ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
همه چیز در مورد كنسولهای بازی
كنسولهای قدیمی
PlayStation 2
بازیهای پلی استیشن 2
God Of War 2
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="MGS" data-source="post: 113559" data-attributes="member: 106"><p>سلام بچه ها راستش من هدفم این بود که این تاپیک رو بیارم بالا این بازی بزودی میاد </p><p><a href="http://www.bazicenter.com/previews-45.html">پیشنمایشش</a> چند روزیه روی صفحه ی اوله اما یک هدیه براتون دارم یه قسمت از نوشته که برای پیشنمایش اما به دلایلی حذف شد ازش شاید یکی از دلایلش کمبود وقت باشه این نوشته یه قسمتی از تاریخچه شماره اول است که به گونه ای داستانش نقد شده </p><p>گفتم بزارم خوندنش خالی از لطف نیست حداقل بهتر از اینه که یه گوشه تو تحریریه بیفته خاک بخوره<img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite80" alt=":)" title="1 :)" loading="lazy" data-shortname=":)" />(اگر استقبال زیاد باشه بقیه اش رو شاید نوشتم فقط یه چیز دیگه اگر غلط داره ببخشید ویرایش نشدس)</p><p>[SPOILER=]در شماره قبل کریتوس مامورخدایان برای کشتن پسر زئوس خدای جنگ آرس است.نام دیگر آرس مارس میباشد که در یونان قدیم به این نام خوانده میشده فلسفه انتخاب او به عنوان دشمن در این بازی اساطیر است او پسر زئوس و هرا است که هر دو از او نفرت داشتند و در اساطیر بارها از او به عنوان فردی وحشی و جنگ خو و سنگدل نام برده شده است.البته بر خلاف این خوی او بزدل نیز بوده که با برداشتن کوچکترین زخم ها زوزه هایی مرگبار میکشیده و یکی از دلایل دیگر این است زیرا او کمی ضعیف بوده و نسبت به خدایان دیگر سوژه ی بهتری بود.او در بین مردم یونان منفور ولی در روم محبوب بوده زیرا بسته به اخلاق این دو گروه محبوبیت و منفور بودن او انتخاب میشده است.رومی ها تنها دلخوشی که داشته اند این بوده که در Arena ها مردان و حیوانات را به جان همدیگر بیندازند و لذت ببرند و به عنوان قربانی در راه خدایان خطاب کنند ولی برعکس مردم یونان و آتن علاقه خاصی به معماری و دانش داشته اند و بهترین لباسها را بر تن میکردند و لذت مردان در همخوابگی با زنان بوده است و بیشتر به لذتهای مادی میپرداختند و خواهان صلح بوده اند.آرس بر خلاف روحیه جنگجو کمی احساساتی بوده که زمانی عاشق آفرودیت یعنی یعنی دختر زئوس و دیونه میشود.آفرودیت از جنس کف بوده و به گونه همسر برادرش هفااستئوس بوده هفااستئوس آهنگر آسمانی است و نماد کار در خدایان است و یکی از 12 خدا اولمپ نشین است.لازم به ذکر است که Blade of Chaos یعنی تیغه های ویرانگری و آشوب که بر دستان کریتوس زنجیز شده ساخته ی هفا استئوس است و به دستور ارس توسط لاشخور ها به آهن گداخته تبدیل شده و در همان زمان بر دستان کریتوس متصل میشوند و و قابل جداشدن نیست و قدرتی خدایی دارد. هفا استئوس بسیار زشت بوده و هنگامی که به دنیاآمد زئوس بر این زشتی او را از بلندترین کوه یعنی اولمپ پایین انداخت و او لنگ شد.او مقام والایی دارد و مظلوم است و به کار میپردازد و عاشق صلح است همسر او آفرودیت یکی از زیبارویان اساطیر است که فقط دو نفر دیگه به اندازه او زیبا بوده اند و در مجموه به آنها سه زیباروی میگویند.از بحث معرفی آرس خارج نشویم هنگامی که عاشق شد هلیوس یا خورشید به هفا استئوس خبر میدهد و شوهرش آفرودیت تمام خدایان را خبر میکنند تا این صحنه نزدیکی این دو نفر را ببیند تا به قصد بد آرس پی ببرند و این ماجرا باعث شد تا تمامی خدایان و خدازادگان کوچک به خاطر خیانت آرس به برادر تنی خودش مایه ی ننگ خدایان شود.به هر حال خدایان فنا ناپذیر بوده انده و هیچ چیزی آنها را نمیتوانست از بین ببرد و شاهد مرگ هیچ یک از خدایان نیستیم ولی بارها خدازادگان یعنی کسانی که یکی از رگهایشان خدا و یکی دیگر انسان است بارها بر سر ذبح شده اند.اما انتخاب نام خدای جنگ برای این بازی دارای ایهام است که دو معنی را میتوان از آن برداشت کرد یا به لقب کریتوس که بعد از شماره اول بدست می آورد نسبت داده میشود و یا در مورد آرس است.به هر حال قضاوت با خودتان. زئوس بسیار هوس بازی بوده است و بارها به همسران خود خیانت کرده است و با زنان دیگر همخوابگی کرده است و پس از باردار شدن این زنان که اکثرا انسان بوده اند آنها را به حال خود رها کرده است.و انسانها به دلین اینکه از خدایان میترسیده اند این راز را بروز نمیداند چون ممکن بود به قیمت جان آنها تمام شود.کریتوس آن طور که در اخر شماره اول البته در قسمت فیلمهای جایزه ای که با تمام کردن بازی بدست می آمد دیده ایم هنگام مرگ مادرش بر بالین او حاضر شد و در آخرین سخن مادرش در جواب سوال پدر من کیست گفت :زئوس. و این حرف خشمی را در ذهن کریتوس به وجود آورد به هر حال کریتوس فرزندی بود که به صورت نا مشروع از مادرش با نام shunned و پدر گمنام یمتولد شد و مادرش به دلیل اینکه نیمتوانست این ننگ را قبول کرد به اسپارتا مهاجرت کرد و برادر کریتوس را به دنیا اورد که عده ای میگویند نام او زلوس است که به یک روح در دو بدن تبدیل شده بودند . اما برادرش به دلیل اتفاقاتی در ماموریتی جنگی جان باخت و این ضربه ی بزرگی به کریتوس وارد کرد. از کودکی در Arena ها و در خلال جنگ متولد شد و هنگامی که کودک بود یک بار از خطر مرگ در این مکانها نجات یافته بود و او در شهر اسپارتا به تکامل رسید تا به یکی از فرماندهان شکست ناپذیر اسپارتا تبدیل شد و در نزد مردم آتن به یک جنگجو و روح ارس بر روی زمین معروف شد.به هر حال در یک جنگی که با باربیان ها داشت درمانده بود و پس از شکست بر زیر اسلحه ی فرمانده باربریانها فریاد زد:آرس دشمنم را نا بود کن و زندگیم از آن توست. در اینجا بود که این جمله زندگی او را دگرگون کرد.آرس با لشگر خود باربریانها رانابود کرد و در مقابل این کمک کریتوس را در چنگ خود گرفت و او یک سوژه ی مناسب برای عملی ساختن نقشه هایش و انتقام گرفتن پیدا کرد در اینجا به لاشخور ها دستور داد تا Blade Of Chaos را بر دستان او ببندند.و با یک ضربه ی زیبا سر فرمانده باربریان ها را از بدن او جد اکرد.</p><p>کریتوس بر چشمان خویش چیزی به جز جنگ و خونریزی و دستور بی چون و چرای ارس را نمیدید.کریتوس بسیار ماموریت ها و جنگ ها را برای ارس انجام داد.و ارس به او گفت که باید به معبدی در یک روستای کوچک حمله کند و این ماموریت او را از هر نظر به تکامل میرساند.این معبد محل عبادت آتنا دختر زئوس بود.اما جالب این بود که هیچ مادری او را نزاده بود بلکه از سر زئوس بیرون جسته بود و زئوس به او بسیار علاقه داشت و به گونه ای نور چشم زئوس بود و زئوس تمام بدن او را برای محافطت از زره پوشانده بود.آتنا سنگدل و بد خود بود اما سنگدلی او این بوده که دنیا را از شر آدمهای بد و منفور پاک کنند و یکی از دشمنان بزرگ او آرس بود.او الهای شهر بوده و مخترع بسیاری از چیزهای مانند سنایع دستی و کشاورزی و حمل و نقل بوده است. زئوس او را بسیار دوست داشته و نیزه سه سر خود که همیشه در دستان مجسمه ی زئوس میبنیم به او میسپرد و قدرت صاعقه ی خود با نام Zeus Fury را به او میسپرد بدون هیچ پروایی برای استفاده از آن داشته باشد.به هر حال کریتوس با لشگرش بر جلوی دهکده با مشعلی ایستاده و به سپاهیانش میگوید کسی نباید زنده بماند همه باید بمیرند و به تشویق سپاهیان خود میپرداخت و در آخر مشعل را به سوی معبد پرتاب کرد.اما در جلوی دهکده پیرزنی عجیب که راهبه ی این معبد بود کریتوس را از انجام این کار باز میدارد و میگوید تو تاوان سختی به خاطر این کار خود خواهی داد عده ای این پیر زن را خود آتنا میدانند که آن شب به آن شکل ظاهر شده بود به هر حال کریتوس با چشمانی کور و گوشهایی کر بر حقایق دست به کشتار میزند و در اخر زن جوانی با فرزندش که بر آغوش دارد در کنج دیوارهای معبد دیده میشوند اما کیرتوس با ضربه ای آن دو را به عالم مردگان نزد Hades برادر زئوس میفرستد.ناگهان کریتوس به خود می آید او با دستان کثیف خودش همسر و دختر معصومش را کشته شده است و در این حال بغضی بر گلوی او مینشیند و مات ومبهوت جسد همسر زیبا و دختر کوچکش را بر آغوش دارد و اشک میریزد.در اینجا آرس ظاهر میشود و میگوید دیگر تو هیچ مانعی بر سر راه خود نمیبینی و به جنجگویی بزرگ تبدیل خواهی شد.در واقع قصد آرس کشتن همسر و فرزند کریتوس با دستان خودش بوده.کریتوس پشیمان است اما آیا فایده ای دارد او پاهایش را بیرون معبد میگذارد و معبود را به آتش میکشد و راهبه ی عجیب با خنده هایی بلند میگوید از این به بعد خاکستر جسد همسر و فرزندت به عنوان ننگی بر روی تن تو مینشینند و بدن تو به رنگ سفید در می آید این عذاب خدایان است که برای تو فرستاده اند زیرا کار تو از هر عملی نزد آنها بدتر بوده و تو باید تا آخر عمر این ننگ را با خود یدک بکشی.در مورد این قسمت باید بگوییم مردم روم و یونان در گذشته به عشق بسیار اهمیت میدادند و بسیار داستانهایی داشته اند که عشق را روایت میکند.به همین علت خدایان به عشق همسران به یکدیگر اهمیت میداده اند و در داستانی میخوانیم که فردی به همسرش را مانند کریتوس قربانی میکند و خدایان عذاب سختی برای ننگ او میبینند و او را فنا ناپذیر میکنند تا پایان جهان تاوان این خیانت خود را ببیند.</p><p>کریتوس که تازه به خود آمده بود هیچ امیدی به زندگی ندارد فقط یک هدف دارد کشتن خدای جنگ.</p><p>بعد از این ماجرا کریتوس شبها هنگام خواب کابوس صحنه ی مرگ همسر و فرزندش را میدید و یک لحظه از آن رهایی نداشت تا اینکه خدایان تصمیم گرفتند او را به عنوان مامور خود بر روی زمین انتخاب کنند و در قابل انجام این ماموریت او را از شر این کابوسهای لعنتی خلاص کنند.کریتوس 10 سال در رکاب خدایان به دستورات آنها گوش فرا داد و ماموریت های آنها را انجام داد.آنها توسط آتنا به کریتوس دستور دادند که به آتن حمله کند.در این راه کریتوس باید با کشتی بدون خدمه اش از دریای Agean بگذرد این دریا در اساطیر محل فرمانروایی پسران پوزیدون برادر زئوس و خدای دریاها است.در این دریا پوزیدون از کریتوس میخواد تا هایدرا که یک اژدهای نه سر است را نابود کنند چون هایدرا آرامش دریای اژیا را از بین برده کریتوس پس از جنگی سخت با این هایدرا او نابود میکنند و در قبال انجام این کار پوزیدون قدرتی به نام Poseidon Rage در اختیار کریتوس قرار میدهد.کریتوس شبها هیچوقت آرامش نداشت حتی لذتهای مادی مانند همخوابگی با زنان و شراب ها و ... پاسخگوی نیاز او نبودند او نیاز به رفع این کابوسها داشت در نزدیک آتن کریتوس با اشفتگی در زیر باران به مجسمه آتنا میگوید:10 سال است که فقط به دستورات شما گوش فرا میدهم و شما من را از شر این کابوسها رها نمیکنید آتنا میگوید:برادر من آرس به مردم آتن حمله کرده است و مردم را مورد آزار و اذیت قرار داده و مردم اعتقاد خود را نسبت به خدایان دارند از دست میدهند و تو به عنوان مامور ما باید آرس را نابود کنی و این اخرین خواسته ی ما است و بعد از آن رها خواهی شد.کریتوس با زن پشگویی باید ملاقات کند اما چندین Harpi که مامور آرس هستند دزدیده میشود هارپی ها جانورانی بودند که چهرشان شبیه زنان میباشد و دارای پستان میباشند اما بدنی مانند لاشخورها دارند کریتوس بعد ازادی این پیشگو در میابد که کشتن خدای جنگ فقط به لطف جعبه ی پاندورا است. [/SPOILER]</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="MGS, post: 113559, member: 106"] سلام بچه ها راستش من هدفم این بود که این تاپیک رو بیارم بالا این بازی بزودی میاد [URL="http://www.bazicenter.com/previews-45.html"]پیشنمایشش[/URL] چند روزیه روی صفحه ی اوله اما یک هدیه براتون دارم یه قسمت از نوشته که برای پیشنمایش اما به دلایلی حذف شد ازش شاید یکی از دلایلش کمبود وقت باشه این نوشته یه قسمتی از تاریخچه شماره اول است که به گونه ای داستانش نقد شده گفتم بزارم خوندنش خالی از لطف نیست حداقل بهتر از اینه که یه گوشه تو تحریریه بیفته خاک بخوره:)(اگر استقبال زیاد باشه بقیه اش رو شاید نوشتم فقط یه چیز دیگه اگر غلط داره ببخشید ویرایش نشدس) [SPOILER=]در شماره قبل کریتوس مامورخدایان برای کشتن پسر زئوس خدای جنگ آرس است.نام دیگر آرس مارس میباشد که در یونان قدیم به این نام خوانده میشده فلسفه انتخاب او به عنوان دشمن در این بازی اساطیر است او پسر زئوس و هرا است که هر دو از او نفرت داشتند و در اساطیر بارها از او به عنوان فردی وحشی و جنگ خو و سنگدل نام برده شده است.البته بر خلاف این خوی او بزدل نیز بوده که با برداشتن کوچکترین زخم ها زوزه هایی مرگبار میکشیده و یکی از دلایل دیگر این است زیرا او کمی ضعیف بوده و نسبت به خدایان دیگر سوژه ی بهتری بود.او در بین مردم یونان منفور ولی در روم محبوب بوده زیرا بسته به اخلاق این دو گروه محبوبیت و منفور بودن او انتخاب میشده است.رومی ها تنها دلخوشی که داشته اند این بوده که در Arena ها مردان و حیوانات را به جان همدیگر بیندازند و لذت ببرند و به عنوان قربانی در راه خدایان خطاب کنند ولی برعکس مردم یونان و آتن علاقه خاصی به معماری و دانش داشته اند و بهترین لباسها را بر تن میکردند و لذت مردان در همخوابگی با زنان بوده است و بیشتر به لذتهای مادی میپرداختند و خواهان صلح بوده اند.آرس بر خلاف روحیه جنگجو کمی احساساتی بوده که زمانی عاشق آفرودیت یعنی یعنی دختر زئوس و دیونه میشود.آفرودیت از جنس کف بوده و به گونه همسر برادرش هفااستئوس بوده هفااستئوس آهنگر آسمانی است و نماد کار در خدایان است و یکی از 12 خدا اولمپ نشین است.لازم به ذکر است که Blade of Chaos یعنی تیغه های ویرانگری و آشوب که بر دستان کریتوس زنجیز شده ساخته ی هفا استئوس است و به دستور ارس توسط لاشخور ها به آهن گداخته تبدیل شده و در همان زمان بر دستان کریتوس متصل میشوند و و قابل جداشدن نیست و قدرتی خدایی دارد. هفا استئوس بسیار زشت بوده و هنگامی که به دنیاآمد زئوس بر این زشتی او را از بلندترین کوه یعنی اولمپ پایین انداخت و او لنگ شد.او مقام والایی دارد و مظلوم است و به کار میپردازد و عاشق صلح است همسر او آفرودیت یکی از زیبارویان اساطیر است که فقط دو نفر دیگه به اندازه او زیبا بوده اند و در مجموه به آنها سه زیباروی میگویند.از بحث معرفی آرس خارج نشویم هنگامی که عاشق شد هلیوس یا خورشید به هفا استئوس خبر میدهد و شوهرش آفرودیت تمام خدایان را خبر میکنند تا این صحنه نزدیکی این دو نفر را ببیند تا به قصد بد آرس پی ببرند و این ماجرا باعث شد تا تمامی خدایان و خدازادگان کوچک به خاطر خیانت آرس به برادر تنی خودش مایه ی ننگ خدایان شود.به هر حال خدایان فنا ناپذیر بوده انده و هیچ چیزی آنها را نمیتوانست از بین ببرد و شاهد مرگ هیچ یک از خدایان نیستیم ولی بارها خدازادگان یعنی کسانی که یکی از رگهایشان خدا و یکی دیگر انسان است بارها بر سر ذبح شده اند.اما انتخاب نام خدای جنگ برای این بازی دارای ایهام است که دو معنی را میتوان از آن برداشت کرد یا به لقب کریتوس که بعد از شماره اول بدست می آورد نسبت داده میشود و یا در مورد آرس است.به هر حال قضاوت با خودتان. زئوس بسیار هوس بازی بوده است و بارها به همسران خود خیانت کرده است و با زنان دیگر همخوابگی کرده است و پس از باردار شدن این زنان که اکثرا انسان بوده اند آنها را به حال خود رها کرده است.و انسانها به دلین اینکه از خدایان میترسیده اند این راز را بروز نمیداند چون ممکن بود به قیمت جان آنها تمام شود.کریتوس آن طور که در اخر شماره اول البته در قسمت فیلمهای جایزه ای که با تمام کردن بازی بدست می آمد دیده ایم هنگام مرگ مادرش بر بالین او حاضر شد و در آخرین سخن مادرش در جواب سوال پدر من کیست گفت :زئوس. و این حرف خشمی را در ذهن کریتوس به وجود آورد به هر حال کریتوس فرزندی بود که به صورت نا مشروع از مادرش با نام shunned و پدر گمنام یمتولد شد و مادرش به دلیل اینکه نیمتوانست این ننگ را قبول کرد به اسپارتا مهاجرت کرد و برادر کریتوس را به دنیا اورد که عده ای میگویند نام او زلوس است که به یک روح در دو بدن تبدیل شده بودند . اما برادرش به دلیل اتفاقاتی در ماموریتی جنگی جان باخت و این ضربه ی بزرگی به کریتوس وارد کرد. از کودکی در Arena ها و در خلال جنگ متولد شد و هنگامی که کودک بود یک بار از خطر مرگ در این مکانها نجات یافته بود و او در شهر اسپارتا به تکامل رسید تا به یکی از فرماندهان شکست ناپذیر اسپارتا تبدیل شد و در نزد مردم آتن به یک جنگجو و روح ارس بر روی زمین معروف شد.به هر حال در یک جنگی که با باربیان ها داشت درمانده بود و پس از شکست بر زیر اسلحه ی فرمانده باربریانها فریاد زد:آرس دشمنم را نا بود کن و زندگیم از آن توست. در اینجا بود که این جمله زندگی او را دگرگون کرد.آرس با لشگر خود باربریانها رانابود کرد و در مقابل این کمک کریتوس را در چنگ خود گرفت و او یک سوژه ی مناسب برای عملی ساختن نقشه هایش و انتقام گرفتن پیدا کرد در اینجا به لاشخور ها دستور داد تا Blade Of Chaos را بر دستان او ببندند.و با یک ضربه ی زیبا سر فرمانده باربریان ها را از بدن او جد اکرد. کریتوس بر چشمان خویش چیزی به جز جنگ و خونریزی و دستور بی چون و چرای ارس را نمیدید.کریتوس بسیار ماموریت ها و جنگ ها را برای ارس انجام داد.و ارس به او گفت که باید به معبدی در یک روستای کوچک حمله کند و این ماموریت او را از هر نظر به تکامل میرساند.این معبد محل عبادت آتنا دختر زئوس بود.اما جالب این بود که هیچ مادری او را نزاده بود بلکه از سر زئوس بیرون جسته بود و زئوس به او بسیار علاقه داشت و به گونه ای نور چشم زئوس بود و زئوس تمام بدن او را برای محافطت از زره پوشانده بود.آتنا سنگدل و بد خود بود اما سنگدلی او این بوده که دنیا را از شر آدمهای بد و منفور پاک کنند و یکی از دشمنان بزرگ او آرس بود.او الهای شهر بوده و مخترع بسیاری از چیزهای مانند سنایع دستی و کشاورزی و حمل و نقل بوده است. زئوس او را بسیار دوست داشته و نیزه سه سر خود که همیشه در دستان مجسمه ی زئوس میبنیم به او میسپرد و قدرت صاعقه ی خود با نام Zeus Fury را به او میسپرد بدون هیچ پروایی برای استفاده از آن داشته باشد.به هر حال کریتوس با لشگرش بر جلوی دهکده با مشعلی ایستاده و به سپاهیانش میگوید کسی نباید زنده بماند همه باید بمیرند و به تشویق سپاهیان خود میپرداخت و در آخر مشعل را به سوی معبد پرتاب کرد.اما در جلوی دهکده پیرزنی عجیب که راهبه ی این معبد بود کریتوس را از انجام این کار باز میدارد و میگوید تو تاوان سختی به خاطر این کار خود خواهی داد عده ای این پیر زن را خود آتنا میدانند که آن شب به آن شکل ظاهر شده بود به هر حال کریتوس با چشمانی کور و گوشهایی کر بر حقایق دست به کشتار میزند و در اخر زن جوانی با فرزندش که بر آغوش دارد در کنج دیوارهای معبد دیده میشوند اما کیرتوس با ضربه ای آن دو را به عالم مردگان نزد Hades برادر زئوس میفرستد.ناگهان کریتوس به خود می آید او با دستان کثیف خودش همسر و دختر معصومش را کشته شده است و در این حال بغضی بر گلوی او مینشیند و مات ومبهوت جسد همسر زیبا و دختر کوچکش را بر آغوش دارد و اشک میریزد.در اینجا آرس ظاهر میشود و میگوید دیگر تو هیچ مانعی بر سر راه خود نمیبینی و به جنجگویی بزرگ تبدیل خواهی شد.در واقع قصد آرس کشتن همسر و فرزند کریتوس با دستان خودش بوده.کریتوس پشیمان است اما آیا فایده ای دارد او پاهایش را بیرون معبد میگذارد و معبود را به آتش میکشد و راهبه ی عجیب با خنده هایی بلند میگوید از این به بعد خاکستر جسد همسر و فرزندت به عنوان ننگی بر روی تن تو مینشینند و بدن تو به رنگ سفید در می آید این عذاب خدایان است که برای تو فرستاده اند زیرا کار تو از هر عملی نزد آنها بدتر بوده و تو باید تا آخر عمر این ننگ را با خود یدک بکشی.در مورد این قسمت باید بگوییم مردم روم و یونان در گذشته به عشق بسیار اهمیت میدادند و بسیار داستانهایی داشته اند که عشق را روایت میکند.به همین علت خدایان به عشق همسران به یکدیگر اهمیت میداده اند و در داستانی میخوانیم که فردی به همسرش را مانند کریتوس قربانی میکند و خدایان عذاب سختی برای ننگ او میبینند و او را فنا ناپذیر میکنند تا پایان جهان تاوان این خیانت خود را ببیند. کریتوس که تازه به خود آمده بود هیچ امیدی به زندگی ندارد فقط یک هدف دارد کشتن خدای جنگ. بعد از این ماجرا کریتوس شبها هنگام خواب کابوس صحنه ی مرگ همسر و فرزندش را میدید و یک لحظه از آن رهایی نداشت تا اینکه خدایان تصمیم گرفتند او را به عنوان مامور خود بر روی زمین انتخاب کنند و در قابل انجام این ماموریت او را از شر این کابوسهای لعنتی خلاص کنند.کریتوس 10 سال در رکاب خدایان به دستورات آنها گوش فرا داد و ماموریت های آنها را انجام داد.آنها توسط آتنا به کریتوس دستور دادند که به آتن حمله کند.در این راه کریتوس باید با کشتی بدون خدمه اش از دریای Agean بگذرد این دریا در اساطیر محل فرمانروایی پسران پوزیدون برادر زئوس و خدای دریاها است.در این دریا پوزیدون از کریتوس میخواد تا هایدرا که یک اژدهای نه سر است را نابود کنند چون هایدرا آرامش دریای اژیا را از بین برده کریتوس پس از جنگی سخت با این هایدرا او نابود میکنند و در قبال انجام این کار پوزیدون قدرتی به نام Poseidon Rage در اختیار کریتوس قرار میدهد.کریتوس شبها هیچوقت آرامش نداشت حتی لذتهای مادی مانند همخوابگی با زنان و شراب ها و ... پاسخگوی نیاز او نبودند او نیاز به رفع این کابوسها داشت در نزدیک آتن کریتوس با اشفتگی در زیر باران به مجسمه آتنا میگوید:10 سال است که فقط به دستورات شما گوش فرا میدهم و شما من را از شر این کابوسها رها نمیکنید آتنا میگوید:برادر من آرس به مردم آتن حمله کرده است و مردم را مورد آزار و اذیت قرار داده و مردم اعتقاد خود را نسبت به خدایان دارند از دست میدهند و تو به عنوان مامور ما باید آرس را نابود کنی و این اخرین خواسته ی ما است و بعد از آن رها خواهی شد.کریتوس با زن پشگویی باید ملاقات کند اما چندین Harpi که مامور آرس هستند دزدیده میشود هارپی ها جانورانی بودند که چهرشان شبیه زنان میباشد و دارای پستان میباشند اما بدنی مانند لاشخورها دارند کریتوس بعد ازادی این پیشگو در میابد که کشتن خدای جنگ فقط به لطف جعبه ی پاندورا است. [/SPOILER] [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
همه چیز در مورد كنسولهای بازی
كنسولهای قدیمی
PlayStation 2
بازیهای پلی استیشن 2
God Of War 2
تبلیغات متنی
خدای جنگ ۱
بریکینگ بد
خدای جنگ ۲
اساسین کرید
خدای جنگ ۳
پلی استیشن 5
خدای جنگ
خدای جنگ: روح اسپارتا
ایکس باکس سری اس
خدای جنگ: معراج
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft