Multi Platform Resident Evil 4

سازنده
Capcom
تاریخ انتشار
۲۴ ماه مارس ۲۰۲۳
ناشر
Capcom
پلتفرم‌ها
  1. PC
  2. PlayStation 4
  3. PlayStation 5
  4. Xbox Series X|S
ddvy6lc-47b4f144-9111-4da9-a7cc-01cd9089bf6b.png

بعد از سالها انتظار و همچنین انتشار شایعات مختلف، بازی ریمیک رزیدنت اویل ۴ بالاخره بامداد روز جمعه ۱۳ خردادماه ۱۴۰۱ (مصادف با ۳ ماه ژوئن ۲۰۲۲) در مراسم State of Play، بطور رسمی معرفی شد!



index.jpg

Resident Evil 4 Remake - Reveal Trailer | PlayStation State of Play 2022

4K/1080p/720p
خط داستانی لیان

لیان همراه با دو مامور پلیس محلی به یک روستای دورافتاده اسپانیایی رفت تا تحقیقات خود را در مورد اشلی شروع کند. در هنگام ورود او، روستاییان به او حمله کردند و گرچه لیان مجبور شد آن‌ها را بکشد، اما مشخص بود که آن‌ها زامبی نبودند و هوشمندانه عمل می‌کردند. روستاییان در ادامه به ماشین پلیس حمله کرده و پس از دستگیری دو پلیس، خودروی آن‌ها را به دره انداختند. با ادامه مسیر، لیان متوجه شد که روستاییان از قبل منتظر ورودش بوده‌اند و دستور داشتند تا او را متوقف کنند. با وجود این که تعداد روستاییان حمله کننده بیشتر می‌شد اما لیان قادر شد تا مسیر خود را ادامه دهد. او در ادامه با شخصی به نام لوئیس سرا مواجه شد که توسط روستاییان دستگیر و زندانی شده بود. طولی نکشید که با ورود رهبر روستاییان یعنی بیتورس مندز، لیان نیز دستگیر شد. درحالی که هر دوی آن‌ها بی‌هوش بودند، لیان مبتلا به یکی از نمونه‌های انگل جدید شد. او و لوئیس اندکی بعد به هوش آمدند و لوئیس در مورد ماهیت رفتار پرخاشگرانه روستاییان توضیح داد. این افراد که گانادو نام داشتند به انگل لاس پلاگاس مبتلا شده بودند که باعث می‌شد کورکورانه پیرو فرقه مذهبی لوس ایلامینادوس شوند. لوئیس در ابتدا عضوی از آن‌ها بود و در تحقیقات آماده‌سازی انگل‌ها شرکت نقش داشت ولی در ادامه نظرش عوض شد و توسط آن‌ها دستگیر شد. مدتی بعد، لیان یک روستایی که برای کشتن آن‌ها آمده بود را کشت و موفق شد تا خودش و لوئیس را آزاد کند. پس از آزاد شدن، لوئیس سراسیمه اتاق را ترک کرد و لیان نیز ماجراجویی خود را برای کشف حقایق و پیدا کردن اشلی ادامه داد.

لیان کمی بعد با یک مرد غریبه مواجه شد که در واقع یک بازرگان عجیب بود و لیان قادر بود به واسطه او به خرید و فروش سلاح و آیتم بپردازد. پس از آن لیان با عبور از میان تعداد زیادی گانادو به یک دریاچه بزرگ رسید، جایی که روستاییان یکی دیگر از پلیس‌ها را طعمه یک هیولای دریایی بزرگ به نام دل لاگو کرده بودند. لیان که مجبور بود قایق از میان همین دریاچه عبور می‌کرد، طبق انتظار مورد حمله دل لاگو قرار گرفت. حمله اولیه باعث شد تا قلاب طناب قایق به هیولا گیر کند و قایق را به دنبال خود بکشد. با این حال لیان در یک درگیری دشوار موفق شد این هیولا را از بین ببرد و طناب را از قایق جدا کند. او پس از این به آن سوی دریاچه رفت با علائمی از فعالیت انگل در بدنش مواجه شد و بی‌هوش شد. پس از به هوش آمدن، لیان مسیر خود را برای پیدا کردن کلید کلیسا ادامه داد و در نهایت موفق به این کار شد. در بازگشت به سمت کلیسا، او با یک هیولای بزرگ دیگر یعنی ال گیگانته مواجه شد. لیان در یک نبرد نفسگیر این هیولای بزرگ و انسان‌نما را نیز شکست داد و مسیر خود را به کلیسا ادامه داد. پس از نجات اشلی و در هنگام خروج از کلیسا، این دو با رهبر فرقه ایلومینادوس یعنی اسموند سادلر مواجه شدند. سادلر گفت که هم اشلی و هم لیان مبتلا به انگل هستند، انگلی که پس از خروج از تخم و بالغ شدن در بدن میزبان، کنترل ذهن و حرکات شخص را در دست می‌گیرد و این انگل تحت فرمان سادلر خواهد بود. به گفته سدلر، او از این روش برای افزودن پیروان فرقه خود استفاده کرده و با ربودن دختر رئیس جمهور آمریکا، قصد داشت تا قدرتش را به جهانیان نشان دهد. لیان و اشلی در ادامه از کلیسا فرار کردند و مسیر خود را تا گذرگاهی ادامه دادند. در این مکان آن‌ها توسط تعداد بسیار زیادی از گانادوها محاصره شدند و مجبور شدند به کلبه‌ای در نزدیکی آنجا پناه ببرند. لوئیس نیز در این کلبه مخفی شده بود و حالا با محاصره گانادوها، همراه با لیان مشغول دفاع از کلبه شد. پس از کشتن تعداد زیادی گانادو، بازماندگان آن‌ها عقب‌نشینی کردند و آن‌ها می‌توانستند مسیر خودشان را ادامه دهند.


درحالی که لیان و اشلی از لوئیس جدا شدند، لیان متوجه شد که هلی‌کوپتر نجات فرستاده شده سرنگون شده است. لیان و اشلی چاره‌ای جز ادامه مسیر نداشتند و پس از عبور از یک دره کوچک و در ادامه استفاده از یک گوندولا، خود را به کلبه‌ای دیگر رساندند. لیان در این محل با رهبر روستاییان یعنی بیتورس مندز مبارزه کرد؛ مبارزه‌ای سخت و دو مرحله‌ای که باز هم درنهایت لیان در آن موفق بود. لیان با استفاده از چشم مصنوعی بیتورس مندز قادر به باز کردن درب خروجی دهکده شد. پس از خروج از دهکده، اشلی و لیان وارد قلعه خاندان سالازار شدند، قلعه‌ای بزرگ که ساکنان آن نیز به انگل پلاگا مبتلا شده بودند. اشلی و لیان در ادامه داستان با مالک قلعه یعنی رامون سالازار ملاقات کردند. او به لیان گفت بهتر است خودشان را تسلیم کنند تا به زودی با خروج انگل از تخم به سادگی به یکی از پیروان فرقه تبدیل شوند یا اینکه به مقاومت ادامه دهند تا در نهایت بمیرند. پس از رفتن سالازار، اشلی و لیان مقاومت کردند و برای فرار تلاش کردند. در ادامه مسیر، اشلی سرفه‌هایی خونی کرد و با اضطرابی که پیدا کرده بود از لیان فرار کرد تا این که در یکی از تله‌های قلعه به دام افتاد. لیان در جریان پیدا کردن دوباره اشلی، با ایدا وانگ مواجه شد که گرچه سعی داشت ماموریتش را پنهان کند ولی در ادامه مشخص شد که قصد تصاحب یکی از نمونه‌های پلاگا را دارد. پس از خروج ایدا، لیان مسیر خود را از طریق فاضلاب ادامه داد و پس از عبور از میان تعداد زیادی از نویستادور و در ادامه ساکنان قلعه، خود را به اتاق اشلی رساند و او را پیدا کرد. در این زمان لوئیس وارد شد و درحالی که با خوشحالی خبر از موفقیتش در پیدا کردن نمونه انگل پلاگا را می‌داد توسط سادلر از پشت کشته شد و سادلر نمونه انگل را برداشت. پس از خروج سادلر، لوئیس در آخرین لحظات زندگی‌اش قرص‌های کندکننده رشد انگل را به لیان داد و از او خواست تا به هر طور شده نمونه انگل را از سادلر بگیرد.

در ادامه داستان RE4 و پس از آزاد شدن اشلی، لیان باری دیگر اشلی را به خاطر حمله نویستادورهای سالازار از دست داد و تلاش کرد تا دوباره او را نجات دهد. پس از شکست دادن یکی از دستیاران سالازار به نام وردوگو، مبارزه با دو هیولای گیگانته، و از فرار از یک مجسمه متحرک غول پیکر، در نهایت لیان به برج سالازار رسید و پس از بالا رفتن از آن متوجه شد که سالازار اندکی قبل اشلی را به یک جزیره در نزدیکی آنجا فرستاده است. حالا لیان باید با خود سالازار مبارزه می‌کرد. پس از شکست سالازار جهش‌یافته، لیان مسیرش را ادامه داد و پس از دیدن ایدا، همراه با قایق او به سمت جزیره رفت. در این جزیره نیز نیروهای انگلی سادلر مانع نجات اشلی توسط لیان شدند. با این حال لیان این مسیر دشوار را ادامه داد تا اینکه اشلی را پیدا کرد. اما مدتی بعد سادلر شخصا از طریق کنترل انگل باری دیگر اشلی را از لیان جدا کرد. لیان در ادامه داستان با یکی از همرزمان سابق خود در ارتش آمریکا مواجه شد. این فرد کسی نبود جز جک کراوزر که حالا با سادلر کار می‌کرد و مشخص شد که او پشت ربودن شدن اشلی از آمریکا بوده است. لیان در چند نوبت با کراوزر مبارزه کرد و در نهایت او را پس از جهش یافتن شکست داد. او در ادامه مسیر اشلی را پیدا کرد و این بار او در یک اتاق آزمایش و داخل یک محفظه‌ی شیشه‌ای قرار داشت. لیان با کمک ایدا موفق شد تا او را نجات دهد و از سادلر نیز فرار کند. لیان و اشلی در ادامه برای نابود کردن انگل در بدن خود از دستگاه لیزری استفاده کردند.

لیان و اشلی مسیر دشوار خود را ادامه دادند تا اینکه لیان مجبور شد با خود سادلر مقابله کند. در جریان این مبارزه، سادلر به یک هیولای مرگبار تبدیل شد ولی لیان این بار هم با کمک ایدا موفق شد سادلر را شکست دهد و او را بکشد. پس از کشتن سادلر، نمونه انگل غالب سادلر به لیان رسید ولی ایدا آن را با تهدید اسلحه تصاحب کرد. ایدا در ادامه خود را به هلی‌کوپتر نجات رساند و به لیان گفت هرچه سریع‌تر از جزیره فرار کند چون به زودی تاسیسات این محل منفجر خواهد شد. لیان سپس به همراه اشلی خود را به یک قایق موتوری کوچک رساند و پس از عبور از کانال‌ها و جریان آب شدید حاصل از انفجار تاسیسات، موفق شد از محدوده خطر نجات پیدا کند. به این ترتیب اشلی و لیان به سمت کشور خود بازگشتند و داستان بازی Resident Evil 4 به پایان رسید.
خط داستانی ایدا

ایدا وانگ تقریبا همزمان با لیان وارد دهکده شد. ماموریت او تحقیق در مورد انگل پلاگا و به دست آوردن یک نمونه از آن بود. او این ماموریت را برای «سازمان» و با پشتیبانی آلبرت وسکر انجام می‌داد. وسکر پیش از این، جک کراوزر را برای همین ماموریت به اسپانیا فرستاده بود ولی پس از گذشت مدتی هیچ خبری از کراوزر نشد و وسکر تصمیم گرفت این بار ایدا را برای تکمیل ماموریت بفرستد. ایدا اما در همان ابتدای کار در دهکده لیان اسکات کندی را دید که برای نجات اشلی گراهام، دختر رئیس جمهور آمریکا وارد شده بود. لیان و ایدا کمپین مشترکی برای فرار از شهر راکون تشکیل دادند، هرچند از دید لیان، ایدا در پایان آن ماموریت به شکل مشکوکی کشته شده بود. ایدا پس از آن از نگاه لیان دور ماند. او از میان گانادوها عبور کرد و پس از رساندن خود به کلیسا، آونگ را به صدا در آورد که باعث جذب گانادوها به کلیسا شد. این کار علاوه بر نجات لیان از تهاجم گانادوها، باعث هموار شدن مسیر ایدا نیز شد.

ایدا پس از این به عمارت بیتورس مندز رفت و با مطالعه یک کتاب، اطلاعات بیشتری از ماهیت گانادوها و همچنین شخصی به نام لوئیس به دست آورد. لوئیس کسی بود که در تحقیقات اولیه کشف انگل پلاگا با لوس ایلامینادوس همکاری کرده بود. پس از تماس مجدد با وسکر و صحبت درباره لوئیس، وسکر گفت طبق اطلاعات آن‌ها، لوئیس توسط روستایی‌ها دستگیر شده و حالا در جایی از دهکده زندانی است. به این ترتیب برای پیدا کردن نمونه انگل، ایدا بایستی اول لوئیس را از اسارت نجات می‌داد. او مسیر خود را به موقعیت مشخص شده دنبال کرد و پس از رسیدن به کلبه متوجه شد که روستاییان هم لوئیس و هم لیان را به محل دیگری انتقال داده‌اند. در بازگشت به عمارت بیتورس مندز، ایدا شاهد درگیری مندز با لیان بود؛ او بدون دیده شدن مستقیم و از پشت پنجره به مندز تیراندازی کرد و باعث منحرف شدن او از درگیری با لیان شد. پس از آن او خودش را از محل دور کرد و با وجود این که لیان از ماجرا نجات پیدا کرده بود، اما خودش توسط روستاییان بی‌هوش شد. مدتی بعد، ایدا درست در لحظه‌ای به هوش آمد که یک گانادو قصد داشت طی مراسم مذهبی ایدا را با تبر به دو نیم تقسیم کند. او با استفاده از مهارت بالای خود و حرکات آکروباتیک از ضربه مرگبار گانادو نجات پیدا کرد و سپس ماموریتش را پیگیری کند. او در ادامه در نزدیکی یک خانه دو طبقه با لوئیس ملاقات کرد، جایی که لوئیس در پاسخ به دست آوردن یک نمونه از انگل، جواب منفی به ایدا داد.

در قلعه سالازار، ایدا سرانجام خود را به لیان نشان داد و در ادامه پس از یک مکالمه کوتاه به شکل ناگهانی آنجا را ترک کرد. در حیاط قلعه، وسکر بار دیگر با ایدا تماس گرفت و اطلاع داد که نمونه‌ای از انگل پلاگا اکنون در دست لوئیس است و ایدا باید آن را به دست آورد. وسکر همچنین در مورد لیان به او گفت که در مواجهه‌ی بعدی باید او را بکشد. پس از پایان صحبت، ایدا از آنجایی که قصد کشتن لیان را نداشت تصمیم گرفت دیگر با او مواجه نشود. ایدا در ادامه مسیر و در یکی از تالارهای قلعه شاهد کشته شدن لوئیس توسط اسموند سادلر و در ادامه تصاحب نمونه انگل توسط سادلر بود.

ایدا پس از آن با جک کراوزر ملاقات کرد، و کراوزر به او توضیح داد که به دلایل خودش تصمیم گرفته به سادلر بپیوندد و درحال حاضر نیز به ایدا و وسکر اعتماد ندارد. پس از این ملاقات، وسکر در تماسی دیگر به ایدا گفت درحال حاضر کراوزر ماموریت قتل لیان را از سادلر گرفته است و از آنجایی که ایدا تاکنون با لیان مواجه نشده، شاید این بار کراوزر موفق به این کار شود. ایدا با آگاهی از نقشه مسیر خود را ادامه داد تا این که لیان و کراوزر را درحال مبارزه تن به تن دید. او در آخرین لحظه و جایی که کراوزر می‌توانست لیان را بکشد او را متوقف کرد و لیان را نجات داد. مدتی بعد و پس از یک مبارزه دیگر، این بار لیان موفق به شکست دادن کراوزر شد. ایدا هم گزارش مرگ کراوزر به دست لیان را به وسکر داد. او سپس با لیان درحالی مواجه شد که انگل در بدن لیان شروع به فعالیت کرده بود و باعث حمله لیان به ایدا شد. ایدا اما از خود دفاع کرد و با شوک وارد شده به لیان، او به حالت عادی برگشت. ایدا پس از آن با کراوزر مواجه شد که از مبارزه قبلی زنده مانده بود و این بار دچار جهش ژنتیکی شده بود. او قصد نداشت گزارش زنده شدن کراوزر را به وسکر دهد و از همین رو خودش با او مبارزه کرد و درنهایت او را به قتل رساند.

در ادامه داستان ایدا از طریق بالکون وارد یک اتاق آزمایش شد که اشلی گراهام در آن در قرنطینه بود. با توجه به ورود لیان برای نجات اشلی و در ادامه حضور سادلر، ایدا با تیراندازی به سادلر فرصت کافی برای نجات اشلی توسط لیان را فراهم کرد. او سپس از لیان خواست تا سریع‌تر از آنجا فرار کند و پس از آن به تیراندازی به سادلر ادامه داد. با بسته شدن مسیر توسط ایدا، خطر سادلر برای لیان و اشلی برطرف شده بود اما سادلر حالا قصد کشتن ایدا را داشت. در مبارزه سختی که صورت گرفت، ایدا در نهایت موفق شد سادلر را شکست دهد ولی درست در لحظه‌ای که فکرش را نمی‌کرد سادلر به هوش آمد و با شاخک مرموزش ایدا را بی‌هوش کرد. سادلر ایدا را اسیر کرد تا این که لیان برای مبارزه با سادلر وارد عمل شد و ایدا را نجات داد. در طول مبارزه لیان و سادلر، ایدا خود را به سمت دیگر محوطه رساند و با انداختن یک راکت لانچر قدرتمند، به لیان کمک کرد تا سادلر را از بین ببرد. پس از مرگ سادلر، لیان نمونه انگل را به دست آورد ولی ایدا آن را با تهدید تصاحب کرد. او در ادامه خود را به هلی‌کوپتر نجات رساند و به لیان گفت هرچه سریع‌تر از جزیره فرار کند چون به زودی تاسیسات این محل منفجر خواهد شد. پس از دور شدن هلی‌کوپتر از جزیره، ایدا در گزارش خود اشاره کرد که سازمان چگونه می‌خواست از نمونه انگل استفاده کند. در ادامه گزارش، او اشاره کرد که وسکر احمق نیست و می‌داند که سازمان دقیقا چه برنامه‌ای دارد. گرچه این ماموریت به پایان رسیده بود اما جنگ تازه‌ای شروع شده بود.
 
آخرین ویرایش:
So, in summary: In Resident Evil 4, Leon Kennedy is 27 and Ashley Graham is 20
من فکر می کردم زیر 18 سالشه که لیون حرکتی نمیزنه. خاک بر سر فرصت سوزت لیون :D:D:D. راستی علاوه بر ظاهر که همه بهش واقفیم.این کار افتخار و اعتبار زیادی برای لیان خواهد داشت .فرض کنید لیون در یه جمعی نشسته یکی میگه من بافلان بازیگر بودم و یکی دیگه می گه من با فلان خواننده
بعد لیون با یه لبخند به جمع نگاه میکنه و می گه کسی تا حالا با دختر رئیس جمهور آمریکا بوده B-) سکوت وحشتناکی در اون جمع برقرار می شه و همه تا چند دقیقه خفه می شن.
البته این کار چالش های خودش رو هم داره مثلا زامبی ها ولی بزرگ ترین چالش بانو ایداست :D ایشون خیلی خطرناک تر از زامبی هاست. یک اشتباه میتونه سر لیونو به باد بده.
 
دوستان من بازی رو تازه شروع کردم روی حالت استاندارد و به مرحله دریاچه رسیدم. ایا روی حالت استاندارد میشه همه زامبی و موجودات رو کشت و جلو رفت یا تیر کم میاد ؟! تا فصل 4 که اینجوری رفتم احساس میکنم در فصل های بعدی تیر کم میارم
مثل رزیدنت ایول های کلاسیک نشه بازی به علت کمبود تیر به بن بست برسم :-? :-?
درود
اگر درست بازی کنید روی حالت هاردکور و پرفشنال هم ammo کم نمیارید
که چاره اش آزمون و خطا و بالا رفتن تجربه اتون از بازیه
که یکی از لذت بخش ترین تجارب گیمینگ، همین آزمون خطا و کسب تجربه در evil های کلاسیکه

درکل اینجا و در RE4 دلایل بسیاری وجود داره که بشه گفت بازی ارزش تکرار بالایی رو داره
یه موردش برمیگرده به اینکه بازی جوایز و پاداش های جالبی رو برای اتمام بازی در درجات مختلف واسه پلیر قرار داده و باعث تشویق گیمر برای تجربه ی چندباره ی بازی شده
این سوا از بحث کیفیت در داستان ووروایت و گان پلی و صداگذاری و... هست
در مجموع RE4 از معدود بازی هایی هست که ارزش تکرار بالایی رو داره
پس اگر روی استاندارد به مشکل خوردی، ناامید نشو
 
یه اشتباهی کردم یه مقدار رو هارد رفتم، همون موقع رو اصلی هم تو شروع دهکده باید چند بار میمردم تا از دهکده رد کنم، بازی بیوفته رو غلطک
من برداشتم رفتم رو نرمال، الا چپتر 3 هستم، دو بار اپگرید کردم کیفوف تفنگا رو هم همه رو خریدم فقط دو تا برداشتم تمامکیفم پر از تیره، تیرم نمیشه گذاشت تو انبار،
برگردم از اول یا جلوتر سخت تر میشه ، اینا مصرف میشه
نسخه های قبلی جای که کاملا لوت میشد رنگش تو نقشه تغییر میکرد
مثل اینکه این نسخه اونطوری نیست،درسته؟
در باز شده، آبی میشه، اون نقشه ای که اول خود فروشنده بهت پیشنهاد میکنه رو بگیر، جای همه اون قیمتی رو بهت نشون میده، اگه چیزی هم تو نقشه جا گذاشته باشی مثل تیر یا چاقو، اونم معلومه.
اونایی که در میزها سراغشون رفتی ولی قفل بوده همه الماسه با یه علامت تعجب روش.
 
  • Like
Reactions: sopranus
دیروز تمومش کردم واقعا تجربه عالی ی بود. ~o)
با اینکه واقعا ارزش تکرار داره همون اول همه جای مپ رو سعی کردم شخم بزنم (چون من زیاد حال و وقت تکرار بازی ندارم!)
منتظر خر وار خر وار مد میشم شاید دوباره بازیش کردم :-"
پ ن: این بازی های جدید زیاد حال هوای قدیم رو واسم نداره! و این بازی نشون داد هنوزم بازی ها میتونن جذاب باشن که منو مثل ورژن قدیم م در اورد!:-bd
 
یه اشتباهی کردم یه مقدار رو هارد رفتم، همون موقع رو اصلی هم تو شروع دهکده باید چند بار میمردم تا از دهکده رد کنم، بازی بیوفته رو غلطک
من برداشتم رفتم رو نرمال، الا چپتر 3 هستم، دو بار اپگرید کردم کیفوف تفنگا رو هم همه رو خریدم فقط دو تا برداشتم تمامکیفم پر از تیره، تیرم نمیشه گذاشت تو انبار،
برگردم از اول یا جلوتر سخت تر میشه ، اینا مصرف میشه
به نظر من که اگر دنبالش چالش هستی روی هاردکور پلی بده
نرمال و یا سطح پایین تر، واسه گیمرهایی هستش که یا با بازی اشنایی ندارن، و یا اینکه معمولا دنبال به چالش کشیده شدن نیستن
ولی شما وقتی روی NG و درجه ی هاردکور پلی بدی بازی رو (منظورم همون دور اول هستش که شما هنوز چیزی رو بلفرض آپگرید نکردی) لذت چالش رو قشنگ تجربه میکنی
 
تموم شد، اولین نکته که به ذهنم رسید خود میکامیه که چی ساخته.
دومین نکته، چقدر پیر شدیم، من 20 سالم بود که بازی کردم
و تلخ ترین نکته، رزیدنت 4 ریمیک، قطعا یکی از نامزدهای گوتیه، که نشون میده چقدر پسرفت داشتیم تو بازیسازی و ایده ها چقدر هم شکلن، که همه منتظر یه ریمیک هستیم که ممکنه خیلیامون بازی کرده باشیم،
خود بازی که جزء بهترینهای ژانر ترس هست و ریمیک خوبی شده. خیلی یادم نیست ولی دوربین بازی و یه مقدار خود اشلی رو مخ بود ولی الان این دو تا ایراد نبودن و واقعا خوب در آورده بودن.
دشمنهای جدیدم باحال بودن و جزیره قشنگتر شده بود، در کل یه ریمیک عالی بود، یه ایراد رو مخ که خوشم نیومد، اجازه میداد از هر جا بفرستی اسلحه ها رو به انبار و بعد فقط میشه اسلحه ها رو انبار کرد و تیر و ... رو نمیشد، این خوب نبود
هنوزم بازی حس ترسو القا میکرد، صدا گذاری واقعا جذاب بود، شخصیت پردازی مثل قبل، عالی.
گرافیک جذاب بود، پرفورمنس بازی خوب بود واقعا و در کل شاهد یه پکیج کامل از یه بازی تو ژانر ترس بودیم.
ظاهر جدید اشلی واقعا جذابتر شده بود، تو اسکرین شاتها میگفتم بد شده ولی واقعا عالی بود و فکر میکردم، لیان این همه فرصت، برو یه حال و احوالی ازش بپرس، دختر رییس جمهورو ول کردی برا کی، چرا واقعا، از اون جیل برات زن در نمیاد
آدا هم مثل همیشه بود، این ظاهرش حتی گوگولی ترش کرده بود
بهر شکل ریمیک در خوری بود برای یکی از بهترینهای ژانر ترس.
10 خوبه.
________
اگه میخواین بازی کنید و قبلا بازی نکردید
اولا همیشه نقشه های گنجو بخرید و ثانیا تیرو درست انتخاب کنید و از محیط استفاده کنید یا تله ها یا بشکه ها یا بمب های دیواری.
این مدلی، تیر کم نمیاد و تهشم کلی پول زیاد میارید.
 
بازی رو بعد از ۱۵ ساعت روی درجه سختی استاندارد با لذت تموم کردم . از قبل میدونستم یه قسمت هایی از بازی حذف شده ولی نمیدونستم یه سری مسیرهای جدید هم به بازی اضافه شده و تایم پلی بازی تقریبا مثل نسخه اورجینال هست.
یه جاهایی تیر کم می آوردم و نیمه دوم بازی گاهی مراقبت از اشلی سخت میشد و حضور اشلی بازی رو سختر میکنه یعنی همش باید مراقبش باشیم . و خیلی مکانها هیچ قسمتی برای پنهان کردن اشلی نداره .

الان برای بار دوم شروع کردم از ابتدا روی هاردکور گذاشتم لذت بازی دو چندان شده .

در مورد گرافیک هم همه جیز خوبه و ایرادی بهش نمیشه گرفت البته جا برای بهتر شدن بود
 
آخرین ویرایش:
Screenshot (185).png
pc ultra - rt off
از همون اول فقط مات تماشای گرافیک بازی شدم از عالی هم یچیزی اون ور تره نور پردازی کیفیت بافت ها ، سایه ها ، محیط ها و افکت ها و..... دیگه تو بهترین حالت ممکن قراره داره
با این حال بازی به حدی بهینست که انگار داری یه بازی سبک تو سیستم انجام میدی دم کپکام گرم
 
دوستان وقتی برای بار دوم بازی شروع میکنیم نباید سلاح ها و اپگریدای قبلی رو داشته باشیم ؟

الان من شروع بازی هیچ کدوم از اون سلاحام رو ندارم .
 
  • Sad
Reactions: Taha75

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or