Multi Platform Resident Evil 4

سازنده
Capcom
تاریخ انتشار
۲۴ ماه مارس ۲۰۲۳
ناشر
Capcom
پلتفرم‌ها
  1. PC
  2. PlayStation 4
  3. PlayStation 5
  4. Xbox Series X|S
ddvy6lc-47b4f144-9111-4da9-a7cc-01cd9089bf6b.png

بعد از سالها انتظار و همچنین انتشار شایعات مختلف، بازی ریمیک رزیدنت اویل ۴ بالاخره بامداد روز جمعه ۱۳ خردادماه ۱۴۰۱ (مصادف با ۳ ماه ژوئن ۲۰۲۲) در مراسم State of Play، بطور رسمی معرفی شد!



index.jpg

Resident Evil 4 Remake - Reveal Trailer | PlayStation State of Play 2022

4K/1080p/720p
خط داستانی لیان

لیان همراه با دو مامور پلیس محلی به یک روستای دورافتاده اسپانیایی رفت تا تحقیقات خود را در مورد اشلی شروع کند. در هنگام ورود او، روستاییان به او حمله کردند و گرچه لیان مجبور شد آن‌ها را بکشد، اما مشخص بود که آن‌ها زامبی نبودند و هوشمندانه عمل می‌کردند. روستاییان در ادامه به ماشین پلیس حمله کرده و پس از دستگیری دو پلیس، خودروی آن‌ها را به دره انداختند. با ادامه مسیر، لیان متوجه شد که روستاییان از قبل منتظر ورودش بوده‌اند و دستور داشتند تا او را متوقف کنند. با وجود این که تعداد روستاییان حمله کننده بیشتر می‌شد اما لیان قادر شد تا مسیر خود را ادامه دهد. او در ادامه با شخصی به نام لوئیس سرا مواجه شد که توسط روستاییان دستگیر و زندانی شده بود. طولی نکشید که با ورود رهبر روستاییان یعنی بیتورس مندز، لیان نیز دستگیر شد. درحالی که هر دوی آن‌ها بی‌هوش بودند، لیان مبتلا به یکی از نمونه‌های انگل جدید شد. او و لوئیس اندکی بعد به هوش آمدند و لوئیس در مورد ماهیت رفتار پرخاشگرانه روستاییان توضیح داد. این افراد که گانادو نام داشتند به انگل لاس پلاگاس مبتلا شده بودند که باعث می‌شد کورکورانه پیرو فرقه مذهبی لوس ایلامینادوس شوند. لوئیس در ابتدا عضوی از آن‌ها بود و در تحقیقات آماده‌سازی انگل‌ها شرکت نقش داشت ولی در ادامه نظرش عوض شد و توسط آن‌ها دستگیر شد. مدتی بعد، لیان یک روستایی که برای کشتن آن‌ها آمده بود را کشت و موفق شد تا خودش و لوئیس را آزاد کند. پس از آزاد شدن، لوئیس سراسیمه اتاق را ترک کرد و لیان نیز ماجراجویی خود را برای کشف حقایق و پیدا کردن اشلی ادامه داد.

لیان کمی بعد با یک مرد غریبه مواجه شد که در واقع یک بازرگان عجیب بود و لیان قادر بود به واسطه او به خرید و فروش سلاح و آیتم بپردازد. پس از آن لیان با عبور از میان تعداد زیادی گانادو به یک دریاچه بزرگ رسید، جایی که روستاییان یکی دیگر از پلیس‌ها را طعمه یک هیولای دریایی بزرگ به نام دل لاگو کرده بودند. لیان که مجبور بود قایق از میان همین دریاچه عبور می‌کرد، طبق انتظار مورد حمله دل لاگو قرار گرفت. حمله اولیه باعث شد تا قلاب طناب قایق به هیولا گیر کند و قایق را به دنبال خود بکشد. با این حال لیان در یک درگیری دشوار موفق شد این هیولا را از بین ببرد و طناب را از قایق جدا کند. او پس از این به آن سوی دریاچه رفت با علائمی از فعالیت انگل در بدنش مواجه شد و بی‌هوش شد. پس از به هوش آمدن، لیان مسیر خود را برای پیدا کردن کلید کلیسا ادامه داد و در نهایت موفق به این کار شد. در بازگشت به سمت کلیسا، او با یک هیولای بزرگ دیگر یعنی ال گیگانته مواجه شد. لیان در یک نبرد نفسگیر این هیولای بزرگ و انسان‌نما را نیز شکست داد و مسیر خود را به کلیسا ادامه داد. پس از نجات اشلی و در هنگام خروج از کلیسا، این دو با رهبر فرقه ایلومینادوس یعنی اسموند سادلر مواجه شدند. سادلر گفت که هم اشلی و هم لیان مبتلا به انگل هستند، انگلی که پس از خروج از تخم و بالغ شدن در بدن میزبان، کنترل ذهن و حرکات شخص را در دست می‌گیرد و این انگل تحت فرمان سادلر خواهد بود. به گفته سدلر، او از این روش برای افزودن پیروان فرقه خود استفاده کرده و با ربودن دختر رئیس جمهور آمریکا، قصد داشت تا قدرتش را به جهانیان نشان دهد. لیان و اشلی در ادامه از کلیسا فرار کردند و مسیر خود را تا گذرگاهی ادامه دادند. در این مکان آن‌ها توسط تعداد بسیار زیادی از گانادوها محاصره شدند و مجبور شدند به کلبه‌ای در نزدیکی آنجا پناه ببرند. لوئیس نیز در این کلبه مخفی شده بود و حالا با محاصره گانادوها، همراه با لیان مشغول دفاع از کلبه شد. پس از کشتن تعداد زیادی گانادو، بازماندگان آن‌ها عقب‌نشینی کردند و آن‌ها می‌توانستند مسیر خودشان را ادامه دهند.


درحالی که لیان و اشلی از لوئیس جدا شدند، لیان متوجه شد که هلی‌کوپتر نجات فرستاده شده سرنگون شده است. لیان و اشلی چاره‌ای جز ادامه مسیر نداشتند و پس از عبور از یک دره کوچک و در ادامه استفاده از یک گوندولا، خود را به کلبه‌ای دیگر رساندند. لیان در این محل با رهبر روستاییان یعنی بیتورس مندز مبارزه کرد؛ مبارزه‌ای سخت و دو مرحله‌ای که باز هم درنهایت لیان در آن موفق بود. لیان با استفاده از چشم مصنوعی بیتورس مندز قادر به باز کردن درب خروجی دهکده شد. پس از خروج از دهکده، اشلی و لیان وارد قلعه خاندان سالازار شدند، قلعه‌ای بزرگ که ساکنان آن نیز به انگل پلاگا مبتلا شده بودند. اشلی و لیان در ادامه داستان با مالک قلعه یعنی رامون سالازار ملاقات کردند. او به لیان گفت بهتر است خودشان را تسلیم کنند تا به زودی با خروج انگل از تخم به سادگی به یکی از پیروان فرقه تبدیل شوند یا اینکه به مقاومت ادامه دهند تا در نهایت بمیرند. پس از رفتن سالازار، اشلی و لیان مقاومت کردند و برای فرار تلاش کردند. در ادامه مسیر، اشلی سرفه‌هایی خونی کرد و با اضطرابی که پیدا کرده بود از لیان فرار کرد تا این که در یکی از تله‌های قلعه به دام افتاد. لیان در جریان پیدا کردن دوباره اشلی، با ایدا وانگ مواجه شد که گرچه سعی داشت ماموریتش را پنهان کند ولی در ادامه مشخص شد که قصد تصاحب یکی از نمونه‌های پلاگا را دارد. پس از خروج ایدا، لیان مسیر خود را از طریق فاضلاب ادامه داد و پس از عبور از میان تعداد زیادی از نویستادور و در ادامه ساکنان قلعه، خود را به اتاق اشلی رساند و او را پیدا کرد. در این زمان لوئیس وارد شد و درحالی که با خوشحالی خبر از موفقیتش در پیدا کردن نمونه انگل پلاگا را می‌داد توسط سادلر از پشت کشته شد و سادلر نمونه انگل را برداشت. پس از خروج سادلر، لوئیس در آخرین لحظات زندگی‌اش قرص‌های کندکننده رشد انگل را به لیان داد و از او خواست تا به هر طور شده نمونه انگل را از سادلر بگیرد.

در ادامه داستان RE4 و پس از آزاد شدن اشلی، لیان باری دیگر اشلی را به خاطر حمله نویستادورهای سالازار از دست داد و تلاش کرد تا دوباره او را نجات دهد. پس از شکست دادن یکی از دستیاران سالازار به نام وردوگو، مبارزه با دو هیولای گیگانته، و از فرار از یک مجسمه متحرک غول پیکر، در نهایت لیان به برج سالازار رسید و پس از بالا رفتن از آن متوجه شد که سالازار اندکی قبل اشلی را به یک جزیره در نزدیکی آنجا فرستاده است. حالا لیان باید با خود سالازار مبارزه می‌کرد. پس از شکست سالازار جهش‌یافته، لیان مسیرش را ادامه داد و پس از دیدن ایدا، همراه با قایق او به سمت جزیره رفت. در این جزیره نیز نیروهای انگلی سادلر مانع نجات اشلی توسط لیان شدند. با این حال لیان این مسیر دشوار را ادامه داد تا اینکه اشلی را پیدا کرد. اما مدتی بعد سادلر شخصا از طریق کنترل انگل باری دیگر اشلی را از لیان جدا کرد. لیان در ادامه داستان با یکی از همرزمان سابق خود در ارتش آمریکا مواجه شد. این فرد کسی نبود جز جک کراوزر که حالا با سادلر کار می‌کرد و مشخص شد که او پشت ربودن شدن اشلی از آمریکا بوده است. لیان در چند نوبت با کراوزر مبارزه کرد و در نهایت او را پس از جهش یافتن شکست داد. او در ادامه مسیر اشلی را پیدا کرد و این بار او در یک اتاق آزمایش و داخل یک محفظه‌ی شیشه‌ای قرار داشت. لیان با کمک ایدا موفق شد تا او را نجات دهد و از سادلر نیز فرار کند. لیان و اشلی در ادامه برای نابود کردن انگل در بدن خود از دستگاه لیزری استفاده کردند.

لیان و اشلی مسیر دشوار خود را ادامه دادند تا اینکه لیان مجبور شد با خود سادلر مقابله کند. در جریان این مبارزه، سادلر به یک هیولای مرگبار تبدیل شد ولی لیان این بار هم با کمک ایدا موفق شد سادلر را شکست دهد و او را بکشد. پس از کشتن سادلر، نمونه انگل غالب سادلر به لیان رسید ولی ایدا آن را با تهدید اسلحه تصاحب کرد. ایدا در ادامه خود را به هلی‌کوپتر نجات رساند و به لیان گفت هرچه سریع‌تر از جزیره فرار کند چون به زودی تاسیسات این محل منفجر خواهد شد. لیان سپس به همراه اشلی خود را به یک قایق موتوری کوچک رساند و پس از عبور از کانال‌ها و جریان آب شدید حاصل از انفجار تاسیسات، موفق شد از محدوده خطر نجات پیدا کند. به این ترتیب اشلی و لیان به سمت کشور خود بازگشتند و داستان بازی Resident Evil 4 به پایان رسید.
خط داستانی ایدا

ایدا وانگ تقریبا همزمان با لیان وارد دهکده شد. ماموریت او تحقیق در مورد انگل پلاگا و به دست آوردن یک نمونه از آن بود. او این ماموریت را برای «سازمان» و با پشتیبانی آلبرت وسکر انجام می‌داد. وسکر پیش از این، جک کراوزر را برای همین ماموریت به اسپانیا فرستاده بود ولی پس از گذشت مدتی هیچ خبری از کراوزر نشد و وسکر تصمیم گرفت این بار ایدا را برای تکمیل ماموریت بفرستد. ایدا اما در همان ابتدای کار در دهکده لیان اسکات کندی را دید که برای نجات اشلی گراهام، دختر رئیس جمهور آمریکا وارد شده بود. لیان و ایدا کمپین مشترکی برای فرار از شهر راکون تشکیل دادند، هرچند از دید لیان، ایدا در پایان آن ماموریت به شکل مشکوکی کشته شده بود. ایدا پس از آن از نگاه لیان دور ماند. او از میان گانادوها عبور کرد و پس از رساندن خود به کلیسا، آونگ را به صدا در آورد که باعث جذب گانادوها به کلیسا شد. این کار علاوه بر نجات لیان از تهاجم گانادوها، باعث هموار شدن مسیر ایدا نیز شد.

ایدا پس از این به عمارت بیتورس مندز رفت و با مطالعه یک کتاب، اطلاعات بیشتری از ماهیت گانادوها و همچنین شخصی به نام لوئیس به دست آورد. لوئیس کسی بود که در تحقیقات اولیه کشف انگل پلاگا با لوس ایلامینادوس همکاری کرده بود. پس از تماس مجدد با وسکر و صحبت درباره لوئیس، وسکر گفت طبق اطلاعات آن‌ها، لوئیس توسط روستایی‌ها دستگیر شده و حالا در جایی از دهکده زندانی است. به این ترتیب برای پیدا کردن نمونه انگل، ایدا بایستی اول لوئیس را از اسارت نجات می‌داد. او مسیر خود را به موقعیت مشخص شده دنبال کرد و پس از رسیدن به کلبه متوجه شد که روستاییان هم لوئیس و هم لیان را به محل دیگری انتقال داده‌اند. در بازگشت به عمارت بیتورس مندز، ایدا شاهد درگیری مندز با لیان بود؛ او بدون دیده شدن مستقیم و از پشت پنجره به مندز تیراندازی کرد و باعث منحرف شدن او از درگیری با لیان شد. پس از آن او خودش را از محل دور کرد و با وجود این که لیان از ماجرا نجات پیدا کرده بود، اما خودش توسط روستاییان بی‌هوش شد. مدتی بعد، ایدا درست در لحظه‌ای به هوش آمد که یک گانادو قصد داشت طی مراسم مذهبی ایدا را با تبر به دو نیم تقسیم کند. او با استفاده از مهارت بالای خود و حرکات آکروباتیک از ضربه مرگبار گانادو نجات پیدا کرد و سپس ماموریتش را پیگیری کند. او در ادامه در نزدیکی یک خانه دو طبقه با لوئیس ملاقات کرد، جایی که لوئیس در پاسخ به دست آوردن یک نمونه از انگل، جواب منفی به ایدا داد.

در قلعه سالازار، ایدا سرانجام خود را به لیان نشان داد و در ادامه پس از یک مکالمه کوتاه به شکل ناگهانی آنجا را ترک کرد. در حیاط قلعه، وسکر بار دیگر با ایدا تماس گرفت و اطلاع داد که نمونه‌ای از انگل پلاگا اکنون در دست لوئیس است و ایدا باید آن را به دست آورد. وسکر همچنین در مورد لیان به او گفت که در مواجهه‌ی بعدی باید او را بکشد. پس از پایان صحبت، ایدا از آنجایی که قصد کشتن لیان را نداشت تصمیم گرفت دیگر با او مواجه نشود. ایدا در ادامه مسیر و در یکی از تالارهای قلعه شاهد کشته شدن لوئیس توسط اسموند سادلر و در ادامه تصاحب نمونه انگل توسط سادلر بود.

ایدا پس از آن با جک کراوزر ملاقات کرد، و کراوزر به او توضیح داد که به دلایل خودش تصمیم گرفته به سادلر بپیوندد و درحال حاضر نیز به ایدا و وسکر اعتماد ندارد. پس از این ملاقات، وسکر در تماسی دیگر به ایدا گفت درحال حاضر کراوزر ماموریت قتل لیان را از سادلر گرفته است و از آنجایی که ایدا تاکنون با لیان مواجه نشده، شاید این بار کراوزر موفق به این کار شود. ایدا با آگاهی از نقشه مسیر خود را ادامه داد تا این که لیان و کراوزر را درحال مبارزه تن به تن دید. او در آخرین لحظه و جایی که کراوزر می‌توانست لیان را بکشد او را متوقف کرد و لیان را نجات داد. مدتی بعد و پس از یک مبارزه دیگر، این بار لیان موفق به شکست دادن کراوزر شد. ایدا هم گزارش مرگ کراوزر به دست لیان را به وسکر داد. او سپس با لیان درحالی مواجه شد که انگل در بدن لیان شروع به فعالیت کرده بود و باعث حمله لیان به ایدا شد. ایدا اما از خود دفاع کرد و با شوک وارد شده به لیان، او به حالت عادی برگشت. ایدا پس از آن با کراوزر مواجه شد که از مبارزه قبلی زنده مانده بود و این بار دچار جهش ژنتیکی شده بود. او قصد نداشت گزارش زنده شدن کراوزر را به وسکر دهد و از همین رو خودش با او مبارزه کرد و درنهایت او را به قتل رساند.

در ادامه داستان ایدا از طریق بالکون وارد یک اتاق آزمایش شد که اشلی گراهام در آن در قرنطینه بود. با توجه به ورود لیان برای نجات اشلی و در ادامه حضور سادلر، ایدا با تیراندازی به سادلر فرصت کافی برای نجات اشلی توسط لیان را فراهم کرد. او سپس از لیان خواست تا سریع‌تر از آنجا فرار کند و پس از آن به تیراندازی به سادلر ادامه داد. با بسته شدن مسیر توسط ایدا، خطر سادلر برای لیان و اشلی برطرف شده بود اما سادلر حالا قصد کشتن ایدا را داشت. در مبارزه سختی که صورت گرفت، ایدا در نهایت موفق شد سادلر را شکست دهد ولی درست در لحظه‌ای که فکرش را نمی‌کرد سادلر به هوش آمد و با شاخک مرموزش ایدا را بی‌هوش کرد. سادلر ایدا را اسیر کرد تا این که لیان برای مبارزه با سادلر وارد عمل شد و ایدا را نجات داد. در طول مبارزه لیان و سادلر، ایدا خود را به سمت دیگر محوطه رساند و با انداختن یک راکت لانچر قدرتمند، به لیان کمک کرد تا سادلر را از بین ببرد. پس از مرگ سادلر، لیان نمونه انگل را به دست آورد ولی ایدا آن را با تهدید تصاحب کرد. او در ادامه خود را به هلی‌کوپتر نجات رساند و به لیان گفت هرچه سریع‌تر از جزیره فرار کند چون به زودی تاسیسات این محل منفجر خواهد شد. پس از دور شدن هلی‌کوپتر از جزیره، ایدا در گزارش خود اشاره کرد که سازمان چگونه می‌خواست از نمونه انگل استفاده کند. در ادامه گزارش، او اشاره کرد که وسکر احمق نیست و می‌داند که سازمان دقیقا چه برنامه‌ای دارد. گرچه این ماموریت به پایان رسیده بود اما جنگ تازه‌ای شروع شده بود.
 
این بازی هر چقدر خوب باسازی شده باشد، برایم همچنان یک بازی روح است، شاید بخاطر تم قهوه ای نسخه کلاسیک باشد که اتمسفر آن را دست نیافتنی کرده بود. و شایدم بخاطر ذوب بودنم در نوستالژیست که این گارد را ایجاد کرده.
طراحی لویس سرا که واقعا افتضاح است. آن کاریزمای صورت کجا و این کجا.
 
فک نکنم کسی تو ایران یا حتی دنیا به اندازه من این بازی و نسخه اورجینال رو بازی کرده باشه(مجموعا نسخه اصلی و ریمیک رو شاید بیش از ۱۰۰ بار رو ps2 و pc و ps4 و ps5 تمام کردم)
نسخه اورجینال اتمسفر عجیبی داره که تو هیچ بازی ای پیدا نمیشه(شاید فقط بلادبورن و دیس آنرد بتونه بهش نزدیک بشه) یه اتمسفر خاکستری و قهوه ای مریض و مرموز با مه رویاگونه که تا آخر عمر توی ذهن آدم میمونه.کاتسینها هم یه لول بالاتر هستن.ولی خب در کل ریمیک عالی هست درسته اتمسفرش به نسخه اصلی نمیرسه ولی گیمپلی بسیار تمیزه.اگه نسخه اصلی ۱۰ از ۱۰ و یکی از ۳ بازی برتر تاریخ باشه اینم ۹.۵ میگیره
 
اینکه کلا RE4 دوست نداشته باشید اوکیه.
ولی اینکه بگی نسخه ۲۰۰۵ اساسا بهتره مشخصا سوگیری نوستالژی هست. ریمیک اونقدری تغییر نکرده که اینجوری جداش کنید از نسخه اصلی، صرفا جدی تر و باورپذیر تر شده از نظر فضاسازی.

نسبت به نسخه اورجینال کمی بی روحِ
 
  • Smile
Reactions: Thundersky

نسبت به نسخه اورجینال کمی بی روحِ
یکی از پر دیسلایک ترین و مضحک ترین ویدیو های یوتوب.
اتفاقا تو کامیونیتی ردیت RE چن وقت پیش باز بحثش بود که چقد چرت و پرت بود این ویدیو.
عملا داره میگه هرچی قهوه ای تر باشه بهتره که تا چند وقت بعد مسخرش میکردن سر این.

البته ببخشید اگه شما ام با ایشون هم نظری ولی خواستم بگم بازخورد و استقبال مردم از re4r نشون میده که کلیت کامیونیتی همچین نظری نداره.
 
  • Like
Reactions: Thundersky
این بازی هر چقدر خوب باسازی شده باشد، برایم همچنان یک بازی روح است، شاید بخاطر تم قهوه ای نسخه کلاسیک باشد که اتمسفر آن را دست نیافتنی کرده بود. و شایدم بخاطر ذوب بودنم در نوستالژیست که این گارد را ایجاد کرده.
طراحی لویس سرا که واقعا افتضاح است. آن کاریزمای صورت کجا و این کجا.
مشکل اصلی همون صدا گزاری و موسیقی هست.
صدا پیشه های قدیمی کپکام کجا و این جدیدا کجا
صدای قدیمی لیان، کریس، کراوزر، ایدا ...بگیر تا صدای دیلن و رجینا تو dino crisis 2 (بهترینشون صدای وسکر)
صداهاشون پر قدرت و رسا بود
موسیقی هم که جدیدا چیز خاصی نداره. موسیقی های رزیدنت اویل ۴ و دینو ۲ هنوز تو مغزم پلی میشه. به نسبت هر محیط یا مرحله بازی که وارد میشدی یه موسیقی خاص پلی میشد با روح و روانت بازی میکرد
 
یکی از پر دیسلایک ترین و مضحک ترین ویدیو های یوتوب.
اتفاقا تو کامیونیتی ردیت RE چن وقت پیش باز بحثش بود که چقد چرت و پرت بود این ویدیو.
عملا داره میگه هرچی قهوه ای تر باشه بهتره که تا چند وقت بعد مسخرش میکردن سر این.

البته ببخشید اگه شما ام با ایشون هم نظری ولی خواستم بگم بازخورد و استقبال مردم از re4r نشون میده که کلیت کامیونیتی همچین نظری نداره.
به صدا های محیطم دقت کن ، عملا اورجینال کمی بهتره
 
  • Poker Face
Reactions: Thundersky
بچه ها من تازه بازی رو گرفتم تازه رسیدم به اشلی . راستش یه کم خورده تو ذوقم . نسخه اورجینال رو سال ها پیش بازی کرده بودم ولی این ریمیک اصلا اتمسفر و جو سنگین نداره انگار خیلی سطحی و اکشنه . ریمیک 2 خیلی خیلی خیلی خفن تر و سنگین و باکلاس تر بود . نقشه بازی و اتمسفر حتی گیم پلیش . تو 4 که انگار یه جای کار میلنگه دشمن ها هجوم میارن شلوغ پلوغ و ناجور میشه و فقط بکش در روعه .
الان که دارم فکر میکنم میبینم اون موقع که اومده بود واقعا چیز جدیدی بود و الهام بخش خیلی از بازی ها شد ولی الان انگار دیگه اون حس تازگی رو نداره شاید ریمیکش البته اینطوریه باید دوباره اورجینال رو شروع کنم تا ببینم اون چطوریه .
از نظر فنی هم بازی اصلا پالیش و تمیزی ریمیک 2 رو نداره پر از باگ های گرافیکی و کم کاریه ( PS5 )
ممد در مورد اکشن تر شدن بازی بگم اگر یادت باشه توی اورجینال ما وقتی aim میگرفتیم نمیتونستیم راه بریم ولی توی ریمیک میشه .زومجی دقیقا یه ویدئو من باب همین ساخته این کپکام چون این قابلیت رو گذاشته از اون طرف اومده بازیو شدید اکشن تر کرده ،توی ویدئوی زومجی دقیقا اول اورجینال رو پلی میده و بعد میاد روی ریمیک بوضوح تعداد بالاتر دشمنان رو متوجه میشی .منم حقیقتش از این اکشن تر شدن بازی زیاد حال ندارم
 
والا اون Aim گیری لیزری نسخه اوریجینال رو نمیتونستم تحمل کنم با PS2، بعدا روی پیسی با موس پلی دادم ،
ریمیک هم بهترین ریمیک ای بود که پلی دادم.
 
  • Like
Reactions: Thundersky
قضیه اکشن تر شدن زیاد قبول ندارم این مورد باید قبول کنیم نسخه اورجینال هم یک بازی تمام اکشن بود.فرق ۴ اورجینال در گیم پلی با اویل۵ و ۶ صرفا نداشتن قابلیت کواپ و طراحی مراحل بهتر و دارکتر بود ولی هرسه کاملا بازیهای اکشنی بودن و نه ترسناک.نسخه ریمیک هم به همین شکل شاید به خاطر تیراندازی در حال حرکت سریعتر شده باشه و حس اکشن بیشتر داشته باشه.
 
آخرین ویرایش:
ریمیک 4 بازیه واقعا عالی بود. منتها من موزیک های نسخه اوریجینال رو بیشتر دوست داشتم. یه حس اضطراب خاصی میداد. بازی هم در کل یک عنوانی هست که برای تمام تاریخ ساخته شده، هیچ وقت گیم پلیش کهنه و قدیمی نمیشه.
 
من فکر میکنم تا چند سال دیگه نسخه ریمیک تاریخ مصرفش گذشته ولی نسخه اورجینال هنوز قابل بازبیه .

دوست داشتم همون نسخه اورجینال رو با گرافیک امروزی بدون تغییر در مراحل تجربه کنم . نسخه ریمیک یه مقداری کوتاه تر هم هست .
 
آقا ریمیک ساختن از یک شاهکار واقعا کار سختیه
ریمیک یک بازی بتونه ضمن حفظ المان های قبلی چیز جدیدی هم ارائه بده واقعا کار هرکسی نیست

شما فکر کن تاحالا نسخه اصلی رو بازی نکرده بودی بعد میشستی پای این ریمیک واقعا پشمات میریخت

نسخه 4 اصلی که هست کسی نگرفته ازمون که، اون به جای خودش ، اینم به جای خودش، واقعا بازی تمیزی بود RE4 Remake
 
بعنوان کسی که نسخه اریجینال رو در زمان خودش تجربه نکرده (هنوزم کامل بازی نکردم) بعد از دیدن اون ویدیوی مقایسه ای باید بگم که خیلیها احتمالا درگیر همون "حس نوستالژی" شدند وگرنه هیچ اِلمانی رو نمیبینم که در نسخه اصلی بهتر بوده باشه یا ویژگی مثبتی که ریمیک در بازآفرینیش کوتاهی کرده باشه..
 
بچه ها من تازه بازی رو گرفتم تازه رسیدم به اشلی . راستش یه کم خورده تو ذوقم . نسخه اورجینال رو سال ها پیش بازی کرده بودم ولی این ریمیک اصلا اتمسفر و جو سنگین نداره انگار خیلی سطحی و اکشنه . ریمیک 2 خیلی خیلی خیلی خفن تر و سنگین و باکلاس تر بود . نقشه بازی و اتمسفر حتی گیم پلیش . تو 4 که انگار یه جای کار میلنگه دشمن ها هجوم میارن شلوغ پلوغ و ناجور میشه و فقط بکش در روعه .
الان که دارم فکر میکنم میبینم اون موقع که اومده بود واقعا چیز جدیدی بود و الهام بخش خیلی از بازی ها شد ولی الان انگار دیگه اون حس تازگی رو نداره شاید ریمیکش البته اینطوریه باید دوباره اورجینال رو شروع کنم تا ببینم اون چطوریه .
از نظر فنی هم بازی اصلا پالیش و تمیزی ریمیک 2 رو نداره پر از باگ های گرافیکی و کم کاریه ( PS5 )
سلام به همگی .
حرفم رو پس میگیرم .
خدافظ .
پ.ن : 90 درصد بازی رو رفتم و واقعا بازی یه چارم و لذتی داره که نمیتونم وصف کنم . کم پیش میاد بتونم 3-4 ساعت پشت سرهم یه گیم رو بازی کنم و خسته نشم .
 
سلام به همگی .
حرفم رو پس میگیرم .
خدافظ .
پ.ن : 90 درصد بازی رو رفتم و واقعا بازی یه چارم و لذتی داره که نمیتونم وصف کنم . کم پیش میاد بتونم 3-4 ساعت پشت سرهم یه گیم رو بازی کنم و خسته نشم .
باس یکی از چپتر های آخر قشنگ از دل MGS ها بیرون اومده. چقدر لول دیزاین محشری داشت.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or