیکی سختیگبرانه تکیه می کرد.ارتش بسیار مجهز و فرم داده شده و پیاد نظام سنگین ستون فقرات ارتش بود.مردان جوان با پوشش های زرهی کمتر در خط اول قرار داشتند (Hastati نوعی نیروی پیاده نظام) و پشت آنها نیروی ماهر و مجهز و آموزش دیده تر قرار داشتند.نیروی مسنتر و باتجربه تر معروف به triarii سپاه را منسجم نگه میداشتند.این ترکیب یک پارچه توسط سواره نظام یا equites ها پشتیبانی می شدند.(equites به سواره نظام های میگفتند که شوالیه بودند و از نظر رنکی قبل از سناتورها قرار داشتند).
روم به عنوان یک فکشن قابل بازی از نظر اقتصادی در تجارت آهن و از امکانات نظامی پیشرفته ای بر خودار است و در کنترل توده ی مردم برای نگه داری نظم اجتماعی ماهر بودند.بعلاوه بازیکنان برای انجام امورات روم باید یکی از سه خانواده ی قدرتمند روم را انتخاب کنند.(The Julia, The Cornelia, and the Junia) که هرکدوم از این خانواده ها برتری های سیاسی , نظامی و فرهنگی دارند.

700px-FactionRevealRome1.jpg
پارت ها:


Parthia4.jpg





Parthia
پارت

R2_logomon_256.png


“Tolerance, justice, profit”
*بردباری*عدالت*سود*

به قدرت رسیدن ارشک رهبر قبیله پارنی.او به آنها اطمینان غلبه بر سلوکی ها را که پارتاوا را مورد حمایت قرار می دادند را داد.پارتاوها تلاش آنها را برای رهایی از سلطه یونانی مقدونی ضعیف می کرد.در ابتدای ترقی پارتها یک امپراتوری شرقی قابل مقایسه با سلسله ی هخامنشی قدیمی و یکی از محدود تمدن هایی که تقریبا از نظر قدرت و ثروت با رومی ها برابر حساب می شدند بودند.
قبایل متحد پارتی,پارت ها برای اسب هایشان ,کمانداران اسب سوار چادرنشین و سوار نظام سنگین معروف بودند,آنها بعدها زره هایی از آهن یا برنز ساختند که سوار و هم اسب را مورد پوشش قرار می داد.برای پیاده نظام هم انها متکی به قوم ایرانی و نیروهای نیزه دار و قوی هیکل و گاهی اوقات هم از نیروهای مزدور که مجهز و آماده به فرم سلوکی ها بودند.
پارس ها ترکیبی از فرهنگ محلی و یونانی بودند,دین پارت ها شیوه و فلسفه ی ستایش از خدایان یونانی و ایرانی و زرتشتی بود.به مرور زمان اشراف زادگان بر نواحی قابل کشت تسلط گرفتند که اقتصاد بر اساس آن بود.هنگام ظهور جاده ابریشم تاجران به راحتی میتوانستند در دنیای باستانی حرکت و با نواحی شرقی معامله کنند..میزان احترامی که آنها برای فرهنگ های خاجی داشتند موجب فتح آسانتر مناطق جدید می شد هر چند شیوه زرتشتی به معنی نفرت و دوری از برده داری بود که برای اقتصاد و نظم عمومی آنها مضر و زیان آور بود.کماندارهای به دلیل کمانداران فوق العاده و نیروی سواری ماهر مشخصه ی سپاه آنها در مبارزه زمین های باز بود.




کارتاژ:

Carthage_map.jpg



Carthage
کارتاژ


“Democracy, commerce, faith"
*دموکراسی*تجارت*ایمان
قلب تپنده کارتاژ خود شهر کارتاژ است.یک بندرگاه مهم و قطب شلوغ معامله کالا در شمال ساحل آفریقا.از زمان خودمختار شدن آنها از اجداد فنیقیی شان به سرعت یک ارتش قابل توجه تاسیس گردید.نیروی دریایی و امپراتوری تجاری مختص به خودشان.کارتژی ها پابرجا به اعتقادات شرکی همانند گذشتگانشان بودند.کارتاژی ها خدایان متعددی را پرستش می کردندد و در میان این خدایان, رئیسشان Ba al hamon فرمانروای بزرگ و Taint الهه ی پشتیبان کارتیژ بود.بسیاری از مردم به قربانی کردن کودکان در معبدهایشان اعتقاد داشتند.







کارتاژ یک دولت تجاری توسعه طلبانه با جمعیت کم بومی بود.بنابراین اکثریت ارتش را نیروهای مزدور تشکیل می داد که هسته ی اصلی نیروهای زمینی به حساب می آمدند.هرچند نیروهای ویژه ی کارتژی نیز وجود داشتند که به گروه مقدس و فیل های قدرتمند جنگی شمال آفریقا معروف بودند.ملوان های تربیت شده دارای کشتی های سریع و قابل مانور با قدرت خوب و قابلیت پرتاب توپ ها بودند.از 6 قرن فبل از میلاد کارتاژ رابطه تجاری با روم برخوردار بود.این دو ملت در کنار یکدیگر با همکاری در زمان جنگ های Pyrrhic مبارزه کرده بودند.هر چند این یک اتحاد برای سهولت در جلوگیری از سپاه قدرتمند و برتر یونانی ها از شمال ایتالیا و سیسلی بود.نتیجه ی جنگ شاید برای روم بیشتر فایده داشت.کارتاژ در سیسیلی تسلط پیدا کرد اما روم تمامی سواحل ایتالیا را تصرف و از آن خود کرد.به این صورت است که تنش بین این دو ملت به عنوان 2 فکشن قابل بازی بسیار بالاست.کارتاژی ها از مهارت در دریانوردی و شهرت به عنوان یک ملت برای معاملات تجاری عالی برخوردار هستند.
همچنین از دید دموکراسی دولت کارتاژ از رضایت اکثر مردم بر خوردار بود.بازیکنان حق انتخاب دارند که به عنوان یکی از 3 قدرت اصلی سیاسی در بازی ایفای نقش کنند که هر کدام برتری و مزایای نظامی , اقتصادی و فرهنگی خود را دارند.




مقدونی:

Macedon1.jpg



Macedon
مقدونی

“Glory, order, power.”

*شکوه*نظم*قدرت*

نا امید از برگشت به دوران شکوه,مقدونی ها خود را در محاصره ی مرزهای قبل از اسکندریه توسط Illyrian ها, Thraciansها و شهرهای دولت یونانی یافتند.آیا مقدونی ها میتوانند دوباره به دوران شکوفایی و قدرت خود تحت سلطه الکساندر جدید برسند؟
مقدونی حکومتی است که پادشاه قدرت را کنترل و دولت به مردم خدمت میکند.این تفاوت در خزانه داری که سوخت یک اقتصاد کشاورزی , جنگلداری و سیستم مالیاتی بندرگاهها است گسترش پیدا میکنه.به استثنا معادن طلا و نقره در اختیار پادشاه است.سپاه مقدونی به همان شیوه ی فیلیپس دوم و الکساندر باقی ماند که تمرکز روی پیاد نظام و سواره نظام داشت و توسط فرماندهان شجاع و قهرمان هدایت میشد.تنها تغییرات کوچی در تاکتیک ها,تکنولوژی و سیستم محاصره کردن نسبت به روزهای اوج قدرت مقدونیه ایجاد شد و سپاه مقدونیه با ادامه شیوه اصلاحات الکساندر در Hoplite ها (نوعی از سربازها) و اعتماد به مشاوران مشهور و سواره نظام Thessalian به کار خود ادامه داد. مقدونی ها هرگز دارای نیروی دریایی قدرتمند نبودند و با تکیه بر خدابان یونانی مانند آتنا و رودز امور دریانوردی خود را می گذراندند.
به عنوان دولت جانشین ,مقدونیه نفع بسیاری در جنگ با مناطق غیر یونانی برد و برای هر ایالتی که صاحب شد از در درآمد و بهبود رشد ایالت هایش بهره برد.جنگجوهای با تحربه یونانی هنجنین برتری نسبت به barbarian ها داشتند.تحت فرماندهی Antigonus Gonatus آنها حاکمان بخشنده و تجار زیرکی بودند و از افزایش رو به افزون در آمد و اکثریت راضی مردم بهره می بردند.هر چند حکومت های دیگر نمی توانستند مقدونی ها را بخاطر تمایلات سلطه گریشان ببخشند.به همین ترتیب برای بازی کنان مقددونی بسیار سخت است که اعتماد و وفاداری آنها را کسب کنند.


آیسن:


Iceni2.jpg



Iceni
آیسن


“Iron, conquest, pride.”
*آهن*پیروزی*غرور*

آیسن ها یک قبله عصر آهنی در جنوب بریتانیا هستند.آیسن ها مردم متکبر و شجاع بودند.آنها در دشت هاسکونت داشتند و مرز آنها با دریای شمال و جنوب, باتلاق و مرداب ها بود.آنها مهاجمان آموزش دیده بودند و به صورت مداوم با قبابل همسایه Coritani و Atrebates درگیر می شدند.
آیسن ها اصولا از پیاده نظام در هنگام جنگ استفاده میکردند.این نیروها دارای سپرهای بزرگ بیضی شکل و یا مستطیلی شکل همراه با شمشیر یا نیزه بودند.تفاوت عمده آیسن ها نسبت به قبیله های نژاد سلتی,نقاشی و یا خالکوبی بدنشان همراه با استفاده بهتر از از قلاب سنگ در میدان جنگ است.هرچند از نیروی سواره نظام سبک نیز استفاده میکردند.
آیسن ها و دیگر قبایل بریتانیایی به مانور بسیار بالا در جنگ با ارابه معروف بودند.بعد از به هم زدن نیروهای دشمن با javelin ها (نوعی نیزه که به صورت اختصاصی برای پرتاب کردن ساخته شده بود)رزمندگان پیاده می شدند و به مانند قهرمانان هومری مبارزه می کردند.آنها هیچ شباهتی به barbarians نداشتند.آیسن ها پایتختی به نام Venta Icenorum بنا کردند که در آن مراکز مذهبی بزرگی نیز قرار داشت.با آنکه کشاورز بودند ولی اقتصاد سطح بالایی داشتند.آنها حتی سکه های طلای مخصوص به خودشان را ضرب کرده بودند.فرهنگ,هنر و ثروت آنها به صورت گردن بندها و انواع دیگر جواهرات که توسط اشراف زادگان استفاده میشد قابل مشاهده بود.
آیسن به عنوان یک فکشن قابل بازی بسیار شجاع و جنگجو هستند.با تکیه بر الهه ای به نام Andraste آنها با قدرت بیشتری وارد میدان مبارزه میشدند.مهارت آنها در کار با آهن یک منبع بسیار خوب به همراه یورش و غارت بود.به عنوان یک ملت جنگجو مقدار رضایت مردم با هر اعلام جنگ جدیدی بیشتر میشه.
آیسن ها پتانسیل به تسلط گرفتن قبایل عصر آهنی بریتانیا را دارند.آن سوی سواحل آیسن ها نژاد سلتی Gaul و Iberia قرار دارد. آیا آیسن ها میتوانند آنها را زیر یک پرچم متحد کنند؟


آرونی (گل):


Averni3.jpg


Arverni (Gaul
آرونی

Averni_ico.png


“Belief, dignity, power.”
*اعتفاد*عزت*قدرت*

از تبار بسیاد دور سلت ها,آرونی های جنگجو یکی از قدرتمندترین قبیله های مرکز فرانسه هستند.بسیار متفاوت نسبت به بربری های غارتگر و مهاجم,آنها تمدن بسیار پیچیده و سطح بالایی در Nemossos داشتند , قلعه آنها نزدیک فلات Gergovia بود.
آرونی ها توسط پادشاه و رئسای قبایل حکمرانی می شدند اما تصمیمات در آخر با کاهنان بود.آرونها دارای اجتماعی با قوانین محکم و استوار بودند.قدرت و شخصیت هر مرد به مهارت او در جنگ بستگی داشت همانطور که برای یک رهبر اصل و نسب او ملاک به حساب می آمد.
آنها به شدت وابسته به نیروی زمینی بودند و بهترین استفاده را از Javelins می کردند و نیروی ویرانگری در هنگام بر خورد اولیه دز میدان جنگ داشتند.آنها توسط جنگجوهای ویژه همانند Spear Nobelها و Oathsworn ها فرماندهی می شدند.فرماندهان با مبارزه در میادین جنگ و اثبات خودشان مقام هایی همانند Champion را کسب میکردند.
هنگامی که مسائل به صورت ظاهری به گردن پادشاه و رئسای قبایل بود ولی درواقع کاهنان بودند که تصمیماتی همانند اعلام جنگ و یا صلح می گرفتند.اعتقادات آنها ترکیبی از ایمان به خدبان باستانی نورث و یونانی با باور به ارواح بود.دین در نواحی سلتی مهمترین عامل در متحد نگه داشتن قبایل مختلف گالتیک بود.
ظاهرا به صورت غیر قابل توقف قبایل گالتیک در 390BC روم را غارت کردند و در اوایل 279BC بخشی از دریای اژه را با حجوم به مقدونی ها,ترس ها و الیریان ها مورد حمله قرار دادند.شاید سرنوشت آنها آن طرف دریای بریتانیا جایی که تمام قبایل سلتی زیر سلطه یک پادشاه قرار دارد باشد و شاید هم در شمال که سر آخر پایانی به تهدید رو به افزایش رومی ها بدهند. آرونی ها در آمدشان در صنعتگری به همان اندازه ای بود که در سود با مهارت گالتیکی کار با طلا داشتند.در جنگ ها سواره نظام آنها از سوارکاران باالفطره بهره می بردند.در این حین پادشاه محبوب و دلاور و رئیسان قبیله ای که از آنها جنگجویان قدرتمند میساختند برایشان در مقابل قبایل وحشی دیگر احترام کسب می کردند.


سوئبی:


Suebi4.jpg



Suebi

سوئبی‌ها

“Blood, Nobility, Courage.”
*خون*اصالت*رشادت*

سوئبی ها مردم تسخیرناپزیری با فرهنگ ژرمنی که در شمال غربی فرانسوی ها سکونت داشتند.آنها از قبایل مختلفی تشکیل می شدند و زبان و اعتقادات مذهبی مشترکی داشتند.آنها به صورت متداوم به همسایه های گالیک خود از سوی رودخانه راین حمله میکردند.
به شدت متکی به نیروی زمینی بودند و تکنیک های کمین کردن شیوه ی غالب آنها در حجوم بردن به سمت دشمنان در زمین جنگ بود.آنها با امکانات کمی تجهیز بودند.بیشتر جنگجویان سوئبی از framea که یک نوع javelin به شکل نیزه بود استفاده می کردند.غالبا آنها بدون لباس جنگی و همراه خود سپرهای بیضی یا بلند شش ضلعی یا گرد خود را در میدان مبارزه می آوردند و چیزی بیشتر از عبای ساده یا لباس های دیگر نمی پوشیدند.هرچند دلاوری آنها در جنگ افسانه ای است و جنگجویانشان به راستی خوفناک بودند.حتی Centurion دلاور از دیدن سپاه در حال حمله غیرقابل کنترل سوئبی ها به لرزه در می آمدند و هنگامی که شکارچیان شیطانی به رنگ سیاه به سرعت از میان انبوه درختان جنگل به سمتشان نزدیک میشدند احساس می کردند دست سردی از ترس قلب آنها را چنگ می زند.
به درستی منزوی بودند.جولیوس سزار در نوشته ای اشاره کرده که ژرمن ها با قبایل خارجی به صورت محدود در صورتی که از غارت و یا برده ها ماذادی باشد معامله می کردند.
آنها برای آنکه خود را از برده های خود متفاوت نشان دهند,مردم آزاد و جنگجوها موهایشان را طوری بالای سرشان گره می زدند که به گره ی سوئبی معروف شده بود پادشاه, رئسای قبیله و قهرمانان ورزشی آنها نیز از مدل پر جزئیات این نوع بستن مو استفده میکردند.
به صورت ظاهری ایستادن در خط مقدم در جنگ بسیار مهم بود گرچه پادشاه و رئسا با معیار اصل و نسبشان انتخاب می شدند تا سنت های قهرمانانه ی ضروری متحد نگه داشتن قبایل را انجام دهند.
تحت فرماندهی صحیح سوئبی ها توانایی انجام یک هدف مشترک را دارند.آنها می توانند به راحتی بریتانیا , فرانسه و ایبریا را توسط نیروهای بیشمار خود سربه نیست کنند.
مانند همه ی فرقه های ژرمنی سوئبی ها استاد جنگ های جنگلی و غارت هستند.آنها قابلیت برخورد دیپلماتیک در مواقع مواجهه با قبایل وحشی دیگر و یا هر کسی که جرات سد راه آنها را داشته باشند دارند.آنها احساس غریبگی و دوری نسبت به تمدن خارجی دارند.مردم متمدن و یا وحشی برایشان مشابه است و به شدت با ستیزه جویانی که بر آنها پیروز شدند بر خورد میکنند.


700px-Suebi_berserkers_TWR2.png

مصر:




Egypt
مصر



“Legacy, independence, power.”
*میراث*استقلال*قدرت*

مصر در دوره ی Ptolemaic فرهنگ نزدیکی با تمدن یونان(در دوره ی Hellenistic) در حین حفظ بسیاری از رسومات مصری داشت.مصر توسط بطلمیوس در سال 305BC پس از مرگ الکساندر بزرگ پایه گذاری شد و تبدیل به یکی از مراکز فرهنگی و معاملات تحت نفود فرمانروایی مقدونی ها شد.
بطلمیوس یکی از جنرال های الکساندر بود که پس از مرگ ناگهانی الکساندر منصوب به حکم رانی در مصر شد.با متلاشی شدن امپراتوری الکساندر بطلمیوس اعلام استقلال کرد و کنترل مصر را از جنرال های رقیب در دوره ی جنگ های Successors در بین سال های 322_275 قبل میلاد به دست گرفت.
مذهب و سنت مصری ها را مورد پذیرش قرار دادند,در آن دوره در مصر پادشاهان خود را فرعون می نامیدند و با مهندسی سنتی به ساختن معبد ها و مقبره ها می پرداختند.مردمی با فرهنگ یونانی به تعلیم تشویق داده میشدند معهذا طبقه بالایی از یونانی/مصری ها ظهور پیدا کردند.اما همه چیز به این سادگی و هماهنگی نبود.سراسر قلمرو با سپاهی که بدنه آن از واحدهای نظامی یونانی و سربازهای مسن بازنشسته تشکیل شده بود.امتیازاتی که شهروندان یونانی داشتند موجب مورد حمله مکرر قرار گرفتن و قیام های خونین توسط مردم بومی می شد.
با ترکیب شیوه ی جنگی یونانی و مصری ارتش آنها را به سپاهی پیشرفته و متوازن تبدیل می کرد و همچنان یاد فرمانده ی قهرمان را گرامی میداشتند(الکساندر).آنها بهترین استفاده را از نیزه و پایک(نوعی سلاح نوک نیز)می بردند.نیروهایشان از نیروهای متنوع و شمشیرزنان , ارابه سواران (شمشیرزن) ماهر و نیروی خارجی که فیل های جنگی از آفریفا بودند تشکیل می شدند.موقعیت استراتژیک مصری ها در دریای مدیترانه طوری بود که نیاز به نیروی دریایی قدرتمند برای محافظت از مستعمرات و منافع تجاری خود بودند.
در همان حین که شهر الکساندریا تبدیل به مرکز تمدن و آموزش میشد حکمرانان فرصت طلب و قدرت طلبی داشت.این سلسله جدید امکان گسترش قلمرو و پیشرفت بسیار داشت.آنها سیاست مداران و تحصیل کردگان ماهری بودند و سلحشوری نیروی دریاییشان بدون سوال بود.هر چند به عنوان یک سلسله ی تازه بنا شده در زمین خارجی مصری های بومی کمی قابلیت تغییرات شرایط به عنوان قدردانی فرمانروایان جدید خود داشتند.


پنتوس:


Pontus

پنتوس





Ambition, Independence, Profit”

*جاه طلبی*خودکفایی*منفعت*

سرزمین کوهستانی در مرز دریای سیاه,پنتوس دارای دره های رودخانه ای پر آب و بنادر بسیاری است که آن را تبدیل به سرزمینی کشاورزی و اقتصاد متکی به معاملات تجاری می کند.این جغرافیا و مکان منجر به تمرکز نیروها به پیاده نظام و کشتی های جنگی شده و اینکه مخلوطی از نیروهای پیشرفته و قابل اطمینان یونانی و ایرانی ارتش پنتوس را تشکیل می دهند.نیروهای سپر برنزی نیزه دار تشکیل دهنده ستون فقرات ارتش هست و نیروهای سریع و کشنده ارابه سوار به راستی وحشت آوری دارند.
با کالاهای ارزشمند و فرمانروایان جاه طلب آگاه پنتوس به عنوان یکی از قدرتمندترین مناطق هنلستیکی(منظور مناطقی است که تحت تاثیر فرهنگ و دانش یونان هستند) موجود بمانند.با راههای ارتباطی به سرزمین های باستانی آنها بیشترین کنترل در معاملات و صادرات چوب,آهن گرانبها و استیل با ارزش را در دریای سیاه دارند.
در ابتدا پنتوس تحت کنترل ساتراپ ایرانی بود اما بعد تبدیل به یکی از ماطق تحت کنترل مقدونی ها توسط آنتیگون یکم در 333 BC پس از شکست نیروهای داریوش توسط الکساندر شد.اساسا پنتوس حالا یکی از مستعمارات یونانی است که تحت کنترل سلسله ایرانی بود.در 302 BC تحت سلطه Mithridates Ktistes ( موسس پترونس ) از امپراتوری مقدونی ها طی آشوفتگی هایی که در جنگ جانشینان بود جدا شدند.با شکست دادن و عقب راندن سپاه مهاجم بطلمیوس مصری آنها تشنه ی توسعه دادن مرزهای خود از سمت آسیای صغیر در سرزمین های اصلی یونانی و آنسوی آن هستند.
پادشاهی در حال پیشرفت پنتوس از ارتباط دیپلماتیک سالمی با مناطق یونان و قلمروهای پادشاهی داشت و به تفکیک پذیری در میادین جنگ به خصوص در مقابل نیروهای barbarian برجسته بودند.بخاطر ریشه های ایرانی, فرهنگ شرقی عملکرد نظم عمومی را در استان ها آسانتر کرده.

این فکشن از همان روز اول به عنوان یک آپدیت برای بازی Rome 2 در دسترس خواهد بود.









بخش 5) سیستم مورد نیاز:

System Requirements:
=============
Minimum
============
OS: Windows XP/Vista/7/8
CPU: 2 GHz Intel Dual Core Processor / 2.6 GHz Intel Single Core processor
Memory: 1.0 GB (Windows XP) 2 GB (Windows Vista / Windows 7 / Windows 8)
Video Card: 512 MB Direct 9.0c compatible card (shader model 3)
Hard Drive Space: 35 GB of free space
Sound: 100% DirectX 9.0c compliant card
Network: Internet connection required for product activation and multiplayer
Valve's Steam required

===========
Recommended:
===========
OS: Windows XP/Vista/7/8
CPU: 2nd Generation Intel Core i5 processor or greater
Memory: 2.0 GB (Windows XP and Vista)
Video Card: 1024 MB DirectX 11 compatible graphics card.
Hard Drive Space: 35 GB of free space
Sound: 100% DirectX 9.0c compliant card
Network: Internet connection required for product activation and multiplayer
Valve's Steam required




بخش 6) لیست ملیت های غیر قابل بازی:

لیست ملیتها و اقوامی که غیر قابل بازی هستن منتشر شده که از این قراره:

British 
Brigantes, Caledones, Demetae, Dumonii, Ebdani

Celtic (non-Gallic)
Aestii, Anartes, Eravisci, Galatia, Nori, Raeti

Celt-Iberian
Arevaci, Cantabri, Celtici, Edetani, Galleaci, Lusitani, Turdetani

Dacian
Bastarnae, Biephi, Getae

Gaulish/Gallic
Atrebartes, Aedui, Boii, Carnutes, Helvetii, Insubres, Liguria, Namnetes, Nervii, Pictones, Scordisci, Treverii, Veneti, Vivisci, Volcae

Germanic
Cherusci, Cimbri, Frisii, Gutones, Lugii, Marcomanni, Rugii, Sequanii

Hellenistic
Baktria, Knossos, Massilia, Pergamon, Rhodes, Sardes, Seleucid Empire, Syracuse

Illyrian
Ardiaei, Breuci, Daorsi, Delmatae

Sarmatian
Aorsoi, Roxolani, Siraces

Thracian
Odrysia, Triballi, Tylis

African
Gaetuli, Masaesyli, Garamantia, Nasamones, Cyrenaica, Blemmyes, Meroe, Axum

Italian
Etruscan League

Asia Minor (non-Hellenistic)
Cyprus, Bithynia, Trapezon, Cappadocia

Scythians
Catiaroi, Scythia, Cimmeria, Budini, Thyssagetae

Caucasus
Ardhan, Armenia, Colchis, Kartli

Iranian
Dahae, Khorasmii, Massagetae, Media Atropatene, Media, Persia, Parthava, Drangiana

Arabian
Gerrhea, Himyar, Ma'in, Mascat, Nabatea, Saba, Qidri

Phoenician/Carthaginian
Carthago Nova, Libue

Indo-Scythian
Aria, Arachosia, Sagartia
 

Attachments

  • uvxw2a9jj0tzqu4twbd.jpg
    uvxw2a9jj0tzqu4twbd.jpg
    164.2 KB · مشاهده: 1,152
  • Rome-2-Total-War.jpg
    Rome-2-Total-War.jpg
    80.1 KB · مشاهده: 1,130
آخرین ویرایش:
!!! CALM DOWN

داداش روح ارشک بزرگ(که به گفته مورخین رومی نقشش تو تاریخ ایران اگر از کورش بیشتر نباشه,کمتر هم نیست) رو تو گور لرزوندی!!! :دی

قاتلای کورش ماساژت ها بودن نه پارت ها !! پارت ها (ساتراپی پارت) از اولین کسایی بودن که به کورش خدمت کردن....
پارت ها هیچوقت سکا نبودن , همونطور که ماساژت ها هم در ایرانی بودنشون شک وجود داره(احتمالا ترک بودند)( ایرانیان غربی: پارس ها , مادها , پارت ها___ ایرانیان شرقی:سکاها , سرمت ها, کوشانی ها , اوستی ها و...) اون لباس هم یکی از لباس های اقوام ایرانی هستش...حتی تو فیلم اسکندر الیور استون هم اگر نگاه کنید سربازای پارسی هم تقریبا لباسی شبیه به این عکس ها رو دارن....

.
.
کمتر از یک ماه مونده... تا حالا انقدر منتظر یه بازی نبودم تو عمرم!!
اقا من 2 تا کتاب درباره کورش و داریوش خوندم اخرش نفهمیدم کورش چجوری مرد میشه بم بگین plz :X
 
اقا من 2 تا کتاب درباره کورش و داریوش خوندم اخرش نفهمیدم کورش چجوری مرد میشه بم بگین plz :X

خیلی درباره مرگش اختلاف هستش!!!
یکی میگه تو جنگ مرده یکی میگه به مرگ طبیعی مرده!!!
و حتی اونایی هم که میگن توی جنگ مرده هم با هم اختلاف نظر دارن!!!
البته بیشتریها میگن از اقوام شمالی ایران شکست خورده و سرش رو زدن انداخت توی یه خیک که پر خون آدم بوده تا عطش خون آشامی کوروش در حمله به مملکتهای دیگه و غارتشون فروکش کنه!!!{این معتبر ترینشونه که فکر کنم یه یونانی گفته!!}
و مشخصه طرف دل پری داشته چون اگه اونجا شکست خوردن چطور میتونن کسانی که زنده موند جنازه رو از سرزمین اون وحشیها پس گرفته و بیارن توی پارسه دفن کنن!!!
و اینو بدونین بیشتر تارخ نگارهای دنیا در زمان باستان یونانی بودن و بعد حمله خشی به یونان و چوب فرو کردن تو اونجاشون اینا کینه ای شتری از ایرانیان به دل گرفتن و از همونجا شروع کردن به وحشی و حریص نشون دادن ایرانیها!!!
که تمام پادشاهان ایرانی که با یونان بد بودن رو بد و با یونان خوب بودن رو خوب نشون دادن!!برای مثال بیشتر پادشاهان دوره باستان ایران رو میگفتن این پدرشو کشت اون برادرشو کشت و اون کل خانوده رو کشت تا پادشاه بشه!!!
و حتی همین سورنا رو تارخ نویسان باستان بعضیها میگن ارد از روی ترس از جایگاهش اونو کشت و بعضیها میگن زمانی که سورنا و زنش داشتن از جون ارد توی ترور رومیها دفاع میکردن مردن!!!حتی برای اینکه نشون بدن چقدر یونانیان قوی بودن همیشه توی نوشته هاشون ارتش ایران رو خیلی زیاد میگن و ارتششون رو در پایین ترین حد ممکن!!!
و در واقع برای کوروش هم همینطوره!!!اون تارخ نویسی که میگه کوروش تو جنگ مرده میگه کوروش 200000 مرد جنگی رو از دست داده!!!
ولی زیاد به منابع اتکا کرد چون واقعا بعضیهاشون خیلی با تعصب نوشتن!!!و متعصفانه ما تاریخ نگاری ایرانی نداشتیم که بیاد برامون قشنگ شرح بده!!!
ولی واقعا بعیده که کوروش توی جنگ مرده باشه!!!که امروزه بیشتر تاریخ دانان ایرانی میگن به مرگ طبیعی مرده!!!
 
دوستان میگن اشک یکم یا همون ارشک بنیانگذار حکومت اشکانیان یه اجدادش میرسن به اردشیر دوم هخامنشی و ارشک یه پادشاه اشکانی سکایی تبار به روایتی {قاتلان کوروش} هست!!!
منبع ویکی پدیا
یه نگاه بندازید واقعا داره جالب میشه که اشکانیان از نسل سکاها بودن!!
 
اقا من 2 تا کتاب درباره کورش و داریوش خوندم اخرش نفهمیدم کورش چجوری مرد میشه بم بگین plz :X
چیزی که تقریبا در تاریخ مسجل هستش و در منابع هم یونانی و هم یهودی(که یهودیان به شدت دوستدار کورش بودند) ذکر شده, مرگ کورش در جنگی با قوم ماساژت در منتها الیه شمال شرق ایران زمین بوده است..ولی داستانهای مربوط به ملکه تومیریس(ملکه ماساژت ها) و سر بریدن کورش و... عموما توسط مورخین دشمن با ایرانیان نقل شده که قابل استناد نیست...و اینکه ماساژت ها چه قومی بودند هم در آن شک وجود دارد, منابع معتبر آنها رو ترک میدانند و منابع ضعیفتر آنها رو شاخه ای از سکاها میدانند....

- - -ویرایش - - -

دوستان میگن اشک یکم یا همون ارشک بنیانگذار حکومت اشکانیان یه اجدادش میرسن به اردشیر دوم هخامنشی و ارشک یه پادشاه اشکانی سکایی تبار به روایتی {قاتلان کوروش} هست!!!
منبع ویکی پدیا
یه نگاه بندازید واقعا داره جالب میشه که اشکانیان از نسل سکاها بودن!!
اگر معیار شما کورش هستش که خب کورش اولین جنگ هاش با مادها بوده, اصلا با شکست دادن مادها به پادشاهی ایران رسیده...پس مادها(کردها و آذری ها و لرها و همدانیها و...) نوادگان دشمنان ایران هستن..! اینجور نتیجه گیری اصلا درست نیست... شما میگی چون ماساژت ها بنابر بعضی روایات شاخه ای از سکاها بودن, پارت ها هم بنابر بعضی روایات دیگه! شاخه ای دیگر از سکاها بودن, پس پارت ها دشمن ایرانن! چیزی که هست نه تنها پارت ها؛ بلکه سکاها هم ایرانی نژاد و ایرانی زبان بودن, هر چند سکا ها مانند پسرعموهای غربیشون( پارس ها و مادها) متمدن و شهرنشین نشده بودند....
 
چیزی که تقریبا در تاریخ مسجل هستش و در منابع هم یونانی و هم یهودی(که یهودیان به شدت دوستدار کورش بودند) ذکر شده, مرگ کورش در جنگی با قوم ماساژت در منتها الیه شمال شرق ایران زمین بوده است..ولی داستانهای مربوط به ملکه تومیریس(ملکه ماساژت ها) و سر بریدن کورش و... عموما توسط مورخین دشمن با ایرانیان نقل شده که قابل استناد نیست...و اینکه ماساژت ها چه قومی بودند هم در آن شک وجود دارد, منابع معتبر آنها رو ترک میدانند و منابع ضعیفتر آنها رو شاخه ای از سکاها میدانند....

- - -ویرایش - - -


اگر معیار شما کورش هستش که خب کورش اولین جنگ هاش با مادها بوده, اصلا با شکست دادن مادها به پادشاهی ایران رسیده...پس مادها(کردها و آذری ها و لرها و همدانیها و...) نوادگان دشمنان ایران هستن..! اینجور نتیجه گیری اصلا درست نیست... شما میگی چون ماساژت ها بنابر بعضی روایات شاخه ای از سکاها بودن, پارت ها هم بنابر بعضی روایات دیگه! شاخه ای دیگر از سکاها بودن, پس پارت ها دشمن ایرانن! چیزی که هست نه تنها پارت ها؛ بلکه سکاها هم ایرانی نژاد و ایرانی زبان بودن, هر چند سکا ها مانند پسرعموهای غربیشون( پارس ها و مادها) متمدن و شهرنشین نشده بودند....
پس کورش تو جنگ مرده عجب پس ادم های بزرگو قدرت مند هم تو جنگ علاوه بر شکست میمیرن :D حالا این کسی که کورش رو شکست داد ادم بزرگی یوده خودش یا نه یا اصلا معلوم نیست ؟ بعدشم داریوش چجوری مرده اینم یکی توضیح میدین لطفا ممنون :X
 
پس کورش تو جنگ مرده عجب پس ادم های بزرگو قدرت مند هم تو جنگ علاوه بر شکست میمیرن :D حالا این کسی که کورش رو شکست داد ادم بزرگی یوده خودش یا نه یا اصلا معلوم نیست ؟ بعدشم داریوش چجوری مرده اینم یکی توضیح میدین لطفا ممنون :X

بله کورش در جنگ با قومی مهاجم و احتمال زیاد ترک تبار به نام ماساژت به درجه رفیع شهادت نایل اومده! قاتلش هم مشخص نیست کیه ولی فرمانده اون قوم زنی زیبارو به نام ملکه تهم ریش (ترک ها اونو تومیریس میخونن) بوده و همونجور که گفتم افسانه هایی نقل میشه که این زن زیبارو به عنوان کنیز وارد چادر کورش میشه و در حین عشق بازی با کورش اونو میکشه و سرش رو میبره و... داریوش رو هم اطلاع زیادی ندارم از مرگش، در حد اطلاعات ویکی پدیا...

sent from my SONY XPERIA SL using tapatalk 4
 
بله کورش در جنگ با قومی مهاجم و احتمال زیاد ترک تبار به نام ماساژت به درجه رفیع شهادت نایل اومده! قاتلش هم مشخص نیست کیه ولی فرمانده اون قوم زنی زیبارو به نام ملکه تهم ریش (ترک ها اونو تومیریس میخونن) بوده و همونجور که گفتم افسانه هایی نقل میشه که این زن زیبارو به عنوان کنیز وارد چادر کورش میشه و در حین عشق بازی با کورش اونو میکشه و سرش رو میبره و... داریوش رو هم اطلاع زیادی ندارم از مرگش، در حد اطلاعات ویکی پدیا...

sent from my SONY XPERIA SL using tapatalk 4

من فکر کردم توی جنگ یعنی توی میدون جنگ کشته شده نمیدونستم توی جنگ تن به تن تو چادر مرده:d
اگه واقعا اینطور مرده باید بگم خاک تو سرش کنن که یکی نبود بهش بگه بدبخت مگه دشمن واسه عشق بازیه تازه اونم از مدل وحشیش!!تو که شاهی لب تر کنی واست 100 تا 100 تا میارن دیگه این عقده بازیهای توی جنگ دنبال این کارا بودن چیه!!!
تازه داشت بهم یه حس غرور دست میداد که با اینکه کوروش بزرگترین شاه ایران بوده ولی در موقع جنگ همیشه توی خط جلو بوده و بخاطر ایران اصلا واسش مهم نبوده که شاهه یا سرباز ولی الان مشخص شد نتنها جلو نبوده بلکه اون عقب عقبا تو چادر دنبال اون کارها بوده!!
این شاهان هخامنشی هم که دیگه شورشو در آوردن یکی رو یه زن میکشت یکی رو یه خواجه میکشت حتی یکیشون یه مرگ با افتخار و شکوه نداشتن!!
پس با این احتساب هیچکدوم از این شاهان توی جنگ نمردن!!؟
 
من فکر کردم توی جنگ یعنی توی میدون جنگ کشته شده نمیدونستم توی جنگ تن به تن تو چادر مرده:d
اگه واقعا اینطور مرده باید بگم خاک تو سرش کنن که یکی نبود بهش بگه بدبخت مگه دشمن واسه عشق بازیه تازه اونم از مدل وحشیش!!تو که شاهی لب تر کنی واست 100 تا 100 تا میارن دیگه این عقده بازیهای توی جنگ دنبال این کارا بودن چیه!!!
تازه داشت بهم یه حس غرور دست میداد که با اینکه کوروش بزرگترین شاه ایران بوده ولی در موقع جنگ همیشه توی خط جلو بوده و بخاطر ایران اصلا واسش مهم نبوده که شاهه یا سرباز ولی الان مشخص شد نتنها جلو نبوده بلکه اون عقب عقبا تو چادر دنبال اون کارها بوده!!
این شاهان هخامنشی هم که دیگه شورشو در آوردن یکی رو یه زن میکشت یکی رو یه خواجه میکشت حتی یکیشون یه مرگ با افتخار و شکوه نداشتن!!
پس با این احتساب هیچکدوم از این شاهان توی جنگ نمردن!!؟

البته این روایتی هست که یونانیها نقل کردن، به روایات اونا هم نمیشه اعتماد کرد...احتمال اینکه کورش حین نبرد کشته شده باشه به مراتب بیشتره..پادشاهی که تو تاریخ ذکرشده که در طول عمرش فقط یک همسر داشته مطمئنا این وصله ها بهش نمیچسبه!

sent from my SONY XPERIA SL using tapatalk 4
 
در حدود سال ۵۲۹ پیش از میلاد، در سال بیست‌وهشتم یا سی‌ام سلطنت او بر انشان و بیست‌ودوم پس از فتح پادشاهی ماد[SUP][[/SUP]اتفاق افتاد. درباره‌ی مرگ کورش به دلیل شخصیت افسانه‌ای که کورش در منابع کهن دارد روایات گوناگونی در دست است . بیشتر مورخینی که در مورد مرگ او نوشته‌اند آن را در جنگ با یکی از طوایف سکایی در شمال شرق ایران و رود آراکس (سیردریا) گزارش کرده‌اند. اما در مورد نام قومی که کورش در جنگ با آنان کشته شده یا زخمی و بر اثر جراحت آن کشته شد، اختلاف است. هرودوت آن را ماساژت (یا ماساگت) نامیده، کتزیاس دربیک و برس کلدانی هم دها، که هر سه از اقوام سکایی بوده که در فاصلهٔ گرگان تا ورای دریای آرال و رود سیحون سکونت داشته‌اند. نتیجهٔ جنگ هم مشخص نیست. به‌گفتهٔ هرودوت سپاه کوروش شکست خورد، به‌گفتهٔ کتزیاس با کمک یکی از اقوام سکایی پیروز شد و به گفتهٔ استرابون هم پیروز شدند.
شکی نیست که کوروش مقدمات امر را برای تسخیر مصر فراهم کرده‌است ولی ابتدا تصمیم گرفت مرزهای شمال شرقی امپراطوری اش را از تاخت و تاز اقوام چادرنشین ماساگت‌ها در امان بدارد. این تاخت و تازها زیان‌ها و صدمات چشمگیری بر ایرانیان شهرنشینی که آمیخته امپراطوری هخامنشی شده بودند وارد کرده بود.
هرودوت می‌گوید که کوروش با حیله به یکی از اردوگاه‌های ماساگت حمله‌ور شد و تمامی ساکنان آنجا را کشت. ولی پس از این جریان، قسمت اعظم نیروهای ماساگت تحت فرماندهی ملکه تومی‌ریس، شکست سنگینی بر ایرانیان وارد آوردند و کوروش کشته شد. سر بریدهٔ کوروش در یک پوست خیک که پر از خون انسانی بود انداخته شده تا وی عطش خون‌آشامی خود را تسکین دهد. هرودوت می‌نویسد این نبرد، خونین‌ترین جنگی بود که توسط «بربرها» صورت گرفته بود. بنابر گزارش مورخین یونانی، کوروش در جنگ با ماساگت‌ها ۲۰۰ هزار مرد جنگی را از دست داد که اغراق آشکاری است.
از نگاه داندامایف داستان‌های روایت شده توسط مورخین یونانی بیشتر از آنکه شرح یک رویداد واقعی باشند، رنگ و بوی یک رمان را دارند. اگرچه حقیقت دقیق مرگ کوروش را نمی‌دانیم، اما مشخص است که او در پاسارگارد دفن شده‌است. این حقیقت ممکن است که گفته‌های هرودوت را دروغ جلوه دهد اما ممکن است جنازهٔ کوروش از دشمن پس گرفته شده و به پایتخت آورده شده باشد.ریچارد فرایمی‌گوید احتمالاً داستان هرودوت ساختگی است، اما گرفتن آسیای میانه توسط کوروش صحیح است زیرا دورترین شهری که در سغد وجود دارد، سایرس‌چَتا (سایروپولیس) نام دارد که گستردگی فتوحات شرقی او را ثابت می‌کند. کتزیاس می‌گوید که کمبوجیه باگاپاتس - یکی از درباریان - را همراه جسد کوروش به مراسم دفن فرستاده‌است.
انتقال جسد کوروش، یکی دیگر از نشانه‌های نادرست بودن جنگ کوروش با ماساگت‌هاست؛ زیرا اگر ملکه تومی‌ریس، کوروش را کشته و سر او را برده باشد، چگونه هخامنشیان توانسته‌اند با سپاهی شکست‌خورده جسد را از آنان پس بگیرند و آن را به درون قسمت‌های داخلی ایران وارد کنند؟
در دوازدهم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد، زنی بابلی به نام «بورسیپه» زمینی را در نزدیکی دروازهٔ سنگ‌براق به نام یکی از خویشاوندانش کرد. تاریخ این لوحی گلی که به خط میخی اکدی نوشته شده بود، «نهمین سال کورش، شاه کشورها» را نشان می‌داد. در سی و یکم همین سال در پایتخت بابل، مردی بابلی الاغش را فروخت. تاریخ این لوح مربوط به «سال آغاز فرمانروایی کمبوجیه، شاه کشورها»ست. این دو سند که در ظاهر اهمیت چندانی ندارند، در واقع نشان می‌دهند که کوروش در فاصلهٔ بین ۱۲ تا ۳۱ اوت سال ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشته‌است و یا حداقل، خبر درگذشت وی و بر تخت‌نشینی کمبوجیه در این تاریخ به بابل رسیده‌است

البته روایت های زیاد دیگری هم هست ولی یکی از معتبر ترین روایت ها به روایت گزنفون فیلسوف و مورخ یونانی است که سالیان دراز از زندگی خود را در آسیا گذراند که کتاب کورش نامه (تربیت کورش) رو نوشته و گزنفون از شاگردان سقراط بود و از دوستان نزدیک کورش کوچک بوده و در سپاه کورش کوچک هم بوده که علیه برادرش اردشیر دوم قیام میکنه . خلاصه این که گزنفون مدت های بسیاری در ایران زندگی میکرده و اطلاعات خیلی جامعی داشته و گفته مرگ کورش بزرگ در پارس و به حالت طبیعی بوده . مرگ کورش را در کتاب کوروش‌نامه به شکل طبیعی و در پارس گزارش داده. به گفتهٔ او کورش در خواب از مرگ خود مطلع می‌شود و پس از نیایش و وصیت‌هایی به نزدیکان و دوستان و بزرگان کشور از دنیا می‌رود. روایت گزنفون در مورد مرگ کورش بزرگ به داستان‌های اساطیری مربوط به مرگ کیخسرو پادشاه کیانی شباهت دارد. به هر حال چیزی که که میشه دربار شبه طور راسخ صحبت کرد نمیتوان به صورت قاطع گفت که چه روایتی درست هستش و به هر حال در قسمت هایی از آن هزاران دور که نسل ها ی بسیاری گذشته بعضی وقت ها تاریخ به صورت یک علامت سوال باقی میمونه و لی چیزی که برای من جالب هستش اینه که کورش بزرگ درسته که در خیلی از جنگ ها شرکت داشته ولی در زمان حمله به ماساژت (ماساگت) ها احتمال بسیار زیادی داره که اصلا شرکت نداشته چون این قوم ماساژت ها یک قوم وحشی و قبیله ای بودن که تهدید جدی برای ایران به شمار نمیرفتن و هر از چند گاهی فقط مرز های ایران رو آشفته میکردن و شاهان معمولا در این جنگ های کوچک شرکتی نداشتن چون بودنشان بسیار مهم بود برای یک کشور و اگه شاهی میمرد دردسر های بسیار زیادی برای آن کشور به وجود میومد خصوصا این که با مرگ کورش بزرگ انتقال قدرت به آسانی به پسرش کمبوجیه شکل گرفت و در گیری پیش نیومد ولی اگه توجه کرده باشین پسر کورش بزرگ وقتی در راه مصر کشته میشه و دور از ایران بود درگیری های داخلی بسیاری رخ میده و کشور در مدتی آشفته میشه ک اصلا در زمان مرگ کورش بزرگ جنین نبود و انتقال قدرت به آرامی شکل گرفت در ضمن من لحظه مرگ کورش بزرک که از زبان گزنفون مورخ یونانی نقل شده رو برای شما میزارم که در کتاب کورش نامه نوشته :


حال وقت آن رسيده است كه من جانشين خود را معين كنم تا از هر تشتت و نفاق جلوگيرى شود.
من هردوى شما را، اى فرزندان عزيزم، به يك درجه دوست و عزيز مى دارم ولى اداره امور
______________________________
1). قسمتى از اين گفتار كورش را سيسرون، خطيب معروف رومى در رساله خود به نام پيرى، نقل )
كرده است.
كوروش نامه، متن، ص: 268
را پس از خود به دست آن فرزندم مى سپارم كه بزرگ تر است و بنابراين صاحب تجربه بيشترى است.
من در دوران عمرم مانند همه شما به تبعيت از سنت ديرينه وطنمان مقيد به اين بوده ام كه حرمت
برادران و بزرگ تران را نگه دارم و چه در راه رفتن و چه در هنگام سخن گفتن و نشستن مهتر از خود
را بر خود مقدم دارم و به عموم فرزندانم نيز از آغاز طفوليت گوش زد كرده ام كه پاس احترام بزرگ تر
از خود را نگه دارند تا كهتران آنها را محترم و معزّز بدارند. اين سنت را پيوسته به كار بنديد و عادات
قديم خود را حفظ كنيد، حرمت قانون را بر خود واجب شماريد و خصايل و سنن قديمى را گرامى
بداريد. پس تو اى كمبوجيه چون بر مسند سلطنت پارس مستقر شدى دمى غفلت مكن، اين موهبت
بزرگى است كه خداوند به من اعطا كرده است و من آن را به دست تو مى سپارم. به تو، اى تانااوكسار
عزيزم، حكومت ماد و ارمنستان و كادوزى را ارزانى مى دارم.
درست است كه عنوان برادرت سلطنت پارس و قدرتش مافوق تو است ولى اطمينان دارم كه تو از
سعادت بزرگ ترى متنعم خواهى شد. زيرا هيچ مانعى در نيك بختى تو نمى بينم و نقصى در اسباب
سعادت تو در بين نيست. جميع وسايل و اسبابى كه براى سعادت مرد لازم است در تو فراهم مى بينم
و حتم دارم كه پيوسته كا مروا و سعيد خواهى شد. درصورتى كه آن كسى كه به جاى من بر مسند
سلطنت مى نشيند بايد عشق به كارهاى بزرگ و مشكل در نهادش مخمر باشد، دقيقه اى فرصت
استراحت نداشته باشد، بايد پيوسته بيش از من بكوشد و مراقب باشد مبادا به دام ديگران گرفتار
شود و پيوسته در راه حريفان دام بگستراند. اينهاست وظايف آن كسى كه قدرتش در حكومت از تو
بالاتر است و باور كن اين ها موانع بزرگى در تأمين سعادت و راحتى است.
و اما تو، اى كمبوجيه، بدان كه عصاى زرين، سلطنت را حفظ نمى كند، بلكه ياران صميمى براى
پادشاه بهترين و مطمئن ترين تكيه گاه هستند. اما اين را بدان كه مردمان عموما وفادار و صميمى
نيستند، زيرا اگر صميميت و وفا ذاتى همه آدميان بود، مانند ساير صفات و خصايل طبيعتا مشهود
بود؛ و حال آن كه هر فردى از افراد بايد بكوشد تا ياران موافق و صميمى و وفادار براى خويش فراهم
سازد. اما ياران نيك با جور و ستم به دست نمى آيند بلكه به يارى اعمال نيك و رفتار پسنديده
مى توان آنها را به دست آورد.
اگر در اداره امور مملكت كمك خواستى، ياران و همكاران خود را از بين اشخاص شريف و اصيل كه
از خون و نژاد خودت هستند برگزين. هم وطنان خودمان بهتر از خارجيان خدمت مى كنند و به ما
نزديك ترند. آنها بهتر به درد ما مى رسند تا كسانى كه در مرزوبوم ديگرى نشو و نما يافته اند. و
كسانى كه از يك خون پرورش يافته و از يك مادر شير خورده و در يك خانه رشد
كوروش نامه، متن، ص: 269
و نمو يافته اند، بهتر والدين خود را گرامى و عزيز مى دارند و در دنيا اتحادى استوارتر از اين علاقه و
محبت يافت نمى شود. اين الفت و پيوستگى طبيعى را كه خدايان پديد آورده و برادران را با رشته
محبت ذاتى به يك ديگر پيوند داده اند از بين نبريد و هيچ گاه درصدد برنياييد آن را ناديده انگاريد،
بلكه آن را مدار كار خويش قرار دهيد. هميشه با هم يكدل و صميمى بمانيد تا اتحادتان مؤيد و
پاى دار بماند. هر برادرى كه از منافع برادر خود مانند نفع خويش حمايت كرد، به كار خود سامان
داده است. چه از موفقيت و افتخارى كه نصيب برادرى م ىشود هيچ كس بيشتر از برادرش برخوردار
نمى شود. مردى كه به پايه هاى رفيع رسيد و قدرت يافت، آيا در نزد برادرش بيش از ديگران عزيز و
گرامى نيست؟ اگر برادر شخصى، مقتدر و صاحب اعتبار باشد، احدى را ياراى آن است كه به برادر آن
شخص مقتدر ستم روا دارد و به حقش تجاوز كند؟
پس بكوش كه بيش از هركس برادرت را يارى كنى و دلش را از محبت و صميميت سرشار سازى.
زيرا احدى بيشتر و زودتر از تو از شادى اش خرم و از ناكام ىاش ملول و متأثر نخواهد شد. و باز در
اين باب فكر كن كه اگر خدمتى و محبتى كنى چه كسى بيش از برادرت از تو سپاس گزارى خواهد
كرد، جز برادرت كيست كه در ازاى خدمتى باوفاترين و مقتدرترين متحد و يار تو باشد. آيا در دنيا
خدمتى برازنده تر از اين سراغ دارى كه برادرى را يارى كنند و او را مفتخر و گرامى و عزيز بدارند؟ در
دنيا ننگى بزرگ تر از نفاق و دشمنى بين برادران سراغ ندارم.
كمبوجيه، برادر تو يگانه كسى است كه چون بر مسند شاهى جلوس كردى، بدون بغض و حسادت
مقام دوم را در مملكت دارا خواهد بود.
پس اى پسران عزيزم، من شما را به خدايان سوگند مى دهم و وطن عزيزم را به شما مى سپارم و از
شما تقاضا مى كنم كه اگر طالب رضايت خاطر من هستيد دست الفت و اتحاد به يك ديگر بدهيد و يار
و ياور هم باشيد. اميدوارم اين تقاضاى مرا به كار بنديد و پس از اين كه از اين زندگانى رخت بربستم،
مرا پيوسته ناظر كارهاى خود بدانيد و در جلب رضايتم كوشا باشيد.
در اين ساعت شما روح مرا نمى بينيد، اما پس از جدايى از تنم شاهد اعمال و اثرات آن خواهيد بود.
مگر نديده ايد كسانى كه دست خود را به خون همنوع خود آلود هاند چگونه در تمام عمر تحت
استيلاى وحشت و انتقام روح مقتول آنى راحت ندارند؟ اگر تقديس ارواح و بزرگ داشت روح نياكان
اصل و حقيقتى نداشت و ارواح فاقد تأثير در زندگانى مردمان بودند، هرگز به چنين كارى تن
نمى داديم. من پيوسته معتقد بوده ام كه روح آدميان پس از خروج از كالبد خاكى و فناپذير، محو و
نابود نم ىشود؛ زيرا روح است كه جسم ها را مادام كه در آنها جا دارد تحرك مى بخشد و هيچ گاه
نتوانستم خود را راضى كنم و قبول كنم كه چنين وجود حيات بخشى چون از جسم كدر و بى اثرى
دور شود، خود نيز محو شود و از بين برود. به عكس، معتقدم كه جوهر
كوروش نامه، متن، ص: 270
چون از اختلاط و آلودگى جهانى منزه و مبرى شد، دوران پاكى و اصالتش آغاز مى شود. چون بدن
انسان مستحيل شد، قطعات مختلف به مبدأ اولى خود رجعت مى كنند. فقط روح است كه از انحطاط
مصون مى ماند و از هر تأثير حاضر و آتى بركنار مى ماند.
ياران من، بدانيد كه مرگ چيزى است شبيه به خواب. در مرگ است كه روح انسان به ابديت
مى پيوندد و چون از هر قيدى آزاد و از علايق جسمانى پاك و رها مى شود بر آتيه تسلط مى يابد.
پس اگر قضايا به همين منوال است كه من حس مى كنم، به احترام روح من كه باقى و ناظر احوال
شماست، به آنچه دستور مى دهم عمل كنيد. ولى اگر غير اين باشد و روح در بدن باقى بماند و هردو
با هم محو و نابود شوند، از خدايان بترسيد كه در بقاى آنها ترديدى نيست و پيوسته همه چيز را
مى بينند و به هر كارى قادرند. نظام تغييرناپذير عالم در دست آنهاست، تعالى و حشمتشان در تصور
نمى گنجد و جاويدان هستند. از كژى و ناروايى بپرهيزيد، خدايان را پيوسته شاهد و ناظر خود بدانيد
از آنها بترسيد و هرگز پيرامون فكر و عملى كه حرمتشان را مكدر و حق و عدالت را متزلزل كند
نگرديد. پس از خدايان از آينده خود و از آدميان در هراس باشيد. چون خدايان ما را در تاريكى پنهان
نساخته اند، لذا جمله اعمال ما در روشنايى تابان مشهود و عيان است. اگر اعمالتان پاك و منطبق با
حق و عدالت باشد، قدرت شما رونق خواهد يافت ولى اگر ظلم و ستم روا داريد و در اجراى عدالت
تسامح ورزيد، ديرى نمى كشد كه ارزش شما در نظر ديگران از بين خواهد رفت، خوار و ذليل و زبون
خواهيد شد. بدانيد كه اگر شما نسبت به آن كس كه بايد او را از همه بيشتر در دل خود محبوب و
عزيز بشماريد، ستم روا داريد احدى حاضر نيست از روى صميم قلب به شما پناه بياورد و در حين
احتياج شما را يارى كند.
اگر به وصاياى من عمل كنيد مى توانيد در كمال نيك بختى با يك ديگر وظايف خطير خود را انجام
دهيد. از تاريخ و سرگذش تهاى اخلاف خود پند بگيريد. تاريخ مكتب پند و عبرت است.
در اين آيينه گذشتگان چه بسا پدرانى كه مهر فرزندان را در دل خويش پرورده اند و چه بسا فرزندان
كه پدران خود را پيوسته گرامى و معزّز داشته اند و چه بسيار برادران كه از راه اتفاق و اتحاد خدمات
بزرگ انجام داده و خوش بخت شده اند. هم چنين در اين آيين خواهيد ديد كه اشخاص از راه نفاق و
دشمنى به حضيض ذلت فروافتاده اند و چه بسا سلطن تها و خاندان ها كه به علت ظلم و ستم يا
به سبب كينه توزى و دشمنى محو و نابود شده اند. هميشه سرمشق خود را از بين مردانى برگزينيد كه
از راه عدالت و اتحاد پيروز و رستگار شده اند، از امثال آنان پيروى كنيد و بكوشيد تا نام نيك از خود
به يادگار گذاريد.
ديگر بس است، گفتارم به درازا كشيد. فرزندان من وقتى من مردم بدنم را در طلا و نقره يا امثال آن
نپوشانيد. زودتر آن را در آغوش خاك بسپاريد. چه سعادتى از اين بالاتر كه بدن انسان در
كوروش نامه، متن، ص: 271
دل خاكى كه منشأ اين همه ثروت هاى زيبا و چيزهاى نيك و دل پسند است سپرده شود. من عمر
خويش را در يارى به مردم ب هسر بردم. نيكى به ديگران در من خوش دلى و آسايشى فراهم مى ساخت
كه از همه شادى هاى عالم لذت بخش تر است. حس مى كنم كه روحم رفته رفته از تنم دور مى شود.
همه موجودات به اين سرنوشت محكوم اند و پس از فراغ روح خاك مى شوند.
اگر از بين شما كسى بخواهد دستم را لمس كند يا فروغ چشمم را ببيند نزديك شود اما چون روح از
بدنم رفت راضى نيستم ديگر كسى به آن چشم بدوزد. حتى به شما، اى فرزندانم، اجازه نمى دهم بدن
بى روحم را نظاره كنيد. همه پارسيان را بر سر مزار من بخوانيد چه در آن حال يا من در ملكوت
خداوند مؤبد و مخدوم، يا در فناى محض و مطلق مستحيل شده ام. در هر حال در مأمنى آسوده و
اطمينان بخش به سر خواهم برد. هركس بنا بر رسوم قديمى بر تربت من حاضر شود از او پذيرايى
كنيد. مى خواهم همه بدانند كه من به سعادت بزرگى نايل شده ام. باز هم مى خواهم آخرين سخنم را
يك بار ديگر تكرار كنم و بگويم كه بهترين ضربتى كه به دشمنانتان وارد خواهيد ساخت اين است
كه با دوستان خود به مدارا و رأفت رفتار كنيد.
پسران من، خدا حافظ شما باشد. وداع مرا به مادرتان برسانيد. ياران من، از همگى، چه حاضران و چه
«... كسانى كه غاي باند وداع م ىنمايم
پس از اداى اين جملات دست حضار را يك يك فشرد. آن گاه روى خود را پوشاند و جان به جان آفرين
تسليم نمود.

متاسفانه در ایران ما سطح مطالعه مردم واقعا پایین هستش و حتی یکی از بهترین کتاب های مربوط به ایران و کورش بزرگ که توسط گزنفون نوشته شده رو خیلی ها اصلا نمیدونن وجود داره تا این که برن بخوننش این کتاب رو به همه شما نوجوانان و جوانان توصیه میکنم که زندگی ایرانیان و رفتار و کردار و فرهنگ ونوع زندگیشون و همچنین زندگی کورش بزرگ از دوران کودکی تا رسیدن به قدرت و رفتار او با اطرافیان و سپاهیانش و خیلی از چیز های دیگه که در این کتاب بهش پرداخته شده ...........کتابی آموزنده برای ما ایرانیان . نیاکان ما هویت ما هستن از درست کرداری و نیک صفتی آنان باید پند بگیریم و از سست کرداری و اشتباهات آنان عبرت .


 
Last edited by a moderator:
یکی یه موضوع میندازه تو فروم و بقیه مثل خمیر پیتزا کشش میدن:d دوستان تاریخ رو تحریف نکنین! کوروش در جنگ با سکاها کشته شد و سرش هم از تنش جدا نشده!:|
 
یکی یه موضوع میندازه تو فروم و بقیه مثل خمیر پیتزا کشش میدن:d دوستان تاریخ رو تحریف نکنین! کوروش در جنگ با سکاها کشته شد و سرش هم از تنش جدا نشده!:|

آهان.. اونوقت شما اونجا بودی که انقدر با قاطعیت داری میگی؟!؟؟ بعدشم دوست گلم حالا یه تاپیکی پیدا شده که بچه ها توش 2تا حرف درست حسابی دارن میزنن که زیادم نامربوط به بازی نیست(توتال وار مگه چیزی غیر از تاریخه؟) چیزه بدیه؟ بعدش هم اگر دقت کنید همه قبل از حرفاشون از ((به روایتی)) و ((احتمالا)) استفاده کردن و هیچ کس قاطعانه نگفت که چه اتفاقی برا کورش افتاده!...کسی هم نه چیزی رو ((کش)) داده و نه تاریخ رو ((تحریف)) کرده...داریم خیلی دوستانه دور هم بحث میکنیم.

sent from my SONY XPERIA SL using tapatalk 4
 
عزیزان موضوع مرگ کورش کبیر چیزیه که تاریخ دان ها هم توش به اجماع نرسیدن...تقریبا هر کسی یه چیزی میگه...پس مطمئنا ما هم به نتیجه خاصی نمیرسیم..من پیشنهاد میکنم با توجه به این که کمتر از یه ماه دیگه بازی عرضه میشه به فکشن های خود بازی(حالا چه تاریخشون چه اطلاعات تو بازیشون مثل یونیت ها یا ساختمون های احتمالی اونا و...)بپردازیم...

sent from my SONY XPERIA SL using tapatalk 4
 
ولی من جوری که تو کتاب از کورش خوندم و شناختمش مرگ طبیعی یا داخل جنگ معتبر تر از اونیکیه تو جواب اون دوستمون هم که گفته هخامنشیا مرگ درست حسابی و با افتخار نداشتن باید بگم که هر چه هی پادشاه بزرگ تر باشه دسیسه چینی واسه اینجور مرگ ها هم زیاد میشه پس خیلی دور از انتظار نیست!! همه که کورش نمیشن :D
 
دوستان انتخابتون بعد از ایران توی فکشنها کدومه؟؟
از کدوم فکشن دل پری دارید و میخواید لهش کنید؟؟{من خودم از تمام یونانیان و مقدونیه متنفرم و انتقام نبرد پلاتیه و سالامیس رو میگیرم که مخصوصا با دیدن تریلر فیلم rise of empire بیشتر تحریک شدم همشون رو بکشم}
وحشیترین فکشن توی بازی کدومه؟؟
 
19111952002312988324.jpg

این تصویر مربوط به جنگ حران یا کاره (Carrhae) که در نزدیکی شهر حران و در جلگه ی بین النهرین رخ داده ، هست. این جنگ ، اولین نبرد ایران و روم و همچنین یکی از مهم ترین جنگ های تاریخ بوده به این دلیل که اولین شکست رومی ها پس از پیروزی های پی در پی بوده. پیروزی در این جنگ ، باری دیگر ، نام ایران و دولت پارت رو در جهان به شهرت و آوازه رسوند و با تعیین رود فرات به عنوان مرز این دو دولت ، گسترش های رومی ها محدود تر شده و پایان یافت. سرانجام نیز رومی ها ناچار شدند به داشتن سواره نظام در سپاه شون بیشتر توجه کنن.

البته به کراسوس توصیه هایی شده بود که بهتر است از کوهستان های ارمنستان به پارت ها حمله کند ، اما او به این موضوع توجهی نکرد و با قرار دادن خود در قلب سپاهیان اشکانیان موجبات شکستش را فراهم آورد. ناگفته نماند آنطور که گفته می شود وی فرمانده ی مقتدر و جنگدیده ای نبوده و صفاتی نظیر جاه طلبی و ثروت اندوزی داشته است.

در اون زمان(دوره اشکانیان) ، فرمانروای پارت ها ، Orod (اشک 13) بوده که بدلیل مشغول بودن به جنگ در شرق ایران ، برای نبرد حران یکی از سردارهاش به اسم سورنا رو میفرسته و در اون طرف مبارزه ، کراسوس (فرمانروای شام یا همون سوریه حال) بوده. گفته شده سپاه کراسوس شامل 42 هزار نفر از لژیون های ماهر رومی بوده و با این وجود ، سورنا با یک نقشه ماهرانه موفق میشه با استفاده از تیر اندازان زبر دست و کاتافرکس ، شکست سنگینی رو به رومی ها تحمیل کنه و یک سوم لشکریان رومی رو نابود و دستگیر کنه. کراسوس (Crassus) و پسرش Fabious)) نیز در این نبرد کشته شده و تنها شمار اندکی موفق به فرار میشن.

گفته شده اشتباه کراسوس استفاده از آرایش Noob Circle بوده که به هیچ عنوان علیه سوارکاران تیرانداز و زره دار جواب نمیده. سواران پارتی از روی اسب میتونستن به کناره ها و عقب لژیون های رومی تیراندازی کنن و اونها رو سوراخ سوراخ کنن. در واقع ، اگر میخواستن سوارکاران تیرانداز رو تعقیب کنن ، توسط کاتافرکس ها ، قیمه می شدن :D اگر هم میخواستن توی همون آرایش بمونن دیگه چیزی ازشون باقی نمی موند. به علاوه با وجود کاتافرکس ها ، حتی نمیتونستن از آرایش Testudo استفاده کنن.

؛

با این وجود احتمال داره این نبرد چون توی نسخه قبلی بود ، توی این نسخه هم باشه.


=============

یه سری دیگه از جنگ های تاریخی که احتمالش هست باشه اینا هستن:

نبرد تئوبرگ که رومی ها توی این نبرد حد و مرز خودشون رو شناختن.

03436352222428417583.jpg




نبرد Hydaspes که عده ای معتقدن بزرگ ترین پیروزی اسکندر (Alexander) بوده.

78603366331654579811.jpg



نبرد تاریخی Thermopylae (ترموبیل - ۴۸۰ قبل از میلاد) که بین یونانی ها و خشایارشا (پسر داریوش بزرگ) بوده و با پیروزی پارس پایان یافته.

84730622778909277794.jpg




مارک انتونی (Marcus Antonious که میشه پسر عموی مادر ژولیو سزار و دوست و همراه وفادارش هم گفتن هست تو بازی :d

83496877232077686223.jpg



==================

این هم عکسی از کشتی جنگی مخصوص جنگ های سه گانه روم با قرطاجنی هاست که متعلق به دولت کارتاژ (قرطاجن - Carthage) و اسمش Trireme هست.

18966885085993360215.jpg
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or