Movie Center

اول یه سوال:تلیویزیون جمهوری اسلامی لرد آف وار رو گذاشت؟؟مطمئنین؟دوما هم پرهام من جای تو بودم کاری رو میکردم که الانم خودم میکنم.روز کنسرت میرم دم در سالن وزارت اونجا بازیار سیاه میخرم.به نظر من که 20 تومن ارزش اینو داره که حدود 5 ساعت یا بیشتر تو صف وای نستی که!!تازه این ریسک هست که بلیط تموم شه.بعدشم جلوی جاهایی که بلیط میفروشن بعضی وقتا بازار سیاه میشه.اون دو ریزم که تمدید شده فعلا که بلیطاشو به اون شعبه های فروش بلیط ندادن.
 
دمت گرم بهزاد جون
تو استعداد خاضی در قاطی پاطی کردنه چیزا داریا خودمونیم

قربانت مونا جان....از وقتي كه منبع دي وي دي خودمو از دست دادم.
redface.gif
.فيلم بازيم هم افت كرده

با تشکر...
ممکن است لینک بدهی؟

خواهش مي كنم

آدرس سايت.www.iran buy.com

شرمنده داداش بهزاد من نتونستم کاري برات بکنم

هميشه كارهاي سخت رو بايد من انجام بدم!!! دستت درد نكنه.ببينم مي تونم خودم كاري بكنم

نه بهزاد جان.. همون اول گفتم که با این بابا اصلا حال نمیکنم.. حالا چون شما خواستی یه سرچی میزنم ببینم چیزی گیرم میاد یا نه.

شرمنده بيگ جان...چيكار كنم ديگه از نوازندگي همين بابا خيلي خوشم مي ياد
 
Ozzy Osbourne

OZZY OSBOURNE

جان مایکل اُزبورن حرفه موسیقی خود را در اواخر دهه 90 آغاز کرد ، یعنی زمانی که با گیتاریستی به نام تونی ایومی نوازنده بیسی به نام جیزار باتلر و درامری به نام بیل وارد گروه بلک سبث را تشکیل داد.
گروه شیوه خود را با ساختن ملودی های غم انگیز و تم های سیاه شروع کرد و اولین آلبوم خود را در سال 1970 با عنوان بلک سبث منتشر کرد . پس از آلبوم Never Say Die از گروه در سال 1987*، ازبورن راه خود را از بلک سبث جدا کرد و پروژه های شخصی خود را از سر گرفت . او با مدیر جدید برنامه هایش شارون ازدواج کرد و گروه خود را تشکیل داد که نام*Blizzard of ozz را برایش انتخاب کرد . در این گروه رندی رودز نوازنده گیتار ٬ باب دیزلی نوازنده گیتار باس و لی کرسلیک نوازنده درام بودند . اولین آلبوم گروه با عنوان ود گروه در سپتامبر 1980 در انگلستان منتشر شد . گروه که متاثر از اشعار و شیوه بلک سبث کار خود را آغاز کرده بود تصمیم گرفت از صدایی بلند تر و هوی تر استفاده کند . آن ها فرمول های استاندارد متال را با شیوه های مبدعانه خود در هم آمیختند و آلبوم به مقام هفتم در چارت های انگلستان دست یافت و در رده بندی بهترین های آمریکا مقام 21 را دریافت کرد . آلبوم در کمال تعجب دو سال تمام در صدر فروش بود به یک موفقیت عظیم تبدیل شد . دو عضو گروه یعنی کرسلیک و دیزلی جای خود را به تومی آلدریچ و و رودی سارزو دادند و مدتی کوتاه پس از آن آلبوم Diary of a Madman در نوامبر منتشر می شود.
این بار آلبوم در آمریکا مقام 16 را به دست می آورد و با فروش بالایی رو برو می شود . . به نظر می آمد که ازبورن توانسته بود هواداران خود را از بلک سبث جدا کند . اما نا گهان شهرتش با خدشه ای جدی رو برو شد و ازبورن با لقب حیوان آزار به شهرت سوئی رسید .
در خلال یکی از کنسرتها خفاشی به روی سن پرتاب می شود و ازبورن هم این حرکت یکی از هواداران را با حرکتی عجیب تر پاسخ می دهد . به این ترتیب که سر خفاش را با دندان از بدنش جدا می کند ! این مسئله باعث بروز بیماری در او می شود و ازبورن به بیمارستان منتقل می گردد . اندک زمانی بعد رودز در یک حادثه غیر منتظره هواپیمایی کشته می شود و موفقیت های پی در پی گروه به لحظاتی نا امید کننده تبدیل می شود . ازی با از دست دادن بهترین دوست خود به افسردگی دچار می شود و نقشه های وی برای یک آلبوم از اجرا های زنده تغییر پیدا می کند . او در یک نمایش زنده با دو کبوتر ما جرایی جنجالی می آفریند . یکی از کبوتر ها را رها می کند و سر دیگری را مثل دفعه پیش که سر خفاش را کنده بود ٬ از بدنش جدا می کند و با این حرکت می تواند نظر مثبت مدیران کمپانی جت رکوردز را جلب کرده و با آنها قرار دادی را امضاء کند . از اینجا گیتاریستی به نام جیک ای.لی به او ملحق شده و*The Moon Bark at*در 1984 منتشر می شود . آلبوم نقد های خوبی را شاهد است و در حالی که دو سال بعد وقتی در 1986 اوزبورن با*Ultimate Sinباز می گردد از این نقد های مثبت خبری نیست اما این باعث نمی شود ارزشهای مو جود در آن را نا دیده بگیریم . در همان سال ازبورن متهم می شود که با اشعار خود توانسته شنوندگانش را به خود کشی جلب کند و استفاده از مواد مخدر و مشروبات الکلی را ترویج می دهد . اگر چه این اتهام بعدا" رفع می شود اما باعث می شود تا شهرت سوء ازبورن شدت پیدا کند . سال 1987 با آلبوم زنده ای که سال 1981 ضبط شده بود و عنوان*Tribute *را را بر آن گذاشته بود باز می گردد که یکی از قدرتمند ترین کار های او تا به امروز محسوب می شود . او از کنسرت خود نیز آلبومی تهیه و در سال 1990 راهی بازار می کند و آلبوم جدید خود را یک سال بعد در استدیو ضبط می کند . تا اینجا ازبورن توانسته صدای خودش را مطرح کند . پس کمی از موسیقی کناره گرفت تا وقت بیشتری را کنار خانواده اش صرف کند . وقتی آلبوم No More Tears *در پاییز منتشر می شود شایع می گردد که ازبورن می خواهد با اجرای یک تور کار خود را برای همیشه پایان دهد . اما به دنبال تور آلبومی از آن تهیه و در 1993 با عنوان*Live loud*منتشر می شود . سال بعد ازبورن*Ozzmosis را بیرون می دهد که سه میلیون نسخه از آن به فروش میرسد . بعد از آن بود که ازبورن دست به ابتکار جدیدی به نامOzzfestمیزند که در واقع برنامه کنسرتی بود که سالانه به عرفی برنامه های خودش در کنار سایر گروه های متال می پرداخت . در سال 97 گروه هایی همچون پنترا ٬ مریلین منسون و بلک سبث در این برنامه شرکت کردند و ازی آلبومی از این اجراها منتشر ساخت . او همراه با گروه سابق خود (بلک سبث) قطعاتی از را ضبط و البومی تحت عنوان*Reunion را ساخته و ارایه می دهد .او مدتی بعد همراه با درامر*سابق گروه فيت نومور يعنی مايک بوردن و رابرت تروجيلو نوازنده سابق*باس**در گروه*T.I.G ,*و وايلد نوازنده گيتار دنباله ای*برای Ozzmosis را ساخته و ارايه می دهد .**او با آلبوم Downto Earth که در پاییز 2001 منتشر می شود دور تازه ای از فعالیت انفرادی را پس از مدت ها آغاز می کند و همراه با راب زامبی یک تور عظیم به راه می اندازد و در همین اثنا از سویM T V برای برنامه ای دیدنی دعوت به همکاری می شود و به این صورت که زندگی خانوادگی او هوراه با سایر اعضا خانواده به صورت یک سریال شبانه تلویزیونی در می آید که با نام خانواده ازبورن سرو صدای فراوانی به راه می اندازد
 
مصاحبه با ozze

مصاحبه با آزي آزبرون(من شيطان پرست نيستم.)

ديو دی مارتينو - ظرف دو سال گذشته اوزی آزبرن از سخنگوی غيررسمی موسيقی نامأنوس به نفر اول و

پدر آن تبديل شده است. به خصوص با سريال واقعی «خانواده آزبرن» كه برای سومين فصل متوالی پخش

آن از MTVادامه دارد. اين سريال شارون همسر اوزی، پسرش جك و دخترش كلی را به ستارگان شبانه

تلويزيون تبديل كرده. در كنار آن مصاحبه با باربارا والترز نيز در اين محبوبيت نقش موثری ايفا كرده است.

علی رغم بی توجهی مراسم جوايز سالانه موسيقی آمريكا، اوزی با تورهای سالانه OZZ fest به فعاليت

خود ادامه می دهد.البته در زندگی خانواده آزبرن، همه چيز بر وفق مراد نيست. شارون همسر اوزی مبتلا

به سرطان روده است و اين موضوع ذهن اعضای خانواده را به شدت به خود مشغول كرده. حتی ميليون

ها بيننده مراحل شيمی درمانی او را از طريق دوربين های تلويزيونی تعقيب می كنند. و اوزی به تازگی در

مراسم شب سال نو، عقد شارون را به صورت رسمی در آورده كه خود نشانگر حق شناسی او نسبت به

همسرش است. اوزی مصاحبه ای با سايت yahoo launch انجام داده و درباره زندگی مرموز، وحشی و

شگفت انگيز خود صحبت كرده است.

با هم می خوانيم:

• درباره شهرت چه نظری داری؟ تصوير تو در اذهان عمومی آشناست.

خوب. هر وقت با كسانی كه من را نمی شناسند برخورد می كنم، می گويند: اوه تو همونی هستی كه

به همه نيش و كنايه می زنه؟ اما چيزی كه من را ناراحت می كند اين است كه آنها درباره من فقط همين

را شنيده اند. اگر اين تمام چيزی است كه درباره اوزی آزبرن فكر می كنيد، كاملاً در اشتباهيد.


• پس خودت بگو، اوزی آزبرن به چه فكر می كند؟

به كار كردن، به مردم و به سرگرم كردن مردم فكر می كنم. من يك مرد خانواده هستم. يك همسر و يك

پدر. من در طول سال ها كارهای زيادی كرده ام كه قطعاً نمی خواهيم در مورد آنها حرف بزنيم. من

هميشه تلاش می كنم تا كارم بهتر شود. می دانيد، من به پيشرفت مداوم فكر می كنم. تمام عمرم چنين

كرده ام. هميشه فكر می كنم كه امروز چه كار كنم تا زندگی ام بهتر باشد تا احساس شعف كنم. مثل

ترك كردن سيگار.


• آيا ترك سيگار برايت سخت بود؟

هميشه فكر می كردم ترك مواد مخدر، الكل و سيگار سخت ترين كار ممكن برای من باشد. شما فيلم

های قديمی را نگاه می كنيد؟ آنها شما را به انجام كاری ترغيب می كنند. وقتی يك هنرپيشه سيگار به

دست می بينيد، هوس می كنيد سيگار بكشيد.


• خب، به نظر تو احمقانه ترين كاری كه در عمرت مرتكب شده ای چيست؟

فقط يك كار نبوده. من لباس های زنانه پوشيده ام، به شكل نازی ها در آمده ام، روی صحنه لخت شده

ام، بدمستی كرده ام، خيلی كارهای احمقانه مرتكب شده ام. اما اين تنها بخشی از شخصيت اوزی

است. ۹/۹۹ درصد رفتارهايم بدون تفكر و برنامه ريزی قبلی بوده است. بعضی هايشان جداً غلط بوده و

بعضی ديگر جداً درست. اما غيرممكن است كه در يك ساعت بتوانم در مورد تمامشان توضيحی بدهم. تو

فيلم «آن سوی موسيقی» (مستندی درباره زندگی اوزی آزبرن) را ديده ای؟ من از خانواده ای پرجمعيت

سر بر آورده ام. سه خواهر بزرگ تر و دو برادر كوچك تر داشته ام. در فيلم با خواهرم مصاحبه می كنند و

اين اولين بار بود كه پس از سال ها او را می ديدم. من زندگی بی نهايت خاصی داشتم. بعضی وقت ها

می نشينم و به زمانی كه هيچ پولی نداشتم فكر می كنم. وقتی در آن شرايط قرار داريد، غمگينانه فكر

می كنيد اين شرايط تا ابد ادامه خواهد داشت. ناگهان رعدی می زند و... اين منم. پولدار و ثروتمند. هر

چيز بخواهم دارم. هرگز يك آلبوم شماره يك در آمريكا نداشته ام. اما چند نسل به آهنگ هايم گوش داده

اند و سی سال است كه كار می كنم. بعضی از طرفدارانم بيش از سی سال است كه من و كارم را می

شناسند. اما هميشه بر طرفدارانم افزوده ام. وقتی به آلبوم های اوليه ام گوش بدهيد باورتان نمی شود

كه بيست و يك ساله بوده ام. همان طور كه باورتان نمی شود الان چهل و نه ساله باشم. فقط باور می

كنيد كه من اوزی آزبرن هستم. منظورم را می فهميد؟


• راز اين ماندگاری چيست؟

نمی دانم. امروز صبح در مصاحبه ای تلفنی از من همين سئوال را پرسيدند و گفتم نمی دانم. منظورم اين

است كه هرگز در زندگی ام نتوانسته ام برای آينده برنامه ريزی كنم. ممكن بود به خاطر بلاهايی كه

سرخودم آورده ام، بميرم. مواد مخدر، الكل و روش زندگی ام در سی سال گذشته را می گويم. اكنون

ممكن است حشره ای كمياب برفراز سرم پرواز كند، روی شانه ام بنشيند و من بميرم اما زندگی ام يك

زندگی واقعی بوده است.


• فكر نمی كنی زندگی ات اين گونه نابود می شود؟

هنوز به كارم اعتقاد دارم. من از آن دسته آدم هايی نيستم كه با خود می گويند: «سال آينده فلان برنامه

را خواهم داشت و حتماً همين كار را خواهم كرد.» من آدم خوش شانسی هستم. من حتی نوازندگی بلد

نيستم. فكر نمی كنم خواننده بزرگی باشم، اما با شنوندگانم ارتباط برقرار می كنم. يك هنرمند داريم، يك

خلأ در ميانه و سپس شنوندگان. ترجيح می دهم در ميان شنوندگان باشم. می خواهم برای مدت يك

ساعت و نيم من در آنها و آنها در من حل بشوند. من به خاطر ضد مسيح بودن و تشويق جوانان به

خودكشی، مورد نكوهش قرار می گيرم. اما اينها همه اش مزخرف است. تفكراتم اين گونه نيست. تنها

كاری كه می كنم گذراندن شب هالووين در بيرون شهر است. شب هالووين با شب های ديگر برايم فرقی

ندارد. اگر اين كار در شب هالووين جرم است، پس تمام بازداشتگاه های پليس در چنين شبی بايد پر از

آدم های شيطانی باشد.


• خيلی از مردم فكر می كنند تو واقعاً پليد هستی.

من معتقدم هرگز درباره كتابی از روی جلدش قضاوت نكنيد. من حتی خودم هم نمی دانم اوزی كيست؟

اما اگر درباره اوزی تصورات خاصی داريد، من كی هستم كه نظر شما را تغيير بدهم؟ منظورم اين است كه

اگر فكر می كنيد من روی سقف می خوابم يا شب ها پرواز می كنم يا گلوی آدم ها را نيش می زنم، خوب

باشد می توانيد اينجوری فكر كنيد. اما تنها چيزی كه به آن فكر می كنم اين است كه مردم به كنسرت

هايمان بيايند و لذت ببرند. نمی خواهم كسی به هيچ وجه به خودش آسيبی برساند و هميشه آدم خيری

بوده ام، حتی اگر كسی باور نكند. مذهبی نيستم اما افكارم نيز قطعاً پليد نيستند.


• كمی در مورد كنسرت هايت صحبت كنيم. با ايده تور سالانه ozzfest چگونه كنار آمدی؟

داستان اين تور سالانه از ده سال پيش شروع شد دوستی دارم كه در كار موسيقی است و در انگلستان

برنامه های راديو تلويزيونی می سازد. روزی به من گفت: «خدا خواسته تا تو زنده بمانی. مطمئنم در آينده

برنامه های مفصلی خواهی داشت كه ستاره اصلی آن خودت خواهی بود.» در سال ۱۹۹۶ همسرم

گفت: چه كار می خواهی بكنی؟ جواب دادم: نمی دانم آيا می توانم شب های متوالی هر شب دو و نيم

ساعت برنامه اجرا كنم يا نه. و همسرم گفت: امتحان كن و من در سال ۹۶ چهار ozzfest برگزار كردم كه

همه بليت هايش به فروش رسيد. در سال ۹۷ شارول پيشنهاد كرد دوباره اين كار را تكرار كنم. و ما بيست

و دو برنامه اجرا كرديم و آواز چون آتش از دهانم بيرون می ريخت. و اين دومين تور پرمخاطب در تاريخ شد.

(پس از وود استاك). اما ما احمق نيستيم. فكر نمی كنم اين برنامه تا ابد موفق باشد. سرانجام روزی اين

كار تمام می شود و من كنار می روم. هيجان انگيز است. هميشه می نويسی، ضبط می كنی، اجرا می

كنی و دوباره از اول، نوشتن، ضبط، اجرا. اما جايی بايد پارك كنی و استراحت كنی و كار ديگری انجام

بدهی. می فهمی؟


• چندی پيش قصد بازنشستگی داشتی؟

می دانی، من از آن دسته آدم هايی هستم كه اگر در روز بدم به سراغم بيايی، به تو می گويم: لعنتی، از

جلوی چشمم دور شو. ديوانه می شوم. يكی از همين روزها به شارون گفتم : خيلی وقت است كه كار

می كنم و هيچ وقت فرصت لذت بردن از حاصل زحماتم را ندارم. می خواهم بازنشسته بشوم. آن موقع بود

كه قطعه No more tears را ساختم و بازنشستگی خودم را پس از آن تور اعلام كردم و بعد خودم را

بازنشسته كردم و به خانه رفتم. در يخچال را باز كردم و بستم. نشستم دوباره پا شدم و در يخچال را باز

كردم. شارون گفت: تو چته؟ گفتم: حوصله ام سر رفته. شارون گفت: ديوانه ام كردی با اين بازنشستگی

ات. تو نمی توانی توی خانه بنشينی پس بازنشستگی را فراموش كن. من از آن تيپ آدم هايی هستم كه

وقتی بيرون هستم می خواهم بروم خانه و وقتی در خانه هستم می خواهم بروم بيرون هميشه در حال

تحرك و جست وخيزم. بايد كاری برای انجام دادن داشته باشم. اگر در خانه بنشينم و از پنجره بيرون را نگاه

كنم، خواهم مرد.


• آيا هيچ وقت اين وسوسه را داشتی كه همسرت شارون را مدير برنامه هايت بكنی؟

اولين مشاور مالی و مدير برنامه هر مرد متأهلی، همسرش است. يك روز يك ماشين گنده خريدم و دم در

خانه تحويل گرفتم. خيلی خوشحال بودم. ناگهان همسرم وارد شد و گفت: متشكرم كه بالاخره برايم يك

ماشين خريدی. گفتم: برای تو نخريده ام. او گفت: چرا ولی فكر كردم فراموش كرده ای. گفتم : پس خودم

چی؟ و همسرم گفت : بی ام و قديمی ام را فرستاده ام تعمير كنند. می توانی از آن استفاده كنی! می

بينيد! حالا بگوييد ستاره واقعی كيست؟ البته می دانيد، من در طول روز مشغله های خودم را دارم، بچه

های گروه، نوازندگان موقت، اما شارون عشق زندگی ام است. او فوق العاده است. به عنوان مثال امروز

كه بيدار شدم به او تلفن زدم و پرسيدم: برای مصاحبه امروز چی بپوشم؟ او گفت: از من می پرسی چی

بپوشی؟ اما اگر نمی پرسيدم می گفت: اين را پوشيدی!؟ می بينيد اگر بپرسم يكجور دردسر دارم و اگر

نپرسم يكجور ديگر. اميدوارم فكر نكنی من آنقدر خنگ و بی دست و پا هستم كه برای لباس پوشيدنم

ديگران بايد نظر بدهند. اما از بعد تجاری و اقتصادی و تصميمات مربوط به آن به شارون اعتقاد و ايمان كامل

دارم. بعضی وقت ها اشتباه می كند. اما اغلب تصميماتش درست است.


• به نظر می رسد ازدواج موفق و زندگی خانوادگی خوشی داری؟

بچه هايمان برايمان خيلی مهمند. ضمناً ما خيلی سگ دوست داريم. تقريباً ده تا سگ داريم. قبلاً با زن

ديگری ازدواج كرده بودم. اما به خاطر الكل و مواد مخدر آن زندگی را نابود كردم و اين تأثير خيلی بدی روی

بچه هايم گذاشت. اين چيزها روی بچه ها تأثير خيلی بدی می گذارد. می دانی در آمريكا ازدواج خيلی

ناگهانی اتفاق می افتد. «اوه حوصله ام سر رفته، بيا اين هفته ازدواج كنيم!» وقتی ازدواج كردم معنی آن

را درست نمی فهميدم. من اولين ازدواجم را نابود كردم. با دومی اش هم تقريباً همين كار را كردم. اما

قرارداد ازدواج سنگين ترين قراردادی است كه در طول عمرت امضا می كنی و وقتی بچه ها به دنيا می

آيند ناخودآگاه سنگين تر هم می شود

منبع روزنامه شرق
 
tool

hrbmzp.gif



گروه تول يکي از بزرگترين گروههاي جنبش Progressive Metal ( متال مترقي ) است . اين گروه در سال 1990 توسط آدام جونز adam jones ( گيتاريست ) ، ماينارد جيمز کين maynard james keenan ( خواننده ) ، پال دَمور ( باسيست ) و دني کَري danny carey ( درامر ) در لوس آنجلس شکل گرفت .
پيشتاز آنها ( ماي نارد جيمز کين ) يکي از ديوانگان موسيقي هارد راک است .
موسيقي آنان خشم آگين و قدرتمند است و با فضاهاي بي نظير ترکيب شده است . ترانه هاي بلند و غير طبيعي ، اشعار پيچيده ، معاني تجريدي و کليپهاي ويدئويی بسيار بسيار عجيب از آنها گروهي خلاف جريان اصلي موسيقي ساخته است .
براي فهميدن اينکه گروه تول از کجا پيدايش شد ابتدا لازم است سعي کنيم مغز تول يعني ماينارد( خواننده و رهبر گروه ) که به شيوني بيرحم مجهز است را بشناسيم . ماينارد در يک خانواده ي متعصب مسيحي و در شهر آکرون از ايالت اوهايوي آمريکا متولد شد و اوقات زندگي اش را در دانشکده وست پوينت و دانشکده ي نظامي ارتش آمريکا گذراند و سرانجام در 1982 به ارتش آمريکا پيوست . اگر همين مساله براي برانگيختن يک جوان به عصبيت نباشد پس بايد اين را هم اضافه کنيد که او در کودکي توسط ناپدري اش مورد تجاوز جنسي قرار مي گرفت! که در ترانه ي ( زندان سکس ) کوشيده ست تا احساس خود را از آن خاطرات تلخ نشان دهد . وي پس از رهايي از ارتش به لوس آنجلس گريخت ، جايي که دوست قديمي اش آدام جونز سعي کرد او را به تجربه اي جديد از موسيقي بکشاند


جونز در فيلمهاي سينمايي مسئول جلوه هاي ويژه ي تصويري و مجسمه ساز بود و در شغل خود يکي از بهترينها بود . کار بر روي جلوه هاي ويژه ي فيلمهاي بي نظيري مانند : ترميناتور 2 ، غارتگر 2 و پارک ژوراسيک ذهنش را بر روي اين موضوع متمرکز کرده بود که مي تواند ويدئوهاي خوبي بسازد .
وقتي ماينارد تصميم گرفت احساسات خود را فرو بنشاند هر دو شروع کردند به نوشتن ترانه هايي و بزودي نيز براي گروه خود يک درامر جستند . چند تا آمدند و رفتند تا اينکه دني کري همسايه ي آنها در کمپاني تحت قراردادشان ZOO در گروهي بنام Green Jello درامر بود براي ورود در گروهشان ابراز علاقه کرد .
چهارمين قطعه ي پازل نيز زماني کامل شد که براي ساخت يک فيلم جستجو مي کردند . آنها در آوريل 1991 باسيست ِ گروه Spokane را از واشنگتن به لس آنجلس و گروهشان منتقل کردند . و حالا ديگر بناي گروه تول کامل شده بود.
آنها با يکديگر به يکباره تول در مسير شهرت قرار دادند . در ماه مارس 1992 آنها آلبوم کوچک اما تاثيرگذار ِ opiate را انتشار دادند . آلبومي با 7 قطعه ترانه که بشدت هرچه تمام تر از سياهي آکنده بود که مي توانست مانند الفباي جديدي براي اين گروه هوي متال بکار رود .
در آوريل 1993 مسيرشان را با شرکت در تور مشهور Rollins Band سرعت دادند و اولين آلبوم بلند خود را با نام Undertow ارائه کردند . سفري عميق به انزواي تاريک روح ماينارد ؛ و بسيار بيشتر از opiate ملوديک . با ترانه هايي بيمار گونه مانند "Sober," "Prison sex” شروع و پاياني گيج کننده با ترانه ي Disgustipated .
جلد اين آلبوم تصويري از مجسمه ي يک قفس ميله اي ترسناک بود که توسط جونز ساخته شده بود .



آنها سال 93 در تور Lollapalooza راه خود را پيدا کردند . اجراهاي فراوان زنده شان که با هيجان و ديناميک فراوان همراه بود در کارشان تاثير مثبت داشت . اعضاي گروه آنقدر در اين تورها تلاش کردند تا گروه به روند رو به رشد ثابتي دست پيدا کند .
در آگوست همان سال کليپ ويدئويي Sober در MTV به نمايش در آمد و گروه ، جوايز بهترين گروه تازه وارد و بهترين کليپ موسيقي را از آن خود کرد . قبل از پايان آن سال نيز با دو گروه Fishbone و Rage against machine يک تور گروهي راه انداختند و جاي خود را در ميان گروه هاي پرطرفدار متال باز کردند .
اگرچه 3 سال طول کشيد تا تول آلبوم بعدي خود را عرضه کند اما آنها در اين زمان بيکار ننشستند و Undertow را پلاتينيوم کردند و همچنين دومين کليپ ويديويي را بر روي ترانه ي prison sex ساختند که بلافاصله در 1995 و اينبار هم در MTV جايزه ي بهترين جلوه های بصری را ربود .
در سال 95 باسيست گروه پال دمور از گروه براي مدتي کوتاه جدا شد و به گروه هاي ديگري پيوست . و نزديک به سه ماه بعد جاستين چنسلور justin chancellor عضو تشکيل دهنده ي گروه Peach به گروه ملحق شد و در ماه مي سال 96 تول با عوض کردن تهيه کننده ي خود از کينگ کريمسون کنار کشيد و به استاديوي سيلويا ميسي ، که اولين پروژه هاي غير حرفه اي شان را در گذشته تهيه کرده بود ، بازگشتند . آلبوم بعدي آنها Aenima در اکتبر 96 منتشر شد و بسرعت موفقيت تجاري آلبوم قبلي را پشت سر گذاشت و در جدول فروش به مقام دومي دست يافت . اين آلبوم که گرسنگي عذاب آور هزاران طرفدار گروه را برطرف کرده بود نشان دهنده ي پيشرفت و جاه طلبي عظيم تول چه در موسيقي و چه در اشعار بود و نيز ثابت کرد که سطح سليقه و انتظار طرفداران از تول بسيار بالا رفته است . پس از اين آلبوم بود که گروه مدتي از يکديگر جدا شد و ماينارد گروهي را به نام Perfect Circle A تاسيس کرد .
تول در سال 2001 آلبوم Lateralus را انتشار داد که در آن تک آهنگ خيره کننده ي ( تفرقه ي مذهبي ) Schism برنده ي جايزه ي گرمي براي بهترين ترانه ي متال آلترناتيو در سال 2002 شد .
ماينارد در توضيح پيامهاي گروهشان مي گويد : ما در آهنگها به مسائل متفاوتي اشاره مي کنيم ولي مسئله ي اصلي پيرامون اين جريان است که چرا من در اين جهان زندگي مي کنم ؟ و اگر زنده هستم به خاطر اين دلايل است در غير اينصورت ، هرگز بدنيا نمي آمدم
 
w.a.s.p

بيوگرافي W.A.S.P

Blackie lawless در 4 سپتامبر 1956 در محله staten island نیویورک به دنیا آمد . در سن 13 سالگی در یک درگیری چاقوکشی کرد و به علت سن کم به دو سال درس خواندن در مدرسه نظامی تنبیه شد .

در سن 9 سالگی بلکی اولین گیتار خود را خرید و وقتی که فقط 16 سال داشت در گروه black rabbit گیتار زد و بعد از این گروه هم به عضویت گروههای orfax rainbow و new york dolls در آمد و تا 18 سالگی در این گروهها گیتار زد .

اما بعد از شش ماه بلکب و بیسیست گروه یعنی arthur kane تصمیم به جدا شدن گرفتند تا به لس آنجلس بروند و گروه killer kane را تشکیل دهند . آنها با این گروه یک EP ضبط کردند . اما این گروه هم به زودی منحل شد و kane به نیویورک بازگشت .

در سال 1977 بلکی به همراه randy piper گروهی را به نام sister تشکیل دادند که جزو اولین گروههای نیویورک بودند که صورتشان را آرایش کردند اما آنها به علت اینکه کمپانی پخش پیدا نکردند نتوانستند آلبومی را ضبط کنند . در هنگام فعالیت در گروه sister بلکی با chris holmes آشنا شد .

اما در سال 1982 بلکی تصمیم به تشکیل دادن یک گروه جدید گرفت و این گروه به همراه randy ( گیتار ) ، chriss holmes ( گیتار ) و tony Richards ( درام ) به همراه don costa به عنوان بیسیست مهمان شکل گرفت و گروه مشغول کنسرت دادن شد و این گروهی بود که W.A.S.P ( we are sexual prophet ) نام گرفت و جاودانه شد .

در اواخر 1983 مدیر گروه iron maiden یعنی rod smallwood به دیدن گروه آمد و بسیار به کار گروه علاقمند شد و برای گروه در اوایل سال 1984 قراردادی با شرکت capital record نوشت و گروه مشغول به کار بر روی اولین آلبوم که نام خود گروه را داشت شد .

قبل از ضبط آلبوم گروه تک آهنگ animal را ضبط کرد و شرکت capital آن را در اروپا پخش کرد .

در آگوست همان سال آلبوم w.a.s.p به طور کامل ضبط شد که در سپتامبر همان سال تک آهنگ I wanna be somebody به آن اضافه شد . این آلبوم در انگلیس در رتبه 51 و در آمریکا در رتبه 74 قرار گرفت .

1. I Wanna Be Somebody
2. L.O.V.E. Machine
3. Flame
4. B.A.D.
5. School Daze
6. Hellion
7. Sleeping (In The Fire)
8. On Your Knees
9. Tormentor
10. Torture Never Stops

بعد از پخش این آلبوم و قبل از حضور گروه در تور انگلیس tony Richards از گروه جدا شد و به جای او steve riley به گروه اضافه شد .

در می 1985 کار بر روی آلبوم دوم گروه شروع شد . این آلبوم که the last command نام داشت در استودیو pasha در لس آنجلس ضبط شد .

در حین ضبط آلبوم هم گروه در تور شرکت کرد که این تور با مراسم قربانی کردن حیوانات همراه بود .

آلبوم the last command نهایتا در سپتامبر پخش شد که دو آهنگ blind in texas در اکتبر و wild child در ژوئن سال بعد به آن اضافه شد . این آلبوم در سوئد در رتبه 15 در انگلیس در رتبه 48 و در آمریکا در رتبه 49 قرار گرفت .

1. Wild Child
2. Ballcrusher
3. Fistful Of Diamonds
4. Cries In The Night
5. Blind In Texas
6. Widowmaker
7. Running Wild In The Streets
8. Sex Drive
9. Last Command
10. Jack Action

بعد از پخش این آلبوم randy riper از گروه جدا شد که johanny rod جایگزین او شد . در سپتامبر 1986 گروه در تور پائیزی اروپا شرکت کرد و بعد از آن هم سومین آلبوم خود را به نام inside the electric circus را ضبط کرد . این آلبوم هم در سوئد به رتبه 35 در انگلیس به رتبه 53 و در آمریکا در رتبه 60 جا گرفت .

1. Big Welcome
2. I Don't Need No Doctor
3. 9.5 Nasty
4. Restless Gypsy
5. Shoot From The Hip
6. I'm Alive
7. Easy Livin'
8. Sweet Cheetah
9. Manimal
10. King Of Sodom And Gomorrah
11. Rock Rolls On

قبل از شروع تور انگلیس گروه چند روز زودتر به لندن رفت تا در کنسرتی در town and country club برگزار کند که دشمنان گروه در این کنسرت برای نمایش بجای مواد مصنوعی منفجر شونده از مواد طبیعی و بمب استفاده کرده بودند که قبل از کنسرت اعضای بک استیج گروه این موضوع را فهمیده و بمب ها را خنثی کردند و بعد از این بود که بلکی تهدید به خود کشی کرد .

در سال 1987 wasp در فستیوال monster of rock که با مدیریت bon jovi انجام می شد شرکت کرد و بعد از آن هم آهنگ scream until you like it را برای فیلم ترسناک ghouls را ضبط کرد و بعد از آن هم در کنسرت live in the raw شرکت کرد که به عنوان آلبوم اجرای زنده پخش شد و در آن نسخه اجرای زنده آهنگ animal **** like beast هم وجود دارد .

در اواخر همان سال هم گروه چهارمین آلبوم کامل خود را به نام the headless children را در استودیو baby o studios در لس آنجلس ضبط کرد .

قبل از ضبط این آلبوم هم steve riley از گروه جدا شد و Frankie banali درامر گروه quite riot به گروه اضافه شد و همچنین ken hensly هم برای نواختن کی برد به گروه آمد . این آلبوم هم در انگلیس در رتبه 8 و در آمریکا در رتبه 48 جای گرفت .

1. Heretic (The Lost Child)
2. The Headless Children
3. Thunderhead
4. Mean Man
5. Neutron Bomber
6. Mephisto Waltz
7. Forever Free
8. Maneater
9. Rebel In The F.D.G.

تورهای گروه بعد از این آلبوم شروع شد ولی به دلیل اینکه Frankie درامر گروه درگیر کنسرت های گروه quite riot بود این تورها به پایان نرسید اما بعد از تمام شدن تور گروه quite riot درامر گروه به طور کامل در اختیار wasp قرارگرفت تا گروه در تور انگلستان شرکت کند که این تور در ماه می همان سال به پایان رسید که آهنگ the real me که کاور شده از آهنگ گروه who است به همراه آهنگ forever free که در جدول تک آهنگ های انگلیس رتبه 25 را به خود اختصاص داد هم اجرا شد .

بعد از این تور هم chris holmes از گروه جدا شد .

آلبوم بعدی گروه the crimson idol نام داشت که در ژوئن 1992 در استودیو fort apach ضبط شد اما در میان ضبط آلبوم Frankie هم از گروه جدا شد و stret howlands به جای او برای نواختن درام گروه انتخاب شد و همچنین در ضبط استودیویی این آلبوم Johnny rod حضور نداشت و گیتار آن را bob kulluck به عهده گرفت ولی بعد از ضبط استودیویی rod به گروه بازگشت . این آلبوم هم در رتبه 31 سوئد و 21 انگلیس قرار گرفت .

1. Titanic Overture
2. Invisible Boy
3. Arena Of Pleasure
4. Chainsaw Charlie (Murders In The New Morgue)
5. Gypsy Meets The Boy
6. Dr. Rockter
7. I Am One
8. Hold On To My Heart
9. Great Misconception Of Me

در آگوست 1992 گروه باز هم در فستیوال monster of rock با مدیریت گروه iron maiden شرکت کرد و بلافاصله بعد از آن هم گروه در تور اروپا شرکت کرد که ترکیب گروه در این تور blackie ، Johnny rod ، stret howland و doug blair بود .

در اکتبر 1993 تک آهنگ sunset and Babylon ضبط شد که همزمان با آن آلبوم بعدی گروه به نام first blood last cut ضبط شد که در رتبه 52 انگلیس جا گرفت که بعد از آن بلکی اعلام کرد که تصمیم گرفته wasp را منحل کند تا پروژه انفرادی خود را ادامه دهد .

1. Still Not Black Enough
2. Somebody To Love
3. Black Forever
4. Scared To Death
5. Goodbye America
6. Keep Holding On
7. Rock And Roll To Death
8. Breathe
9. I Can't
10. No Way Out Of Here

بعد از پخش این آلبوم گروه افت محسوسی کرد و اعضای آن هر کدام مشغول پروژه های جانبی خود شدند تا در سال 1995 بلکی آلبوم still not black enough را باز هم تحت عنوان wasp ضبط کرد که کل آلبوم را خود به تنهایی ساخته بود و بعد از پخش آن اعلام کرد که تصمیم گرفته همچنان نام wasp را زنده نگه دارد .

1. Still Not Black Enough
2. Somebody To Love
3. Black Forever
4. Scared To Death
5. Goodbye America
6. Keep Holding On
7. Rock And Roll To Death
8. Breathe
9. I Can't
10. No Way Out Of Here

در مارس 1997 شاهکار دیگری از گروه به نام kill **** die ضبط شد و از لحاظ سبک بازگشت گروه را به دوره حضور holmes نشان می داد . در این آلبوم stret howland همچنان در گروه حضور داشت و mike duda هم برای نواختن بیس به گروه آمد و بعد از این آلبوم هم گروه در کنسرت شرکت کرد که در یکی از آن کنسرتها برای نمایش به یک زن راهبه تجاوز کردند و قربانی کردن حیوانات مثل جوجه و خوک هم همچنان در کنسرتها دیده می شد .

1. Kill, ****, Die
2. Take The Addiction
3. My Tortured Eyes
4. Killahead
5. Kill Your Pretty Face
6. Fetus
7. Little Death
8. U
9. Wicked Love
10. The Horror

بعد از پخش این آلبوم قرارداد گروه با شرکت capital record به پایان رسید و گروه با شرکت CMC قرارداد بست .

آلبوم بعدی گروه که باز هم یک آلبوم از اجراهای زنده گروه در انگلیس بود به نام double live assassins ضبط شد .

1. On Your Knees
2. I Don't Need No Doctor
3. Hellion
4. Chainsaw Charlie (Murders In The New Morgue)
5. Wild Child
6. Animal (**** Like A Beast)
7. L.O.V.E. Machine
8. Killahead
9. I Wanna Be Somebody
10. U
11. The Real Me
12. Kill Your Pretty Face
13. The Horror
14. Blind in Texas
15. The Headless Children
16. The Idol
17. Crimson Idol Medley
18. Little Death
19. Mean Man - Rock n' Roll To Death

در ژانویه 1999 نام آلبوم جدید گروه را helldorado اعلام کرد که این آلبوم در ماه می همان سال و در هنگام تور اروپای گروه پخش شد . و بعد از موفقیت گروه در تور اروپا بلکی از ناحیه آرنج دست آسیب دید و تور آمریکای گروه لغو شد .

1. Drive By
2. Helldorado
3. Don't Cry (Just Suck)
4. Damnation Angels
5. Dirty Balls
6. High On The Flames
7. Cocaine Cowboys
8. Can't Die Tonight
9. Saturday Night Cockfight
10. ht Rods To Hell (Helldorado Reprise

مدتی بعد گروه به امریکا رفت تا تور خود را در این سرزمین انجام دهد و این تور هم بعدا به عنوان یک آلبوم اجرا زنده به نام the best of the best در ماه مارس پخش شد .

در 22 آوریل 2000 گروه در key club لس آنجلس کنسرت گذاشت که این کنسرت هم به صورت زنده در اینترنت پخش شد . در می سال 2000 هم گروه به همراه گروه megadeth در یک کنسرت خیریه شرکت کرد .

آلبوم بعدی گروه unholy terror نام داشت که در 9 آوریل 2001 به وسیله شرکت metal is پخش شد که با واکنش باور نکردنی دسته های مختلف مذهبی مواجه شد . بلکی در مورد این آلبوم می گوید : موضوع این آلبوم اجتماعی ، مذهبی و دو رویی های سیاسی است . من با تربیت مسیحی به دنیا آمدم و بزرگ شدم ولی در عمرم فقط شاهد دورویی های آن ها بودم .

در آهنگ charisma بلکی هدف مذهبیون را بیان می کند و در مورد آن می گوید : " این قسمت سیاه الهیون است آنها هیپنوتیزم می کنند همه ما را و وقتی نگاه می کنیم به دنیا هدفی تاریک را می بینیم . "

1. Let It Roar
2. Hate To Love Me
3. Loco-Motive Man
4. Unholy Terror
5. Charisma
6. Who Slayed Baby Jane?
7. Euphoria
8. Raven Heart
9. Evermore
10. Wasted White Boys

ترکیب گروه در این آلبوم هم blacky خواننده و گیتاریست Frankie banali درامر ، mike duda بیسیست و یک گیتاریست جدید به نام darrel Roberts که در تور آمریکا به گروه پیوسته بود .

آلبوم بعدی گروه dying for the world نام داشت که در سال 2002 و در استودیو شخصی بلکی ضبط شد که الهام گرفته شده از نامه ای بود که سربازان جنگ خلیج فارس برای بلکی نوشته بودند .

بلکی می گوید : انگیزه ما از ضبط این آلبوم با نامه ای که از جنگ خلیج فارس برای ما نوشتند آغاز شد جایی که طرفداران ما در جنگ آهنگ های ما را فریاد می زدند و می گفتند **** like a beast یا wild child یا kill **** die و ما در قدردانی از آنها این آلبوم را ساختیم .

1. Shadow Man
2. My Wicked Heart
3. Black Bone Torso
4. Hell For Eternity
5. Hallowed Ground
6. Revengeance
7. Trail Of Tears
8. Stone Cold Killers
9. Rubber Man
10. Hallowed Ground (Acoustic)

در سال 2003 گروه تمامی تورهای آمریکای خود را کنسل کرد تا تمام قدرت خود را معطوف به آلبوم بعدی خود کند که نتیجه آن آلبومی بود به نام the neon god که در سال 2004 ضبط شد .

1. Overture
2. Why Am I Here
3. Wishing Well
4. Sister Sadie (And The Black Habits)
5. (Why Am) I Nothing
6. Underature
7. Asylum #9
8. Red Room Of The Rising Sun
9. What I’ll Never Find
10. Someone To Love Me
11. X.T.C. Riders
12. Me And The Devil
13. Running Man
14. The Raging Storm
 
burzum

hrbpjc.jpg



گروه بارزام در ابتدا در اصل به نام urak hai در سال 1987 به وسیله کنت تشکیل شد . تاریخ بارزام همیشه با مبارزات شدید ورگ با مسیحیان ، طرفداری شدید ورگ از دین باستانی و خدایان اسطوره ای نروژ و حبس و زندانی شدن ورگ آمیخته بوده. هرچند که فکر می کنم تقریبا همه می دونن بارزام به معنای واقعی یه گروه نبود و کلیه موزیک و اشعار گروه بر عهده یک نفر به نام ورگ ویکرنس varg vikernes ملقب به کنت گریشناخ count grishnackh بود .

ورگ در ۱۱ فوريه ۱۹۷۳ در برگن ( يکی از شهرهای شمالی نروژ ) به دنيا آمد . چيزهای بسياری در مورد ورگ و گروهش ٬ بارزام می توان گفت ولی من در اينجا به مسائل اساسی آن می پردازم . هرچند نمی توانم تصوير کاملی از بارزام ارائه دهم چون تا زمانی که کسی به آهنگهای بارزام گوش نکند نمی تواند معنای واقعی آن را بفهمد .من معنی خاصی از کلمه بارزام در هیچ دیکشنری پیدا نکردم ولی خود ورگ در مصاحبه ای گفته بارزام به معنای نهایت تاریکی است ( همانطور که بعدها به او لقب lord of darkness داده شد ).

ورگ بجز يک سال زندگی با پدرش در عراق ( به قصد ماموريت ) بقيه زندگی خود را در نروژ و برگن گذراند . او زادگاهش را اين چنين تعريف می کند :

اگر کسی دوستدار جنگل و طبيعت دست نخورده باشد از

برگن خوشش خواهد آمد . اينجا پر از حيوانات وحشی ٬

کوههای سر به فلک کشيده و سرزمين های دست نخورده

است . بعضی از نقاط جنگل به قدری انبوه است که برای

راه رفتن بر روی زمين بايد خزيد

hrbpr8.jpg




اين صحنه تصويری از عصر طلايی را زنده می کند . تصوير ادبی که شاعران لاتين و يونانی در روياهايشان می ديدند .اين همان پناهگاه قديمی طبيعت است و زندگی در شهرها بشر را از ديدن منظره طبيعی محروم می کند .

در اوايل دوران انقلاب صنعتی چيزی که به رويای شاعرانه دوران طلايی پايان بخشيد ورود مسيحيان بود که منجربه بيرون راندن اقوام قديمی نروژ از جنگل ها شد .

چند سال بعد ورگ در مصاحبه ای خطاب به مردم که سعی در فهميدن عقايد او داشتند چنين پيشنهاد کرد :

هر کس می خواهد عقايد من را درک کند بايد در

يک نيمه شب تاريک زمستانی تنها به ميان جنگل برود

و خواهد ديد که جنگل با او صحبت می کند .

در نروژ جنگل به منزله نيروی طبيعتی است که به غارت رفته. هزار سال پيش مسيحيان ساکنان اين جنگل ها را به زور بيرون راندند اما اخيرا به علت پيشرفت بلک متال و پيشرفت heathenism ( معنی اين لغت در فرهنگنامه بت پرستی و کفر است ولی در واقع اين لغت به معنای اديان کهنی است که خدايان ديگری را پرستش می کردند ) مردم به جنگلها بازگشتند تا قدرت خود را پيدا کنند .

در اواخر دهه ۸۰ ورگ به موسيقی متال علاقمند شد و همين باعث شد او در اين راستا جنبشی بزرگ ايجاد کند . ورگ در مدت کمی به عضويت گروه old funeral در آمد که در آن زمان abbath و silenoez خواننده و گيتاريست های immortal به همراه tyr گيتاريست معروفی که سابقه همکاری با گروههای بزرگی مثل emperor و satyricon و .. را دارد نيز در اين گروه حضور داشتند .

ورگ به عضويت گروههايی مثل mayhem و satanel هم در آمد ولی هيچکدام نتوانستند او را ارضا کنند تا نهايتا در اوايل دهه نود او گروه انفرادی خود را به نام burzum تاسيس کرد که خود تمامی امورآن را مثل خواندن ٬ نواختن ٬ شعر ٬ آهنگسازی و ... را بر عهده داشت .

ورگ اولين مینی آلبوم خود را به نام aske به کمک samoth در سال ۱۹۹۲ ضبط کرد . که کاور پشت جلد آن کلیسای سوخته torched بود که خود ورگ آنرا آتش زده بود . اين آلبوم توسط شرکت d.s.p که متعلق به euronimous گيتاريست و خواننده گروه mayhem بود پخش شد .

مینی آلبوم burzum اثر بعدی ورگ بود که بعدها به همراه aske به عنوان یک آلبوم کامل شناخته شد . این آلبوم یعنی burzum/aske شامل 11 آهنگ است و جمع زمان آن 58:09 است .

1. Feeble Screams from Forests Unknown
2. Ea, Lord of the Depths
3. Black Spell of Destruction
4. Channeling the Power of Souls into A New God
5. War
6. The Crying Orc
7. My Journey to the Stars
8. Dungeons of Darkness
9. Stemmen Fra Taarnet
10. Dominus Sathanas
11. A Lost Forgotten Sad Spirit

سومین آلبوم بارزام hvis lyest tar oss نام دارد که در اواخر سال 1992 و اوایل سال 1993 کار ضبط و پخش آن به پایان رسید . این آلبوم شامل چهار آهنگ است که اولین آهنگ بدون کلام بارزام که جزو شاهکار های او هست به نام tomhet در این آلبوم است .

1. det som engang var

2.hvis lyest tar oss

3.inn I slottet fra droemmen

4.tmhet

در سال 1994 چهارمین آلبوم بارزام به نام det som engang var ضبط و پخش شد . این آلبوم هم شامل هشت آهنگ و زمان کلی 40:01 است .

1. Den onde kysten
2. Key to the gate
3. En ring til aa herske
4. Lost Wisdom
5. Han som reiste
6. Naar himmelen klarner
7. Snu mikrokosmos tegn
8. Svarte troner

fantoft kirke کليسايی است در ۵ مايلی جنوب برگن که در قرن ۱۲ ساخته شده و يکی از معتبرترين کليساهای نروژ است و در نخستين ساعات روز ۶ ژوئن ۱۹۹۲ آتش زده شد . در اين مورد عده ای می گويند اين کار را ورگ انجام داده و عده ای ديگر می گويند اين کار توسط گروه neoheaten که رهبری آن بر عهده ورگ بوده صورت گرفته اگرچه که بعدها در دادگاه اين مطلب ثابت نشد .

ورگ يهود و مسيحيت را آفتهايی معرفی کرده بود که ريشه اديان کهن نروژ را سوزانده است و به نظر ورگ و طرفدارانش سوزاندن معابد مسيحيان به نشانه به مبارزه طلبيدن آنها و انتقام گيری از آنهاست که هزار سال پيش در نروژ آنها معابد heaten ها و خود را سوزاندند . ورگ هميشه خود را سرباز odin معرفی می کند که می خواهد انتقام اجدادش را بگيرد .

ورگ و اورانيموس (‌ قبلا اشاره کردم که او گيتاريست mayhem و صاحب شرکت d.s.p بود ) از برجسته ترين شخصيت های موسيقی بلک متال بودند و همکاری زيادی با هم داشتند ولی سر بعضی از مسائل با هم اختلاف پيدا کردند چون اورانيموس چه از نظر عقيدتی و چه از نظر موسيقی پيرو عقايد شيطان پرستی بود . برخلاف ورگ که شيطان را از ايدئو لوژی های مسيح می دانست .

اين دو نفر سر مسائل ديگری نيز با هم به اختلاف بر خوردند و طولی نکشيد که اين اختلافات بالا گرفت و همه از آن با خبر شدند و حتی به روزنامه ها کشيد . نهايتا در ۱۰ آگوست ۱۹۹۲ ورگ به آپارتمان اورانيموس رفت و در طی يک درگيری با ضربات متعدد چاقو اورانيموس را به قتل رساند .

در اينجا به جزئيات دقيق اين کار اشاره نمی کنم و فقط همين را می گويم که ورگ فکر می کرده اورانيموس قصد کشتن او را داشته و حتی گروه mayhem چند سال پيش اعلام کرد که اورانيموس چند هفته قبل از مرگ پيشگويی را ملاقات کرده بود و آن پيش گو گفته بود ورگ به زودی به جرم قتل به زندان خواهد رفت و اورانيموس هم که مطمئن بود کسی که قرار است به قتل برسد خود اوست تصميم گرفت که ورگ را بکشد .

ورگ پس از سه سال درگيری با دادگاه و حبس های موقت آخرین آلبوم کامل با کلام خود را ضبط کرد که در طی آخرین مراحل میکس آلبوم نهايتا به زندان افتاد و تا سال ۲۰۲۰ به حبس در کاخ خود محکوم شد . او در حبس نيز مطالعات خود را قطع نکرد و مشغول به تحقيق و مطالعه در مورد تاريخ آلمان شد و در نهايت سازمانی به نام NHF را بر ضد مسيحيت در آلمان تاسيس کرد .

این آلبوم که به نظر من بی نظیر ترین آلبوم تاریخ بلک متال است در سال 1996 و به نام filosofem در حالیکه خود ورگ آخرین میکس آنرا نشنیده بود توسط وکیلش پخش شد .

این آلبوم هم شامل شش آهنگ و زمان کلی 66:36 است .

1. Dunkelheit
2. Jesus' Tod
3. Erblicket die Töchter des Firmaments
4. Gebrechlichkeit .I.
5. Rundgang um die transzendentale Säule der Singularität
6. Gebrechlichkeit .II.

ورگ در زمان حبس خود هم دست از فعالیت و مبارزه بر نداشت و با تحریک طرفدارانش به آتش زدن کلیسا ها کار خود را ادامه داد و طرفداران ورگ هم با پوشیدن تی شرت بارزام به آتش زدن کلیسا ها می پرداختند و طبق آمار گرفته شده در طی سالهای 1997 تا 1999 تعداد 55 کلیسا به این شکل آتش زده شد .

همچنين او اولين بلک متالی است که در آهنگهايش از کی برد استفاده کرد با اينکه در حال حاضر گروههای بسياری از کی برد اسفاده می کنند ولی ورگ هميشه يک قدم پيش بود .

او درخششی است در آسمان سرزمينهای شمالی و حماسه او

ادامه خواهد يافت و فصلهای جديدی به آن اضافه می شود .


ورگ در اواسط سال 1997 تصمیم به ضبط آلبوم در زندان گرفت و اثر بعدی خود یعنی balders dod با یک سبک جدید یعنی موسیقی بدون کلام با کی برد خالی را ضبط کرد .

Balders dod آلبومی فوق العاده زیبا با جوی بسیار غمگین است که ورگ در پس آهنگ های بدون آواز و خشک کی برد افسانه های خدایان باستانی نروژ را به زیبایی می نوازد .

این آلبوم هم شامل شش آهنگ و زمان کلی 39:15 است .

1. Daudi Baldrs
2. Hermodr a Helferd
3. Balferd Baldrs
4. I Heimr Heljar
5. Illa Tidandi
6. Moti Ragnarokum

آخرین آلبوم رسمی بارزام هم hlidlsjalf نام دارد که ادامه دهنده همان آلبوم balders dod و در همان سبک است . این آلبوم هم از هشت آهنگ تشکیل شده و زمان کلی 33:47 را دارد .

1. Tuistos Herz
2. Der Tod Wuotans
3. Ansuzgardaraiwo
4. Die Liebe Nerpus'
5. Das einsame Trauern von Frijo
6. Die Kraft de Mitgefuehls
7. Frijos goldene Tranen
8. Der weinende Hadnur

البته آلبوم های زیادی از بارزام بعدها پخش شد که تعداد آن به 34 آلبوم می رسد ولی این آلبومها اکثرا همان آهنگ های قدیمی بارزام هستند و بجز یکی دو مورد مثل آلبوم های ragnarock و anthology که چند آهنگ آلبوم نشده بارزام را دارند بقیه تکراری هستند .

در سال 2000 اولین آلبوم قدردانی از بارزام ضبط شد که گروه های مختلف در این آلبوم آهنگ های او را کاور کردند و همچنین در اواخر سال 2003 هم آلبوم دیگر برای قدر دانی از ورگ به نام a man a band a symbol ضبط شد


اعضای بارزام :

Count grishnackh : با نام واقعی Christian varg vikerness گیتاریست ، بیسیست ، درامر ، کی برد ، خواننده ، آهنگساز و شاعر گروه بود . او سابقه همکاری با گروههای mayhem ، satanel و old funeral را دارد .

Samoth : با نام واقعی Tomas Thormodsæter Haugen در مینی آلبوم aske گیتار زده و سابقه فعالیت در گروههای Arcturus, Emperor, Gorgoroth, Hagalaz' Runedance, Ildjarn, Satyricon, Sirius, Thou Shalt Suffer, Ulver, Zyklon, Zyklon-B.را دارد
 
Anathema

Anathema


hrbq89.jpg



Anathema ، یه گروه Doom ، Gothic متالی که در سال 1990 شکل گرفت. گروه توسط برادران Cavanagah شکل گرفت. دو برادری که هر دو گیتار میزدن. با خوانندگی Darren White ، بیس Duncan Patterson و درامری با نام John Douglas . با نام اصلیه Pagan Angel .

Anathema یه گروه انگلیسی Doom و Goth متاله. سبکی که میشه Paradise Lost و My Dying Bride رو هم ازش نام برد. Anathema خودشون بر این عقیدا که چیزی بین Doom و Death متال
بوجود آمدن، به ظاهر کارهاشون هم بیان گر همین مسئله هست.

Anathema کار هاشون رو با چند Demo در سال 1990 و 1991 شروع کردند. یکی از اینها An Iliad Of Woes هستش. که به عقیده کارشناسان یه کاریه که صراحتا از Paradise Lost و Black Sabath الهام گرفته شده. با چند Demo دیگه کارشون رو ادامه دادن تا نهایتا دز سال ۱۹۹۳ اولین آلبوم رسمیه گروه با نام Serenades عرضه کردند. این البومشون 14 Track داره که تمامی این Track ها ساخته جمعی گروه هستش. این البوم رو Doom متال ترین کار گروه میدونن. کاری متوسط از گروه که اونرو برای معرفی گروه کافی میدونن.
سال 1994 و پس از تورهای مختلف Mini Album ی با نام Pentecost رو عرضه کردند. آلبومی که در مجموع کارهای رسمی گروه قرار نداره. اما اعتقاد دارن اون رو میشه جزو بهترین کارهای گروه دسته بندی کرد. این Mini Album از Anathema 4 Track داره. اما با زمان های طولانی . 10 و12 دقیقه ای


بعد از این آلبوم خواننده گروه برای تشکیل یه گروه مستقل از اونها جدا شد . خواننده گروه به علت جنس صدا و علاقه خودش کار رو بیشتر به سمت Death پیش میبرد. پس از جدایی وی سمت حرکت کلی گروه کمی تغییر کرد و به طور کلی بیشتر به یه موسیقی با خاصیت Doom نزدیک شدن و در نهایت آلبوم The Silent Enigma رو در سال 1995 منتشر کردن. Track اولی این Album یا همون Restless Oblivion رو بهترین کار این آلبوم میدونن. Track ی با نام A Dying Wish هم از این Album جزو کارهای قوی گروهه. با یه Solo یی آروم و دلنشين شروع میشه. سولویی به نسبت طولانی که به یک باره با همراهی گروه قوی میشه. و صدای خواننده اضافه میشه. یک کاره سنگین و دارای یک ریتم زیبا که از نظر سرعت و نحوه خواندن خواننده کاملا در نوسانه. این کار خیلی زیبا کار شده. خصوصا اونجایی که با فرياد SILENCE خواننده همه سازهای یک لحضه ساکت میشن. جاهایی از این آهنگ کار بر اساس Bass به پیش میره. ضربه های آروم به Drum و یک جو Atmospheric ه قوی که جزو نقاط قوت Anathema به حساب میاد.




سال 1996 و آلبوم Eternity از گروه. عده ای اون رو بهترین کار گروه میدونن. کاری که از اون خشونت باقی مونده از Death متاله موجود در The Silent Enigma جدا شده و خشونت Guitar هاش با یک جو Atmospheric که توسط Keyboard تداعی میشه پیش میره. کاری که به عقیده کارشناسان چیزیه که تو گروه PINK FLOYD میشه دید. با این آلبوم تداعی کننده یک گروه جدید به حساب اومدن ، نه در حد یک گروه Doom ه دیگه. جزو نقاط قوت این کار همکاری Les Smith نوازنده Keyboard ه گروه Cradle of filth به حساب میاد.
بعد از این Album هم درامر گروه اونها رو ترک کرد و با یک درامر جدید عوض شد. در سال 1998 البوم Alternative 4 رو عرضه کردند. از این آلبوم Fragile Dreams رو کاری قوی میدونن. سال 1999 و آلبوم Judgment که بازهم کاری قوی از Anathema رو نشون داد. این آلبوم باز با همراهی درامر اصلی گروه بود که به گروه بازگشته بود. و باز هم 2 آهنگ خوب آلبوم رو ساخت. یعنی Don't Look Too Far و Wings of God . طرح Cover این آلبوم با Wing Of God ارتباط مستقیم داره. یک طرح بی نظیر که بسیار مورد تو جه قرار گرفت. این آلبوم رو نوعی برگشت مقتدرانه Anathema میدونن.


Anathema به طور کلی جزو گروههاییه که واقعا در سبک خودشون جایی برای حرف نذاشتن. کارهاشون اصولا دلنشینه. نوازندگی قوی سازها و صدای خوب خواننده گروه. گروهی که از چیزی بین Doom/Death متال به بهترینهای Doom/Goth تبدیل شد
 
Arch Enemy

hrbrxg.jpg


Arch Enemy

چیست یک طغیان گر، آیا کسی است که مقاومت می کند؟ و چیست شورش ، آیا مبارزه در برابر قدرت میباشد؟

خواننده: Angela Gossow
گیتار: Michael Amott
گیتار: Christopher Amott
درامز: Daniel Erlandsson
باس: Sharlee D'Angelo


Arch Enemy يک گروه Melodic death metal است. گروهی که معنای نامش اتمام پیشرو ، مخالف حقیقت و دشمن بزرگ میباشد ، Arch Enemy نمای فلسفه شورش و طغیان گروهی است که برای مبارزه در راه خود، از قدرت موسیقی بهره گرفته اند. مسیر گروه توسط Michael Amott گیتاریست قبلی گروه Carcass ، شکل گرفت که تا آن زمان هیچ سبک خاصی را هنوز دنبال نکرده بود. در سال ١٩٩۶ ، گروه را با ملودی و لید گیتاریست خود به همراه برادرش Christopher Amott و درامر Daniel Erlandsson و خواننده Johan Liiva ، شکل گرفت. در ابتدا یک کار Demo بیرون دادند ، که توسط شرکت Fredrik Nordstromِ تولید شده و به بازار روانه شد. بعد از آن ، کار اول گروه Black Earth ، به سبک سوﺋﺪیش دث متال بود. و بعد از آن Michael Amott و Fredrik Nordstrom با هم در سال ١٩٩۸ آلبوم Stigmata را تولید کردند ، که با این آلبوم گروه از نظر فن و تکنیک اجرا ، وارد مرحله جدیدی شد. با ورود بسیست گروه Sharlee D'Angelo شرکت Amott/Nordstromِ در سال ١٩٩۹ آلبوم Burning Bridges را عرضه کرد ، که Arch Enemy در این زمان به عنوان یک گروه مهم که دارای یک موسیقی پیچیده و انکار ناپذیر بود ، شناخته شد . و بعد از این آلبوم ، Arch Enemy در آمریکای شمالی در یک تور با Nevermore ، در اروپا با In Flames و Children Of Bodom و Dark Tranquillity ، و سه تور در ژاپن ، را همراهی کرد ، و نیز اجرا در Dynamo Festival ، و نیز اجرا در Santiago و به همراه Hammerfall و نیز همکاری با Cradle Of Filth در لندن ، Michael Amott توانست با Arch Enemy به عنوان یک گروه پوششی ، گروه های زیادی را همراهی کند ، که امتیاز بسیار خوبی برای گروه به شمار میرفت.

با یک اتفاق کاملاً غیر منتظره ، Angela Gossow یک خواننده کاملا گمنام در آلمان جایگزین خواننده گروه Johan Liiva در سال ۲۰۰۱ شد و گروه را با اجرای آلبوم Wages Of Sin همراهی کرد ( تولید Fredrik Nordstrom و میکس Andy Sneap ) ، که اولین آلبوم با چنین سبکی بود که با صدای خشن و درنده خوی یک زن همراه بود. بعد از کمی Angela Gossow به عنوان یک خواننده معروف و شناخته شده در لوس آنجلس در سال ۲۰۰۲ در آمد. آلبوم در معرض تعریف و ستایش مداوم روزنامه ها قرار گرفته بود و وجود عکس روی جلد آلبوم Wages Of Sin در مجله های ملی در سراسر جهان ، باعث شد که Arch Enemy یکی از مدعیان در لیست "بهترین ها" در آخر سال باشد ، و این عنوان زمانی بود که گروه همانند یکی از گروه های زیر زمینی متال در حال اجرای یک کار جدید بود. متال دیوانه واری که ورود آن "بیرحم ، منتخب و به طور کل چاشنی یک موسیقی پر هیجان و تکاپو که مورد قبول دوستداران این سبک قرار گرفت." کلماتی قوی و مشت هایی خونین بر ثبات آلبوم پافشاری میکرد "که مستلزم برخورداری از هر دو بود ، و صدای خشن Angela بود که به سان جوش و خروش دریا همانند فرو بردن سوزنی در گوش شما نمایان می شد و چشمان شما باور نداشت که این صدا از کجا می آید." که Angela Gossow به عنوان "نعمت نوید بخش سال" در میان گروه های متال معرفی شد. و آمریکای شمالی در مطبوعات خود به سرعت Arch Enemy را به عنوان پنج گروه اول با نشان "صدایی که حرفی برای گفتن دارد" در سال ۲۰۰۲ معرفی کرد. و این ادعا زمانی ثابت شد که گروه در حال اجرا در جشنواره بزرگ ژاپن ، جشنواره متال در Milwaukee، جشنواره متال و هاردکور در نیو انگلاند ، و همکاری با تور گروه Nile در آمریکای شمالی و نیز تور خود گروه ، در آمریکای شمالی و شش روز اجرای مداوم کنسرت در ژاپن بود.

توفیق گروه زمانی حاصل شد تهیه کننده انگلیسی به نام Andy Sneap ، تولید آلبوم Anthems Of Rebellion را قبول نمود. Arch Enemy عمق احساسات و ذوق خود را آشکارا در این آلبوم به کار گرفت ، به همراه استعداد خدادادی Gossow در صدایش ، که به درستی زیبایی صدای Chuck Schuldiner از گروه Death و Jeff Walker از گروه Carcass را یکجا در جنجره خود جا داده است و از نظر تجاری ، اجرای گیتار برادران Amott و اجرای بی عیب و نقص D’Angelo و Erlandsson در بخش ریتم موسیقی ، توانست فروش خوبی را برای گروه به ارمغان بیاورد. تراک های Tear Down The Walls و Silent Wars که از نظر تلفظ به صورت شمرده خوانده شده و نیز تراک We Will Rise که همانند یک ندای هشیاری میباشد ، "یک اعلام جنگ با هر چیزی که با ما در جنگ است توسط یک نظام." و تراک Leader Of The Rats یادآور مکتب cynicism میباشد که نشان میدهد چقدر این مکتب احتیاج به این داشت که همیشه زندگی را از ظاهر آن مورد بررسی قرار دهد. و در پایان تراک Despicable Heroes انتقادی کوبنده از hypocrisy میباشد که آنها پیروی از رهبری میکنند که به پیروان خود خیانت کرده بود.


hrbs3t.jpg




به هر حال Arch Enemy شجاعانه مسیری را دنبال کردند که در جهت ترقی سبک melodic death metal بود و در این راه انتقادات زیادی بر آنها گرفته شد. آنچه شما در آلبوم Anthems Of Rebellion می شنوید و احساس میکنید توانایی برای مبارزه تا سر حد مرگ میباشد ، همانند یک رهبر مبارز ، یک پیمان ناب از صداقت و وفاداری که یک بین دسته نوازنده و شنونده میباشد که با خون منعقد شده است و کسی نمی تواند این پیمان را از بین ببرد تا وقتی که نفس ظغیان گر داخل ما به همراه روح آرام شورشیان در کنار هم میباشد.

آلبوم ها :

۱۹۹۶ Black Earth
۱۹۹۸ Stigmata
۱۹۹۹ Burning Bridges
۲۰۰۲ Wages Of Sin
۲۰۰۳ Anthems Of Rebellion
 
Chuck Schuldiner

LEGEND Chuck Schuldiner

hrbsxi.jpg



چي بگم ازش که نگم بهتره
خدا بيامرزتش اون رفت تا تو اون دنيا فرمانرواييشو شروع کنه





از زمانيكه هنوز پانزده سال بيشتر نداشت در آن روزها، چاك شلداينر با همكاري دو هم مدرسه اي به نامهاي ريك رز Rick Rozz و كم لي Kam Lee گروه منتس Mantas را تشكيل داده بودند. در زماني كه دنياي متال با ظهور گروههايي چون متاليکا Metallica و اسلير Slayer به سمت و سوي تكامل مي رفت، در غرب ايالات متحده گروه پازسد Possessed نوع ديگري از متال را ابداع كرد كه امروزه مي توان آنرا در زمره Death Metal دث متال جاي داد. با اين وجود مجموعه چهارآهنگي منتس كه عنوان مرگ با متال را بر خود داشت، موقعيتي هم ارز با پازسد براي منتس اما در شرق امريكا به ارمغان آورد. بعدها شلداينر از آنروزها به تلخي ياد مي كند: "موقعيت مكاني براي اجراي اين نوع موسيقي غير ممكن بود، مردم به چشم تحقير به ما مي نگريستند و گروه هاي ديگر ساكن ارلاندو Orlando گمان مي كردند ما زباله خالص هستيم. البته آن روزها ما خيلي پر سرو صدا بوديم ولي داشتيم دث متال را پايه گذاري مي كرديم و البته فهمش برااي همه سنگين بود."

اين عدم حمايت از چاك و گروهش، سرانجام به فروپاشي منتس منجر شد. در 1984، چاك با روحيه اي فولادين گروه جديد تشكيل داد و نامش را مختصر و پر مفهوم، مرگ Death نهاد. در ابتدا نمي دانست كه گروه را در تامپا يا كاليفرنيا مستقر كند، ضمن آنكه عشق او به مادرش مانع از دل كندنش از فلوريدا بود. در سال 1985، درست پس از هجدهمين سالروز تولدش، رز و لي را به كمك فرا خواند تا آلبوم حكومت ترور Reign of Terror را خلق كند. شلداينر به سادگي در خصوص اين آلبوم مي گويد: "اين بار موسيقي ما حتي سنگين تر از قبل شده بود به طوري كه فرا سوي ادراك بود."

hrbt34.jpg



هم مارس 1985، چاك، ريك و كم اين فرصت را مي يابند تا يك دموي استوديويي ضبط كنند. مرگ جهنمي Infernal Death آخرين دموي اين تيم بود. در همان موقع اسكات كارلسون Scott Carlson نوازنده بيس اهل ميشيگان توجه چاك را به خود جلب كرده بود، به طوري كه چاك در مورد او گفته بود: اسكات براستي يك قاتل است. بدين ترتيب اسكات به ارلاندو مي آيد و گيتاريستي به نام مت اليوو Matt Olivo را (كه تجربه هم نوازي با او را در جنوسايد Genocide به دست آورده بود) به همراه خود مي آورد. ولي تنهايي چاك و نبود نوازنده درام، دث را بلاتكليف به حال خود رها مي كند. اسكات و مت به ميشيگان باز مي گردند و چاك را اندوهگين اما سرشار از روحيه تنها مي گذارد.

سپتامبر 1985، چاك به قصد همكاري با اريك برشت Eric Bresht نوازنده درام گروه DRI كه آن روزها در روياي خلق سريعترين نوع اسپيد متال بود به سانفرانسيسكو باز مي گردد. اين همكاري چنگي به دل چاك شلداينر نمي زند و در نهايت با بازگشت او به فلوريدا در ماه دسامبر، خاتمه مي يابد. در همان روزها، گروه اسلاترSlaughter طي يك تماس تلفني از وي دعوت مي كند تا براي ضبط آلبوم استراپادو Strappado به آنها در تورنتو ملحق شود. چاك به ناچار مي پذيرد و ژانويه 1986 تمرينات را با اسلاتر آغاز مي كند. گرچه نوازندگي در يك گروه براي او لذت بخش است، بار ديگر نياز به بيان ايدها و ديدگاههاي دروني در قالب موسيقي به سراغ او مي آيد. او كار را نيمه تمام رها مي كند و به سانفرانسيسكو مي رود تا با كريس رايفرت Chris Reifert ملاقات كند. در آوريل آن سال چاك و كريس يك دمو شامل سه آهنگ Mutilation ضبط مي کنند. اين دمو نظر استوديوي كامبت Combat را جلب مي كند به طوري كه به دث فرصت داده مي شود تا يك آلبوم كامل را تنظيم و اجرا كند


hrbt49.jpg



2 جولاي 1986، چاك وكريس در يكي از استوديوهاي كامبت در فلوريدا، شروع به كار مي كنند ولي به دنبال معايب و ضعفهاي استوديوي فلوريدايي بلاجبار به استوديوي موزيك گرايندر Music Grinder در كاليفرنيا نقل مكان مي كنند. به فاصله چند روز چاك و كريس آلبوم را ضبط مي كنند و كار ميكس آلبوم را به رندي برنزRandy Burns واگذار كرده و به خانه باز مي گردند. هنوز ميكس آلبوم به پايان نرسيده كه چاك و كريس با گيتاريستي به نام جان هندJohn Hand آشنا مي شوند. اين دوستي به قدری پيشرفت مي كند كه آنها تصميم مي گيرند عكس جان را، گرچه هيچگاه حتي يك نت با دث ننواخت، پشت جلد صفحه نخست خود در كنار عكسهاي خود چاپ كنند. ماه مه 1987، آلبوم (زخم خونين را فرياد كن)Scream Bloody Gore عرضه مي شود و توجه منتقدان را به شدت جلب مي كند. چاك شلداينر در اين آلبوم آهنگساز، شاعر، گيتاريست، نوازنده بيس، خواننده و حتي طراح جلد صفحه و لوگوي گروه است. پس از موقعيتي كه اين آلبوم به دست مي آورد سه نفر از گروه فلوريدايي مَسِكِرMassacre از جمله ريك رز، به چاك مي پيوندند تا اولين تور گروه را راه اندازي كنند. طي كنسرتي كه اين گروه در ميلواكي مي دهد، سه آهنگ جديد نيز به نامهاي (مرده متولد شده) Dead Born ، (تابوت باز) Open Casket و (پريز را بكش يا بعبارتي خود را رها ساز)Pull the Plug كه نشان دهنده جا افتادگي و پختگي گروه بود نيز به مردم معرفي مي شود. آوريل 1988، دث در استوديوي موريساند فلوريدا Morrisound كه پاتوق بزرگترين گروههاي دث متال (موربيد انجل Morbid Angel،كنيبال كورپس Cannibal Corpse و ناپالم دث Napalm Death) به حساب مي آيد و با راهنمائيهاي دن جانسون Dan Johnson آلبوم دوم خود، (جذام)Leprosy را مي آفريند. جذام كه همچنان در مكتب Slayer/Venom ساخته شده بود تأكيد بيشتري بر پاساژهاي ملوديك (كه بعدها تبديل به امضاي دث شد) دارد. اين اثر همانند بمبي در جنبش زيرزميني متال منفجر مي شود و تأثير بسزايي بر گروههاي دث متال اروپايي همچون انتومبد Entombed و ناپالم دث مي نهد.

سه تا از اشعار آلبوم به قدري زيبا و عميق بود كه توجه همه صاحب نظران اشعار راك را بر مي انگيخت و شيوه نواختن درام (اجراي نت هاي چهارلاچنگ با تمپويي بالاتر از 240 روي درام Snare) درامرهاي جز را متعجب مي كرد. قطعه (تو رنج مي كشي) مشتمل بر دو گيتار، يك گيتار بيس، درام، فيد بك آمپلي فايرها و شعري به غايت فلسفي، با همكاري جان زرن John Zorn كه (پير جز) لقب گرفته بود، نواخته شد.در Bands by Night گزارش شده است كه متاليكا با شنيدن كل اين آلبوم در يك مهماني، به مدت يك ساعت هيچ حرفي با يكديگر نمي زنند!. جذام سرشار از مفاهيم عميق است.هر قطعه اين مجموعه به گونه غريبي بيانگر واقعيات هولناكي است كه بسيار مشوش كننده تر از داستانهاي تخيلي خون آشامها و زامبيهاست.

اشعار اين آلبوم بگونه اي هنرمندانه اشاره به مضاميني چون جنگ افروزي، مرگ ترحم، مرگ انسانيت ، ارتجاع سياه و عدم اطلاع از زندگاني پس از مرگ در قالب استعاراتي مانند جذام و... دارد. با اين حال اعضاي گروه بار ديگر چاك را تنها مي گذراند. او كه همواره از يك سو درگير مسائل فكري خود است، هرازگاهي بايد زجر تنها ماندن را تحمل كند. پناه او طبيعت، دريا، گلهايش و خانه و خانواده اش است. خوشبختانه همواره نوازندگاني كه او را تحسين مي كردند و همراهي او برايشان به رويايي مي مانست به ياريش مي شتافتند. همچون جيمز مورفي James Murphy گيتاريست نابغه فلوريدايي كه با هر گروهي همنوازي كرده موجب ارتقاي كلي در موسيقي آن گروه بوده است. در روزهاي واپسين سال 1989چاك شلداينر نااميد از ريك رز كه علاقه اي به ارتقا و پيشرفت نشان نمي داد به ستوه آمد و سرانجام جيمز مورفي را جايگزين او كرد.

درمان روحاني Spiritual Healing به تهيه كنندگي اسكات برنز Scott Burns ضبط مي شود. چاك مي گويد: درمان روحاني، نشانگر آوايي است كه مي توان از دث متال توقع داشت، هنگامي كه تأكيد بر عمق موسيقيايي اثر و غناي اشعار فراتر از مزخرفاتي چون شيطان پرستي است و من معتقدم با اين آلبوم مي توان نظر بسياري از مردم را نسبت به اين موسيقي تغيير داد.

چاك در قطعه هيولاي زنده Living Monstrosity سخن از مادران معتادي مي راند كه فرزندان معتاد به دنيا مي آورد و در اعماق ذهن Within The Mind از قدرت و قواي فردي انسان و اعتماد به نفس سخن مي گويد. يكبار ديگر اتفاق بد هميشگي حادث مي شود. تري باتلرTerry Butler و بيل اندروز Bill Andrews دث را ترك مي كنند و جيمز مورفي براي ضبط آلبوم دليل مرگ Cause of Death به آبيچواري Obituary مي پيوندد. رسانه ها شروع به شايعه پراكني راجع به شلداينر مي كند. زماني كه نيروي دروني او به ياريش مي آيد تا آلبوم بشر Human را تكميل كند، چاك در دفترچه آلبوم از كسانيكه كه از موسيقي حمايت مي كنند نه از شايعات، قدرداني مي كند. بشر نقطه عطفي در همه تاريخ دث متال محسوب مي شود. ضمن آنكه نخستين آهنگ بدون كلام دث در اين آلبوم جاي مي گيرد و اشعار مجموعه از ادبياتي قويتر و عميقتر نشأت گرفته است: تقاضاي مرگ با وقار، آيا چيز زيادي براي خواستن است؟ و در آهنگ چهره پنهان به مردمي كه از اعتمادها سوء استفاده مي كنند حمله مي كند: آسيب پذير بخاطر اعتماد، حيات هزار توي معماهاست، هديه مردماني كه چهره اي پنهان دارند. در آهنگ سياره هاي متروك همچون يك پيشگو، از ويراني نسل بشر بدست خويش شكايت مي كند: گذرگاههاي افكارمان را محدود ساخته اند، آيا آنها تمثيل ارتجاعند؟ و در آهنگ از ميان روياها نظاره كن ،اشاره اي انديشمندانه به نكته ي دارد كه توضيح آن در سروده او براحتي آشكار است: چشمانت را ببند و دمي تصور كن هستي ات را بدون هر آنچه كه با چشمان باز، بي ترديد پذيرفته اي




hrbtaw.jpg


1993 چاك با خلق الگوهاي افكار فردي Individual Thought Patterns افقهاي تازه اي به روي دث متال مي گشايد. با اين آلبوم، دث متال به درجه اي از تعالي موسيقيايي مي رسد كه برخي منتقدان به دنبال نام تازه اي براي اين سبك مي گردند. ريتمهاي بسيار پيچيده، بيس هنرمندانه استيو دي جورجوSteve Di Giorgio و آكوردهاي Open E موسيقي اين آلبوم را حتي قراتر از بشر مي برد. گرچه براي گوش ناآزموده موسيقي اين آلبوم خشونت آلبومهاي قبل را ندارد، ليكن فريادهاي خشمناك چاك شلداينر كه به عقيده بسياري بهترين آواز او در ميان آلبوم هايش به حساب مي آيد، به هيچ وجه روي جنون جاري در موسيقي دث را كم رنگ نمي كند



در اين زمان، چاك شلداينر بسيار درگير فلسفه و روان شناسي است. او كه اوقات فراغت خود را به رسيدگي گل هايش و بازي با دو سگ خود، هايدي و باستر كه همواره آنها را جزء مهم ترين علائق زندگي اش مي دانست، مي گذراند، ساعات شب را صرف مطالعه فلسفه و ارتباط عميق موسيقي با روانشناسي سپري مي كند. چاك با الكس وبستر Alex Webster كه براي نزديكي به او كنيبال كورپس Cannibal Corpse را از نيويورك به فلوريدا آورده بود در بسياري از يافته ها همسو و هم نظر است.

گرچه پاره يي از تفكرات كه ذهن وبستر را به خود مشغول داشته همچون خام خواري و ترك گوشت همانند پيروان بيرمينگامي دث متال، كركس Carcass، كه نفرت خود را از گوشت خواري در آلبوم زياده سخن گفتن از مضرات Descanting the Insalubrious همچون مانيفستي كه شباهت بسيار آن با فوايد گياهخواري صادق هدايت قابل توجه است، خيلي بر چاك تأ‌ثير نمي گذارد.

ليكن نظريه مغاك نيچه، كه نه تنها در دوران پروتو متال (1983 - 1969) كه در دوران مدرن (1988 - 1983)، پست مدرن (1966 - 1988) و حتي در دوره ارگانيك (1997) باني پديدار شدن اين موسيقي كه به طور مستقيم اشاره به مرگ و زجر كشيدن دارد، است. به قول خود او بر ذهنش خالكوبي مي شود.

چاك شلداينر تاريخ اجتماعي چهار دوره مذكور موسيقي متال را به خوبي می شناسد و به متال هدونيستي همچون كيس Kiss و جوداس پريست Judas Priest به شدت عشق مي ورزد. او به ارتباط جامعه شناسي اين چهار دوره (سبمولوژيكال - مصرف گرايي - احساس گرايي و اخلاق گرايي) و رابطه آن با جريان مخالف كه همواره در موسيقي متال هر دوره بيان شده است(هدونيستي - وظيفه شناختي، پوچ گرايي و فرا سوي ماديات) اشراف كامل دارد. به سبب اين شناخت عميق، چاك در دوره خود آثاري را ارائه كرده كه نقطه اوج آن دوران به حساب مي آيند. و بدين ترتيب، در روزهايي كه احساس و انديشه ي كانت ذهن خلاق او را به شدت به خود مشغول داشته، آلبوم نمادين Symbolic را مي آفريند. بار ديگر اثري سرشار از ادبيات ناب، موسيقي پربار و مفاهيمي عميق دنياي متال را متحول مي سازد.

ترانه نمادين كه آهنگ عنوان مجموعه است، اشاره به دوران كودكي به عنوان دوران بي گناهي و روح سرشار از اميد دارد. او خود در خصوص دوران طفوليت مي گويد:
هنگامي كه كودكي بيش نيستي، زيستن بس ساده و سهل است. تو به راستي از آنچه پيرامونت مي گذرد، آگاه نيستي، تو قدم به قدم از بي گناهي دور مي شوي. بي گناهي چيزي گران قدر و الهي است. افسوس زماني كه آدم بالغي مي شوي و درگير مشغله روزمره، به كلي آنرا از دست مي دهي. بدين سان همواره در احتياج آرام بخشي به نام بي گناهي خواهي بود، اما افسوس كه اين دارو توليد و عرضه نمي شود. آن هنگام كه كودكي بيش نيستي، مي تواني از دوچرخه ات بيفتي، گل و لاي را ببلعي، زخمي شوي و خونريزي كني، و دوباره سوار دوچرخه شوي... تا بيشتر و بيشتر سواري كني.

موسيقي آلبوم نمادين سرشار از فراز و نشيب است و ملودي هاي جاري در آن به گونه اي غريب زيباست. شلداينر يكايك نتها را با ظرافتي كه نشانه آگاهي او از روانشناسي نت هاست و به ندرت در آهنگسازان همرده او ديده مي شود، براي همه سازهاي اثرش نوشته است. فراتر از آن، احساسي كه در اشعار آلبوم سيلان مي كند، كاملاً با بهره گيري از اصول شعر ارسطو، همانگونه كه رمبو مي سرايد، سروده شده است. در اشعار كاملاً سمبوليستي آلبوم، سخن از قضاوتها، تعصبها، ابهامها و اصالت وجود انسان گفته مي شود.

از آن جا كه استوديوي جورجو و اندي لاروك گرفتار گروه هاي خويش اند، شلداينر با همكاري جن هاگلن(درام)، كلي كانلن(بيس) و بابي كولبل(گيتار) اين آلبوم را ضبط مي كند. از يك نقطه نظر اين آلبوم برترين اثر دث متال دو دهه 80 و 90 شناخته مي شود. پايان اين آلبوم، با بهره گيري از صداي محزون گيتار آكوستيك و سولوي گيتار الكتريك، كه مرثيه اي در غالب موسيقي مي ماند كه مو را بر اندام شنونده راست مي كند.

پس از اجراي كنسرت هاي آلبوم نمادين چاك شلداينر تصميم به آغاز پروژه جديدي با عنوان Control Denied مي گيرد و از دو نوازنده گمنام و در عين حال قدرتمند با نامهاي شانُن هَم Shannon Hamm و ريچارد كريستي Richard Christy در كنار تيم آيمر Tim Aymar خواننده هزار صداي گروه Psychoscream و استيودي جورجو، بيسيست افسونگر متال بهره مي گيرد. در واقع كنترل دينايد يك گروه پاور متال Power Metal است كه ساختار موسيقيايي آن بسيار به دث شباهت دارد و با اين وجود، ازالِمان هاي موج نو هوي متال انگليسي (N.W.O.B.H.M) نيز انباشته است. كنترل دينايد با ضبط قطعه اي به نام هنگامه وضوح خود را به ثبت مي رساند. ولي ناگهان چاك كار را متوقف مي كند چرا كه نشانه هاي تولد آلبوم ديگري از دث را در روح خود در مي يابد. او از نوازندگان كنترل دينايد مي خواهد تا براي ضبط اين شاهكار، وي ر ا ياري كنند. اسكات كلندن Scott Clendenin جاي خالي استيو دي جورجو را كه در آن زمان، مشغوليات خود را دارد، پُر مي كند. و چاك خود خواندن آوازها را به عهده مي گيرد. آواي پايداري The Sound of Perseverance با اصولي ترين و علمي ترين شكل آهنگسازي، اشعاري و متأثر از افكار فريدريش ويلهم نيچه، في الواقع آخرين آلبوم دث است. در دفترچه آلبوم، چاك، آخرين اثرش را به همه كساني كه روياها و خواسته هاي مثبت دارند تقديم مي كند و بار ديگر از هوادارانش ميخواهد كه به جاي شايعات از موسيقي حمايت كنند و به كساني كه در عناصر منفي غرق شده اند هشدار مي دهد كه به خود بيايند و تفاوت زنده بودن با وجود داشتن را دريابند. پشت جلد دفترچه جمله اي از كتاب فراسوي نيك و بد اثر نيچه نقش بسته. و روي جلد به نقاشي زيبايي كه نشان دهنده مغاك است آراسته شده. هر آهنگ اين آلبوم مي تواند ذهن شنونده را براي مدتي طولاني به خود مشغول كند و در پايان هنگامه وضوح منتهي با اجراي دث فرجام دهنده افسانه دث مي شود. چاك در پايان اين آهنگ، با احساسي شگرف و هول انگيز خدا را صدا مي زند و از او پاسخ مي طلبد. اين قسمت كه در شعر آهنگ نگاشته نشده بود هنگام ضبط به وقوع مي پيوندد و همگان را در استوديو متحير و ميخكوب مي كند. پس از آن چاك با اجراي آهنگ مسكن Painkiller اثر جوداس پريست Judas Priest تعلق خاطر خود به گروه هاي متال نسل اول را به اثبات مي رساند گرچه هارموني هايي كه او استفاده مي كند به مراتب قوي تر و استادانه تر از اجراي خود جوداس پريست است.

چاك در قطعه قصه اي بهر گفتن انگار از آنچه در انتظار اوست با خبر است:
"هنگاميكه حقيقت را ميچشي همانند ديگران درخواهي يافت كه براي تو من ماضي ام قصه اي بهر گفتن، باز گويش كن! " و هنگامي كه درگير كنسرتهاي آلبوم است، يك روز دردي در ناحيه گردن خود احساس مي كند. در آغاز آنرا جدي نمي گيرد ولي با طولاني شدن درد و مراجه به دكتر در مي يابد كه داراي نوعي تومور مغزي بدخيم است. او بلافاصله تحت معالجه قرار مي گيرد و زماني كه علايم بهبودي را در خود مي بيند، شروع به نوشتن آلبومي مي كند. هنر شكننده وجود The Fragile Art Of Existence در نوع خود شاهكاري است كه در عين تازگي، مهر تاييدي نيز بر آلبومهاي دث خصوصا آواي پايداري مي زند. درست هنگامي كه زندگي، بدون نقص به نظر مي رسد چيزي پيش مي آيد و ما را از پا در مي آورد.

چاك شلداينر كه در همه آثار خود همچون يک پيشگو سخن مي گويد، در اين آلبوم، همانند مجموعه آواي پايداري به صراحت از Deja-Vu، پديده اي كه انسان در حالتي ترديد آميز گمان مي برد واقعه يي جاري را در گذشته ديده بوده است، نام مي برد. گرچه پزشكان به او و خانواده اش اميد بهبودي مي دهند، گويا چاك به راستي از سرنوشت خود آگاه است كه تصميم مي گيرد كنسرت بزرگي در لس آنجلس برگزار كند و از همه آلبومهايش، قطعاتي را براي هوادارانش بنوازد. در اين كنسرت آخر، چاك حتي قطعاتي از آلبوم نخست خود اجرا مي كند. در روزهاي بعد حال او به شدت به سمت بدتر شدن پيش مي رود. شيمي درماني و معالجات معمول سرطان اثري ندارند. مادرش تصميم مي گيرد نوعي معالجه سنتي با گياهان دارويي را در پيش بگيرد. معالجه سرطان در ايالات متحده بسيار گران است و خانواده شلداينر همه دارايي خود را صرف مداواي چاك كرده اند.
در شرايطي كه موسيقي بي مايه و سطحي عوام پسند، دلارها را به جيب كمپاني ها، صاحبانشان و شبه هنرمنداني كه محبوبيتشان از عمر كوتاهي بر خوردار است جاري مي كنند، امپراتور دث متال بيمار و با فقر دست به گريبان است.

hrbuv5.jpg




كليه دوستداران او از همه جاي دنيا كمكهاي مالي مي كنند و دوستانش نيز از جمله استيو دي جورجو، الكس وبستر، جك اوون، بارني گرينوي، گروه مورتيشن و خيلي هاي ديگر نيز در اين كمكها سهيم اند. تستامنت Testament ، اگزوداس Exodus ، فلوتسم اند جتسم Flotsam & Jetsam، سادوس Sadus و اس.او.دي S.O.D به همراه چند گروه ديگر كنسرتي به نفع چاك تدارك مي بينند. اين همه كمك مالي و روحي، و حتي روحيه سترگ خود چاك، نمي توانند بر تومور بد خيم مغز پيروز شوند و سر انجام در عصر روز سيزدهم دسامبر 2001، ساعت 16، در حاليكه تامپاي فلوريدا را هوايي مه آلود و خاكستري رنگ در بر گرفته بود، چاك شلداينر، امپراتور دث متال، پس از مبارزه اي طولاني و حزن آور با تومور بدخيم مغز، سرانجام به سرنوشتي كه معتقد بود همچون حقيقتي در پس پرده سردرگمي ها او را انتظار مي كشد، پيوست. بزرگ شاعر و فيلسوف دنياي متال، عبور براي يافتن نيمه حقيقي خود را از سالها قبل در اشعارش منعكس كرده بود.
مرگ او نه تنها دنياي متال، كه موسيقي مدرن را سوگوار و سياهپوش مي كند و اشك از چشمان بسياري از هنرمندان و هنردوستان دنيا جاري مي سازد

يادش گرامي باد
 
نوشته شده توسط Dark Light:
hragxx.jpg



اگر به دنبال معنای لغوی evanescence باشین شاید تو بعضی از دیکچنریها همچین کلمه ای رو پیدا نکنین ولی در لغت evanescence به معنای به تدریج محو شدن هستش.
گروه evanescence نه سال پیش توسط ben moody و amy lee که هم مدرسه ای بودن به طور کاملا اتفاقی تشکیل شد.
amy lee خواننده و آهنگساز21 ساله و ben moody هم گیتاریست و آهنگساز 28 ساله گروه هستن که البته ben moody حدود 1 سال پیش بنا به دلایلی از گروه جدا شد. دیگر اعضای این گروه john lecompt که گیتار میزنه william boyd که بیسیست هستش و rocky gray درامر گروه هستن terry blasmo هم از گروه the cold جایگزین ben moody شد.
زادگاه این گروه هم ارکانزاس و شهر کوچک لیتل راک هستش.
قبل از آلبوم جاودانه fallen چند آلبوم ديگه هم درست شده بود كه public نشدن و فقط حدود 200 كپي از آنها تهيه شد.
در مورد سبك آهنگها هم بايد بگم gothic rock هستش . آلبوم fallen حدود 17 ماه پيش release شد و 43 هفته در top 10 بيلبورد بود .5.3 مليون كپي تو آمريكا و 12 مليون كپي هم در كل دنيا فروش داشت . من خودم 15 ماهه كه دارم 11 تا آهنگ fallen رو گوش ميكنم ولي هنوز هم آهنگهاش برام جذابن و تكراري نشدن
يكي از مهمترين دلايل موفقيت fallen اينه كه 7 سال رو اين آلبوم كار شده به طور مثال آهنگ my immortal مربوط به سال 98 هستش
خصوصيت منحصر به فرد آهنگهاي evanescence كه اونها رو از هر نظر با بقيه آهنگها متمايز ميكنه شعر هاي فوق العاده پر معني و عميق اونهاست . آهنگهايي مثل my immortal و tourniuet و imaginary و ... داراي بالاترين سطح محتوا هستن . به نظر من amy lee و ben moody قبل از اينكه آهنگساز خوبي باشن شاعرهاي قابلي هستن


دوست عزيز بايت اين مطالب عاليتون ممنون مخصوصا در باره گروه اوانسن که من واقعا عاشقشون هستم راستی شما نمی دونین دلایل جدا شدن بن مودی چی بود ؟ وقتی جدا شد فکر کنم با آوریل رفت و در موسیقی آلبوم Under My Skin با او همکاری کرد .

اگه درباره كلي كلاركسون - هلاري داف - ليندزي لوهان هم مطلبي دارين ممنون ميشم ( البته اينا راك نيستن !!!!)

يه سوال سبك هاي بلك متال با دارك متال يكي هست ؟

اقا داوود از آهنگ Kelly Clarkson -- Behind These Hazel Eyes

واقعا ممنونم.

آقا داوود و دوستان گروه Delta Goodrem آهنگ هاشو ندارین ؟ اگه اشتباه تایپ کردم ببخشید من خودم این گروه رو اصلا نمیشناسم .
 
اطلاعاتت در مورد فیلم درسته...
بابا ای ول .. تو به بهزاد ایراد میگیری .. خودت که بدتری ... بابا من واسه این فیلم پایه بحث خواسته بودم...
در مورد اون کتاب هم که معرفی کردم، فکر نکنم که به فارسی ترجمه شده باشه.. چون کاملا تخصصی هستش و نظریه های بسیار جالب و با ارزشی رو در مورد زمان و مکان و امکان سفر در زمان از طریق " کرم چاله ها ( WormHoles ) " رو بحث و بررسی میکنه. گفتم که نویسنده کتاب یکی از برجسته ترین و شناخته شده ترین چهرهای جهانی در زمینه فیزیک هستند. جالبه بدونید ایشون الان مقامی رو در دانشگاه کمبریج انگلستان دارند که زمانی متعلق به " نیوتن " بوده!!!!
بازم تاکید میکنم حداقل خلاصه ای از کتاب رو بخونید و بعد فیلم رو ببینید چون که فیلم تا حد زیادی با الهام از نظریات پروفسور Hawking ساخته شده.
در کل اولین فیلمی بود که به معنای حقیقی کلمه " اسیدی " باهاش حال کردم.
خوب داوود جون من که گفتم هیچی نفهمیدم ولی اگه بخوای بحث کنم از خدامه ......
میرم این کتابه رو میخونم (ابلته بعیده چیزی بفهمم !!) بعد اگه دیگر بچه ها هم اومدن بحثو شروع می کنم !
راستی داود لینک آلبوم جدید مدونا (Confession on a danc floor ) رو میتونی بدی
فقط مگا آپلود نباشه چون اونرو دارم سرعتش افتضاحه !! بازم اگه راپید شیرش رو پیدا کردی دمت گرم بهم بده
مرسی
بای
 
با سلام...

اقا داوود از آهنگ Kelly Clarkson -- Behind These Hazel Eyes

واقعا ممنونم.

آقا داوود و دوستان گروه Delta Goodrem آهنگ هاشو ندارین ؟ اگه اشتباه تایپ کردم ببخشید من خودم این گروه رو اصلا نمیشناسم .

خواهش میلاد جان...
اسم گروه رو درست نوشتی.... واقعا چه شانسی داری با یه سرچ کمتر از 5 دقیقه تونستم 2 تا آلبوم ازش پیدا کنم ..

Delta Goodrem -- Innocent Eyes

B00008RH8S.03._SCLZZZZZZZ_.jpg


Code:
1. Born To Try 
2. Innocent Eyes 
3. Not Me, Not I 
4. Throw It Away 
5. Lost Without You 
6. Predictable 
7. Butterfly 
8. In My Own Time 
9. My Big Mistake 
10. This Is Not Me 
11. Running Away 
12. A Year Ago Today 
13. Longer 
14. Will You Fall For Me

Delta Goodrem -- Mistaken Identity

B00069MQBG.03._SCLZZZZZZZ_.jpg


Code:
1. Out of the Blue 
2. Analyst 
3. Mistaken Identity 
4. Extraordinary Day 
5. Little Too Late 
6. Be Strong 
7. Electric Storm 
8. Almost Here 
9. Miscommunication 
10. Sanctuary 
11. Last Night on Earth 
12. Fragile 
13. Disoriented 
14. You Are My Back

این دوتا البوم به صورت 3 تا فایل RAR هست که به هم وابسته هستند.. پس اگه طلبه شدی و خواستی دانلود کنی اول هر 3 تا فایل رو ( که حجم کلیشون یه چیزی حدود 190 مگ میشه) دانلود کن و بعد اونها را Unrar کن...

دانلود :

Code:
http://www.megaupload.com/?d=NTK4AWF1
http://www.megaupload.com/?d=C4HHFY0H
http://www.megaupload.com/?d=I2ABDKU5

پسورد :
Code:
yeuamnhac

=========================

خوب داوود جون من که گفتم هیچی نفهمیدم ولی اگه بخوای بحث کنم از خدامه ......
میرم این کتابه رو میخونم (ابلته بعیده چیزی بفهمم !!) بعد اگه دیگر بچه ها هم اومدن بحثو شروع می کنم !
راستی داود لینک آلبوم جدید مدونا (Confession on a danc floor ) رو میتونی بدی
فقط مگا آپلود نباشه چون اونرو دارم سرعتش افتضاحه !! بازم اگه راپید شیرش رو پیدا کردی دمت گرم بهم بده

مونا جان قصد توهین نداشتم ( اصلا با درک کردن یا نکردن شما کار نداشتم) ... فقط اگه نیگا کنی به جای اسم من نوشتی " ممد" .. واسه همین یه گیر کوچولو بهت دادم...
این کتابرو هم بخون.. متوجه میشی ولی باید یه کم زور بزنی چون خیلی جاهاش اطلاعات علمی هست که هر کسی با اونها اشنایی نداره..
این البوم رو هم که خواستی چشم... دنبالش میگردم..

فعلا.
Cheers
 
نوشته شده توسط kelark:
دوست عزيز بايت اين مطالب عاليتون ممنون مخصوصا در باره گروه اوانسن که من واقعا عاشقشون هستم راستی شما نمی دونین دلایل جدا شدن بن مودی چی بود ؟ وقتی جدا شد فکر کنم با آوریل رفت و در موسیقی آلبوم Under My Skin با او همکاری کرد .



اگه درباره كلي كلاركسون - هلاري داف - ليندزي لوهان هم مطلبي دارين ممنون ميشم ( البته اينا راك نيستن !!!!)

يه سوال سبك هاي بلك متال با دارك متال يكي هست ؟




دوست عزير بن ميخواست که سبک گروه هارد راک يعني متالش بالا تر باشه باشه و بيشتر بر روي موزيک تکيه داشت
ولي خانوم amy lee بر ghotic متال بودن گروه تاکيد داشت تا سرانجام موسس گروه تصميم به جدايي گرفت
1 موزيک هم با اناستاسيا خونده
everything burn
براي فيلم فانتاستيک 4




اين دو سبکي که گفتي
Dark Metal ايده غلبه تاريكی بر روشنائی، ايده ای است كه از ابتدای خلقت آدمی تا به امروز (و آينده) ساری است. عكس اين ايده نيز صدق می كند. اشعه های نور كه آرام آرم قلب تاريكی را پاره می سازند تا نور و روشنائی جهان را آذين بخشد. متال، بخشی از حيطه متعلق به دين به شمار می رود. متال يك هنر دينی است به معنای متعلق به دين


Black Metal سياهی. سياهی. سياهی. سياهی. سياهی. آنانكه در سياهی و تاريكی آرميده اند، كسانی اند كه به نظاره نشسته اند. نظاره رهگذارن خيابان تاريكی. خيابانی به امتداد تمام دنيا. از اينجا تا آنجا. گذشتن از چنين خيابانی كاری سهل است. ماندن در آن است كه بسيار مشكل می ماند. آنانكه كه می مانند، خود نظاره گران رهگذران بعدی می شوند و اين مسئله هميشه ادامه دارد، ادامه دارد، ادامه دارد


از لحاظ عقايد و فلسفه با هم فرق دارن
بلک متال سبکيه که وايکينگهاي نروز اوردنش و عقيده دارن که با امدن مسيح همه چيزشون از بين رفته
اونها هم مثل ما قبلا دين داشتن pagan
ما هم اهورا مزدا را داشتيم ولي ..........
عربها .......


در باره اينها که گفتي متاسفانه يا خوشبختانه هيچي نميدونم
 
آخرین ویرایش:
شاخه هاي راک

راک اند رول که يکی از سبکهای تاثير گذار و متداول در موسيقی راک است، روندی غير قابل پيش بينی را طی کرده است. در ابتدا زمانی که راک باز ها موسيقی "کانتری" و "بلوز" را با هم تلفيق کردند، راک دارای مشخصه های بارزی مثل آنارشيسم بود ولی بعدها با گذشت زمان، اين مشخصه ناديده گرفته شد و اين نوع موسيقی به سمت کسب مهارت و ايجاد تحول رفت. از موسيقی پر انرژی Chuck Berry گرفته تا هارمونيهای زيبای بيتل ها و موسيقی روح نواز Otis Redding همه و همه در گروه راک اند رول قرار گرفت. اما rock &roll جذابيت موسيقيايی خود را فقط برای چند سال حفظ کرد. گوناگونی بسياری که در سبکهای مختلف راک پديد آمد، به قول بعضی از متخصصين هسته اصلی راک از هم پاشيد.
Pop rock :
پاپ-راک يکی از عمده ترين شاخه های موسيقی محسوب می شود که به طور کلی به هر نوع موسيقی پاپ ساخته شده پس از دوران جذب راک اند رول به پاپ، Pop rock می گويند. از ويژگيهای اين سبک ملوديک و گيرا بودن موسيقی آن است و تکيه آن بر موسيقی لاينقطاع است که با چيره دستی نواخته می شود. از گروههای مشهور فعال در اين سبک که تعداد آنها کم هم نيست می توان به Everly Brothers، Madonna و Rowded House اشاره کرد.
Soft Rock :
اگرچه سبک سافت راک در اوائل دهه هفتاد پايه گذاری شد اما زمزمه های آن از اواخر دههء شصت آغاز شده بود. Soft Rock موسيقی ملايمی است که بيشتر تکيه بر خواننده و ترانه سرا دارد تا نوازنده؛ تجاری نگاه کردن به موسيقی يکی از ويژگيهای اين سبک است. Soft Rock تا حدی متمايل به پاپ-راک است اما با فضايی ملايمتر و نرمتر. گروههايی مثل "کارپنترز" و "شيکاگو" تکيه بر موسيقی ساده و ملوديک داشتند و در طول حيات خود با تهيه کنندگان مختلفی کار کردند. در طول دههء هفتاد، Soft Rock بازار موسيقی را تحت تاثير خود قرار داد و به طور جدی موسيقی تلفيقی هم اثر خود را دچار دگرگونی کرد.
Grunge :
سبکی که اوج درخشش آن در دهه ۹۰ اتفاق افتاد و تبديل به محبوب ترين سبك هارد راك اين دهه شد و اين درخشش نتيجه خلاقيت kurt cobain و بقيه اعضاي Nirvana بود. سبكي كه از دل the Stooges و Black Sabbath برخاست و حاصل تركيب موسيقي punk و heavy metal بود و البته گرايشش بيشتر به سمت پانك بود تا Heavy metal؛ بخصوص در انتخاب اشعار و نوع اعتراض موسيقيايي آن. اما در نحوه نواختن ريف ها به heavy metal شباهت بيشتري داشت. اين سبك داراي دو نسل و دوره ي مشخص است: نسل اول شامل گروه هاي Green River، Mudhoney وSoundgarden مي شود كه اين موج هنوز هم ادامه دارد و ريف هاي آن سنگين تر و خشن تر از ريف هاي دوره ي دوم است. مشهور ترين گروه از موج دوم Nirvana است كه موسيقي آن ملوديك تر از ساير گروه هاي Grunge است و مهمترين ويژگي آن stop-start زياد آن است. متاسفانه در كشور ما Nirvana را فقط متعلق به سبك Alternative metal مي دانند و به تبع آن هر گروهي را كه در موسيقيش stop-start به كار مي برد به اين سبك مربوط مي دانند؛ البته سبك هاي موسيقي هارد راك و متال آنقدر متنوع است كه به سختی ميتوان مرزي مشخص بين آنها كشيد.
Alternative Rock:
آلترنيتيو راک یکی از شاخه های راک است که تمام گروهای پست_پانک (post_punk) را از اواسط دهه هشتاد تا اواسط دهه 90 تحت تاثیر خود قرار داده است. alternative rock شامل سبکهای گوناگونی میشود .از ملودیهای زیبای jangle_pop گرفته تا ملودیهای آزار دهنده و یک نواخت industrial metal. باحتساب موفقيت بی سابقه "نيروانا" در سال 1991 می توان به نوعی گروهای آلترنيتيو را به دو دوره مجزا تقسيم بندی کرد:
در طی دهه 80 اکثریت گروهای alternative تحت نظارت شرکتهای توزیع و پخش مستقل فعالیت داشتند. گروهایی که تحت نظارت شرکتهای بزرگ فعالیت میکردند، توانستند شرایط ایده آل را به دست آورند. به هر صورت آنچه در مورد گروههای alternative دهه 80 میتوان گفت، آن است که به علت شرایط موجود آن دوران از مسیر اصلی خود منحرف شدند.
در ميان سبکهايی که جزو اين گروه دسته بندی شده اند، می توان از pop
alternative dance،jangle pop ،post_hardcore punk ،funk_metal ،punk_pop و experimental rock نام برد که تمام این ژانرها بعد از انقلابی که نیروانا در این زمینه بوجود اورد پایه گذاری شدند.ولی مشخصا زمانی راه برای آنها هموار شد که خیلی از گروههای تازه کارِ alternative با شرکتهای بزرگ قرارداد بستند. در نتیجه alternative rock در دهه نود دارای نظم بیشتر و هارمونیک تر از همتای خود شد.مخصوصا از دوره ای که ثابت شد سازهای سنگين تر دارای جذابيت تجاری بيشتری هستند، بيشتر گروههای دههء نودی با شرکتهای بزرگ فعاليت نکردند و ترجيح دادند با شرکتهای مستقل که محدوديت کمتر و آزادی بيشتر داشتند، همکاری کنند.
Hard Rock:
از نظرِ اکثريت دست اندر کاران موسيقی، دو سبک هارد راک و هوی متال مشابه هستند. چرا که شباهتهای بسيار زيادی بهم دارند. در هر دو مورد صدای خشن گيتار کاملا قابل تشخيص است و بطورِ معمول نقش اساسی را در گروه، خواننده اجرا مي کند که معمولا وظيفه نواختن سازی را هم به عهده دارد. اگر چه تفاوتهای اساسی نيز ديده ميشود از جمله لزوم وجود ريتم در پس زمينه موسيقی هارد راک. در صورتی که اين ويژگی در موسيقی هوی متال ديده نمی شود بلکه اين نوع موسيقی بر صدای خشن و وحشی گيتار و ريتمهای کوبه ای تکيه دارد.
هارد راک در اواخر دههء ۶۰ رشد خود را آغاز کرد و بعنوان يک موسيقی روان گردان باب شد و تحولی در زمينه موسيقی راک ايجاد کرد. در هارد راک کمتر از blues از بداهه نوازی استفاده شده و در عين حال به خشونت سبک هوی متال نيست. اگرچه همان سولوهای طولانی و همان صداهای خشن در هارد راک نيز يافت ميشود. در اين سبک اين ريتمها و ريفها هستند که بيشترين اهميت را دارا هستند و بايد به بلندترين شکل ممکن نواخته شوند.
Punk Rock
3 تعريف هست که تو فلسفهء راک به طور کلی، و خصوصا تو پانك اصله (كه به هم كاملا مرتبطن):
*Iconoclasm : تمايل به نابودي آنچه مقدس شمرده مي شه، و يا رايج يا سنتي است
*Nihilism : نفي كردن و بي پايه و اساس دونستن تمام ارزش ها- بدون ارائهء راه حلي - و اعتقاد به اينكه هيچ چيز به طور مطلق قابل فهم نيست
*Anarchism : تمايل به بي نظمي و ابهام؛ ضد ارزشهاي نرمال در جامعه بودن، و كلا ضد هر چيزي كه از رشد و پيشرفت جلوگيري كند؛ و مخالفت با قدرت متمركز سياسي
[البته اينها تعريف هاي خيلي خلاصه و كلی هستند]
حالا خود punk... اعضاي پانك عقايد آزاديخاهانه شون رو از طريق هنرهاي مختلف ابراز مي كنن، كه مهمترين اونها موزيك ه. همچنين نقاشي، شعر، و داستان كوتاه. پانك ها از اين طريق از خلاقيتشون براي به نمايش گذاشتن نارضايتيشون از ظلمها و استبداد حاكم بر جامعه، استفاده مي كنن.
موسيقي پانك داراي Lyric هاي خشمگين و تند و سريع، در مورد مدرسه/AcademY، ناخشنودي از شرايط اجتماعي، ارتباطها/relationships، و مسائل خانوادگي ست. يكي ديگه از مشخصات اين سبك اينه كه بعضي از آهنگهاش به كوتاهي 2 دقيقه است. ولي حتي تو اين زمان كم، آهنگهاش مي تونن حس خواننده رو منتقل كنن- كه اين آهنگها معمولا خشم و عصبانيت رو نشون مي دن. هدف اين موزيك شوك آوردن، اهانت كردن، و حمله كردن به ديدگاههاي عام است!
طرز لباس پوشيدن punk ها هم بيانگر ديدگاه اين سبك ه. پانك ها خودشون رو به شكلي در مي آرن كه خارج از عرف باشه؛ به اين ترتيب حسي كه نسبت به جامعه دارن، و همچنين ظلم ها و فقر در جامعه رو منعكس مي كنن. اونها از وسايل/object هاي معمولي اي مثل دكمه، تيغ، سوزن، و تكه هاي پارچه استفاده مي كنن، و به عنوان سمبل حس هايي كه مي خواد بيان كنن، از اونها استفاده مي كنن. پانک بودن كمك مي كنه كه هر كس بتونه فرديت/شخصيت خاص خودش رو پيدا كنه، بدون اينكه از طرد شدن يا مورد قبول واقع نشدن بترسه.
*براي مثال، روي كلاه sweatshirt پانكي، تكه اي پارچه دوخته شده كه كلمهء Unity روش نوشته شده است... اين معاني مختلفي مي تونه داشته باشه، و در راس- خواستن وحدت در جامعه. و ژاكت جين پاره پوره اي كه روي اون كلمه هاي مختلفي نوشته شده كه نشون دهندهء سختيها، دردها، و ظلمهاييه كه جامعه ايجاد مي كند، مي باشد. پارگي لباس پانكها منعكس كنندهء فقر در جامعه و همچنين خشم است!
در بين دختر و پسرهاي punk شلوار جين هايي كه رنگ و روشون رفته هم زياد ديده مي شه. بعضي از دخترها در پانك دامن هاي كوتاه يا شلوار چرم هم مي پوشن؛ همچنين گاهي آرايش غليظ، ولي خلاف عرف. موهاشون رو به رنگ هاي عجيب غريب مي كنن، و به صورت نا مرتب يا spiked يا به حالات غير معمول در مي آرن- درست خلاف اون چيزي كه تو جامعه مورد قبوله!
يه نكتهء جالب؛ چند روز پيش يه جايي خونده بودم كه كلا پول خيلي زيادي براي ‌fashion هاي hip-hop در آمريكا خرج مي شه: اولا- دقت كنين، سبكي مثه hip-hop يه fashion لعنتي خاص داره كه مي خواد مردم ازش تقليد كنن! در حالي كه سبكي مثه Punk راه رو واسهء نشون دادن فرديت/individuallity خاص هر كس باز مي كنه!
دوما- مردم اين همه پول خرج مي كنن كه تو مد hip-hop باشن، در حالي كه سبكي مثل punk يكي از دلايل طرز لباس پوشيدنشون، منعكس كردن فقر تو جامعه است.
فقط تفاوت رو ببينين!
band هايي مثل The Velvet Underground و The Silver Apples با تركيب كردن هنر، ايده آل هاي ضدارزش، و تقابل فرهنگي، با موزيك rock n roll، تاثير شگفتي در بوجود اومدن Punk Rock در دهه ي 70 داشتند.
در اواخر دهه 60 و دهه 70، رويدادهاي اجتماعي، مانند جنگ ويتنام، تورم، و بيكاري، در موسيقي اون دوران خودش رو منعكس مي كرد. در حالي كه موسيقي جدي تر مي شد، اما ارتطباتش با مسايل روزمره زندگي كم مي شد و بيشتر حالت escapism (فرار از واقعيات) مي گرفت. در همين زمان بود كه گروههاي پانك در انگليس با تاثير گرفتن از اين جو، و همچنين با كمك از موسيقي بعضي از bandهاي آمريكايي، رو به گسترش رفتند. از اولين و مشهورترين اين گروهها، The Sex Pistols بود.
lyric هاي پانك بيشتر به محكوم كردن طبقه ي اشراف انگليس و بي صداقتيشون، و همينطور به اعتراض هاي نااميدانه و خشونت بار بر مسايل و مشكلات اجتماعي، مي پرداخت.

در سال 1976، manager گروه The Sex Pistols، مصاحبه اي با BBC ترتيب داد، كه در آن اعضاي Sex Pistols عقايد رو راست و رك، و در خيلي از مواقع- تهين آميزشون رو به عموم ابراز كردند. در پي اين مصاحبه وزير آموزش و پرورش انگليس و هيات مديره ي هنر لندن، مخالفتشون رو با پانك ها نشون دادند و به مردم ”قول دادند“ از پانك ها جلوگيري كنند!!
و بعد از همين مصاحبه بود كه پانك ها با مخالفت بيشتر عموم مواجه شدند. اما اين مخالفت نتيجه ي عكس داشت و تعداد بيشتري رو نيز به سوي خود جلب كرد.
پانك باعث مي شد مردم نگاهي به برخي حقايق بياندازند، و عموم مردم از چيزي كه مي ديدن خوششون نمي اومد. (مثل اون جمله ي سينوهه كه مي گه: ”ممكن است لباس و زبان و رسوم و آداب و معتقدات مردم تغيير كنه، اما حماقت آنها عوض نخواهد شد؛ و در تمام اعصار مي توان به وسيله ي گفته ها و نوشته هاي دروغ مردم را فريفت. زيرا همانطور كه مگس عسل را دوست دارد، مردم هم دروغ و ريا و وعده هاي پوچ را كه هرگز عملي نخواهد شد دوست مي دارند.“).... در كل پيام اصلي پانك اين بود كه هر كس، خودش باشه- يك individual (فرد) خاص براي خود باشه. John Lydon گفته بود ”تنها چيزي كه مي خوام به مردم بدم، فرديت خاص خودشونه....
Heavy Metal:
بعد از اينکه هارد راک تو بريتانيا شکل گرفت در اواسط دهه ۷۰ به آمريکا رسوخ کرد و گروههائی اين سبک رو با حال و هوای خاص و با*سليقه آمريکائی اجرا کردن . استفاده از کورد های سنگين تر و شعرهای رويائی و يا ترسناک از خصوصيات اين سبک ه که در اعتراض*به وضعيت حاکم بر جامعه است. هوی متال هم برگرفته شده از blues/rock می باشد با صداهايی خشن تر و ممتد تر ولی همان اثرِ روانگردانی موسيقی اواخردهه ۶۰ را داراست. متال اثرِ blues را از بين برد و در عوض همان ريفهای قوی گيتار را باقی گذشت.
در اواخر دهه هفتاد هوی متال بعنوان يکی ازسبکهای موفق تجاری ظاهر شد که در واقع يکی از شاخه خه های rock & roll يا به بيانی بهتر فرمی تغيير يافته از آن است. در سه دهه بعدی ، موسيقی متال بعنوان عضوی جدا نشدنی از موسيقی روز و معمول مطرح شد و همواره در جدول پرفروشترين ها حضوری فعالانه داشت. بيشترِ مخاطبان اين سبک را نوجوانها بخصوص نوجوانان سفيد پوست تشکيل می دهند. منتقدين نيز نظرِ مثبتی راجع به اين سبک دارند و آنرا برخلاف باورِ عوام، متال را موسيقی ای بر پايه خشونت و صداهای ناهنجار نمي دانند. بلکه بر اين باورند که گيتاريستهايی اين سبک دارای تکنيک، سرعت و مهارت خوبی هستند. در تمام زيرشاخه های اين سبک نيز ديده می شود که گيتار به عنوان سازِ اصلی ايفای نقش می کند و اصولا گيتار محور اصلی موسيقی هوی متال را تشکيل می دهد و ريف همراه با سولو نقش اساسی را بازی مي کنند. به طورِ خلاصه مي توان گفت که هوی متال همان راک اند رول است بدون ته مايه بلوز و فراز و نشيبهای خاص ريتمها. اين خاص بودن را در تمام شاخه های موسيقی متال، از پاپ متال گرفته تا ترش متال، می توان مشاهده کرد. در آخر متذکر می شوم که در موسيقی متال تمام سازها، نه فقط گيتار، با خشونت هر چه بيشتر نواخته می شوند. گروههای معروف هوی متال دهه 70: Aerosmith -*Kiss*- *AC/DC - *Motorhead*- *Def Leppard - Iron Maiden
Thrash Metal:
ترش متال اين سبك از موسيقي متال كه مملو از ريتمهاي مختلف به همراه صداي مخرب Distortion گيتار الكتريكي كه با صداي غيرطبيعي خواننده تركيب شده است، قفط براي تاثيرگذاري هر چه بيشتر مضامين اشعار خاصي استفاده مي شود كه تنها هدف آن در تلاش براي نمايش ترس از دنياي مدرن و پوچ امروزي، مرگ بدليل معضلات بي ارزشي چون: اعتياد، جنگ، اضطراب در مواجه شدن با فرهنگهاي نا آشنا و مخرب، تنفر از وضعيت نامناسب موجود، پرخاش به دولتمردان و سردمداران حاكم كه با واقعيتهاي زندگي انساني و معتقدانه بيگانه اند، سير مي كند.این Style رو اصلی ترین سبک مشتق از Heavy Metal میدونن. گیتاری پرخاشگر ، سرعتی ، تکنیکی ، جوی سنگین که عموما گیتار اون چیزی نا موزون و فراتر از ملودی آهنگ مینوازه. چیزی که شاید در اوابل کار با Speed Metal یکسان به حساب میومد. اما گروههای مثل Metallica و Megadeth که جزو بهترین های این سبک*بودند چیزی فراتر از این رو به نمایش گذاشتند

Power Metal:
*چیزی که به عقیده کارشناسان سعیش برای نشون دادن همه چیز ما بین NWOBHM تا Harcore Thrash ی که Pantera رو میشه ازش نام برد داره. در اون خشونت ذاتی Rock و Melody های زیبای Black و خشونت Vocal در Death به چشم میخوره. گروه هایی مثل Iced Earth ، Blind Guardian ، Pantera رو نمونه های خوبی برای Power میدونن.
Doom Metal:
*سبکی که سهم تکنیک رو در اون بسیار بالا میدونن. سبکی بسیارارام ، وحشت آور و با یک حس سنگین همراه میدونن. گیتاری تیره و سنگین رو برای القا این حس در این سبک استفاده کردند. گروههای خوب این سبک رو میشه Paradise Lost ، My Dying Bride و Anathema نام برد. گروههایی که به دلیل وجود این سبک حزن ، تیرگی ، استفاده از یک فضای سنگین و مهمتر از همه یک Technic خاص این سبک در کارهاشون دیده میشه.
Speed Metal:
*سبکی که شاید در اوایل دهه 80 جزو پرطرفدار ترین مشتقات Heavy به حساب میدومد. سبکی که طبق نامش سرعت اصلی ترین خصیصه اون به حساب میاد. سوزش و خشونت خاص خودش و حمله های سریع و دقیق به گیتار داره. چیزی که به سرعت با Thrash قرین شد و گروههای بزرگی مثل Metallica ، Slayer ، Megadeth و Anthrax ازش سود بردند.
Industrial Metal:
*سبکی مانند اسمش. سبکی که اون رو نوعی تلفیق از موسیقی Electronic و متال میدونن. کارهای عموما ریتمیک تر ، گاها با شکل Dance ، دارای گیتارهای با Distortion بالا و استفاده از صدای بلند . چه برای گیتار و چه برای Vocal . این سبک موسیقی به دلیل استفاده از ریفهای گیتار ، و استفاده از Distortion بالا توانسته در بین سبکهای متال جای بگیره. گروههای مثل Rammestein و Fear Factory رو میشه نمونه های این سبک دونست.
Progressive Metal:
*سبکی که خشونت ، صدای بالا و حس کلاسیک و بزرگ ProgRock رو در هم آمیخت. نمونه بارزش Dream Theater رو میشه نام برد. گیتار تکنیکی و سبک متفاوت آهنگ های این سبک نشان دهنده خاص بودن آن هم هست. چیزی که شاید در دید اول چندان متال به نظر نیاد.
Rap Metal:
*سبکی که از اسمش بر میاد که چه موسیقی ارایه میده. پیوند ما بین ریفهای خشن و سریع متال رو با گیتار متمایز سبک Rap پیوند زد. تا جایی که جزو پر طرفدار ترین های Alternative شد. شروع این سبک رو توسط Anthrax میدونن. با آن کار Comic خودشون با نام "I'm the Man," که در اون ریفهای سریع گیتار متال رو با Rap یکی کرد. این دسته از گروههای Alternative سبکهای دیگری از جمله Funk و Hip Hop رو هم به متال اضافه کردند. اما هیچ کدام مثل Rap Metal مورد توجه قرار نگرفتند. اما میان این گروهها هم Limpbizkit مورد توجه ترین در Rap Metal شد. این سبک جوی بسیار Heavy داره.
Goth Metal:
*سبکی که جو سرد و غم انگیز Goth Rock رو صدای بلند و خشن Heavy Metal پیوند میزنه. چیزی که حس Melodramic تاترو مسایل دینی و مذهبی و همینطور ترس اون رو میتونست به خوبی نشون بده. جوی که گروهایی مثل Judas Priest در اوایل کار از اون زیاد استفاده میکردند. شبیه سازی روح ، صداهای شدید آسمانی و از این قبیل که بعدها توسط همین گروه ها تحت عنوان Gothic نام برده شد. Gothic جوی سرد ، ترسناک و غم انگیزی داره. سبکی در اون سعی میشه صدای خواننده تاریک و تاریک تر به نظر بیاد. سبکی نزدیک به Doom .
PopMetal:
*سبکی که باز هم نامش نشان دهنده کارهاش هست. سبکی مهمترین خصیصه های Rock از جمله ریفهای گیتار رو با جو عمومی و شاداب تر POP پیوند زده. استتفاده از جنبه های متمایز و بارز پاپ مانند هم خوانی کردن از مهمترین خصیصه های این سبک است.
Alternative Metal:
*به عده خیلی ها Alternative رو شاید بشه مستقل تر از باقی Style های در نظر گرفت. چیزی که خودش از دل Heavy Metal که در حقیقت هسته مرکزی موسیقی متال هستش بیرون آمده. چیزی که اون گیتار Heavy رو داره. اما کمی با خواست عمومی منطبق تره. با توجه به نوع موسیقی که ارایه میده از سبکهای دیگر متال بیشتر در دید عموم مطبوع واقع میشه. سبکی که در بدو ورودش در بر دارنده Garage Punk ، Funk ، Rap ، Industrial و چندی دیگر بود. گروههایی مثل Korn و Tool رو میشه بهترین ها و سردمداران AltMetal دونست. اون رو به درست یا غلط گاها NU METAL و یا AGGRO METAL هم نام میبرند. گروههای مثل KORN ، Limp Bizkit و یا Marylin Manson رو بهترین های این موج نوی متال میدونن.
Scandinavian Metal:
*سبکی که اونرو در ابتدا مختص کشورهای حوضه Scandinavi مثل نروژ و سوئد میدونستند. چیزی مرکب از Black متال در نروژ و Death متال در سوئد. موسیقی با نویز بسیار بالا، شلوغ ، بینظم و جیغ وار که با جوی Melodic که با Keyboard ایجاد میکنند غمگین جلوه میکنه. جو سرد این موسیقی رو بارها و بارها به زمستانهای سرد این منطقه نسبت دادند. این سرما به خصوص در Black به چشم میاد. موسیقی که بعد از سالهای ابتدایی اون با تکنیک خاصی در اجرای گیتارها همراه شد. از این گروه ها میشه Opeth ، Therion و Burzum رو نام برد.
Symphonic Black Metal:
*موسیقی که برای اولین بار از Black متالهای نروژ منتشر شد. جوی سرد ، حزن انگیز ، خشن و با جوی Melodic با Keyboard . گاها در کارهای بزرگ این سبک از گروههای یزرگ ارکستر برای او جو ارکستریک و یا به عبارتی Melodic استفاده کردند که Dimmu نمونه بارز اونهاست. گروههای Black از ابتدا سعی بر برداشتن محدودیت های گیتار آرام و تلفیق آن با Goth متال داشتند. خصیصه وهم آور بودن و صدای سرد Goth با این کار به Black پیوست. این موسیقی با گروهایی مثل Gathering از صدای لطیف و احساسی خوانندگان زن هم بهره جست. Dimmu Borgir نمونه بی نقص این سبک به شمار میاد.
Death Metal:
*سبکی که از دل Thrash بیرون آمده. موسیقی که سعی بر نشان دادن جنبه های مرگ ، درد و رنج کشیدن داره. موسیقی که اشعار حزن انگیز اون با صدای بلند و خشن ادا میشه. موسیقی که سرشار از ملودی های زیبا و قوی است. این موسیقی شاید در دید عموم دارای هوادارن زیادی نباشه. اما جزو قوی ترین سبکهای موسیقی متال به حساب میاد. این سبک خود رو بی شک مدیون گروه Death و از اون مهمتر CHUCK بزرگ میدونه


Black Metal:
بلک متال در نروژ از زمانی پدید آمد که نئو وایکینگ های نروژ در جستجوی راه و وسیله ای برای نابود کردن مسیحیت در نروژ و بعد در تمام دنیا بودند و در این راه انسانهای بسیاری را کشتند و کلیساهای زیادی را آتش زدند و بلک متال را تا نهایت نواختند تا شاید خدای تاریک pagan ها باز گردد .
بازدید کنندگان و توریست ها از نروژ به عنوان کشور حماسه ها و افسانه ها یاد می کنند . پایتخت این کشور هم اسلو است که در مرکز این شهر همه چیز از خانه های سنگی زیبا تا معتادان و گدایان با قیافه های مختلف دیده می شود .در یکی از همین خانه های مرکز این شهر و در يک اتاق شش ضلعی گروه mayhem به عنوان اولین گروه بلک متال نروژ شکل گرفت . در این اتاق فرشهای بسیار کثیف در زیر پا ، صلیب های شکسته نازی بالای سر به همراه صلیب های برعکس و شمشیر وایکینگ ها که به در و دیوار آویزان شده دیده می شود . Hell hammer در حال حاضر تنها عضو باقی مانده از ترکیب تشکیل دهنده گروه است هر چند که همچنان شایعاتی مبنی بر جدایی او و پیوستنش به گروه marduk به گوش می رسد و حضور او در تور این گروه به این شایعات قوت می بخشد .
پایه و اساس این موسیقی در نروژ در اوایل دهه هشتاد شکل گرفت . اعضای این گروه در همان خانه زندگی می کردند که اطرافیان از این خانه به عنوان خانه ای شیطانی یاد می کنند .
Hell hammer می گوید : " وقتی برای خرید به مغازه ای می رفتیم پیر زن ها به محض دیدن ما فرار می کردند و به نوه ها و بچه هایشان می گفتند اینجا محل زندگی شیطان است "
البته گروه mayhem تلاش خاصی برای رفع این خرافه پرستی ها نکرد .
گروه مشغول تمرین و کار بود که dead خواننده گروه مغز خود را با شات گان متلاشی کرد و اعضای گروه جنازه او را همان طور در حیاط خانه رها کردند تا جسد dead خوراک پرندگان شود .
Hell hammer می گوید: " این کار dead مرا متعجب نکرد چون او واقعا دیوانه بود و همیشه هم از قلعه های عجیب نروژ صحبت می کرد . "
Hell hammer و euronymous گیتاریست گروه اولین کسانی بودند که جنازه dead را دیدند و اورانیموس می گوید ما وقتی جنازه او را دیدیم که مغز او روی زمین ریخته بود و خون به دیوار ها ریخته بود .
Hell hammer می گوید: " اورانیموس قسمتی از مغز او را برداشت و با فلفل و سبزی پخت و خورد "
Hell hammer اولین کسی بود که لباس این چنینی بلک متال را مد کرد . چکمه های بلند ، لباس جین ، ژاکت های چرمی سیاه به همراه پنتاگرامی که به گردنبندی که از استخوان جمجمه dead ساخته شده بود اولین تیپ بلک متال بود .
بلک متال همیشه موسیقی ترسناکی بوده و حتی گروههای انگلیسی مثل venom خود را به عنوان یک گروه شیطانی مطرح کرد و خود را طبق قوانین شیطان پرستی وفق دادند . اما وقتی که بلک متال به نروژ رفت تغییراتی اساسی در آن شکل گرفت و جنگی عظیمی که بر علیه مسیحیت با این موسیقی شکل گرفته و پیوند خورده نماد پیدا کرد. از گروههای دیگری که بعد از mayhem به این نهضت پیوستند می توان به dark throne ، immortal ، burzum ، marduk و emperor اشاره کرد که در ابتدا به صورت زیرزمینی تشکیل شده و رشد کردند . در همین زمان euronymous شرکت DSP را شکل داد . او به نوعی رهبر این نهضت محسوب می شد .
Hell hammer در مورد او می گوید: " او احساسات نداشت . ترحم نداشت و همیشه هم می گفت که این نوع زندگی برایش لذت بخش است . "
اورانیموس با تشکیل این شرکت به واقع بزرگترین خدمت را در حق این موسیقی کرد. این شرکت در زیر زمین همان خانه محل تمرین گروه تشکیل شد . این زیر زمین مثل سیاه چال های قدیم تاریک و نمناک بود و با شمع روشن می شد . افراد بسیاری پس از آمدن به این مکان و خروج از آن کفن به تن می کردند و در اوج نشئگی حاصل از هروئین و LSD به خودزنی با چاقو و شیشه شکسته می پرداختند و با اسپری بر روی دیوار عبارت 666 را می نوشتند . Hell hammer مردمی که با تفنگ به خود یا دیوار شلیک می کردند و حتی کسی که با پتک به مغز خود کوبید را به یاد می آورد یا حتی اورانیموس که یک روز آنقدر خود را با زنجیر زد تا بی هوش شد .
در حدود سال 1990 بود که بلک متال در حال پیشرفت بود و در این زمان گروه سازش ناپذیر marduk پایه ریزی شد و با اولین آلبوم خود یعنی **** me jesus دری جدید را بر روی بلک متال و مبارزه با مسیحیت باز کرد . Samoth گیتاریست بزرگي که از اعضای تشکیل دهنده emperor است و سابقه همکاری با burzum ، satyricon و ... را دارد می گوید : " ما همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح اعلام خواهیم کرد .و خواهید دید که چگونه ادیان وایکینگ ها باز خواهد گشت "
نقطه اشتراکی که در بین گروههای آن موقع بلک متال دیده می شد این بود که همه آنها نفرتی خاص نسبت به مسیحیت داشتند . در این زمان آتش زدن کلیسا ها به وسیله کسانی که خود را سربازان اودین می نامیدند مد شد . از پیشگامان این کار می توان به varg vikerness یا همان count grishnackh اشاره کرد. از کلیسا های معروفی که ورگ آتش زد fantoft را نام می برم که از آثار باستانی نروژ است . از دیگر کلیساهای معروف kolmen kolen است که samoth آتش زد که این کلیسا کلیسای خانوادگی پادشاه هارالد پنجم بوده .Samoth در ابتدا با کمک ورگ کلیسای fantoft را آتش زد و بعد از آتش زدن کلیسای kolmen کلیسای skjold را هم به آتش کشید .او می گوید : " در کوچکی در زیر محراب کلیسا وجود داشت و من هم چند گالن گازوئیل روی آن ریختم و کبریت زدم و فرار کردم "
ورگ هم از اعضای اصلی این جنبش بود که اغلب لباسهای وایکینگ ها را می پوشید و در ایدئولوژی اش بسیار حساس و سخت گیر در عین حال احساساتی بود ( این نکته در آهنگهای بارزام چه با کلام و چه بدون کلام کاملا مشهود است و همیشه حتی در تند ترین آهنگهای او نغمه ای غمناک شنیده می شود ). ورگ از معتقدان شدید به مبارزه با مسیحیان از طریق آتش زدن کلیسا بود . او با بنزین کلیسای fantoft را آتش زد و بلافاصله به میان آتش رفت و روی دیوار کلیسا ادرار کرد . بعد از این جریان اورانیموس ادعا کرد که ورگ این کار را برای مشهور شدن کرده و تقریبا دو ماه بعد از این جریان بود که ورگ اورانیموس را کشت و به قصد توهین به دادگاه موهایش را بافت و دائما در دادگاه می خندید .
نظر مشترک اعضای بلک متال این است که مسیحیت در سال 995 بعد از میلاد توسط olaf tryggvason به نروژ آمد که آنها با آمدنشان طلا و نقره مردم را به غارت بردند و برای اجرای قدرتشان دین جدید را به مردم نروژ خوراندند و قلعه های pagan ها را آتش زدند و مردم را سر دو راهی مسیح یا مرگ قرار دادند . اصلاحات مارتین لوترکینگ در سال 1537 مانند قبل آنچنان خونین نبود ولی به همان اندازه بی قانون و چرت بود . لوترکینگ زبان آلمانی را با نروژی مخلوط کرد . با اصلاحات لوترکینگ تجاوز و دزدی در نروژ افزایش پیدا کرد و مبلغان تبلیغ می کردند که با مسیحی شدن به خدا نزدیک می شوند .
Trond viggo torgersson عضو هیئت کودکان نروژ می گوید : " شیطان پرستها خواهان پایان دادن به این دوروئی معنوی مردم هستند . در این زمان نروژ بسیار ضعیف است و هر روز زندگی سخت تر می شود و حتی مردم به جای کلیسا خواهان شعبه مک دونالد در محله شان هستند . "
Torgersson امیدوار است که این آتش باعث بیدار شدن افکار خفته مردم شود . وقتی از اسقف andriass artfloat در این زمینه سوال می شود با عصبانیت می گوید : " این مسایل واقعا نمی تواند دین ما را خدشه دار کند و این قدر ضعیف هستند که ما حتی به مبارزه با آنان فکر نمی کنیم "
پروفسور tormod engelsviken می گوید : " الان در زمانی شبیه قرون وسطی هستیم و این بار پاگان ها در مقابل مسیحیان قرار گرفته اند که هر دو طرف در عقایدشان بسیار دقیق هستند. " او اعتقاد دارد نروژیان دینی روحانی و واقعی می خواهند و می گوید : " این حرکت و جنبش پاگان ها نوعی خون خواهی و انتقام از خشونت مسیحیان است . شما باید به یاد بیاورید وایکینگ ها در زمان آمدن مسیحیت ساکت بودند و به مرور زمان از بین رفتند ولی الان نوبت نئو وایکینگ هاست "
Nebelhexa خانمی که از اساتید دانشگاه در نروژ بود عضوی دیگر از این جنبش است که بسیار زود جادوی سیاه را یاد گرفت و به یکی از اعضای معتبر کلیسای شیطان تبدیل شد . او موهایی قرمز داشت و سرانجام کلیسای شیطان را ترک کرد و با samoth به همراه گروه emperor در تور اروپا به همراه cradle of filth شرکت داشت آشنا شد و با او ازدواج کرد . در نیمه شب سال نو همان سال samoth و nebelhexa از کوهی برفی در نزدیکی خانه شان بالا رفتند و در جایی در میان درختان samoth به رسم شیطان پرستها سینه های nebelhexa را برید و خون آن را روی برف ریخت و با هم همقسم شدند که تا عوض شدن دین نروژ از مبارزه دست نکشند . Nebelhexa و samoth به همراه varg برای آتش زدن کلیسایی رفتند و پس از آتش زدن آن samoth در میان آتش گیر کرد و varg او را نجات داد . nebelhexa در مورد ورگ می گوید : " او انسانی استثنائیست و در همه چیز استعداد دارد و برای رسیدن به هدف همه کاری می کند او همیشه به samoth می گفت که باید تمام کلیسا ها را آتش زد . "
Faust درامر سابق و از اعضای تشکیل دهنده emperor از دیگر اشخاص معروف این جنبش است که به جرم کشتن یک کشیش و آتش زدن کلیسا به 14 سال حبس محکوم شد . در آگوست 1992 وقتی faust از پارک المپیک بازدید می کرد کشیشی را دید و با او دوستانه مشغول به صحبت شد و با هم قدم زنان به میان جنگل رفتند و در این جنگل faust گردن کشیش را با چاقو برید و جنازه او را رها کرد و فرار کرد . دو روز بعد از این جریان faust به همراه varg و euronymous برای آتش زدن کلیسایی به نزدیکی همان پارک رفتند و faust داخل رفت و بمب دستی که ساخته بود در محراب کار گذاشت و انجیل و کتاب دعای مذهبی را هم روی آن گذاشت و کمی گازوئیل در نزدیکی آن ریخت و و همه با هم به سوی کوه فرار کردند تا شاهد انفجار کلیسا باشند . بعد از این واقعه بود که faust دستگیر و به 14 سال حبس محکوم شد .
Ihsahn تنها عضو از پایه گذاران emperor است که هنوز به زندان نرفته . او هم بدعتی جدید در بلک متال گذاشت . او که لباسش شلوار پارچه ای مشکی و تی شرت بود خود را یک vampire معرفی می کرد . Ihsahn هم در آتش زدن کلیسا به همراه samoth شرکت داشته . او خود را بی خانمانی بیابانگرد معرفی می کند که از عشق و محبت متنفر است . Runhold دوست دختر ihsahn است که استاد زیست شناسی یکی از دانشگاههای نروژ است و فان کلاب ihsahn را تاسیس کرد . Ihsahn هم vampire را سمبل قدرت شیطان پرستها می داند . و همیشه می گوید بین vampire ها و Viking ها شباهتهای زیادی است . مثل اینکه هر دو آنها نیاز خود را باخشونت زیاد رفع می کردند !
Runhold در مورد ihsahn می گوید : " او بسیار خشن است و در خواندن هم صدایش مثل غرش حیوانات وحشی است "
Ihsahn در مورد خود می گوید : " شما نمی توانید احساسات من را درک کنید . شما مثل بینندگانی هستید که فیلمی ترسناک می بینید ولی من در داخل فیلم هستم "
از دیگر گروههای تاثیر گذار بر این جنبش : satyricon ، immortal ، gogoroth ، lord belial ، bathory ، dark throne .
در حدود سالهای 94 و 95 گروههایی مثل cradle of filth ، dimmu borgir ، dark funeral و... به دنیای بلک متال وارد شدند و با آمدن خود بلک متال را از مسیر اصلی خود خارج کردند و به سوی تجاری شدن ، شهرت و پول بردند .
Immortal پس از حدود 10 سال فعالیت قدرتمند سرانجام در همین اواخر منحل شد . burzum هم به موسیقی بدون کلام روی آورد . dark throne و satyricon هم به موسیقی industrial گرایش پیدا کردند و بسیاری دیگر از گروهها مثل gorgoroth ، lord belial و ... هم متاسفانه در حدی مشهور نشدند که بتوان از آنها به عنوان گروهی تاثیر گذاز نام برد .
از معدود گروههای ماندگار در این جنبش mayhem است . که من شخصا آلبوم های اخیر این گروه را دوست ندارم و به نظر من آلبوم های قدیمی گروه مثل de mistiis dom sathans و pure ****ing armaggedon چیز دیگریست که حتی خود میهم هم نتوانسته دیگر تکرارش کند .
به نظر من تنها گروه باقی مانده از این جنبش marduk است که همچنان پر قدرت به کار خود ادامه می دهد ولی متاسفانه این گروه هم با مشکلات خود از قبیل ممنوع التصویر بودن در برحه ای زمان ، ممنوع الفروش بودن آلبوم ها و ... دست و پنجه نرم می کند .
امثال گروههای dimmu borgir و cradle of filth با اینکه خدمت بزرگی به بلک متال کردند و سبکی جدید در بلک متال بنیان گذاشتند ولی باعث نابود شدن اصل و مایه این موسیقی یعنی مبارزه با مسیحیت شدند . امثال این گروهها بلک متال را به سوی شهرت و تجاری شدن بردند همچنان که dani promo خواننده گروه cradle of filth که همگان اورا به صدای استثنایی و منحصر به فردش می شناسند در مصاحبه ای اعتراف کرد که همه اینها به خاطر پول است و همین حرف او باعث جدا شدن کی بردر گروه و از دست دادن بسیاری از هوادارانش شد


امروزه Heavy Metal ، شامل Doom Metal نیز می گردد. کسانی که در رأس های مدرسه ی قدیمی متال بودند و بسیار آهسته می نواختند تا شنوندگانشان را افسرده کنند. Doom Metal یکی از اصلی ترین شاخه های Heavy Metal و به عبارتی، امروزه به عنوان سبکی مستقل شناخته می شود. Doom در لغت به معنای محشر، فنا، سرنوشت بد، زوال و نابودی است که این معانی خود گویای بسیاری از حقایق در مورد این سبک می باشند. در واقع Doom Metal ، هنگامی که Black Sabbath موسیقی خود ( Heavy Metal) را آهسته کرد به وجود آمد. سبک جدید نسبت به قبل آهسته تر شد و بیشتر به نوشتن ترانه هایی افسرده کننده گرایش داشت. برای شنوندگان این سبک، جو سرد این موسیقی در بسیاری از موارد با مصرف مواد مخدر، به خصوص ماری جوآنا همراه می شود. هنگامی که اکثر سبک های دیگر متال برای افزایش گام، میزان سرعت و همچنین مهارت و کارایی فنی تلاش می کردند، Doom Metal بر احساسات و هیجانات تأکید می کرد. احساساتی معمولآ غمگین، افسرده و پریشان همراه با طنزی حزن انگیز. Doom Metal به سرعتی آهسته تر همراه با Riff هایی عزاگونه(اغلب با تن صدای پایین) و تاریک، و هارمونی های ملودیک غم انگیز روی آورد. اکثر باندهای Doom Metal از وکال های Death و Black متال استفاده می کردند. صداهای بکر و خالص مردان و زنانی که اغلب برای عبوس تر کردن و غمناک تر کردن فضا و حالت تاریک موسیقی به کار گرفته می شد. در این سبک آلات کلاسیک موسیقی مانند آلات زهی و پیانو اغلب مورد استفاده قرار می گرفتند. کانون توجه لایریک ها اغلب متمرکز بر موضوعات و ریشه هایی مانند عزاداری، سوگواری و ماتم، عشق از دست رفته و شکست خورده، تراژدی، مصیبت و خود تردیدی بودند. اما با تمام این وجود، این لایریکها اغلب تصدیق کننده و اثبات کننده ی زندگی، و ترانه هایی با ملاحظه و همراه با تفکر هستند. در مجموع Doom Metal از لحاظ محتوی و مضمون سبکی بسیار غنی است. از بزرگترین پیشگامان این سبک می توان به Candlemass, Black Sabbath و Saint Vitus اشاره کرد.

سبکی با صدایی آرام، پایین و کوتاه و موسیقی سنگین که بسته به موقعیت بر سرعتش افزوده می گردد و صدای بلندتری می گیرد. گیتار در Doom Metal به آهسته و محکم حرکت کردن در میان ریف های هیولا گونه و سنگین گرایش دارد! کیبورد اکثرآ برای اثرات وحشت زده و غیر عادی استفاده می شود و گاهی فلوت هم مورد استفاده می گردد. محتوی لایریک ها اغلب بر پایه ی مسائل روحانی و معنوی و غیر مادی است. Doom Metal به طور گسترده ای از سرود عذای آرام و سنگین Black Sabbath الهام گرفت. و یکی از معدود زیر سبک های Heavy Metal است که برای احساس، بیشتر از تکنیک های نمایشی و زرق و برق دار ارزش قائل می شود و حالت های انسانی را مغتنم می شمارد... اما گروه بزرگ دیگری که استحقاق دارد تا نامش برده شود و یادی از آن شود گروه Candlemass است. گروهی که برای دوباره جوان کردن و از سر گرفتن این سبک در دهه ی 80 تلاش های عظیمی انجام داد. چهار آلبوم کلاسیک اول این گروه همواره به عنوان نمونه های عالی Doom Metal مورد احترام اند. از دیگر باندهای برجسته ی Doom Metal می توان اشاره کرد به: (Elegion (Australia ؛ (Anathema (Britain ؛ (Paradise Lost (Britain ؛ (Cathedral (Britan ؛ (My Dying Bride (Britain ؛ (Ras Algethi (Italy ؛ (Dolorian (Finland

در حالی که سبکی مانند Thrash بر سرعت متمرکز شده، Doom Metal را با یک کلمه ی ساده می توان توصیف کرد: آهسته... ریف های خیلی سنگین، برتر، عالی و معمولآ وکالی ملودیک از خصوصیات این سبک از متال است. به واقع Doom Metal همان Heavy Metal اصیل آهسته شده، همراه با تغییراتی محتوایی است. به طور کلی، کارهای اولیه ی Black Sabbath ، به عنوان یکی از پدران متال، بر ریفهای آهسته متمرکز بود و بدین گونه Black Sabbath نخستین تأثیر را بر باند های Doom Metal گذاشت. حقیقتآ Doom Metal با سه آلبوم اول Black Sabbath شکل گرفته است: کار هایی آرام و آهسته، یکنواخت و سنگین همراه با ریفهای شرورانه و لاییریک هایی غم افزا. اما پس از آن چند سبک دیگر متال نیز از کارهای Black Sabbath مشتق شدند... اما این شکل پر ارزش از صدای آنها تنها نوعی غیر روحانی از موسیقی بود، تا این که باند آمریکایی St.Vitus و پس از آن Candlemass همراه با این سبک جلو آمدند و تحولات گسترده ای در آن ایجاد کردند. به واقع Candlemass پدران اصلی Doom Metal هستند و تمام باندهای با کیفیت و بسیار خوب Doom امروزی، یا از آنها الهام گرفتند یا با آنها در بعضی جهات و اهداف مقایسه می شوند. اصولآ ماهیت و وجود Doom Metal آهسته و کند است، Riff هایی خرد شونده (مانند صدای شکستن)، ترانه های بلند حماسی و فضایی کلی از غم افزایی و نومیدی. باند های Doom درباره ی مرگ، سوگواری، عزاداری، ماتم، تباهی، نابودی، مصیبت و تراژدی می خواندند. و گاهی اوقات همه ی آن ها را با هم در ترانه ای می گنجاندند ! اما به مرور مرکز توجه و تمرکز اشعار این سبک، با تعدادی گروه که بیشتر بر پایه ی حقیقت و واقعیت استوار بودند و لایریک های خارق العاده می نوشتند کمی تغییر کرد. این لایرییک ها اغلب در مورد پادشاهی های نابود شده و همچنین اقوام و نژادهای از دست رفته، شکست خورده و مفقود شده بود. سایر باندهای قابل توجه Doom Metal عبارتند از: Type O Negative ؛ Doomsword ؛ Morgion ؛ Solitude Aeturnus ؛ While Heaven Wept ؛ Pantheist
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or