در نبود یک فیلم با ارزش برای دیدن گفتم یه یادی کنم از فیلمای گذشته های دور!
من خیلی به امتیاز دادن اعتقادی ندارم همینجوری یه امتیازی دادم که باشه!!
Shawshank Redemption
10/10
بعد از 10 سال دوباره نشستیم پای این فیلم، خب همه میدونیم که اواخر فیلم یه اتفاقی میوفته که بیننده ای که برای اولین بار تماشاش میکنه حسابی کِیف میکنه!، اما فکر میکردم که تماشای برای بار دومش دیگه اون سورپرایزو نداره و انتظار داشتم که دیگه از فیلم کمتر لذت ببرم! اما به جرات میتونم بگم شاید از بار اولم بیشتر لذت بردم از تماشای این فیلم.
رستگاری از شاوشنک بر اساس یکی از داستان های کوتاه استفن کینگ عزیز هست که به نظرم فوق العاده خوب از کار در اومده، بازی های اندی و رِد واقعا خوبه، فضاسازی زندان رو انقدر دوست دارم که دلم میخواد یه مدت تبعید شم به این زندان خیالی
و مهمتر از همه مفهوم زیبای فیلم که چقدرررر خوب بهش پرداخته شد!
خیلیا این فیلم رو اور ریت میدونن و لایق رتبه اول IMDb نمی دوننش، به نظر من هر فیلمی توی این جایگاه قرار بگیره بالاخره یه عده ناراضین و توی مدیوم سینما بدون در نظر گرفتن ژانر واقعا نمیشه بهترین رو انتخاب کرد و بالاخره بحث سلیقه و چارچوب ذهنی بیننده هم خیلی دخیله، از طرفی خیلیا شاید از فیلم جایگاه اول یه انتظارات عجیب و غریبی پیدا میکنن، به هر صورت فیلم ساده اس، هیچ پیچیدگی خاصی نداره و نکته مثبتشم همینه.
من شخصا خوشحالم که این فیلم، حالا درست یا غلط در جایگاه اول IMDb هست (حالا به لطف فنای دو آتیشش) چون به نظر من مفهوم اصلی فیلم یعنی امید یکی از ضروری ترین چیزایی که هر آدمی تو زندگی هر لحظه بهش نیاز داره و این فیلم چقدر خوب بهمون این مفهوم رو یادآوری میکنه.
Usual Suspects
7/10
مظنونین همیشگی ازون دسته فیلمایی هست که من بهشون میگم یکبار مصرف! (حس ششم، جزیره شاتر، دیگران و ... هم ازین دسته فیلمان!) چون کل جریان فیلم یه جورایی ختم میشه به اون غافلگیری انتهای فیلم، وقتی شما برای بار دوم میشینی پای فیلم دیگه هیچ کششی وجود نداره، البته من خودم به جز سورپرایز آخر فیلم چیزی از خود داستان فیلم یادم نمونده بود و به این خاطرم دوباره نشستم پاش ولی خب نهایتا دیگه فیلم جذابیت خاصی برام نداشت! بازی کوین اسپیسی (خدا لعنتشون کنه که زدن از کار بیکارش کردن!) هم مثبت ترین نکته فیلمه و اصلا انگار این نقشو برای این آدم نوشته بودن!
American Beauty
8/10
این فیلم به عنوان اولین کار حرفه ای سم مندز با اقبال خیلی خوبی روبه رو شد! اسم فیلم تقریبا ایهام داره و هم اشاره ای به نوعی گل رز داره (که توی فیلم زیاد میبینیمش) و هم شاید کنایه ای به زندگی های به ظاهر زیبای طبقه متوسط آمریکایی ها (صد البته میشه به طبقه متوسط تمام جوامع مصرف گرا تعمیمش داد) که در لایه های زیرینش به شدت دچار پوچی شده. من توی این فیلم هم از بازی ها (کوین اسپیسی مثل همیشه عالی) و فضاسازی+ موسیقی فوق العاده توماس نیومن بزرگ، خیلی لذت بردم ولی خب به لحاظ مفهومی به نظرم فیلم میتونست بهتر باشه و یا شاید بعضی جاها دیگه ادای فیلمای خاص رو در میاورد و تکلیفش با خودش مشخص نبود. با وجود اینکه در فضاسازی فیلم سعی شده تا حد ممکن، پوچی، ظاهرسازی و فقدان معنا و مفهوم زندگی کاراکترها به بیننده نشون داده بشه اما در طول و مخصوصا اواخر فیلم ناگهان رویکرد فیلم عوض میشه و میبینیم که اون زیبایی و آرامشی که کاراکترهای فیلم در به در دنبالش هستن در تمام جز به جز اجزای دنیا که بهش دقت نمیکنن هم وجود داره که یه جورایی برای من غیر قابل پذیرش بود! جدای بحث مفهومی، من این فیلم رو خیلی دوست داشتم و دارم!
Sin City
9/10
شهر گناه! یک فیلم از ژانر نئونوآر-جنایی برگرفته از رمان گرافیکی فرانک میلر به کارگردانی خودش، رابرت رُدریگز و اندکی هم تارانتینو! که یه جورایی امضاشو توی صحنه های خشن فیلم میبینیم! دیگه هرچقدر از اتمسفر و استایل این فیلم بگیم کمه، واقعا پتانسیل نامحدودی که تکنولوژی دیجیتال می تونه به مدیوم سینما بده رو توی این تیپ فیلما به خوبی میبینیم. به قول خود رُدریگز، "این آینده سینماست! دیگه شما 6 ساعت وقت برای جاگذاری و تنظیم نور صحنه نمیذاری"
( جا داره مقایسه کنیم با زحمتی که برای فیلمبرداری فیلمای نوآر دهه 40 میشد!) خود فیلم از چند داستان که همگی در
Basin City رخ میده تشکیل شده و عشق و انتقام هم تِم اصلی فیلم هست. چقدر وُیس اُورها و فضای فیلم منو یاد مکس پین مینداخت! راجع به قسمت دوم فیلم که 2014 ریلیز شد هم که اصلا حرف نزنیم
Hugo
7/10
یه فیلم نامتعارف از اسکورسیزی، نه تنها خبری از دار و دسته گنگستری نیست، با فیلمبرداری در یک ایستگاه قطار در پاریس و محوریت داستان پیرامون یه پسربچه یتیم به اسم هیوگو!، این فیلم یک فضای کاملا لطیفی رو داره. اسکورسیزی در واقع این فیلمو به عنوان ادای دینی به معشوقه خودش یعنی سینما ساخته. در این فیلم که اتفاقاتش در دهه 30 جریان داره، هیوگوی یتیم که درایستگاه قطاری مخفیانه زندگی میکنه، به دنبال تعمیر دستگاهی شبیه به یک آدم آهنی ساده که از موزه پدرش بهش میرسه کم کم با ژُرژ مِلیس، کارگردان فراموش شده ای که تعدادی از اولین و به یادماندنی ترین فیلم های دهه اول قرن بیستم! (
1902 A trip to the moon) رو ساخته، آشنا میشه. توی این فیلم از بردارن لومیر که به نوعی خالق سینما محسوب میشن هم یادی میشه. داستان فیلم شاید خیلی گیرا و جذاب نباشه مخصوصا اگر به تاریخ سینما علاقه ای نداشته باشید اما خب ارزش یکبار تماشا کردن رو داره.
Spirited Away
10/10
شهر اشباح! تقریبا کل کارای میازاکی رو مجدد تماشا کردم ولی خب هیچ کدوم اندازه این انیمه بهم نچسبید. تِم اصلی تقریبا بیشتر کارای میازاکی، خیال پردازی و تقابل انسان و تکنولوژی مدرنش با طبیعیته! در فرهنگ کهن ژاپنی (شینتو) معتقدن که هر چیزی روحی (Kami) داره حتی حیوانات و اجسام و اجزای طبیعیت. داستان این انیمه فوق العاده هم پیرامون گیر افتادن یه دختربچه به نام چیهیرو به همراه پدر و مادرش! در عالمی (چیزی شبیه برزخ) هست که این ارواح مختلفی برای حمام و زدودن کثیفی هاشون به اونجا میان. چیهیرو در واقع به یک سفر معنوی میره و تا انتهای انیمه دچار تغییر و تحول بزرگی میشه. حتما شگفت زده میشید که چقدررر این انیمه در قیاس با انیمیشنای 100% کامپیوتری امروزی پر جزئیات و خوش رنگ و لعابه و چقدر داستان و مفاهیم عمیق تری داره.
Mean Girls 2004
8/10!!
روم نمیشه بگم که من این فیلمو دوست دارم!!
یک فیلم 100% تینیجری و دخترونه در رابطه با خاله زنک بازی ها وشیطنت های چندتا دختر دبیرستانی! فکر میکنم 90% محبوبیت فیلم توی اون زمان به خاطر بازیگرای خوشگلش بود!!، ریچل مک آدامز که واقعا تکه، لیندزی لوهانم تا قبلا از اون داستانای اعتیادش انصافا خوب بود و آماندا سایفِرِد هم که دیگه
اون یکیم یادم نمیاد کی بود! اگه دنبال یه همچین فیلمای تینیجری با مفهوم بهتری هستید صد در صد فیلمای جان هیوز (Breakfast Club و ...) و Heathers رو هم پیشنهاد میکنم ببینید! این تیپ فیلما منو میبره به حال و هوای دورانی نوجونیم
Google