سري سوم شخصيت هاي Blood Money
لورن دي هاويلند
اون ناشر مجله مشهور "Popqorn" و مالك چندين كلوب و خانه ي فساد ـه، ميليونر هم هست. يكي از تفريحاتش اينه كه از مهمون هاي مهمش بطور مخفيانه فيلم مي گيره و بعد ازشون اخاذي مي كنه. زماني كه جشن كريسمس رو توي ويلاش در كوهستان راكي برگزار مي كرد، چون تصميم داشت از يه سناتور امريكايي در ازاي فيلم پسرش (كه تو اون فيلم مرتكب قتل شده بود)، اخاذي كنه، توسط 47 كشته شد.
چاد بينگام
كوچكترين پسر سناتور بينگام هست كه خيلي متكبر، بيرحم و فاسد ـه. چاد اخيرا توي يكي از خانه هاي فساد دي هاويلند يه زن رو شكنجه كرده و كشته بود، چيزي كه سوژه مناسبي براي دوربين هاي مخفي دي هاويلند بود... در ماموريت 47 براي كشتن دي هاويلند و دزديدن نوار ويدئويي، 47 طبق قرارداد، پسر سناتور رو هم به قتل مي رسونه تا بيشتر از اين آبروي پدرش رو به خطر نندازه.
؟
"؟" يه مامور زن هست كه براي سازمان Franchise كار مي كنه و ماموريت داره تو ميهماني كريسمس در ويلاي دي هاويلند، 47 رو به قتل برسونه. وقتي كه توي مكاني بنام "غار" 47 با "؟" مواجه ميشه، اون 47 رو به يكي از اتاق ها دعوت مي كنه تا خنجرش رو در قلب 47 فرو كنه. توي بازي اگه 47 باهاش مواجه بشه، بعنوان يكي از اهداف علامت مي خوره و از ابتدا جزء هدف ها نيست. اسمش هم هيچوقت داده نشده و همه جا با "؟" ازش نام مي برن.
اسكيپ مالدون
مالدون ناخداي يه كشتي بنام "اميلي" در رودخانه ميسيسيپي هست. اون سردسته گروهي از خلافكاران بنام "Gator Gang" هست كه مواد مخدر رو از طريق رودخانه ميسيسيپي قاچاق مي كنن. اون از نمايش دادن مهارتش در تيراندازي لذت مي بره و همينطور عاشق غذاهاي بريان و كيك خامه اي هست. 47 ماموريت داره تا مالدون رو توي كشتيش بقتل برسونه و يه پرونده حاوي عكسهايي از تجاوز اون به يكي از نزديكانش بنام "مارگوكس ليبلانس" رو بدزده.
Gator Gang
اين گروه از شش نفر تشكيل شده كه مسئول قاچاق مواد مخدر از طريق كشتي "اميلي" هستن. همه اونها توسط 47 كشته ميشن.
بادي مالدون
پسر اسكيپ مالدون كه بعد از پدرش سردسته گروه اون شد. بادي اخيرا با دختر داييش، "مارگوكس ليبلانس" طي يه مراسم سرسركي ازدواج كرده، اما بعد تصميم گرفته شد كه يه ميهماني باشكوه براي ازدواجشون توي ملك جديد پدرزنش گرفته شه. 47 ماموريت داره كه بادي مالدون رو توي اين مراسم به قتل برسونه، بدون اينكه عروس، يعني مارگوكس، صدمه اي ببينه.
جان ليبلانس
يكي از ثروتمندان ميسيسيپي با سرمايه اي بيش از صدها ميليون دلار ـه. اخيرا بيمار شده، توي كاخش كه مثل يه دژ ازش نگهباني ميشه، قدم ميزنه و براي رقباش توطئه ميچينه. 47 ماموريت داره تا اون رو هم توي مراسم عروسي بكشه.
مارگوكس ليبلانس
مارگوكس همسر جديد بادي مالدون، دختر جان ليبلانس و از اقوام اسكيپ مالدون، كسي كه در گذشته بهش تجاوز كرده بود. مارگوكس دختري زيبا، باهوش و بيباك ـه، اون كارهاي دفتري پدرش رو بعد از از كار افتادگيش انجام ميده. از تمام اينها ميشه اينطور نتيجه گرفت كه مارگوكس سفارش قتل پدرش، مالدون ها و Gator Gang رو داده... بعد از مرگ اين افراد خبر ميرسه كه مارگوكس در حال فروختن املاكي هست كه بهش ارث رسيده.
شيخ الخليفه
محمد بن فاضل الخليفه يه شيخ بيليونر عربي، يكي از مديران شركت بين المللي APEX (يه شركت داروسازي) هست. اون مظنون به انجام معاملاتي در زمينه سلاح هاي بيلوژيكي و تكنولوژي شبيه سازي انسان ـه. شيخ در يه هتل تو لاس وگاس اقامت داره و در حال معامله تعدادي نمونه هاي DNA قاچاقي هست كه بوسيله 47، مامور بهم زدن معامله و كشتن طرفين، به قتل ميرسه.
هندريك اسموتز
يه نژادپرست از افريقاي جنوبي ـه كه به لاس وگاس مياد تا يه چمدان حاوي نمونه هاي DNA قاچاقي رو به شيخ الخليفه بده و در مقابل كيفي حاوي الماس هايي بقيمت چندين ميليون دلار دريافت كنه. اون هم در كنار شيخ، توسط 47 كشته ميشه.
تريق عبدالطيف
عبدالطيف يكي از محققان شركت APEX هست. اون با شيخ در تماس ـه تا صحت DNA هايي رو كه هندريك آورده اعلام كنه و همچنين پاداش هندريك اسموتز رو براش بياره.
آنتوني مارتينز
مارتينز يكي از ماموران فاسد CIA هست كه عاشق اتومبيل، خانم هاي زيباـه و دنبال يه زندگي باشكوه ـه. اخيرا وارد معاملات اسلحه شده و به لاس وگاس اومده تا تعدادي اسلحه پيشرفته به شريك تجاري و معشوقه اش، "وانا كتلين" بفروشه. 47 ماموريت داره كه آنتوني مارتينز و وانا كتلين رو بكشه، اما خيلي زود متوجه ميشه كه اين قرارداد بوسيله Franchise تنظيم شده كه قصد كشتن 47 رو داره.
وانا كتلين
اون معمولا نمايش اجرا مي كنه و شمشيرزن ماهري ـه كه با 35 سال سن، تجارت وسيعي توي قاچاق اسلحه و فعاليت هاي مختلف در بازار سياه داره و همه ثروتش رو صرف عياشي و فساد مي كنه. در حالي كه يه معامله عمده اسلحه رو با معشوقش، "آنتوني مارتينز" انجام مي داد، همزمان ميزبان دو جشن بال ماسكه با قالب هاي بهشت و جهنم، هم بود. 47 اجير شده تا اون رو توي جشنش به قتل برسونه.
اِو
يه زن آدمكش هست كه توسط Franchise اجير شده تا 47 رو توي جشن "وانا كتلين" بكشه. توي جشن، در قسمت "بهشت" اِو ابتدا بعنوان يه خواننده ظاهر ميشه و بعد سعي مي كنه 47 رو فريب بده و اون رو به يه دفتر بكشونه تا در اونجا با دشنه دخلشو بياره. بعد از اينكه 47 با بررسي كردن لپتاپ كتلين متوجه ميشه كه اِو همكار "ماينارد جان" هست، اِو هم به يكي از اهدافش تبديل ميشه.
ماينارد جان
اون دومين مامور Franchise هست كه قصد كشتن 47 رو داره، اما اينبار در جشن جهنمي "وانا كتلين"، جايي كه ماينارد بعنوان يه شراب دار ظاهر ميشه. اون معتقده كه برترين آدمكش جهان ـه و 47 رو پست تر از يه انسان مي بينه. اون بجاي اينكه مثل اِو 47 رو فريب بده اون رو به دوئل فرا مي خونه.
دنيل موريس
رئيس مجلس سناي ايالات متحده، بعد از رئيس سابق، "اسپادلينگ بروك" كه توي يه تصادف اتومبيل ساختگي به قتل رسيد. موريس بوسيله Franchise به اين مقام رسيده تا ممنوع شدن شبيح سازي انسان، حتمي بشه. وقتي كه Franchise تصميم گرفت "استوارد" رو به قتل برسونه، موريس با قاتل حرفه اي Franchise، مارك پارچتزي همكاري كرد تا راه رو براي رسيدن مارك به دفتر رسمي رئيس جمهور استوارد باز كنه. قبل از اينكه توطئه موريس و پارچتزي به نتيجه برسه، هردوي اونها توسط 47 به قتل رسيدند.
تام استوارد
استوارد رئيس جمهور متصدي امريكا هست كه البته توي بازي ديده نميشه. مرحله انتخابات رياست جمهوري در دوره اون، بين وقايع بازي اتفاق ميفته. چيزي در مورد شخصيتش گفته نشده، اما مشخصه كه اون يه جمهوري خواه ـه و از قانوني شدن شبيه سازي انسان حمايت مي كنه، و بخاطر همين Alpha Zerox كه ميخواد بطور انحصاري تكنولوژي كلون كردن انسان رو داشته باشه، تصميم ميگيره استوارد رو از مقامش بركنار كنه. اونها ابتدا رئيس مجلس سنا رو توي يه تصادف اتومبيل ساختگي به قتل رسوندن، سپس از اعضاي نفوذي خودشون توي كنگره استفاده كردن تا "دنيل موريس"، كه از وفاداران به Alpha Zerox بود رو جايگزين اون بكنن. يه مدت بعد وقتي مشخص شد استوارد كه ميان يه انتخابات ديگه بود، قصد داره منشي داخلي خودش، "جيمي مكلين" رو جايگزين دنيل موريس بكنه، كِين دستور قتل مك لين رو داد اما اين عمليات توسط 47، كه اجير شده بود تا قاتلين رو بكشه، متوقف شد. نهايتآ كِين مامور برترش، مارك پارچتزي ( مارك سوم ) رو فرستاد كه كار استوارد رو توي كاخ سفيد يه سره كنه، بدين ترتيب هركس كه توي انتخابات برگزيده ميشد از مخالفان قانون كلون كردن انسان مي بود ( دنيل موريس و يا فرانك مورگان، كانديد حزب مخالف ). اما اين نقشه هم توسط 47 خنثي و نهايتا استوارد دوباره انتخاب شد.
دايانا بارنوود
دايانا واسط بين 47 و سازمان ICA هست. تمام ماموريت هارو اون به 47 توضيح ميده، دائما اقدامات 47 رو تحت نظر داره و دركل راهنماي اون در تمام ماموريت هاست. توي تمام اين مدت 47 دايانا رو فقط از روي صداش ميشناخت و اونها فقط طي برخوردهايي در Blood Money و Contracts رو در رو شدن. قيافه دايانا هيچ وقت بطور واضح ديده نشده، در Contracts به نظر موهايي طلايي و پوست سفيد داشت، در Blood Money رنگ موهاش خرمايي ـه و انعكاس ضعيفي از صورتش، زماني كه در اواخر بازي از پنجره به بيرون نگاه مي كنه، روي شيشه ديده ميشه.
هرچند كه دايانا هميشه دورادور با 47 در ارتباط ـه، اما توي Blood Money اون با كشتن ظاهري 47، نجات دادن سازمان از نابودي و ... به يكي از شخصيت هاي اصلي تبديل ميشه. در پايان سازمان از زحمات دايانا قدرداني مي كنه ويه مقام بالاتر بهش داده ميشه.
يه سري مشخصات تقريبي از دايانا:
- مجرده، زماني كه تو Contracts، تو هواپيما اون بسته رو به 47 ميده دست چپش حلقه نداره.:biggrin1:
- سنش يه چيزي بين 30 تا 40 بنظر ميرسه، ولي چند جا ديدم نوشته بودن 55 سالشه البته نمي دونم رو چه حسابي...
=============
حالا فعلا اينا تموم شد. سوالي، نظري، چيزي هست بفرماييد.