سلام
اکثر تصور ها نسبت به آینده Post-apocalyptic (* این نوع عناوین بیان از ویرانی زمین دارند . مانند آنچه که در Darksiders و هزار یک عنوان دیگر دیده ایم *) , اجتماعی فروپاشیده , شهرهایی ویران شده و پس زمینه ای به رنگ خاکستری و قهوه ای می باشد . بر خلاف گذشته , Ninja Theory سازنده عنوان Heavenly Sword با Enslave : Odyssey to the West ادونچر سوم شخصی را ساخته که در دنیایش می توانید شاهد رنگه هایی متنوع و پوشش گیاهی انبوهی باشید . بازی در زمان آینده اتفاق می افتد .
Enslave به طور کاملا بی ربط از رمان چینی که در قرن 16 نگاشته شده, برگرفته شده است . بازی در 150 سال بعد اتفاق می افتد . جنگی فراگیر انسان ها را تا مرز انقراض پیش می برد که در نهایت باعث می شود تنها پنجاه هزار انسان روی زمین باقی بماند . ربات هایی که برای پیشبرد این جنگ طراحی شده بودند تنها بازماندگان این نبرد سهمگین می باشند . آنها همچنین در نقش مین های آینده ظاهر می شوند و هر کسی که در مقابل آنها قرار گیرد را نابود میسازند . با توجه به اینکه تعداد اندکی از انسان ها باقی مانده اند , زمین کم کم در حال تبدیل شدن به مکانی بهشت مانند می باشد . پوشش های گیاهی در سرتاسر شهرهای ویران شده به چشم می خورند . انسان های باقی مانده به دو گروه تقسیم شده اند . عده ای که ترجیح می دهند در کنار یکدیگر زندگی کنند و اجتماعات کوچکی را به وجود آورند و عده ای دیگر که به تنهایی در جنگل ها زندگی می کنند .
نقش اول بازی , Monkey , جز گروه دوم محسوب می شود و در طول این سالها آموخته چطور دست خالی در این دنیای بی رحم و خطرناک زنده بماند . متاسفانه برای او , هنوز انسان هایی باقی مانده اند که سعی دارند از این آب گل آلود ماهی بگیرند و از وضع مردم سو استفاده کنند . کشتی های مرموز برده ها , انسان ها را دستگیر می کنند و پیشانی بندهایی دردناک به سرشان بسته و به سمت غرب انتقالشان می دهند . Monkey یکی از همین افراد دستگیر شده است و در طول مسیر با دختری به نام Trip آشنا می شود . او پیشانی بندی را دزدیده , کدهایش را بازنویسی کرده و او را بر سر Monkey می بندد تا بر تمام حرکات وی کنترل داشته باشد . Trip از Monkey استفاده می کند و موفق می شود تا از کشتی برده ها فرار کند سپس به او فرمان می دهد تا وی را به محل زندگیش بازگرداند .
بازی بر روی روابط پر تنش این دو کاراکتر تمرکز دارد . هر دوی آنها دیدهای کاملا متفاوتی نسبت به زندگی دارند . Trip بر این باور است که آرامش زمانی محقق می شود که در کنار دیگران باشی ولی Monkey باورش 180 درجه متفاوت است و تنهایی را ترجیح می دهد . به هر حال Monkey توسط Trip تسخیر شده است و باید از او در تمام طول بازی مراقبت کند . Ninja Theory به شدت تلاش کرده تا مطمئن شود داستان و روابط Monkey و Trip محوریت عنوانشان را تشکیل دهد . نویسنده فیلم 28 day Later برای هر چه بهتر شدن داستان به کمک تیم نویسندگی آمده و از طرفی دیگر , Andy Serkis , ستاره فیلم ارباب حلقه ها مسئولیت صداگذاری و Motion Capturing کاراکتر Monkey را بر عهده گرفته .
دمویی که به ما نشان دادند مربوط به زمانی میشد که Trip و Monkey توانسته بودند از کشتی برده ها فرار کنند . در اثر حادثه ای که به وجود آمد , کشتی در نیویورک متوقف شد . شما کنترل Monkey را در اختیار خواهید گرفت این درحالیست که Trip توسط هوش مصنوعی هدایت می شود . او به صورت اتوماتیک شما را دنبال می کند ولی اگر بخواهید می توانید او را بغل کنید و حملش کنید . همچنین در مواقعی که با دشمن رو به رو می شوید می توانید به او دستور بدهید تا پنهان شود . آن چیزی که به سرعت بعد از مشاهده شهر به ذهن ما رسید پوشش گیاهی محیط بازی بود . وجود درخت های سرسبز و عظیم که بر روی آسمان خراش ها سبز شده بودند , برگ های انبوه که مانند فرش ها سطح خیابان ها را پوشانده بودند و طراوت و زیبایی کلی بازی از نظر بصری صحنه ای زیبا را خلق کرده بود . دو قهرمان ما در تلاش این بودند تا خود را به محل حادثه برسانند . آنها از صندوق های زنگ زده و شکاف هایی عمیق عبور می کردند تا به مرکز شهر برسند . مدتی نگذشته بود که آنها به شکافی برخورد کردند که به راحتی نمیشد از آن عبور کرد و نیاز به اندکی Platforming بود . Trip از نظر فیزیکی ضعیف تر از Monkey هست و در برخی از مواقع برای عبور از موانع نیاز به کمک دارد . Monkey می تواند از صندوق های بزرگ بالا برود ولی بعدش مجبور است کمک کند تا Trip را بالا بکشد . در صحنه ای دیگر او مجبور شد تا Trip را به آن سوی شکافی پرتاب کند . از آنجا که در بازی حرکاتی نظیر بالا رفتن از تیرهای چراغ برق , ساختمان ها و حرکت بر روی برآمدگی ها وجود دارد , Platforming بازی ما را به یاد عنوان Assassin's Creed انداخت .
قسمتی بعدی دمو مربوط به بخش مبارزات بازی بود . از آنجا که اکثر انسان ها نابود شده اند , دشمنانی که با آنها رو به رو می شوید عمدتا ربات ها خواهند بود . ما انواع مختلفی از آنها را مشاهده کردیم . یکسری از آنها کاملا شبیه به انسان ها بودند البته با دست و پاهایی مکانیکی , بقیه آنها که بیشتر به چشم می خوردند شبیه به سلاح ها بودند مثلا , شبیه به تورنت ها . ربات ها معمولا بی حرکت هستند مگر اینکه متوجه حضور انسانی شوند . خطی که دور آنها کشیده شده است میزان وسعت میدان تشخیص آنها را مشخص می کند . به علت وجود همچین ویژگی به راحتی می توانستیم بدون هیچ درگیری از کنار آنها عبور کنیم یا اینکه به آرامی نزدیکشان می شدیم و ابتدا با استفاده از Trip تضعیفشان می کردیم و سپس وارد صحنه مبارزه می شدیم . Trip می تواند با استفاده از موجودی شبیه به سنجاقک که تحت کنترل او در آمده ( روی موهای Trip مینشیند ) , محیط را شناسایی و دیده بانی کند یا اینکه از آن به عنوان طعمه برای پرت کردن حواس دشمنان استفاده کند و همچنین می تواند به نقشه ساخت روبات ها دسترسی پیدا کند تا نقاط ضعفشان را شناسایی کند . در صحنه ای که به ما نشان داده شد , Trip گروهی از ربات ها را با استفاده از سنجاقک خود کلافه کرده بود . این کار به Monkey اجازه داد تا به صورت مخفیانه با انجام یکسری از حرکات Platforming از کنار آنها عبور کند و از دیواری بالا برود . زمانی که به پشت آنها رسید , او توانست با استفاده از تکنیک ارزیابی دشمنان که فراگرفته بود , کنترل Mini Gun ی را بدست بگیرد و در نهایت کار آنها را با انبوهی از گلوله ها یکسره کند .
شما همچنین می توانید انتخاب کنید تا یکراست با روبات ها رو به رو بشید . Monkey اعصایی را حمل می کند که هم در مبارزات تن به تن و هم از راه دور به کار او می آید . او چهار نوع ضربه دارد : 1- حرکات دفاعی 2- ضربات معمولی 3- ضربات قوی 4- ضربات پاکسازی کننده . هر یک از این ضربات می تواند با دیگری ترکیب شود و کمبو ها را به وجود آورند . Ninja Theory بسیار زیرکانه ضربات ساده و معمول را به نمایش می گذاشت و کمبو های سنگین و سخت را اجرا نمی کرد . آنچکه مشاهده کردیم ما را شگفت زده کرد . Monkey با استفاده از ضربات پرشی , دشمنان را با شدت هر چه تمام تر به زمین می کوبید . خوشبختانه به علت وجود انیمیشن هایی نرم , Monkey بسیار قدرتمند به نظر می رسید . ما همچنین صحنه هایی سینمایی الهام گرفته شده از GOW را مشاهده کردیم که در این حالت Monkey مانند Berserker ویرانگر میشد که در نهایت با پریدن به پشت روبات ها مدارات آنها را نابود و از بین می برد . باز هم با عناصری الهام گرفته شده از GOW بر خوردیم . مانند اورب های قرمز که با جمع آوری آنها می توانید سلاح Monkey را تقویت کنید .
مسئولین Ninja Theory رابطه بین Monkey و Trip را همانند رابطه Nariko و Kai از بازی Heavenly Sword میداند و همچنین قول داده اند تا بازی , همان سطح کیفی که مردم از عناوین خوب سبک درام سراغ دارند را ارائه دهد . متاسفانه , در دمویی که به ما نشان داده شد این نکات به اندازه کافی بر ما نمایان نشد. بازی دارای انیمیشن هایی عالی و اندکی از ویژگی های جالب عناوین PC می باشد . Enslave برای عرضه در اواخر سال جاری برنامه ریزی شده است ولی , مسئولین Namco Bandi قول داد تا نکات بیشتری از بازی را در E3 امسال رونمایی کند .
پایان
منبع
اکثر تصور ها نسبت به آینده Post-apocalyptic (* این نوع عناوین بیان از ویرانی زمین دارند . مانند آنچه که در Darksiders و هزار یک عنوان دیگر دیده ایم *) , اجتماعی فروپاشیده , شهرهایی ویران شده و پس زمینه ای به رنگ خاکستری و قهوه ای می باشد . بر خلاف گذشته , Ninja Theory سازنده عنوان Heavenly Sword با Enslave : Odyssey to the West ادونچر سوم شخصی را ساخته که در دنیایش می توانید شاهد رنگه هایی متنوع و پوشش گیاهی انبوهی باشید . بازی در زمان آینده اتفاق می افتد .
Enslave به طور کاملا بی ربط از رمان چینی که در قرن 16 نگاشته شده, برگرفته شده است . بازی در 150 سال بعد اتفاق می افتد . جنگی فراگیر انسان ها را تا مرز انقراض پیش می برد که در نهایت باعث می شود تنها پنجاه هزار انسان روی زمین باقی بماند . ربات هایی که برای پیشبرد این جنگ طراحی شده بودند تنها بازماندگان این نبرد سهمگین می باشند . آنها همچنین در نقش مین های آینده ظاهر می شوند و هر کسی که در مقابل آنها قرار گیرد را نابود میسازند . با توجه به اینکه تعداد اندکی از انسان ها باقی مانده اند , زمین کم کم در حال تبدیل شدن به مکانی بهشت مانند می باشد . پوشش های گیاهی در سرتاسر شهرهای ویران شده به چشم می خورند . انسان های باقی مانده به دو گروه تقسیم شده اند . عده ای که ترجیح می دهند در کنار یکدیگر زندگی کنند و اجتماعات کوچکی را به وجود آورند و عده ای دیگر که به تنهایی در جنگل ها زندگی می کنند .
نقش اول بازی , Monkey , جز گروه دوم محسوب می شود و در طول این سالها آموخته چطور دست خالی در این دنیای بی رحم و خطرناک زنده بماند . متاسفانه برای او , هنوز انسان هایی باقی مانده اند که سعی دارند از این آب گل آلود ماهی بگیرند و از وضع مردم سو استفاده کنند . کشتی های مرموز برده ها , انسان ها را دستگیر می کنند و پیشانی بندهایی دردناک به سرشان بسته و به سمت غرب انتقالشان می دهند . Monkey یکی از همین افراد دستگیر شده است و در طول مسیر با دختری به نام Trip آشنا می شود . او پیشانی بندی را دزدیده , کدهایش را بازنویسی کرده و او را بر سر Monkey می بندد تا بر تمام حرکات وی کنترل داشته باشد . Trip از Monkey استفاده می کند و موفق می شود تا از کشتی برده ها فرار کند سپس به او فرمان می دهد تا وی را به محل زندگیش بازگرداند .
بازی بر روی روابط پر تنش این دو کاراکتر تمرکز دارد . هر دوی آنها دیدهای کاملا متفاوتی نسبت به زندگی دارند . Trip بر این باور است که آرامش زمانی محقق می شود که در کنار دیگران باشی ولی Monkey باورش 180 درجه متفاوت است و تنهایی را ترجیح می دهد . به هر حال Monkey توسط Trip تسخیر شده است و باید از او در تمام طول بازی مراقبت کند . Ninja Theory به شدت تلاش کرده تا مطمئن شود داستان و روابط Monkey و Trip محوریت عنوانشان را تشکیل دهد . نویسنده فیلم 28 day Later برای هر چه بهتر شدن داستان به کمک تیم نویسندگی آمده و از طرفی دیگر , Andy Serkis , ستاره فیلم ارباب حلقه ها مسئولیت صداگذاری و Motion Capturing کاراکتر Monkey را بر عهده گرفته .
دمویی که به ما نشان دادند مربوط به زمانی میشد که Trip و Monkey توانسته بودند از کشتی برده ها فرار کنند . در اثر حادثه ای که به وجود آمد , کشتی در نیویورک متوقف شد . شما کنترل Monkey را در اختیار خواهید گرفت این درحالیست که Trip توسط هوش مصنوعی هدایت می شود . او به صورت اتوماتیک شما را دنبال می کند ولی اگر بخواهید می توانید او را بغل کنید و حملش کنید . همچنین در مواقعی که با دشمن رو به رو می شوید می توانید به او دستور بدهید تا پنهان شود . آن چیزی که به سرعت بعد از مشاهده شهر به ذهن ما رسید پوشش گیاهی محیط بازی بود . وجود درخت های سرسبز و عظیم که بر روی آسمان خراش ها سبز شده بودند , برگ های انبوه که مانند فرش ها سطح خیابان ها را پوشانده بودند و طراوت و زیبایی کلی بازی از نظر بصری صحنه ای زیبا را خلق کرده بود . دو قهرمان ما در تلاش این بودند تا خود را به محل حادثه برسانند . آنها از صندوق های زنگ زده و شکاف هایی عمیق عبور می کردند تا به مرکز شهر برسند . مدتی نگذشته بود که آنها به شکافی برخورد کردند که به راحتی نمیشد از آن عبور کرد و نیاز به اندکی Platforming بود . Trip از نظر فیزیکی ضعیف تر از Monkey هست و در برخی از مواقع برای عبور از موانع نیاز به کمک دارد . Monkey می تواند از صندوق های بزرگ بالا برود ولی بعدش مجبور است کمک کند تا Trip را بالا بکشد . در صحنه ای دیگر او مجبور شد تا Trip را به آن سوی شکافی پرتاب کند . از آنجا که در بازی حرکاتی نظیر بالا رفتن از تیرهای چراغ برق , ساختمان ها و حرکت بر روی برآمدگی ها وجود دارد , Platforming بازی ما را به یاد عنوان Assassin's Creed انداخت .
قسمتی بعدی دمو مربوط به بخش مبارزات بازی بود . از آنجا که اکثر انسان ها نابود شده اند , دشمنانی که با آنها رو به رو می شوید عمدتا ربات ها خواهند بود . ما انواع مختلفی از آنها را مشاهده کردیم . یکسری از آنها کاملا شبیه به انسان ها بودند البته با دست و پاهایی مکانیکی , بقیه آنها که بیشتر به چشم می خوردند شبیه به سلاح ها بودند مثلا , شبیه به تورنت ها . ربات ها معمولا بی حرکت هستند مگر اینکه متوجه حضور انسانی شوند . خطی که دور آنها کشیده شده است میزان وسعت میدان تشخیص آنها را مشخص می کند . به علت وجود همچین ویژگی به راحتی می توانستیم بدون هیچ درگیری از کنار آنها عبور کنیم یا اینکه به آرامی نزدیکشان می شدیم و ابتدا با استفاده از Trip تضعیفشان می کردیم و سپس وارد صحنه مبارزه می شدیم . Trip می تواند با استفاده از موجودی شبیه به سنجاقک که تحت کنترل او در آمده ( روی موهای Trip مینشیند ) , محیط را شناسایی و دیده بانی کند یا اینکه از آن به عنوان طعمه برای پرت کردن حواس دشمنان استفاده کند و همچنین می تواند به نقشه ساخت روبات ها دسترسی پیدا کند تا نقاط ضعفشان را شناسایی کند . در صحنه ای که به ما نشان داده شد , Trip گروهی از ربات ها را با استفاده از سنجاقک خود کلافه کرده بود . این کار به Monkey اجازه داد تا به صورت مخفیانه با انجام یکسری از حرکات Platforming از کنار آنها عبور کند و از دیواری بالا برود . زمانی که به پشت آنها رسید , او توانست با استفاده از تکنیک ارزیابی دشمنان که فراگرفته بود , کنترل Mini Gun ی را بدست بگیرد و در نهایت کار آنها را با انبوهی از گلوله ها یکسره کند .
شما همچنین می توانید انتخاب کنید تا یکراست با روبات ها رو به رو بشید . Monkey اعصایی را حمل می کند که هم در مبارزات تن به تن و هم از راه دور به کار او می آید . او چهار نوع ضربه دارد : 1- حرکات دفاعی 2- ضربات معمولی 3- ضربات قوی 4- ضربات پاکسازی کننده . هر یک از این ضربات می تواند با دیگری ترکیب شود و کمبو ها را به وجود آورند . Ninja Theory بسیار زیرکانه ضربات ساده و معمول را به نمایش می گذاشت و کمبو های سنگین و سخت را اجرا نمی کرد . آنچکه مشاهده کردیم ما را شگفت زده کرد . Monkey با استفاده از ضربات پرشی , دشمنان را با شدت هر چه تمام تر به زمین می کوبید . خوشبختانه به علت وجود انیمیشن هایی نرم , Monkey بسیار قدرتمند به نظر می رسید . ما همچنین صحنه هایی سینمایی الهام گرفته شده از GOW را مشاهده کردیم که در این حالت Monkey مانند Berserker ویرانگر میشد که در نهایت با پریدن به پشت روبات ها مدارات آنها را نابود و از بین می برد . باز هم با عناصری الهام گرفته شده از GOW بر خوردیم . مانند اورب های قرمز که با جمع آوری آنها می توانید سلاح Monkey را تقویت کنید .
مسئولین Ninja Theory رابطه بین Monkey و Trip را همانند رابطه Nariko و Kai از بازی Heavenly Sword میداند و همچنین قول داده اند تا بازی , همان سطح کیفی که مردم از عناوین خوب سبک درام سراغ دارند را ارائه دهد . متاسفانه , در دمویی که به ما نشان داده شد این نکات به اندازه کافی بر ما نمایان نشد. بازی دارای انیمیشن هایی عالی و اندکی از ویژگی های جالب عناوین PC می باشد . Enslave برای عرضه در اواخر سال جاری برنامه ریزی شده است ولی , مسئولین Namco Bandi قول داد تا نکات بیشتری از بازی را در E3 امسال رونمایی کند .
پایان
منبع
Google