شاید دردناک ترین قسمت این شماره صحنه عزاداری نبود بلکه تماسی بود که لوییس لین با مارتا و جاناتان کنت برای اولین بار بعد از مرگ سوپرمن گرفته بود. از اونجایی که اون و کلارک با هم نامرزد بودند پس اون هویت مخفی سوپرمن رو میدونست. همچنین میدونست که اون ها مجبورن صحنه مرگ فرزندشون رو بارها و بارها از تلویزیون ملی مشاهده کنند. مکالمه بین اون ها صحنه ای بود که تا مدت ها قلب همگان رو به در می آورد.
درحالی که خانواده سوپرمن مجبور بودن در سکوت عزاداری کنند، بقیه قهرمانان تلاش کردند تا خلایی که نبود سوپرمن ایجاد کرده بود رو پر کنند.Matrix Supergirl که خودش کریپتونی نبود اما از آرم S که سوپرمن به او داده بود استفاده میکرد شروع به مراقبت از متروپولیس کرد و همین طور هم اعضای سابق گروه عدالت هم طبق عادت هر سال سوپرمن که به هر تعداد خانواده ای که میتونست کمک میکرد شروع به این کار کردند. این داستان ها کمک کرد که متوجه بشیم که سوپرمن چه تاثری بر روی دنیا داشت.
برای جاناتان و مارتا فقط مرگ سوپرمن نبود بلکه فرزندشان هم مرده بود. همین باعث شد که جاناتان از لحاظ عاطفی شکسته بشه و وقتی داشت یادگاری های کلارک رو تو باعچه خونش دفن میکرد دچار حمله قلبی شد. احتمالا به این خاطر که اون را یاد دفن کردن فرزند خودش انداخت. وقتی به بیمارستان رسوندنش قلبش دیگه کار نمیکرد. عنوان سوپرمن هم همزمان با از کار افتادن قلب جاناتان از کار افتاد و دیگه منتشر نشد.
سه ماه بعد، عناوین سوپرمن مجددا از اونجایی که تموم شده بود شروع شد. جاناتان خودش رو در یه دنیای بعد از مرگ پیدا کرد که در اون جا روح کلارک توسط شیاطین زیبارویی تسخیر شده بود. جاناتان به فرزندش امید و توانایی مبارزه داد و دونفری با هم اون دنیا رو ترک کردند.
وقتی در بیمارستانی در Smallville به هوش آمد، به مارتا گفت که فرزندشون رو نجات داده. همه معتقد بودن که چیزی که جاناتان دیده توهمی بوده که به خاطر نرسیدن خون به مغزش رخ داده اما مارتا به زودی وقتی چهار نفر که رفتاری و خصوصیاتی شبیه یه سوپرمن داشتند پدیدار شدند شوکه شد. اما کدوم یکی از این چهار نفر سوپرمن واقعی بود؟ این کاری بود که هرهفته مردم رو به کمیک فروشی ها میکشوند تا هر چهار شماره رو بخرن تا متوجه بشن که حقیقت چیست!
در سال ۱۹۷۵، نویسندهLen Wein و طراحDave Cockrum گروه جدیدی از افراد ایکس رو خلق کرد. این بار به جای نوجوانان گروه از افراد بزرگسالی تشکیل شده بود که از ملیت ها و فرهنگ های مختلفی اومده بودند. این رنج متنوع از فرهنگ ها به خاطر هدف بزرگ تر مارول بود که قصد دارد پایگاه فروش کمیک رو به خارج مرزهای ایالات متحده گسترش بده. گروه در Giant-Size X-Men #1 معرفی شد. داستان درباره نجات گروه اصلی از جزیره ای رادیواکتیو به نام "living island" درKrakoa بود.
گروه جدید که به عنوان"All-New, All-Different X-Men" هم شناخته میشدند توسط سایکلوپس رهبری میشدند و از اعضای زیر تشکیل شده بودند:
(Sunfire (Shiro Yoshida: یه میوتانت دمدمی مزاج ژاپنی که میتونست پلاسماهای فوق العاده داغ تولید کنه و توانایی پرواز هم داشت.
(Thunderbird (John Proudstar: یک سرخپوست عضو قبیله اپاچی که قدرت،سرعت و توانایی واکنش سریع و قدرت ردیابی قوی داشت.
(Banshee (Sean Cassidy: یک میوتانت ایرلندی که دارای توانایی جیغ مافوق صوت هست که بهش اجازه پرواز و ایجاد موج های صوتی مخرب رو میده.
(Colossus (Piotr Rasputin: یک میوتانت آروم و ساکت روسی که میتونه بدن خودش رو به فولاد ارگانیک تبدیل کنه و وقتی تو این حالت هست قدرت و سرعت و توانایی بیش تری پیدا میکنه.
(Nightcrawler (Kurt Wagner: یه آلمانی دردسر ساز که سرعت بالا و توانایی تلپورت داره. شکل ظاهریش، با چشمان چند رنگ،پوست خز آبی رنگ،سه انگشت روی هر دست و دو انگشت روی هر پا، دندان های نوک تیز، گوش های نوک تیز و دم درازی که قابلیت جهت یابی هم داره اونو شبیه یه شیطان و هیولا کرده که به طرز جالبی با عقاید شدید مذهبی کاتولیکی که داره منافات داره.
(Storm (Ororo Munroe:یه زن مصمم که در آفریقا پرورش یافته. او به طور فیزیکی به طرح آب و هوایی کره زمین پیوند خورده که بهش اجازه کنترل و ایجاد وضعیت جوی رو میده. او همچنین در زمان هایی که سایکلوپس غایبه نقش رهبر گروه رو ایفا میکنه.
(Wolverine (James "Logan" Howlett:مامور خشن دولت کانادا که دارای حواس تقویت شده و قدرت بازیابی و بهبود خودش هست که باعث شده سرعت پیر شدنش هم به تاخیر بیفته. و همچنین چنگال هایی از جنس آدامانتیوم. از اونجایی که هویت واقعی و ماجراهای ولوراین به تدریج معلوم میشد ماجرای زندگی اون تبدیل به یکی از اسرارآمیزترین رازهای این سری شده بود.
بعد ازGiant-Size X-Men #1 مارول شروع به انتشار سری جدیدی ازThe X-Men کرد که شامل تیمی بود که بالا گفتم به جز Sunfire که گروه رو ترک کرده بود و Thunderbird که در مبارزه ای در The X-Men #95درست دو شماره بعد از اولین حضورش کشته شد. این سری توسط Cockrum طراحی میشد و نویسندگیش هم بر عهدهChris Claremont که بعدها به عنوان یکی از محبوب ترین نویسنده گان این عنوان شناخته شد بود.یکی از مهم ترین عناوین داستانی در این دوره عنوان
(The Phoenix Saga" (The X-Men #101–108, 197" بود که در اون جین گری به نظر میرسید با یه موجود کهکشانی به نامPhoenix پیوند خورده و گروه رو در یه ماموریت بین کهکشانی هدایت میکرد. این عنوان نژاد بیگانه ای به نامShi'ar و ملکه اون هاLilandra رو معرفی میکرد. همچنین رابطه عاشقی بین پروفسور ایکس و Moira MacTaggert و Proteus هم ایجاد شده بود،
در سال ۱۹۷۸ Cockrum جای خودش رو به طراحی به نامJohn Byrneداد که همچنین به همراه کلارمونت داستان های سری رو طراحی میکرد( که به زودی اسم سری عوض شد-- در شماره ۱۱۴ به طور تلویحی و در شماره ۱۴۲ به طور رسمی به The Uncanny X-Men تغییر نام یافت) این تغییر نام سرآغازی بود که بسیاری از اون به عنوان رنسانسی برای مردان ایکس یاد میکنند و در این سری بود که گروه به یکی ازمحبوب ترین عناوین تبدیل شد. همچنین این سری مواجهه با مگنتو نیز داشت. پروفسور و جین گری به این نتیجه رسیده بودند که در فضا گم شدند و بیشتر عنوان های این سری به مبارزه گروه برای برگشت به زمین گذشت. Byrne هم یه سری کمیک در مورد کانادا با محوریت یه گروه از ابرقهرمانان به نام Alpha Flight کار کرد. ولوراین هم هر سال جایزه محبوب ترین شخصیت کمیکی رو میبرد به همین خاطر بین سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴ حداقل یه شماره در سال فقط به ولوراین اختصاص داشت. در سال ۱۹۸۲ ولوراین صاحب یه سری کوتاه شد که توسط Claremont نوشته و توسط فرانک میلر طراحی میشد و ویژگی های از فرهنگ ژاپنی شخصیت ولوراین رو نمایش میداد.
حماسه های تاریک
Claremont و Byrne گروه به موقعیت های دشواری وارد میکردند که شخصیت های اون ها رو آزمایش کنند. قابل ذکرترین اون ها"The Dark Phoenix Saga" (The Uncanny X-Men #129–137, 1980) بود که در اون عضو مشهورHellfire Club یعنی Phoenix از قدرت های میوتانتیMastermind استفاده کرد تا توهم های بسیار پیچیده ای رو تولید کنه. که این دستکاری که در ذهن او انجام شد باعث شد جنبه تاریک Phoenix بروز کنه و او یک منظومه خورشیدی با حدود پنج میلیارد ساکنینش رو نابود کرد. اگر چه گروه سعی در کنترلش کردند و تا حدودی هم موفق شدند اما Lilandra جین گری رو به امید پایان دادن به تهدید ققنوس زندانی کرد. پروفسور ایکس هم از اون ها خواهش کرد که اجازه دوئل رو برای حفظ شرافت گروه به اون ها بدن. و با موافقتKree و Skrull قبول شد. مبارزه بر روی ماه بین گروه ایکس وShi'ar's Imperial Guard انجام شد. با این گروه بالاخره شکست خوردند اما استرس این نبرد و همچنین مجروح شدن سیکلوپس در حین نبرد باعث شد که ققنوس بتونه در برابر جنبه تاریک خودش مقاومت کنه و به حالت عادی خودش برگرده.در این جاLilandra گفت که قصد داره تمام منظومه شمسی رو نابود کنه تا شاید این جوری بتونه ققنوس سیاه رو نابود کنه. اما پرفسور ایکس برای جلوگیری از این کار به گروه ایکس دستور داد که هم تیمی خودشون رو بکشن. به خاطر انسانیت و اراده ای که ققنوس داشت تصمیم به خودکشی گرفت تا جلوی آسیب های بیشتر رو بگیره. کاراکترهای اصلی هیچ وقت در این موارد کشته نمیشدند و خودکشی فداکارانه هم تا اون زمان غیر قابل باور بود."The Dark Phoenix Saga" چندین شخصیت از جملهKitty Pryde که میتونست از میان اجسام جامد عبور کنه وEmma Frost وDazzler رو خلق کرد.
برای زدن تیر خلاص، کلرمونت و Byrne عنوان("Days of Future Past" (The Uncanny X-Men #141–142, 1981 رو خلق کردند که در اون آینده ای ناامیدانه رو به تصویر میکشید که آمریکا تبدیل به سرزمینی بی آب و علف شده و توسطSentinels ها کنترل میشه. در این آینده بیشتر قهرمانان و افراد ایکس مرده اند و سایر میوتانت ها در کمپ هایی تحت کنترل و مراقبت هستند.در این داستان روحKate Pryde که الان تبدیل به فرد بزرگسالی شده در زمان به عقب فرستاده میشه و در بدن جوان خودش قرار میگیره. او موفق میشه تا گروه را راضی کنه تا جلوی قتل یه سناتور آمریکایی رو توسط میوتانتی که توانایی تغییر شکل داره یعنیMystique و گروه برادران میوتانت شیطانی که شامل اعضای جدیدی همچونAvalanche, Pyro, ، Destinyو Blob میشه رو بگیرن. این آینده تاریک که در اون ترس،نفرت و عدم تحمل سختی ها موج میزد منبع الهام خلق بسیاری از دیگر داستان های شبیه به این مورد برای گروه در سال های بعد شد.
در سال ۱۹۸۲ کلرمونت داستانیرو با طراحیBrent Anderson به نامX-Men: God Loves, Man Kills خلق کرد که در اون کشیشی به نامWilliam Stryker جنگ های مذهبی رو علیه میوتانت ها راه میندازه و پروفسور ایکس رو دستگیر میکنه و با کمک شستشوی مغزی کاری میکنه که قدرت هاش آزاد بشه و شروع به نابودی میوتانت ها بکنه. گروه ایکس با مگنتو متحد میشن و علیه استریکر مبارزه میکنند. داستانی که به خوبی نشون دهنده روابط بین نژادهای محتلف و استعتره ای از دنیای کنونی ماست. داستانی که بعد از حدود ۲۰ سال منبع اصلی ساخت دومین فیلم از سری مردان ایکس شد.
مردان ایکس در اوایل و میانه ۱۹۸۰ چندین عضو دیگر رو هم به جمع خودش راه داد:
(Sprite (Kitty Pryde: که بعدها به نام Ariel و اکنون Shadowcat نامیده میشه. جوانی یهودی-آمریکایی که میتونه از اجسام جامد رد بشه. اجسام الکتریکی رو نابود کنه و با لمس کردن اجسام اون ها رو هم مثل خودش شفاف (قابل عبور از اجسام) بکنه. اون بعد از یه ماجرایی که با ولوراین در ژاپن داشت با لقبShadowcat صدا زده میشه.
Rogue:یه دختر جنوبی زیبا که به طور غیر ارادی خاطرات و قدرت های هر کسی که لمس میکنه رو به دست میاره و باعث میشه برای مدتی ضعیف یا بیهوش بشن و حتی در بعضی موارد به کما هم رفتن. او ابتدا عضو گروه شرور Brotherhood of Evil Mutants بود اما بعدها به گروه ایکس پیوست.
Rachel Summers: ققنوس دوم، Marvel Girl دوم. دختر سایکلوپس و جین گری از خط داستانی"Days of Futures Past". دارای قدرت تله پاتی،جابه جایی اجسام با ذهن و سفر در زمان. او بعدها به عنوان میزبان ققنوس عمل کرد که قدرت هاش رو افزایش داد و بهش اجازه داد که خودش و افراد دیگه رو در زمان سفر بده.
وحید جان از کجا دانلود کنیم شما اونو به من نشون بده:dاقایون اون پست امیر رو کلا ایگنور کنید :d
شما ها از شماره 00 Flash از سری جدید New 52 که مخصوص شما ها زده رو بشینید راحت بخونید .
شما هایی که نخوندید و تجربه کمیک نداشتید که مطمئنا چیزی برای از دست دادن یا مقایسه کرد که ندارید پس همین سری New 52 که DC برای مخاطب های تازه کارش زده رو بخونید . خیلی راحت :d
:d
:d
Google