ببین این کلا با منطق کرکتر الی در تناقضه چون حتی میدونست اینا فایرفلای ها بودن و جول همشون رو کشته با این حال میخواست بره انتقام بگیره پس کرکترش اینجوری دولوپ شده که چرتکه نمیندازه که کیا از ما مردن کیا از اونا.
خوب این فشار ptsd چرا لحظه کشتن ابی کار نکرد؟ یعنی کل این مسئله ptsd یه plot convenience بود که الی رو بفرسته دنبال ابی؟
خب مشکل اینجاست که شما الی اوایل لست دو رو میزاری وسط و برای همون تا انتهای لست دو نسخه مینویسی. الیای که میخواست همه رو بکشه با اینکه آگاه بود الیای بود که هنوز نورا رو با اون وضعیت شکنجه نکرده بود یا یه زن حامله رو به خاطر قضیه انتقامش نکشته بود(ریاکشن الی بعد هردوی این حوادث قشنگ داره حال بدش و تغییرش رو نشون میده)
الی وقتی داره نورا رو میکشه نورا در لحظه آخر میگه « من دوستامو تسلیم نمیکنم.» الی در کسری از ثانیه کل خشمش فروکش میکنه اگه دقت کنین و یه لحظه خودش رو جای گروه اونور میزاره و بعد دوباره خشمش برمیگرده.
یجوری دارین با کارکتر الی برخورد میکنین که انگار هیچکدوم ازین مباحث رو نگذرونده. کارکتر دولوپمنت این وسط پشمه؟
فکر میکنین برای چی صحنه ساندویچ دادن سث اوایل بازی وجود داره و اینکه الی بازم ازش دلخوره؟ دلیلش اینه که میخواد نشون بده این ادم اوایل داستان حتی از سث نمیتونه بگذره ولی به مرور تغییر میکنه.
میرسیم سراغ نقد آخرتون که چرا ptsd در لحظه آخر نیست.
اولا اینکه هست چون الی وقتی کیف رو روی قایق میزاره بازم قیافه جول توی ذهنش میاد و همین قیافه جول باعث میشه فایت رو شروع کنه و اگه قیافه جول توی سرش نمیومد چه بسا همونجا رها میکرد و میرفت. پس ما پیتیاسدی رو در انتهای کار هم داریم.
دوما جدا ازون مباحثی که بالاتر عرض کردم راجب لو و بیچارگی ابی و بدهی بخشش، مقوله غالب بودن الی بر ابی هم در انتها وجود داره.
الی در هردو مواجهه قبلی با ابی هردفعه مغلوب بوده که تو لحظه مرگ جول، قرارگیری دوربین خیلی این قضیه رو واضح نشون میده. پس در انتها حس تحقیر و مغلوبشدگی و تحت ظلم قرار گرفتگی وجود نداره پس بهتر میتونه نتیجهگیری نهایی رو انجام بده.
راجب چرتکه که فرمودین، فکر میکنین دلیل حامله بودن دینا و مل و معشوقه بودن اوون و دینا این وسط کشک بوده؟ سازنده دقیقا اینجا داره موازیگری میکنه که از تیم ابی عملا هیچکسی نمونده ولی در تیم الی ماجرا فرق داره.