PlayStation God Of War

  • Thread starter Thread starter Akiba
  • تاریخ آغاز تاریخ آغاز
gqhw_rsa3_gow_topic.png




0y2l_gowbox.png



10 نکته در مورد گاد آو وار

ld16_gow4.png


74829

کریتوس ، کسی که به خاطر انتقام خون خانواده ی خود المپ را بر سر المپیون خراب کرد ، اینبار به سراغ اساطیر اسکاندیناوی رفته. اما نه به عنوان کریتوس خشمگین و جویای انتقام قبل، بلکه به عنوان مردی با تجربه که نگاهش به زندگی تغییر کرده. و پس از سال ها،دوباره فرصتی به دست آورده تا طعم پدر بودن(گرچه خونی بودن این رابطه مشخص نیست!) را بچشد، در مسیر تعلیم و آماده کردن این پسر برای نسلی جدید،باید سعی کند خوی خشن خود را مهار کند.
زندگی نامه ی کریتوس تا پایان GOW III

74830

Atreus پسر کریتوس است که زیر دست پدر خود، در حال آموزش و آماده شدن برای عصری جدید است. برعکس کریتوس که یک خارجی در اسکاندیناوی محسوب میشود،این پسر به خوبی با زبان شمالی ها آشناست.(گرچه Atreus نیز نامی یونانی است) همچنین او قابلیت استفاده از جادوی رعد و برق را نیز دارد.

9pjt_gow5.png

  • داستان بازی سال ها بعد از پایان GOW III ، در اساطیر اسکاندیناوی اتفاق می افتد، تیم سازنده به دقت تایم لاین دقیقی برای دنیای بازی ترسیم کرده اند و آگاهی دارند که چه اتفاقاتی در این دنیا می افتد و صرفا کریتوس را به محیط دیگری نبرده اند. گرچه شاید به تمام اتفاقات بین پایان GOW III و شروع این بازی اشاره نشود در بازی

  • بر خلاف نسخه های قبل،دوربین به صورت ثابت نیست و به پشت سر کریتوس انتقال داده شده،زاویه ی دوربین قفل نیست و امکان چرخاندن آن وجود دارد

  • در بازی،هیچ صحنه ای کات نخورده و انگار تمام بازی پشت سر هم فیلم برداری شده است

  • در بازی علاوه بر Leviathan Axe و سپر ، سلاح های دیگری هم حضور دارند، اما این دو ستاره های بازی خواهند بود

  • آترئوس جایگزین جادو در بازی شده ، او با تیرهای خود در مبارزات به کریتوس کمک میکند، به عنوان مثال میتواند دشمن ها را Stun کند

  • چینش دکمه ها تغییر کرده و L1 و L2 برای ضربات سبک و سنگین و مربع برای کنترل آترئوس به کار میرود

  • در مبارزات میشود از محیط کمک گرفت، به عنوان مثال با پرتاب تبر به سمت چراغ نفتی و انداختن آن به روی دشمن میتوان دشمن را به آتش کشید. یا میتوان با پرتاب تبر به طرف دشمن،او را به دیوار دوخت

  • هنگامی که تبر در دسترس نیست، میتوان با دست خالی و مشت به دشمن حمله کرد. همچنین میتوان تبر را بعدا به دست خود فراخواند

  • از سپر میتوان برای Parry کردن ضربات و همینطور در حملات استفاده کرد.

  • در بازی سیستم گرفتن XP و Level Up کردن هم کریتوس و هم آترئوس وجود دارد

  • امکان آپگرید Skillـها ، Armor و سلاح ها وجود دارد

  • سیستم Craft کردن در بازی وجود دارد و امکان ساخت Armorـهای مختلف چه برای کریتوس و چه آترئوس در بازی وجود دارد

  • Runeـهایی وجود دارد که با نصب آن ها بر روی تبر میتوان قدرت های آن را افزایش داد

  • بر خلاف شماره های گذشته، قابلیت پرش و همچنین شنا کردن در بازی وجود ندارد

  • امکان مرگ آترئوس در حین گیم پلی وجود ندارد

  • Cory Barlog (کارگردان بازی)خود خواستار ادامه ی بازی بوده،و برای ساخت ادامه ی سری ، باید ایده و کار متفاوتی را به سونی پیشنهاد میداده تا اجازه ی ساخت ادامه ی بازی را بگیرد. همچنین با رویه ای که برای بازی در پیش گرفته شده، او خواهان جذب مخاطب های بیشتر برای سری است تا این سری بتواند به سطح بازی هایی مانند Uncharted و یا Assassin's Creed در داشتن فن بیس بزرگ برسد.
27x5_stm.png
yye5_gow_coll.png

1y7r_gow2.png

kt42_image_god_of_war-32160-3634_0001_thumb.jpg
3sii_image_god_of_war-32160-3634_0002_thumb.jpg
wevp_image_god_of_war-32160-3634_0003_thumb.jpg


kf41_image_god_of_war-35800-3634_0001_thumb.jpg
8jfi_image_god_of_war-35800-3634_0002_thumb.jpg
1qds_image_god_of_war-35800-3634_0003_thumb.jpg


gcnh_image_god_of_war-35800-3634_0004_thumb.jpg
atte_image_god_of_war-35800-3634_0005_thumb.jpg
qwuv_image_god_of_war-35800-3634_0006_thumb.jpg


ujrw_image_god_of_war-35800-3634_0007_thumb.jpg
8ybc_image_god_of_war-35800-3634_0008_thumb.jpg
fity_image_god_of_war-35800-3634_0009_thumb.jpg

3bpq_gow3.png



5rzs_gow1.png




Prologue : A Saga Borne of Ash

A Saga Borne of Ash

Chapter One : A Riddle of Rune



Chapter Two : The Creatures Arise

Rise of The Draugr
A Fire Troll Approaches
Manifestation of The Revenant

Chapter Three : The Dead Stone Mason

The Dead Stone Mason
---

در پست دوم تاپیک، اطلاعاتی که در ارتباط با اساطیر نورث توسط دوستان نوشته شده،جمع آوری شده!

و همچنین احسان @Kaine و کیان @.: Darkness :. برای آماده کردن تصاویر
 
Last edited by a moderator:
اینم از قسمت دوم قسمت اول رو میتونید از این لینک بخونید.سعی کردم بیشتر توضیح بدم.
یه سری عکسم واسه زیبایی بیشتر پیدا کردم.امیدوارم خوشتون بیاد اگه هم مشکلی غلطی چیزی بود ببخشید.تو قسمت بعد در مورد تک تک دنیاها توضیحات مفصلی میدم.


والهالا

والهالا (Valhalla) یعنی تالار کشتگان در اساطیر اسکاندیناوی تالاری است متعلق به اودین. این تالار عظیم پانصد و چهل در دارد. تیرهای سقف این تالار نیزه هستند و سقف تالار از سپرهای بسیار پوشیده شده است. زره‌های سینه‌پوش فلزی نیز برای ساخت کرسی‌های این تالار به کار رفته‌اند. یک گرگ از درب غربی تالار مراقبت می‌کند و عقابی در بالای آن در پرواز است.
والکیری‌ها نیمی از افرادی که در میدان نبرد کشته می‌شوند را به این تالار می‌آورند. این قهرمانان که اینهریار نامیده می‌شوند، در این تالار خود را برای نبرد روز راگناروک آماده می‌کنند. در روز راگناروک از هر در این تالار هشتصد جنگجو شانه به شانه خارج شده و به سوی میدان نبرد می‌روند.

والهالا ترجمه‌ای انگلیسی از واژه نوردیک وال هول یا Valhöll به معنی تالار کشتگان است.

200px-AM_738_4to_Valh%C3%B6ll.jpg


دروازه والهالا، تالار کشتگان، یک دست‌نوشته سده ۱۷ ایسلندی.
آسگارد
آسگارد در اساطیر اسکاندیناوی یکی از نه قسمت جهان و اقامتگاه اسیر (یا ازیر یا به روایتی آس‌ها) خدایان جنگاور اسکاندیناوی است. آسگارد که در میان نه قسمت جهان بالاتر از بقیه قرار دارد، به وسیله دیواری بلند از سنگهای عظیم محافظت می‌شود. دیوار آسگارد توسط یکی از یوتونها به نام بلاست (یا هریمثورز) ساخته شد.

هم سطح با آسگارد، دو قسمت دیگر از جهان به نامهای واناهایم و آلفهایم نیز قرار گرفته‌اند. تالاری به نام والهالا نیز در آسگارد ساخته شده‌است که در آن جنگجویان کشته شده (اینهریار)، در انتظار نبرد نهایی (راگناروک) به سر می‌برند.

در میان آسگارد دشت بزرگ ایداوول (یا ایدا) قرار دارد که خدایان در این دشت در تالاری به نام گلادزهایم و الهگان در تالاری به نام وینگولف جمع شده و در مورد موضوعات مهم به تصمیم گیری می‌پردازند.

خدایان همچنین هر روز بر سر چاه سرنوشت (اورداربرونر) که در زیر ریشهٔ ایگدرازیل در آسگارد است جمع می‌شوند.

جهان های نورث
130px-Yggdrasil.jpg


درخت جهان: ایگدراسیل

جهان‌های فوقانی
آسگارد

وانا‌هایم
الف‌هایم

جهان‌های میانی
میدگارد
سوارتلف‌‌هایم
یوتون‌هایم
نیداولیر


جهان‌های زیرین
نیفل‌هایم
موسپل‌هایم
(قسمت بعد مفصل راجب تک تک این دنیاها توضیحاتی میدم)


ایگدراسیل
ایگدراسیل (Yggdrasil) درخت جهان در اساطیر اسکاندیناوی است. درخت زبان گنجشکی که نه عالم جهان وایکینگ‌ها بر آن قرار گرفته‌اند و در اساطیر آنها جایی خاص دارد.
در اساطیر اسکاندیناوی، ایگدراسیل که به معنای «اسب آن یگانه هراس‌انگیز» است، و درخت جهانی نیز نامیده می‌شود، درخت زبان گنجشک عظیمی است که همه قسمت‌های جهان (جهان اسطوره‌ای اسکاندیناوی نه قسمت دارد) را به هم پیوند داده و حفاظت می‌کند. ایگدراسیل ریشه‌های متعدد و طولانی دارد که ما تنها از محل سه ریشه آن با خبریم:

یک ریشه در آسگارد است و در زیر آن چاه سرنوشت، اورداربرونر، قرار دارد که نورنها از آن مراقبت و نگهبانی می‌کنند.

دومین ریشه، به یوتونهایم می‌رسد و چاه خرد، میمیزبرونر، در زیر این ریشه قرار گرفته‌است.

و اما سومین ریشه شناخته شده ایگدراسیل، در نیفلهایم و بر فراز چاهی است که به هورگلمیر مشهور است و گفته شده که رودخانه‌های بسیاری از آن سرچشمه می‌گیرند.

خطرات متعددی همواره ایگدراسیل را تهدید می‌کنند؛ چهار گوزن (در بعضی نسخه‌ها چهار اسب) در میان شاخه‌های ایگدراسیل زندگی می‌کنند که دائما جوانه‌ها و برگهای درخت را میجوند. این چهار گوزن نماد و سمبلی از چهار باد (باز هم در بعضی نسخه‌ها چهار فصل) هستند.

یک سنجاب (یا موش خرما) به نام راتاتوسک هم در میان شاخه‌های درخت زندگی می‌کند. همینطور ویدوفنیر که یک افعی است و خروسی طلایی که بر روی بلندترین شاخه درخت لانه کرده‌است.

ریشه‌های درخت نیز توسط افعیهای نیفلهایم یعنی، نیدهاگ، گراباک، گرافوولوث، گوین و موین جویده می‌شوند.


گفته شده که در راگناروک، سورت، هیولای آتشین و فرمانروای موسپلهایم، ایگدراسیل را به آتش می‌کشد. طبق برخی روایات، درخت از این آتش سوزی نجات می‌یابد و نه تنها خود درخت بلکه دو انسان به نامهای لیف و لیفتراسیر که درون آن ماوا گرفته‌اند زنده میمانند تا در جهانی که پس از راگناروک خلق می‌شود به زندگی ادامه دهند.

نامهای دیگر ایگدراسیل عبارت‌اند از: آسک ایگدراسیل، چوب هودمیمیر، لائراد و اسب اودین.

گینونگاگپ
گینونگاگپ یا Ginnungagap که به معنی «ظاهراً خلا» است، در کیهانشناسی اساطیر نوردیک (نورس‌ها Norse مردمان اسکاندیناوی هستند) پوچی کهنی است که نیفلهایم (سرزمین ازلی یخ) و موسپلهایم (سرزمین ازلی آتش) را از هم جدا می‌کند.
در ابتدا، پیش از آنکه دنیای خدایان و انسان‌ها شکل بگیرد، از چشمهٔ هورگلمیر که در میان سرزمین‌های یخ زدهٔ نیفلهایم قرار داشت، یازده رودخانه که به نام الیواگار معروف هستند، سرچشمه گرفتند. بعد از گذشت دوره‌ای طولانی، آب الیواگار در نیفلهایم جریان پیدا کرد و وارد قسمت‌های شمالی گینونگاگپ شد و در آنجا منجمد گشت. این آبهای یخ زده صفحات یخی بزرگی در میان پوچی پدید آوردند و هوای گرمی که از سوی موسپلهایم می‌آمد، مقداری از این یخها را آب کرد و بدین ترتیب منطقه‌ای از آب مایع در گینونگاگپ به وجود آمد که حیات نیز از همین مکان آغاز گشت.

اولین موجود زنده که در این مکان به وجود آمد هیولایی یخی به نام ایمیر بود. همچنین به همراه ایمیر ماده گاوی به نام اودوملا نیز هستی یافت.
راگناروک
راگناروک یا Ragnarok، فرجام خدایان و یا گوتردامرونگ نبرد نهایی و آخرالزمانی و پایان کار جهان در اساطیر اسکاندیناوی است.

نشانه‌های راگناروک
راگناروک را نشانه‌هاییست: نخستین نشانه فیمبولوتر، زمستان زمستانها است. سه زمستان پیاپی، بدون تابستانی در میانه. نزاع و شرارت افسارگسیخته‌ای در میان انسان‌ها پدید می‌آید، حتی در میان اعضای خانواده‌ها، و هر آنچه نیکی است به فراموشی سپرده خواهد شد. این شروعی است بر پایان همه چیز.

تعقیب همیشگی خورشید توسط گرگ اسکول به نتیجه می‌رسد و گرگ خورشید را خواهد بلعید. برادرش هاتی نیز ماه را فروخواهد داد و بدین ترتیب زمین در تاریکی فرو می‌رود. ستارگان از آسمان به زیر می افتند. فیالار خروس بر ژیان‌ها و خروس طلایی گولینکامبی بر خدایان بانگ می‌زند و رسیدن زمان معهود را اعلام می‌کند. خروس سومی نیز با بانگ خویش مردگان را بر می انگیزد.

زمین بر اثر زلزله‌های شدید در آستانه متلاشی شدن قرار می‌گیرد و هر چه بند و زنجیر در جهان هست، از هم خواهد پاشید. بدین ترتیب گرگ سهمگین فنریر و همچنین پدر منحوسش لوکی از بند رها خواهند شد و برای مقابله با خدایان برخواهند خاست. یورمونگاند برای رساندن خود به ساحل به خود پیچ و تابهای هولناکی می‌دهد که در اثر آن موج‌های عظیم در در دریا پدید می‌آیند. با هر نفس، افعی شوم زمین و آسمان را به سم خویش می‌آلاید.

بر اثر موجهای ناشی از حرکت یورمونگاند، کشتی ناگل‌فار از خشکی رها می‌شود و ژیان‌ها به فرماندهی هیمیر به سوی میدان نبرد آخرین عازم می‌شوند. در هل‌هایم نیز ساکنان دنیای مردگان به فرماندهی لوکی بادبان می‌کشند. از موسپلهایم در جنوب غول‌های آتشین به فرماندهی سورت به مقابله با خدایان برمی‌خیزند. سورت شمشیری به دست خواهد داشت که به مانند خورشید می‌درخشد و سطح زمین را سوزانده و تاول‌دار می‌کند.

اگر در متن بالا دقت گنيد مي بينيد كه بعضي از نشانه ها مانند اسلام وديگر اديان الاهي است مانند زنده شدن مردگان زلزله ها نابودي خورشيد وماه و...

پردیسی نو و زمینی نو
ایگدرازیل، درخت جهان، از همه سوزی سورت جان به سلامت خواهد برد و یک زن و مرد را نیز از مرگ نجات خواهد داد: لیف و لیفتراسیر.

بالدر در حالی که دروپنیر را در دست دارد از دنیای مردگان به همراه برادرش هودر باز خواهد گشت. بعضی از خدایان چون ویدار، والی، هرمود و هونیر از نبرد جان به در خواهند برد و بقیه نیز دوباره زاده می‌شوند. جهانی عاری از پلیدی و شر، جهانی آرمانی و ایده آل از دریا سر برخواهد آورد. جهانی که در آن فراوانی خواهد بود و غم و اندوه را در آن راهی نیست. خدایان و انسان‌های نسل لیف و لیفتراسیر در آن جهان به شادی در کنار یکدیگر خواهند زیست
.

معنای لغوی راگناروک
راگناروک، بر خلاف تصور بیشتر افراد، به معنی شامگاه خدایان نیست. این اصطلاح نتیجهٔ یک ترجمه اشتباه به زبان انگلیسی است. معنای اصلی راگناروک «فرجام کار خدایان» و یا «تباهی خدایان» است.

در فرهنگ عامه و آثار متاخر
چهارمین اپرا از مجموعه اپرای حلقه نیبلونگها، اثر ویلهلم ریچارد واگنر، گوتردامرونگ نام دارد، هر چند که داستان این اُپرا با داستان اساطیری راگناروک تفاوت فاحشی دارد.
والکیری
در اساطیر نورس والکیری‌ها ایزدبانوهایی هستند که به شکل نامرئی در جنگ‌ها شرکت می‌کنند.
آنها در خدمت اُدین، والاترین خدای اقوام ژرمن، قرار دارند. واژه والکیری (در زبان نورس کهن: valkyrjur) به معنای «برگزیننده کُشتگان» است.

در هنر نوین والکیری‌ها گاه به صورت رزم‌دختران (shieldmaidens) زیبای سوار بر اسب بالدار ترسیم می‌کنند.

300px-Arrival_at_Valhalla.jpg


300px-ValkyrieOnHorse.jpg


«والکیری سیندینگ» تندیسی از والکیری واقع در شهر کپنهاگ.
اینهریار
اینهریار Einherjar در اساطیر نورس قهرمانانی هستند که شجاعانه در میدان‌های نبرد به خاک می افتند. این قهرمانان را والکیریها از میان کشتگان نبردها انتخاب می‌کنند و به والهالا، تالار مخصوص اودین در آسگارد منتقل می‌کنند تا در آنجا خود را برای نبرد نهایی در روز راگناروک آماده کنند. به روایتی این قهرمانان را اودین و فریا میان خود تقسیم می‌کنند.
اینهریار هر صبح با صدای خروسی به نام گولینکامبی، که معنی نامش «زرین شانه» است، از خواب برخاسته، به تمرین جنگ می‌پردازند. آنها به این تمرین ادامه می‌دهند تا زمانی که همگی یکدیگر را قطعه قطعه می‌کنند. اما شب هنگام به صورت معجزه‌آسایی زخمهای آنها شفا یافته و در کنار اودین به جشن و شادمانی می‌پردازند. غذا و شراب لازم برای این جشنها به شیوه‌ای عجیب تهیه می‌شوند. غذای آنها توسط آشپزی به نام الدریم نیر از گوشت گرازی به نام سیریم نیر که هر شب کشته شده و صبح دیگر بار زنده می‌شود، در دیگی به نام آندریم نیر پخته می‌شود. شراب ویژه‌ای به نام مید نیز از پستانهای بزی به نام هایدرون، که بر پشت بام والهالا زندگی می‌کند و از برگهای ایگدراسیل تغذیه می‌کند جاریست که به مصرف اینهریار و اودین می‌رسد.

در راگناروک، شجاع‌ترین اینهریار لشکر اودین را برای مبارزه با یوتونها شکل می‌دهند و به همراه خدایان به نبردی که سرانجام آن از پیش گفته شده می‌تازند.

وایکینگ‌ها شمایل‌ها و آویزهای اینهریار را به نشان دلاوری و امید پیوستن به آنها با خود حمل می‌کردند.

نورن
نورنها (Norns) در اساطیر اسکاندیناوی نیمه الهگان، یا فرشتگان سرنوشت هستند. این سه خواهر به نامهای اورد (به معنی سرنوشت) ، ورداندی(بایستگی و ضرورت) و اسکولد (زمان حال) هم سرنوشت انسان‌ها و هم سرنوشت خدایان و هم جریانهای طبیعی و دائمی کیهان را کنترل می‌کنند. آنها همچنین نگهبان چاه سرنوشت، اورداربرونر، در زیر یکی از ریشه‌های ایگدرازیل در آسگارد هستند.
وظیفه و ماموریت مهم دیگر نورن ها مراقبت و رسیدگی به ایگدرازیل است. از آنجا که این درخت همواره در معرض خطر قرار دارد و در حال فساد است، نورن ها با پاشیدن گل و آب چاه سرنوشت، سعی در توقف و یا حد اقل کند کردن این روند دارند.

در بعضی روایت ها، نورن ها همچنین در امر وضع حمل و تولد نوزاد به مادر و فرزند کمک می‌کردند، و در بعضی موارد چنین تصور می‌شده که هر شخص، نورن مخصوص به خود را دارد.

270px-Nornorna_spinner_%C3%B6dets_tr%C3%A5dar_vid_Yggdrasil.jpg
تصویری از اودین
200px-Manuscript_Odinn.jpg

بالدر
بالدر (Baldr) رب النوع نور، لذت، پاکی، معصومیت و دوستی در اساطیر اسکاندیناوی است. پسر اودین و فریگ، هم در میان خدایان و هم در میان انسان‌ها محبوب بود، و انسان‌ها او را بهترین خدایان می‌دانستند. او بسیار زیبا، خردمند و خوش زبان بود، هر چند که قدرت کمی داشت.
همسر او نانا دختر نپ و فرزند آنها نیز فورستی، رب النوع عدالت بود. تالار ویژهٔ بالدر در آسگارد بریندابلیک به معنی شکوهمند نام دارد.

200px-Baldr.jpg


لوکی هودر را هدایت می‌کند که بالدر رابکشد، طومار قرن هجدهمی از ایسلند

بالدر در راگناروگ
گفته شده که پس از نبرد روز راگناروک، هم بالدر و هم هودر دوباره زاده شده و به اداره جهانی که از خاکستر جهان برمیخیزد می‌پردازند.

مار میدگارد
یورمونگاند یا مار جهانی یا مار میدگارد، مار دریایی بزرگی است که فرزند دوم لوکی و انگربودا است. برطبق ادای منثور، اودین هر سه فرزند لوکی، فنریر، هلو یورمونگاند را می‌گیرد و یورمونگاند را در اقیانوسی که زمین(میدگارد) را در بر دارد می اندازد. این مار آنچنان بزرگ می‌شود و رشد می‌کند که دورتادور زمین را می‌گیرد و سرش به دمش می‌رسد. دشمن اصلی یورمونگاند، ثور است و در راگناروک، ثور موفق به کشتن یورمونگاند می‌شود ولی خود توسط زهرش کشته می‌شود.

250px-Johann_Heinrich_F%C3%BCssli_011.jpg
 
یاد max payne 1 افتادم :D، شنیدن نام راگناروک، والهالا، بالدر ، آسگارد ، والکایر و... و چقدر هنرمندانه وقایع داستان و شخصیت هارو با اساطیر نورث مچ کرده بودند، واقعا یادش بخیر، کلوپ راگناروک جک لوپینو، پروژه والهالا، معتادان به مواد مخدر والکایر، مامور الکس بالدر، ساختمان آزگارد و... که همگی با اشارات بسیار ظریف و زیبایی به اساطیر نورث مرتبط میشدن.
شرمنده بابت آف تاپیک، گفتم یه تجدید خاطراتی بکنم:D.
خیلی عالیه این اساطیر نورث، و از اون عالی تر اینکه نسخه جدید این بازی قراره پیرامون این اسطوره ها و گشت و گذار توی جهان های اون ها اتفاق بیفته، عالیه.
 
f832832900.jpg


همینطور که میدونین ایشون صداگذار کریتوس هستش.من هر روز تقریبا توییتر هستم و پروفایل ایشون و کوری و کلا بچه های سانتا رو چک میکنم این (2017) که جلو اسم بازی زده اصلا نبوده و جدیدا اضافش کرده با این حساب من دیگه مطمئن شدم بازی همین امسال میاد.حالا شاید مارچ نیاد ولی مطمئنا امسال میاد از اونطرف هم گیم اسپات میاد مقاله مینویسه راجب بازی های 2017 و GOW هم توش میاره حتی بازی میاد جز نامزدهای مورد انتظار ترین بازی های سال 2017 میشه در صورتی که اصلا تاریخ ریلیز نداشته. این قضیه خیلی مشکوکه کما اینکه بازی هم که چندوقت پیش قابل بازی بوده از اول تا اخر. به نظرم با توجه به تیم 200 نفری که هستن و فول تایم کار میکنن بعید نیس.
 
f832832900.jpg


همینطور که میدونین ایشون صداگذار کریتوس هستش.من هر روز تقریبا توییتر هستم و پروفایل ایشون و کوری و کلا بچه های سانتا رو چک میکنم این (2017) که جلو اسم بازی زده اصلا نبوده و جدیدا اضافش کرده با این حساب من دیگه مطمئن شدم بازی همین امسال میاد.حالا شاید مارچ نیاد ولی مطمئنا امسال میاد از اونطرف هم گیم اسپات میاد مقاله مینویسه راجب بازی های 2017 و GOW هم توش میاره حتی بازی میاد جز نامزدهای مورد انتظار ترین بازی های سال 2017 میشه در صورتی که اصلا تاریخ ریلیز نداشته. این قضیه خیلی مشکوکه کما اینکه بازی هم که چندوقت پیش قابل بازی بوده از اول تا اخر. به نظرم با توجه به تیم 200 نفری که هستن و فول تایم کار میکنن بعید نیس.
این بازی اگه 2017 بیاد پرونده همه بازیهای سال رو مختومه اعلام میکنه یعنی شدیدا منتظرم کوری بارلوگ یه چیزی در حد و اندازه GOW 2 بسازه

Sent using Tapatalk
 
بیچاره راکستار چگناهی کرده که با انحصاریای سونی دربیفته...:D
فرقی نمیکنه امسال نیوفته سال بعد TLOU II منتظرشه:Dولی با چیزی که راکستار تو GTA V انجام داد فکر کنم خود RDR 2 هیولاترین چیزی باشه که میخواد تو 2017 عرضه بشه.گرچه من احتمال تاخیر خوردن RDR2 رو زیاد میدونم
من جای سونی بودم ریلیز رو مینداختم تنگ ریلیز قوی ترین کنسول تاریخ:-j
گل گفتی:D
 
بیچاره راکستار چگناهی کرده که با انحصاریای سونی دربیفته...:D
حالا من خودم GOTY و بهترین بازی نسل قبلم GOW III بوده! ، ولی 2010 هم این دوتا بازی به هم خوردن:-"
درسته تغییرات GOW خیلی زیاده، اما چیزی هم از RDR2 ندیدیم... :-"
 
دارین gow رو با red dead مقایسه میکنید؟
کاری ب محبوبیت بازی gow تو ایران ندارم خودمم همه نسخه هاشو بازی کردم و جزو بازی های محبوبمه اما
gow 3 فروش جهانیش 5 میلیون بود
red dead فروشش 15 میلیون
پس زیاد تو رویا زندگی نکنید:D
اره رو xbox هم که اصلا منتشر نشد:|
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or