Rate your last seen TV Series [پست اول تاپیک خوانده شود]

1753524246264.png
Battle Creek 2015
7.2/10

«بتل‌ کریک» پتانسیلی سوخته است؛ دیدن نام‌های «وینس گیلیگان» (بریکینگ بد و بتر کال سال) و «دیوید شور» (دکتر هاوس) در کنار یکدیگر، نیروی جذبه را برای ترغیب بیننده فعال می‌کند؛ اما نام‌ها تنها مهری بر قضاوت چشم‌بسته کیفیت نیستند؛ «بتل کریک» یک شروع خوب دارد؛ اما کاملاً مشخص است که «گیلیگان» و «شور» به دلایل متفاوت، روی پروژه نظارت کامل نداشتند و در ادامه، مسیر قصه به یک Police Procedural کلیشه‌ای تبدیل می‌شود. البته امضای کار «گیلیگان»، یعنی ایجاد کمیستری‌های غیرمتعارف مانند «والتر و جسی» و «جیمی و کیم/مایک»، در سریال «بتل کریک» دیده می‌شود؛ همین کمیستری میان شخصیت‌های «میلت» و «راس»، بیننده هوادار به دنیای «بریکینگ بد» را برای سیزده اپیزود نگه می‌دارد. بااین‌حال، عمر سریال کوتاه ماند؛ اما پایان‌بندی قابل‌قبولی را ارائه می‌دهد که نیاز شدیدی به فصل دوم نداشته باشد.
 
IMG_1275.jpeg

Seinfeld
8.9/10
خب تونستم معجزه آقای جری ساینفلد رو ببینم. باید بگم هنوز روی نظر قبلی خودم مبنی بر قوی تر بودن طنز The Office هستم. اما به دلایلی ساینفلد دوست داشتنی تر هست، خصوصا لوکیشن هایی که سریال در اون جریان داره رو واقعا دوست دارم و یه جورایی من رو یاد فرندز میندازه اما خب تفاوت بزرگی که با فرندز داره نبود درامای رابطه عاشقی بین کاراکتر های اصلی هست. حرف از کاراکتر شد و باید بگم نیومن و کرامر عالی بودن. نیومن که بنظرم باید درموردش یه اسپین آفی چیزی بسازن :دی الین بنس هم فوق العاده برای من منفور هست و حتی بامزه هم نیست چه خودش چه بازیگر اصلی کاراکتر.
جری ساینفلد در نویسندگانی مهارت بالایی داره اما خب بازیگر خیلی خوبی نیست. شاید کاراکترش در سریال این شکلی بوده اما بازی که ارائه میده خیلی بی حس هست. احساس اینکه داره استنداپ کمدی رو در سریال انجام میده بهم دست میداد.
در کل دیدنش خیلی حس خوبی داشت با وجود اینکه فصل ۹ واقعا ضعیف ترین فصل سریال بود و کمی توی ذوقم زد (بروکلین ناین ناین هم چنین مصیبتی رو تجربه کرد)
 
o0lb3qqehpy61.jpg

MAD MEN


اگر علاقه دارید به درام های پیرامون دهه 60 و فضای اون دهه تو آمریکا و با پیسینگ نسبتا کند سریال مشکل ندارید باید بگم این سریال قطعا جذبتون میکنه. سریال در دورانی روایت میشه که آمریکا در اوج صنعت تبلیغات و مد و فشن پس از جنگ هست.
استرلینگ کوپر که یک شرکت تبلیغاتی خیالی هست بخش مدیریت طراحان رو دست فردی به نام دان دریپر داده که مسئول تائید نهایی و قانع کردن مشتریان شرکت هست. به عبارتی شرکت بدون دان هیچ هست از طرف خود شخصیت دان دریپر یک شخصیت پیچیده و چند لایه هست
که هویت خودش هم ساختگی و بعضا مبهم هست . دان در تقلای پاسخ به این سوال هست که واقعا کی هست . بقیه شخصیت های سریال از بتی تا راجر ، پیت ، جووان همه ابعاد شخصیتی جالبی دارن که هر کدوم منحصر به فرد هست و به نوبه خودش بهشون پرداخته میشه.
گرچه باید بگم نقطه مقابل دان تو سریال پگی هست که به دنبال رسیدن به جایگاهی هست که دان داره اما فضای سکسیت و میساجنیست و مردسالار محیط اطرافش باعث میشه نتونه به سادگی همون پله های ترقی رو طی کنه.
پگی و سیر تحول و پیشرفت شخصیتیش برای من به همون اندازه دان جذاب و جالب هست. پگی خودش رو تحمیل نمیکنه روند رشد و بالا اومدنش ارگانیک و واقع گرایانه هست و همین باعث میشه شخصیتی پخته و نه مصنوعی به مخاطب تحویل داده بشه.
بازی بازیگران، نویسندگی و طراحی فضای دهه شصت سریال عالی هستش. البته ایرادی که من می تونم بهش بگیرم نبود موسیقی متن به اندازه کافی هست به نظرم جای خالی موسیقی تو خیلی قسمت های سریال حس میشد .
فصول اول کمی کند هست اما از فصل 3 و 4 سریال به اوج میرسه و ریتم تند تری میگیره. در کل من از سریال راضی بودم و به هیچ وجه از تجربه اش ناراضی نیستم و قطعا برای کسانیکه عاشق فضای سریال شده باشن ارزش تماشای دوباره رو داره.

امتیاز 9/10
 
Dexter Resurrection
7/10
قابل قبول و با کیفیت, نویسندگی قسمت اخر خیلی ضعیف و بی منطق بود انگار بچه داستان نوشته بقیه قسمتا قویتر بودن مخصوصا قسمتا اول که عالی بودن
build up خیلی قوی داره سریال و سریع مخاطب رو میخکوب میکنه منتها از نیمه فصل به بعد جمع اوری داستان و نتیجه بندیش خیلی سریع و بی منطقه
کاراگاه والاس, شخصیت پلیس اصلی سریال خیلی خوبه و سریالو کشیده بالا یک تنه, در کل همه شخصیت ها قوی بودن حتی پسر دکستر و مخصوصا روح پدرش
بنظر من فرمت 40 دقیقه ای برا این دنیا بزرگ و حجم داستانی عمیق جوابگو نیست و شدید کیفیت کارو اورد پایین با جمع بندی عجولانه و ماستکی, پتانسیل سریال خیلی بالاتر بود
 
پ​

برای درست نوشتن مجبورم ادبی و نوشتاری تایپ کنم ، وگرنه که خودم دوست دارم عامیانه و گفتاری بنویسم

Opera Snapshot_2025-09-07_001550_www.google.com.png


DEXTER ORIGINAL SIN

3/10

هدف از تولید این آشغال چه بوده ؟
کستینگ اشتباه به جز بازیگر کاراکتر ماسوکا
کیفیت ساخت و فیلمرداری افتضاح
به جز 3 قسمت پایانی که شاید در حد امتیاز 6-7 باشه باقی قسمت ها در حدود امتیاز 1 تا 3 .

Opera Snapshot_2025-09-07_002951_static.wixstatic.com.png

DEXTER RESURRECTION

10/10

وقتی مردم فوتبال میبینند با صحنه ای همچون شوت درون چهارچوب ، خطا و هرچیزی که هیجان داشته باشه از پشت تلویزیون یا استادیوم از جاشون بلند میشوند.
وقتی رفتار این افراد را میبینم از خودم سوال میپرسم که چرا باید یک فرد اینقدر هیجانات فردی و شخصیش پشت همچین مسابقه ای باشه ؟ پول و شهرتش برای بازیکن هست نه تماشاگر چرا اینقدر حرص و فریاد و هیجان
حتی وقتی تیم محبوب ام چلسی بازی داره ، مودب یه جا میشینم حتی اگر فینال لیگ قهرمانان باشه ( به جز بازی آنلاین علل خصوص FC/FIFA که توان کنترل هیجانم رو ندارم )
اما این شخصیت آروم من وقتی که سریال دکستر پخش میشه ، همچون تماشاگر فوتبالی که سر از پا نمیشناسه مدام با خودم کلنجار میرم ، سریال رو عقب جلو میکنم ، با شخصیت خیالی که نمیبینم حرف میزنم مثل کلیپ پپ گواردیولا
که بر میگرده با نیمکت خالی صحبت میکنه
pep-guadiola-talking-to-nobody-pep-aired.gif

به نوعی که بعضی وقتی حس میکنم یک روز بالاخره یکی من را در حال صحبت کردن با خودم روبه روی تلویزیون ببیند و فکر کند شاید من دیوانه ام
ولی شاید واقعا دیوانه ام وقتی با خودم حرف میزنم
در کل همزاد پنداری عجیبی با دکستر مورگان دارم
با تمام ضعف هایی که شاید هیچوقت عنوان دکستر در حد اندازه سریال های چون BB و BCS نبوده
ولی برای لذت بردن از چیزی لازم نیست بهترین محصول باشه ، بلکه تو باید از اون لذت ببری دقیقا مثل دکستر برای من ، البته دکستر مایکل سی هال
RESURRECTION به نظرم قوی ترین فصل سری دکستر بود. این حجم از محتوا برای 10 قسمت فیلم نامه را خیلی فشرده کرده بود به صورتی که نویسنده و کارگردان سریال هر لحظه با این جمله معروف دوکز به استقبال مخاطب می رفتند.
Surprise-Motherfucker.gif

دکستر در کنار عناوینی مثل BB/BCS و میامی وایس برای من جزو بهترین سریال هایی که دیدم قرار دارد
کاش هر شب به مدت نامحدود دکستر پخش می شد. حتی روزمرگی و دیالوگ های بی هدف از دنیای دکستر برای من جذاب اند
کاش فراموشی داشتم و از اول این سریال رو می دیدم
شاید دکستر RESURRECTION لایق 10 نباشه ولی قطعا 9 مناسب این سیزن بود آن هم درست در زمانی که سریال های خوب در حال کم شدن هستند.
فقط یکم منطق به این سریال اضافه می شد عالی بود.
به نظرم زمان پخش سریال خیلی بد انتخاب شده بود ، سریال باید پاییز پخش و سیزن 2 تابستان فیلمبرداری و بعد از فروردین قبل از جام جهانی و عنوان GTA VI پخش می شد.​

امیدوارم فصل بعدی به جای نیویورک دکستر را در میامی یا شهرهای چون LA/LV ببینیم.
بالاخره قسمت آخر آبرو داری کردن و گند نزدند.​




 

1757600925314.png

Patriot (2017-2018)

Season One: 9.4
Season Two: 7.7

«استیو کونراد» در سریال Patriot بلد است که چگونه از بحران اگزیستانسی شخصیت اصلی، کُمدی ابزورد بسازد؛ آن هم نه کُمدی کلامی؛ بلکه کُمدی موقعیت و با کم‌ترین بهره از دیالوگ‌گویی؛ کاری که من در سریال «خرس» انتظار داشتم که انجام دهد؛ اما در سریال ناشناخته Patriot پیدایش کردم! تکنیک داستان‌گویی بر ساختار One Step Forward/One Step backward جلو می‌رود؛ تکنیکی که اگر به‌درستی اجرا شود و از کادر بیرون نزند؛ می‌تواند داستان را جذاب کند؛ البته دنیای فصل دوم سریال با فصل اول زمین تا آسمان فرق می‌کند؛ کمدی از بین می‌برد و فضا را تاحدودی ملودرام و جدی می‌کند؛ یعنی همان مسیری را می‌رود که در فصول آخر Barry شاهد بودیم. در مجموع، پایان‌بندی خوبی دارد؛ با تمام تفاسیری که می‌توان از آن داشت؛ یک سریال جاسوسی - کمدی ابزورد سرگرم‌کننده که قاب‌هایش دست‌کمی از Better Call Saul ندارد. کاملاً آندرریت!​
 
آخرین ویرایش:
Dexter Resurrection

6.5/10


asset_marquee_ac3f2acb-cedb-4b31-9bd9-59a93b231a14.jpg

متن ممکنه حاوی اسپویل برای شما باشه

اکثرا معتقدن فصل 8 دکستر با اختلاف زیاد بدترین فصل سریال بود و پایان بندی خوبی هم نداشت و سرنوشت دکستر، فن هارو ناراضی گذاشته بود. به همین دلیل بعده ها در نیو بلاد تلاش شد یک پایان بندی در خور دکستر انجام بشه اما بازم در قسمت آخر به شکل بسیار مضحکی دکستر توسط پسرش کشته شد و فن ها ناراضی تر و عصبانی تر از پایان فصل 8 شدن! خب در اینجور مواقع صنعت سرگرمی دست مارو باز میذاره و با یک پیچ داستانی مسخره (که دکستر روی برفا افتاد و به خاطر سردی هوا خون ریزی و تپش قلبش کند شد!) زنده موند و یک تجربه نزدیک به مرگم داشت که شد دکستر اریجین! و نهایتا در فصل جدید دکستر سازنده ها تصمیم گرفتن دکسترو برگردونن به تنظیمات کارخونه و احتمالا تا زمانی که جا داشته باشه شیردوشی بشه و فصول جدید تولید بشه!

اولین سوالی که برای من پیش میاد اینه که اصلا دکستر نیازی به احیا و ادامه دادن داره؟ نویسنده ها حرف جدیدی دارن به دکستر اضافه کنن؟ به نظر من که نه، حتی به نظرم اون پایان فصل 8 دکستر با اینکه شاید خیلی ارضا کننده نبود ولی با توجه به اینکه دکستر باعث نابودی تمام اطرافیانش شد به نظر میومد فرار به کنج عُزلت و دوری از پسرش بهترین کار ممکن باشه.
در ضمن چیزی که من از دکستر فصول اول یادمه این بود که خودش می گفت فاقد احساساته و خیلی از رفتارهای آدمارو ناچاره وانمود کنه تا نرمال به نظر برسه، چیزی که البته در ادامه سریال کاملا نقض شد و تا فصل هشت، دکستر تبدیل به یک آدم عاشق پیشه کاملا معمولی شد که حتی آماده بود دارک پسنجرش رو هم بذاره توی کمد و بره دنبال یک زندگی نرمال!

من احساس میکنم خود نویسنده های دکستر هم با این تناقضات دست و پنجه نرم میکنن و دقیقا نمی دونن باید چطوری جمعش کنن! دکستر نرمال بشه و با یک پایان دیزنی وار بره دنبال زندگی عادی با GF و پسرش؟ که خیلی مسخره و هندی وار میشه، فکر نمیکنم هیچ کس طرفدار یک دکستر نرمال و عادی باشه!
اما اگه دارک پسنجر دکستر فعال باقی بمونه که طبیعتا باعث آسیب زدن به اطرافیانش میشه و نمی تونه بره سراغ یک زندگی نرمال که یا باید کشته بشه (که یکبار تست شد و بسیار بد در اومد) یا بره در عزلت و زندگی مخفیانه که بازم در پایان فصل 8 و نیو بلاد تست شد که بازم در نیومد!!
من فکر می کنم نهایتا نویسنده ها به این نتیجه رسیدن به جای اینکه به دنبال یک پایان بندی برای دکستر باشن (که به نظر نمی تونن!)، بهترین کار اینه که دکسترو احیا کنن و برگردوننش به تنظیمات کارخونه و توی یک محیط جدید چندین فصل ازش در بیارن که هم مخاطب راضی باشه و هم شبکه و سازنده پول خوبی گیرشون بیاد!

به نظر من این فصل اُورریتد بود شاید به این خاطر که انتظارات همه انقدر پایین اومده بود که با دیدن یک فصل معمولی هم سورپزایز شدن
اون ایده کلاب قاتل های سریالی خیلی به نظرم ایده مسخره ای بود
هریسون به شدت نچسب و بد و غیر ضروریه
قدرت دکستر بیش از حد کلیشه ای و بدون مرز به نظر میاد، یک سُرنگی داره که به هر جای بدن قربانی هاش بزنه در کسری از ثانیه بی هوششون میکنه! و هیچ وقتم کسی نمی بینتش
به خونه و ماشین هر کس بخواد مثل آب خوردن ورود پیدا میکنه و قفل ها در این سریال عملا وجود خارجی ندارن
با اینکه دسترسی به بانک اطلاعات پلیس نداره اما همچنان اطلاعات افرادو به راحتی در میاره
کلا دیگه هیچ وقت نگران دکستر نیستیم و تعلیقی عملا وجود نداره چون می دونیم دکستر Never gets caught
پر از حفره های داستانی هم بود

با تمام این حرفا بازی مایکل سی هال در نقش دکستر مثل همیشه جذابه، کلیت سریال هم اگر خیلی بهش گیر ندیم و بهش فکر نکنیم بدک نیست و ده قسمت نسبتا خوب بود ولی خب به نظرم چیزی به دکستر و سریال اضافه نکرد
 
1758521285710.png
Extras (2005-2007)

Season One 8.5/10
Season Two 9.2/10
The Finale 8.4/10


در میان بحث مقایسه آفیسِ بریتانیایی با آفیسِ آمریکایی، به مسئله کش‌دارکردن سیتکام‌های هالیوودی اشاره کردم. وجه بد سیتکام‌های هالیوودی این است که از یک مقطع، با احتساب خروج بازیگر اصلی یا شورانر، قصه به تزریق رویکرد جدید نیاز پیدا می‌کند؛ این رویکرد جدید خودِ می‌تواند به پلات قصه ضربه بزند و این تغییر به مذاق بینندگان خوش نیاید؛ اگر بیننده معقول باشید، می‌بینید که اکثر سیتکام‌های هالیوودی طولانی به افت بیننده و کاهش جذابیت قصه و تکرار شوخی‌ها دچار می‌شوند؛ موردی که تاکنون در سیتکام‌های بریتانیایی ندیدم؛ حالتِ سیتکام‌های/کمدی‌های بریتانیایی (حال آثار ریکی جرویس و فلیبگ)، شروع تقریباً آزمایشی دارند و سپس به سمت شکل‌گیری یک داستان و آرک شخصیتی جلو می‌روند و در انتها، داستان را با یک فینال دو ساعته معقول می‌بندند. «اکستراز» یا «سیاه‌لشکرها» واقعاً برای من که فن سیتکام/ کُمدی خالص نیستم، به‌شدت بامزه است؛ در فصل اول؛ حضور ستارگان مهمان مانند بن استیلر و کیت وینسلت، بار اصلی کانفلیکت طنز با ریکی جرویس را به دوش می‌کشند؛ از فصل دوم، شخصیت «اندی میلمن» مستقل می‌شود و حالتِ درامادی به خود می‌گیرد؛ اما تعادل همچنان برقرار است و چند اپیزود واقعاً خنده‌دار را با ترکیب شخصیت‌های مکمل (مدیر برنامه اندی و دوستِ دختر کم‌هوشش که دست‌کمی از خانم شیرزاد ساختمان پزشکان ندارد) به وجود می‌آورد. می‌شود در یک متن جداگانه، شخصیت اندی میلمن را تحلیل کرد؛ اما به نظرم «اکستراز» یکی از قوی‌ترین سیتکام‌های تاریخ تلویزیون است؛ یک کُمدی کرینجی که از قراردادن شخصیت اصلی در بحرانی‌ترین موقعیت، کمدی می‌سازد.​
 
1758692594310.png

Black Rabbit 2025
7.9/10

اگر شما سریال‌های «اوزارک»، «بلادلاین» و «فید دِ بیست» را نگاه کرده باشید؛ متوجه چیز جدیدی در مینی‌سریال «خرگوش سیاه» نخواهید شد. شخصیتِ وینسِ (با بازی جیسون بیتمن)، به مانند اوزارک، دوباره به یک گادفادر خلافکار بدهکار است و وظیفه دارد در مدت‌زمان محدود، بدهی خود را صاف کند؛ جیک (با بازی جودلاو) که مشکلات زیادی در مدیریت رستورانش دارد؛ در این مسیر گرفتار مصائب برادرش می‌شود. ترکیبِ تعریف یک‌خطی سریال‌های فوق‌الذکر، طرح کلی داستان «خرگوش سیاه» را شکل می‌دهند؛ بدهی که باید پرداخت شود و در صورت عدم پرداخت آن، عواقب همراه است (اوزارک)، برادر ناخلف که اوضاع نسبتاً آرام برادر دیگرش را برهم می‌زند (بلادلاین) و رستورانی که شالوده‌ای از آدم‌های غیرمتعارف در آن پرسه می‌زنند (فید دِ بیست)؛ قسمت‌های دوم تا پنجم این مینی‌سریال کاملاً اضافی هستند و می‌توانستند به طور خلاصه، حدود 30 دقیقه از پرده دوم یک فیلم سینمایی را شکل دهند؛ از اپیزود ششم تا هشتم؛ ریتم قصه جذاب می‌شود و کمی از هیجان اوزارک و فیلم Collateral را برای مخاطب تداعی می‌کند. در مجموع، هرچیزی که در «خرگوش سیاه» می‌بینید، می‌توانست در یک فیلم 2 ساعتِ سینمایی/تلویزیونی جمع‌بندی شود. بازی‌ها همه خوب هستند؛ هرچند جود لاو همان جود لاو تکراری است و تروی کوستر، یک انتخاب هوشمندانه برای جلوگیری از یک گادفادر کلیشه‌ای و شبه تونی سوپرانویی است.​
 
آخرین ویرایش:
۴ تا سریال همزمان دیدم هیچکدوم نتونست نظرمو جذب کنه شایدم من مشکل پسند شدم
سوپرانوها
بلک لیست
مدمن
ملکه جنوب

ولی پنجمین و ششمین سریال یعنی اتفاقات عجیب و مساله سه جسم روخوشم اومد. اتفاقات عجیب رو بیشتر به خاطر حال و هوای نوستالژیکش و سه جسم رو به خاطر بیان مسائل دشوار
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or