در نگاه اول خوب بود خوشمان امد،
بازگشت به رکون سیتی هم در نوع خودش جالبه، به طور کلی بازگشت به لوکیشن اصلی اتفاقات سری حس یک نوع نوزایی میده، دوباره برخواستن از خاکستر، عین سیمرغ، انگار واقعا یک دوران به اتمام میرسه و دوران جدید شروع میشه (تو گفته های کپکام هم همچین اشاراتی هست)
هرچقدر کاوش در یک رکون سیتی بمب خورده جذاب هست (و همینم نوید دهنده احتمالا سطح جدیدی از اکسپلوریشن تو بازی باشه) اما باید حواسشون باشه که هویت اصلی بازی هم حفظ بشه و نشه مثل خیلی از بازی های دیگر که یک ستینگ پسا اخرزمانی دارند، مثلا همچین بستری دست رو برای موجودات جدید و انمی های جهش یافته عجیب غریب و استرس زا باز نگه میداره، اما نباید شبیه ان عدد بازی دیگر بشه که در همچین ستینگی هستند و همچنان اون هسته اصلی سازمان های اهریمنی و پلید و ازمایشات و گونه های جدیدی که به عنوان سلاح خلق میکنند، در بازی وجود داشته باشه که خب میشه خیلی راحت فرض کرد همینطورم هست...
احتمالا بازی مثل خیلی از بازی های اخیر سری، نیمه اول کُند و بیشتر سوروایول باشه و در ادامه اکشن بیشتری بهش اضافه بشه، بستر که بهشدت خوراک همچین چیزی هست؛ خیلی گتانسیل داره برای هم ترسناک و بقا و هم اکشن استرس زا،
همچنین اینکه رزیدنت ایول 2 و 3 کلاسیک به نسل جدید میاد هم عالیه، خیلی وقت بود منتظرشون بودم، بازی هارو شاید 10 سال پیش رو پی اس 3 ویتا خریده بودم و قائدتا الان باید بتونم دانلود کنم مثل بازی های دیگر که این شرایط رو دارند، اخرین بار برای بار نمیدونم 50ام 60ام 70ام چندم

ولی همین اواخر ار ای 3 کلاسیک رو رو پی اس تری تموم کردم، چقدر من این بازی رو دوست دارم، گیم پلی چکپوینت محور حول محور سیف رووم، با تمرکز رو مدیریت منابع و اینونتوری، هرچقدر بازی های فرام سافور حول محور چکپوینت (بونفایر گریس لامپ) بودند اما سیستم پیشرفتشون اسکیل و لول بیسد و اتربیوت محور بود، رزیدنت های کلاسیک حول محور چکپوینت (سیف رووم) هست اما سیستم پیشرفت همون منابع و اینونتوری هستند، قطعا تفاوت زیادی در جزئیات بینشون هست ولی من قشنگ یادمه از اولین بار که سال 2010 مین منو دیمنز سولز رو دیدم تا درک سیستم چکپوینت محور، یاد رزیدنت ایول های کلاسیک افتادم، حتی مین منو دیمنز سولز یا حضور زیاد پیانو در مناطق سیف، و در کل در ساخت موسیقیش همیشه منو یاد رزیدنت های کلاسیک مینداخت، گیم پلی کلانکی هم بهش اضافه کنید، درسته که سیستم روایت فرامسافور به مراتب از نظر روایت محیطی پیشرفته تر و متفاوت هست به شدت متحول تر شده این بدیهی هست، به نسبت روایت کلاسیک و مستقیم رزیدنت ها، اما رزیدنت ایول های کلاسیک هم واقعا در پخش شدن متریال داستانی در محیط در دوران خودشون سرامد بودند (از فایل ها و داکومنت ها تا حتی خود تصویر، مثلا رزیدنت ایول 3 هر بکگرادنش (پری رندر ها) به تنهایی خودش یک دنیا متریال داستانی داره که با مشاهده کردن فقط میتونی درکشون کنی و برات روایت میشه، ایشون رو ببینید:
مخصوصا وقتی با همچین شاهکاری هم ترکیب میشد:
View attachment Video Games Anniversary - Page 25 - انجمن های بازی سنتر.mp4
یا رزیدنت 2 یا حتی 1 گرچه اینم درسته که این شیوه روایت از طریق متریال پخش شده در محیط در اکثر بازی ها رایج هست... و لزوما مساوی با روایت محیطی خاص فرامسافور نیست... رایفل و پروجکتایل هر دو مهمات رو به شکل پرتابی به سمت هدف میفرستند اما نهایتا تفاوت هاشون خیلی زیاده، همینم یعنی لزوما نباید مقایسه بشند چون هر کدوم استفاده و شرایط و هویت خاص خودشون رو دارند...
خلاصه به شدت خوشحال هستیم و به امید اینکه بازی در حد و اندازه اسم بزرگ و کلاسیک رزیدنت ایول باشه و بدرخشه...
*شخصیت پردازی رزیدنت ایول ها به نظرم یکی از بهترین های دنیای بازی هست، مدل خاص خودش رو داره و لزوما در روایت بازی اصلی فقط دیده نمیشه مثل خیلی از بازی های مدرن، اما به نظرم یکی از دلایل اصلی محبوبیت رزیدنت ایول همین شخصیت هاش هست، از البرت وسکر تا کریس و جیل (بعد از بلیز استریت اف ریج، جیل اولین عشقم در زندگی بود ان سال پیش

) تا لیان و ایدا و باقی...
** داستان کلی رزیدنت ایول تا اواسط نسل هفت چون هنوز خیلی تازه بود، هنوز به اندازه کافی کشف نشده بود، هنوز نقاط کنار هم کامل قرار نگرفته بود، هنوز ذهن گیمر ها (اغلب کودک و نوجوان در اون دوره) به نسبت بکر بود، برای همین خیلی جذاب تر بود، ناشناخته جذابه، همونقدر که ناشناخته ترسناک هست، خلا ترسناک هست، اما خب امروز دیگه رزیدنت ایول ناشناخته نیست، به شدت شناخته شده، منطق های دنیاش درک شده، زامبی ها ماجینی ها و انمی هاش دیگه یک موجود غیر قابل درک نیستند، شناخته شدند، برخلاف یک بازی مثل سایلنت هیل که منطق داستانیش سایکولوجیکال و سوپرنچرال هست طوری که همیشه این ناشناختگی رو حفظ میکنه، رزیدنت چون دانش/علم/تکنولوژی محور هست منطقش برای همین به مرور شناخته میشه و حالت پیش پا افتاده پیدا میکنه، برای همین سایلنت هیل همیشه ترسناک تر بود یا سایرن، چون "ناشناخته" و خلا، ترسناک هست => در عین حال جذاب...
فعلا برم رزیدنت ایول های کلاسیک و یک سری از بکلاگم رو برای بار انم رو پی اس 5 بزنم تا ایشون برسه

کلی کار دارم، عشق و حال...