Alessian Empire
امپراطوری Alessian (آلسیان)
اولین امپراطوری تامریل با فتح Cyrodiil (سیردیل) توسط ملکه مقدس Alessia (آلسیا) و بیرون کردن Ayleid (آیلید ها – نژادی از الف ها)، در سال 243 دوره اول شروع شد. امپراطوری آلسیان به عنوان نخستین امپراطوری انسان ها شناخته میشود که در پس از 10 سال نبرد سرانجام در سال 2331 دوره اول به طور کامل از میان رفت
شروع تاریخی
Aldmer (آلدمر – نژادی از الفها) جزء اولین گروه هایی بودند که از زادگاه خود، یعنی Summerset Isles (جزیره های سامرست) به سیردیل مهاجرت کردند و به "آیلیدها" تبدیل شدند و حکومت مستقل خود را به راه انداختند. از این گروه الف ها به عنوان دیکتاتورها و فرمانروایانی ظالم یاد میشود که از انسان ها به عنوان برده برای تجارت و کار خود استفاده میکردند. "آیلید" ها بر خلاف بقیه الف ها مانند Altmer (آلتمر) و Bosmer (بسمر) به عنوان پرستش کنندگان و پیروان شاهزادگان Daedra (دیدرا) شناخته میشدند و از کمک آنها برای کنترل و سرکوب انسان ها استفاده میکردند.
تاسیس امپراطوری
زمانی که حکومت های مستحکم انسان ها در شمال شکل گرفته بودند و میان لرد های "آیلید" کشمکش های داخلی وجود داشت، انسان های برده سیردیل فرصت را به دست آوردند تا سرزمین خود را از آنها بگیرند. شورش توسط شخصیتی کاریزماتیک و زن، به نام "آلسیا" شروع و رهبری میشد. در سال 243 دوره اول، "آلسیا" با "نرد" ها و بر اساس افسانه ها، "آیلید" هایی که از دین خود برگشته بودند متحد شد و شورش خود را به طور علنی آغاز کرد. "آلسیا" ارتش های "آیلید" ها را با کمک قهرمان نیمه خدای انسان ها یعنی Pelinal Whitestrake (پلینال وایت استریک) در چندین نبرد به طور کامل شکست داد و موفق شد White Gold Tower (برج طلای سفید) را فتح کند. و شهر در آن زمان به Imperial City (امپریال سیتی) تغییر نام پیدا کرد. در این نبرد بود که پلینال وایت استریک به طور تن به تن با پادشاه آیلیدها جنگید و توانست او و همرزمانش را شکست دهد. هرچند جراحات سنگینی برداشت.
"آلسیا" کنترل تمام معابد موجود در "سیردیل" را به دست گرفت. ملکه آلسیا به عنوان امپراتریس تاج گذاری کرد و خود را فرمانبردار Akatosh (آکاتش – خدای خدایان و ایدراها) قرار داد. در مقابل، ایدرها و آکاتش، قدرتی را در اختیار او قرار دادند که تا زمانی که مورد پرستش قرار بگیرند و آتش اژدها روشن بماند، تامریل از حمله دیدراها در امان خواهد بود. در پی این اتفاقات اتحادی میان دره نیبنای و ایالات کلویان شکل گرفت تا سیردیل برای اولین بار کاملا توسط امپراطوری انسان ها یکپارچه شود. با این اتفاقات، کشیش های آکاتش در راس تغییرات دینی قرار گرفتند و آلسیا مجبور شد که آینده عقیدتی امپراطوری را مشخص کند. او برای اینکه پیروان خود در جنگ، نرد های اسکایریم و آیلیدهایی که به او کمک کرده بودند را راضی نگاه دارد، فرمان داد تا خدایان نرد و الف ها به شکل یک دین واحد تغییر کنند و مذهب اصلی تامریل یعنی پرستش هشت خدای اصلی ایدرا و در راس آنها آکاتش، شکل گرفت. سپس او تمام تندیس ها و مقدسات "دیدرا" ها را با خدایان هشت گانه عوض کرد. این تغییر دینی برای هزاران سال در سرتاسر تامریل به عنوان دین رسمی باقی مانده است. آیلیدهای باقی مانده نیز اجازه پیدا کردند تا مقام لردی و یا اشرافی خود را در صورت پیروی از قوانین امپراطوری حفظ کنند. در سال 266 دوره اول، زمانی که "آلسیا" در بستر مرگ بود، خود آکاتش بر او ظاهر شد و Amulet of Kings (طلسم پادشاهان) را به او داد. سپس روحش را در سنگ قرمز آن قرار تا از تامریل در برابر حملاتی که از طرف "دیدرا" ها و Oblivion (ابلیوین) انجام میشد، بیشتر حفاظت کند. همچنین روح تمام نوادگان آلسیا نیز به گردنبند منتقل میشدند.
اطلاحات آلسیان
پس از شکست آیلیدها، هنوز تعداد زیادی از آنها در داخل امپراطوری زندگی میکردند که روز به روز بر قدرت و خشمشان نسبت به امپراطوری اضافه میشد. به منظور استحکام بخشیدن به امپراطوری، تغییراتی بنیادی در فرهنگ و اعتقادات مذهبی شکل گرفت که اصلاحات آلسیان شهرت یافت. این تغییرات آنچنان عمیق بود که تا دوره چهارم نیر بخشی از فرهنگ تامریل شده است. شروع این تغییرات باز میگردد به تاسیس گروهی مذهبی با نام Alessian Order (فرقه آلسیان)، به رهبری دینی شخصی با نام Marukh (مروخ) در اطراف جنگل های ساحلی کلویان. کسی که گفته میشد با روح ملکه آلسیان مقدس در ارتباط بوده است. مروخ صحبت های آلسیان را با خون خود نوشت. این صحبت ها با نام "اصول و مکتب هفتاد و هفت" شهرت یافتند که شامل قوانین و اصولی در مورد زیر سوال بردن حاکمیت الف ها، پرستش خدایان و ... میشد. با تکیه بر این اصول، در اوایل قرن چهارم دوره اول، بسیاری از شهر های آیلیدها در داخل امپراطوری توسط تندروهای مذهبی امپراطوری آلسیان سوزانده و غارت شدند و وحشت گسترده ای را بین الف های ساکن مرز های امپراطوری و سیردیل به وجود آورد. با این وجود، عقاید نژاد پرستانه و ضد الفی آلسیان، مانع ایجاد قرارداد تجاری میان امپراطوری و حکومت Camoran ها (کمران) در سال 340 دوره اول نشد. احساسات ضد الفی در سال 358 دوره اول و شکست های "نردها" در برابر حکومت Direnni (دیرنی – از آخرین حکومت ای قدرتمند الف ها در شمال تامریل) که با از دست دادن مرز های "برتنی علیا" همراه بود، تشید شد. در نتیجه امپراطور آلسیان، Ami-El (امی-ال)، ارتش امپراطوری را برای کمک به نردها، روانه شمال کرد.
در سال 361 دوره اول، سرانجام فرقه آلسیان با نفوذ خود کنترل امپراطوری را به دست گرفتند و "اصول هفتاد و هفت" را با نام "اصول آلسیان" به قوانین رسمی امپراطوری اضافه کردند. این قوانین جدید همچین بیان میکردند که دین و سیاست دو جزء جدایی ناپذیر امپراطوری هستند. قوانین جدید برعلیه الف ها بسیار تبعیض آمد بود. حتی آنها را از درجات اشرافی خود سلب میکرد. بسیاری از آیلیدها تشویق شدند که مرزهای امپراطوری را ترک کنند. عده ای از آنها که در برابر ترک خانه خود مقاومت میکردند نیز سرانجام با اولتیماتوم شخص امپراطور، مجبور شدند سیردیل را در جستجوی سرزمینی جدید ترک کنند. در این دوره همه انسان ها با اصول و قوانین جدید آلسیان موافق نبودند. کلویان ها در غرب به دلیل موقعیت جغرافیایی و جامعه خود، در برابر این قوانین مقاومت به خرج دادند و از امپراطوری فاصله گرفتند و اتحادی را تشکیل دادند که با نام "ایالات کلویان" شناخته میشود.
به منظور گسترش عقاید، امپراطوری آلسیان خدایان سنتی سایر گروه های دینی را وارد دین رسمی خود کردند. اما به جای خدا، نام ارواح برتر یا مقدس را بر آنها گذاشتند. با این اقدامات، باورهای دینی آلسیان تمام تامریل را دربرگرفت و امپراطوری از این نظر بسیاری را همراه خود کرد. پادشاه نرد ها، Borgas (برگاس) از اولین افرادی بود که این عقاید را در داخل امپراطوری نردها گنجاند. با قدرت گرفتن و افزایش نفوذ آلسیان، روابط امپراطوری و حکومت کمران ها رو به تیره تر شدن رفت. تا جایی که قرارداد تجاری که مدتی قبل میان دو دولت برقرار شده بود، فسخ شد. در سال 369 دوره اول، شاه برگاس به سیردیل سفر کرد و پیشنهاد همکاری میان نردها و امپراطوری آلسیان را بر علیه حکومت کمران ها در ولنوود مطرح کرد. به منظور جلوگیری از این همکاری، بسمر ها یکی از Wild Hunt های خود (به معنی شامان) را مامور قتل برگاس کردند که موفقیت آمیز بود. با به قتل رسیدن برگاس، نشست Moot (نشستی که تمام پادشاهان اسکایریم، پادشاه تمام سرزمین را انتخاب میکنند، به نتیجه نرسید و اسکایریم وارد 50 سال جنگ داخلی که با نام War of Succession (جنگ جانشینی) شناخته میشود، شد. این جنگ همچنین امپراطوری نردها رو تقریبا از بین برد. جنگ جانشینی در سال 420 دوره اول، زمانی که یارل Olaf One-Eye (الاف یک چشم) از Whiterun (وایتران) تمام اسکایریم را با قرارداد جنگ سالار (Pact of Chieftains) زیر پرچم خود متحد کرد، به پایان رسید. به طور آشکار معلوم نیست، اما در اواخر دوران حکومت الاف، یا اوایل حکومت جانشینش، Kjoric the White (جریک سفید)، اسکایریم تبدیل به خراجگذار و مستعمره امپراطور آلسیان گردید.
سلطنت Goreius و شورش Rislav
در سال 461 دوره اول قدرت و نفوذ امپراطوری آلسیان به اندازه ای بود که با وجود قوانین تبعیض آمیز، تمام رهبران Anequina (آنکوینا – از آخرین پادشاهی های باستانی Elsweyr)، دیرنی و Resdayn (رسداین – واقع در مرویند) نیز در مراسم تاجگذاری امپراطور Goreius (گریوس) شرکت کردند. با این وجود بیشتر ایالات کلویان کاملا خودمختار بودند و حتی در سال 472 دوره اول اتحاد مستحکمی میان پادشاهی های Kvatch (کواچ) و Skingrad (اسکینگراد) با ازدواج Rislav Larich (ریسلاو لاریچ از اسکینگراد) و Belene (بلین از کواج) شکل گرفت. در همین زمان بود که طاعون ایالات کلویان را در برگرفت و بیشتر خاندان ساطنتی اسکینگراد جان خود را از دست دادند. بزرگترین فرد زنده خاندان سلطنتی برای تاج و تخت، یکی از کشیشان آلسیان به نام Dorald Larich (درالد لاریچ) بود. او به سرعت به اسکینگراد بارگشت و در اولین حرکتش بیان کرد که مخالفت با امپراطور، مخالفت و دشمنی با خدایان است و بدین ترتیب پادشاهی را به خاک امپراطوری ملحق کرد و با این کار حیرت را در میان ایالات کلویان برانگیخت. ریسلاو لاریچ که به شدت از این حرکت برادر بزرگترش خشمگین بود، با عده کوچکی از جنگجویانش بدون مخالفت وارد شهر شد و درالد را به قتل رساند تا تاج و تخت را به دست گیرد. در همین زمان ها بود که پادشاه یا High King اسکایریم، جوریک سفید، به دنبال استقلال از امپراطوری بود، اما ارتشش توسط امپراطور گریوس در Sungard (سانگارد) شکست خورد و کشته شد. در حالی که شمالی ها سعی کردند پادشاه جدید را انتخاب کنند، ارتش آلسیان شروع به فتح قسمت های جنوبی اسکایریم کرد. خبر به قدرت رسیدن ریسلاو در همین زمان به امپراطور گریوس رسید و او ارتش بزرگی را برای شکست او و نشان دادن قدرت آلسیان گردآوری کرد. اما ریسلاو در عمل توانست با یک حمله غافلگیر کننده وارد نقاط مرتفع کلویان شود و ارتش آلسیان وارد دام او شد. گریوس که وارد این دام شد ارتشش را به آرامی پیش برد و با این اشتباه فرصت را به کلویان ها داد تا نیروهای او را به تدریج و با حملات چریکی از بین ببرند. زمانی که معلوم شد ارتش آلسیان خسته، نا منظم و ضعییف شده است، ارتش کواچ حمله مستقیم خود را آغاز کرد و گریوس که توان نبرد را در نیروهایش نمیدید، مجبور به عقب نشینی به نقاط تحت تصرف امپراطور شد.
نبرد با دیرنی
موفقیت ریسلاو در در شورش و جنگ، بقیه ایالات کلویان را ترغیب کرد تا به کواچ و اسکینگراد برای مقابله با امپراطوری بپیوندند. همچنین دیرنی ها نیز تحت تاثیر این شکست تمام نمایندگان آلسیان را از نقاط تحت اختیارشان بیرون کردند. در سال 479 دوره اول، حکومت دیرنی، شروع به شکنجه برتن هایی کرد که به قوانین آلسیان اعتقاد داشتند و امپراطوری در جواب حمله گسترده ای را به Craglorn (کراگلرن – واقع در همرفل) ترتیب دادند. این حمله، جنگ بزرگی را میان امپراطوری آلسیان و حکومت دیرنی در سال 480 دوره اول آغاز کرد. در ابتدای جنگ، دیرنی ها پیروزی های استراتژیک بزرگی را در مناطق تحت اختیار امپراطوری به دست آوردند و اتحادی میان پادشاه جدید اسکایریم یعنی، Hoag Merkiller (هگ الف کش – پسر جوریک سفید) و دیرنی به منظور نبرد با آلسیان شکل گرفت. اما در نهایت ارتش آلسیان موفق شد از خطوط دفاعی دیرنی بگذرد و وارد Glenumbra (گلنومبرا) شود. در این زمان دیرنی ها به همراه متحدان آیلید خود نقشه حمله ای را در صحرا های گلنومبرا پیاده سازی کردند. با وجود اینکه نیروهای امپراطوری انتظار چنین واکنشی را داشتند، اما باز هم نبرد سنگینی شکل گرفت که برای هر دو طرف بسیار پرهزینه بود. دیرنی ها موفق شدند نیروهای آلسیان را به عقب و خارج از "های راک" برانند. اما در این راه ارتششان نیز ورای ترمیم پذیری ضعییف شد و دیگر قدرت اداره سرزمین خود و برتن ها را نداشتند. سرانجام در سال 500 دوره اول حکومت دیرنی از میان رفت. امپراطوری نیز که متحمل تلفات سنگین شده بود توانایی نداشت تا سرزمین های تحت نفوذ خود را آرام کند و با مرگ " هگ"، Ysmir Wulfharth (ایزمیر وولف هارت) افسانه ای، پادشاه اسکایریم شد. او تمام قوانین آلسیان را از اسکایریم حذف کرد و سنت های نردها را دوباره اهیا نمود. شکست در صحرای های گلنومبرا یکی بزرگترین حماقت های نظامی امپراطوری آلسیان بود و باعث شد تا امپراطوری هیچگاه نتواند قدرت سابق خود را باز یابد.
سطلنت Hestra
برای مدت طولانی ضعف امپراطوری و کم شدن قدرتش ادامه داشت تا اینکه امپراتریس Hestra (هسترا) بر تاج و تخت تکیه زد و در این زمان بود که امپراطوری شروع به بازیابی قدرتش نمود. هسترا گفته میشود که اولین شخصی بوده که روابط را با ایالات کلویان بسیار بهبود بخشید و باعث شد که به امپراطوری بپیوندند. در سال 1029 دوره اول، هسترا اولین عملیات نظامی اش را بر علیه پادشاه خوان آشام، Styriche (استایریچ) انجام داد. هسترا ارتش او را شکست داد و استایریچ هنگام عقب نشینی با نیروهای مدافع Bangkorai (بنگکرای- جایی که همرفل را به های راک متصل میکند) روبرو شد که این فرصت را به هسترا داد تا او و ارتشش را به طور کامل از بین ببرد. این پیروزی باعث شد تا او بدون مقاومت و با آرامش های راک را به خاک امپراطوری آلسیان اضافه کند. در سال 1030 دوره اول، امپراتریس هسترا بر علیه Reachmen های Reach (ریچ - مرکز حکومت دوئمر ها که در دوره چهارم در اسکایریم با نام Markarth – مرکرت- شناخته میشود) وارد جنگ شد. لژیون های امپراطوری در ابتدا به خوبی پیش رفتند و کل ریچ را فتح کردند. اما در مدت 2 سال به وسیله شورشی های Red Eagle (عقاب قرمز) از آنجا بیرون رانده شدند و نتوانستند فرهنگ امپراطوری را مستحکم کنند. در پی این اقدام، هسترا با یک عملیات تهاجمی وسیع مجددا ریچ را فتح کرد و عقاب های قرمز را از میان به طور کامل برد. هسترا در سال 1033 دوره اول بر علیه دزدان دریایی دست به عمل شد و موفقیت خوبی را به دست آورد که بر شهرتش افزود. ناوگان امپراطوری، رهبر دزدان دریایی یعنی Red" Bramman (برامن قرمز) را در این جنگ کشتند. این عملیات باعث شد تا دسترسی راحتی به Black Marsh (بلک مارش) پدیدار شود. هسترا همچنین به عنوان کسی شناخته میشود که راه های امپراطوری را توسعه و بهبود بخشید تا تجارت و حرکت ارتش ها سریعتر شود و امنیت بیشتر، راه های امپراطوری را دربر گیرد. در همین زمان ها امپراطوری آلسیان چند جنگ کوتاه با ولنوود و السویر داشت.
تجزیه و سقوط امپراطوی آلسیان
پس از هسترا، امپراطوری برای چند صده آرامش را تجربه کرد تا اینکه دوباره درگیر کشمکش داخلی شد و در سال 2200 دوره اول، طاعون Thrassian (تریسی ها) ضربه شدیدی را بر پیکره امپراطوری وارد کرد. در این بحران نصف جمعیت تامریل مردند. در سال 2260، امپراطور وقت آلسیان، بزرگترین ناوگان تاریخ را که شامل پادشاهی های مختلفی میشد، گرداوری کرد تا منشا آن را از بین ببرد. این ناوگان که با نام All Flags Navy (ناوگان تمام پرچم ها – اشاره به چند ملیتی بودن آن دارد) شناخته میشود، به فرماندهی دریاسالار و پادشاه Anvil (آنویل)، Bendu Olo (بندو الو) ماموریت یافت تا با حمله به Sload (اسلد) سرزمین مادری Thras (تریس) منشا آن را از میان ببرد. موفقیت بندو الو در این عملیات باعث شد تا پیروزی به نام ایالات کلویان ثبت شود و تیرگی روابط را میان آنها و امپراطوری مجددا به وجود آورد. در سال 2305 دوره اول، افراط گری های فرقه آلسیان باعث شد تا تجزیه طلب ها، پادشاهی های راک را از امپراطوری جدا کنند و ارتش امپراطوری آلسیان در بازپس گیری آن ناکام ماند.
The War of Righteousness (جنگ عدالت)
اصلاحات آلسیان اگرچه در ابتدا نیرویی پیش برنده برای امپراطوری محسوب میشد، اما در قرن 24 دوره اول بیشتر تبدیل به یک اشکال اساسی و مشکل ساز در داخل بدنه امپراطوری شده بود. عقاید دینی که تمام تامریل از آن پیروی میکردند نیرویی بود برای امپراطوری که نفوذ خود را تمام شرایط حفظ کند. اما ضعییف شدن و افراط گرایی بیش از حد فرقه آلسیان و همچنین پیشرفت و پیروزی کلویان ها در سال 2321 دوره اول، امپراطوری در وضعیت ضعییف مالی و کمبود زمین قرار داده بود. در این زمان دیگر برای جبران مشکلات امپراطوری بسیار دیر شده بود و طرف های زیادی به دنبال تاج و تخت وارد نبرد با یکدیگر شدند که با نام جنگ عدالت مشهور است. با سقوط دولت مرکزی، دره نیبنای و مرکز امپراطوری مجددا توسط یک دولت غیر متمرکز هدایت میشد و ایالات کلویان نیز بدون اتحاد باقی مانند. این تقسیم امپراطوری برای 400 سال ادامه داشت، تا اینکه Reman Cyrodiil (رمن سیردیل) حکومت را متحد و امپراطوری رمن ها یا امپراطوری دوم را تشکیل داد.
تندیس ملکه آلسیا
نوشته شده و آپدیت شده توسط:
امپراطوری Alessian (آلسیان)
اولین امپراطوری تامریل با فتح Cyrodiil (سیردیل) توسط ملکه مقدس Alessia (آلسیا) و بیرون کردن Ayleid (آیلید ها – نژادی از الف ها)، در سال 243 دوره اول شروع شد. امپراطوری آلسیان به عنوان نخستین امپراطوری انسان ها شناخته میشود که در پس از 10 سال نبرد سرانجام در سال 2331 دوره اول به طور کامل از میان رفت
شروع تاریخی
Aldmer (آلدمر – نژادی از الفها) جزء اولین گروه هایی بودند که از زادگاه خود، یعنی Summerset Isles (جزیره های سامرست) به سیردیل مهاجرت کردند و به "آیلیدها" تبدیل شدند و حکومت مستقل خود را به راه انداختند. از این گروه الف ها به عنوان دیکتاتورها و فرمانروایانی ظالم یاد میشود که از انسان ها به عنوان برده برای تجارت و کار خود استفاده میکردند. "آیلید" ها بر خلاف بقیه الف ها مانند Altmer (آلتمر) و Bosmer (بسمر) به عنوان پرستش کنندگان و پیروان شاهزادگان Daedra (دیدرا) شناخته میشدند و از کمک آنها برای کنترل و سرکوب انسان ها استفاده میکردند.
تاسیس امپراطوری
زمانی که حکومت های مستحکم انسان ها در شمال شکل گرفته بودند و میان لرد های "آیلید" کشمکش های داخلی وجود داشت، انسان های برده سیردیل فرصت را به دست آوردند تا سرزمین خود را از آنها بگیرند. شورش توسط شخصیتی کاریزماتیک و زن، به نام "آلسیا" شروع و رهبری میشد. در سال 243 دوره اول، "آلسیا" با "نرد" ها و بر اساس افسانه ها، "آیلید" هایی که از دین خود برگشته بودند متحد شد و شورش خود را به طور علنی آغاز کرد. "آلسیا" ارتش های "آیلید" ها را با کمک قهرمان نیمه خدای انسان ها یعنی Pelinal Whitestrake (پلینال وایت استریک) در چندین نبرد به طور کامل شکست داد و موفق شد White Gold Tower (برج طلای سفید) را فتح کند. و شهر در آن زمان به Imperial City (امپریال سیتی) تغییر نام پیدا کرد. در این نبرد بود که پلینال وایت استریک به طور تن به تن با پادشاه آیلیدها جنگید و توانست او و همرزمانش را شکست دهد. هرچند جراحات سنگینی برداشت.
"آلسیا" کنترل تمام معابد موجود در "سیردیل" را به دست گرفت. ملکه آلسیا به عنوان امپراتریس تاج گذاری کرد و خود را فرمانبردار Akatosh (آکاتش – خدای خدایان و ایدراها) قرار داد. در مقابل، ایدرها و آکاتش، قدرتی را در اختیار او قرار دادند که تا زمانی که مورد پرستش قرار بگیرند و آتش اژدها روشن بماند، تامریل از حمله دیدراها در امان خواهد بود. در پی این اتفاقات اتحادی میان دره نیبنای و ایالات کلویان شکل گرفت تا سیردیل برای اولین بار کاملا توسط امپراطوری انسان ها یکپارچه شود. با این اتفاقات، کشیش های آکاتش در راس تغییرات دینی قرار گرفتند و آلسیا مجبور شد که آینده عقیدتی امپراطوری را مشخص کند. او برای اینکه پیروان خود در جنگ، نرد های اسکایریم و آیلیدهایی که به او کمک کرده بودند را راضی نگاه دارد، فرمان داد تا خدایان نرد و الف ها به شکل یک دین واحد تغییر کنند و مذهب اصلی تامریل یعنی پرستش هشت خدای اصلی ایدرا و در راس آنها آکاتش، شکل گرفت. سپس او تمام تندیس ها و مقدسات "دیدرا" ها را با خدایان هشت گانه عوض کرد. این تغییر دینی برای هزاران سال در سرتاسر تامریل به عنوان دین رسمی باقی مانده است. آیلیدهای باقی مانده نیز اجازه پیدا کردند تا مقام لردی و یا اشرافی خود را در صورت پیروی از قوانین امپراطوری حفظ کنند. در سال 266 دوره اول، زمانی که "آلسیا" در بستر مرگ بود، خود آکاتش بر او ظاهر شد و Amulet of Kings (طلسم پادشاهان) را به او داد. سپس روحش را در سنگ قرمز آن قرار تا از تامریل در برابر حملاتی که از طرف "دیدرا" ها و Oblivion (ابلیوین) انجام میشد، بیشتر حفاظت کند. همچنین روح تمام نوادگان آلسیا نیز به گردنبند منتقل میشدند.
اطلاحات آلسیان
پس از شکست آیلیدها، هنوز تعداد زیادی از آنها در داخل امپراطوری زندگی میکردند که روز به روز بر قدرت و خشمشان نسبت به امپراطوری اضافه میشد. به منظور استحکام بخشیدن به امپراطوری، تغییراتی بنیادی در فرهنگ و اعتقادات مذهبی شکل گرفت که اصلاحات آلسیان شهرت یافت. این تغییرات آنچنان عمیق بود که تا دوره چهارم نیر بخشی از فرهنگ تامریل شده است. شروع این تغییرات باز میگردد به تاسیس گروهی مذهبی با نام Alessian Order (فرقه آلسیان)، به رهبری دینی شخصی با نام Marukh (مروخ) در اطراف جنگل های ساحلی کلویان. کسی که گفته میشد با روح ملکه آلسیان مقدس در ارتباط بوده است. مروخ صحبت های آلسیان را با خون خود نوشت. این صحبت ها با نام "اصول و مکتب هفتاد و هفت" شهرت یافتند که شامل قوانین و اصولی در مورد زیر سوال بردن حاکمیت الف ها، پرستش خدایان و ... میشد. با تکیه بر این اصول، در اوایل قرن چهارم دوره اول، بسیاری از شهر های آیلیدها در داخل امپراطوری توسط تندروهای مذهبی امپراطوری آلسیان سوزانده و غارت شدند و وحشت گسترده ای را بین الف های ساکن مرز های امپراطوری و سیردیل به وجود آورد. با این وجود، عقاید نژاد پرستانه و ضد الفی آلسیان، مانع ایجاد قرارداد تجاری میان امپراطوری و حکومت Camoran ها (کمران) در سال 340 دوره اول نشد. احساسات ضد الفی در سال 358 دوره اول و شکست های "نردها" در برابر حکومت Direnni (دیرنی – از آخرین حکومت ای قدرتمند الف ها در شمال تامریل) که با از دست دادن مرز های "برتنی علیا" همراه بود، تشید شد. در نتیجه امپراطور آلسیان، Ami-El (امی-ال)، ارتش امپراطوری را برای کمک به نردها، روانه شمال کرد.
در سال 361 دوره اول، سرانجام فرقه آلسیان با نفوذ خود کنترل امپراطوری را به دست گرفتند و "اصول هفتاد و هفت" را با نام "اصول آلسیان" به قوانین رسمی امپراطوری اضافه کردند. این قوانین جدید همچین بیان میکردند که دین و سیاست دو جزء جدایی ناپذیر امپراطوری هستند. قوانین جدید برعلیه الف ها بسیار تبعیض آمد بود. حتی آنها را از درجات اشرافی خود سلب میکرد. بسیاری از آیلیدها تشویق شدند که مرزهای امپراطوری را ترک کنند. عده ای از آنها که در برابر ترک خانه خود مقاومت میکردند نیز سرانجام با اولتیماتوم شخص امپراطور، مجبور شدند سیردیل را در جستجوی سرزمینی جدید ترک کنند. در این دوره همه انسان ها با اصول و قوانین جدید آلسیان موافق نبودند. کلویان ها در غرب به دلیل موقعیت جغرافیایی و جامعه خود، در برابر این قوانین مقاومت به خرج دادند و از امپراطوری فاصله گرفتند و اتحادی را تشکیل دادند که با نام "ایالات کلویان" شناخته میشود.
به منظور گسترش عقاید، امپراطوری آلسیان خدایان سنتی سایر گروه های دینی را وارد دین رسمی خود کردند. اما به جای خدا، نام ارواح برتر یا مقدس را بر آنها گذاشتند. با این اقدامات، باورهای دینی آلسیان تمام تامریل را دربرگرفت و امپراطوری از این نظر بسیاری را همراه خود کرد. پادشاه نرد ها، Borgas (برگاس) از اولین افرادی بود که این عقاید را در داخل امپراطوری نردها گنجاند. با قدرت گرفتن و افزایش نفوذ آلسیان، روابط امپراطوری و حکومت کمران ها رو به تیره تر شدن رفت. تا جایی که قرارداد تجاری که مدتی قبل میان دو دولت برقرار شده بود، فسخ شد. در سال 369 دوره اول، شاه برگاس به سیردیل سفر کرد و پیشنهاد همکاری میان نردها و امپراطوری آلسیان را بر علیه حکومت کمران ها در ولنوود مطرح کرد. به منظور جلوگیری از این همکاری، بسمر ها یکی از Wild Hunt های خود (به معنی شامان) را مامور قتل برگاس کردند که موفقیت آمیز بود. با به قتل رسیدن برگاس، نشست Moot (نشستی که تمام پادشاهان اسکایریم، پادشاه تمام سرزمین را انتخاب میکنند، به نتیجه نرسید و اسکایریم وارد 50 سال جنگ داخلی که با نام War of Succession (جنگ جانشینی) شناخته میشود، شد. این جنگ همچنین امپراطوری نردها رو تقریبا از بین برد. جنگ جانشینی در سال 420 دوره اول، زمانی که یارل Olaf One-Eye (الاف یک چشم) از Whiterun (وایتران) تمام اسکایریم را با قرارداد جنگ سالار (Pact of Chieftains) زیر پرچم خود متحد کرد، به پایان رسید. به طور آشکار معلوم نیست، اما در اواخر دوران حکومت الاف، یا اوایل حکومت جانشینش، Kjoric the White (جریک سفید)، اسکایریم تبدیل به خراجگذار و مستعمره امپراطور آلسیان گردید.
سلطنت Goreius و شورش Rislav
در سال 461 دوره اول قدرت و نفوذ امپراطوری آلسیان به اندازه ای بود که با وجود قوانین تبعیض آمیز، تمام رهبران Anequina (آنکوینا – از آخرین پادشاهی های باستانی Elsweyr)، دیرنی و Resdayn (رسداین – واقع در مرویند) نیز در مراسم تاجگذاری امپراطور Goreius (گریوس) شرکت کردند. با این وجود بیشتر ایالات کلویان کاملا خودمختار بودند و حتی در سال 472 دوره اول اتحاد مستحکمی میان پادشاهی های Kvatch (کواچ) و Skingrad (اسکینگراد) با ازدواج Rislav Larich (ریسلاو لاریچ از اسکینگراد) و Belene (بلین از کواج) شکل گرفت. در همین زمان بود که طاعون ایالات کلویان را در برگرفت و بیشتر خاندان ساطنتی اسکینگراد جان خود را از دست دادند. بزرگترین فرد زنده خاندان سلطنتی برای تاج و تخت، یکی از کشیشان آلسیان به نام Dorald Larich (درالد لاریچ) بود. او به سرعت به اسکینگراد بارگشت و در اولین حرکتش بیان کرد که مخالفت با امپراطور، مخالفت و دشمنی با خدایان است و بدین ترتیب پادشاهی را به خاک امپراطوری ملحق کرد و با این کار حیرت را در میان ایالات کلویان برانگیخت. ریسلاو لاریچ که به شدت از این حرکت برادر بزرگترش خشمگین بود، با عده کوچکی از جنگجویانش بدون مخالفت وارد شهر شد و درالد را به قتل رساند تا تاج و تخت را به دست گیرد. در همین زمان ها بود که پادشاه یا High King اسکایریم، جوریک سفید، به دنبال استقلال از امپراطوری بود، اما ارتشش توسط امپراطور گریوس در Sungard (سانگارد) شکست خورد و کشته شد. در حالی که شمالی ها سعی کردند پادشاه جدید را انتخاب کنند، ارتش آلسیان شروع به فتح قسمت های جنوبی اسکایریم کرد. خبر به قدرت رسیدن ریسلاو در همین زمان به امپراطور گریوس رسید و او ارتش بزرگی را برای شکست او و نشان دادن قدرت آلسیان گردآوری کرد. اما ریسلاو در عمل توانست با یک حمله غافلگیر کننده وارد نقاط مرتفع کلویان شود و ارتش آلسیان وارد دام او شد. گریوس که وارد این دام شد ارتشش را به آرامی پیش برد و با این اشتباه فرصت را به کلویان ها داد تا نیروهای او را به تدریج و با حملات چریکی از بین ببرند. زمانی که معلوم شد ارتش آلسیان خسته، نا منظم و ضعییف شده است، ارتش کواچ حمله مستقیم خود را آغاز کرد و گریوس که توان نبرد را در نیروهایش نمیدید، مجبور به عقب نشینی به نقاط تحت تصرف امپراطور شد.
نبرد با دیرنی
موفقیت ریسلاو در در شورش و جنگ، بقیه ایالات کلویان را ترغیب کرد تا به کواچ و اسکینگراد برای مقابله با امپراطوری بپیوندند. همچنین دیرنی ها نیز تحت تاثیر این شکست تمام نمایندگان آلسیان را از نقاط تحت اختیارشان بیرون کردند. در سال 479 دوره اول، حکومت دیرنی، شروع به شکنجه برتن هایی کرد که به قوانین آلسیان اعتقاد داشتند و امپراطوری در جواب حمله گسترده ای را به Craglorn (کراگلرن – واقع در همرفل) ترتیب دادند. این حمله، جنگ بزرگی را میان امپراطوری آلسیان و حکومت دیرنی در سال 480 دوره اول آغاز کرد. در ابتدای جنگ، دیرنی ها پیروزی های استراتژیک بزرگی را در مناطق تحت اختیار امپراطوری به دست آوردند و اتحادی میان پادشاه جدید اسکایریم یعنی، Hoag Merkiller (هگ الف کش – پسر جوریک سفید) و دیرنی به منظور نبرد با آلسیان شکل گرفت. اما در نهایت ارتش آلسیان موفق شد از خطوط دفاعی دیرنی بگذرد و وارد Glenumbra (گلنومبرا) شود. در این زمان دیرنی ها به همراه متحدان آیلید خود نقشه حمله ای را در صحرا های گلنومبرا پیاده سازی کردند. با وجود اینکه نیروهای امپراطوری انتظار چنین واکنشی را داشتند، اما باز هم نبرد سنگینی شکل گرفت که برای هر دو طرف بسیار پرهزینه بود. دیرنی ها موفق شدند نیروهای آلسیان را به عقب و خارج از "های راک" برانند. اما در این راه ارتششان نیز ورای ترمیم پذیری ضعییف شد و دیگر قدرت اداره سرزمین خود و برتن ها را نداشتند. سرانجام در سال 500 دوره اول حکومت دیرنی از میان رفت. امپراطوری نیز که متحمل تلفات سنگین شده بود توانایی نداشت تا سرزمین های تحت نفوذ خود را آرام کند و با مرگ " هگ"، Ysmir Wulfharth (ایزمیر وولف هارت) افسانه ای، پادشاه اسکایریم شد. او تمام قوانین آلسیان را از اسکایریم حذف کرد و سنت های نردها را دوباره اهیا نمود. شکست در صحرای های گلنومبرا یکی بزرگترین حماقت های نظامی امپراطوری آلسیان بود و باعث شد تا امپراطوری هیچگاه نتواند قدرت سابق خود را باز یابد.
سطلنت Hestra
برای مدت طولانی ضعف امپراطوری و کم شدن قدرتش ادامه داشت تا اینکه امپراتریس Hestra (هسترا) بر تاج و تخت تکیه زد و در این زمان بود که امپراطوری شروع به بازیابی قدرتش نمود. هسترا گفته میشود که اولین شخصی بوده که روابط را با ایالات کلویان بسیار بهبود بخشید و باعث شد که به امپراطوری بپیوندند. در سال 1029 دوره اول، هسترا اولین عملیات نظامی اش را بر علیه پادشاه خوان آشام، Styriche (استایریچ) انجام داد. هسترا ارتش او را شکست داد و استایریچ هنگام عقب نشینی با نیروهای مدافع Bangkorai (بنگکرای- جایی که همرفل را به های راک متصل میکند) روبرو شد که این فرصت را به هسترا داد تا او و ارتشش را به طور کامل از بین ببرد. این پیروزی باعث شد تا او بدون مقاومت و با آرامش های راک را به خاک امپراطوری آلسیان اضافه کند. در سال 1030 دوره اول، امپراتریس هسترا بر علیه Reachmen های Reach (ریچ - مرکز حکومت دوئمر ها که در دوره چهارم در اسکایریم با نام Markarth – مرکرت- شناخته میشود) وارد جنگ شد. لژیون های امپراطوری در ابتدا به خوبی پیش رفتند و کل ریچ را فتح کردند. اما در مدت 2 سال به وسیله شورشی های Red Eagle (عقاب قرمز) از آنجا بیرون رانده شدند و نتوانستند فرهنگ امپراطوری را مستحکم کنند. در پی این اقدام، هسترا با یک عملیات تهاجمی وسیع مجددا ریچ را فتح کرد و عقاب های قرمز را از میان به طور کامل برد. هسترا در سال 1033 دوره اول بر علیه دزدان دریایی دست به عمل شد و موفقیت خوبی را به دست آورد که بر شهرتش افزود. ناوگان امپراطوری، رهبر دزدان دریایی یعنی Red" Bramman (برامن قرمز) را در این جنگ کشتند. این عملیات باعث شد تا دسترسی راحتی به Black Marsh (بلک مارش) پدیدار شود. هسترا همچنین به عنوان کسی شناخته میشود که راه های امپراطوری را توسعه و بهبود بخشید تا تجارت و حرکت ارتش ها سریعتر شود و امنیت بیشتر، راه های امپراطوری را دربر گیرد. در همین زمان ها امپراطوری آلسیان چند جنگ کوتاه با ولنوود و السویر داشت.
تجزیه و سقوط امپراطوی آلسیان
پس از هسترا، امپراطوری برای چند صده آرامش را تجربه کرد تا اینکه دوباره درگیر کشمکش داخلی شد و در سال 2200 دوره اول، طاعون Thrassian (تریسی ها) ضربه شدیدی را بر پیکره امپراطوری وارد کرد. در این بحران نصف جمعیت تامریل مردند. در سال 2260، امپراطور وقت آلسیان، بزرگترین ناوگان تاریخ را که شامل پادشاهی های مختلفی میشد، گرداوری کرد تا منشا آن را از بین ببرد. این ناوگان که با نام All Flags Navy (ناوگان تمام پرچم ها – اشاره به چند ملیتی بودن آن دارد) شناخته میشود، به فرماندهی دریاسالار و پادشاه Anvil (آنویل)، Bendu Olo (بندو الو) ماموریت یافت تا با حمله به Sload (اسلد) سرزمین مادری Thras (تریس) منشا آن را از میان ببرد. موفقیت بندو الو در این عملیات باعث شد تا پیروزی به نام ایالات کلویان ثبت شود و تیرگی روابط را میان آنها و امپراطوری مجددا به وجود آورد. در سال 2305 دوره اول، افراط گری های فرقه آلسیان باعث شد تا تجزیه طلب ها، پادشاهی های راک را از امپراطوری جدا کنند و ارتش امپراطوری آلسیان در بازپس گیری آن ناکام ماند.
The War of Righteousness (جنگ عدالت)
اصلاحات آلسیان اگرچه در ابتدا نیرویی پیش برنده برای امپراطوری محسوب میشد، اما در قرن 24 دوره اول بیشتر تبدیل به یک اشکال اساسی و مشکل ساز در داخل بدنه امپراطوری شده بود. عقاید دینی که تمام تامریل از آن پیروی میکردند نیرویی بود برای امپراطوری که نفوذ خود را تمام شرایط حفظ کند. اما ضعییف شدن و افراط گرایی بیش از حد فرقه آلسیان و همچنین پیشرفت و پیروزی کلویان ها در سال 2321 دوره اول، امپراطوری در وضعیت ضعییف مالی و کمبود زمین قرار داده بود. در این زمان دیگر برای جبران مشکلات امپراطوری بسیار دیر شده بود و طرف های زیادی به دنبال تاج و تخت وارد نبرد با یکدیگر شدند که با نام جنگ عدالت مشهور است. با سقوط دولت مرکزی، دره نیبنای و مرکز امپراطوری مجددا توسط یک دولت غیر متمرکز هدایت میشد و ایالات کلویان نیز بدون اتحاد باقی مانند. این تقسیم امپراطوری برای 400 سال ادامه داشت، تا اینکه Reman Cyrodiil (رمن سیردیل) حکومت را متحد و امپراطوری رمن ها یا امپراطوری دوم را تشکیل داد.
تندیس ملکه آلسیا
نوشته شده و آپدیت شده توسط:
آخرین ویرایش: