همون طور كه از اسم اين تاپيك معلومه ميخوايم در اينجا اخبار و بحث راجع به اين بازي رو قرار بديم
داستان كلي بازي تا شماره دوم:
كريتوس يك پسر كوچك بود كه در ميان اسپارتان ها متولد شد قبل از اينكه در يكي ا زجنگ هاي وحشيانه كه ارنا رخ ميده در سن جواني در معرض مرگ قرار گرفت اما با نجات يافت تا اينكه به يكي از فرماندهان درحه يك لشگر اسپارتان ها ملقب شده و در هر جنگ ب قلع و قمع ميپرداخت. در يكي از جنگ ها مقابل بربر ها در استانه غم قرار گرفت و در هيمن حين خداي جنگ اريس پسر zeos را صدا ميزند و خود را بنده او ميكند تا ازمرگ نجات يابد و پس از زنده ماندنش به دستور اريس دو شمير به نام Blade of chaos بر دستان او زنجير ميشود تا با انها به خدمت به اريس بپردازد او در هر جنگ به خواسته هاي جاه طلبانه اريس ميبردازد تا در يكي از شب ها بايد به محل زندگي خود حمله ور ميشود.او با يك اعتقاد كوركورانه در همان شب به دستور و براي اينكه ديگر مانعي در سر راه خود نبيند .همسر و دختر كوچك را ميكشد و براي همين كار به نفرين خدايان خاكستر بدن اين دو نفر بر تن كريتوس بر رنگ سفيد نقش ميبندند تا مايه ننگ او شود.پس 10 سال رنج و عذاب و كابوسهاي شبانه او توسط خدايان ندايي ميشوند كه در برابر استاد قديمي خود اريس به جنگ بپردازد.اريس روم را زير دستان خود گرفته و همه را از بين ميبرد.و خدايان كريتوس را به جنگ خدا ميفرستند كريتوس در دريا ايجين با موجودي به نام هايدرا مقابله ميكند.او ازدهاي سه سري است كه در ابهاي اقيانوس ها زندگي ميكند.او توسط خدايي به نام پوسيدون خداي درياها و برادر زيوس دراي قدرتي ميشود.پس از رسيدن به روم او توسط اتنا خواهر اريس پي به ماموريت خود ميبرد.و در اين راه به جنگ ميپردازد اما ايا ممكنه يه اد خدايي را شكست بدهد.براي اينكار كريتوس بايد به صحراه گمشده برود و جعبه اي به نام پاندورا كه تمام بدي هاي دنيا در ان جمع شده را بيابد .اما اين جعبه بر پشت كرونوس پدر زيوس بسته سده زيوس براي ايمكه پدر تايتان او به روم حمله كرده او را دچار اين نفرينكرده تا در اين صحرا تا ابد گم باشد.كريتوس 3 روز از كرونوس بالا ميرود تا به معبد پاندورا برسد اما هر كسي كه به انجا رفته برنگشته ايا كريتوس ميتونه كريتوس بعد از جنگ هاي نفس گير و معماهاي سخت بالاخره كاري بزرگ انجام ميدهد و جعبه پاندورا را پيدا ميكند اما در حالي كه با اين جعبه به بيرون مي ايد توسط تيري از طرف اريس به جهان ديگر ميرود.اما در UInder world به طور اعجاب اوري موفق ميشود تا دوباره به دنيا بازگردد و به ماموريت خود ادامه دهد .او توسط جعبه پاندورا داراي قدرت ميشود و هم اندازه اريس ميشود و بعد از جنگي پايان به عمر او ميدهد كريتوس كار بزرگي انجام داده ادمي كه قاتل خدا بوده.اما خدايان نميتوانستند كه نفرين خود را بردارند و هنوز كابوسهاي شبانه و بدن سفيد او باقي ماند.كريتوس با نا اميدي خودرا بر روي كوه المپياس بلندترين جاي يونان روبروي معبد خداي جنگ ميرساند و گفتن جمله اي اين چنينخدايان المپياس من را نبخشيدند و حالا هيچ اميدي نيست)) خود را در ون دريا پرتاب ميكند اما خدايان راضي به خدكشي او نميشوند و از اين كار جلوگيري ميكند. و او را بر تخت مينشاند و لقب خداي جنگ را به او ميدهند.در شماره دوم كريتوس به فرمانروايي خود ادامه ميدهد اما ضالم تر از اريس و به لاين كار ادامه ميدهد.كريتسو بايد به قسمتي دور از زمين سفر كند و براي سركوب كردن يك وحشت وبيزاري و آن را دگرگون كند.اگر اين كار را نكند خدا عوض ميشود.اين يك حماسه اسطوره اي براي پايان دادن به جنگها است.ادامه داستانسال ديگه بر روي كنسول PS2 .
چند تا عكس:
داستان كلي بازي تا شماره دوم:
كريتوس يك پسر كوچك بود كه در ميان اسپارتان ها متولد شد قبل از اينكه در يكي ا زجنگ هاي وحشيانه كه ارنا رخ ميده در سن جواني در معرض مرگ قرار گرفت اما با نجات يافت تا اينكه به يكي از فرماندهان درحه يك لشگر اسپارتان ها ملقب شده و در هر جنگ ب قلع و قمع ميپرداخت. در يكي از جنگ ها مقابل بربر ها در استانه غم قرار گرفت و در هيمن حين خداي جنگ اريس پسر zeos را صدا ميزند و خود را بنده او ميكند تا ازمرگ نجات يابد و پس از زنده ماندنش به دستور اريس دو شمير به نام Blade of chaos بر دستان او زنجير ميشود تا با انها به خدمت به اريس بپردازد او در هر جنگ به خواسته هاي جاه طلبانه اريس ميبردازد تا در يكي از شب ها بايد به محل زندگي خود حمله ور ميشود.او با يك اعتقاد كوركورانه در همان شب به دستور و براي اينكه ديگر مانعي در سر راه خود نبيند .همسر و دختر كوچك را ميكشد و براي همين كار به نفرين خدايان خاكستر بدن اين دو نفر بر تن كريتوس بر رنگ سفيد نقش ميبندند تا مايه ننگ او شود.پس 10 سال رنج و عذاب و كابوسهاي شبانه او توسط خدايان ندايي ميشوند كه در برابر استاد قديمي خود اريس به جنگ بپردازد.اريس روم را زير دستان خود گرفته و همه را از بين ميبرد.و خدايان كريتوس را به جنگ خدا ميفرستند كريتوس در دريا ايجين با موجودي به نام هايدرا مقابله ميكند.او ازدهاي سه سري است كه در ابهاي اقيانوس ها زندگي ميكند.او توسط خدايي به نام پوسيدون خداي درياها و برادر زيوس دراي قدرتي ميشود.پس از رسيدن به روم او توسط اتنا خواهر اريس پي به ماموريت خود ميبرد.و در اين راه به جنگ ميپردازد اما ايا ممكنه يه اد خدايي را شكست بدهد.براي اينكار كريتوس بايد به صحراه گمشده برود و جعبه اي به نام پاندورا كه تمام بدي هاي دنيا در ان جمع شده را بيابد .اما اين جعبه بر پشت كرونوس پدر زيوس بسته سده زيوس براي ايمكه پدر تايتان او به روم حمله كرده او را دچار اين نفرينكرده تا در اين صحرا تا ابد گم باشد.كريتوس 3 روز از كرونوس بالا ميرود تا به معبد پاندورا برسد اما هر كسي كه به انجا رفته برنگشته ايا كريتوس ميتونه كريتوس بعد از جنگ هاي نفس گير و معماهاي سخت بالاخره كاري بزرگ انجام ميدهد و جعبه پاندورا را پيدا ميكند اما در حالي كه با اين جعبه به بيرون مي ايد توسط تيري از طرف اريس به جهان ديگر ميرود.اما در UInder world به طور اعجاب اوري موفق ميشود تا دوباره به دنيا بازگردد و به ماموريت خود ادامه دهد .او توسط جعبه پاندورا داراي قدرت ميشود و هم اندازه اريس ميشود و بعد از جنگي پايان به عمر او ميدهد كريتوس كار بزرگي انجام داده ادمي كه قاتل خدا بوده.اما خدايان نميتوانستند كه نفرين خود را بردارند و هنوز كابوسهاي شبانه و بدن سفيد او باقي ماند.كريتوس با نا اميدي خودرا بر روي كوه المپياس بلندترين جاي يونان روبروي معبد خداي جنگ ميرساند و گفتن جمله اي اين چنينخدايان المپياس من را نبخشيدند و حالا هيچ اميدي نيست)) خود را در ون دريا پرتاب ميكند اما خدايان راضي به خدكشي او نميشوند و از اين كار جلوگيري ميكند. و او را بر تخت مينشاند و لقب خداي جنگ را به او ميدهند.در شماره دوم كريتوس به فرمانروايي خود ادامه ميدهد اما ضالم تر از اريس و به لاين كار ادامه ميدهد.كريتسو بايد به قسمتي دور از زمين سفر كند و براي سركوب كردن يك وحشت وبيزاري و آن را دگرگون كند.اگر اين كار را نكند خدا عوض ميشود.اين يك حماسه اسطوره اي براي پايان دادن به جنگها است.ادامه داستانسال ديگه بر روي كنسول PS2 .
چند تا عكس:
آخرین ویرایش: