ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
THE MAIDEN WHO TRAVELS THE PLANET ترجمه رمان از Final Fantasy vii
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Reza.zareei" data-source="post: 4697177" data-attributes="member: 140366"><p>این احساس برخواسته از دانش شخصی او نبود ،اما حالت کلی سیاره تفکرات او را تایید میکرد.« متوجهم.در عجبم که این چیست.» سوال او با سکوت پاسخ داده شد. خود سیاره هم هنوز باید تشخیص میداد که این چه بود.اریث مانند گلهایی که در مناطق زاغه نشین میفروخت لبخند زد. در زیر نور دارای تششع ملایم،آن لبخند مانند یک غنچه با شیرینی باز شد و همه آن را دوست داشتند.«مشکلی نیست.هنوز مردمانی هستند که من نمی خواهم از آنها جدا شوم.هنوز نمیتوانم بخوابم.تا وقتی زمانش برسد،من در این اطراف برای مدتی پرسه میزنم.من در این سیاره وقت میگذرانم...در سرزمین قسم خورده.» </p><p>برای حواس پرتی، اریث به آسمان نگاه کرد...او فراتر از پوسته ی دفاعی سیاره را در بالای سرش نگاه کرد.ذرات ماکو که در هوا معلق بودند و به این ور و آن ور میرفتند.برای اریث ،مانند آسمان شب،تاریک شده بود.اریث به آسمان نگاه میکرد دقیقا مانند زمانی که در کنار کلود و دور آتش در دره ی کوسمو مینشست.</p><p></p><p>مترجم : EdwardNihon</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Reza.zareei, post: 4697177, member: 140366"] این احساس برخواسته از دانش شخصی او نبود ،اما حالت کلی سیاره تفکرات او را تایید میکرد.« متوجهم.در عجبم که این چیست.» سوال او با سکوت پاسخ داده شد. خود سیاره هم هنوز باید تشخیص میداد که این چه بود.اریث مانند گلهایی که در مناطق زاغه نشین میفروخت لبخند زد. در زیر نور دارای تششع ملایم،آن لبخند مانند یک غنچه با شیرینی باز شد و همه آن را دوست داشتند.«مشکلی نیست.هنوز مردمانی هستند که من نمی خواهم از آنها جدا شوم.هنوز نمیتوانم بخوابم.تا وقتی زمانش برسد،من در این اطراف برای مدتی پرسه میزنم.من در این سیاره وقت میگذرانم...در سرزمین قسم خورده.» برای حواس پرتی، اریث به آسمان نگاه کرد...او فراتر از پوسته ی دفاعی سیاره را در بالای سرش نگاه کرد.ذرات ماکو که در هوا معلق بودند و به این ور و آن ور میرفتند.برای اریث ،مانند آسمان شب،تاریک شده بود.اریث به آسمان نگاه میکرد دقیقا مانند زمانی که در کنار کلود و دور آتش در دره ی کوسمو مینشست. مترجم : EdwardNihon [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
THE MAIDEN WHO TRAVELS THE PLANET ترجمه رمان از Final Fantasy vii
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft