Final Fantasy XIII |pc

jpg



درود خوب بازی رسما برای pcتایید شدو Square Enix تاریخ عرضه را 9 اکتبر در نظر گرفته سبک بازی اکشن نفش آفرینی ژاپنی یا JRPG هست




Published by: Square Enix
Developed by: Square Enix
Genre: RPG
 
آخرین ویرایش:
بالاخره فرصت شد که وارد دنیای FF بشم و خیلی خوشحالم :x
5 ساعتی میشه بازی کردم و باید بگم فوق العاده است. اصلا گذر زمان رو نفهمیدم خیلی چسبید ، حیف که باید بخوابم الان دیگه :||||
به شخصه تا اینجا بیشتر جذب کاراکترپردازی، روابط بینشون ، داستان و نحوه روایتش شدم تا درگیر تاکتیک و گیم پلی (البته اوایل بازی واقعا آسونه و خیلی تاکتیک نمی طلبه چون یه بار هم نمردم ... و potion هم خیلی داشتم ... جلوتر قطعا سخت و نفس گیر خواهد شد .. چون تازه character dev رو یاد داد که ظاهرش کمی پیچیده میزنه)

از بس اسم و اصطلاح شنیدم قاطی کردم ، خوب شد datalog داره .

من نسخه black box رو گرفتم و مشکلی هم نداشت.
این برنامه تغییر res هم تست کردم و عمل کرد ولی خیلی افت فریم داشت.
امیدوارم تا خیلی جلو نرفتم این پچ رو بدن.
 
بالاخره فرصت شد که وارد دنیای FF بشم و خیلی خوشحالم :x
5 ساعتی میشه بازی کردم و باید بگم فوق العاده است. اصلا گذر زمان رو نفهمیدم خیلی چسبید ، حیف که باید بخوابم الان دیگه :||||
به شخصه تا اینجا بیشتر جذب کاراکترپردازی، روابط بینشون ، داستان و نحوه روایتش شدم تا درگیر تاکتیک و گیم پلی (البته اوایل بازی واقعا آسونه و خیلی تاکتیک نمی طلبه چون یه بار هم نمردم ... و potion هم خیلی داشتم ... جلوتر قطعا سخت و نفس گیر خواهد شد .. چون تازه character dev رو یاد داد که ظاهرش کمی پیچیده میزنه)

از بس اسم و اصطلاح شنیدم قاطی کردم ، خوب شد datalog داره .

من نسخه black box رو گرفتم و مشکلی هم نداشت.
این برنامه تغییر res هم تست کردم و عمل کرد ولی خیلی افت فریم داشت.
امیدوارم تا خیلی جلو نرفتم این پچ رو بدن.

بذار به چپتر 10 برسی . اونموقع معنی استراتژی و سخت بودن رو میفهمی:d
 
سلام.

خیلی فاز بازی رو گرفتم. روند ماجراجوی جالبی داره، درست مثله ninu kuni که خیلی لذت بخش بود :x

یکی دو تا سوال راجع گیم پلی و داستان دارم، ممنون میشم راهنماییم کنید:
-آیتم هایی نظیر گردن بند و انگشتر و ... auto-equip هستن دیگه آره ؟
-در قسمت آپگرید کردن آیتم ها، ترکیب فلان آیتم روی فلان شمشیر مهمه ؟ چون من هرچی میزنم، رندوم یهو میگه شمشیرت الان 20% bonus xp میده و ...
-قبل از درگیری، بعضی موقع ها از پشت سر میرم، یکی یه ضربه به همه enemy ها میزنه و stagger میشن ولی بعضی موقع هام از پشت سر میرم و اتفاقی نمیوفته، میخواستم بدونم قلق خاصی داره این حرکت؟

راجع داستان، برداشت کلی رو نوشتم ببینید درست متوجه شدم :
اول از همه که l'cie هارو خیلی سر در نیاوردم چی به چیه. یا حزب های رو بروی هم و ... :d
در کل :
یه شهر cocoon داریم. که پادشاهش Cid هستش که تو آسمون هاس که سرباز هایی رو بنام psicom گذاشته تو شهر cocoon واسه مراقبت و ...
snow هم یه عده از مردم رو جمع کرده و یه گروهی تشکیل داده که بیشتر بچه ها هستن، واسه مراقبت بهتر از اونا.
lightning هم قبلا سرباز فلان جا بوده ولی چون میخواسته برگرده cocoon برای نجات خواهرش باید بی درجه میشده و دیگه سرباز نیست.
این وسط serah خواهر light یه کاری کرده که شده l'cie انگار و یا باید ماموریت focus خودش رو بفهمه چیه و انجام بده که تبدیل به کریستال میشه یا اینکه اگه انجام نده تبدیل به مانستر میشه. و l'cie ها هم کلا دشمن cocoon حساب میشن.
حالا snow میخواسته serah رو نجات بده و light هم انتقام/نجات خواهرش و.... که بر حسب اتفاق 3 نفر دیگه همراهشون بودن که با اصل کاریه fal'cie در میوفتن و بعد از جنگ همشون تبدیل میشن به l'cie و یه رویای مشترک می بینن که فکر میکنن focus همشون یکیه انگار یا snow میگه نجات cocoonـه شاید چون serah هی اینو میگفته ....
hope و sazh و vanille هم که کلا دنبال snow و lightning هستن تا ماموریت focus خودشون رو انجام بدن.

الان به جایی رسیدم که snow از همشون جدا شده و رفته پیش Cid .... و serah هم که کریستال شده پیش اوناس...
light و hope تنهایی دارن میرن به سمت یک مقصدی ....
vanil و sazh هم عقب تر دنبال light هستن ....

این دختره vanile هم مشکوک میزنه ... انگار قبلا اتفاقاتی براش افتاده که فعلا چیزی نگفته ...
sanctum هم همون مجسمه گنده هه هستش که وسط cocoon اومد پایین ؟
باید بشینم سر فرصت datalog رو زیرو رو کنم .... ولی از بس جذابه هی دوست دارم برم جلو ... و الان یه تلمبار مطلب شده که باید بخونم :(


یه خبر خوب واسه خودم اینه که نسخه 2 این سری 20 روز دیگه عرضه میشه :d نسخه دوم دنباله ورژن یک هستش ؟ آخه فکر کنم یه جا خوندم نسخه 3 این سری کلا یک داستان جدید رو شروع میکنه ولی با شخصیت Lightning ... گفتم شاید نسخه 2 هم همینطوره.

ممنون

--------------------
این تاپیک رو پیدا کردم و به جواب تمام سوالاتم رسیدم، دمش گرم. توصیه میکنم اگه اوایل بازی هستید حتما یه نگاهی بندازید بهش.
 
آخرین ویرایش:
سلامی دوباره.

رسیدم به chapter 11. یه سوال دارم، انجام این mission ها الزامیه واسه رد کردن این chapter ؟ الان نمیدونم کلا کجا برم و چی کار کنم.

-------------
یکم گشت و گذار کردمو 4-5 mission انجام دادم. چقدر یهو بزرگ شد فضا o.O نقطه ای که مشخص کرده تو مپ راه دسترسی نداره انگار...
خیلی هم سخت تر شده D:
 
آخرین ویرایش:
سلامی دوباره.

رسیدم به chapter 11. یه سوال دارم، انجام این mission ها الزامیه واسه رد کردن این chapter ؟ الان نمیدونم کلا کجا برم و چی کار کنم.

-------------
یکم گشت و گذار کردمو 4-5 mission انجام دادم. چقدر یهو بزرگ شد فضا o.O نقطه ای که مشخص کرده تو مپ راه دسترسی نداره انگار...
خیلی هم سخت تر شده D:

نه احتیاجی نیست حتما حتما ردش کنی
بعداز پایان بازی میتوانی دوباره برگردی و بازیشون کنی و کاملش کنی
برو ادامه بازی رو انجام بده که اینجا تازه بازی برات سخت میشه اساسی
 
نه احتیاجی نیست حتما حتما ردش کنی
بعداز پایان بازی میتوانی دوباره برگردی و بازیشون کنی و کاملش کنی
برو ادامه بازی رو انجام بده که اینجا تازه بازی برات سخت میشه اساسی
مرسی. آره خیـــــلی سخت شده. الان 3 تا Npc معمولی بعضی موقع ها از boss های قبلی بیشتر زمان میبره :d ... باید یه تغییر اساسی در استراتژی هام بدم. مخصوصا الان که option ها باز تر شده تو انتخاب کلاس و هیرو ها.
ولی کلا مکان خوبیه واسه cp فارمینگ و خیلی هم زیباس. 2-3 تا cutscene غیر داستانی هم داره که در بعضی نقاط نشون داده میشه که جالب بود.
 
بالاخره موفق به اتمام بازی شدم. البته بیشتر side mission ها رو دیگه انجام ندادم.
تجربه اولم در سری final fantasy بود ولی نه تجربه آخر :d تازه شروع شد.
میدونم این سری جزو بهترین هاش نبوده، ولی واقـــعا چسبید. pc گیمر ها جدا از دستش ندید، فقط کافیه 2 ساعت اولو بازی کنید بعدش خوشتون بیاد دیگه بلند نمیشید.

عواملی که منو جذب بازی کرد، شخصیت پردازی، خود داستان و نحوه روایتگرش، موزیک + وجود cutscene های زیبا در جهان بسیار فانتزیش بود.
به جز شخصیت vanille که یکم رو مخ بود...بقیشون واقعا دوست داشتنی بودن.اوایل که Lightning شروع میکردن حرف زدن همش چهره Liara میومد تو ذهنم به خاطر صداش :d

در کل خیلی راضیم. چند روز دیگه هم که xiii 2 میاد 3>
 
بالاخره موفق به اتمام بازی شدم. البته بیشتر side mission ها رو دیگه انجام ندادم.
تجربه اولم در سری final fantasy بود ولی نه تجربه آخر :d تازه شروع شد.
میدونم این سری جزو بهترین هاش نبوده، ولی واقـــعا چسبید. pc گیمر ها جدا از دستش ندید، فقط کافیه 2 ساعت اولو بازی کنید بعدش خوشتون بیاد دیگه بلند نمیشید.

عواملی که منو جذب بازی کرد، شخصیت پردازی، خود داستان و نحوه روایتگرش، موزیک + وجود cutscene های زیبا در جهان بسیار فانتزیش بود.
به جز شخصیت vanille که یکم رو مخ بود...بقیشون واقعا دوست داشتنی بودن.اوایل که Lightning شروع میکردن حرف زدن همش چهره Liara میومد تو ذهنم به خاطر صداش :d

در کل خیلی راضیم. چند روز دیگه هم که xiii 2 میاد 3>

برام خیلی جالبه که به گیم پلی بازی اشاره نمی کنی!:d
بالاتر از همه اینا نقطه قوت بازی گیم پلی و سیستم مبارزاتش هست. چیزیکه متاسفانه با این کیفیت و عمق تو XIII-2 و Lightning Returns دیگه شاهد نبودیم
البته این نظر شخصی منه و ممکنه خیلیها قبول نداشته باشن...
 
برام خیلی جالبه که به گیم پلی بازی اشاره نمی کنی!:d
بالاتر از همه اینا نقطه قوت بازی گیم پلی و سیستم مبارزاتش هست. چیزیکه متاسفانه با این کیفیت و عمق تو XIII-2 و Lightning Returns دیگه شاهد نبودیم
البته این نظر شخصی منه و ممکنه خیلیها قبول نداشته باشن...
گیم پلی هم برام جالب بود، اتفاقا خیلی فازشو گرفته بودم و حس میکردم بازی آنلاینه و چند نفری داریم boss رو میزنیم... یکی heal میداد.. اون یکی تانک ...حواست به hp بقیه باید میبود...عوض کردن paradigm ها سر موقع ...چند میلی ثانیه اینور اونور ارزشمند بود... عینه wow هیجانی بود :d و اواخر مبارزات به قدری سخت و نفس گیر شده بود که بیشتر موقعها اصلا نمیتونستم خود fight رو تماشا کنم.. همش چشمم به این ui پایین بود. ولی همون سلیقه میشه که گفتی. به شخصه من به عشق اون عواملی که بالا گفتم برمیگشتم تو بازی نه صرفا خود گیم پلی، گرچه تجربه متفاوت و جالبی بود اونم فقط با arrow keys و یک space :d.....

نمیدونم این ضعف حساب میشه یا نه، خیلی پیش اومد که بعد یه cutscene دو قدم راه میرفتم بدون اینکه کار خاصی بخوام بکنم و بعد دوباره cutscene ... کلا تو دنیای jrpg فقط Ni Nu Kuni رو کامل تجربه کرده بودم و قبلش چون یکم rpg 8bit بازی کرده بودم، همیشه فکر میکردم jrpg (که چندین سبک داره باز) فقط نوبتیه و به همین دلیل هیجان نداره که اشتباه میکردم. قورمه سبزی و فسنجون هر دو شون خوشمزن و طعم بخصوص خودشون رو دارن :d

فقط چند مورد تو jrpg برام همیشه سوال بوده، یکی اینکه وقتی قرار وارد مبارزه بشیم، یه مکث داریم و بعد لود یک استیج جدید واسه مبارزه و یکی هم اینکه وقتی مبارزه تموم میشه پنجره نتایج و یک مکث و بعد ادامه بازی. لذت و منطق حسی این دوتارو نفهمیدم، این چند تا مکث اذیت نمی کنه ؟ (یا من چون عادت ندارم اینطوره ؟ تو ni nu kuni هم دقیقا همین موارد یه جوری بود) ...تصور کنید برای بقیه بازی ها... مثلا تو mgs هرموقع قرار بود وارد درگیری بشه این روال وجود داشت (و بعد با گیم پلی خودش ادامه مبارزه و...) .... میدونم یه همچین چیزی جزو آداب و رسوم بازیهای jrpg هست ولی دلیلش فقط همینه ؟ نوستالژیک بودن و چون از قدیم اینطور بوده؟ یا اینکه دلیل دیگه ای هم داره؟مثل لذت دیدن نتایج ، نمرات و آیتم و جایزه ها پس از با زحمت از بین بردن دشمن (که خب راه های دیگه ای هم برای نمایشش هست)؟ یا اینکه به دلایل فنی و آسان تر کردن پروسه ساخت بازی به این روش ؟
 
آخرین ویرایش:
یه قسمت بازی من گیر کردم
جایی که با ساز و وانیل هستیم بعد از اون پارکه ساز پسرشا میبینه و تبدیل به کریستال میشه بعد یه باسی میاد تو بازی که نفرین میزاره رو ساز وقتی تموم شه میمیریم چند بار زدمش تا نصفه گیجش را بیشتر نمیتونم پر کنم و تایمم تموم میشه ؟!
 
گیم پلی هم برام جالب بود، اتفاقا خیلی فازشو گرفته بودم و حس میکردم بازی آنلاینه و چند نفری داریم boss رو میزنیم... یکی heal میداد.. اون یکی تانک ...حواست به hp بقیه باید میبود...عوض کردن paradigm ها سر موقع ...چند میلی ثانیه اینور اونور ارزشمند بود... عینه wow هیجانی بود :d و اواخر مبارزات به قدری سخت و نفس گیر شده بود که بیشتر موقعها اصلا نمیتونستم خود fight رو تماشا کنم.. همش چشمم به این ui پایین بود. ولی همون سلیقه میشه که گفتی. به شخصه من به عشق اون عواملی که بالا گفتم برمیگشتم تو بازی نه صرفا خود گیم پلی، گرچه تجربه متفاوت و جالبی بود اونم فقط با arrow keys و یک space :d.....

نمیدونم این ضعف حساب میشه یا نه، خیلی پیش اومد که بعد یه cutscene دو قدم راه میرفتم بدون اینکه کار خاصی بخوام بکنم و بعد دوباره cutscene ... کلا تو دنیای jrpg فقط Ni Nu Kuni رو کامل تجربه کرده بودم و قبلش چون یکم rpg 8bit بازی کرده بودم، همیشه فکر میکردم jrpg (که چندین سبک داره باز) فقط نوبتیه و به همین دلیل هیجان نداره که اشتباه میکردم. قورمه سبزی و فسنجون هر دو شون خوشمزن و طعم بخصوص خودشون رو دارن :d

فقط چند مورد تو jrpg برام همیشه سوال بوده، یکی اینکه وقتی قرار وارد مبارزه بشیم، یه مکث داریم و بعد لود یک استیج جدید واسه مبارزه و یکی هم اینکه وقتی مبارزه تموم میشه پنجره نتایج و یک مکث و بعد ادامه بازی. لذت و منطق حسی این دوتارو نفهمیدم، این چند تا مکث اذیت نمی کنه ؟ (یا من چون عادت ندارم اینطوره ؟ تو ni nu kuni هم دقیقا همین موارد یه جوری بود) ...تصور کنید برای بقیه بازی ها... مثلا تو mgs هرموقع قرار بود وارد درگیری بشه این روال وجود داشت (و بعد با گیم پلی خودش ادامه مبارزه و...) .... میدونم یه همچین چیزی جزو آداب و رسوم بازیهای jrpg هست ولی دلیلش فقط همینه ؟ نوستالژیک بودن و چون از قدیم اینطور بوده؟ یا اینکه دلیل دیگه ای هم داره؟مثل لذت دیدن نتایج ، نمرات و آیتم و جایزه ها پس از با زحمت از بین بردن دشمن (که خب راه های دیگه ای هم برای نمایشش هست)؟ یا اینکه به دلایل فنی و آسان تر کردن پروسه ساخت بازی به این روش ؟
حقیقتش من خودمو تو JRPG قدیمی و باسابقه نمی دونم شاید بهتر باشه دوستانیکه تو این ژانر تجربه و اطلاعات بیشتری دارن پاسخ شما رو بدن
ولی به عقیده من اکثر شرکتهای ژاپنی تو ساخت محصولاتشون زائقه هموطنانشون رو در اولویت قرار میدن و قطعا" ژاپنیها این سبک و سیاق رو بیشتر می پسندن، حالا دلیلش چی هست رو خودشون بهتر می دونن!:d
کلا" ژاپنی ها آدمایی هستن که به سنتهاشون تو خیلی از زمینه ها پایبند هستن از جمله همین بازیهای JRPG. منتهی تو این چند شماره اخیر FF شاید به خاطر فروش بیشتر یا تغییر زائقه بازیبازها و...، اون رویه قدیمی یه تغییراتی درش داده شده که اوج اون تو Lightning Returnsبود و در آینده تو FF_XVهم شاهد خوهیم بود.
 
یه قسمت بازی من گیر کردم
جایی که با ساز و وانیل هستیم بعد از اون پارکه ساز پسرشا میبینه و تبدیل به کریستال میشه بعد یه باسی میاد تو بازی که نفرین میزاره رو ساز وقتی تموم شه میمیریم چند بار زدمش تا نصفه گیجش را بیشتر نمیتونم پر کنم و تایمم تموم میشه ؟!
فکر کنم میدونی که اونا Eidolon هستن و وقتی تا تا اواخرش gaugeش رو پر کردی باید رو کیبرد X رو بزنی (که فک کنم اینارو میدونستی).
راجع استراتژی : اولا paradigm هاتو اینجوری بچین :
ساژ synergist | وانیل sabouter همیشه واسه اول مبارزات به کار میاد این
ساژ ravager | وانیل ravager چون enemy خیلی سریع استاگر میشه
ساژ ravager | وانیل medic
با اولی شروع کن ، وقتی خودتونو buff کردی و وانیل هم چند تا debuff هم انداخت روی دشمن. برو رو حالت جفت ravager و بزنش. health داشت کم میشد بستگی به شرایط داره و خودت که potion بخوری یا بری رو حالت سومی. ... من خودم اکثر موقع ها در کنار جفت ravager یه پارادیگم comando با ravager هم میذاشتم ...یا جفت کماندو(بستگی به تیم) چون dps بیشتری میده.

حقیقتش من خودمو تو JRPG قدیمی و باسابقه نمی دونم شاید بهتر باشه دوستانیکه تو این ژانر تجربه و اطلاعات بیشتری دارن پاسخ شما رو بدن
ولی به عقیده من اکثر شرکتهای ژاپنی تو ساخت محصولاتشون زائقه هموطنانشون رو در اولویت قرار میدن و قطعا" ژاپنیها این سبک و سیاق رو بیشتر می پسندن، حالا دلیلش چی هست رو خودشون بهتر می دونن!:d
کلا" ژاپنی ها آدمایی هستن که به سنتهاشون تو خیلی از زمینه ها پایبند هستن از جمله همین بازیهای JRPG. منتهی تو این چند شماره اخیر FF شاید به خاطر فروش بیشتر یا تغییر زائقه بازیبازها و...، اون رویه قدیمی یه تغییراتی درش داده شده که اوج اون تو Lightning Returnsبود و در آینده تو FF_XVهم شاهد خوهیم بود.
آره فکر کنم درست میگی ولی راجع بهش بیشتر تحقیق میکنم :-?
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or